MR_Jentelman
24th July 2009, 09:15 AM
شواهد علمى بيانگر آن است كه شما خود شانس واقبالتان را رقم مى زنيد.
قرنهاست انسانها قدرت شانس واقبال را دريافته اند و همه جا به دنبال شكاراين قدرت هستند.
نسل هاى قديمى نيز همواره آيين هاى ويژه اى براى كمك گرفتن از خدايان شانس و اقبال داشته اندو هنوز هم در مواردى ما شاهد اين رسوم هستيم.
چرا انسانها همچنان اين گونه مراسم و ساير خرافات را از نسلى به نسل ديگر منتقل مى كنند جواب اين سؤال را بايد در قدرت شانس و اقبال جست وجو كرد.
با بخت و اقبال زندگى كن
براى دستيابى به تحقيقى علمى در ارتباط با افراد خوش شانس وبد شانس واين مسأله كه چرا يك عده همواره خوش شانس هستند، دريك روزنامه محلى به طور متناوب آگهى دادم و خواستار داوطلبين بد شانس وخوش شانس شدم. حدود ۴۰۰ نفر افراد مختلف در سنين متفاوت به آگهى من جواب مثبت دادند.
در طى يك دوره تحقيق ۱۰ ساله با اين داوطلبان مصاحبه كردم.
در پايان اين تحقيق دريافتم افراد خوش شانس راه خود را از طريق چندعامل عمده دنبال مى كنند: ربودن موقعيتهاى شانس، ايجاد نگرش مثبت وخوش بينانه در خود نسبت به آينده وگزينش روحيه انعطاف پذيرى كه كمك زيادى در زندگى به آنها مى كند.
افكارت را باز كن
موقعيت هاى شانس را در نظر بگيريد، افراد خوش شانس همواره اين موقعيت ها را در اطراف خودشناسايى مى كنند وافراد بدشانس نيز همواره از اين موقعيت ها بى نصيب هستند.
براى اينكه بيشتر اين موضوع را پيگيرى كنم در طول تحقيق در يك برنامه به افراد هر دو گروه خوش شانس و بد شانس روزنامه اى دادم و از آنها خواستم به من بگويند در داخل روزنامه چند عكس وجود دارد.
اين كار براى افراد خوش شانس چند ثانيه بيشتر طول نكشيد. مى دانيد چرا؟
به دليل اينكه در صفحه دوم روزنامه با تيترى درشت تعداد عكسهاى داخل روزنامه را نوشته بودم كه افراد گروه بدشانس ها به اين تيتر توجهى نكرده بودند.
پيغام ديگرى باز هم درلابه لاى صفحات روزنامه گذاشته بودم و در آن نوشته بودم (شمردن را متوقف كنيد اين پيغام را به مسؤولين نشان دهيد و ۲۵۰ دلار برنده شويد) باز هم افراد كم شانس آن را دريافت نكرده بودند.
نتيجه اين آزمايش:
افراد بدشانس موقعيتهاى شانس را به دليل بى توجهى به اطرافشان از دست مى دهند و در مقابل افراد خوش شانس علاوه بر كار اصلى به محيط اطراف خود نيز دقت و توجه بيشترى دارند.
اين تنها قسمتى از ماجراست، بسيارى افراد خوش شانس كه جزو داوطلبين طرح من بودند مدام براى تغيير و تعالى در زندگيشان در تلاش بودند.
يكى از شيوه كاريش را تغيير مى داد، ديگرى راههاى مختلف با رويارويى با افراد گوناگون را تجربه مى كرد. او متوجه شده بود مدت طولانى است كه در مهمانيها فقط با افراد بخصوصى صحبت مى كند براى اينكه بتواند دايره دوستى اش را گسترش دهد و با افراد مختلف آشنا شود، براى خودش موانعى در نظر گرفت و سعى كرد براى مدتى در مهمانيها فقط با افرادى هم صحبت شود كه لباس قرمز و يا مشكى دارند. بدينگونه او با افراد جديد و بيشترى آشنا شد.
مثبت انديش باش
يكى ديگر از مسائل عمده در اين موارد نحوه نگرش افراد نسبت به موارد بداقبالى است. تصور كنيد نماينده كشورتان در بازيهاى المپيك هستند مسابقه تان را به خوبى انجام مى دهيد و برنده مدال برنز مى شويد.
حال فكر كنيد براى دومين بار در المپيك شركت مى كنيد و اين بار حتى بهتر از دوره قبل عمل مى كنيد و برنده مدال نقره مى شويد در كدام المپيك احساس خوشحالى بيشترى مى كنيد؟اغلب ما بر اين تصوريم كه بعد از گرفتن مدال نقره بيشتر خوشحال مى شويم. اما تحقيقات نشان مى دهد ورزشكارانى كه مدال برنز را برده اند، خوشحالتر هستند زيرا مدال آوران نقره دائماً فكر مى كنند كه اگر كمى بهتر عمل كرده بوديم، مى توانستيم به مدال طلا برسيم و برعكس مدال آوران برنز به مسأله فكر مى كنند كه اگر كمى بدتر عمل كرده بودند، مدال برنز را نيز از دست داده بودند. روان شناسان به اينگونه افكار، افكار عكس واقعيت مى گويند كه در طول آن شخص همواره به اتفاقات بدتر از آنچه كه روى داده فكر مى كند.
براى پى بردن به اين مسأله كه آيا افراد خوش شانس از شيوه رفتار عكس واقعيت استفاده مى كنند يا خير. از داوطلبان طرحم خواستم تصور كنند در بانكى هستند كه ناگهان دزدى مسلح وارد مى شود و با شليك گلوله اى بازوى آنها را مجروح مى كند و خواستم كه ارزيابى آنها را از اتفاقات مزبور بدانم.
افراد بدشانس سعى داشتند اين مسأله را به ديگران بقبولانند كه از شانس بد آنها است كه در طول كارشان در بانك سارق مسلحى به آنجا حمله كرده است. افراد خوش شانس نيز گفتند ممكن بود اتفاق بدتر از اين هم بيفتد و گلوله به سر آنها شليك مى شد.
اين نوع طرز تفكر به مردم كمك مى كند احساس بهترى نسبت به خودشان داشته باشند خواسته هايشان را هميشه مدنظر داشته باشند و احتمال شانس و موفقيت را در زندگى خودشان افزايش دهند.
ياد بگيريم خوش شانس باشيم
سپس نهايتاً با آزمايشات انجام شده مى خواستم بدانم كه آيا افكار و رفتار مى تواند باعث به دست آوردن شانس خوب باشد؟
در ابتدا در ملاقاتهاى تك نفره با داوطلبان فرمهايى را كه در ارتباط با شانس و چگونگى رضايت آنها از برنامه هاى زندگيشان بود به آنها ارائه كردم تا براى من تكميل كنند. در اين فرم ها عوامل عمده شانس را مشخص كردم و راههايى در جهت كمك به افراد بدشانس به آنها ارائه كردم. به عنوان مثال به آنها آموختم چگونه قدر فرصتهاى پيش آمده را در اطرافشان بدانند، چگونه قدرتمندتر عمل كنند و براى مقابله با بدشانسى هميشه به بدتر از آنچه ممكن است،پيش بيايد بينديشند.
از آنها خواستم تمرينهاى مشخصى براى يك ماه انجام دهند و در پايان ماه گزارشى به من دهند.
نتايج اين طرح واقعاً شگفت انگيز بود
۸۰درصد از داوطلبان شادتر از قبل بودند از زندگيشان رضايت بيشترى داشتند و خود را خوشبخت تر احساس مى كردند.
يكى از داوطلبان بدشانس گفته بود پس از تغيير روحيه، خوش بين بودن به آينده و كنار گذاشتن افكار منفى، بدشانسى او به طور كلى ناپديد شده است. او نوشته بود روزى براى خريد رفته بود پيراهنى را كه دوست داشت، پيدا كرده بود اما آن را نخريده بود. در هفته بعد زمانى كه مجدداً براى خريد پيراهن رفته بود آن پيراهن به فروش رفته بود و او به جاى اينكه نااميد و ناراحت شود و اين مسأله را به پاى بدشانسى خود بنويسد گشته بود و پيراهن مناسب ترى با قيمت ارزانتر پيدا كرده بود. اينگونه اتفاقات او را نسبت به گذشته شادتر كرده بود.
تجربيات اين خانم نشان مى دهد كه چگونه رفتار و افكار ما بر روى شانس و اقبال ما تأثيرگذار است و ثابت مى شود كه راههاى فراوان ومؤثرى براى سود بردن از قدرت شانس براى همه ما موجود است.
قرنهاست انسانها قدرت شانس واقبال را دريافته اند و همه جا به دنبال شكاراين قدرت هستند.
نسل هاى قديمى نيز همواره آيين هاى ويژه اى براى كمك گرفتن از خدايان شانس و اقبال داشته اندو هنوز هم در مواردى ما شاهد اين رسوم هستيم.
چرا انسانها همچنان اين گونه مراسم و ساير خرافات را از نسلى به نسل ديگر منتقل مى كنند جواب اين سؤال را بايد در قدرت شانس و اقبال جست وجو كرد.
با بخت و اقبال زندگى كن
براى دستيابى به تحقيقى علمى در ارتباط با افراد خوش شانس وبد شانس واين مسأله كه چرا يك عده همواره خوش شانس هستند، دريك روزنامه محلى به طور متناوب آگهى دادم و خواستار داوطلبين بد شانس وخوش شانس شدم. حدود ۴۰۰ نفر افراد مختلف در سنين متفاوت به آگهى من جواب مثبت دادند.
در طى يك دوره تحقيق ۱۰ ساله با اين داوطلبان مصاحبه كردم.
در پايان اين تحقيق دريافتم افراد خوش شانس راه خود را از طريق چندعامل عمده دنبال مى كنند: ربودن موقعيتهاى شانس، ايجاد نگرش مثبت وخوش بينانه در خود نسبت به آينده وگزينش روحيه انعطاف پذيرى كه كمك زيادى در زندگى به آنها مى كند.
افكارت را باز كن
موقعيت هاى شانس را در نظر بگيريد، افراد خوش شانس همواره اين موقعيت ها را در اطراف خودشناسايى مى كنند وافراد بدشانس نيز همواره از اين موقعيت ها بى نصيب هستند.
براى اينكه بيشتر اين موضوع را پيگيرى كنم در طول تحقيق در يك برنامه به افراد هر دو گروه خوش شانس و بد شانس روزنامه اى دادم و از آنها خواستم به من بگويند در داخل روزنامه چند عكس وجود دارد.
اين كار براى افراد خوش شانس چند ثانيه بيشتر طول نكشيد. مى دانيد چرا؟
به دليل اينكه در صفحه دوم روزنامه با تيترى درشت تعداد عكسهاى داخل روزنامه را نوشته بودم كه افراد گروه بدشانس ها به اين تيتر توجهى نكرده بودند.
پيغام ديگرى باز هم درلابه لاى صفحات روزنامه گذاشته بودم و در آن نوشته بودم (شمردن را متوقف كنيد اين پيغام را به مسؤولين نشان دهيد و ۲۵۰ دلار برنده شويد) باز هم افراد كم شانس آن را دريافت نكرده بودند.
نتيجه اين آزمايش:
افراد بدشانس موقعيتهاى شانس را به دليل بى توجهى به اطرافشان از دست مى دهند و در مقابل افراد خوش شانس علاوه بر كار اصلى به محيط اطراف خود نيز دقت و توجه بيشترى دارند.
اين تنها قسمتى از ماجراست، بسيارى افراد خوش شانس كه جزو داوطلبين طرح من بودند مدام براى تغيير و تعالى در زندگيشان در تلاش بودند.
يكى از شيوه كاريش را تغيير مى داد، ديگرى راههاى مختلف با رويارويى با افراد گوناگون را تجربه مى كرد. او متوجه شده بود مدت طولانى است كه در مهمانيها فقط با افراد بخصوصى صحبت مى كند براى اينكه بتواند دايره دوستى اش را گسترش دهد و با افراد مختلف آشنا شود، براى خودش موانعى در نظر گرفت و سعى كرد براى مدتى در مهمانيها فقط با افرادى هم صحبت شود كه لباس قرمز و يا مشكى دارند. بدينگونه او با افراد جديد و بيشترى آشنا شد.
مثبت انديش باش
يكى ديگر از مسائل عمده در اين موارد نحوه نگرش افراد نسبت به موارد بداقبالى است. تصور كنيد نماينده كشورتان در بازيهاى المپيك هستند مسابقه تان را به خوبى انجام مى دهيد و برنده مدال برنز مى شويد.
حال فكر كنيد براى دومين بار در المپيك شركت مى كنيد و اين بار حتى بهتر از دوره قبل عمل مى كنيد و برنده مدال نقره مى شويد در كدام المپيك احساس خوشحالى بيشترى مى كنيد؟اغلب ما بر اين تصوريم كه بعد از گرفتن مدال نقره بيشتر خوشحال مى شويم. اما تحقيقات نشان مى دهد ورزشكارانى كه مدال برنز را برده اند، خوشحالتر هستند زيرا مدال آوران نقره دائماً فكر مى كنند كه اگر كمى بهتر عمل كرده بوديم، مى توانستيم به مدال طلا برسيم و برعكس مدال آوران برنز به مسأله فكر مى كنند كه اگر كمى بدتر عمل كرده بودند، مدال برنز را نيز از دست داده بودند. روان شناسان به اينگونه افكار، افكار عكس واقعيت مى گويند كه در طول آن شخص همواره به اتفاقات بدتر از آنچه كه روى داده فكر مى كند.
براى پى بردن به اين مسأله كه آيا افراد خوش شانس از شيوه رفتار عكس واقعيت استفاده مى كنند يا خير. از داوطلبان طرحم خواستم تصور كنند در بانكى هستند كه ناگهان دزدى مسلح وارد مى شود و با شليك گلوله اى بازوى آنها را مجروح مى كند و خواستم كه ارزيابى آنها را از اتفاقات مزبور بدانم.
افراد بدشانس سعى داشتند اين مسأله را به ديگران بقبولانند كه از شانس بد آنها است كه در طول كارشان در بانك سارق مسلحى به آنجا حمله كرده است. افراد خوش شانس نيز گفتند ممكن بود اتفاق بدتر از اين هم بيفتد و گلوله به سر آنها شليك مى شد.
اين نوع طرز تفكر به مردم كمك مى كند احساس بهترى نسبت به خودشان داشته باشند خواسته هايشان را هميشه مدنظر داشته باشند و احتمال شانس و موفقيت را در زندگى خودشان افزايش دهند.
ياد بگيريم خوش شانس باشيم
سپس نهايتاً با آزمايشات انجام شده مى خواستم بدانم كه آيا افكار و رفتار مى تواند باعث به دست آوردن شانس خوب باشد؟
در ابتدا در ملاقاتهاى تك نفره با داوطلبان فرمهايى را كه در ارتباط با شانس و چگونگى رضايت آنها از برنامه هاى زندگيشان بود به آنها ارائه كردم تا براى من تكميل كنند. در اين فرم ها عوامل عمده شانس را مشخص كردم و راههايى در جهت كمك به افراد بدشانس به آنها ارائه كردم. به عنوان مثال به آنها آموختم چگونه قدر فرصتهاى پيش آمده را در اطرافشان بدانند، چگونه قدرتمندتر عمل كنند و براى مقابله با بدشانسى هميشه به بدتر از آنچه ممكن است،پيش بيايد بينديشند.
از آنها خواستم تمرينهاى مشخصى براى يك ماه انجام دهند و در پايان ماه گزارشى به من دهند.
نتايج اين طرح واقعاً شگفت انگيز بود
۸۰درصد از داوطلبان شادتر از قبل بودند از زندگيشان رضايت بيشترى داشتند و خود را خوشبخت تر احساس مى كردند.
يكى از داوطلبان بدشانس گفته بود پس از تغيير روحيه، خوش بين بودن به آينده و كنار گذاشتن افكار منفى، بدشانسى او به طور كلى ناپديد شده است. او نوشته بود روزى براى خريد رفته بود پيراهنى را كه دوست داشت، پيدا كرده بود اما آن را نخريده بود. در هفته بعد زمانى كه مجدداً براى خريد پيراهن رفته بود آن پيراهن به فروش رفته بود و او به جاى اينكه نااميد و ناراحت شود و اين مسأله را به پاى بدشانسى خود بنويسد گشته بود و پيراهن مناسب ترى با قيمت ارزانتر پيدا كرده بود. اينگونه اتفاقات او را نسبت به گذشته شادتر كرده بود.
تجربيات اين خانم نشان مى دهد كه چگونه رفتار و افكار ما بر روى شانس و اقبال ما تأثيرگذار است و ثابت مى شود كه راههاى فراوان ومؤثرى براى سود بردن از قدرت شانس براى همه ما موجود است.