kamanabroo
8th August 2014, 01:26 PM
تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر…
اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کردم و گفتم :
واقعا عذرخواهی میکنم!وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنیه که جلوی مغازه ها میذارن!
اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه!
بهش گفتم: خنده داره؟؟؟؟ خب من فکر کردم آدمه!
یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم اونم یه مانکنه …!
خودم و جمع و جور کردم و رفتم کنار یکی دیگه از مانکنا ایستادم
همین طور که داشتم لباسمو مرتب می کردم هر چی از دهنم در اومد به صاحب مغازه داشتم می گفتم
که یهو دیدم برگشت با حالت تعجب بهم نگاه کرد
دیگه داشتم می مردم!
الان که فکرشو می کنم می گم اون صاحب مغازه هایی که سرشون شلوغ بود و جواب سوالمو نمی دادن..
فک کنم دارم قدرت تشخیصمو از دست میدم!
[nishkhand]
اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کردم و گفتم :
واقعا عذرخواهی میکنم!وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنیه که جلوی مغازه ها میذارن!
اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه!
بهش گفتم: خنده داره؟؟؟؟ خب من فکر کردم آدمه!
یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم اونم یه مانکنه …!
خودم و جمع و جور کردم و رفتم کنار یکی دیگه از مانکنا ایستادم
همین طور که داشتم لباسمو مرتب می کردم هر چی از دهنم در اومد به صاحب مغازه داشتم می گفتم
که یهو دیدم برگشت با حالت تعجب بهم نگاه کرد
دیگه داشتم می مردم!
الان که فکرشو می کنم می گم اون صاحب مغازه هایی که سرشون شلوغ بود و جواب سوالمو نمی دادن..
فک کنم دارم قدرت تشخیصمو از دست میدم!
[nishkhand]