Helena.M
24th February 2014, 12:00 AM
بيسابقهترين حملات شيميايي در طول تاريخ پس از جنگ جهاني اول، در جنگ تحميلي عراق عليه ايران رخ داد. حاصل اين حملات دد منشانه و ناجوانمردانه، کشته و زخميشدن هزاران تن از هموطنان نظامي و غير نظامي کشورمان بوده است. همچنين بسياري از مصدومان شيميايي جنگ، هنوز که هنوز است از عوارض ديررس و تأخيري سلاحهاي شيميايي رنج ميبرند و جنگ براي آنان هنوز تمام نشده است، جنگ با خردل.
گزارشهاي رسمي از جمله گزارش کارشناسان سازمان ملل متحد، بهکارگيري دو نوع مهم از عوامل شيميايي را در جنگ توسط عراق به اثبات رساند:
(1) گاز خردل يا «سولفور موستارد» بهعنوان عامل تاولزا.
(2) عوامل اعصاب عمدتاً «تابون» و گاهي «سومان».
الف- عوامل تاولزا
طبق تعريف، مواردي هستند که باعث تحريک بافتهاي بدن شده و سميت عمومي دارند و آسيب حاصله بيشتر بهصورت قرمزي و تاول همراه با خارش، سوزش و درد در پوست، مخاطها و نواحي باز و مرطوب بدن ميباشد. علائم چشمي، گوارشي و ريوي از ديگر علائم شايع اين موارد هستند.
خود عوامل تاولزا سه گروه هستند:
الف- ترکيبات خردل شامل خردل گوگردي (سولفور موستارد) و خردل نيتروژني يا ازتي (نيتروژن موستارد)
ب- مشتقات ديکلرو آرسين مثل لويسايت (Lewisite)
ج- گازهاي گزنده
گاز خردل يا سولفور موستارد
معروفترين ترکيب در گروه عوامل تاولزا، گاز خردل يا سولفور موستارد است که نخستين بار در سال 1822 ساخته شد و اثرات موضعي و تاولزاي آن اولين بار در سال 1887 مورد بحث قرار گرفت. اين گاز در جنگ عراق عليه ايران از سال 1362شمسي (1983ميلادي) توسط عراق به دفعات مورد استفاده قرار گرفت.
علامت اختصاري خردل گوگردي HD و خردل نيتروژني HN است. برخي ترکيبات خردل نيتروژني بهعنوان عوامل مهارکنندهي فرآيند ميتوز سلولي در درمان انواع سرطان استفاده ميگردد اما آنچه که بهعنوان سلاح شيميايي به کار گرفته شده خردل گوگردي بوده که مايع بسيار خطرناکي است.
نام علمي گاز خردل، ديکلرواتيل سولفيد (di chloro ethyl sulphide) است و فرمول شيميايي آن به اين صورت است: Cl-CH2-CH2-S-CH2-CH2-Cl
اصطلاح گاز خردل، يک غلط مصطلح است. در واقع ترکيبي که به نام گاز خردل ناميده ميشود خردل گوگردي است و به صورت مايع روغني شکل، بيرنگ تا کهربايي است که از لحاظ فيزيکي شيميايي مادهي تقريباً پايدار محسوب ميشود.
در دماي 14درجه سانتيگراد منجمد ميگردد و در اين حالت دستگاههايي که بر پايهي تشخيص بخارات حاصل از آن کار ميکنند قادر به شناسايي خردل نخواهند بود.
خردل گوگردي چه به صورت مايع و چه به صورت بخار، تاولزا است.
خردل، نام گياهي است از تيرهي شب بوها و نام لاتين آن Sinapis است و بقراط از دانهي آن به صورت دارو استفاده ميکرد و در قديم بذر آن را در تابستان کشت داده و به عنوان سبزي مصرف ميکردند. از آسيا کردن دانهي آن، مادهيي توليد ميشود که خاصيت تاولزايي دارد.
خردل گوگردي به عنوان يک عامل شيميايي جنگي، در آب در مدت 2 ساعت 22% و پس از 6 ساعت 35% آن به اسيد کلريدريک (HCl) و پلي الکل تجزيه ميشود.
در آب جاري فقط براي چند روز دوام دارد ولي در آب راکد ممکن است ماهها پايدار بماند. دماي بالا و مواد قليايي ممکن است سبب افزايش هيدروليز خردل گوگردي شوند (تجزيه به ترکيبات خطرناکتر افزايش مييابد) ترکيبات خردل در آب جوش به سرعت هيدروليز ميشوند ولي در سرما و آب و هواي معتدل بسيار پايدارند. رعايت اصول محافظتي مناسب در برابر حملهي شيميايي دشمن و اطمينان از اين که هيچگونه باقي ماندهاي از گاز خردل (مثلاً روي پوتينها) از مناطق آلوده به مناطق غير آلوده منتقل نشدهاند از راههاي مقاومت در برابر اين گاز هستند.
آلودگي برف با گاز خردل مشکلات جدي به همراه خواهد داشت در مناطق سردسيري يکي از خطرات جدي براي افراد، انتقال برفهاي آلوده به درون ساختمانها و سپس آزاد شدن بخار خردل ميباشد.
در آب و هواي گرم از پايداري خردل کاسته ميشود ولي به علت تبخير سريع، ميزان غلظت آن در هوا نسبتاً بالا خواهد بود. خردل در هواي مرطوب (مثل جزيرهي مجنون) بيشتر به صورت يونيزه در ميآيد و علائم پوستي آن زودتر ظاهر ميگردد و بهعلت کاهش سرعت نفوذ مستقيم در بدن، عوارض سيستمي آن کم ميشود ولي خردل غير يونيزه در بدن نفوذ کرده و عوارض سيستمي بيشتر ايجاد ميکند.
خردل گوگردي يک عامل آلکيلهکننده بوده و با اجزاي مختلف نوکلئوفيل سلولها پيوند کووالانس تشکيل ميدهد. خردل گوگردي و خردلهاي نيتروژني، عوامل آلکيله کننده دوکاره هستند. دوکاره بودن خردل گوگردي باعث اتصال متقاطع زنجيرههاي اسيد نوکلئيک ميشود که يکي از مکانيسمهاي کليدي در ايجاد آسيبهاي سلولي است.
انتظار ميرود اثرات آلکيلهکننده روي بافتهايي که سرعت تقسيم زيادي دارند بسيار شديد باشد. آسيب وارده به اپيتليوم دستگاه گوارش، ريزش مو و سرکوب مغز استخوان همگي از اثرات جانبي کاربرد باليني عوامل آلکيله کننده است.
هر دو خردل گوگردي و نيتروژني روي سيستم اعصاب مرکزي اثر گذاشته و باعث استفراغ، تهوع، تشنج و در مورد خردل نيتروژني باعث ضعف عضلاني پيشرونده ميشوند.
متابوليتهاي خردل ممکن است از ادرار، محتويات تاول، ترشحات گوارشي، عرق و احتمالاً از طريق ريه دفع گردد (در مجروحان ايراني متابوليتهاي خردل تا 21 روز پس از ابتلا در ادرار، مثبت بود).
«بيومارکر» مواجهه با خردل عبارت است از متابوليتي بهنام تيوديگليکول که البته اين ماده در مواجهه با مواد شيميايي نظير پليمرها، رنگهاي نقاشي، جوهرها و ...نيز پيدا ميشود.
خردل گوگردي خالص بدون بو است ولي معمولاً به علت همراه بودن ناخالصيها مثل اتيل سولفيد، بوي سير ميدهد. معمولاً پس از انفجار گلوله حاوي گاز خردل، بخار تيره رنگي که 5/5 مرتبه سنگينتر از هواست در نزديکي سطح زمين ديده ميشود به همين علت نبايد به نقاط پست، داخل سنگرها و پناهگاههاي زير زميني رفت. خردل گوگردي به عنوان عامل شيميايي جنگي به چندين صورت ممکن است مورد استفاده قرار گيرد. به وسيلهي گلولههاي توپ، موشک، بمب و يا انتشار ذرات آن توسط هواپيما. از اين سلاح در جنگ استفاده ميشود.
از تفاوتهاي ساختمان يک بمب شيميايي با بمب معمولي عبارتند از:
1) پوستهي بمبهاي شيميايي بسيار نازک بوده و در صورت تکه تکه شدن به شکل ترکشهاي کريستاليزه خاص بمبهاي عادي در نمي آيند و معمولاً آسيبهاي شديد ناشي از ترکش ايجاد نميکنند.
2) خرج انفجاري موجود در بمبهاي شيميايي نسبتاً ناچيز است زيرا فقط جهت پاره نمودن پوستهي نازک آن و نيز پخش کردن عوامل موجود در آن مورد استفاده قرار ميگيرد و در نتيجه صداي انفجار اين گونه بمبها نسبتاً خفيفتر (خفهتر) از بمبهاي عادي است. همچنين آثار تخريبي ناشي از امواج شديد انفجاري وجود ندارد.
3) پس از انفجار بمبهاي شيميايي به علت وجود عوامل شيميايي موجود در آن، تودههاي ابر مانند از گازهاي شيميايي ديده ميشود که غالباً سنگينتر از هوا بوده و ميل به تجمع در سطح زمين دارند. همچنين ذرات و قطرات مايع يا جامد ممکن است روي زمين و تجهيزات مختلف مشاهده گردد.
قدرت نفوذ خردل نيز قابل توجه است به طوري که در گل و خاک، آجر، بتون و چوب به راحتي نفوذ ميکند.
منبع (http://grouhchem.blogfa.com/post-103.aspx)
گزارشهاي رسمي از جمله گزارش کارشناسان سازمان ملل متحد، بهکارگيري دو نوع مهم از عوامل شيميايي را در جنگ توسط عراق به اثبات رساند:
(1) گاز خردل يا «سولفور موستارد» بهعنوان عامل تاولزا.
(2) عوامل اعصاب عمدتاً «تابون» و گاهي «سومان».
الف- عوامل تاولزا
طبق تعريف، مواردي هستند که باعث تحريک بافتهاي بدن شده و سميت عمومي دارند و آسيب حاصله بيشتر بهصورت قرمزي و تاول همراه با خارش، سوزش و درد در پوست، مخاطها و نواحي باز و مرطوب بدن ميباشد. علائم چشمي، گوارشي و ريوي از ديگر علائم شايع اين موارد هستند.
خود عوامل تاولزا سه گروه هستند:
الف- ترکيبات خردل شامل خردل گوگردي (سولفور موستارد) و خردل نيتروژني يا ازتي (نيتروژن موستارد)
ب- مشتقات ديکلرو آرسين مثل لويسايت (Lewisite)
ج- گازهاي گزنده
گاز خردل يا سولفور موستارد
معروفترين ترکيب در گروه عوامل تاولزا، گاز خردل يا سولفور موستارد است که نخستين بار در سال 1822 ساخته شد و اثرات موضعي و تاولزاي آن اولين بار در سال 1887 مورد بحث قرار گرفت. اين گاز در جنگ عراق عليه ايران از سال 1362شمسي (1983ميلادي) توسط عراق به دفعات مورد استفاده قرار گرفت.
علامت اختصاري خردل گوگردي HD و خردل نيتروژني HN است. برخي ترکيبات خردل نيتروژني بهعنوان عوامل مهارکنندهي فرآيند ميتوز سلولي در درمان انواع سرطان استفاده ميگردد اما آنچه که بهعنوان سلاح شيميايي به کار گرفته شده خردل گوگردي بوده که مايع بسيار خطرناکي است.
نام علمي گاز خردل، ديکلرواتيل سولفيد (di chloro ethyl sulphide) است و فرمول شيميايي آن به اين صورت است: Cl-CH2-CH2-S-CH2-CH2-Cl
اصطلاح گاز خردل، يک غلط مصطلح است. در واقع ترکيبي که به نام گاز خردل ناميده ميشود خردل گوگردي است و به صورت مايع روغني شکل، بيرنگ تا کهربايي است که از لحاظ فيزيکي شيميايي مادهي تقريباً پايدار محسوب ميشود.
در دماي 14درجه سانتيگراد منجمد ميگردد و در اين حالت دستگاههايي که بر پايهي تشخيص بخارات حاصل از آن کار ميکنند قادر به شناسايي خردل نخواهند بود.
خردل گوگردي چه به صورت مايع و چه به صورت بخار، تاولزا است.
خردل، نام گياهي است از تيرهي شب بوها و نام لاتين آن Sinapis است و بقراط از دانهي آن به صورت دارو استفاده ميکرد و در قديم بذر آن را در تابستان کشت داده و به عنوان سبزي مصرف ميکردند. از آسيا کردن دانهي آن، مادهيي توليد ميشود که خاصيت تاولزايي دارد.
خردل گوگردي به عنوان يک عامل شيميايي جنگي، در آب در مدت 2 ساعت 22% و پس از 6 ساعت 35% آن به اسيد کلريدريک (HCl) و پلي الکل تجزيه ميشود.
در آب جاري فقط براي چند روز دوام دارد ولي در آب راکد ممکن است ماهها پايدار بماند. دماي بالا و مواد قليايي ممکن است سبب افزايش هيدروليز خردل گوگردي شوند (تجزيه به ترکيبات خطرناکتر افزايش مييابد) ترکيبات خردل در آب جوش به سرعت هيدروليز ميشوند ولي در سرما و آب و هواي معتدل بسيار پايدارند. رعايت اصول محافظتي مناسب در برابر حملهي شيميايي دشمن و اطمينان از اين که هيچگونه باقي ماندهاي از گاز خردل (مثلاً روي پوتينها) از مناطق آلوده به مناطق غير آلوده منتقل نشدهاند از راههاي مقاومت در برابر اين گاز هستند.
آلودگي برف با گاز خردل مشکلات جدي به همراه خواهد داشت در مناطق سردسيري يکي از خطرات جدي براي افراد، انتقال برفهاي آلوده به درون ساختمانها و سپس آزاد شدن بخار خردل ميباشد.
در آب و هواي گرم از پايداري خردل کاسته ميشود ولي به علت تبخير سريع، ميزان غلظت آن در هوا نسبتاً بالا خواهد بود. خردل در هواي مرطوب (مثل جزيرهي مجنون) بيشتر به صورت يونيزه در ميآيد و علائم پوستي آن زودتر ظاهر ميگردد و بهعلت کاهش سرعت نفوذ مستقيم در بدن، عوارض سيستمي آن کم ميشود ولي خردل غير يونيزه در بدن نفوذ کرده و عوارض سيستمي بيشتر ايجاد ميکند.
خردل گوگردي يک عامل آلکيلهکننده بوده و با اجزاي مختلف نوکلئوفيل سلولها پيوند کووالانس تشکيل ميدهد. خردل گوگردي و خردلهاي نيتروژني، عوامل آلکيله کننده دوکاره هستند. دوکاره بودن خردل گوگردي باعث اتصال متقاطع زنجيرههاي اسيد نوکلئيک ميشود که يکي از مکانيسمهاي کليدي در ايجاد آسيبهاي سلولي است.
انتظار ميرود اثرات آلکيلهکننده روي بافتهايي که سرعت تقسيم زيادي دارند بسيار شديد باشد. آسيب وارده به اپيتليوم دستگاه گوارش، ريزش مو و سرکوب مغز استخوان همگي از اثرات جانبي کاربرد باليني عوامل آلکيله کننده است.
هر دو خردل گوگردي و نيتروژني روي سيستم اعصاب مرکزي اثر گذاشته و باعث استفراغ، تهوع، تشنج و در مورد خردل نيتروژني باعث ضعف عضلاني پيشرونده ميشوند.
متابوليتهاي خردل ممکن است از ادرار، محتويات تاول، ترشحات گوارشي، عرق و احتمالاً از طريق ريه دفع گردد (در مجروحان ايراني متابوليتهاي خردل تا 21 روز پس از ابتلا در ادرار، مثبت بود).
«بيومارکر» مواجهه با خردل عبارت است از متابوليتي بهنام تيوديگليکول که البته اين ماده در مواجهه با مواد شيميايي نظير پليمرها، رنگهاي نقاشي، جوهرها و ...نيز پيدا ميشود.
خردل گوگردي خالص بدون بو است ولي معمولاً به علت همراه بودن ناخالصيها مثل اتيل سولفيد، بوي سير ميدهد. معمولاً پس از انفجار گلوله حاوي گاز خردل، بخار تيره رنگي که 5/5 مرتبه سنگينتر از هواست در نزديکي سطح زمين ديده ميشود به همين علت نبايد به نقاط پست، داخل سنگرها و پناهگاههاي زير زميني رفت. خردل گوگردي به عنوان عامل شيميايي جنگي به چندين صورت ممکن است مورد استفاده قرار گيرد. به وسيلهي گلولههاي توپ، موشک، بمب و يا انتشار ذرات آن توسط هواپيما. از اين سلاح در جنگ استفاده ميشود.
از تفاوتهاي ساختمان يک بمب شيميايي با بمب معمولي عبارتند از:
1) پوستهي بمبهاي شيميايي بسيار نازک بوده و در صورت تکه تکه شدن به شکل ترکشهاي کريستاليزه خاص بمبهاي عادي در نمي آيند و معمولاً آسيبهاي شديد ناشي از ترکش ايجاد نميکنند.
2) خرج انفجاري موجود در بمبهاي شيميايي نسبتاً ناچيز است زيرا فقط جهت پاره نمودن پوستهي نازک آن و نيز پخش کردن عوامل موجود در آن مورد استفاده قرار ميگيرد و در نتيجه صداي انفجار اين گونه بمبها نسبتاً خفيفتر (خفهتر) از بمبهاي عادي است. همچنين آثار تخريبي ناشي از امواج شديد انفجاري وجود ندارد.
3) پس از انفجار بمبهاي شيميايي به علت وجود عوامل شيميايي موجود در آن، تودههاي ابر مانند از گازهاي شيميايي ديده ميشود که غالباً سنگينتر از هوا بوده و ميل به تجمع در سطح زمين دارند. همچنين ذرات و قطرات مايع يا جامد ممکن است روي زمين و تجهيزات مختلف مشاهده گردد.
قدرت نفوذ خردل نيز قابل توجه است به طوري که در گل و خاک، آجر، بتون و چوب به راحتي نفوذ ميکند.
منبع (http://grouhchem.blogfa.com/post-103.aspx)