elham beyranvand
27th February 2014, 04:35 PM
بیماری های تغذیه ای در ماهیان
مقدمه
• تغذيه مناسب، در سلامت تمامي حيوانات نقش اساسي دارد
• و ماهيان نيز از اين امر مستثني نيستند.
• در بين ماهيان، بيماريهايي وجود دارد كه مستقيما، وابسته به كمبود يا زيادي مواد غذايي است.
• همچنين، سوء تغذيه به نوبه خود، در بروز برخي از بيماريهاي ناشي از موجودات زنده بيماريزا نقشدارد.
ماهياني كه در محيطهاي طبيعي زندگي ميكنند، با تنوع غذايي بسيار زيادي روبرو هستند. لذاميتوانند جيره متعادلي را متناسب با نيازهاي غذايي خود انتخاب كنند.
در اين گونه جمعيتها، بينمنابع غذايي و توده ماهي، تعادلي برقرار است و علائم سوء تغذيه در بين آنها ايجاد نميشودمگر درمواقعي كه مقدار غذا، در اثر وضعيت اقليمي، كيفيت و كميت آب يا عوامل ديگر، تغيير كند.
درمحيطهايي كه ماهيان وحشي وجود دارند، يك زنجيره غذايي مناسب و متعادل بين گياهان، حيواناتبيمهره، مهرهدار و گوشتخوار وجود دارد و متناسب با نوع غذا، مواد مورد نياز اساسي هر كدام از آنهاتأمين ميشود.
لذا با توجه به مطالب فوق، در ماهيان وحشي، برخلاف ماهيان پرورشي، سوءتغذيهمشكلي ايجاد نميكند
معمولا، ماهيان پرورشي را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
يك دسته، ماهياني هستند كه دراستخرهاي معمولي نگهداري ميشوند،
دسته دوم، آنهايي كه در يك بوم سازگان متعادل، نظيرآكواريوم به سر ميبرند و
دسته آخر، ماهياني كه در استخرهاي پرورش متراكم نگهداري ميشوند.
ماهياني كه در استخرها يا بعضي از آكواريومها به سر ميبرند، بخشي از غذاي مورد نياز خود را ازمحيط دريافت ميكنند كه از اين ميان، ميتوان جلبكها و ساير گياهان، حيوانات بي مهره و به ندرت،جانوران مهرهدار را نام برد.
بقيه مواد غذايي مورد نياز بايد توسط پرورش دهنده تأمين شود.
اما ماهياني كه در شرائط متراكم پرورشي يا در آكواريومهايي كه فاقد مواد غذايي فوق الذكر هستند، زندگيميكنند، بايد جيره غذايي را كه شامل همه نيازهاي روزانه است، دريافت كنند و نيازي به مواد غذاييموجود در محيط زندگيشان نداشته باشند.
براي پرورش ماهيان در استخرها، دو نوع جيره غذايي به طور موفقيت آميز استفاده شده استبدون آنكه عوارض سوء تغذيه ايجاد شود.
يك دسته، جيرههايي هستند كه براي اضافه كردن به غذايطبيعي موجود در استخر يا آكواريوم تهيه ميشوند و به آنها، جيره تكميلي ميگويند.
دسته ديگر،جيرههايي هستند كه براي پرورش متراكم ماهيان تهيه ميشوند و ماهي را نسبت به مواد غذايي موجوددر محيط بينياز ميكنند. به اين دسته از جيرهها، جيره كامل اطلاق ميشود.
تهيه فرمول جيرههايتكميلي مناسب، چندان مشكل نيست زيرا كمبود جزئي جيره، توسط ساير منابع غذايي موجود درمحيط زندگي تأمين ميشود ،در حاليكه جيره كامل، بايد طوري تهيه شود كه تمامي احتياجات غذاييماهي را بر طرف كند. لذا، تهيه آن مشكلتر است.
به علت محدود بودن ظرفيت معده ماهي، جيره غذايي بايد طبق دستورالعمل، در فواصلزماني معين داده شود.
ماهيان بدون معده، مواد غذايي را به مقدار كم، ولي در چندين مرحله مصرفميكنند ، درحاليكه در مورد ماهيان معدهدار، تغذيه گاهي اوقات و آن هم، با فاصله نسبتا طولاني انجامميشود.
براي ماهيان پرورشي، تأمين يكجيره غذايي مناسب و ثابت، بر اساس وضعيت ماهي در هر روز، امري ضروري است.
چندين روش،براي رسيدن به اين مقصود وجود دارد.
يكي از اين روشها، براساس اندازه ماهي و دماي آب استواراست و بر طبق نسبت سوخت و ساز ماهي به كليه نيازمنديهاي غذايي آن و مقدار سوخت و ساز جانورمحاسبه ميشود.
اين روش، چندين مزيت دارد و مهمترين آن، وجود فرمولهاي غذايي است كهميتوان توسط آنها، حداقل ميزان غذاي مصرفي روزانه ماهي و هرگونه احتياج به مواد غذايي را برايماهيان مختلف، مشخص كرد.
جدولي براي تغذيه اكثر گونههاي قزلآلا وجود دارد كه ساير گونههايماهي نيز ميتوانند به آن سازگاري يابند. روشهاي ديگري نيز جهت ارزيابي كميت مواد غذايي وجود دارد كه شامل:
خوراندن غذا تاحد سير شدن ماهي، خوراندن غذا با بيشترين بازده جهت تبديل آن به گوشت، خوراندن غذا برايتبديل به پروتئينهاي مطلوبتر و خوراندن غذا جهت نگهداري و بقاي ماهي است.
با اين وجود، بيشترمتخصصان تغذيه ماهي براين عقيدهاند كه كميت يك جيره متعادل بايد به حدي باشد كه سلامتي ماهيرا حفظ كند و ضريب تبديل آن، حدود 2 يا كمتر باشد.
سه نوع جيره آماده، براي ماهيان پرورشي استفاده ميشود:
مرطوب، نيمه مرطوب ، خشك.
نوع جيرهرا، اجزاي به كاررفته در آن، تعيين ميكند.
جيرههاي مرطوب، از اجزائي با رطوبت زياد تهيهميشوند (ماهي خام، توليدات گوشتي، سبزيجات مرطوب و اجزاي مشابه) و
بيشترين رطوبت موجود در اين جيرهها،حدود 70 درصد است.
جيرههاي نيمه مرطوب، از توليدات غذايي خشك (فرآوردههاي ماهي خشك، دانههاي ذرت و ساير توليدات گياهي و جانوري خشك) به همراه مواد غذايي با رطوبت زياد تهيهميشوند.
رطوبت نهايي اين جيرهها نيز حدود 36 درصد است.
جيرههاي خشك، فقط از توليداتگياهي و جانوري خشك تهيه ميشوند و رطوبت آنها حدود 10 درصد است.
ايجاد يك ارتباط منطقيبين مقدار جيره مرطوب و وزن خشك نهايي آن، كه توسط ماهي به طور روزانه دريافت ميشود، برايجلوگيري از هرگونه عوارض سوء تغذيه، امري ضروري است.
مناسبترين جيره براي ماهيان، از مواد غذايي طبيعي يا عمل آوري شده، به همراه مكملهايغذايي (بلورهاي ويتامين، مواد معدني، اسيدهاي آمينه يا ساير فرآوردههاي خالص) تهيه ميشود.
مكملها، كمبود احتمالي موجود در مواد مغذي جيره و نيازمنديهاي غذايي گونههاي مختلف را متعادلميكنند.
متخصصان بيماريهاي ماهي، بايد نسبت به نوع جيره غذايي، فرمول جيره، مكملهاي آن،نيازمنديهاي غذايي ماهيان و روش خوراندن جيره به ماهي، آگاهي كافي داشته باشند.
اين افراد، همچنين بايد نسبت به كالبدشناسي و فيزيولوژي دستگاه گوارش ماهي آشنا باشندزيرا در بين ماهيان، اختلاف فاحشي از لحاظ ساختار دستگاه گوارش و تشكيلات آنزيمي وجود دارد.
بعضي از ماهياني كه در استخرهاي پرورشي يا حوضچههاي پرورش متراكم ماهي نگهداري ميشوند،گوشتخوار و بعضي ديگر، علفخوارند.
برخي از آنها واجد يك دستگاه گوارش پيچيده شامل معده،روده كور، روده و راست روده هستند.
معده اين ماهيان، مانند ساير حيوانات، اسيد ترشح ميكند وكيسه صفرا در زير معده، ترشح مواد قليايي را به عهده دارد.
آنزيمهاي گوارشي نيز همانند حيواناتمهرهدار ردههاي بالاتر، كامل است.
در مقابل، ساير ماهيان، اندام مشخصي به شكل معده كه بتواند موادغذايي را در خود ذخيره كند، ندارد و فقط يك افزايش حجم جزئي بين مري و روده آنها مشاهدهميشود.
در اين ماهيان، اسيد يا آنزيمهايي كه توسط اسيد فعال ميشوند، وجود ندارد و سرتاسردستگاه گوارش آنها pH قليايي دارد.
ماهيان ديگري نيز وجود دارند كه ناحيه معده آنها نسبت بهدسته قبل، حجيمتر است و ميتوان آن را به عنوان يك معده واقعي به حساب آورد، ولي در تمام آنها، pHقليايي است.
هضم غذا، به استثناي ماهيان بدون معده، در ساير ماهيان، تقريبا شبيه ساير حيوانات مهرهداراست.
هضم پروتئين در معده آغاز ميشود و در سكوم و روده ادامه مييابد.
در ماهيان نيز آنزيمهايپروتئوليتيك، مشابه حيوانات بزرگتر، وجود دارد اما اين موضوع در مورد ماهيان بدون معده، كه فاقداسيد و پپسينوژن فعال شده توسط اسيد هستند، صدق نميكند.
ماهيان، داراي آنزيمهاي ليپاز وكربوهيدراز كامل، جهت هضم چربيها و كربو هيدراتها هستند.
غذاي هضم شده توسط انتشار ساده،انتقال فعال و يا بيگانهخواري ذرات، جذب ميشوند.
مقداري از انرژي غذا را كه براي ادامه حيات توسط حيوان مصرف ميشود، انرژي سوخت وساز مينامند. اين مقدار انرژي در ماهيان، تحت تأثير دماي محيط، اندازه يا سن ماهي، ميزان فعاليتو ساير عوامل قرار ميگيرد.
معمولا تغيير مقدار انرژي سوخت و ساز در اثر دماي محيط و اندازه بدن يا سن ماهي را در تغذيه ماهيان پرورشي مد نظر قرار ميدهند. افزايش يا كاهش دماي آب، سببافزايش يا كاهش دماي بدن ماهي و مقدار انرژي سوخت و ساز آن خواهد شد. مقدار انرژي سوخت وساز ماهي در يك دماي ثابت، با افزايش سن، كاهش مييابد. انرژي سوخت و ساز و به تبع آن، ميزاننياز ماهي به انرژي جيره غذايي، بايد در تشخيص بيماريهاي ناشي از سوء تغذيه مد نظر قرار گيرد.
پروتئينها و اسيدهاي آمينه
غذاهاي طبيعي بيشتر ماهيان، غني از پروتئين است. به همين خاطر، جيره تهيه شده برايماهيان پرورشي نيز بايد واجد پروتئين بالاتري نسبت به جيرههاي حيوانات ردههاي بالاتر باشد.
حداقل پروتئين مورد نياز دريك جيره غذايي، به ميزان دسترسي به اسيدهاي آمينه موجود در هر منبعپروتئيني بستگي دارد و به آن، كيفيت پروتئين ميگويند. ميزان نياز به پروتئين تام براي ماهياني كهميزان احتياجات آنها مشخص شده است، از حد اقل 25 درصد براي گربه ماهي روگاهي بزرگ (بالغ)، تا 56 درصد براي آزاد ماهي چينوك كوچك (جوان) متغير است.
براي اينمنظور، يك جيره آزمايشي تهيه كردهاند كه در آن، مقداري اسيد آمينه، اعم از ضروري و غير ضروري(به شكل بلور) به جيره اضافه ميشود تا ميزان نياز گونههاي مختلف را تعيين كنند و براي متعادل كردنآن، جهت حفظ سلامتي و رشد مطلوب، مقاديري اسيدهاي چرب ضروري و چربيهاي ديگر،كربوهيدراتها، ويتامينها و املاح ضروري به آن اضافه ميكنند.
رژيم فوقالذكر، به طور آزمايشي بهماهيان خورانده ميشود و سپس، يك اسيد آمينه از آن حذف، يا به مقدار متفاوت اضافه ميشود
بدينترتيب، ميتوان مشخص كرد كه آيا اسيد آمينه مورد نظر، ضروري است يا خير و همچنين، مقدار موردنياز آن، جهت حفظ سلامتي و رشد مطلوب ماهيان، چقدر است.
نتايج حاصل از اين آزمايش،مشخص كرده است كه براي ماهيان مختلف، ده اسيد آمينه ضروري وجود دارد.
چربيها و ليپيدها
منابع چربي غذا، بخش اعظم انرژي ماهياني را كه مورد مطالعه قرار گرفتهاند، تأمين ميكنند.توليد فسفوليپيدها و تركيبات استروئيدي اندامهاي بدن، تا حدود زيادي، به ليپيدهاي جيره غذاييبستگي دارد. البته، اسيدهاي چرب نيز در حفظ سلامتي و رشد و بقاي ماهيان نقش مهمي دارند. چربيهاي سخت (اشباع)، براي ماهيان سرد آبي چندان مناسب نيست. در مقابل، چربيهاينرم يا مايع، به طور مطلوب در جيره اين ماهيان استفاده ميشوند. ميزان مطلوب چربي در جيره ماهيان، كاملا مشخص نشده است ولي به طور معمول، جيرهايكه به گربهماهيان داده ميشود، واجد 12 در صد چربي است اين مقدار براي كپور تجاري، حدود 10الي 15 درصد و براي قزلآلا، حدود 3 الي 15 درصد است.در تغذيه قزلآلا، يك اسيد چرب ضروري اهميت ويژهدارد.
اين اسيد چرب، براي آزادماهيان، گربه ماهي، كپور و ساير ماهيان ضروري است و متعلق به خانواده اسيد لينولنيك است وتركيب شيميايي آن، به صورت w3 318: نمايش داده ميشود. معني علائم مذكور، اين است كهمولكول فوق، يك مولكول 18 كربنه با سه باند مضاعف است و اولين باند مضاعف آن، برروي كربنسوم، از انتهاي هيدروكربني مولكول قرار دارد.جيره مورد استفاده براي قزلآلاي رنگين كمان، نبايدكمتر از يك درصد از اين اسيد چرب داشته باشد.
اسيد چرب لينولئيك، با فرمول3w6 18، قادراست احتياجات ماهي بهw3 را، تا بيش از 10 درصد كاهش دهد (0/1 در صد از جيره).
بهترين حالت، براي حصول به وزن مطلوب و ضريب تبديل غذايي مناسب، استفاده ازيك در صداسيد چرب لينولنيك (3w3 : (18 و يك در صد لينولئيك ( 3w6 :18 ) در جيره است.
کربوهیدرات ها
در مطالعاتي كه برروي مصرف و هضم كربوهيدراتها در گونههاي مختلف ماهي صورت گرفته،مشخص شده است كه ماهيان از لحاظ هضم و سوخت و ساز آنها، در مقايسه با حيوانات ردههايبالاتر، در سطح پايينتري قرار دارند. ضعف ماهيان در استفاده از كربو هيدراتها، احتمالا به علتجنبههاي تكاملي حيات آنهاست. رژيم غذايي طبيعي ماهيان گوشتخوار، از نظر كربوهيدرات فقيراست . لذا، تكامل اين دسته از ماهيان به نحوي است كه ميتوانند از پروتئين و چربي موجود در غذا،نسبت به كربوهيدراتها، به شكل مطلوبتري استفاده كنند. احتمالا ماهيان علفخوار، نسبت به ماهيانگوشتخوار، در مورد كربوهيدراتها، از قدرت هضم و سوخت و ساز بهتري برخوردارهستند. البته،مطالعات انجام شده در مورد اين ماهيان، بسيار كم است.
هضم كربوهيدراتها در ماهيان گوشتخوار، به ساختمان مولكولي آنها بستگي دارد. طيمطالعات انجام شده برروي اين گونه ماهيان، هضم كربوهيدراتهايي با وزن مولكولي زياد، همچونكربوهيدراتهاي قابل هضم در جيره بيشتر ماهيان، موجب بالا رفتن قند خون، افزايش ذخيره گليكوژنكبد و ازدياد وزن كبد ميشود. اين امر، به حدي است كه ميتواند منجر به ايجاد عارضه آسيب شناسيدر اين بافت شود.
حداكثر ميزان كربوهيدرات قابل هضم براي قزلآلا، حدودا كمتر از 20 در صدجيره است زيرا مقادير بيشتر، موجبكاهش استفاده از كربوهيدرات پس از جذب ميشود. سايرگونههاي ماهيان نيز از نظر ميزان مصرف كربوهيدراتهاي قابل هضم، محدوديتهايي دارند. اين امر، بااستفاده از قابليت هضم تقريبي كربوهيدراتها در هر يك از اجزاي جيره غذايي، مشخص ميشود.
ميزان كربوهيدارت قابل هضم جيره، هيچگاه نبايد با كل مواد غير ازته آن برابري كند.
انرژي جيره
استفاده از انرژي، جهت نگهداري، رشد و توليد مثل ماهيان ضروري است.
اكثر ماهيان،جهت تثبيت درجه حرارت بدنو يا حفظ وضعيت خود در آب، نياز به مصرف انرژي ندارند زيرادماي بدن بيشتر آنها حدودا با دماي محيط اطرافشان برابر است و اختلاف ميزان شناوري آنها با آبنيز، حدود صفر است.
مهمترين مورد استعمال انرژي در ماهيان، حفظ و نگهداري آنهاست. اين نياز،بايد قبل از تأمين انرژي لازم جهت رشد، تأمين شود. لذا، يكي از مهمترين مسائل در زمينه تشخيصسوء تغذيه در ماهيان پرورشي، تعيين ميزان انرژي موجود در جيره است.
تحقيقات انجام شده در زمينه ميزان نياز ماهيان به كالري، بسيار كم بوده است.
با اين وجود،اطلاعات به دست آمده در مورد ماهي قزلآلا، نشان ميدهد كه نياز اين ماهي، حدود 3000 تا 3500كيلو كالري انرژي متابوليزابل120، به ازاي هر كيلو گرم جيره است.
اطلاعات محدودي، در مورد انرژي متابوليزابل مواد غذايي مختلف جيره ماهيان وجود دارد.
در صورتيكه مقدار پروتئين، چربي و عصاره بدون ازت خام مواد غذايي را در اختيار داشته باشيم،ميتوان با استفاده از ارزش سوخت فيزيولوژيكي، انرژي متابوليزابل تقريبي مواد غذايي يا جيره تمامشده را محاسبه كرد.
ارزش سوخت فيزيولوژيكي پروتئينها براي ماهيان، به طور متوسط، حدود 5 كيلوكالري،
در مورد چربيها، حدود 8 كيلو كالري و در مورد كربوهيدراتها، حدود 8/3 كيلو كالري به ازايهر گرم است.
ویتامین ها
ويتامينهاي ضروري جهت بقاي ماهيان، بايد به مقدار كافي و در فاصله زماني مناسب، برايتأمين نيازهاي ماهيان پرورشي، به آنها داده شود. يشتر تحقيقات انجام شده، در مورد تعيين مقدارويتامين مورد نياز روزانه ، بر روي ماهي قزلآلا، ماهي آزاد، گربه ماهي روگاهي، كپور و مار ماهيصورت گرفته است.
اين اطلاعات، بر اساس استفاده آزمايشي از جيرههايي با ويتامين متعادل وسپس، خوراندن جيرههايي با مقادير مختلفي از ويتامين، به دست آمده است.
از روي مطالعات وتجربيات به دست آمده در مورد ميزان نياز ماهيان فوقالذكر به ويتامين، ميتوان ميزان ويتامينمورد نياز ساير ماهيان را نيز پيشبيني كرد.
پرورش دهندگان ماهي عملا، نياز ماهي به ويتامين را به دو روش برطرف ميكنند:
در يكروش، اساس كار بر مبناي ميليگرم ويتامين به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن، به صورت روزانه است.
درروش ديگر، هر ميلي گرم ويتامين به ازاي يك كيلوگرم وزن جيره محاسبه ميشود. در روش اول،ظاهرا، نياز ثابت هر ماهي به يك ويتامين را، بدون در نظر گرفتن اندازه (يا سن) آن، در جيره مد نظرقرار ميدهند و با توجه به اينكه با افزايش سن ماهي، از مقدار سوخت و ساز آن كاسته ميشود،همواره با مقادير غير ضروري و اضافي ويتامينها روبرو خواهيم بود. در روش دوم، اعتقاد بر ايناست كه جيره دريافتي ماهي، با بزرگتر شدن آن، كاهش مييابد و به همان نسبت نيز، ميزان نياز بهويتامينهاكم ميشود ولي هميشه اين نظريه صادق نيست.
اين دو روش، هردو، قابل استفاده هستندواستفاده از هر يك، بستگي به افرادي دارد كه فرمول جيره را تعيين ميكنند.
مواد معدنی
مواد معدني مورد نياز ماهيان، مشابه حيوانات ردههاي بالاتر است. وظايف اين مواد از نظرسوخت وساز در ماهي، با حيوانات يكسان است ولي بين ماهيان و جانوران ديگر، از نظر نياز بهبرخي از مواد معدني، اختلافات فاحشي وجود دارد.
اين امر، بدين خاطر است كه اين جانور، بخشاعظم يا تمام مواد معدني مورد نياز خود را از آب تأمين ميكند.
يونهاي معدني كه از طريق آب بهبافت آبشش يا پوست نفوذ ميكنند، به نوبه خود، نياز به مواد معدني موجود در جيره را كاهشميدهند. اين يونها، شامل كلريد، سولفات، سديم، كلسيم، فسفر، پتاسيم، يد و ساير يونهاهستند.
برخي از مواد معدني، از قبيل مس، منيزيم، آهن، روي، آلومينيم و مشابه آنها، كه قابليت نفوذكمتري دارند، بايد به جيره اضافه شوند. يد از طريق آبشش قابل نفوذ است ولي برخي از آنها به طورطبيعي، فاقد اين عنصر هستند.لذا معمولاپ يد را در مناطق جغرافيايي كه آبهاي آنها واجد مقاديركمي از اين عنصر است، به جيره اضافه ميكنند.
مواد حجيم (فیبر)
نياز ماهي به فيبر در جيره غذايي، به طور گستردهاي مطالعه شده است.
با توجه به تحقيقاتانجام شده، وجود فيبر در جيره گربه ماهي روگاهي و قزلآلا ضرورتي ندارد به طوري كه جيرههايحاوي بيش از 21 درصد فيبر، موجب كاهش جذب غذا و قابليت هضم اجزاي جيره غذايي در گربهماهي روگاهي ميشود.
همچنين، جيرههايي با بيش از 20 درصد فيبر در قزلآلاي رنگين كمان،افزايش مصرف غذا، تأخير در تخليه معده و افزايش حجم آن رابه همراه دارد.
طبق تجربيات انجامشده، مشخص شده است كه بايد ميزان فيبر جيره غذايي براي قزلآلاي رنگين كمان، كمتر از 10درصد باشد و بر اساس ساير اطلاعات به دست آمده در مورد آزاد ماهيان، مقداراين ماده نبايد از 4درصد تجاوز كند .
بيماريهاي تغذيهاي
اكثر بيماريهاي تغذيهاي، ماهيت مزمن دارند و معمولا، در مدت زماني طولاني و به آراميگسترش مييابند. علائم زودرس بيماري، نياز به دقت و موشكافي دارد و به سختي قابل تفسيراست. اين امر، خصوصا هنگامي صادق است كه كمبود مواد مغذي، در حد متوسط يا پيشرفته باشديا زماني كه علائم بيماري تغذيهاي، به واسطه هجوم موجودات زنده بيماريزاي ثانويه، پنهان بماند.
تشخيص بسياري از بيماريهاي تغذيهاي، به مشاهده علائم داخلي و خارجي، تعيين مقدارمواد شيميايي موجود در خون يا ساير مايعات بدن يا بافتهاي ماهي مبتلا، آزمايشهاي آسيبشناسي بافتي و روشهاي شيمي بافتي بستگي دارد
عوارض آسيب شناسي ناشي از كمبود پروتئينها و اسيدهاي آمينه
كمبود پروتئين يا اسيدهاي آمينه در جيره غذايي ماهيان، برروي توليد بسياري از تركيباتازتي، شامل: همه آنزيمها،
هورمونهايي نظير تيروكسين3 و آدرنالين، رنگدانههاي ملانين، هيستامين،كراتين و سايركوفاكتورها و بسياري از مواد حياتي ديگر تأثير ميگذارد.
برخي از اسيدهاي آمينه،كه از پروتئين جيره تأمين ميشوند، براي اكسيداسيون و مصرف چربيها و كربوهيدراتهاضروريهستند و وجودشان، به عنوان منبع گروههاي متيل، جهت توليد استيل كولين، نيكوتين آميد پورينها، پيريميدينها و ساير مواد لازم است.تشخيص سوء تغذيه، در اثر كمبود پروتئين يا اسيد آمينه، به علت ايجاد تغييرات عمومي درداخل بدن، بسيار مشكل است. به علاوه، بسياري از علايم كمبود پروتئين و اسيد آمينه، غيراختصاصي است.
در اين حالت، ضريب تبديل غذا به بافت در ماهي، ممكن است به بيش از 2برسد; درصد افزايش وزن نسبت به زمان، كاهش يابد و مرگ و مير به بيش از ميزان مورد انتظاربرسديافتههاي باليني نيز وجود كمخوني را نشان ميدهند .(گلبول قرمزكمتر از 750000 در يكميلي متر مكعب خون، هموگلوبين كمتر از7/5 گرم در هر دسي ليتر خون، هماتوكريت كمتر از37 و وجود گلبولهاي قرمز غير طبيعي در گسترش خون رنگ آميزي شده) و پروتئين تام سرم به كمتر از3/5 گرم به ازاي هر دسي ليتر سرم ميرسد.
روشهاي عمل آوري منابعپروتئيني جيره، در تعيين ميزان دسترسي ماهي به هريك از اسيدهاي آمينه مفيد واقع ميشود.
برخي از اجزاي جيره(آرد ماهي، فرآوردههاي شير خشك، آرد پر، آرد گوشت و استخوان، كنجالهتخم كتان، كنجاله سويا و غيره) روندهاي مختلفي از جمله حرارت، استفاده از حلالها، اسپري ياساير روشها را پشت سر ميگذارند.
براي مثال، حرارت موجب لخته شدن پروتئين و كاهش قابليتهضم آن در بدن ماهي ميشود. به علاوه، مدت زمان انبار كردن اجزاي جيره آماده نيز، در كاهشارزش غذايي اسيدهاي آمينه مؤثر است.
بسياري از يافتههاي تشخيصي كه در اثر كمبود پروتئين و اسيدهاي آمينه ظاهر ميشوند،مشابه تغييرات فيزيكي و فيزيولوژيكي ايجاد شده توسط ساير بيماريها هستند.
احتمالا،متداولترين علامت كمبود پروتئين يا اسيد آمينه در ماهي، كاهش يا توقف رشد آن است.در چنينوضعيتي، حتي كمبود يك اسيد آمينه ضروري نيز ميتواند در رشد حيوان تأثير نامطلوب ايجادكند.
غذايي كه در آن، يك اسيد آمينه ضروري براي رشد حذف شده است، تا زمانيكه فقدان آن اسيدآمينه وجود دارد، رشد ماهي متوقف خواهد ماند. حذف چنين اسيد آمينهاي به صورتدائم، حتي ممكن است سبب مرگ حيوان شود اما كاهش یا حذف يك اسيد آمينه غيرضروري ازجيره، هيچ گونه اثري برروي رشد نخواهد داشتدر صورت كمبود آمينه ضروري تريپتوفان، يك عارضه آسيب شناسي در ماهي ايجادميشود كه با علائم زود گذر اسكوليوز (انحراف افقي ستون فقرات ) و لردوز (انحراف عموديستون فقرات) در اسكلت ماهي همراه است.
استفاده از جيرههايفاقد تريپتوفان در قزلآلا، به مدتيك ماه، موجب بروزاين گونه علائم در حيوان شد. احتمالا، عين همين وضعيت در ساير ماهياننيز ممكن است ايجاد شود.مطالعات انجام شده، نشان داده است كه عامل بروز اين انحرافات در اسكلت بدن، تغييراتايجاد شده در توليد بافت كلاژن و تكميل بافت همبند ماهي است. اين حالت، موجب انحرافنوتوكورد به سمت فضاي بين مهرهاي ميشود. هنگامي كه بدن ماهي به كمبود تريپتوفان مبتلاست،ممكن است در برخي از ساعات روز به شدت خم شود و ساعات ديگر، دوباره به حالت اولبرگردد.
در ماهياني كه از اسكوليوز و لردوز شديد رنج ميبرند، با اضافه كردن مقداري تريپتوفان بهجيره غذايي آنها، به مدت يك الي دو هفته، علائم بيماري كاملاپ برطرف ميشود.
كدورت بخش محدب عدسي چشم، از علائم ديگر كمبود تريپتوفان است. اين وضعيت، در اثركمبود متيونين، سيستين يا اسيدهاي آمينه ديگري كه واجد گوگرد هستند،نيز ايجاد ميشود.
عوارض آسيب شناسي ناشي از چربيها و ليپيدهاي جيره
افزايش چربي جيره غذايي، كمبود اسيد(هاي) چرب ضروري و اثرات سمي چربيهايغذايي غير اشباع فاسد شده(پراكسيد شده)، موجب بروز عوارض آسيب شناسي در ماهيانميشوند. خوراندن جيره غذاي حاوي چربي زياد،سبب نفوذ چربي در كبد و چاقي بيش از اندازهماهي ميشود.اين كبدها به رنگ زرد اخرايي و متورم هستند و ظاهرشان چرب به نظر ميرسد.
معمولا، قرار دادن سطح بريده شده آنها در آب، با ايجاد يك لايه روغني همراه است.
برايتشخيص قطعي اين عارضه، از رنگ آميزي مخصوص چربي، برروي لايههاي بريده شده كبد منجمد استفاده ميكنند تا قطرات چربي داخل سلولي مشاهده شوند. كبد ماهي سالم، در مشاهداتريزبيني، فاقد هرگونه قطرات چربي است.
اختلال در عملكرد كبد، وظايف كليه را نيز دچار اختلالميكند كه ماحصل آن، تجمع آب در بدن ماهي است.
لذا، هنگام بروز عارضه نفوذ چربي در كبد، ادمبافتهاي مختلف ، از جمله خود كبد نيز به همراه آن مشاهده ميشود.
براي درمان عارضه نفوذ چربي، در مواقعي كه چربي جيره بيش از 18 الي 20 درصد است يا چربي به كار رفته، عموما از نوع اشباع است و تغذيه در آب سرد (10 درجه سانتيگراد ياكمتر) صورت ميگيرد، چربي جيره را كاهش ميدهند.
افزودن كولين به جيره، به همراه كاهشچربي، به ماهي در سوخت و ساز داخل سلولي چربي كمك ميكند.
قزلآلاهاي كوچكي كه در آب سرد به سر ميبرند، چربيهاي سخت (غير اشباع) را به سختيهضم و جذب ميكنند. چربيها روده آنها را مسدود، و از دفع مدفوع جلوگيري ميكنند كه نتيجه اينامر، بروز تلفات خواهد بود.اين حالت، در ساير ماهيان سرد آبي و آبهاي خنك نيز ايجاد ميشود.كمبود اسيدهاي چرب w3 3 18 خانواده لينولنيك ، سبب كاهش رشد، كمرنگ شدنپوست، جراحات بالهها و ضعف در قزلآلاي رنگين كمان ميشود.
كمبود اين ماده در ساير ماهياننيز، علائم مشابهي را به دنبال دارد.اين وضعيتاثرات خود را در باله دمي، بيش از ساير بالهها نشانميدهد به طوري كه با هجوم باكتريها و قارچها به طور ثانويه، مشكل افزونتر ميشود.
عارضهضعف يا شوك، در اثر كمبود اسيدهاي چرب ضروري، هنگامي قابل مشاهده است كه ماهي را واداربه شناي سريع ميكنند( با زدن ضربه شديد در يك طرف مخزن آب يا دستكاري در اثر صيد با تور).
ماهي ، متعاقب شناي سريع، دچار عدم تحرك ميشود و هشياري خود را از دست ميدهد.
سپس بهدنبال اين وضعيت، برروي آب شناور ميماند يا به ته مخزن فرو ميرود و براي مدت كوتاهي،بيحركت ميماند. نهايتا،يا حيوان به وضعيت اول برميگردد يا ميميرد.
اين گونه ماهيان، در اينمرحله از كمبود اسيدهاي چرب ضروري، در صورت دستكاري يا حمل و نقل، قادر به ادامه حياتنخواهد بود .
عارضه كمبود اسيد چرب ضروري را ميتوان از طريق اضافه كردن حداقل يك درصداسيدلينولنيك3 w 3 18به جيره قزلآلا و ماهي آزاد برطرف كرد
ولي احتمالا، مقدار آن براي سايرماهيان، در حد بالاتري قرار دارد.
اضافه كردن حداقل 5 درصد روغن ماهي غني از اسيدلينولنيك به جيره، موجب از بين رفتن كليه علائم ناشي از كمبود اسيدهايچرب در آزاد ماهيان ميشود.
جيرههاي تهيه شده براي ماهيان به طور طبيعي، واجد مقادير زيادي چربيها و روغنهايبسيارغير اشباع است.
چربيهاي غير اشباع دچار اكسيد شدن خودي (تند شدن يا توليد پراكسيد)ميشوند كه ماحصلآن، پراكسيدها و ساير تركيبات سمي است.
البته، اجزاي اصلي جيره (آرد خونخشك، آرد كبد خشك، آرد گوشت خشك يا ساير فرآوردههايي كه واجد مقادير زيادي هموگلوبينهستند)، اكسيدشدن خودي اين مواد را به صورت كاتاليزور، تسريع ميكنند.
اثر تركيبات سميبرروي قزلآلا، مدتهاي مديدي است كه شناخته شده است.مواد ايجاد شده در اثر اكسيدشدنخودي، عارضهاي بسيار مشابه با ديستروفي عضلاني ناشي از كمبود آلفاتوكوفرول ايجاد ميكنند.
اين موضوع، تعجب آور نيست زيرا آلفاتوكوفرول، خاصيت ضد اكسيداني دارد و اكسيدشدن خوديچربيهاي غير اشباع را به تأخير مياندازد.در اثر سوخت و ساز ناقص چربيها در كبد ماهي، دانههاي سروئيد كه يك رنگدانه غيرمحلول است، ايجاد ميشود. اين دانهها، در سلولهاي كبدي رسوب، و عملكرد كبد را دچار اختلالميكنند.
مواد ناشي از اكسيدشدن خودي، سبب نكروز بافت خونساز كليه و نتيجتا، كاهش يا توقفخونسازي در ماهي ميشوند.
در صورت تداوم توليد پراكسيدهاي سمي، گلبولهاي قرمز به داخلجريان خون آزاد ميشوند(اول به صورت سلولهاي جوان، سپس پرونورموبلاستها و حتيسلولهاي جواني نظير مگالوبلاست.
در اشكال پيشرفته بيماري، ميزان هماتوكريت تا 7 و تعدادگلبولهاي قرمز به 15 /0 ميليون در هر ميلي متر مكعب ميرسد .
ايجاد اختلال درعملكرد كبد، سبب اختلال در دفع كليوي و نتيجتا، نفروز، پس زدن مايعات و ادم ميشود.
براي جلوگيري از روند اكسيدشدن خودي، ميتواناز ضداكسيدانهايي مثل هيدروكسيتولوئن واجد بوتيل، اتوكسي كوئين يا سانتوكوئين استفادهكرد.
چربيهاي غير اشباع موجود در جيرهاي را كه واجد مواد تسريعكننده در امر اكسيدشدن خودي،(شامل هموگلوبين يا ساير مواد تسريع كننده ) هستند، ميتوان با اضافه كردن يكي از مواد آنتياكسيدان فوقالذكر يا با استفاده از 5 برابر مقدار مورد نياز آلفاتوكوفرول محافظت كرد.مقدارهيدروكسيتولوئن واجدبوتيل، اتوكسيكوئين، سانتوكوئين يا ساير ضد اكسيدانهاي مشابه درجيرهانتهايي، نبايد بيش از02 /0درصد باشد.اين مقدار، شامل ضداكسيدانهايي است كه به صورتدستي اضافه ميشوند.
غذاهايي كه واجد مواد اكسيد شونده و فاقد مواد ضداكسيدان هستند و درانبارها نگهداري ميشوند، عمل اكسيدشدن خودي در آنها، چه در سردخانه و چه خارج از آن، ادامهپيدا ميكند.
عارضه آسيب شناسي ناشي از كربو هيدراتهاي جيره
افزايش كربوهيدراتهاي قابل هضم در جيره قزلآلا وماهي آزاد، سبب هيپرگليسمي (بالارفتن مقدار قند خون)، افزايش گليكوژن كبدي وحجم كبد ميشود. محاسبه مقدار هر يك ازتغييرات فوقالذكر، در زمينه تعيين ميزان اختلال ايجاد شده در ماهي، حائز اهميت است. گلوكزطبيعي خون در قزلآلا و ماهي آزاد، حدود 70 الي120 ميلي گرم به ازاي هر دسي ليتر خون است.
مصرف كربوهيدرات قابل هضم اضافي، منجر به افزايش اين مقدار تا حد 300 ميليگرم گلوكز در هردسي ليتر ميشود.
البته، هيپرگليسمي واقعي در ماهي تعريف نشده است اما افزايش قند خونقزلآلا و ماهي آزاد، ايجاد سستي ميكند. ماهي بيمار به كنارههاي استخر ميرود. نزديك سطح آبشنا ميكند و تيرگي رنگ و يا بي ميلي به غذا در جانور مشاهده ميشود.
سايرگونههاي ماهيان نيزواكنش مشابهي نشان ميدهند ولي در مورد افزايش قند خون در آنها، اطلاعاتي در دست نيست.
ذخيره گليكوژن كبدي در قزلآلا و ماهي آزاد به طور طبيعي، حدود 3 /0الي 5 /0درصد كلكبد است. افزايش كربوهيدرات قابل هضم در جيره، موجب بالارفتن اين مقدار تا بيش از 17 درصدميشود. رسيدن ميزان گليكوژن كبدي به 17درصد، مستقيما سبب مرگ ماهي ميشود. افزايش حجم كبد، با بالا رفتن ميزان گليكوژن آن همراه است.
براي مثال، در قزلآلاي رنگينكمان به طور طبيعي، نسبت وزن كبد به وزن بدن، بين 8/0 تا 5/1درصد متغير است
اما درقزلآلاهايي كه دچار افزايش گليكوژن كبدي ميشوند، وزن كبد به حدود 3 درصد وزن بدن ميرسد
افزايش گليكوژن كبد ماهيان، بسته به شدت، موجب اختلال كار كبد ميشودو كليه را نيزدچار اختلال ميكند و نهايتا، اختلال ايجاد شده در كبد و كليه تواما، موجب به هم خوردنسلامتي ماهي ميشود.
تشخيص آسيب ناشي از افزايش كربوهيدرات جيره، از طريق تعيين گلوكز خون و گليكوژنكبد صورت ميگيرد. تعيين نسبت وزن كبد به وزن بدن نيز به تشخيص عارضه كمك ميكند.آزمايشهاي آسيب شناسي بافتي برروي مقاطع رنگآميزي شده كبد، در تشخيص افزايش گليكوژنكبد مفيد واقع ميشود.در اين موارد، حفرهدار شدن سلولهاي كبدي، به علت گليكوژن موجود درآناست. در سلولهاي كبدي طبيعي، حفرههاي گليكوژن مشاهده نميشود،
در حاليكهافزايش مقدار گليكوژن در سلولهاي كبدي، ظاهر شدن اين حفرهها را به همراه دارد.آزمايش شيمي بافت، انباشته بودن حفرههاي موجود در سلولهاي كبدي را از گليكوژن نشان ميدهد.
علائم كمبود ويتامين در ماهيان
اسيد آسكوربيك: اسكوليوز،لردوز، اختلال در تشكيلكلاژن- غضروف تغيير شكل يافته،نازكي و شكنندگي مويرگها، بيرون زدگي چشم توأم با خونريزي، خونريزي بين عضلات، خيز،كمخوني و از دست دادن اشتها
B12 :اختلالات خوني، شكنندگي گلبولهاي قرمز، كاهش رشد، كمخوني
بيوتين : جراحات پوستي (لعاب آبي)، تحليل عضلاني، تشنجات انقباضي، شكنندگيگلبولهاي قرمز
كولين: رشد ضعيف، افزايش ضريب تبديل غذا، خونريزي در كليه و روده، تجمع چربيخنثي در كبد
اسيد فوليك : رشد ضعيف، بيحالي، نازكي و شكنندگي باله دمي، تيرگي رنگ، كمخونيماكروسيتيك
اينوزيتول: رشد ضعيف، بزرگ شدن معده، افزايش زمان تخليه معدي، از دست دادن اشتها،جراحات در راست روده، اسپاسم عضلاني درحالت استراحت، خونريزي درپوست،جراحات پوستي، كمخونيc
اسيد پانتوتنيك: رشتههاي آبششيچماقي شكل، هيپرپلازي قسمت قاعده تيغههاي آبشش، ازدست دادناشتها، رشد ضعيف، ترشح اكسودابرروي آبشش
پيريدوكسين: اختلالات عصبي (تشنج صرعي)، كمخوني، از دست دادن اشتها، خيز در حفره شكمي،رگههايقوس و قزحيآبي بنفش در پوست، جمودنعشي سريع توأم با بلعيدن هوا، انعطاف پذيري سرپوش آبششي
ريبوفلاوين: آوندي شدن قرنيه، كدورت عدسي، كاهش بينايي،ايجادرنگدانههاي غيرطبيعي درعنبيه، تيرگيرنگ، كمخوني، رشد ضعيف
تيامين: تشنجاتيكه به دنبالآن، خميدگي بدن و مرگ كاذب ايجادميشود، بي ثباتي و عدمتعادل، خيز،رشد ضعيف
ويتامينA: تغييرات شبكيه، بيرون زدگي چشم، جا به جايي عدسيچشم، از دست دادنرنگدانهها،خيز ورشد ضعيف
ويتامينD: كزاز عضلات اسكلتي سفيد و رشد ضعيف
ويتامينE: ديستروفي عضلاني، وجود دانههاي سروئيد در كبد، كليه و طحال،خيز، كمخونيميكروسيتيك،رشد ضعيف
ويتامينK: كاهش زمان انعقاد خون
اسيد آسكوربيك براي كپور مورد نياز نيست
ويتامينB12 درماهياني كه توسط ميكروفلور روده خود ( در صورت وجود كبالت)كبال آمينتوليد ميكنند، الزامي نيست
اينوزيتول براي گربه ماهي روگاهي غير ضروري است.
عوارض آسيب شناسي ناشي از كمبود مواد معدني
بررسي كمبود مواد معدني در ماهي، كار دشواري است زيرا براياين منظور، بايد تمام مادهمعدني را كه مقدار آن بسيار كم است، از غذا و آب خارج كرد. بدين لحاظ، فقط كمبود تعدادمحدودي از مواد معدني در ماهيان مورد مطالعه قرار گرفته است.
گواتر اندميك ( هيپرپلازي تيروئيد) اولين بار در سال 1910 ، در قزلآلاي جويباري گزارششده است. در آن زمان، چنين تصور ميشد كه اين عارضه، يك نوع كارسينوماي (سرطان بدخيم)تيروئيد است ولي مطالعات انجام شده برروي اين بيماري، مشخص كرد كه هيپرپلازي تيروئيد دراين ماهي، به علت كمبود يد است. لذا،با اضافه كردن نمك يد دار به مقدار 2 درصد در جيره، از بروزاين بيماري جلوگيري شد.
مقدمه
• تغذيه مناسب، در سلامت تمامي حيوانات نقش اساسي دارد
• و ماهيان نيز از اين امر مستثني نيستند.
• در بين ماهيان، بيماريهايي وجود دارد كه مستقيما، وابسته به كمبود يا زيادي مواد غذايي است.
• همچنين، سوء تغذيه به نوبه خود، در بروز برخي از بيماريهاي ناشي از موجودات زنده بيماريزا نقشدارد.
ماهياني كه در محيطهاي طبيعي زندگي ميكنند، با تنوع غذايي بسيار زيادي روبرو هستند. لذاميتوانند جيره متعادلي را متناسب با نيازهاي غذايي خود انتخاب كنند.
در اين گونه جمعيتها، بينمنابع غذايي و توده ماهي، تعادلي برقرار است و علائم سوء تغذيه در بين آنها ايجاد نميشودمگر درمواقعي كه مقدار غذا، در اثر وضعيت اقليمي، كيفيت و كميت آب يا عوامل ديگر، تغيير كند.
درمحيطهايي كه ماهيان وحشي وجود دارند، يك زنجيره غذايي مناسب و متعادل بين گياهان، حيواناتبيمهره، مهرهدار و گوشتخوار وجود دارد و متناسب با نوع غذا، مواد مورد نياز اساسي هر كدام از آنهاتأمين ميشود.
لذا با توجه به مطالب فوق، در ماهيان وحشي، برخلاف ماهيان پرورشي، سوءتغذيهمشكلي ايجاد نميكند
معمولا، ماهيان پرورشي را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
يك دسته، ماهياني هستند كه دراستخرهاي معمولي نگهداري ميشوند،
دسته دوم، آنهايي كه در يك بوم سازگان متعادل، نظيرآكواريوم به سر ميبرند و
دسته آخر، ماهياني كه در استخرهاي پرورش متراكم نگهداري ميشوند.
ماهياني كه در استخرها يا بعضي از آكواريومها به سر ميبرند، بخشي از غذاي مورد نياز خود را ازمحيط دريافت ميكنند كه از اين ميان، ميتوان جلبكها و ساير گياهان، حيوانات بي مهره و به ندرت،جانوران مهرهدار را نام برد.
بقيه مواد غذايي مورد نياز بايد توسط پرورش دهنده تأمين شود.
اما ماهياني كه در شرائط متراكم پرورشي يا در آكواريومهايي كه فاقد مواد غذايي فوق الذكر هستند، زندگيميكنند، بايد جيره غذايي را كه شامل همه نيازهاي روزانه است، دريافت كنند و نيازي به مواد غذاييموجود در محيط زندگيشان نداشته باشند.
براي پرورش ماهيان در استخرها، دو نوع جيره غذايي به طور موفقيت آميز استفاده شده استبدون آنكه عوارض سوء تغذيه ايجاد شود.
يك دسته، جيرههايي هستند كه براي اضافه كردن به غذايطبيعي موجود در استخر يا آكواريوم تهيه ميشوند و به آنها، جيره تكميلي ميگويند.
دسته ديگر،جيرههايي هستند كه براي پرورش متراكم ماهيان تهيه ميشوند و ماهي را نسبت به مواد غذايي موجوددر محيط بينياز ميكنند. به اين دسته از جيرهها، جيره كامل اطلاق ميشود.
تهيه فرمول جيرههايتكميلي مناسب، چندان مشكل نيست زيرا كمبود جزئي جيره، توسط ساير منابع غذايي موجود درمحيط زندگي تأمين ميشود ،در حاليكه جيره كامل، بايد طوري تهيه شود كه تمامي احتياجات غذاييماهي را بر طرف كند. لذا، تهيه آن مشكلتر است.
به علت محدود بودن ظرفيت معده ماهي، جيره غذايي بايد طبق دستورالعمل، در فواصلزماني معين داده شود.
ماهيان بدون معده، مواد غذايي را به مقدار كم، ولي در چندين مرحله مصرفميكنند ، درحاليكه در مورد ماهيان معدهدار، تغذيه گاهي اوقات و آن هم، با فاصله نسبتا طولاني انجامميشود.
براي ماهيان پرورشي، تأمين يكجيره غذايي مناسب و ثابت، بر اساس وضعيت ماهي در هر روز، امري ضروري است.
چندين روش،براي رسيدن به اين مقصود وجود دارد.
يكي از اين روشها، براساس اندازه ماهي و دماي آب استواراست و بر طبق نسبت سوخت و ساز ماهي به كليه نيازمنديهاي غذايي آن و مقدار سوخت و ساز جانورمحاسبه ميشود.
اين روش، چندين مزيت دارد و مهمترين آن، وجود فرمولهاي غذايي است كهميتوان توسط آنها، حداقل ميزان غذاي مصرفي روزانه ماهي و هرگونه احتياج به مواد غذايي را برايماهيان مختلف، مشخص كرد.
جدولي براي تغذيه اكثر گونههاي قزلآلا وجود دارد كه ساير گونههايماهي نيز ميتوانند به آن سازگاري يابند. روشهاي ديگري نيز جهت ارزيابي كميت مواد غذايي وجود دارد كه شامل:
خوراندن غذا تاحد سير شدن ماهي، خوراندن غذا با بيشترين بازده جهت تبديل آن به گوشت، خوراندن غذا برايتبديل به پروتئينهاي مطلوبتر و خوراندن غذا جهت نگهداري و بقاي ماهي است.
با اين وجود، بيشترمتخصصان تغذيه ماهي براين عقيدهاند كه كميت يك جيره متعادل بايد به حدي باشد كه سلامتي ماهيرا حفظ كند و ضريب تبديل آن، حدود 2 يا كمتر باشد.
سه نوع جيره آماده، براي ماهيان پرورشي استفاده ميشود:
مرطوب، نيمه مرطوب ، خشك.
نوع جيرهرا، اجزاي به كاررفته در آن، تعيين ميكند.
جيرههاي مرطوب، از اجزائي با رطوبت زياد تهيهميشوند (ماهي خام، توليدات گوشتي، سبزيجات مرطوب و اجزاي مشابه) و
بيشترين رطوبت موجود در اين جيرهها،حدود 70 درصد است.
جيرههاي نيمه مرطوب، از توليدات غذايي خشك (فرآوردههاي ماهي خشك، دانههاي ذرت و ساير توليدات گياهي و جانوري خشك) به همراه مواد غذايي با رطوبت زياد تهيهميشوند.
رطوبت نهايي اين جيرهها نيز حدود 36 درصد است.
جيرههاي خشك، فقط از توليداتگياهي و جانوري خشك تهيه ميشوند و رطوبت آنها حدود 10 درصد است.
ايجاد يك ارتباط منطقيبين مقدار جيره مرطوب و وزن خشك نهايي آن، كه توسط ماهي به طور روزانه دريافت ميشود، برايجلوگيري از هرگونه عوارض سوء تغذيه، امري ضروري است.
مناسبترين جيره براي ماهيان، از مواد غذايي طبيعي يا عمل آوري شده، به همراه مكملهايغذايي (بلورهاي ويتامين، مواد معدني، اسيدهاي آمينه يا ساير فرآوردههاي خالص) تهيه ميشود.
مكملها، كمبود احتمالي موجود در مواد مغذي جيره و نيازمنديهاي غذايي گونههاي مختلف را متعادلميكنند.
متخصصان بيماريهاي ماهي، بايد نسبت به نوع جيره غذايي، فرمول جيره، مكملهاي آن،نيازمنديهاي غذايي ماهيان و روش خوراندن جيره به ماهي، آگاهي كافي داشته باشند.
اين افراد، همچنين بايد نسبت به كالبدشناسي و فيزيولوژي دستگاه گوارش ماهي آشنا باشندزيرا در بين ماهيان، اختلاف فاحشي از لحاظ ساختار دستگاه گوارش و تشكيلات آنزيمي وجود دارد.
بعضي از ماهياني كه در استخرهاي پرورشي يا حوضچههاي پرورش متراكم ماهي نگهداري ميشوند،گوشتخوار و بعضي ديگر، علفخوارند.
برخي از آنها واجد يك دستگاه گوارش پيچيده شامل معده،روده كور، روده و راست روده هستند.
معده اين ماهيان، مانند ساير حيوانات، اسيد ترشح ميكند وكيسه صفرا در زير معده، ترشح مواد قليايي را به عهده دارد.
آنزيمهاي گوارشي نيز همانند حيواناتمهرهدار ردههاي بالاتر، كامل است.
در مقابل، ساير ماهيان، اندام مشخصي به شكل معده كه بتواند موادغذايي را در خود ذخيره كند، ندارد و فقط يك افزايش حجم جزئي بين مري و روده آنها مشاهدهميشود.
در اين ماهيان، اسيد يا آنزيمهايي كه توسط اسيد فعال ميشوند، وجود ندارد و سرتاسردستگاه گوارش آنها pH قليايي دارد.
ماهيان ديگري نيز وجود دارند كه ناحيه معده آنها نسبت بهدسته قبل، حجيمتر است و ميتوان آن را به عنوان يك معده واقعي به حساب آورد، ولي در تمام آنها، pHقليايي است.
هضم غذا، به استثناي ماهيان بدون معده، در ساير ماهيان، تقريبا شبيه ساير حيوانات مهرهداراست.
هضم پروتئين در معده آغاز ميشود و در سكوم و روده ادامه مييابد.
در ماهيان نيز آنزيمهايپروتئوليتيك، مشابه حيوانات بزرگتر، وجود دارد اما اين موضوع در مورد ماهيان بدون معده، كه فاقداسيد و پپسينوژن فعال شده توسط اسيد هستند، صدق نميكند.
ماهيان، داراي آنزيمهاي ليپاز وكربوهيدراز كامل، جهت هضم چربيها و كربو هيدراتها هستند.
غذاي هضم شده توسط انتشار ساده،انتقال فعال و يا بيگانهخواري ذرات، جذب ميشوند.
مقداري از انرژي غذا را كه براي ادامه حيات توسط حيوان مصرف ميشود، انرژي سوخت وساز مينامند. اين مقدار انرژي در ماهيان، تحت تأثير دماي محيط، اندازه يا سن ماهي، ميزان فعاليتو ساير عوامل قرار ميگيرد.
معمولا تغيير مقدار انرژي سوخت و ساز در اثر دماي محيط و اندازه بدن يا سن ماهي را در تغذيه ماهيان پرورشي مد نظر قرار ميدهند. افزايش يا كاهش دماي آب، سببافزايش يا كاهش دماي بدن ماهي و مقدار انرژي سوخت و ساز آن خواهد شد. مقدار انرژي سوخت وساز ماهي در يك دماي ثابت، با افزايش سن، كاهش مييابد. انرژي سوخت و ساز و به تبع آن، ميزاننياز ماهي به انرژي جيره غذايي، بايد در تشخيص بيماريهاي ناشي از سوء تغذيه مد نظر قرار گيرد.
پروتئينها و اسيدهاي آمينه
غذاهاي طبيعي بيشتر ماهيان، غني از پروتئين است. به همين خاطر، جيره تهيه شده برايماهيان پرورشي نيز بايد واجد پروتئين بالاتري نسبت به جيرههاي حيوانات ردههاي بالاتر باشد.
حداقل پروتئين مورد نياز دريك جيره غذايي، به ميزان دسترسي به اسيدهاي آمينه موجود در هر منبعپروتئيني بستگي دارد و به آن، كيفيت پروتئين ميگويند. ميزان نياز به پروتئين تام براي ماهياني كهميزان احتياجات آنها مشخص شده است، از حد اقل 25 درصد براي گربه ماهي روگاهي بزرگ (بالغ)، تا 56 درصد براي آزاد ماهي چينوك كوچك (جوان) متغير است.
براي اينمنظور، يك جيره آزمايشي تهيه كردهاند كه در آن، مقداري اسيد آمينه، اعم از ضروري و غير ضروري(به شكل بلور) به جيره اضافه ميشود تا ميزان نياز گونههاي مختلف را تعيين كنند و براي متعادل كردنآن، جهت حفظ سلامتي و رشد مطلوب، مقاديري اسيدهاي چرب ضروري و چربيهاي ديگر،كربوهيدراتها، ويتامينها و املاح ضروري به آن اضافه ميكنند.
رژيم فوقالذكر، به طور آزمايشي بهماهيان خورانده ميشود و سپس، يك اسيد آمينه از آن حذف، يا به مقدار متفاوت اضافه ميشود
بدينترتيب، ميتوان مشخص كرد كه آيا اسيد آمينه مورد نظر، ضروري است يا خير و همچنين، مقدار موردنياز آن، جهت حفظ سلامتي و رشد مطلوب ماهيان، چقدر است.
نتايج حاصل از اين آزمايش،مشخص كرده است كه براي ماهيان مختلف، ده اسيد آمينه ضروري وجود دارد.
چربيها و ليپيدها
منابع چربي غذا، بخش اعظم انرژي ماهياني را كه مورد مطالعه قرار گرفتهاند، تأمين ميكنند.توليد فسفوليپيدها و تركيبات استروئيدي اندامهاي بدن، تا حدود زيادي، به ليپيدهاي جيره غذاييبستگي دارد. البته، اسيدهاي چرب نيز در حفظ سلامتي و رشد و بقاي ماهيان نقش مهمي دارند. چربيهاي سخت (اشباع)، براي ماهيان سرد آبي چندان مناسب نيست. در مقابل، چربيهاينرم يا مايع، به طور مطلوب در جيره اين ماهيان استفاده ميشوند. ميزان مطلوب چربي در جيره ماهيان، كاملا مشخص نشده است ولي به طور معمول، جيرهايكه به گربهماهيان داده ميشود، واجد 12 در صد چربي است اين مقدار براي كپور تجاري، حدود 10الي 15 درصد و براي قزلآلا، حدود 3 الي 15 درصد است.در تغذيه قزلآلا، يك اسيد چرب ضروري اهميت ويژهدارد.
اين اسيد چرب، براي آزادماهيان، گربه ماهي، كپور و ساير ماهيان ضروري است و متعلق به خانواده اسيد لينولنيك است وتركيب شيميايي آن، به صورت w3 318: نمايش داده ميشود. معني علائم مذكور، اين است كهمولكول فوق، يك مولكول 18 كربنه با سه باند مضاعف است و اولين باند مضاعف آن، برروي كربنسوم، از انتهاي هيدروكربني مولكول قرار دارد.جيره مورد استفاده براي قزلآلاي رنگين كمان، نبايدكمتر از يك درصد از اين اسيد چرب داشته باشد.
اسيد چرب لينولئيك، با فرمول3w6 18، قادراست احتياجات ماهي بهw3 را، تا بيش از 10 درصد كاهش دهد (0/1 در صد از جيره).
بهترين حالت، براي حصول به وزن مطلوب و ضريب تبديل غذايي مناسب، استفاده ازيك در صداسيد چرب لينولنيك (3w3 : (18 و يك در صد لينولئيك ( 3w6 :18 ) در جيره است.
کربوهیدرات ها
در مطالعاتي كه برروي مصرف و هضم كربوهيدراتها در گونههاي مختلف ماهي صورت گرفته،مشخص شده است كه ماهيان از لحاظ هضم و سوخت و ساز آنها، در مقايسه با حيوانات ردههايبالاتر، در سطح پايينتري قرار دارند. ضعف ماهيان در استفاده از كربو هيدراتها، احتمالا به علتجنبههاي تكاملي حيات آنهاست. رژيم غذايي طبيعي ماهيان گوشتخوار، از نظر كربوهيدرات فقيراست . لذا، تكامل اين دسته از ماهيان به نحوي است كه ميتوانند از پروتئين و چربي موجود در غذا،نسبت به كربوهيدراتها، به شكل مطلوبتري استفاده كنند. احتمالا ماهيان علفخوار، نسبت به ماهيانگوشتخوار، در مورد كربوهيدراتها، از قدرت هضم و سوخت و ساز بهتري برخوردارهستند. البته،مطالعات انجام شده در مورد اين ماهيان، بسيار كم است.
هضم كربوهيدراتها در ماهيان گوشتخوار، به ساختمان مولكولي آنها بستگي دارد. طيمطالعات انجام شده برروي اين گونه ماهيان، هضم كربوهيدراتهايي با وزن مولكولي زياد، همچونكربوهيدراتهاي قابل هضم در جيره بيشتر ماهيان، موجب بالا رفتن قند خون، افزايش ذخيره گليكوژنكبد و ازدياد وزن كبد ميشود. اين امر، به حدي است كه ميتواند منجر به ايجاد عارضه آسيب شناسيدر اين بافت شود.
حداكثر ميزان كربوهيدرات قابل هضم براي قزلآلا، حدودا كمتر از 20 در صدجيره است زيرا مقادير بيشتر، موجبكاهش استفاده از كربوهيدرات پس از جذب ميشود. سايرگونههاي ماهيان نيز از نظر ميزان مصرف كربوهيدراتهاي قابل هضم، محدوديتهايي دارند. اين امر، بااستفاده از قابليت هضم تقريبي كربوهيدراتها در هر يك از اجزاي جيره غذايي، مشخص ميشود.
ميزان كربوهيدارت قابل هضم جيره، هيچگاه نبايد با كل مواد غير ازته آن برابري كند.
انرژي جيره
استفاده از انرژي، جهت نگهداري، رشد و توليد مثل ماهيان ضروري است.
اكثر ماهيان،جهت تثبيت درجه حرارت بدنو يا حفظ وضعيت خود در آب، نياز به مصرف انرژي ندارند زيرادماي بدن بيشتر آنها حدودا با دماي محيط اطرافشان برابر است و اختلاف ميزان شناوري آنها با آبنيز، حدود صفر است.
مهمترين مورد استعمال انرژي در ماهيان، حفظ و نگهداري آنهاست. اين نياز،بايد قبل از تأمين انرژي لازم جهت رشد، تأمين شود. لذا، يكي از مهمترين مسائل در زمينه تشخيصسوء تغذيه در ماهيان پرورشي، تعيين ميزان انرژي موجود در جيره است.
تحقيقات انجام شده در زمينه ميزان نياز ماهيان به كالري، بسيار كم بوده است.
با اين وجود،اطلاعات به دست آمده در مورد ماهي قزلآلا، نشان ميدهد كه نياز اين ماهي، حدود 3000 تا 3500كيلو كالري انرژي متابوليزابل120، به ازاي هر كيلو گرم جيره است.
اطلاعات محدودي، در مورد انرژي متابوليزابل مواد غذايي مختلف جيره ماهيان وجود دارد.
در صورتيكه مقدار پروتئين، چربي و عصاره بدون ازت خام مواد غذايي را در اختيار داشته باشيم،ميتوان با استفاده از ارزش سوخت فيزيولوژيكي، انرژي متابوليزابل تقريبي مواد غذايي يا جيره تمامشده را محاسبه كرد.
ارزش سوخت فيزيولوژيكي پروتئينها براي ماهيان، به طور متوسط، حدود 5 كيلوكالري،
در مورد چربيها، حدود 8 كيلو كالري و در مورد كربوهيدراتها، حدود 8/3 كيلو كالري به ازايهر گرم است.
ویتامین ها
ويتامينهاي ضروري جهت بقاي ماهيان، بايد به مقدار كافي و در فاصله زماني مناسب، برايتأمين نيازهاي ماهيان پرورشي، به آنها داده شود. يشتر تحقيقات انجام شده، در مورد تعيين مقدارويتامين مورد نياز روزانه ، بر روي ماهي قزلآلا، ماهي آزاد، گربه ماهي روگاهي، كپور و مار ماهيصورت گرفته است.
اين اطلاعات، بر اساس استفاده آزمايشي از جيرههايي با ويتامين متعادل وسپس، خوراندن جيرههايي با مقادير مختلفي از ويتامين، به دست آمده است.
از روي مطالعات وتجربيات به دست آمده در مورد ميزان نياز ماهيان فوقالذكر به ويتامين، ميتوان ميزان ويتامينمورد نياز ساير ماهيان را نيز پيشبيني كرد.
پرورش دهندگان ماهي عملا، نياز ماهي به ويتامين را به دو روش برطرف ميكنند:
در يكروش، اساس كار بر مبناي ميليگرم ويتامين به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن، به صورت روزانه است.
درروش ديگر، هر ميلي گرم ويتامين به ازاي يك كيلوگرم وزن جيره محاسبه ميشود. در روش اول،ظاهرا، نياز ثابت هر ماهي به يك ويتامين را، بدون در نظر گرفتن اندازه (يا سن) آن، در جيره مد نظرقرار ميدهند و با توجه به اينكه با افزايش سن ماهي، از مقدار سوخت و ساز آن كاسته ميشود،همواره با مقادير غير ضروري و اضافي ويتامينها روبرو خواهيم بود. در روش دوم، اعتقاد بر ايناست كه جيره دريافتي ماهي، با بزرگتر شدن آن، كاهش مييابد و به همان نسبت نيز، ميزان نياز بهويتامينهاكم ميشود ولي هميشه اين نظريه صادق نيست.
اين دو روش، هردو، قابل استفاده هستندواستفاده از هر يك، بستگي به افرادي دارد كه فرمول جيره را تعيين ميكنند.
مواد معدنی
مواد معدني مورد نياز ماهيان، مشابه حيوانات ردههاي بالاتر است. وظايف اين مواد از نظرسوخت وساز در ماهي، با حيوانات يكسان است ولي بين ماهيان و جانوران ديگر، از نظر نياز بهبرخي از مواد معدني، اختلافات فاحشي وجود دارد.
اين امر، بدين خاطر است كه اين جانور، بخشاعظم يا تمام مواد معدني مورد نياز خود را از آب تأمين ميكند.
يونهاي معدني كه از طريق آب بهبافت آبشش يا پوست نفوذ ميكنند، به نوبه خود، نياز به مواد معدني موجود در جيره را كاهشميدهند. اين يونها، شامل كلريد، سولفات، سديم، كلسيم، فسفر، پتاسيم، يد و ساير يونهاهستند.
برخي از مواد معدني، از قبيل مس، منيزيم، آهن، روي، آلومينيم و مشابه آنها، كه قابليت نفوذكمتري دارند، بايد به جيره اضافه شوند. يد از طريق آبشش قابل نفوذ است ولي برخي از آنها به طورطبيعي، فاقد اين عنصر هستند.لذا معمولاپ يد را در مناطق جغرافيايي كه آبهاي آنها واجد مقاديركمي از اين عنصر است، به جيره اضافه ميكنند.
مواد حجيم (فیبر)
نياز ماهي به فيبر در جيره غذايي، به طور گستردهاي مطالعه شده است.
با توجه به تحقيقاتانجام شده، وجود فيبر در جيره گربه ماهي روگاهي و قزلآلا ضرورتي ندارد به طوري كه جيرههايحاوي بيش از 21 درصد فيبر، موجب كاهش جذب غذا و قابليت هضم اجزاي جيره غذايي در گربهماهي روگاهي ميشود.
همچنين، جيرههايي با بيش از 20 درصد فيبر در قزلآلاي رنگين كمان،افزايش مصرف غذا، تأخير در تخليه معده و افزايش حجم آن رابه همراه دارد.
طبق تجربيات انجامشده، مشخص شده است كه بايد ميزان فيبر جيره غذايي براي قزلآلاي رنگين كمان، كمتر از 10درصد باشد و بر اساس ساير اطلاعات به دست آمده در مورد آزاد ماهيان، مقداراين ماده نبايد از 4درصد تجاوز كند .
بيماريهاي تغذيهاي
اكثر بيماريهاي تغذيهاي، ماهيت مزمن دارند و معمولا، در مدت زماني طولاني و به آراميگسترش مييابند. علائم زودرس بيماري، نياز به دقت و موشكافي دارد و به سختي قابل تفسيراست. اين امر، خصوصا هنگامي صادق است كه كمبود مواد مغذي، در حد متوسط يا پيشرفته باشديا زماني كه علائم بيماري تغذيهاي، به واسطه هجوم موجودات زنده بيماريزاي ثانويه، پنهان بماند.
تشخيص بسياري از بيماريهاي تغذيهاي، به مشاهده علائم داخلي و خارجي، تعيين مقدارمواد شيميايي موجود در خون يا ساير مايعات بدن يا بافتهاي ماهي مبتلا، آزمايشهاي آسيبشناسي بافتي و روشهاي شيمي بافتي بستگي دارد
عوارض آسيب شناسي ناشي از كمبود پروتئينها و اسيدهاي آمينه
كمبود پروتئين يا اسيدهاي آمينه در جيره غذايي ماهيان، برروي توليد بسياري از تركيباتازتي، شامل: همه آنزيمها،
هورمونهايي نظير تيروكسين3 و آدرنالين، رنگدانههاي ملانين، هيستامين،كراتين و سايركوفاكتورها و بسياري از مواد حياتي ديگر تأثير ميگذارد.
برخي از اسيدهاي آمينه،كه از پروتئين جيره تأمين ميشوند، براي اكسيداسيون و مصرف چربيها و كربوهيدراتهاضروريهستند و وجودشان، به عنوان منبع گروههاي متيل، جهت توليد استيل كولين، نيكوتين آميد پورينها، پيريميدينها و ساير مواد لازم است.تشخيص سوء تغذيه، در اثر كمبود پروتئين يا اسيد آمينه، به علت ايجاد تغييرات عمومي درداخل بدن، بسيار مشكل است. به علاوه، بسياري از علايم كمبود پروتئين و اسيد آمينه، غيراختصاصي است.
در اين حالت، ضريب تبديل غذا به بافت در ماهي، ممكن است به بيش از 2برسد; درصد افزايش وزن نسبت به زمان، كاهش يابد و مرگ و مير به بيش از ميزان مورد انتظاربرسديافتههاي باليني نيز وجود كمخوني را نشان ميدهند .(گلبول قرمزكمتر از 750000 در يكميلي متر مكعب خون، هموگلوبين كمتر از7/5 گرم در هر دسي ليتر خون، هماتوكريت كمتر از37 و وجود گلبولهاي قرمز غير طبيعي در گسترش خون رنگ آميزي شده) و پروتئين تام سرم به كمتر از3/5 گرم به ازاي هر دسي ليتر سرم ميرسد.
روشهاي عمل آوري منابعپروتئيني جيره، در تعيين ميزان دسترسي ماهي به هريك از اسيدهاي آمينه مفيد واقع ميشود.
برخي از اجزاي جيره(آرد ماهي، فرآوردههاي شير خشك، آرد پر، آرد گوشت و استخوان، كنجالهتخم كتان، كنجاله سويا و غيره) روندهاي مختلفي از جمله حرارت، استفاده از حلالها، اسپري ياساير روشها را پشت سر ميگذارند.
براي مثال، حرارت موجب لخته شدن پروتئين و كاهش قابليتهضم آن در بدن ماهي ميشود. به علاوه، مدت زمان انبار كردن اجزاي جيره آماده نيز، در كاهشارزش غذايي اسيدهاي آمينه مؤثر است.
بسياري از يافتههاي تشخيصي كه در اثر كمبود پروتئين و اسيدهاي آمينه ظاهر ميشوند،مشابه تغييرات فيزيكي و فيزيولوژيكي ايجاد شده توسط ساير بيماريها هستند.
احتمالا،متداولترين علامت كمبود پروتئين يا اسيد آمينه در ماهي، كاهش يا توقف رشد آن است.در چنينوضعيتي، حتي كمبود يك اسيد آمينه ضروري نيز ميتواند در رشد حيوان تأثير نامطلوب ايجادكند.
غذايي كه در آن، يك اسيد آمينه ضروري براي رشد حذف شده است، تا زمانيكه فقدان آن اسيدآمينه وجود دارد، رشد ماهي متوقف خواهد ماند. حذف چنين اسيد آمينهاي به صورتدائم، حتي ممكن است سبب مرگ حيوان شود اما كاهش یا حذف يك اسيد آمينه غيرضروري ازجيره، هيچ گونه اثري برروي رشد نخواهد داشتدر صورت كمبود آمينه ضروري تريپتوفان، يك عارضه آسيب شناسي در ماهي ايجادميشود كه با علائم زود گذر اسكوليوز (انحراف افقي ستون فقرات ) و لردوز (انحراف عموديستون فقرات) در اسكلت ماهي همراه است.
استفاده از جيرههايفاقد تريپتوفان در قزلآلا، به مدتيك ماه، موجب بروزاين گونه علائم در حيوان شد. احتمالا، عين همين وضعيت در ساير ماهياننيز ممكن است ايجاد شود.مطالعات انجام شده، نشان داده است كه عامل بروز اين انحرافات در اسكلت بدن، تغييراتايجاد شده در توليد بافت كلاژن و تكميل بافت همبند ماهي است. اين حالت، موجب انحرافنوتوكورد به سمت فضاي بين مهرهاي ميشود. هنگامي كه بدن ماهي به كمبود تريپتوفان مبتلاست،ممكن است در برخي از ساعات روز به شدت خم شود و ساعات ديگر، دوباره به حالت اولبرگردد.
در ماهياني كه از اسكوليوز و لردوز شديد رنج ميبرند، با اضافه كردن مقداري تريپتوفان بهجيره غذايي آنها، به مدت يك الي دو هفته، علائم بيماري كاملاپ برطرف ميشود.
كدورت بخش محدب عدسي چشم، از علائم ديگر كمبود تريپتوفان است. اين وضعيت، در اثركمبود متيونين، سيستين يا اسيدهاي آمينه ديگري كه واجد گوگرد هستند،نيز ايجاد ميشود.
عوارض آسيب شناسي ناشي از چربيها و ليپيدهاي جيره
افزايش چربي جيره غذايي، كمبود اسيد(هاي) چرب ضروري و اثرات سمي چربيهايغذايي غير اشباع فاسد شده(پراكسيد شده)، موجب بروز عوارض آسيب شناسي در ماهيانميشوند. خوراندن جيره غذاي حاوي چربي زياد،سبب نفوذ چربي در كبد و چاقي بيش از اندازهماهي ميشود.اين كبدها به رنگ زرد اخرايي و متورم هستند و ظاهرشان چرب به نظر ميرسد.
معمولا، قرار دادن سطح بريده شده آنها در آب، با ايجاد يك لايه روغني همراه است.
برايتشخيص قطعي اين عارضه، از رنگ آميزي مخصوص چربي، برروي لايههاي بريده شده كبد منجمد استفاده ميكنند تا قطرات چربي داخل سلولي مشاهده شوند. كبد ماهي سالم، در مشاهداتريزبيني، فاقد هرگونه قطرات چربي است.
اختلال در عملكرد كبد، وظايف كليه را نيز دچار اختلالميكند كه ماحصل آن، تجمع آب در بدن ماهي است.
لذا، هنگام بروز عارضه نفوذ چربي در كبد، ادمبافتهاي مختلف ، از جمله خود كبد نيز به همراه آن مشاهده ميشود.
براي درمان عارضه نفوذ چربي، در مواقعي كه چربي جيره بيش از 18 الي 20 درصد است يا چربي به كار رفته، عموما از نوع اشباع است و تغذيه در آب سرد (10 درجه سانتيگراد ياكمتر) صورت ميگيرد، چربي جيره را كاهش ميدهند.
افزودن كولين به جيره، به همراه كاهشچربي، به ماهي در سوخت و ساز داخل سلولي چربي كمك ميكند.
قزلآلاهاي كوچكي كه در آب سرد به سر ميبرند، چربيهاي سخت (غير اشباع) را به سختيهضم و جذب ميكنند. چربيها روده آنها را مسدود، و از دفع مدفوع جلوگيري ميكنند كه نتيجه اينامر، بروز تلفات خواهد بود.اين حالت، در ساير ماهيان سرد آبي و آبهاي خنك نيز ايجاد ميشود.كمبود اسيدهاي چرب w3 3 18 خانواده لينولنيك ، سبب كاهش رشد، كمرنگ شدنپوست، جراحات بالهها و ضعف در قزلآلاي رنگين كمان ميشود.
كمبود اين ماده در ساير ماهياننيز، علائم مشابهي را به دنبال دارد.اين وضعيتاثرات خود را در باله دمي، بيش از ساير بالهها نشانميدهد به طوري كه با هجوم باكتريها و قارچها به طور ثانويه، مشكل افزونتر ميشود.
عارضهضعف يا شوك، در اثر كمبود اسيدهاي چرب ضروري، هنگامي قابل مشاهده است كه ماهي را واداربه شناي سريع ميكنند( با زدن ضربه شديد در يك طرف مخزن آب يا دستكاري در اثر صيد با تور).
ماهي ، متعاقب شناي سريع، دچار عدم تحرك ميشود و هشياري خود را از دست ميدهد.
سپس بهدنبال اين وضعيت، برروي آب شناور ميماند يا به ته مخزن فرو ميرود و براي مدت كوتاهي،بيحركت ميماند. نهايتا،يا حيوان به وضعيت اول برميگردد يا ميميرد.
اين گونه ماهيان، در اينمرحله از كمبود اسيدهاي چرب ضروري، در صورت دستكاري يا حمل و نقل، قادر به ادامه حياتنخواهد بود .
عارضه كمبود اسيد چرب ضروري را ميتوان از طريق اضافه كردن حداقل يك درصداسيدلينولنيك3 w 3 18به جيره قزلآلا و ماهي آزاد برطرف كرد
ولي احتمالا، مقدار آن براي سايرماهيان، در حد بالاتري قرار دارد.
اضافه كردن حداقل 5 درصد روغن ماهي غني از اسيدلينولنيك به جيره، موجب از بين رفتن كليه علائم ناشي از كمبود اسيدهايچرب در آزاد ماهيان ميشود.
جيرههاي تهيه شده براي ماهيان به طور طبيعي، واجد مقادير زيادي چربيها و روغنهايبسيارغير اشباع است.
چربيهاي غير اشباع دچار اكسيد شدن خودي (تند شدن يا توليد پراكسيد)ميشوند كه ماحصلآن، پراكسيدها و ساير تركيبات سمي است.
البته، اجزاي اصلي جيره (آرد خونخشك، آرد كبد خشك، آرد گوشت خشك يا ساير فرآوردههايي كه واجد مقادير زيادي هموگلوبينهستند)، اكسيدشدن خودي اين مواد را به صورت كاتاليزور، تسريع ميكنند.
اثر تركيبات سميبرروي قزلآلا، مدتهاي مديدي است كه شناخته شده است.مواد ايجاد شده در اثر اكسيدشدنخودي، عارضهاي بسيار مشابه با ديستروفي عضلاني ناشي از كمبود آلفاتوكوفرول ايجاد ميكنند.
اين موضوع، تعجب آور نيست زيرا آلفاتوكوفرول، خاصيت ضد اكسيداني دارد و اكسيدشدن خوديچربيهاي غير اشباع را به تأخير مياندازد.در اثر سوخت و ساز ناقص چربيها در كبد ماهي، دانههاي سروئيد كه يك رنگدانه غيرمحلول است، ايجاد ميشود. اين دانهها، در سلولهاي كبدي رسوب، و عملكرد كبد را دچار اختلالميكنند.
مواد ناشي از اكسيدشدن خودي، سبب نكروز بافت خونساز كليه و نتيجتا، كاهش يا توقفخونسازي در ماهي ميشوند.
در صورت تداوم توليد پراكسيدهاي سمي، گلبولهاي قرمز به داخلجريان خون آزاد ميشوند(اول به صورت سلولهاي جوان، سپس پرونورموبلاستها و حتيسلولهاي جواني نظير مگالوبلاست.
در اشكال پيشرفته بيماري، ميزان هماتوكريت تا 7 و تعدادگلبولهاي قرمز به 15 /0 ميليون در هر ميلي متر مكعب ميرسد .
ايجاد اختلال درعملكرد كبد، سبب اختلال در دفع كليوي و نتيجتا، نفروز، پس زدن مايعات و ادم ميشود.
براي جلوگيري از روند اكسيدشدن خودي، ميتواناز ضداكسيدانهايي مثل هيدروكسيتولوئن واجد بوتيل، اتوكسي كوئين يا سانتوكوئين استفادهكرد.
چربيهاي غير اشباع موجود در جيرهاي را كه واجد مواد تسريعكننده در امر اكسيدشدن خودي،(شامل هموگلوبين يا ساير مواد تسريع كننده ) هستند، ميتوان با اضافه كردن يكي از مواد آنتياكسيدان فوقالذكر يا با استفاده از 5 برابر مقدار مورد نياز آلفاتوكوفرول محافظت كرد.مقدارهيدروكسيتولوئن واجدبوتيل، اتوكسيكوئين، سانتوكوئين يا ساير ضد اكسيدانهاي مشابه درجيرهانتهايي، نبايد بيش از02 /0درصد باشد.اين مقدار، شامل ضداكسيدانهايي است كه به صورتدستي اضافه ميشوند.
غذاهايي كه واجد مواد اكسيد شونده و فاقد مواد ضداكسيدان هستند و درانبارها نگهداري ميشوند، عمل اكسيدشدن خودي در آنها، چه در سردخانه و چه خارج از آن، ادامهپيدا ميكند.
عارضه آسيب شناسي ناشي از كربو هيدراتهاي جيره
افزايش كربوهيدراتهاي قابل هضم در جيره قزلآلا وماهي آزاد، سبب هيپرگليسمي (بالارفتن مقدار قند خون)، افزايش گليكوژن كبدي وحجم كبد ميشود. محاسبه مقدار هر يك ازتغييرات فوقالذكر، در زمينه تعيين ميزان اختلال ايجاد شده در ماهي، حائز اهميت است. گلوكزطبيعي خون در قزلآلا و ماهي آزاد، حدود 70 الي120 ميلي گرم به ازاي هر دسي ليتر خون است.
مصرف كربوهيدرات قابل هضم اضافي، منجر به افزايش اين مقدار تا حد 300 ميليگرم گلوكز در هردسي ليتر ميشود.
البته، هيپرگليسمي واقعي در ماهي تعريف نشده است اما افزايش قند خونقزلآلا و ماهي آزاد، ايجاد سستي ميكند. ماهي بيمار به كنارههاي استخر ميرود. نزديك سطح آبشنا ميكند و تيرگي رنگ و يا بي ميلي به غذا در جانور مشاهده ميشود.
سايرگونههاي ماهيان نيزواكنش مشابهي نشان ميدهند ولي در مورد افزايش قند خون در آنها، اطلاعاتي در دست نيست.
ذخيره گليكوژن كبدي در قزلآلا و ماهي آزاد به طور طبيعي، حدود 3 /0الي 5 /0درصد كلكبد است. افزايش كربوهيدرات قابل هضم در جيره، موجب بالارفتن اين مقدار تا بيش از 17 درصدميشود. رسيدن ميزان گليكوژن كبدي به 17درصد، مستقيما سبب مرگ ماهي ميشود. افزايش حجم كبد، با بالا رفتن ميزان گليكوژن آن همراه است.
براي مثال، در قزلآلاي رنگينكمان به طور طبيعي، نسبت وزن كبد به وزن بدن، بين 8/0 تا 5/1درصد متغير است
اما درقزلآلاهايي كه دچار افزايش گليكوژن كبدي ميشوند، وزن كبد به حدود 3 درصد وزن بدن ميرسد
افزايش گليكوژن كبد ماهيان، بسته به شدت، موجب اختلال كار كبد ميشودو كليه را نيزدچار اختلال ميكند و نهايتا، اختلال ايجاد شده در كبد و كليه تواما، موجب به هم خوردنسلامتي ماهي ميشود.
تشخيص آسيب ناشي از افزايش كربوهيدرات جيره، از طريق تعيين گلوكز خون و گليكوژنكبد صورت ميگيرد. تعيين نسبت وزن كبد به وزن بدن نيز به تشخيص عارضه كمك ميكند.آزمايشهاي آسيب شناسي بافتي برروي مقاطع رنگآميزي شده كبد، در تشخيص افزايش گليكوژنكبد مفيد واقع ميشود.در اين موارد، حفرهدار شدن سلولهاي كبدي، به علت گليكوژن موجود درآناست. در سلولهاي كبدي طبيعي، حفرههاي گليكوژن مشاهده نميشود،
در حاليكهافزايش مقدار گليكوژن در سلولهاي كبدي، ظاهر شدن اين حفرهها را به همراه دارد.آزمايش شيمي بافت، انباشته بودن حفرههاي موجود در سلولهاي كبدي را از گليكوژن نشان ميدهد.
علائم كمبود ويتامين در ماهيان
اسيد آسكوربيك: اسكوليوز،لردوز، اختلال در تشكيلكلاژن- غضروف تغيير شكل يافته،نازكي و شكنندگي مويرگها، بيرون زدگي چشم توأم با خونريزي، خونريزي بين عضلات، خيز،كمخوني و از دست دادن اشتها
B12 :اختلالات خوني، شكنندگي گلبولهاي قرمز، كاهش رشد، كمخوني
بيوتين : جراحات پوستي (لعاب آبي)، تحليل عضلاني، تشنجات انقباضي، شكنندگيگلبولهاي قرمز
كولين: رشد ضعيف، افزايش ضريب تبديل غذا، خونريزي در كليه و روده، تجمع چربيخنثي در كبد
اسيد فوليك : رشد ضعيف، بيحالي، نازكي و شكنندگي باله دمي، تيرگي رنگ، كمخونيماكروسيتيك
اينوزيتول: رشد ضعيف، بزرگ شدن معده، افزايش زمان تخليه معدي، از دست دادن اشتها،جراحات در راست روده، اسپاسم عضلاني درحالت استراحت، خونريزي درپوست،جراحات پوستي، كمخونيc
اسيد پانتوتنيك: رشتههاي آبششيچماقي شكل، هيپرپلازي قسمت قاعده تيغههاي آبشش، ازدست دادناشتها، رشد ضعيف، ترشح اكسودابرروي آبشش
پيريدوكسين: اختلالات عصبي (تشنج صرعي)، كمخوني، از دست دادن اشتها، خيز در حفره شكمي،رگههايقوس و قزحيآبي بنفش در پوست، جمودنعشي سريع توأم با بلعيدن هوا، انعطاف پذيري سرپوش آبششي
ريبوفلاوين: آوندي شدن قرنيه، كدورت عدسي، كاهش بينايي،ايجادرنگدانههاي غيرطبيعي درعنبيه، تيرگيرنگ، كمخوني، رشد ضعيف
تيامين: تشنجاتيكه به دنبالآن، خميدگي بدن و مرگ كاذب ايجادميشود، بي ثباتي و عدمتعادل، خيز،رشد ضعيف
ويتامينA: تغييرات شبكيه، بيرون زدگي چشم، جا به جايي عدسيچشم، از دست دادنرنگدانهها،خيز ورشد ضعيف
ويتامينD: كزاز عضلات اسكلتي سفيد و رشد ضعيف
ويتامينE: ديستروفي عضلاني، وجود دانههاي سروئيد در كبد، كليه و طحال،خيز، كمخونيميكروسيتيك،رشد ضعيف
ويتامينK: كاهش زمان انعقاد خون
اسيد آسكوربيك براي كپور مورد نياز نيست
ويتامينB12 درماهياني كه توسط ميكروفلور روده خود ( در صورت وجود كبالت)كبال آمينتوليد ميكنند، الزامي نيست
اينوزيتول براي گربه ماهي روگاهي غير ضروري است.
عوارض آسيب شناسي ناشي از كمبود مواد معدني
بررسي كمبود مواد معدني در ماهي، كار دشواري است زيرا براياين منظور، بايد تمام مادهمعدني را كه مقدار آن بسيار كم است، از غذا و آب خارج كرد. بدين لحاظ، فقط كمبود تعدادمحدودي از مواد معدني در ماهيان مورد مطالعه قرار گرفته است.
گواتر اندميك ( هيپرپلازي تيروئيد) اولين بار در سال 1910 ، در قزلآلاي جويباري گزارششده است. در آن زمان، چنين تصور ميشد كه اين عارضه، يك نوع كارسينوماي (سرطان بدخيم)تيروئيد است ولي مطالعات انجام شده برروي اين بيماري، مشخص كرد كه هيپرپلازي تيروئيد دراين ماهي، به علت كمبود يد است. لذا،با اضافه كردن نمك يد دار به مقدار 2 درصد در جيره، از بروزاين بيماري جلوگيري شد.