Almas Parsi
27th March 2014, 11:54 PM
غزل طنز مسافرت عید
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395069146.jpg
به منظور صفا و عشق و حالی!
سفر رفتیم یک شهر شمالی
هوای شهر ما آلوده بود و
هوای شهر آن ها بود عالی!
پتو و سفره را برداشت مادر
پدر هم توی دستش بود قالی
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068882.jpg
لب دریا رسیدیم و نشستیم
به سختی جور شد یک جای خالی!
نشد یک خانه یا ویلا بگیریم!
( دلیلش نیست اصلا ضعف مالی!)
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068940.jpg
دو ساعت بعد داداش بزرگم
خرید از سوپری پاچین و بالی!
من و داداش دیگر هم در این حین
به فکر گوجه بودیم و زغالی!
بگویم با شما چیزی که دیدم
نباشد حرف من هرگز خیالی
عزیزی بر سر خود روسری داشت!
یکی هم داشت یک مقدار شالی!
به پای عده ای شلوارک شیک!
و طرحش گل گلی یا خال خالی!
یکی قلیان لیمو می کشید و
یکی دنبال طعم پرتقالی!
صدای ضبط ماشینی بلند و
گروهی هم شده حالی به حالی!
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068992.jpg
و دریا بود تیره از کثیفی!
و ساحل هم شبیه آشغالی!
تمام نرخ ها چندین برابر
به طوری که مخم کرد اتصالی!
ولی با این همه از بهر سوغات
خریدم یک عدد ظرف سفالی
یقین دارم حسابی سود کرده
به جز آلوچه ای، مرد بلالی!
خیابان در خیابان بود ماشین
چه ایرانی، چه چینی، چه نپالی!!
به جان مادرم دریا ندیدم
ز فرط جمعیت در آن حوالی.
شعر از: "امیرحسین خوش حال"
منبع : کولی (http://www.1doost.com/go/?u=http%3A%2F%2Fkoyli.mihanblog.com%2Fpost%2F333)
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395069146.jpg
به منظور صفا و عشق و حالی!
سفر رفتیم یک شهر شمالی
هوای شهر ما آلوده بود و
هوای شهر آن ها بود عالی!
پتو و سفره را برداشت مادر
پدر هم توی دستش بود قالی
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068882.jpg
لب دریا رسیدیم و نشستیم
به سختی جور شد یک جای خالی!
نشد یک خانه یا ویلا بگیریم!
( دلیلش نیست اصلا ضعف مالی!)
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068940.jpg
دو ساعت بعد داداش بزرگم
خرید از سوپری پاچین و بالی!
من و داداش دیگر هم در این حین
به فکر گوجه بودیم و زغالی!
بگویم با شما چیزی که دیدم
نباشد حرف من هرگز خیالی
عزیزی بر سر خود روسری داشت!
یکی هم داشت یک مقدار شالی!
به پای عده ای شلوارک شیک!
و طرحش گل گلی یا خال خالی!
یکی قلیان لیمو می کشید و
یکی دنبال طعم پرتقالی!
صدای ضبط ماشینی بلند و
گروهی هم شده حالی به حالی!
http://1doost.com/Files/Pictures/1392/12/26/1395068992.jpg
و دریا بود تیره از کثیفی!
و ساحل هم شبیه آشغالی!
تمام نرخ ها چندین برابر
به طوری که مخم کرد اتصالی!
ولی با این همه از بهر سوغات
خریدم یک عدد ظرف سفالی
یقین دارم حسابی سود کرده
به جز آلوچه ای، مرد بلالی!
خیابان در خیابان بود ماشین
چه ایرانی، چه چینی، چه نپالی!!
به جان مادرم دریا ندیدم
ز فرط جمعیت در آن حوالی.
شعر از: "امیرحسین خوش حال"
منبع : کولی (http://www.1doost.com/go/?u=http%3A%2F%2Fkoyli.mihanblog.com%2Fpost%2F333)