Capitan Totti
23rd February 2014, 03:14 AM
اوستای کهن، همراه با فرضیههایی پیرامون نجومشناسی بخشهای کهن اوستا (http://parskoroosh.blogfa.com/post/617)
کتاب «اوسـتـا»، کهنترین مجموعه نوشتارهای ایرانیان، بارها و بارها دچار آسیبهای زمانه شده است. تا آنجا که اطلاعات تاریخی در دست است، یکبار در روزگار یورش نظامی و فرهنگی اسکندر مقدونی به سرزمین ایران و سوزاندن و نابودی اوستایی که متن اصلی آن بر روی دوازده هزار پوست گاو نبشته شده بود؛ حتی اگر رقم دوازده هزار مبالغهآمیز به نظر برسد، اما به هر حال کتاب اوستا آنقدر بزرگ بوده است که نویسندگان و مورخان پهلوی و اسلامی بدون ابراز تردید این رقم بزرگ را در آثار خود بیاورند. و بارهای دیگرِ نابودی بخشهای وسیعی از اوستا –آنگونه که گفته شده است- در هنگامه یورش اعراب و مغول به سرزمین ایران روی داده است. اما اگر منصفانه قضاوت کنیم نباید این نکته غمانگیز را فراموش کنیم که بخشهای شایان توجهی از اوستا بر اثر بیتوجهی خود ما ایرانیان از بین رفته و به دست فراموشی سپرده شده است. از آثار ابوریحان بیرونی و دیگر نویسندگانِ همزمان او به درستی دریافته میشود که بخشهایی از اوستا که امروزه در دسترس نیستند، در زمان آنان موجود بوده و ایشان در نوشتارهای خود به آن استناد کردهاند. از سوی دیگر این نکته را نیز نباید نادیده انگاشت که اوستا مجموعهای از نوشتارهای گوناگون بوده است و بخشهایی از این نوشتارها که رویکردی علمی و دانشی داشتهاند –بر اثر بیتوجهی عمومی- زودتر از بخشهای دینی که بیشتر مورد توجه همگان قرار میگیرد، از بین رفته و فراموش شدهاند.
آسیبهای وارد شده به کتاب اوستا، تنها شامل بخشهای از بین رفته نمیشود؛ بلکه اضافات و تغییرات عصر ساسانی نیز از جمله این آسیبها به شمار میرود. این تغییرات به منظور تطبیق متن اوستا با اعتقادات نوساخته دینی زرتشتی ساسانیان – که تفاوتی قابل ملاحظه با «آیین زرتشت» داشته است، به عمل آمده است
کتاب «اوسـتـا»، کهنترین مجموعه نوشتارهای ایرانیان، بارها و بارها دچار آسیبهای زمانه شده است. تا آنجا که اطلاعات تاریخی در دست است، یکبار در روزگار یورش نظامی و فرهنگی اسکندر مقدونی به سرزمین ایران و سوزاندن و نابودی اوستایی که متن اصلی آن بر روی دوازده هزار پوست گاو نبشته شده بود؛ حتی اگر رقم دوازده هزار مبالغهآمیز به نظر برسد، اما به هر حال کتاب اوستا آنقدر بزرگ بوده است که نویسندگان و مورخان پهلوی و اسلامی بدون ابراز تردید این رقم بزرگ را در آثار خود بیاورند. و بارهای دیگرِ نابودی بخشهای وسیعی از اوستا –آنگونه که گفته شده است- در هنگامه یورش اعراب و مغول به سرزمین ایران روی داده است. اما اگر منصفانه قضاوت کنیم نباید این نکته غمانگیز را فراموش کنیم که بخشهای شایان توجهی از اوستا بر اثر بیتوجهی خود ما ایرانیان از بین رفته و به دست فراموشی سپرده شده است. از آثار ابوریحان بیرونی و دیگر نویسندگانِ همزمان او به درستی دریافته میشود که بخشهایی از اوستا که امروزه در دسترس نیستند، در زمان آنان موجود بوده و ایشان در نوشتارهای خود به آن استناد کردهاند. از سوی دیگر این نکته را نیز نباید نادیده انگاشت که اوستا مجموعهای از نوشتارهای گوناگون بوده است و بخشهایی از این نوشتارها که رویکردی علمی و دانشی داشتهاند –بر اثر بیتوجهی عمومی- زودتر از بخشهای دینی که بیشتر مورد توجه همگان قرار میگیرد، از بین رفته و فراموش شدهاند.
آسیبهای وارد شده به کتاب اوستا، تنها شامل بخشهای از بین رفته نمیشود؛ بلکه اضافات و تغییرات عصر ساسانی نیز از جمله این آسیبها به شمار میرود. این تغییرات به منظور تطبیق متن اوستا با اعتقادات نوساخته دینی زرتشتی ساسانیان – که تفاوتی قابل ملاحظه با «آیین زرتشت» داشته است، به عمل آمده است