PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فیلم «چ» شاهکار بی‌ترمزهاست/ اگر خمینی (ره) عصایش را بلند کند



۲۲ سپتامبر
6th April 2014, 04:30 PM
http://www.snn.ir/Images/News/Smal_Pic/16-1-1393/IMAGE635323808978518302.JPG

؛ مردم قهرمان هایشان را دوست دارند. وقتی فکر می کنند که قرار است با بالگرد تنهایشان بگذارد، دورش جمع می شوند و نمی گذارند؛ مردمی که فقط یک «چ» از چمران دیده اند، این مردم به یک «حرف» سه نقطه ای هم قانع هستند.وقتی فیلم «چ» بر پرده سینما نقش می بندد و صحنه ها یکی یکی از جلوی چشم مخاطب می گذرد، تازه متوجه شاهکار می شوی. نه این که به زور بازیگران مطرح، شاهکار را به تو بقبولانند، بلکه در هر گوشه فیلم اتفاقی می افتد که تو را میخکوب می کند. فیلم شعار می دهد، اما شعارزده نیست. نگاه سیاسی دارد، اما سیاست زده نمی شود.


جوان تر ها هم از فضای فیلم لذت می برند، اما جوگیری در کار نیست. این یعنی کارگردان، کاربلد است.کسانی برای دیدن فیلم «چ» به صندلی های سینما تکیه می زنند که خیلی وقت است فراموش کرده اند پرده بزرگ آن را. همان کسانی که جنگیدند و حالا فیلم های ضدجنگ برایشان می سازند. در کنار گروه اول، قدیمی های سینما هم لذت می برند از دیدن فیلم. کسی میان فیلم نق نمی زند که حیف پول بلیت! کسی حوصله اش سر نمی رود. کسی شکایت نمی کند. جنگ است، اما همه شاد هستند که جنگیدیم. صدای هواپیماهایی که بر بلندای شهر ویراژ می دهند در گوش مردم کردستان سوت می کشد، ولی همه می دانند با مذاکره کاری پیش نخواهد رفت. مردم ایستاده اند همان جایی که چمران ایستاده است. همان جایی که روی زمین مذاکره! می گوید: «بوی اسرائیل می آید»حرف آخر حاتمی کیا در سینمای ایران به خیلی ها چسبیده. بعضی ها خودشان خواسته اند و طرف دشمن را گرفتند.

بعضی ها هم معلوم است ادامه دهنده راه اصغر وصالی اند. کسانی که فیلم را دیدند می توانند قضاوت کنند. یک روز به «اصغر وصالی»ها به جرم دفاع از حق و وابسته نبودن به هیچ جناحی، افراطی و بی ترمز می گفتند، اما چمران می گوید «چه خوب، خمینی سربازانی مثل تو دارد.»حالا چمران شروع شده است. با یک حرف سه نقطه ای؛ بالگردهایی که آذوقه ای ندارند را می بیند، اما خم به ابرو نمی آورد. سقوط جلوی مردم وحشت زده را می بیند و سکوت می کند. خانواده اش را فدای خانواده بزرگتری می کند. مردی که ثابت کرد با کت و شلوار هم می شود چریک بود. این ها همه یک «چ» است.

باید منتظر حرف های دیگر چمران باشیم.دوربین دیگری باید بیرون از سالن کاشت و روی تک تک کسانی که از سالن سینما بیرون می آیند، زوم کرد. لبخندها در کنار چشم های خیس خیلی دیدنی است. باید فیلم دیگری از تماشاچیان «چ» ساخت. خصوصاً نوجوانانی که حالا نسل سوم و چهارم انقلاب هستند، امام را ندیده اند، دوران انقلاب را هم درک نکرده اند، اما به یک جمله ایمان دارند که اگر: «خمینی عصایش را بلند کند» پاوه در 24 ساعت آزاد می شود.
منبع :خبرگزاری دانشجو»

✿elnaz✿
7th April 2014, 10:22 PM
http://www.snn.ir/Images/News/Smal_Pic/16-1-1393/IMAGE635323808978518302.JPG

؛ مردم قهرمان هایشان را دوست دارند. وقتی فکر می کنند که قرار است با بالگرد تنهایشان بگذارد، دورش جمع می شوند و نمی گذارند؛ مردمی که فقط یک «چ» از چمران دیده اند، این مردم به یک «حرف» سه نقطه ای هم قانع هستند.وقتی فیلم «چ» بر پرده سینما نقش می بندد و صحنه ها یکی یکی از جلوی چشم مخاطب می گذرد، تازه متوجه شاهکار می شوی. نه این که به زور بازیگران مطرح، شاهکار را به تو بقبولانند، بلکه در هر گوشه فیلم اتفاقی می افتد که تو را میخکوب می کند. فیلم شعار می دهد، اما شعارزده نیست. نگاه سیاسی دارد، اما سیاست زده نمی شود. جوان تر ها هم از فضای فیلم لذت می برند، اما جوگیری در کار نیست. این یعنی کارگردان، کاربلد است.کسانی برای دیدن فیلم «چ» به صندلی های سینما تکیه می زنند که خیلی وقت است فراموش کرده اند پرده بزرگ آن را. همان کسانی که جنگیدند و حالا فیلم های ضدجنگ برایشان می سازند. در کنار گروه اول، قدیمی های سینما هم لذت می برند از دیدن فیلم. کسی میان فیلم نق نمی زند که حیف پول بلیت! کسی حوصله اش سر نمی رود. کسی شکایت نمی کند. جنگ است، اما همه شاد هستند که جنگیدیم. صدای هواپیماهایی که بر بلندای شهر ویراژ می دهند در گوش مردم کردستان سوت می کشد، ولی همه می دانند با مذاکره کاری پیش نخواهد رفت. مردم ایستاده اند همان جایی که چمران ایستاده است. همان جایی که روی زمین مذاکره! می گوید: «بوی اسرائیل می آید»حرف آخر حاتمی کیا در سینمای ایران به خیلی ها چسبیده. بعضی ها خودشان خواسته اند و طرف دشمن را گرفتند. بعضی ها هم معلوم است ادامه دهنده راه اصغر وصالی اند. کسانی که فیلم را دیدند می توانند قضاوت کنند. یک روز به «اصغر وصالی»ها به جرم دفاع از حق و وابسته نبودن به هیچ جناحی، افراطی و بی ترمز می گفتند، اما چمران می گوید «چه خوب، خمینی سربازانی مثل تو دارد.»حالا چمران شروع شده است. با یک حرف سه نقطه ای؛ بالگردهایی که آذوقه ای ندارند را می بیند، اما خم به ابرو نمی آورد. سقوط جلوی مردم وحشت زده را می بیند و سکوت می کند. خانواده اش را فدای خانواده بزرگتری می کند. مردی که ثابت کرد با کت و شلوار هم می شود چریک بود. این ها همه یک «چ» است. باید منتظر حرف های دیگر چمران باشیم.دوربین دیگری باید بیرون از سالن کاشت و روی تک تک کسانی که از سالن سینما بیرون می آیند، زوم کرد. لبخندها در کنار چشم های خیس خیلی دیدنی است. باید فیلم دیگری از تماشاچیان «چ» ساخت. خصوصاً نوجوانانی که حالا نسل سوم و چهارم انقلاب هستند، امام را ندیده اند، دوران انقلاب را هم درک نکرده اند، اما به یک جمله ایمان دارند که اگر: «خمینی عصایش را بلند کند» پاوه در 24 ساعت آزاد می شود.منبع :خبرگزاری دانشجو»


سلام
خیلی ریزه و خوانا نیست

Capitan Totti
7th April 2014, 11:34 PM
من نمیدونم فیلمو دیدید یا نه
اما علاوه بر اینکه خوبه
خیلی هم بده!
تاریخ رو داره سانسور میکنه!
یه نمونه اش
به چمران میگن که تو آدم بازرگان نیستی و آدم امامی
در حالی که یه بچه اول دبستانی میدونه که چمران از هواداران سرسخت مهندس بازرگانه...

312
8th April 2014, 02:29 AM
سخنان حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت سالگرد شهادت دكتر مصطفی چمران


برای من هیجان انگیز و جالب است كه از اولین آشنایی های خودم با برادر شهید عزیزمان چمران حرف بزنم. اسم او را در سال 56، در رابطه با مسائل روز شنیده بودم ، یک نوار چند ساعته هم كه راجع به درگیری های لبنان صحبت كرده بود از او گوش كرده بودم. كه در آن نوار نشانه شیفتگی فراوان ایشان به امام موسی صدر كاملاً مشهود بود و اطلاع داشتم كه ایشان دستیار و مشاور آقای صدر هست و همچنین فرمانده نظامی سازمان امل كه به وسیله امام موسی صدر تشكیل و به وجود آمده بود .
http://img1.tebyan.net/big/1388/12/121195824017517955119179647888796246.jpg
مجموعه اطلاعات من از شهید چمران همین ها بوده تا قبل از این كه ایشان را ببینم . در سال 58 ، قیافه مهربان و صمیمی و متواضع و دوست داشتنی چمران را اول بار در نخست وزیری دیدم قیافه ای كه با ترسیم ذهنی من از چمران به كلی متفاوت بود .خیلی گرم از من و از یكی از برادران كه با هم بودیم استقبال كرد. نشستیم ، دیدم او هم دورادور با من آشنا بوده است . خیلی زود احساس كردم كه یك انسان اهل ذوق و معنویت و علاقمند به هنر و هنرمند است . آشنایی ما از این جا شروع شد ، خیلی زود با چمران صمیمی شدیم و آن صمیمیت وقتی بیشتر می شد كه من آثار این صمیمیت را در او مشاهده می كردم یعنی طبیعتاً یك آدم صمیمی بود، آدم دروغگو، متظاهر ، مزدور در دوستی نبود. مثلاً می دیدیم كه با دوستان قدیمی اش هر وقت ملاقات می كرد با هم روبوسی می كردند و این برای من جالب بود . با خود من هم همینطور بود ، من را كه می دید با یك حالت شعفی بلند می شد و مرا بغل می گرفت و می بوسید .روزی كه ایشان به عنوان وزیر دفاع پای به وزارت دفاع گذاشت به اتاق من آمد . شاید در اولین ساعت ورودش به وزارت دفاع بود . من آن وقت در وزارت دفاع نماینده شورای انقلاب بودم و از لحاظ سازمانی هم سمت معاونت وزیر دفاع در امور انقلاب را داشتم . معاونت تازه به وجود آمده متناسب با اوضاع و احوال آن روز انقلاب . آمدن او به اتاق من به این معنی بود كه مایل بود دوستی ما در وزارت دفاع تبدیل شود به یك همكاری صمیمانه . نمی خواست برود در اتاقش بنشیند و من به عنوان یك معاون به دیدنش بروم . بلكه مایل بود كه صمیمانه با مسئله برخورد كند و بسیار كار جالب و شیرینی بود . به اتاق من آمد كه حالا ما با هم هستیم ، چگونه باید در وزارت دفاع وظایفمان را انجام دهیم . به این عنوان با هم مذاكراتی را انجام دادیم. بعد هم در شورای عالی دفاع با هم همكاری داشتیم . البته منظورم از این شورای عالی دفاع، قبل از آمدن بنی صدر بود .هنگامی كه بنی صدر رئیس جمهور شد و بعد از مدت كوتاهی از طرف امام به عنوان نماینده فرمانده كل قوا منصوب شد من از ارتش و وزارت دفاع استعفا كردم و بیرون آمدم . بنابراین با هم برخورد كاری كمی داشتیم اما رفاقتمان محفوظ بود تا این كه مجدداً به فرمان امام شورای عالی دفاع تشكیل شد و من و دكتر چمران به عنوان دو نماینده امام كه در قانون اساسی تعیین شده بود در شورا معین شدیم و بعد از اندكی جنگ شروع شد . بعد از آن كه جنگ شروع شد به فاصله شاید یك هفته ای بعد از جنگ ، با رفتن هر دو ما به اهواز و آن احوالی كه مسائل شیرین و جالبی دارد و همكاری ما در ستاد جنگ های نامنظم آغاز شد و ادامه داشت تا هنگام شهادت ایشان .


دكتر چمران را در مجموع، من یك فرد ممتاز دیدم . این امتیازها به خاطر وجود ویژگی های اخلاقی و رفتار زیبایی بود در شخصیت او كه داشتن همه اینها با هم یك چهره خاصی از چمران می ساخت . بعضی از این خصوصیات را اشاره كردم ، تواضع او ، مهربانی او ، صمیمیت او چیزهای جالبی بود .فرد هنرمندی بود ، نقاش بود ، عكاس ماهری بود ، شاید شعر هم می گفت درست نمی دانم اما می دانم كه با شعر سروكار داشت . فردی بود كه در محیط كار با زیردستانش حالت پدرانه داشت با دوستانش حالت برادرانه خیلی صمیمی داشت با كسانی كه به آنها ارادت می ورزید حالت احترام آمیز خیلی زیاد داشت ، اهل پرخاشگری ، بحث های بی پایان و جدل با این و آن نبود . از مهمترین خصوصیاتش این بود كه اهل تظاهر به معنای خود مطرح كردن در جامعه نبود ، كم مصاحبه می كرد .
http://img1.tebyan.net/big/1389/03/17617524320220622611180802272502372418225556.jpg
كم خودش را مطرح می كرد . مثلاً از زمانی كه آمده بود تا آن روزی كه من او را در نخست وزیری دیدم خیلی نام كمی از او شنیده بودم . تا مدت ها اصلاً نمی دانستم كه چمران در ایران است . با این كه كسان دیگری هم بودند كه هم عرض او بلكه پایین تر از او بودند ، وقتی آمدند ایران ، با های و هوی با مصاحبه، با مطرح كردن خودشان در اینجا و آنجا مردم را در جریان وضع زندگی خودشان قرار دادند ، اما او چنین نكرد . او در سكوت زندگی می كرد . شخص پركاری بود شب ها غالباً در نخست وزیری می خوابید . خانه پدر و مادری خودش خانه قدیمی در حوالی خیابان 15 خرداد (بوذرجمهری سابق ) بود . خیلی كم خانه می رفت و نمی رفت . در عین داشتن ابعاد عرفانی ، معنوی و ذوقی و لطافت های روحی ،یك نظامی كامل بود . منظورم از نظامی كامل روحیه نظامیگری است . دارای روحیه كامل نظامیگری بود . فرماندهی می كرد ، كار نظامی می كرد ، در عملیات شركت می كرد و كارهای پارتیزانی را بلد بود ، اهل سازماندهی بود یعنی سازماندهی را بلد بود . اهل مطالعه بود ، دانشمند بود ، دوره های عالی علمی را دیده بود . از خصوصیات خودش كم صحبت می كرد . اگر مطرح می شد آن گاه می گفت . اما این كه بنشیند و بشمارد كه من فلان دوره علمی را گذرانده ام و فلان گواهی علمی را گرفته ام این طوری نبود ، تا مدتها از وضع شخصی زندگی او اطلاع نداشتم با این كه با هم دوست و نزدیك و رفیق بودیم .همین گذراندن مدارج علمی را من تا مدتها نمی دانستم ، به یك مناسبتی صحبتی شد و به من گفت . نقاش بودنش ، اهل شعر بودنش ، اهل كتاب بودنش در رفتارش فهمیده می شد این كه خود او بخواهد این را مطرح كند و از خودش حرف بزند اینطوری نبود . به طور كلی خصوصیات زیادی داشت ، در عقاید خودش آدم پایداری بود و آنچه را كه می فهمید و به آن معتقد می شد صریح بیان می كرد .و من با نمونه های برجسته ای از خصوصیات او كه بسیار جالب بود برخورد كردم . یكی ماجرای پاوه و فرمان معروف امام بود كه او با صراحت كامل و علی رغم گفته نخست وزیر وقت اعلام داشت كه این حكم امام بود كه ما را از مرگ حتمی نجات بخشید و پاوه از محاصره خارج شد و ضد انقلاب گریخت .


نمونه دیگر برخورد او در شورای عالی دفاع با بنی صدر بود كه باز هم آنچه را كه حق بود می گفت و در بسیاری موارد مخالف نظریات بنی صدر استدلال می كرد و رأی می داد .نكته جالب دیگری كه شاهدی بر شجاعت اخلاقی شهید چمران است مخالفت او با طرح انحلال مجلس خبرگان در هیئت دولت وقت بود كه اكثریت بدان رأی دادند و چمران موافق این مسئله نبود . با این كه هیئت دولت همه از دوستان او بودند ، او به این طرح رأی نداد .از خصوصیات بسیار بارز دیگر او شجاعتش در میدان های جنگ بود این را من خودم از نزدیك دیدم . نیروهای رزمنده ما در آن روزی كه سوسنگرد فتح می شد در آبان ماه سال 59 كه روزهای تاسوعا ، عاشورا و یا به طور دقیق روز قبل از تاسوعا بود ، تركیبی بود از سپاه و ارتش و اولین باری بود كه تركیب سپاه و ارتش با همدیگر كار می كردند . تركیب كاملی نبود اما تركیب بالنسبه ای بود و چمران با یك عده از نیروهایی كه همراهش بودند در این جنگ می جنگید و او جلوتر از همه اینها بود ، زودتر از همه به شهر سوسنگرد رسید و در كام خطر فرو رفت ، در یك ماجرا همان روز چند تانك چمران را و چند نفری را كه همراهش بودند محاصره كردند ،
http://img1.tebyan.net/big/1386/03/240240415212810631302102241401961148826168.jpg
یكی از همراهانش جوان بسیار شجاع و برازنده ای بود به نام اكبر كه او شهید شد و خود چمران هم در آن ماجرا مجروح شد و پایش زخمی شد كه او را به اهواز آوردند و مدت 30 الی 40 روز در بستر بود . یا در یك جریان دیگر ، آن وقتی كه در اهواز وضعیت ما خیلی بد بود شب ها ستاد جنگهای نامنظم گروههای نفوذی تشكیل می داد و 10 نفر ، 15 نفر ، 20 نفر به طرف دشمن می فرستاد كه بروند و یكی، دو تا ، سه تا تانك هر چی می توانند بزنند و برگردند ، به اصطلاح شكار تانك كنند كه البته در مقابل نیروهای عظیم دشمن حركت بسیار ضعیف و غیرقابل ذكری بود . اما شجاعتها و حماسه ها و درخشندگی های عجیبی بالنسبه به وضع نیروهای آن روز ما داشت.خود چمران هم در این گروهها غالباً شركت می كرد ، یعنی یكی از این گروهها را با فرماندهی خودش راه می انداخت . یك بار رفته بودند و صبح برگشتند در حالی كه شب را با كمال زحمت و ناراحتی گذرانده بودند و با یك وضع عجیبی توانسته بودند نجات پیدا كنند و بیایند . در جنگ مرد شجاعی بود جلو می رفت و از برخورد با دشمن نمی ترسید .این خصوصیات بارزی بود كه شجاعت اخلاقی و رزمی شهید عزیز را نشان می دهد .چمران علاقه شدیدی به جوانان حركت المحرومین و سازمان امل لبنان داشت و عده ای از آنها همراه او به اهواز آمدند و جنگیدند و از بهترین هایشان قبل از خود شهید چمران به شهادت رسیدند .
به هر حال ما احترام بسیاری برای چمران قائلیم و برادران همرزم او در لبنان از نزدیكترین افراد غیر ایرانی به ما و جمهوری اسلامی هستند و انشاالله همچنان ارتباطات نزدیك و صمیمانه و متعهدانه خودشان را با جمهوری اسلامی حفظ و خود را جزو این ملت و اهل این كشور بدانند و مصالح جمهوری اسلامی ایران را در منطقه خود حفظ نمایند.



http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=127984

۲۲ سپتامبر
8th April 2014, 09:20 AM
سلام
خیلی ریزه و خوانا نیست

با سلام
اصلاح گردید

۲۲ سپتامبر
8th April 2014, 09:35 AM
http://www.vivaupload.ir/uploads/up783561396931542_MostafaChamran9.jpg


http://www.vivaupload.ir/uploads/up104861396931494_MostafaChamran31.jpg

http://www.vivaupload.ir/uploads/up648291396931521_MostafaChamran14.jpg

http://www.vivaupload.ir/uploads/up537371396931535_MostafaChamran51.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد