Alfred Hitchcock
26th August 2014, 05:07 PM
http://hw8.asset.cloob.com/cloob-activity-photo/109409941-a2a8f0b15a7587ed48556cad83b16a6f-520.jpg
سخن پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» ( قسمت اول )
بسم الله الرّحمن الرّحیموَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنِین…
در سوره ی «کهف»، آیه ی 83 بیان می شود که از پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» پرسیده شد.”و از تو (ای پیامبر) سوال از ذوالقرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.”و این آیه مقدمه ای بود بر این که خداوند پاسخ را بدین گونه بدهد ”ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته ای به دست او دادیم.
او هم رشته ای را پی گرفت. تا هنگامی که در حرکت و سیر خود به مغرب رسید، خورشید را که در دریای محیط، غروب می کرد چنین یافت که در چشمه ی آب تیره ای پنهان می شود؛ و آنجا قومی را یافت که چون کافر بودند به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره ی این قوم یا قهر و عذاب (در صورتی که ایمان نیاورند) و یا لطف و رحمت (اگر ایمان آوردند) به جای آور. ذوالقرنین (خطاب به) آن قوم گفت: «ما هر کس از شما را که ظلم و ستم کرده به کیفر خواهیم رساند و سپس که (پس از مرگ) به سوی خداوند بازگردد، خدا او را به عذابی سخت کیفر خواهد داد. و اما هر کس به خداوند ایمان آورد و نیکوکردار باشد، نیکوترین اجر را خواهد یافت و ما هم امر را بر او آسان می گیریم.»
و باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (سفرش را ادمه داد). هنگامی که به مشرق زمین رسید، آنجا دید که خورشید بر قومی می تابد که میان آنها و آفتاب مانعی قرار نداده ایم. همچنین بود، و البته ما از احوال او کاملاً باخبر بودیم. باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (و به سمت شمال سفر را ادامه داد). تا چون رسید میان دو سد (دو کوه)؛ آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند). آنان گفتند: «ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین و پشت این کوه فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می کنند؛ آیا چنانچه ما خرج آن را بر عهده گیریم، سدی میان ما و آنها می بندی؟»
ذوالقرنین گفت: «تمکن و ثروتی که خداوند به من عطا فرموده (از هزینه کردن شما) بهتر است؛ شما (فقط) با قدرت بازویتان به من کمک کنید (هزینه را خودم بر عهده خواهم گرفت) تا سدی محکم برای شما بسازم (که مانع دستبرد آنها شود). برایم قطعات آهن بیاورید.» (آنگاه دستور داد که زمین را هنگام رسیدن به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند). زمانی که میان آن دو کوه را برابر ساخت، گفت: «در آتش بدمید» تا هنگامی که آهن را به سان آتش گداخت، گفت: «برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم».
از آن پس آن قوم نه هرگز توانستند به بالای آن سد برسند و نه هرگز بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.
ذوالقرنین گفت که این لطف و رحمتی از خدای من است و آنگاه که وعده ی خدای من فرا رسد (که روز قیامت و یا روز ظهور منجی بشریت است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده ی خدای من محقق و راست است.” اول از همه این که خیلی از منابع تفسیرهای بسیار زیادی در این باره نوشتند، و شاید خواندن آنها برای شما خسته کننده باشد. چون می دانستم اکثر خواننده های این وبلاگ جوانند، پس من از تفسیرای خسته کننده استفاده نمی کنم… پیش ازگفتن هر چیزی لازم به ذکر است که بقایای این سد هنوز در خاک گرجستان باقی است و معنای نام محلی که این سد در آن قرار گرفته، به زبان پارسی برابر با “کوروش” است.
در ضمن معنای کلمه ی “ذوالقرنین” در پارسی “شخص صاحب دو شاخ“ است.اما با توجه به این که در این آیات…ذوالقرنین فردی است که توانسته جهان را تحت حکومت خود در بیاورد. پس ذوالقرنین می تواند یکی از این افراد باشد:١- کوروش بزرگ؛٢-داریوش بزرگ؛٣-اسکندر مقدونی.البته عده ای می گویند که یکی از پادشاهان یمن هم باید جزو لیست احتمالات اشاره به ذوالقرنین باشد، چون اول نامش “ذو” دارد! اما هیچ جای تاریخ به جهانگشایی پادشاهان عرب در پیش از اسلام اشاره ای نشده!برگردیم به لیست…!با توجه به این که داریوش بزرگ هنگامی به پادشاهی رسیده که خیلی از نواحی جهان را از پادشاهان قبل از خود به ارث برده و فقط مصر و چند کشور را خود او تحت سلطه درآورده، پس او را از لیست خارج می کنیم. پس فقط کوروش و اسکندر ماندند.
در آیات داریم که ذوالقرنین به نیکی با مردم رفتار می کرد و نیکوکردار بود. با توجه به منابع تاریخی خودمان که می دانیم اسکندر آنچنان هم نیکوکردار نبود! از آتش زدن تخت جمشید گرفته تا ویرانی ها و قتل و غارت های گسترده اش در سراسر جهان.اما درباره ی کوروش بزرگ؛ بهتر است نگاهی به استوانه ی نگاشته شده توسط او، معروف به کتیبه یا منشور حقوق بشر کوروش نگاه کنید که در آن شرح فتح بی خونریزی سرزمین های بابل (Babylon)، سومر (Sumer) و اکد (Akkad) آمده است.به علاوه سدی که در گرجستان واقع شده، و بسیاری دیگر دلالت بر اشاره ی این آیات به کوروش بزرگ دارد.همان طور که اول مطلب گفتم، ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ. پس بهتر است خودتان را خسته نکرده و تصاویر زیر را که تندیس در تصاویر چند سال پیش در پارسه پیدا شد و مربوط به کوروش است را ببینید. اگر خوب به این تصاویر نگاه کنید، بر روی سر کوروش بزرگ، چیزی شبیه به دو شاخ می بینید.
اگر به خاطر داشته باشید قبلا هم گفته ام که کوروش بزرگ نخستین پادشاهی بود که توانسته بود دو سرزمین پادشاهی پارس ها و ماد ها را با صلح پایدار متحد کند. خود کوروش هم از این موضوع باخبر بود، و برای این افتخارش دستور داده بود که از دو طرف تاجی که برای او می سازند، دو شاخ به نشانه ی افتخار متحد ساختن این دو سرزمین وجود داشته باشد. پس ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن، همان کوروش بزرگ است. اما حالا از چه افتخاراتی دیگر درباره ی کوروش بزرگ باخبر شدیم؟!کوروش…نخستین کسی که سدی بزرگ ساخت، نخستین کسی که آلیاژ ساخت، و نخستین های دیگر. دوباره آیات را بخوانید!
بخش جدید که به این نوشتار اضافه شدند( جهت ابهام زدایی و حملاتی که به شخصیت کورش بزرگ شد منابع تکمیلی در بخش زیرین اضافه شد.)
تفسیر آیه های قرآن درباره ذوالقرنین
ذوالقرنین در آیات83 تا 98سوره کهف آمده است. از این آیات چنین بر می آید که:
1_ این لقب را گروهی می شناسند و از پیامبر پرسش می کنند. همانطور که می دانیم یهودیان در مدینه بودند و در تورات از کوروش نوشته شده است و احتمالا یهودیان از پیامبر اکرم (ص) درباره عقاب شرق یا کوروش سوال کرده بودند.
2_ خداوند کشوری را به کف با کفایت او سپرده و وسایل فرمانروایی را برای او فراهم ساخته است.
3_ کارهای عمده او عبارت است از سه جنگ بزرگ، نخست در غرب تا آنجا که به حد مغرب رسیده است و آنجا را که خورشید غروب می کند به چشم دیده است (کوروش در ابتدا سرزمینهای ماد و لیدی و بابل را تصرف کرد)، دوم در جنگ مشرق تا آنجا رسیده است که دیگر جز صحرایی خشک و بدون آبادی ندیده است و ساکنین آن نیز بدوی بوده اند (با لشکر کشی کوروش به مکران و سیستان و حدود و حوالی بلخ و باکتربا انطباق دارد و ظن قوی این است که کوروش در این سفر ، بلاد سند را هم فتح کرده است و ایرانیان سند را هند می نامیده اند و از این جهت در کتیبه داریوش، نام هند نیز در میان نامهای ممالک بیست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است). کار سوم که شاهکار اوست ساختن سد بر تنگه و دره ای سخت گذر بوده که از ورای آن تنگه، عده ای مرتبا به ساکنین این منطقه هجوم می آورده اند و آنان را غارت می کرده اند. ساکنین این منطقه قوم مزبور را یاجوج و ماجوج نامیده بودند که قومی وحشی و بدون تربیت و فرهنگ بوده اند.
از آیات قرآنی چنین بر می آید که یاجوج و ماجوج دو قبیله وحشی و خونخوار جنگجو و غارتگر بوده اند و در دوردست ترین نقاط شمال آسیا زندگی می کردند. بر پایه دگرگونی واژگان و دگرگیسی زبان می توان گمان برد که یاجوج و ماجوج همان مغولیان بودهاند، چون این دو کلمه به زبان چینى منگوک و یا منچوک است، و معلوم مىشود که دو کلمه مذکور به زبان عبرانى نقل شده و یاجوج و ماجوج خوانده شده است، و در ترجمههائى که به زبان یونانى براى این دو کلمه کردهاند گوک و ماگوک مىشود، و شباهت تامى که میان ماگوک و منگوک هست حکم مىکند بر اینکه کلمه مزبور همان منگوک چینى است همچنان که منگول و مغول نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ آنقدر هست که نمىتوان شمرد. پس یاجوج و ماجوج مغول هستند و مغول امتى است که در شمال شرقى آسیا زندگى مىکنند، و در اعصار قدیم امت بزرگى بودند که مدتى به طرف چین حملهور مىشدند و مدتى از طریق داریال قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحى یورش می بردند، ولی پس از آنکه سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله مىبردند. اروپائیان آنها را سیت مىگفتند.
———————————————— —–
می دانیم که کوروش نخستین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است و این سد در تنگه داریال در گرجستان امروزی قرار دارد. در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود.
سد یاد شده نه تنها از سنگ و آجر بوده بلکه از آهن و پولاد نیز در آن به کار رفته است و چنان عظیم و سدید بود که از هجوم غارت کنندگان جلوگیری کامل می نمود.
در قرآن آمده است که ذوالقرنین سپس چنین دستور داد: قطعات بزرگ آهن براى من بیاورید. هنگامى که قطعات آهن آماده شد، دستور چیدن آنها را به روى یکدیگر صادر کرد تا کاملا میان دو کوه را پوشاند. صدف در اینجا به معنى کناره کوه است و از این تعبیر روشن مىشود که میان دو کناره کوه، شکافى بوده که یاجوج و ماجوج از آن وارد مىشدند، ذو القرنین تصمیم داشت آن را پر کند. از این رو به آنها گفت مواد آتشزا(هیزم و مانند آن) بیاورید و آنرا در دو طرف این سد قرار دهید، و با وسائلى که در اختیار دارید در آن آتش بدمید تا قطعات آهن را، سرخ و گداخته کرد. در حقیقت او مىخواست از این راه قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد و سدی یکپارچهاى بسازد، و با این طرح عجیب، همان کارى را که امروز بوسیله جوشکارى انجام مىدهند انجام داد، یعنى به قدرى حرارت به آهنها داده شد که کمى نرم شدند و به هم جوش خوردند. سرانجام آخرین دستور را چنین صادر کردگفت: مس ذوب شده براى من بیاورید تا بروى این سد بریزم و به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایهاى از مس پوشانید و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد.
4_ پادشاهی عادل و رعیت نواز بوده و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب را آزار و کشتار نمی نموده است. وقتی که به قوم مغرب استیلا پیدا کرد مغلوبان گمان کردند که مثل سایر فاتحان مورد شکنجه و بیداد قرار خواهند گرفت. اما پادشاه چنین نکرد و گفت که نیکوکاران و رجال قوم از آسیب محفوظ خواهند بود و او کوشش خواهد کرد.
که به داد و دهش قلوب آنان را تسخیر کند. می دانیم که کوروش پس از استیلا بر ماد و لیدی و بابل و دیگر جاها نه تنها به مردمان مختلف کاری نداشت بلکه حتا به دین و آیین آنها هم احترام می گذاشت و با اینکه یکتاپرست و زرتشتی بود خدایان دیگر جاها از جمله مردوک خدای بابل را گرامی میداشت.
5_ ذوالقرنین به مال و اندوخته ی دنیایی نیاز نداشت و حریص نبود و حتی زمانی که ستم دیدگان خواستند برای ساخت سد پولی فراهم و جمع کنند، از گرفتن آن ابا کرد و گفت خداوند مرا از مال و اندوخته شما بی نیاز ساخته است، فقط به نیروی بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی آهنین در برابر دشمن بنا کنیم. کوروش در همه جا از خود سخاوت نشان داد. به طور مثال از خزانه ی ایران هزینه ی دستور ساختن معبد اورشلیم برای یهودیان را داد و معبدهایی که نبوکدنصر خراب کرده بود دوباره آباد ساخت.
دلیل دیگری که می شود به آن استناد کرد عقیده ی قوم یهود است. کتابهای دینی یهود تصریح می کند که کوروش فرستاده خداوند و مسیح اوست که برای دادگستری و فراهم آوردن خشنودی خود، او را برگزیده است. همه می دانیم که یهودیان در تاریخ خود به ندرت از فردی غیر یهود تعریف کرده اند پس اگر کوروش یکتاپرست و دادگستر نبود هیچوقت از ایشان تعریف نمی کردند.
توضیحات تصویرذوالقرنین : در این تصویر دوشاخ بر سر مجسمهٔ منسوب به کوروش بخوبی نمایان است.
همانطور که تصویر میبینید تصویر منسوب به کورش بزرگ دارای دو شاخ در بالای سر تصویر هست معنی ذوالقرین یعنی دارنده دو شاخ
سخن پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» ( قسمت اول )
بسم الله الرّحمن الرّحیموَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنِین…
در سوره ی «کهف»، آیه ی 83 بیان می شود که از پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» پرسیده شد.”و از تو (ای پیامبر) سوال از ذوالقرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.”و این آیه مقدمه ای بود بر این که خداوند پاسخ را بدین گونه بدهد ”ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته ای به دست او دادیم.
او هم رشته ای را پی گرفت. تا هنگامی که در حرکت و سیر خود به مغرب رسید، خورشید را که در دریای محیط، غروب می کرد چنین یافت که در چشمه ی آب تیره ای پنهان می شود؛ و آنجا قومی را یافت که چون کافر بودند به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره ی این قوم یا قهر و عذاب (در صورتی که ایمان نیاورند) و یا لطف و رحمت (اگر ایمان آوردند) به جای آور. ذوالقرنین (خطاب به) آن قوم گفت: «ما هر کس از شما را که ظلم و ستم کرده به کیفر خواهیم رساند و سپس که (پس از مرگ) به سوی خداوند بازگردد، خدا او را به عذابی سخت کیفر خواهد داد. و اما هر کس به خداوند ایمان آورد و نیکوکردار باشد، نیکوترین اجر را خواهد یافت و ما هم امر را بر او آسان می گیریم.»
و باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (سفرش را ادمه داد). هنگامی که به مشرق زمین رسید، آنجا دید که خورشید بر قومی می تابد که میان آنها و آفتاب مانعی قرار نداده ایم. همچنین بود، و البته ما از احوال او کاملاً باخبر بودیم. باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (و به سمت شمال سفر را ادامه داد). تا چون رسید میان دو سد (دو کوه)؛ آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند). آنان گفتند: «ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین و پشت این کوه فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می کنند؛ آیا چنانچه ما خرج آن را بر عهده گیریم، سدی میان ما و آنها می بندی؟»
ذوالقرنین گفت: «تمکن و ثروتی که خداوند به من عطا فرموده (از هزینه کردن شما) بهتر است؛ شما (فقط) با قدرت بازویتان به من کمک کنید (هزینه را خودم بر عهده خواهم گرفت) تا سدی محکم برای شما بسازم (که مانع دستبرد آنها شود). برایم قطعات آهن بیاورید.» (آنگاه دستور داد که زمین را هنگام رسیدن به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند). زمانی که میان آن دو کوه را برابر ساخت، گفت: «در آتش بدمید» تا هنگامی که آهن را به سان آتش گداخت، گفت: «برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم».
از آن پس آن قوم نه هرگز توانستند به بالای آن سد برسند و نه هرگز بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.
ذوالقرنین گفت که این لطف و رحمتی از خدای من است و آنگاه که وعده ی خدای من فرا رسد (که روز قیامت و یا روز ظهور منجی بشریت است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده ی خدای من محقق و راست است.” اول از همه این که خیلی از منابع تفسیرهای بسیار زیادی در این باره نوشتند، و شاید خواندن آنها برای شما خسته کننده باشد. چون می دانستم اکثر خواننده های این وبلاگ جوانند، پس من از تفسیرای خسته کننده استفاده نمی کنم… پیش ازگفتن هر چیزی لازم به ذکر است که بقایای این سد هنوز در خاک گرجستان باقی است و معنای نام محلی که این سد در آن قرار گرفته، به زبان پارسی برابر با “کوروش” است.
در ضمن معنای کلمه ی “ذوالقرنین” در پارسی “شخص صاحب دو شاخ“ است.اما با توجه به این که در این آیات…ذوالقرنین فردی است که توانسته جهان را تحت حکومت خود در بیاورد. پس ذوالقرنین می تواند یکی از این افراد باشد:١- کوروش بزرگ؛٢-داریوش بزرگ؛٣-اسکندر مقدونی.البته عده ای می گویند که یکی از پادشاهان یمن هم باید جزو لیست احتمالات اشاره به ذوالقرنین باشد، چون اول نامش “ذو” دارد! اما هیچ جای تاریخ به جهانگشایی پادشاهان عرب در پیش از اسلام اشاره ای نشده!برگردیم به لیست…!با توجه به این که داریوش بزرگ هنگامی به پادشاهی رسیده که خیلی از نواحی جهان را از پادشاهان قبل از خود به ارث برده و فقط مصر و چند کشور را خود او تحت سلطه درآورده، پس او را از لیست خارج می کنیم. پس فقط کوروش و اسکندر ماندند.
در آیات داریم که ذوالقرنین به نیکی با مردم رفتار می کرد و نیکوکردار بود. با توجه به منابع تاریخی خودمان که می دانیم اسکندر آنچنان هم نیکوکردار نبود! از آتش زدن تخت جمشید گرفته تا ویرانی ها و قتل و غارت های گسترده اش در سراسر جهان.اما درباره ی کوروش بزرگ؛ بهتر است نگاهی به استوانه ی نگاشته شده توسط او، معروف به کتیبه یا منشور حقوق بشر کوروش نگاه کنید که در آن شرح فتح بی خونریزی سرزمین های بابل (Babylon)، سومر (Sumer) و اکد (Akkad) آمده است.به علاوه سدی که در گرجستان واقع شده، و بسیاری دیگر دلالت بر اشاره ی این آیات به کوروش بزرگ دارد.همان طور که اول مطلب گفتم، ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ. پس بهتر است خودتان را خسته نکرده و تصاویر زیر را که تندیس در تصاویر چند سال پیش در پارسه پیدا شد و مربوط به کوروش است را ببینید. اگر خوب به این تصاویر نگاه کنید، بر روی سر کوروش بزرگ، چیزی شبیه به دو شاخ می بینید.
اگر به خاطر داشته باشید قبلا هم گفته ام که کوروش بزرگ نخستین پادشاهی بود که توانسته بود دو سرزمین پادشاهی پارس ها و ماد ها را با صلح پایدار متحد کند. خود کوروش هم از این موضوع باخبر بود، و برای این افتخارش دستور داده بود که از دو طرف تاجی که برای او می سازند، دو شاخ به نشانه ی افتخار متحد ساختن این دو سرزمین وجود داشته باشد. پس ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن، همان کوروش بزرگ است. اما حالا از چه افتخاراتی دیگر درباره ی کوروش بزرگ باخبر شدیم؟!کوروش…نخستین کسی که سدی بزرگ ساخت، نخستین کسی که آلیاژ ساخت، و نخستین های دیگر. دوباره آیات را بخوانید!
بخش جدید که به این نوشتار اضافه شدند( جهت ابهام زدایی و حملاتی که به شخصیت کورش بزرگ شد منابع تکمیلی در بخش زیرین اضافه شد.)
تفسیر آیه های قرآن درباره ذوالقرنین
ذوالقرنین در آیات83 تا 98سوره کهف آمده است. از این آیات چنین بر می آید که:
1_ این لقب را گروهی می شناسند و از پیامبر پرسش می کنند. همانطور که می دانیم یهودیان در مدینه بودند و در تورات از کوروش نوشته شده است و احتمالا یهودیان از پیامبر اکرم (ص) درباره عقاب شرق یا کوروش سوال کرده بودند.
2_ خداوند کشوری را به کف با کفایت او سپرده و وسایل فرمانروایی را برای او فراهم ساخته است.
3_ کارهای عمده او عبارت است از سه جنگ بزرگ، نخست در غرب تا آنجا که به حد مغرب رسیده است و آنجا را که خورشید غروب می کند به چشم دیده است (کوروش در ابتدا سرزمینهای ماد و لیدی و بابل را تصرف کرد)، دوم در جنگ مشرق تا آنجا رسیده است که دیگر جز صحرایی خشک و بدون آبادی ندیده است و ساکنین آن نیز بدوی بوده اند (با لشکر کشی کوروش به مکران و سیستان و حدود و حوالی بلخ و باکتربا انطباق دارد و ظن قوی این است که کوروش در این سفر ، بلاد سند را هم فتح کرده است و ایرانیان سند را هند می نامیده اند و از این جهت در کتیبه داریوش، نام هند نیز در میان نامهای ممالک بیست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است). کار سوم که شاهکار اوست ساختن سد بر تنگه و دره ای سخت گذر بوده که از ورای آن تنگه، عده ای مرتبا به ساکنین این منطقه هجوم می آورده اند و آنان را غارت می کرده اند. ساکنین این منطقه قوم مزبور را یاجوج و ماجوج نامیده بودند که قومی وحشی و بدون تربیت و فرهنگ بوده اند.
از آیات قرآنی چنین بر می آید که یاجوج و ماجوج دو قبیله وحشی و خونخوار جنگجو و غارتگر بوده اند و در دوردست ترین نقاط شمال آسیا زندگی می کردند. بر پایه دگرگونی واژگان و دگرگیسی زبان می توان گمان برد که یاجوج و ماجوج همان مغولیان بودهاند، چون این دو کلمه به زبان چینى منگوک و یا منچوک است، و معلوم مىشود که دو کلمه مذکور به زبان عبرانى نقل شده و یاجوج و ماجوج خوانده شده است، و در ترجمههائى که به زبان یونانى براى این دو کلمه کردهاند گوک و ماگوک مىشود، و شباهت تامى که میان ماگوک و منگوک هست حکم مىکند بر اینکه کلمه مزبور همان منگوک چینى است همچنان که منگول و مغول نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ آنقدر هست که نمىتوان شمرد. پس یاجوج و ماجوج مغول هستند و مغول امتى است که در شمال شرقى آسیا زندگى مىکنند، و در اعصار قدیم امت بزرگى بودند که مدتى به طرف چین حملهور مىشدند و مدتى از طریق داریال قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحى یورش می بردند، ولی پس از آنکه سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله مىبردند. اروپائیان آنها را سیت مىگفتند.
———————————————— —–
می دانیم که کوروش نخستین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است و این سد در تنگه داریال در گرجستان امروزی قرار دارد. در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود.
سد یاد شده نه تنها از سنگ و آجر بوده بلکه از آهن و پولاد نیز در آن به کار رفته است و چنان عظیم و سدید بود که از هجوم غارت کنندگان جلوگیری کامل می نمود.
در قرآن آمده است که ذوالقرنین سپس چنین دستور داد: قطعات بزرگ آهن براى من بیاورید. هنگامى که قطعات آهن آماده شد، دستور چیدن آنها را به روى یکدیگر صادر کرد تا کاملا میان دو کوه را پوشاند. صدف در اینجا به معنى کناره کوه است و از این تعبیر روشن مىشود که میان دو کناره کوه، شکافى بوده که یاجوج و ماجوج از آن وارد مىشدند، ذو القرنین تصمیم داشت آن را پر کند. از این رو به آنها گفت مواد آتشزا(هیزم و مانند آن) بیاورید و آنرا در دو طرف این سد قرار دهید، و با وسائلى که در اختیار دارید در آن آتش بدمید تا قطعات آهن را، سرخ و گداخته کرد. در حقیقت او مىخواست از این راه قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد و سدی یکپارچهاى بسازد، و با این طرح عجیب، همان کارى را که امروز بوسیله جوشکارى انجام مىدهند انجام داد، یعنى به قدرى حرارت به آهنها داده شد که کمى نرم شدند و به هم جوش خوردند. سرانجام آخرین دستور را چنین صادر کردگفت: مس ذوب شده براى من بیاورید تا بروى این سد بریزم و به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایهاى از مس پوشانید و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد.
4_ پادشاهی عادل و رعیت نواز بوده و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب را آزار و کشتار نمی نموده است. وقتی که به قوم مغرب استیلا پیدا کرد مغلوبان گمان کردند که مثل سایر فاتحان مورد شکنجه و بیداد قرار خواهند گرفت. اما پادشاه چنین نکرد و گفت که نیکوکاران و رجال قوم از آسیب محفوظ خواهند بود و او کوشش خواهد کرد.
که به داد و دهش قلوب آنان را تسخیر کند. می دانیم که کوروش پس از استیلا بر ماد و لیدی و بابل و دیگر جاها نه تنها به مردمان مختلف کاری نداشت بلکه حتا به دین و آیین آنها هم احترام می گذاشت و با اینکه یکتاپرست و زرتشتی بود خدایان دیگر جاها از جمله مردوک خدای بابل را گرامی میداشت.
5_ ذوالقرنین به مال و اندوخته ی دنیایی نیاز نداشت و حریص نبود و حتی زمانی که ستم دیدگان خواستند برای ساخت سد پولی فراهم و جمع کنند، از گرفتن آن ابا کرد و گفت خداوند مرا از مال و اندوخته شما بی نیاز ساخته است، فقط به نیروی بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی آهنین در برابر دشمن بنا کنیم. کوروش در همه جا از خود سخاوت نشان داد. به طور مثال از خزانه ی ایران هزینه ی دستور ساختن معبد اورشلیم برای یهودیان را داد و معبدهایی که نبوکدنصر خراب کرده بود دوباره آباد ساخت.
دلیل دیگری که می شود به آن استناد کرد عقیده ی قوم یهود است. کتابهای دینی یهود تصریح می کند که کوروش فرستاده خداوند و مسیح اوست که برای دادگستری و فراهم آوردن خشنودی خود، او را برگزیده است. همه می دانیم که یهودیان در تاریخ خود به ندرت از فردی غیر یهود تعریف کرده اند پس اگر کوروش یکتاپرست و دادگستر نبود هیچوقت از ایشان تعریف نمی کردند.
توضیحات تصویرذوالقرنین : در این تصویر دوشاخ بر سر مجسمهٔ منسوب به کوروش بخوبی نمایان است.
همانطور که تصویر میبینید تصویر منسوب به کورش بزرگ دارای دو شاخ در بالای سر تصویر هست معنی ذوالقرین یعنی دارنده دو شاخ