نارون1
24th March 2014, 09:43 PM
دم عيد که مي‌شود همه کودکان آرزو مي‌کنند بتوانند براي سال تحويل يک عيدي دوست‌داشتني کادو بگيرند. اين بخشي از حرف کودکاني است که آرزو دارند براي عيد نوروز 93 عيدي خوبي از بزرگ‌ترها بگيرند...
خدايا! کاش کمکم کني و بتونم تو عيد به اون چيزي که مي‌خوام برسم. يه دستگاه ايکس‌باکس که مامان و بابام قولشو دادن. کاش اين عيدي رو قبل از سال تحويل به من بدن.
امير علي، 5 ساله
من تو عيد هيچ جايزه‌اي نمي‌خوام. فقط دعا مي‌کنم بابام اجازه بده با گوشي آيفونش بازي کنم.
آرتين، 4 ساله
بابام برام کادو نمي‌خره، اما ازش قول گرفتم که صدهزار تومن عيدي پول بگيرم و خودم خرجش کنم. هنوز نمي‌دونم باهاش چي‌کار کنم.
اميررضا، 5 ساله
به من پول هديه بدن، خودم مي‌دونم باهاش چي‌کار کنم.
ارشيا، 6 ساله
من دوست دارم يه تلويزيون براي اتاق خودم داشته باشم تا مثل روزبه بتونم تو اتاق خودم کارتون ببينم اما بابام مي‌گه گرونه و برام نمي‌خره.
اشکان، 4 ساله
آرزو مي‌کنم تو روز عيد، بابا و مامانم برام يه هلي‌کوپتر کنترلي عيدي بخرن تا وقتي مي‌ريم شمال بتونم باهاش بازي کنم.
آيدين، 5 ساله
بابا و مامان من دعواشون شده. دوست دارم تو عيد آشتي کنن و همه‌مون خوشحال بريم اصفهان خونه بابابزرگ.
سميرا، 3 ساله
عيد مي‌ريم شمال پيش مامان جونم. قول داده برام پيتزا درست کنه.
سارا، 3 ساله
خدايا! کاش کمکم کني و بتونم تو عيد به اون چيزي که مي‌خوام برسم. يه دستگاه ايکس‌باکس که مامان و بابام قولشو دادن. کاش اين عيدي رو قبل از سال تحويل به من بدن.
امير علي، 5 ساله
من تو عيد هيچ جايزه‌اي نمي‌خوام. فقط دعا مي‌کنم بابام اجازه بده با گوشي آيفونش بازي کنم.
آرتين، 4 ساله
بابام برام کادو نمي‌خره، اما ازش قول گرفتم که صدهزار تومن عيدي پول بگيرم و خودم خرجش کنم. هنوز نمي‌دونم باهاش چي‌کار کنم.
اميررضا، 5 ساله
به من پول هديه بدن، خودم مي‌دونم باهاش چي‌کار کنم.
ارشيا، 6 ساله
من دوست دارم يه تلويزيون براي اتاق خودم داشته باشم تا مثل روزبه بتونم تو اتاق خودم کارتون ببينم اما بابام مي‌گه گرونه و برام نمي‌خره.
اشکان، 4 ساله
آرزو مي‌کنم تو روز عيد، بابا و مامانم برام يه هلي‌کوپتر کنترلي عيدي بخرن تا وقتي مي‌ريم شمال بتونم باهاش بازي کنم.
آيدين، 5 ساله
بابا و مامان من دعواشون شده. دوست دارم تو عيد آشتي کنن و همه‌مون خوشحال بريم اصفهان خونه بابابزرگ.
سميرا، 3 ساله
عيد مي‌ريم شمال پيش مامان جونم. قول داده برام پيتزا درست کنه.
سارا، 3 ساله