PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاریخچه چهارشنبه سوری



"golbarg"
17th March 2014, 06:07 PM
چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AC%D8%B4%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8% A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C) است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود.
در شاهنامهٔ فردوسی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز (http://www.njavan.com/wiki/%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2) وجود دارد که نشان‌دهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ (http://www.njavan.com/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF) سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌است.[۱] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-1)
واژهٔ «چهارشنبه‌سوری» از دو واژهٔ چهارشنبه (http://www.njavan.com/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87) — نام یکی از روزهای هفته — و سوری که در زبان کُردی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C) و پشتو و چند زبان دیگر ایرانی به معنی «سرخ» است ساخته شده، که اشاره به سرخی آتش دارد[نیازمند منبع (http://www.njavan.com/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8 C%D8%A7:%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF _%D9%85%D9%86%D8%A8%D8%B9)]. آتش بزرگی که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود[۲] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-2) که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.[۳] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-3) به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%86) یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
http://www.njavan.com//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8b/AnnanStaff2.jpg/200px-AnnanStaff2.jpg (http://www.njavan.com//commons.wikimedia.org/wiki/File:AnnanStaff2.jpg?uselang=fa)http://www.njavan.com//bits.wikimedia.org/static-1.23wmf17/skins/common/images/magnify-clip-rtl.png (http://www.njavan.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:AnnanStaff2.j pg)
رقص با آتش


در سال‌های اخیر، رسانه‌های ایران توجّه زیادی به خطرات احتمالی ناشی از استفاده از مواد آتشزا و انفجاری نشان می‌دهند.[۴]


(http://www.njavan.com/forum/#cite_note-4)
(http://www.njavan.com/forum/#cite_note-4)
رقص با آتش


در سال‌های اخیر، رسانه‌های ایران توجّه زیادی به خطرات احتمالی ناشی از استفاده از مواد آتشزا و انفجاری نشان می‌دهند.[۴] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-4)


پیشینه

یکی از جشن‌های آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیش‌باز نوروز برگزار می‌شده و آمیزه‌ای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بوده‌است. سوری به یک چم (معنی) سرخی است و اشاره به سرخی گل است که در این روز می‌افروخته‌اند. در تاریخ بخارا آمده‌است:

چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.

این آتش را در شب سوری که هم‌زمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچهٔ دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها می‌افروختند که هم شگون داشته و هم به باور نیاکانمان، تنورهٔ آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانه‌های خود رهنمون می‌کرده‌است.
به دیگر سخن این آتش‌افروزی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A2%D8%AA%D8%B4%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1%D9%8 8%D8%B2%DB%8C) بر بام خانه‌ها، آخرین گام از آیین‌های گاهنبار پنجه یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان می‌گویند که دربرگیرندهٔ پنجه کوچک (پنج روز نخست-اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه (http://www.njavan.com/wiki/%DB%B2%DB%B5_%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF) بنا به گاهشمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجهٔ دزدیه، پنج روز پایان سال) می‌باشد.[۵] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-5)
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتش‌افروزان که پیام‌آور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها می‌رفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتش‌افروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست‌افشانی‌ها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان می‌پرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش می‌افروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه می‌داشتند. این آتش، نماد و نشانهٔ نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتش‌افروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.[۶] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-6)
آیین آتش‌افروزی پیش از نوروز به گونه‌های دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار می‌شود، آریاییان قفقاز (http://www.njavan.com/wiki/%D9%82%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%B2) هنوز در این شب هفت توده آتش می‌افروزند و از روی آن می‌جهند. بنا به آیینی کهن در سوئد (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%A6%D8%AF)، شبی را که «والبوری» خوانده می‌شود به عنوان آغاز بهار می‌شمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی می‌پردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتش‌افروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C) گزارش کرده‌اند.



آیین آتش‌افروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفته‌است. در ایران باستان بخش‌بندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشته‌است (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،... ، شهریور، سپندارمزد، خورداد و..). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%B1%DB%8C) شنبد یا شنبه نامیده‌اند که به معنی فراغت و آسایش است. بخش‌بندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده‌است. اعراب دربارهٔ هر یک از روزهای هفته باورهایی داشته‌اند؛ برای نمونه اینکه چهارشنبهٔ هر هفته روز شومی است.[۷]

(http://www.njavan.com/forum/#cite_note-7)

منوچهری دامغانی (http://www.njavan.com/wiki/%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1%DB%8C_%D8%AF% D8%A7%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C) هم اینگونه به این باور اشاره می‌کند:





چهارشنبه که روز بلاست باده بخور


به ساتکین می‌خور تا به عافیت گذرد


جشن مبارزه با تاریکی



جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%B2%D9%85%DB%8C% D9%86) مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.[۸] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-8)
در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%A7%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9% D9%88%D8%A8%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js) با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%A8) «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86) و اجنه (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AC%D9%86) فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. بدین ترتیب ایرانیان آخرین جشن آتش خود را به آخرین چهارشنبه سال انداختند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست دیگران ندهند و بدین ترتیب چشن سوری از حادثه روزگار مصون ماند و برای ایرانیان تا به امروز باقی ماند.[۹] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-9)[۱۰] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-10)
چهارشنبه سوری در شهرهای گوناگون


شیراز (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2)


افروختن آتش در معابر و خانه‌ها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجود دارد که زنان می‌خوانند. در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87_%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA) بوده‌است و در آنجا توپ کهنه‌ای است، که مانند توپ مروارید (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE_%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B1% DB%8C%D8%AF) تهران زنان از آن حاجت می‌خواهند.[۱۱] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-11) زنان در گذشته در حمامی که آب آن از رودخانه سعدیه می‌آمد در این روز استحمام می کرده‌اند.(به جهت رفع بلاها و گشوده شدن بخت دختران)
شهرهای


در شهرهای کردنشین ایران، رسوم و مراسم آخرین چهارشنبه سال و نوروز بدین ترتیب است که ابتدا برفراز کوه ها؛ بالاترین نقطه کوه آتش روشن می‌کنند و همچنین در مکانی مناسب آتش بزرگی افروخته به دورآن به رقص محلی و پایکوبی می‌پردازند،(مانند نوعی سپاسگزاری و نیایش) کُردها از دیرباز آتش را گرامی و مقدس می‌پنداشتند و در ادبیات کُردی بسیار از آتش و مراسم نوروز کُردها یادشده است.[۱۲] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-12)
اصفهان (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86)


افروختن آتش در معابر، کوزه‌شکستن، فالگوشی، گره‌گشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد. شکوه شب چهارشنبه‌سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است.[۱۳] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-13)
تبریز (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2)


آتش‌بازی و گره‌گشایی از قدیم معمول بوده‌است. آتش‌افروختن در این اواخر متداول شده‌است. در گذشته به جای آتش‌افروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را می‌گفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمی‌شود اگر دوست یا مهمان و تازه‌واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه‌سوری خوانچه‌ای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
در تبریز آب‌پاشی از بام خانه‌ها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86) بوده و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران معمول است که در یکی از جشن‌های خود بر یکدیگر آب می‌ریزند.[۱۴] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-14)
اهواز (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2)


در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سه‌شنبه شب سال برگزار می‌شود. این مراسم معمولا با حوادثی نظیر آتش‌سوزی و آسیب‌دیدگی‌های جسمی نیز همراه است.[۱۵] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-15) این مراسم بیش‌تر در زیتون کارمندی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D9%88%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%B1% D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C) و کارگری، کیانپارس (http://www.njavan.com/wiki/%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3), شهرک نفت (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DA%A9_%D9%86%D9%81%D8%AA_(%D8%A 7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2)) و طالقانی، شرکت‌کنندگان بیشتری دارد و بهمین خاطر معمولا در مسیرهای منتهی به این نواحی محدودیت‌های ترافیکی چند ساعته درنظر گرفته می‌شود.[۱۶] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-16) از دیگر آئین‌های چهارشنبه سوری که در اهواز اجرا می‌شود مراسم قاشق‌زنی می‌باشد که بیشتر کودکان به آن می‌پردازند.[۱۷] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-17)
برخی آیین‌های سوری



حاجت خواهی از توپ مروارید


توپ مروارید (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE_%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B1% DB%8C%D8%AF)، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8 %A7%D8%B1%DA%AF&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js) تهران قدیم، روبروی نقاره‌خانه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2% 80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js) قدیم. وجه تسمیه این توپ معلوم نیست اما برخی (کتیرائی، ۱۳۷۸) علت نامگذاری را چند رشته مروارید ذکر کرده‌اند که به دهانه توپ آویزان بوده‌است. نوشته حک شده روی توپ نام سازنده آنرا اسماعیل اصفهانی و سال ساخت آنرا ۱۲۳۳ (به امرفتحعلی شاه قاجار (http://www.njavan.com/wiki/%D9%81%D8%AA%D8%AD%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%A7% D9%87_%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1) (حکومت: ۱۲۱۲-۱۲۵۰)) ذکر کرده‌است. این توپ هم اکنون در مدخل ساختمان شماره هفت وزارت امور خارجه قرار دارد.
این توپ در فرهنگ عامه حائز اهمیت بوده‌است به نحوی که در دوران قاجار خرافات بسیاری پیرامون آن شکل گرفت و مردم برای گرفتن حاجتهای خود به آن توسل می‌جستند. رواج خرافاتی از این قبیل، باعث شده بود عده‌ای از زنان و دختران، به نیت حاجت روایی و بخت گشایی به دورش جمع شوند و به آن دخیل ببندند، بخصوص در شبهای بیست وهفتم ماه رمضان (http://www.njavan.com/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86) و شبهای قدر (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%82%D8%AF%D8%B1) . درشب چهارشنبه سوری (http://www.njavan.com/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87_% D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C) نیز زنان و دختران پول و شیرینی و کله قند به نگهبانان توپ می‌دادند تا در اجرای مراسمشان آزاد باشند.[۱۸] (http://www.njavan.com/forum/#cite_note-18)صادق هدایت (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) کتاب توپ مرواری (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE_%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B1% DB%8C) را در انتقاد از خرافات (http://www.njavan.com/wiki/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA) رایج میان مردم در باره این توپ با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره نوشت.
فال‌گوشی و گره‌گشایی


یکی از رسم‌های چهارشنبه‌سوری است که در آن دختران جوان نیت می‌کنند، پشت دیواری می‌ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی‌دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می‌گیرند.[

آجیل مشگل‌گشای، چهارشنبه سوری


در گذشته پس ار پایان آتش‌افروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم می‌آمدند و آخرین دانه‌های نباتی مانند: تخم هندوانه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AE%D9%85_%D9%87%D9%86%D8 %AF%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js)، تخم کدو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AE%D9%85_%DA%A9%D8%AF%D9 %88&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js)، پسته (http://www.njavan.com/wiki/%D9%BE%D8%B3%D8%AA%D9%87)، فندق (http://www.njavan.com/wiki/%D9%81%D9%86%D8%AF%D9%82)، بادام (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85)، نخود (http://www.njavan.com/wiki/%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%AF)، تخم خربزه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AE%D9%85_%D8%AE%D8%B1%D8 %A8%D8%B2%D9%87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js)، گندم (http://www.njavan.com/wiki/%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%85) و شاهدانه (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87) را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک می‌کردند و می‌خوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان‌تر می‌گردد و کینه و رشک از وی دور می‌گردد. امروزه اصطلاح نمک‌گیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفته‌است.

قاشق‌زنی




در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می‌کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می‌روند. صاحبخانه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد به در خانه آمده و به کاسه‌های آنان آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می‌ریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.




من خودم از این یکی که پایین گذاشتم بیشتر خوشم اومد


(http://www.njavan.com/forum/#cite_note-4)

پیشینه­ی جشن چهارشنبه سوری


از دیرباز تا کنون، آتش در نزد ایرانیان از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار بوده است و بیشتر جشن­ها و آیین­ها پیوند نزدیکی با آتش داشته و دارند. گمان می­رود که جشن چهارشنبه سوری نوع تغییر یافته­ای از گاهنبار «همس پت میدیم گاه» ششمین و آخرین گاهنبار سال است. بخش نخست این واژه یعنی «همس» از «هم» به معنی گرما و تابستان در زبان اوستایی گرفته شده است و واژه­ی همس پت میدیم روی هم به معنی برابر شدن روز و شب و آغاز گرما است و این گاهنبار در روز نخست پنجه­ی پایان اسفندماه برگزار می­شود.«در هیچیک از متون باقیمانده­ی پیش از اسلام اشاره‌ای به جشن چهارشنبه سوری نشده است. در اوستا، کتیبه‌های عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایت‌های مورخان یونانی درباره­ی ایران نیز درباره­ی جشن چارشنبه‌سوری سخنی گفته نشده است.

متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریبا ساکت بوده‌اند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون «ابوریحان بیرونی» نیز درباره­ی آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشاره‌ها در تعدادی از متون کهن، نشان‌دهنده­ی این است که گویا چارشنبه‌سوری نه تنها برگزار می‌شده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نیز نام برده شده است.»(1)

نخستین و کهن‌ترین کتابی که در آن به چنین آتش‌افروزی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته­ی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (286 تا 358 هجری قمری) است. در این کتاب که به نام «مزارات بخارا» نیز شناخته می‌شود، واقعه‌ای به شرح زیر از میانه­ی سده­ی چهارم و زمان «منصور بن نوح سامانی» نقل شده است :«... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن­گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان­که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پاره‌ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.»

(2)در این روایت هرچند به صراحت به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا اشاره به مراسم چارشنبه‌سوری دارد که شاید در آن زمان، انجام مراسم در شب چارشنبه، تثبیت نشده بوده است.دومین متن کهن که اشاره‌ای هرچند غیر مستقیم به جشن چارشنبه‌سوری دارد، شاهنامه­ی فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه‌شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده­ی رزم بودند، ستاره‌بینی بهرام را پند می‌دهد که :

ستاره شمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد درمیان سپاه از این روی و زان روی بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
.
.
ز جیهون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند

(3)درباره­ی این سروده‌های شاهنامه ذکر چند نکته ضروری است :«نخست این­که بر مبنای واژه‌نامه­ی فریتس وُلف، در سراسر شاهنامه به جز یکشنبه و چارشنبه، روز دیگری از هفته نام برده نشده است و تنها باری که از چارشنبه یاد شده، در همین داستان و همین جشنی است که در زمان بهرام چوبین انجام شده و این کهن‌ترین یادکرد جشن چارشنبه در متون است. هرچند که زمان سرایش شاهنامه چند دهه پس از تاریخ بخارا بوده است، اما موضوع داستان به صدها سال پیش از آن باز می‌گردد.دوم این­که آوردن نام چارشنبه در داستان بهرام چوبین خود دلیل دیگری است که روزهای هفته در ایران باستان وجود داشته است.سوم این­که برخلاف اعتقاد عربان که روز چارشنبه را نحس و بدیُمن می‌پنداشتند و این اعتقاد در آثار جاحظ و حتی منوچهری دامغانی نیز راه یافته است، اما ایرانیان نه تنها این روز، بلکه هیچ روز و زمان دیگری را نحس نمی‌پنداشتند و بخصوص چارشنبه را گاهِ کام و جشن دانسته‌اند.»

(4(این جشن با «آب» نیز در پیوند است و در برخی نقاط، پریدن از روی نهر یا آوردن آب از چشمه توسط دختران و شکستن کوزه‌های آب دیده شده است. در شیراز دختران و زنان از بامداد چارشنبه‌سوری تا پایان روز به آب‌تنی در چشمه­ی کنار آرامگاه سعدی می‌پردازند و پسانگاه پسران و مردان آن­را ادامه می‌دهند.در آذربایجان (و نیز در جمهوری آذربایجان کنونی (اَران)) جشن چارشنبه‌سوری در هر چهار چارشنبه­ی اسفندماه برگزار می‌شود. برخی جشن چارشنبه‌سوری را به دلیل نبود روزهای هفته در ایران باستان، جشنی نوساخته قلمداد می‌کنند در حالی‌که این پندار درست به نظر نمی‌رسد. هرچند که از دلایل و دیرینگی چارشنبه‌سوری آگاهی چندانی در دست نیست، اما شواهد متعددی در وجود نام‌ روزهای هفته در ایران باستان در دست است و از جمله در شاهنامه­ی فردوسی هم به نام روزهای هفته و هم به جشن آتشی در «چارشنبه‌روز» اشاره شده است. با توجه به شواهد موجود، احتمال می‌رود که این جشن با جشن «فروردگان» در بیست و ششم اسفند و نیز با خانه‌تکانی پایان سال و پاکیزگی خانه در پیوند باشد. پریدن از روی آتش نیز بر خلاف برخی پندارها بهیچ­وجه بی‌احترامی به آتش نیست، بلکه این کار بگونه‌ای نمادین برای سوزاندن و پاک کردن همه­ی بدی‌ها و نادرستی‌ها و کدورت‌‌ها انجام می‌شود. سرودها و ترانه‌های معروف چارشنبه‌سوری نیز به این نکته اشاره دارند.

(5)گستره­ی برگزاری جشن چهارشنبه سوری

در همه­ی سرزمین­های ایرانی در فاصله­ی پنج هزار کیلومتری کردستان تا چین، آیین جشن چهارشنبه سوری به همراه مراسم جانبی بسیار متنوع و زیبای آن و سرایش ترانه­های شادی بخش و جشن و پایکوبی برگزار می­شود. گستره­ی برگزاری این جشن حوزه­ی حضور فرهنگ ایرانی را نشان می­دهد. این گستره نه تنها کشور ایران بلکه از سرزمین­های شرق عراق و شمال آن (کردستان غربی)، شمال سوریه، شرق ترکیه، جنوب روسیه (داغستان و چچنستان)، آذربایجان و قفقاز، ارمنستان، غرب پاکستان، افغانستان، جنوب ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، غرب و شمال هند وغرب چین تشکیل می­شود.

(6)مراسم شب چهارشنبه سوریدر شب چهارشنبه سوری، به جز روشن کردن سه یا هفت کوپه آتش به یاد سه پند بزرگ ایرانیان، «اندیشه­ی نیک»، «گفتار نیک»، و «کردار نیک» و یا هفت امشاسپند «هرمزد»، «وهومن»، «اردیبهشت»، «شهریور»، «سپندارمذ»، «خورداد» و «امرداد»، مراسمی ویژه­ای نیز برگزار می­شود مانند :

آتش افروزی بر فراز خانه­ها و بلندی­ها، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه­ی نو، خرید اسفند (اسپند دانه)، چراغانی، تهیه و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، فال گوش ایستادن، فال کوزه، ریختن آب قلیا و آب دباغ­خانه به گوشه و کنار خانه، به صحرا رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، قاشق زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن قفل به گردن یا گوشه­ای از چادر، نشستن روی چرخ کوزه گری، شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته­ها در چاه قدیمی، کمک خواستن از «چهارشنبه خاتون»، رنگ کردن خانه با گِل­هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه­ی چهارشنبه سوری و ...گزیده­ای از مراسم ویژه­ی چهارشنبه سوری در جای جای ایران

مراسم قاشق زنی که تقریبا در همه­ی سرزمین­های ایرانی برگزار می­شود بدین گونه است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می­شوند و صاحبخانه نیز تخم مرغ یا تنقلاتی داخل کاسه می­گذارد. قاشق زنان چه مرد چه زن اغلب خود را با چادر می­پوشانند.در تاجیکستان و ازبکستان، در بخارا و سمرقند و شهر سبز، در شب چهارشنبه سوری همه­ی مردم شستشو می­کنند و مردان پس از تراشیدن موی سر خود از روی بوته­ی آتش فروزان می­پرند و می­گویند : «روی پاک از تو، دامن پاک از ما»

6)در بدخشان و شمال افغانستان نیز دختران موی سر خود را به چهل رشته تقسیم کرده و آن را می­بافند و در انتهای رشته­ی موها تـَرکه­ی ظریفی می­بندند تا تمام چهل رشته به ترتیب در کنار یکدیگر قرار گیرند و هنگام پریدن از روی آتش می­گویند : «به روی مبارکت گردم. زردی مرا گیر و سرخی­ات را بده». در بعضی از دهات درواز بدخشان از شب تا بامداد نوروز برگرد آتش می­نشینند و می­رقصند.در غرب چین در شهرهای یارکند و تاشغورقان و نیز در کاشغر مردم در اطراف درخت کهنسالی که آن را یادگار آرش تیرانداز و آن­جا را مرز ایران می­دانند، آتش می­افروزند و می­گویند «زیان و زحمتمان را افشاندیم و سوزاندیم»در آذربایجان، جعبه­های کوچکی با کاغذهای رنگین به شکل کجاوه درست کرده و ریسمانی به آن می­بندند و از روزن سقف خانه یا پنجره به داخل آویزان می­کنند، صاحب خانه نیز شیرینی و خوراکی­های را که از پیش آماده کرده درون این کجاوه­ها می­ریزد.در روستای هشترود مراغه، هفت سنگ بر پیرامون بام خانه می­چینند و در میان بام، آتش را در کنار کاسه­ی آبی برمی­افروزند و پس از پایان مراسم، کاسه­ی آب را بر سر خانواده یا همسایگان خالی می­کنند و برای آنان با گفتن «زندگی­تان به روشنی درآید» زندگی خوب و روشنایی آرزو می­کنند.در بسیاری از روستاهای استان مرکزی ایران جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه­ی دختر، شال خود را پایین می­کنند و دختران در گوشه­ی آن شال شیرینی و تخمه می­پیچند. این رسم را «شال اندازی» می­گویند.در کرمانشاه زنان آبستن با آوردن هیزم برای آتش چهارشنبه سوری، باور دارند که هر چوبی که در آتش می­گذارند پلیدی­ها و وقایع ناگوار را از فرزندشان دور می­کنند.مردم شاه آباد (اسلام آباد) استان کرمانشاه، چهارشنبه سوری را جشن پیروزی کاوه­ی آهنگر بر ضحاک می­دانند و هر ساله به پاس این پیروزی در کوه­های پیرامون شهر و روستا آتشی بزرگ برافروخته و با خواندن آوازهای گروهی و جشن و پایکوبی تا نیمه­های شب بر گرد آتش می­چرخند.زرتشتیان روستای مریم آباد یزد نیز بر این باورند که آتش چهارشنبه سوری، آتشی است که «منیژه» به هنگام کوشش برای رهایی «بیژن» از چاه، بر سر دهانه­ی چاه روشن کرده است

.در خراسان هر خانواده چهارشنبه سوری را با سه یا هفت بوته­ی آتش آغاز کرده و همه­ی اعضا خانواده از روی آتش می­پرند و می­خوانند : «آل به در، بلا به در، دزد به در و حیز از دهات به در» و پس از پایان مراسم آتش را به حال خود می­گذارند تا خاموش شود و آب ریختن و دمیدن بر آتش را گناهی بزرگ می­دانند

.در روستای آزادور در دشت جوین خراسان نیز، سبزه­ی نوروزی را در بین بوته­های آتش قرار داده و از روی آن هم می­پرند در حالیکه آیینه و کاسه­ی آبی نیز در کنار آتش به چشم می­خورد.در بین ترکمنان بجنورد از این شب به نام «چارشنبه­ی سنگین» یاد می­شود و در این شب بین همسایگان و آشنایان، آش رشته و نان روغنی و آبگوشت پخش می­کنند.در هرات و بلخ دیگر شهرهای افغانستان، خاکستر چارشنبه سوری را دختری جمع کرده و در کنار روستا می­ریزد و هنگام بازگشت در می­زند و اهل خانه می­پرسند کیست ؟
دخترک می­گوید منم.
می­پرسند از کجا می­آیی ؟
می­گوید : از عروسی.
می­پرسند چه آورده­ای ؟
می­گوید : تندرستی.در روستای زرتشتی نشین قاسم آباد یزد نیز پس از مراسم چهارشنبه سوری مراسم «چک و دوله» برگزار می­شود. به این ترتیب که یک دولچه­ی (سطل) کوچک را برمی­دارند و دترون آن کمی آب همرا با آویشن و برگ سبز می­ریزند

. هرکس آن­جا هست چیزی از خودش مانند انگشتر و ... را درون آن می­اندازد، پس از آن روی دولچه را با پارچه­ی سبزی می­پوشانند و یک دختر نابالغ را در میان جمع خود نشانده و این دولچه را به دستش می­دهند. دخترک اشیا را یکی یکی در مشت خود پنهان می­کند و بیرون می­آورد و یک نفر دیگر دو بیتی­هایی را می­خواند و پس از خواندن دو بیتی دخترک شیئ را نشان می­دهد و صاحب آن با توجه به شعر خوانده شده به نیت و تعبیر خود می­رسد.در تهران، زنان با حبوباتی که از راه قاشق زنی گردآوری کرده­اند، آشی می­پزند با نام «ابودرد» و باور دارند که این آش علاج همه­ی بیماری­ها است. همچنین در این شب دختران گوشه­ی روسری یا چادر خود را گره می­زنند و در بیرون خانه به نخستین کسی که برسند می­خواهند که این گره را بگشاید تا گره­های سال آینده باز شود.

(6)آجیل چهارشنبه سوری نیز همچون همه­ی جشن­های ایرانی جز ضروریات سفره­ی شب چهارشنبه سوری می­باشد که از هفت نوع میوه­ی خشک و برنج، عدس، خرسِه، نخود، تخمه­ی آفتابگردان، تخمه کدوی بو داده، کشمش و گردو تهیه شده و در هر خانواده باید آن را تهیه می­کرد و به نام هفت امشاسپند در سفره­ی چهارشنبه سوری می­گذاشتند. از این آجیل همه­ی اعضای خانواده برای شگون و تندرستی می­خوردند، سپس در کوزه­ی کهنه­ی سال پیشین مقداری آب ریخته از بالای بام به زمین می­انداختند زیرا می­گفتند که فروهرها از کوزه­ی نو دیدن خواهند کرد و از آب آن کوزه­ی کهنه که به معنی روشنایی بود در خانه آن­ها پاشیده می­شد. در زمان ساسانیان به جای آب سکه­هایی را درون کوزه می­انداختند و آن­را از پشت بام به زمین پرتاب می­کردند به منزله­ی این­که روزی و برکت برای آنان نازل شود

.(7)پا نوشت­ها و بن نوشت­ها :

1. از نوشتار «چارشنبه سوری در دو متن کهن» - رضا مرادی غیاث آبادی، تارنمای پژوهش­های ایرانی2. تاریخ (مزارات) بخارا - ابوبکر محمدبن جعفر نرشخی - ترجمه­ی ابونصر قبادی - به کوشش تقی مدرس رضوی، بنیاد فرهنگ ایران، 1351، ص 37.3.. شاهنامه­ی فردوسی - تصحیح رستم علی‌یف - انستیتوی خاورشناسی آکادمی علوم اتحاد شوروی، جلد هشتم، مسکو، 1970، ص 377 تا 379؛ بیت آخر به نقل از نسخه­ی دستنویس موزه­ی بریتانیا.4. از نوشتار «چارشنبه سوری در دو متن کهن»5. راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی، 1384.6. چهارشنبه سوری - فرشته رفیع زاده، 1382. (با اندکی تخلص)7.اصل و نسب و دین­های ایران باستان - عبدالعظیم رضایی چاپ سوم 1374.8.جشن­های آتش - هاشم رضی چاپ سوم 1384.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد