PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معاد ! تناسخ! هیچکدام!(بحث مذهبی-علمی)



غریبه
31st July 2009, 01:19 AM
بعد از مرگ انسان چه اتفاقی می افتد
1: آغاز زندگی دیگر در جهان دیگر(معاد)
2:آغاز زندگی دیگر در همین دنیا و در جسمی دیگر(تناسخ)
3: مرگ پایان زندگی است و ادامه دیگری وجود ندارد و خاک شدن یا خاکستر شدن پایان تدریجی جسم انسان است
و یا هر نظری دیگر
چرا و به چه علت؟
http://www.55a.net/firas/farisi_photo/1183038555sc.jpg

غریبه
31st July 2009, 01:43 AM
توضیح کوچک خدمت بزرگواران
منظور از طرح اینکه زندگی بعد از مرگ وجود ندارد این است که بصورت موجودات خاص زنده
مانند حیوانات و وگرنه با توجه به قوانین ترمو دینامیکی بخصوص تبدیل ماده و انرژی و صورت پذیری این رابطه ثابت بودن مقدار تقریبا محال است بعد از مرگ زندگی نباشد چون خاک نیز با آب وارد سیستم نباتات میشود و زندگی آغاز میشود بهر حال منظورمان این است که این سوال که زندگی وجود ندارد یعنی بعد از مرگ تقریبا زندگی به معنای عرف آن وجود ندارد و اصلا روحی در کار نیست همه اش ماده است.
در مورد گزینه دوم منظورمان این است آنچه در کتب الهی مانند تورات انجیل قران و...اشاره شده قیامتی و حساب و کتابی در کار استلا اقل اگر با هشتاد درصد آن هم موافقید این گزینه
را انتخاب کنید
در مورد گزینه سوم منظور این است انسان بعد از مرگ روحش با توجه به اینکه جسم قبلی کارهای خوب انجام داده یا بد رتبه دار میشود اگر ارتقا پیدا کرده در انسان بهتری حلول پیدا میکند(نوزاد) اگر بد بوده در جسمی با رتبه پایین تر حلول پیدا میکند و اگر خیلی بد بوده بصورت روح حیوانی با توجه به ماهیتش حلول پیدا میکند و...
در مورد گزینه چهارم
قبول داریم بعد از مرگ قیامت و حساب و کتابی وجود دارد اما نه بصورت انچه در کتب الهی
در مورد قیامت و بهشت و جهنم گفته شده کسانی که این تفکرات ادیان را قبول ندارند
یا بهر حال درصد زیادی از آن را قبول ندارند این گزینه را انتخاب میکنند
و اما افراد دیگری از کاربران عزیز بین دو گزینه شک متوسط پنجاه به پنجاه دارند میتواند دو گزینه را انتخاب کنند
مبحث را با پست و آرای شما به امید خداوند ادامه میدهیم
بهر حال نظر نخبگانی مانند شما که هیچ مقوله ای را بدون تفکر نمی پذیرد حتما در محافل و سایت های دیگر دارای چشم انداز قابل تاملی است.
ممنون شما غریبه

غریبه
31st July 2009, 12:06 PM
دوستان عزیز و محترم ما صاحب هر کیش و مسلکی که باشیم امیروز معاد را از دیدگاه همه
مورد بحث قزار میدهیم شاید در سایت های مختلف بصورت تک بعدی به این مسئله نگاه شده و یا تعصب ها جای تفکر ها را قرار گرفته
من فکر میکنم تشیع و اسلام از هر دینی بیشتر به تفکر اهمیت داده در هیچ کتابی به اندازه
قران افعال تقکر و تعقل نداریم و به گفته انیشتین اگر این کتاب به حق نبود امکان نداشت اینهمه انسان را به تفکر و تعقل دعوت کند.
و کلام بسیار با ارزش دین اسلام: یک لحظه تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است
و دیدیم که چگونه مثالی از شیطان اورد موجودی که بعد از هزران سال عبادت و هم ردیف فرشتگان قرار گرفت بر اثر جهلش و عدم تفکرش چگونه از بهشت رانده شد.
اینها را عرض کردم
ببینید اینها را گفتم که بدانیم یک مسیحی وقتی مسئله تصلیب برایش در کتابش مطرح شود میتواند یک مسیحی بماند اما تصلیب را زیر سوال ببرد
یک سنی و اهل تسنن میتواند حتی در مورد نحوه وضویش تحقیق کند و تا آن موقع که تحقیقش کامل میشود به همان سبک اهل تسنن وضو بگیرد.
و یک تشیع میتواند به احادیث و روایات شک کند و تحقیق کند کدام درست و کدام غلط است.
با خواندن قران چراهایی پیش می اید که بعضی ها فکر میکنند در مورد آن تفکر کردن و علامت چرا گذاشتن کفر است اما اگر این چراها را من و شما قرار ندهیم بعد مقابل کسانی قرار خواهیم گرفت که "چراها" را به عمد و از روی کینه جلوی ما قرار میدهند
پس بهتر است ابتدا کلاه خودمان را قاضی کنیم تا بتوانیم جواب قاضیان کینه توز را بدهیم
شاید این سوالها برای همه ما پیش آمده است .
این بهشت و جهنم که در قران ذکر شده چرا اینگونه جایی است
محل درختان میوه و جوی های شرب های رنگی و شهد های شیرین و و شاید در ذهنمان ایجاد شود خوب که چی تا کی؟ بخوریم و بخوایبم و حوری و.....
بعضی ها بلافاصله صورت مسئله را از ذهن با یک استغفر الله پاک میکنند میگویند این کار شیطان است در ذهنمان ایجاد کرده
خوب از این استغفر الله ها شیطان زیاد ایجاد میکند خودش هم که هزاران سال ذکر خدا کرده
از کجا میدانید که شیطان ذکر استغفرالله را در زمان تعقل در شما ایجاد نکرده است.
چرا نمیگوییم خدایا به امید خدا با تفکری که بهترین راه است این موضوع ا بررسی میکنیم!
خیلی جاها استغفرالله ذکر فرار از تعقل است و فرار از تعقل حرفه ای ترین کار شیطان است
چون موجود حسودی است و خودش از نداشتن تعقل ضربه خورد
استغفر الله خدایا چگونه در مقابل تو که یک عمر سجده ات کردم در برابر دست ساخته از گل
و خشت سجده کنم.
دوستان عزیزم میخواهیم بررسی کنیم تا الان عقل شما چه میگوید بدون هیچ تعصبی تا
لحظه ای که دارید گزینه تان را انتخاب میکنید حرف دلتان و عقلتان کدام گزینه را دوست دارد
انتخاب کند
حتی اگر عقلتان میگوید گزینه الف و دلتان میگوید گزینه ب اجازه دارید هردو را انتخاب کنید
در یک انتخاب(دوست دارید دو گزینه را با هم علامت بزنید من خودم دو گزینه انتخاب کردم)
با همکاری شما و با نوعی که ما داریم با این مقوله بر خورد میکنیم مطمئنا خداوند یاریمان
میکند و امیدوارم جز هفتاد سال عبادت برایمان منظور شود و یا بیشتر)
شرکت در خود بحث هم یادتون نره هر دیدگاهی دارید مطرح کنید امدیم به دیدگاه
مشترک و قابل قبولی برسیم و با ایم بحث آزاد و باز خواهیم رسید نخبگان بدون تفکر
دیگر نخبگان نیستند.
دوستان عزیزم حتما ابتدا رای بدهید بعد وارد مبحث شوید ما احتمالا تا ماهها بحث میکنیم و بعد از چند ماه مباحثه یک هفته همه مباحث را مطالعه میکنیم و تاپیکی موازی خواهیم زد
در ان تاپیک دیگر نظر نمیدهیم فقط رای میدهیم ببینیم به لحاظ اماری این تاپیک چه تغییری
کرده و بعد با اجازه مدیر محترم سایت اگر صلاح دیدند با ماهنامه و یا مجله علمی بصورت مدیریتی آمارها و نتایج میاحث را به چاپ میرسانیم البته با ذکر نام سایت
و یا از چند تن از دکترای مقاطع علمی مربوطه دعوت میکنیم در مورد مبحث نظر بدهند
اگر عمری بود و خدا خواست اگر هم نبود شما زنده و سرحال مبحث را به آخر میرسانید.
ممنونم
امیدوارم مدیر محترم سایت با توجه به بررسی دقیقی که انجام میشود مطلب فوق را جز مطالب مهم سایت قرار دهد.
زنده و سر حال و شاد و پرامید باشیدو امیدوارم خداوندا از همه ما راضی باشد و دائم تبسمش را از ما دریغ نکند.

http://i4.tinypic.com/23w5u74.gifاَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif
http://i4.tinypic.com/23w5u74.gifالسّاعَةِ وَفی http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif
http://i4.tinypic.com/23w5u74.gifکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif
http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif
http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif http://i4.tinypic.com/23w5u74.gif

kamanabroo
31st July 2009, 12:31 PM
ممنونم از غريبه جان كه اين تايپيك رو راه اندازي كردند تا دوستان بتونن نظرات خودشون رو ( البته حتما از روي فكر و تعقل ) بگن.

kamanabroo
31st July 2009, 12:41 PM
از اونجايي كه ما مسلمان هستيم بديهي هست كه عقايد و انديشه ها مون برگرفته از دين مون هست.

اما بايد اين رو هم بگم كه ما در دين اسلام دو دسته كلي خيلي مهم داريم ( البته قبلا هم گفتم):

اصول دين( توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد)
فروع دين( نماز، روزه، حج، خمس، زكات، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، تولي، تبري)

همچنانكه از اسم گروه دوم معلومه فروع دين يعني احكام و دستوراتي كه متفرع و وابسته به دسته اول هست. به اين صورت كه ما وقتي اصول دين رو قبول كرديم از نظر عقلي ديگه هيچ دليلي نداريم كه فكر كنيم و دنبال اين باشيم كه چرا بايد به فروع دين معتقد بود و عمل كرد.

دليلش هم اينه كه اصول دين اموري عقلي هستند( از نظر اثباتي) و بايد براي اثبات كردن و قبول كردن آنها از عقل ( و فطرت) كمك گرفت. يعني ما بايد با تفكر دقيق و دلايل عقلي درست در هر يك از موارد اصول دين فكر كنيم تا ببينيم آيا قابل اثبات هست يا نه و اگر با عقل به آنها رسيديم اونجاست كه حجت خدا بر ما ( كه عقل باشه) تمام هست. و بعد از اون براي عمل كردن و پذيرفتن فروع دين نيازي به تفكر از نوع قبلي نيست بلكه اينجا فقط و فقط در درجه اول تعبد نياز هست. ( فرمان برداري)

تذكر: اصول دين ما به هم وابسته هستند ، يعني اگه شما بخواهين درباره نبوت و معاد و ... صحبت كنيد و اثبات كنيد بايد قبلش خدا رو با عقل اثبات كرده باشيد و بعد يگانگي خدا رو با عقل اثبات كنيد و همچنين عدل خداوند رو اثبات كرده باشيد. در غير اينصورت بحث از معاد توجيهي نداره.
چون معاد بر پايه عدل خدا استوار هست.



نتيجه:
ما براي اثبات اوليه اصول دين نمي توانيم از خود دين كمك بگيريم بلكه بايد با عقل سليم به آنها برسيم.
و بايد براي بحث معاد در اينجا اين پيش فرضها رو مورد قبول همه بدونيم: توحيد، عدل، نبوت.

غریبه
31st July 2009, 09:36 PM
دوستان دقت بفرمایید فعلا مباحثه نمیکنیم منظور از اوردن مقالات تایید و تکذیب مقاله نیست فقط من باب مطالعه شما عزیزان است شما هم میتوانید مقاله مورد نظرتان را پست بزنید/ممنونم
معاد و تناسخ

حقيقت معاد اين است كه، روح پس از مفارقت از بدن -به مسيت الهى - بار ديگر به همان بدنى كه با آن زندگى مى كرد، باز مى گرددتا پاداش و كيف اعمال دنيوى خود را در سراى ديگر ببيند. برخى، مانند پيروان آين هندو معاد مطرح شده در شرايع آسمانى را منكرند ولى مسئله پاداش و كيفر اعمال را پذيرفته و آن را از طريق «تناسخ‏» توجيه مى كنند. اينان مدعيند كه، روح ازطريق تعلق گرفتن به «جنين‏» و طى مراحل رشد آن، بار ديگر به اين دنيا باز مى گردد و دورانهاى كودكى و نوجوانى و پيرى را طى مى كند، منتها كسانى كه در زندگى گذشته نيكوكار بوده، زندگى شيرين،و تبهكاران پيشين نيز زندگى ناگوارى خواهند داشت. عقيده به تناسخ، كه در طول تاريخ همواره پيروانى داشته است، يكى از اصول آئين هندو به شمار مى رود.
بايد توجه داشت چنانچه نفوس بشرى به صورت همگانى و هميشگى راه تناسخ را بپيمايند،ديگر مجالى براى معاد نخواهد بود. در حاليكه با توجه به دلايلى عقلى و نقلى معاد،اعتقاد به آن ضرورى است، و در حقيقت بايد گفت كه قائلان به تناسخ چون نتوانسته اند معاد را به صورت صحيح آن تصوير كنند، تناسخ را جايگزين آن كرده اند. از نظر اسلام قول به تناسخ مستلزم كفر است، و در كتب عقايد ما، در باره بطلان و ناسازگارى آن با عقايد اسلامى به طور مفصل بحث‏شده است، كه ما در اينجا فشرده آن را يادآور مى شويم:
1.نفس انسان به هنگام مرگ به پايه اى از كمال نايل شده است. بر اين اساس تعلق دوباره آن به جنين، به حكم لزوم هماهنگى ميان نفس و بدن، مستلزم تنزل نفس از مرحله كمال به نقص و بازگشت از فعليت به قوه است كه با سنت‏حاكم بر جهان آفرينش (مبنى بر سير استكمالى موجودات از قوه به فعل) منافات دارد.
2 . چنانچه بپذيريم نفس پس از جدايى از بدن، به بدن زنده ديگرى تعلق پيدا مى كند، اين امر مستلزم تعدد نفس در يك بدن و دو گانگى در شخصيت است، و چنين چيزى با درك وجدانى انسان از خويش كه داراى يك شخصيت است منافات دارد.
3 . عقيده به تناسخ، علاوه بر اينكه با سنت‏حاكم بر نظام آفرينش منافات دارد،مى تواند دستاويزى براى ستمكاران و سود پرستان گردد كه عزت و رفاه فعلى خويش را معلول پاكى و وارستگى حيات پيشين، و بدبختى مظلومان و محرومان را نيز نتيجه زشتكارى آنان در مراحل پيشين حيات بدانند ! و بدين وسيله اعمال زشت‏خويش و وجود ظلمها و نامردميها را در جامعه تحت‏سلطه خويش توجيه كنند.
در پايان بحث از تناسخ، ضرورى است كه به دو سؤال پاسخ دهيم:
سؤال اول : به تصريح قرآن در امتهاى پيشين مسخهايى صورت گرفته و طى آن برخى از انسانها به صورت خوك و ميمون در آمده اند، چنانكه مى فرمايد: (و جعل منهم القرده و الخنازير) (مائده / 60). چنانچه تناسخ باطل است چگونه مسخ تحقق يافته است ؟
پاسخ: مسخ با تناسخ اصطلاحى فرق اساسى دارد. زيرا در تناسخ، روح پس از جدايى از بدن خويش، به «جنين‏» يا بدن ديگر تعلق مى گيرد، ولى در مسخ روح از بدن جدا نمى شود، بلكه تنها شكل و صورت بدن تغيير مى كند، تا انسان تبهكار خود را به صورت ميمونو خنزير ديده و از آن رنج ببرد.
به تعبير ديگر، نفس انسان تبهكار از مقام انسانى به مقام حيوانى تنزل نمى كند. چه، اگر چنين بود، انسانهاى مسخ شده رنج و كيفر خويش را ادراك نمى كردند، در حاليكه قرآن مسخ را به عنوان «نكال‏» و عقوبت افراد گنهكار تعريف مى كند.
در اين مورد تفتازانى مى گويد: «حقيقت تناسخ اين است كه نفوس انسانها پس از جدايى از بدن در همين دنيا به منظور تدبير و تصرف در بدنهاى ديگر، به آنها تعلق گيرد، نه اينكه شكل بدن عوض شود، چنانكه در مسخ چنين است‏».
علامه طباطبائى نيز مى گويد: «انسانهاى مسخ شده، انسانهايى هستند كه با حفظ روح بشرى صورتا مسخ شده اند، نه اينكه نفس انسانى آنها نيز مسخ شده و به نفس بوزينه تبديل گرديده است‏».
سؤال دوم: برخى از نويسندگان قول به رجهت را نشات گرفته از قول به تناسخ پنداشته اند. آيا اعتقاد به رجعت مستلزم تناسخ نيست؟
پاسخ: چنانكه در جاى خود خواهيم گفت، رجعت، به عقيده اكثر علماى شيعه اماميه، اين است كه عده اى از اهل ايمان و كفر در آخر الزمان بار ديگر به اين جهان باز خواهند گشت و بازگشت آنان مانند احياى مردگان است كه به وسيله حضرت مسيح عليه السلام صورت مى گرفت و يا بسان زنده شدن عزير پس از يكصد سال.بنابراين، عقيده به رجعت، هيچ ربطى به مسئله تناسخ ندارد و ما در بحث از رجعت در اين باره توضيح بيشترى خواهيم داد

منشور عقايد اماميه صفحه 193 استاد جعفر سبحانى

امير آشنا
31st July 2009, 10:15 PM
مسایل اعتقادی راه اثبات عقلی دارند ولی بعضی افراد غیر از عقل از مسیر دل هم هدایت میشن که معتقدم هدایت حقیقی ( و السلام علی من اتبع الهدی ) همینه
اونچه که برای من از خدا دلیل و برهان بیارید اگر منو معتقد کنه مطمئنا به اندازه زمانی نیست که وجودشو ببینم

kamanabroo
31st July 2009, 11:28 PM
مسایل اعتقادی راه اثبات عقلی دارند ولی بعضی افراد غیر از عقل از مسیر دل هم هدایت میشن که معتقدم هدایت حقیقی ( و السلام علی من اتبع الهدی ) همینه
اونچه که برای من از خدا دلیل و برهان بیارید اگر منو معتقد کنه مطمئنا به اندازه زمانی نیست که وجودشو ببینم
__________________



درسته

اين شناختي كه شما ازش حرف مي زنيد همون شناخت حضوري و قلبي است كه در اصطلاح عرفان حضور درك شونده نزد درك كننده هست كه نميشه توصيفش كرد.

بايد توجه داشته باشيم عرفان و عقل درسته كه راههاي متفاوتي دارند، و در ظاهر متناقض به نظر مي رسند ، اما كمي كه دقيق تر به مسائل عرفاني و عقلي مخصوصا در بعد شناخت ماورا الطبيعه و خدا كه بنگري مي بيني هر كدام از عقل و عرفان به همديگه كمك مي كنن و تاييد مي كنند همديگر رو.

و مطلب ديگه اينكه شناخت هاي عرفاني بيشتر براي خود شخص حجت هستند نه براي ديگران.
اما عقل براي همه حجت است. حجتي است كه خدا بر انسان قرار داده.
البته در بهتر بودن و نزديك تر بودن و خالص تر بودن شناخت عرفاني حرفي نيست@};-{big hug}

A.L.I
1st August 2009, 09:21 AM
لطفا يكي نظريات دكتر بهرام الهي رو در مورد تناسخ و زندگيهاي گذشته واسم نقد كنه آيا حرفهايش منطقيه يا نه؟ مرسي

تبصره : كتابهايش الان توي بعضي كتابفروشيها هست من يكم خوندم ولي نظرمو نگرفت

AvAstiN
1st August 2009, 07:47 PM
در مورد عالم ذر
ايا تناسخ رو قبول مي كنه؟
قبول تناسخ فقط در بوديسم هست يا نه؟

kamanabroo
1st August 2009, 09:49 PM
لطفا يكي نظريات دكتر بهرام الهي رو در مورد تناسخ و زندگيهاي گذشته واسم نقد كنه آيا حرفهايش منطقيه يا نه؟ مرسي

تبصره : كتابهايش الان توي بعضي كتابفروشيها هست من يكم خوندم ولي نظرمو نگرفتحتما انجام ميشه
به ياري خدا
بايد كتابشو پيدا كنم و يه نگاهي بندازم
حالا من يا جناب غريبه يا هر كدوم از دوستاني كه اطلاع دارند مي تونند مطرح كنند.

غریبه
1st August 2009, 10:46 PM
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز
دوستان عزیزم ما داریم یک کا ر سه مرحله ای انجام میدهیم در اول مبحث هم ذکر کردم
کاری متفاوت با سایت های دیگر
ابتدا هر شخصی نظری دارد که تا به امروز به ان معتقد است و رای میدهد
در این مرحله دوستان مقالاتی که موجب شده این رای را بدهند در پست قرار میدهند
در این مرحله مباحثه نمیکنیم میگذاریم مدتی بگذرد و دوستان هم رای بدهند و هم
مقالات یا ادله اشان را قرار دهند (دفاع از رایشان)
در مرحله دوم تقریبا آرا داده شده وارد مباحثات میشویم که شما که دلیلتان این است که
فلن رای را دادیداین ایرادات یا این نقاط قوت را دارد.
برای مثال من میگویم شما که بهشت در ادیان ر دوست داری و رای دادی به آن مثلا مگر
لنگه حوری بهشتی و دختران چشم درشت و اینهایی که عرب ها بهشان خیلی علاقه دارند
بودی که به آن رای دادی
و خوب طرف هم دلایلش را میگوید
مرحله سوم یک تاپیک موازی میزنیم و دوباره رای ریزی میکنیم ببینیم در این مباحث پیش
امده تغییر در آرا ایجاد شده یا نه همان است.
الان در مرحله اول هستیم
با اجازه شما این مرحله را تا اول ماه مبارک رمضان ادامه میدهیم
در طول ماه مبارک مباحثه میکنیم
و بعداز عید سعید فطر رای ریزی دوم را انجام میدهیم
شما دوستان اگر نظر دیگری دارید بفرمایید ممنون میشوم اگر هم این حرکت نوین را میپسندید که خوب همین راه را میرویم
مخلص همه هم هستیم@};-

*مینا*
1st August 2009, 11:16 PM
یعنی بگیم دلیلمون واسه اونی که انتخاب کردیم چیه ؟و با نظرات دیگران کاری نداشته باشیم و باهاشون بحث نکنیم ؟

غریبه
2nd August 2009, 01:03 AM
یعنی بگیم دلیلمون واسه اونی که انتخاب کردیم چیه ؟و با نظرات دیگران کاری نداشته باشیم و باهاشون بحث نکنیم ؟
حتما خانم خیابانی بحث میکنیم اصل اومدیم که بحث کنیم اما وقتی من رای میدهم حتما طبق نظریه یا مقاله ای رای دادم اونو مطرح میکنم اما این وقتی هستش که رای دادم . فقط استنادمون را مطرح میکنیم.
بعد وارد مرحله دوم میشویم اینجاست که بحث شروع میشه و نظرات دیگران مورد مباحثه قرار میگیره که کار اصلی این تاپیکه
و مرحله سوم میخواهیم ببینیم تاثیر مباحثات چقدر بوده و رای ریزی مجدد
میکنیم .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد