Helena.M
5th April 2014, 12:39 AM
داروهاي متعددي از جمله ترکيبات گياهي، در بروز عوارض ريوي مقصر شناخته شدهاند. البته تشخيص اختلالات ريوي مرتبط با مصرف دارو به دليل تظاهرات غيراختصاصي آنها و نبود آزمون تشخيصي مطمئن، با مشکل مواجه است. در اين مقاله، داروهايي که مصرف آنها با بروز عوارض ريوي همراه است مورد بررسي قرار ميگيرند...
در سال 1980، اوسلر طي يک اوتوپسي، ادم ريوي ناشي از مصرف هروئين را تشريح کرد. در اوايل سال 1900، داروها مقصر در سندرومهاي ريوي متعددي شناخته شدند. بين سالهاي 1920 و 1930، براي اولينبار اين شک ايجاد شد که آسپيرين ممکن است باعث حملات شديد آسم و مرگ شود. در سالهاي 1940، آنتيبيوتيکها و طلا عاملان بيماريهاي بافت بينابيني ريه شناخته شدند. در 1960، فشارخون ناشي از دارو براي اولين بار ناشي از داروي مهارکننده اشتها تشخيص داده شد. تاريخ دوباره تکرار شد، وقتي که دو داروي ضداشتهاي دکسفنفلورامين و فنفلورامين به دليل گزارشات متعدد مبني بر ايجاد فشارخون ريوي ناشي از دارو، در سال1997 از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا از بازار دارويي جمعآوري شدند. واضح است که داروهاي جديد بيشتر احتمال دارد عوارض ريوي ايجاد کنند که شبيه عوارض گزارش شده قبلي ناشي از داروهاي ديگر همگروهشان باشد. براي مثال، ميتوان به سرفه ناشي از مهارکنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، بتابلاکرها و برونکواسپاسم، ضدالتهابهاي غيراستروييدي و برونکواسپاسم يا پنوموني ائوزينوفيلي اشاره کرد. فورال و همکارانش مقالهاي را منتشر کردند و طي آن 70 داروي مقصر در مشکلات ريوي را نام بردند. از آن زمان تاکنون فهرست داروهاي مقصر در بيماريهاي ريوي مفصلتر شده است.
پاتوژنز اختلالات ريوي ناشي از دارو
اطلاعات اندکي در مورد مکانيسم ايجاد اختلالات ريوي ناشي از دارو وجود دارند. اين واکنشهاي دارويي فقط پارانشيم ريه را درگير نميکنند؛ پلور، مجاري تنفسي، عروق و عضلات تنفسي نيز ممکن است دچار مشکل شوند. مکانيسمهاي مطرح عبارتند از: آثار سايتوتوکسيک بر سلولهاي آندوتليال مويرگهاي آلوئولار، آسيب مستقيم اکسيداتيو، داروهاي آمفوفيليک مسبب رسوب فسفوليپيد در سلولها، بهخصوص ماکروفاژهاي آلوئولار و آسيبهاي ريوي مرتبط با سيستم ايمني(ناشي از لوپوس اريتماتوز سيستميک يا واکنشهاي افزايش حساسيتي). مکانيسمهاي ذکرشده باعث طيف وسيعي از علايم باليني و پاتولوژيک، از جمله پنوموني، فيبروز، واکنشهاي بيشحساسيتي، ادم ريوي غيرقلبي، برونکواسپاسم و فشارخون ريوي ميشوند.
سندرومهاي ريوي ناشي از دارو
پنوموني و فيبروز: داروهاي مقصر در ايجاد اين سندروم زياد هستند و عبارتند از آداليموماب، آميودارون، بتابلاکرها، بلئومايسين، بوسولفان، کارموستين، سيپروفلوکساسين، دانترولن، اتانرسپت، هيدرالازين، لوموستين، متوترکسات، نيتروفورانتوئين، اکسيژن، استاتينها، سولفاسالازين، تاموکسيفن و تاليدومايد. دوز مصرف بسياري از اين داروها ارتباط مستقيم با شدت ايجاد سندرومهاي نامبرده دارد. اين سندرومها روند وخيمي دارند و تعدادي از مبتلايان که به درمان پاسخ ميدهند نيز تقريبا هميشه با آسيبهاي عملکردي جدي روبرو خواهند بود. مصرف طولانيمدت نيتروفورانتوئين براي درمان عفونت مجاري ادراري، علت کلاسيک فيبروز ريوي است.
بيماري افزايش حساسيت ريوي: بيماري افزايش حساسيتي ريوي از پنوموني تا فيبروز متغير است و معمولا طي روزها تا هفتهها رخ ميدهد. علايم آن شامل تب، ضايعات پوستي و دردعضلاني است. پنوموني افزايش حساسيتي ناشي از استاتين (بهويژه توسط پراوستاتين، لووستاتين و سيموستاتين) در مقالات متعددي گزارش شده است. اخيرا تيکلوپيدين با پنوموني ناشي از افزايش حساسيت ريوي مرتبط شناخته شده است. علايم آن پس از قطع دارو و شروع درمان با پردنيزون برطرف ميشود. گزارش ديگر، در مورد پنوموني اينتراستيشيال ناشي از سيپروفلوکساسين است که به نارسايي حاد ريوي منتهي ميشود. در اين مورد نيز قطع دارو و درمان با کورتيکواستروييدهاي خوراکي به بهبود سريع بيماري ميانجامد.
ادم ريوي غيرقلبي: اين عارضه معمولا طي چند ساعت پس از مواجهه با دارو ايجاد ميشود و خيلي سريع پس از قطع دارو برطرف ميشود. علل شايع اين عارضه عبارتند از سمپاتوميمتيکها، نارکوتيکها و ساليسيلاتها. نارسايي احتقاني قلبي ناشي از تيازوليدين ديون در چند مطالعه مورد بررسي قرار گرفته است. داروهاي ديگر مقصر در اين زمينه عبارتند از کاربامازپين، سيتارابين، اريترومايسين، هيدروکلروتيازيد، داروهاي حاجب وريدي، متوترکسات، پروتامين، تاموکسيفن و فاکتور نکروز تومور.
برونکواسپاسم: گروههاي دارويي که در ايجاد برونکواسپاسم مقصر شناخته شدهاند عبارتند از داروهاي ضدالتهاب استروييدي، آسپيرين و بتابلاکرها. مبتلايان به آسم و بيماريهاي انسدادي ريه بيشتر در معرض خطر برونکواسپاسم هستند. حدود 20درصد از مبتلايان به آسم نميتوانند آسپيرين و ساير ضدالتهابهاي غيراستروييدي را تحمل کنند. برونکواسپاسم ممکن است متعاقب مصرف مهارکنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، سفالوسپورينها، مواد حاجب، هيدروکورتيزون، نيتروفورانتوئين، پنيسيلين، پروپافنون و تاموکسيفن رخ دهد.
لوپوس اريتماتوي سيستميک: هرچند تظاهرات ريوي لوپوس اريتماتوي سيستميک ناشي از دارو قابل برگشت هستند، پلوريت همراه با پلورال افيوژن و درد قفسه سينه در 50 تا 60 درصد از بيماران گزارش ميشود.
هيدرالازين، ايزونيازيد، فنيتوئين، پروکائينآميد و سولفوناميدها شايعترين مقصران اين عارضه هستند. علايم پس از قطع دارو به سرعت برطرف ميشوند.
برونشيوليت اوبليتران: اين سندروم نادر با تعداد اندکي از داروها نظير سولفاسالازين و پنيسيلامين مرتبط است.
خونريزي آلوئولار: جفيتيناب يک داروي شيميدرماني است و فعاليت ضدتوموري عليه تعدادي از سلولهاي سرطاني که گيرنده فاکتور رشد اپيدرمال دارند اعمال ميکند. هرچند که اين دارو معمولا به خوبي تحمل ميشود، اما با عوارض دارويي متعددي مرتبط شناخته شده است.
واکنشهاي ائوزينوفيلي: پنوموني ائوزينوفيلي در نتيجه مصرف داروهاي متعددي از جمله ونلافاکسين ايجاد ميشود. دولوکستين نيز در ايجاد پنوموني ائوزينوفيلي مقصر شناخته شده است.
هايپوونتيليشن: هايپوونتيليشن آلوئولار ناشي از دارو توسط داروهاي مختلفي نظير سداتيوها، الکل، نارکوتيکها و هيپنوتيکها ايجاد ميشود. گلکوکورتيکوئيدها، بلوککنندههاي کانال کلسيمي، آنتيبيوتيکهاي انتخابي نظير آمينوگليکوزيدها، شلکنندههاي عضلاني باعث بلوک عصبي-عضلاني طول کشيده ميشوند.
سندروم کليوي-ريوي: اين سندروم يک عرضه نادر درمان با پنيسيلامين است که با تنگي نفس، هماچوري، هموپتزي و دردقفسه سينه پلورتيک پيشرونده خود را نشان ميدهد. تظاهرات ريوي معمولا موقت هستند و با درمان دارويي برطرف ميشوند.
منبع (http://www.salamatiran.com/NSite/FullStory/?Id=47862&Title=%D9%86%D9%81%D8%B3%D9%8A%20%DA%A9%D9%87%20%2 0%D8%A8%D8%A7%20%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%20%20% D8%AA%D9%86%DA%AF%20%D9%85%D9%8A?%D8%B4%D9%88%D8%A F&type=3): نشریه سپید شماره ۲۶۷
در سال 1980، اوسلر طي يک اوتوپسي، ادم ريوي ناشي از مصرف هروئين را تشريح کرد. در اوايل سال 1900، داروها مقصر در سندرومهاي ريوي متعددي شناخته شدند. بين سالهاي 1920 و 1930، براي اولينبار اين شک ايجاد شد که آسپيرين ممکن است باعث حملات شديد آسم و مرگ شود. در سالهاي 1940، آنتيبيوتيکها و طلا عاملان بيماريهاي بافت بينابيني ريه شناخته شدند. در 1960، فشارخون ناشي از دارو براي اولين بار ناشي از داروي مهارکننده اشتها تشخيص داده شد. تاريخ دوباره تکرار شد، وقتي که دو داروي ضداشتهاي دکسفنفلورامين و فنفلورامين به دليل گزارشات متعدد مبني بر ايجاد فشارخون ريوي ناشي از دارو، در سال1997 از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا از بازار دارويي جمعآوري شدند. واضح است که داروهاي جديد بيشتر احتمال دارد عوارض ريوي ايجاد کنند که شبيه عوارض گزارش شده قبلي ناشي از داروهاي ديگر همگروهشان باشد. براي مثال، ميتوان به سرفه ناشي از مهارکنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، بتابلاکرها و برونکواسپاسم، ضدالتهابهاي غيراستروييدي و برونکواسپاسم يا پنوموني ائوزينوفيلي اشاره کرد. فورال و همکارانش مقالهاي را منتشر کردند و طي آن 70 داروي مقصر در مشکلات ريوي را نام بردند. از آن زمان تاکنون فهرست داروهاي مقصر در بيماريهاي ريوي مفصلتر شده است.
پاتوژنز اختلالات ريوي ناشي از دارو
اطلاعات اندکي در مورد مکانيسم ايجاد اختلالات ريوي ناشي از دارو وجود دارند. اين واکنشهاي دارويي فقط پارانشيم ريه را درگير نميکنند؛ پلور، مجاري تنفسي، عروق و عضلات تنفسي نيز ممکن است دچار مشکل شوند. مکانيسمهاي مطرح عبارتند از: آثار سايتوتوکسيک بر سلولهاي آندوتليال مويرگهاي آلوئولار، آسيب مستقيم اکسيداتيو، داروهاي آمفوفيليک مسبب رسوب فسفوليپيد در سلولها، بهخصوص ماکروفاژهاي آلوئولار و آسيبهاي ريوي مرتبط با سيستم ايمني(ناشي از لوپوس اريتماتوز سيستميک يا واکنشهاي افزايش حساسيتي). مکانيسمهاي ذکرشده باعث طيف وسيعي از علايم باليني و پاتولوژيک، از جمله پنوموني، فيبروز، واکنشهاي بيشحساسيتي، ادم ريوي غيرقلبي، برونکواسپاسم و فشارخون ريوي ميشوند.
سندرومهاي ريوي ناشي از دارو
پنوموني و فيبروز: داروهاي مقصر در ايجاد اين سندروم زياد هستند و عبارتند از آداليموماب، آميودارون، بتابلاکرها، بلئومايسين، بوسولفان، کارموستين، سيپروفلوکساسين، دانترولن، اتانرسپت، هيدرالازين، لوموستين، متوترکسات، نيتروفورانتوئين، اکسيژن، استاتينها، سولفاسالازين، تاموکسيفن و تاليدومايد. دوز مصرف بسياري از اين داروها ارتباط مستقيم با شدت ايجاد سندرومهاي نامبرده دارد. اين سندرومها روند وخيمي دارند و تعدادي از مبتلايان که به درمان پاسخ ميدهند نيز تقريبا هميشه با آسيبهاي عملکردي جدي روبرو خواهند بود. مصرف طولانيمدت نيتروفورانتوئين براي درمان عفونت مجاري ادراري، علت کلاسيک فيبروز ريوي است.
بيماري افزايش حساسيت ريوي: بيماري افزايش حساسيتي ريوي از پنوموني تا فيبروز متغير است و معمولا طي روزها تا هفتهها رخ ميدهد. علايم آن شامل تب، ضايعات پوستي و دردعضلاني است. پنوموني افزايش حساسيتي ناشي از استاتين (بهويژه توسط پراوستاتين، لووستاتين و سيموستاتين) در مقالات متعددي گزارش شده است. اخيرا تيکلوپيدين با پنوموني ناشي از افزايش حساسيت ريوي مرتبط شناخته شده است. علايم آن پس از قطع دارو و شروع درمان با پردنيزون برطرف ميشود. گزارش ديگر، در مورد پنوموني اينتراستيشيال ناشي از سيپروفلوکساسين است که به نارسايي حاد ريوي منتهي ميشود. در اين مورد نيز قطع دارو و درمان با کورتيکواستروييدهاي خوراکي به بهبود سريع بيماري ميانجامد.
ادم ريوي غيرقلبي: اين عارضه معمولا طي چند ساعت پس از مواجهه با دارو ايجاد ميشود و خيلي سريع پس از قطع دارو برطرف ميشود. علل شايع اين عارضه عبارتند از سمپاتوميمتيکها، نارکوتيکها و ساليسيلاتها. نارسايي احتقاني قلبي ناشي از تيازوليدين ديون در چند مطالعه مورد بررسي قرار گرفته است. داروهاي ديگر مقصر در اين زمينه عبارتند از کاربامازپين، سيتارابين، اريترومايسين، هيدروکلروتيازيد، داروهاي حاجب وريدي، متوترکسات، پروتامين، تاموکسيفن و فاکتور نکروز تومور.
برونکواسپاسم: گروههاي دارويي که در ايجاد برونکواسپاسم مقصر شناخته شدهاند عبارتند از داروهاي ضدالتهاب استروييدي، آسپيرين و بتابلاکرها. مبتلايان به آسم و بيماريهاي انسدادي ريه بيشتر در معرض خطر برونکواسپاسم هستند. حدود 20درصد از مبتلايان به آسم نميتوانند آسپيرين و ساير ضدالتهابهاي غيراستروييدي را تحمل کنند. برونکواسپاسم ممکن است متعاقب مصرف مهارکنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، سفالوسپورينها، مواد حاجب، هيدروکورتيزون، نيتروفورانتوئين، پنيسيلين، پروپافنون و تاموکسيفن رخ دهد.
لوپوس اريتماتوي سيستميک: هرچند تظاهرات ريوي لوپوس اريتماتوي سيستميک ناشي از دارو قابل برگشت هستند، پلوريت همراه با پلورال افيوژن و درد قفسه سينه در 50 تا 60 درصد از بيماران گزارش ميشود.
هيدرالازين، ايزونيازيد، فنيتوئين، پروکائينآميد و سولفوناميدها شايعترين مقصران اين عارضه هستند. علايم پس از قطع دارو به سرعت برطرف ميشوند.
برونشيوليت اوبليتران: اين سندروم نادر با تعداد اندکي از داروها نظير سولفاسالازين و پنيسيلامين مرتبط است.
خونريزي آلوئولار: جفيتيناب يک داروي شيميدرماني است و فعاليت ضدتوموري عليه تعدادي از سلولهاي سرطاني که گيرنده فاکتور رشد اپيدرمال دارند اعمال ميکند. هرچند که اين دارو معمولا به خوبي تحمل ميشود، اما با عوارض دارويي متعددي مرتبط شناخته شده است.
واکنشهاي ائوزينوفيلي: پنوموني ائوزينوفيلي در نتيجه مصرف داروهاي متعددي از جمله ونلافاکسين ايجاد ميشود. دولوکستين نيز در ايجاد پنوموني ائوزينوفيلي مقصر شناخته شده است.
هايپوونتيليشن: هايپوونتيليشن آلوئولار ناشي از دارو توسط داروهاي مختلفي نظير سداتيوها، الکل، نارکوتيکها و هيپنوتيکها ايجاد ميشود. گلکوکورتيکوئيدها، بلوککنندههاي کانال کلسيمي، آنتيبيوتيکهاي انتخابي نظير آمينوگليکوزيدها، شلکنندههاي عضلاني باعث بلوک عصبي-عضلاني طول کشيده ميشوند.
سندروم کليوي-ريوي: اين سندروم يک عرضه نادر درمان با پنيسيلامين است که با تنگي نفس، هماچوري، هموپتزي و دردقفسه سينه پلورتيک پيشرونده خود را نشان ميدهد. تظاهرات ريوي معمولا موقت هستند و با درمان دارويي برطرف ميشوند.
منبع (http://www.salamatiran.com/NSite/FullStory/?Id=47862&Title=%D9%86%D9%81%D8%B3%D9%8A%20%DA%A9%D9%87%20%2 0%D8%A8%D8%A7%20%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%20%20% D8%AA%D9%86%DA%AF%20%D9%85%D9%8A?%D8%B4%D9%88%D8%A F&type=3): نشریه سپید شماره ۲۶۷