توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نمونه هاي از آثار شعرا در ارتباط با عيد سعيد فطر و پايان ماه مبارك رمضان
نارون1
28th July 2014, 12:43 PM
غزلي از حافظ شيرازي
بيا كه ترك فلك ؛ خوان روزه غارت كرد
هلال عيد به دور قدح اشارت كرد
ثواب روزه و حج قبول آن كس برد
كه خاك ميكده ي عشق را زيارد كرد
مقام اصلي ما گوشه خرابات است
خداش خير دهد آنكه اين عمارت كرد
بهاى بادهى چون لعل چيست؟ جوهر عقل
بيا كه سود كسى برد، كاين تجارت كرد
نماز در خم آن ابروان محرابى
كسى كند كه به خون جگر طهارت كرد
فغان كه نرگس چشم شيخ شهر امروز
نظر به درد كشان از سر حقارت كرد
به روى يار نظر كن ز ديده منت دار
كه كار ديده، نظر از سر بصارت كرد
حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسيار در عبارت کرد
نارون1
28th July 2014, 12:44 PM
غزلی از مولانا
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
نارون1
28th July 2014, 12:48 PM
مغفور لاهیجی
صبح نشاط دم زد، فیض سحر مبارک
عیش صبوح مستان، بر یکدگر مبارک
عید گشاد ابرو، بربست رخت روزه
این را حضر خجسته، آن را سفر مبارک
تیغ هلال شوال، باز از افق علم شد
ماه صیام بشکست فتح و ظفر مبارک
وقت سحر مؤذن آهنگ عیش برداشت
بر گوش روزه داران این خوش خبر مبارک
انجام خیر دارد، فکر شراب و ساقی
بحث فقیه و زاهد برخیر و شر مبارک
طبع حکیم و صوفی هر کس به طالعی زد
این راست نفع میمون آن را ضرر مبارک
نارون1
28th July 2014, 12:51 PM
صائب تبریزی
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم
ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
تا آتش ِجوع رمضان چهره بر افروخت
از نامه اعمال سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت
چو اشک غیوران ز سراپرده مژگان
دیرآمد و زود از نظرآن جان ِجهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
نارون1
28th July 2014, 06:18 PM
قیصرامین پور
عید است و دلم خانه ویرانه ، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
**************
امیر معزی
رمضان شد چو غریبان به سفر بار دیگر
اینست فرخ شدن و اینست به هنگام سفر
******************
عنصری بلخی
روزه پذیرفته با دو فرخ عید
که بجز فرخش اخیر نیست
**************
حکیم غرضی سیستانی
به مه روزه مرا تو به اگر در خور بود
روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن در خور
شب عید آمد و می خواهم بربام جهم
گویم از نو شدن ماه چه دارید خبر؟
**************
منوچهر دامغانی
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده ، برباغ و به سبز
**************
کلیم همدانی
هلال عید بغل در وداع روزه گشاد
صلاح و تقوی پا در رکاب عزل نهاد
گذش موسم شبگیر طاعت و باید
سحور را به صبوحی بدل کنند عباد
***************
شمس طبسی
عید روزه طایری شد پرزرحمت ساخته
کاشیانش برتر از گردون گردان یافتم
****************
خاقانی شروانی
جاهش زدهر چون مه عید از صف نجوم
ذاتش زخلق چون شب قدر از مه صیام
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.