Capitan Totti
20th February 2014, 01:50 AM
گاتها، زمان و مکان زرتشت، کوچ آریاییها و جایگاه ایرانیان (http://parskoroosh.blogfa.com/post/1689)
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَندخْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدابا درود به دوستان و سپاس از مهر همه ی شما/ ناچارم بس فشرده نکات را بگویم: * زمان و مکان زرتشت نقش مهم و روشنگری در اینگونه مباحث دارد و نظر من با دلایلی که درکتاب پیامبرآریایی آورده ام ۶۰۰۰ سال پیش از هخامنشیان است.*گاتها درواقع بخشی از یسناست و ساماندهی آن بسیار دشوارست. شاید سرودهای مربوط به گشتاسپ را باید در پایان ان جای داد؟*در روم افزون بر نام میترا از سوشیانت نیز یاد شده و با نگرش به گاوکشی سوشیانت در رستاخیز، تندیسهای ایزد مهر در امپراتوری روم و استوره های مربوط به آن بیگمان ریشه در ایران دارند هرچند که به پاره ای رنگ ونگارهای بیگانه درآمده باشند. یادمان باشد که گاو نماد زمین و دشنه میترا نماد تیغ آفتاب است. در این باره به کتابم (آفرینش خدایان) نیز نگاه کنید.بیشتر اوقات پاسخ پرسشهای شما در کتاب پیامبرآریایی هست. آن را چندبار بخوانید. برای نمونه مسیح لقبی بود که کیومرس و موسا نیز داشتند. من نشانه های بسیار مهمی از میتراییسم را در موسویت یافته ام. با دیدگاه استاد بهروز نیز مخالفم که دین و شخص تاریخی(؟) مهر که هیچ سند روشنی از او نداریم از زمان اشکانیان هویدا شده است. احتمال میدهم که آن پیامبر همانا ارشک بزرگ (اسکندر ایرانی) بوده است که درباره اش اسناد تاریخی داریم. وی که شاهزاده ای از تبار اردشیر هخامنشی بود دوباره میتراییسم را در برابر مزداییسم برپا کرد.باز یادآورمیشوم که درگاتها از میترا نام برده شده است.(۴۶:۵)+(۵۳:۷). آیا مهریشت اوستا بوی مهر را نمیدهد؟ آن را باریک بینانه بررسی کنید.* کیش برهمن نیز نه آیین هندویی بلکه ایرانی بوده به ویژه که در خوزستان باستان با اصطلاح «ریشا» روبرو میشویم(= ریشی در وداها). همچنین استاد نوبخت، ابرام (ابراهیم) پیامبر ایرانی را همریشه با برهما میدانند. نخستین و کهنترین سرودهای ودایی در فلات ایران سروده شده اند. (مقدمه جلالی نایینی در گزیده های ریگ ودا). ای کاش حضوری و از نزدیک به اینگونه جستارها میپرداختیم و بحث را بازتر میکردیم./ برای همه ی شما آرزوی شادکامی دارم.ازآنجاکه تعیین زمان زرتشت از اهمیت بسیار بسیار زیادی برخوردار است از همه ی دوستان خواهان یاری هستم تا به بررسی این جستار بپردازیم/ و اما درباره زمان ۸۵۰۰ ساله ی زرتشت باید بگویم که (۱)دستکم ده مورخ کهن به این تاریخ اشاره کرده اند آن هم به دو صورت: ۶۰۰۰ سال پیش از افلاتون و ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ ترویا.(۲) درگاتها به ۳ طبقه اجتماعی اشاره شده و میدانیم که طبقه چهارم زودتر از هفتهزار سال پیش پدید نیامده اند. (۳) از نظر زبانشناسی وداها را بعد از گاتها (و نه کل اوستا) میدانند و کهنترین سرودهای ودایی را نیز به ۷۰۰۰ سال قبل رسانده اند. (۴) چند دانشمند اخترشناس نیز با محاسبات نجومی به تاریخهای ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ ساله رسیده اند. (۵) یافته های ده هزارساله مانند جیرفت و غیره میتواند از تردیدهای ما بکاهد./ پیروز باشید نخست به منابع خود اشاره میکنم هرچندکه در جای جای کتاب پیامبرآریایی ذکر شده است: تاریخ ۷۰۰۰ ساله نخستین وداها (مقدمه دکترجلالی نایینی بر ریگ ودا)، زمان ۸۵۰۰ ساله زرتشت (زمان زرتشت اثر پرفسور کاتراک+ تاریخ هشتهزارسال شعر ایرانی اثر دکتر همایونفرخ و...) / بهرام گرامی اشتباه بزرگ شما در این است که گمان میکنید روایات یونانیان درباره زمان کهن زرتشت نشانه دیرینگی تمدن خود آنها نیز هست در حالی که منظور من چنین نیست و یونانیان از برکت هخامنشیان از وحشیگری درآمدند. اشاره آنها به زمان زرتشت برگرفته از روایات ایرانیست. ۶۰۰۰ سال پیش از افلاتون تخمینی است زیرا سخن درباره هزاره هاست و نه سده ها. محاسبات پژوهشگران چنین است: ۸۶۰۰ ق . م (بهرام گور انکلسریا) ، ۶۳۱۲ ق .م (بهرام پاتاوالا) ، ۶۵۰۰ ق . م (اردشیر خبردار)، ۷۱۲۹ ق . م (سپنسر)، ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ ق. م (مری رستگاست) و... من در سراسر کتابم آدرسها را داده ام. بر اساس محاسبات نجومی تاریخ وداهای اولیه ۵۰۰۰ سال ق . م (ژاکوبی) و ۶۰۰۰ ق .م (تیلاک) دانسته شده اند. بلوم فیلد نیز احتمال میداد که وداها از ۴۵۰۰ ق . م کهنتر باشد. باهایکوکا نگارش تیریشت را پس از زرتشت و حدود ۵۳۰۰ ق.م برآورد کرده است.// درباره تاریخ تمدن در ایران: یافته های باستانشناسی در سراسر این فلات تمدنهایی بالای پنجهزار سال به دست آورده اند و ثابت شده که این تمدنها باهم در ارتباط بوده اند. طبق متون پهلوی زادگاه زرتشت در شهر ری بوده و میتوانید با مطالعه تحقیقات باستانشناسی از قدمت ۸۰۰۰ساله این شهر آگاه شوید. (مجله باستان شناسی و تاریخ، ش ۲۱،مقاله اسفندیاری)منظور من این است که اگرچه زمانی تردید در تاریخ ۶۰۰ ق. م (تاریخ سنتی) غیرممکن بود اما امروزه ما به آسانی زمان زرتشت را عقبتر برده ایم.چرا؟ چون یافته های تازه باستانشناسی ذهنیت ما را روشنتر کرده و همانگونه که شما گفته ای تمدن ها دیر و زود دارند و تمدنهای ایرانی زودتر از دیگر نقاط دنیا بالیده اند.مری رستگاست میگوید تاریخ تمدن زودتر از آنچه که قبلن گفته میشده آغاز شده و بنابراین ۸۰۰۰ سال پیش دیگر عصر حجر نبوده. (کتاب: دیدی نو از دینی کهن را بخوانید)// ازکتاب دیگری به نام: تاریخ هفتهزار ساله فلزکاری نیز به آغاز پیدایش طبقه چهارم پی میبریم.// یافته های <شلیمان> حکایت از تمدن ترویا دارد. هرودوت نیز مینویسد که مورخان ایرانی از نبرد ترویا سخن رانده بودند زیرا یک سوی این جنگ، یکی از قومهای ایرانی بود. یونانیان نبرد ترویا را حدود هزار سال قبل از هخامنشیان میدانستند. // به هر روی، من کوشیده ام با پرهیز از نگرش یک بعدی و با توجه به زبانشناسی (تقدم گاتها بر وداها)، باستانشناسی (تمدنهای ۸۰۰۰ ساله در ایران)، استوره شناسی (همزمانی زرتشت با ضحاک و فریدون به روایت دینکرد: شکستن بتهای ضحاک + پناهندگی دو تن از دشمنان فریدون به نزد فرشوشتر پدرزن زرتشت)، محاسبات نجومی و خود گاتها به اثبات تاریخ هشتهزارساله زرتشت بپردازم. میدانم کاریست دشوار که باید پیاپی در جستجوی مدارک و اسناد بیشتری بود.// اما از همه ی اینها گذشته ، به راستی تاریخ کنونی برپایه کدامین روایات و مدارک به کار میرود؟!!مورخان کهن مانند سویداس به دو زرتشت اشاره داشته اند و تنی چند از محقان معاصر نیز تعدد زرتشتها را پذیرفته اند. (بنگرید به: زرتشت و جهان غرب + تاریخ مطالعات دینهای ایرانی)بر این باورم که در ۶۰۰ ق.م زرتشتی ظهور کرده که او را به نام زرتشت منجم میشناسند./همزمانی زرتشت با فریدون نظریه نیست و همانگونه که آورده ام در کتاب دینکرد ذکر شده است. در متون اوستایی و پهلوی فهرستهایی به چشم میخورد که زرتشت حداکثر پس از کرشاسپ و بنابراین بسیار پیش از گشتاسپ جای دارد./ میپذیرم که واژه ی تمدن را دقیق به کار نبرده ام اما میخواستم قدمت شهرکهای روستایی را نشان دهم و اینکه زمان کهن زرتشت دیگر نباید عجیب به نظر برسد.بهرام جان استاد بهروز خودشان به پیشینه ده هزار ساله <مرو> یا <انو> اشاره کرده اند ولی نمیتوانیم انکار کنیم که محاسبات ایشان درباره تاریخ ۳۷۴۵ ساله بر مبنای هیچ روایت تاریخی و سند باستانشناسی نیست. پیشنهاد میکنم شما به بررسی تمدنها و سلسله های همزمان با تاریخ پیشنهادی استاد بهروز بپردازید تا شاید سرنخی به دست آوریم. من هیچ تعصبی ندارم و از همه ی محققان چه بزرگتر و چه کوچکتر همیشه می آموزم.حتا اگر دیدگاهم نادرست باشد آیا روش کار و پژوهش من که میکوشم از هر حوزه و زاویه ای به موضوع نگاه کنم، درخور ارزش نیست؟ آیا برای شما هیچیک از تحقیقات دیگران و هیچ مدرکی اهمیت ندارد؟/ تردیدی نیست که یونانیان منابع خود را از ایرانیان داشته اند. پاره ای از آنها به ایران سفر کرده بودند و میدانیم که در آکادمی افلاتون فیلسوفان و اندیشمندان برجسته ایرانی حضور داشته و مرتبط بوده اند. (پانوسی: تاثیر جهانبینی ایرانی بر افلاتون)/ فرض کنیم آریاها از جایی دیگر (که هنوز آشکار نیست کجا؟!!) به ایران مهاجرت کرده اند. آیا نمیتوان این مهاجرت را حدود ده هزار سال پیش دانست؟ تا کی به تحقیقات کهنه استناد کنیم؟ آیا کتابهایی را که نام برده ام همه را خوانده اید؟ آیا میدانید محمد مقدم شاگرد استاد بهروز میگوید: آریاها از ایران مهاجرت کرده اند نه به ایران./ اگر خاستگاه آریاها را در آسیای میانه هم بدانیم خواه ناخواه بخشی از فلات ایران به شمار میرود. نشانه هایی چون چلیپای شکسته و سبکهای کوزه گری و نیز سخن پرفسور پوپ که از تاریخ هنر یکپارچه ی هفتهزارساله در ایران سخن میگوید ما را باید به اندیشه وادارد.در روایات کهن آمده که زرتشت الفبای خاصی اختراع کرده است. اگر زمان ۸۵۰۰ ساله را بپذیریم این خط هیروگلیف میتواند باشد وگرنه همان خط دین دبیره اصل است. در اوستا از زرتشت به عنوان نخستین کشاورز یاد شده. آیا به این معنی نیست که زرتشت در آغاز عصر کشاورزی میزیسته؟ برعکس آنچه شما پنداشته اید من به مدارک ایرانی تکیه داشته ام و در کتار آنها از روایات یونانی هم یادکرده ام./ یکی از کلیدهای مهم ،تعیین محل ایران ویج (خاستگاه آریاها و یا تمدن اوستایی)است. من در ابتدا آن را در خوارزم میدانستم اما همانگونه که در کتاب <ایران بزرگ> آورده ام و در این پیامگاه (کامنت) توانایی بازگویی را ندارم تردیدی برایم نمانده که ایران ویج همان منطقه اران و ایرون (به قول استی های قفقاز) و دائیتی کم عمق همان ارس میباشد./ برای چندمین بار به نقل از محققان باید بگویم که سنسکریت زاده ی هند نیست و خواهرکوچک زبان اوستایی به شمار میرود. حتا گاهی آن را به عنوان گویشی منشعب از زبان گاتها (اوستایی) به شمار آورده اند. (جلالی نایینی) بر این باورم پیش از چنین بحثهایی نخست باید نکاتی اساسی روشن شود:
۱. خاستگاه آریاها
۲. مکان ایرانویج
۳. زمان بندی پیدایش طبقات به ویژه طبقه چهارم
۴. تاریخ اختراع خط
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَندخْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدابا درود به دوستان و سپاس از مهر همه ی شما/ ناچارم بس فشرده نکات را بگویم: * زمان و مکان زرتشت نقش مهم و روشنگری در اینگونه مباحث دارد و نظر من با دلایلی که درکتاب پیامبرآریایی آورده ام ۶۰۰۰ سال پیش از هخامنشیان است.*گاتها درواقع بخشی از یسناست و ساماندهی آن بسیار دشوارست. شاید سرودهای مربوط به گشتاسپ را باید در پایان ان جای داد؟*در روم افزون بر نام میترا از سوشیانت نیز یاد شده و با نگرش به گاوکشی سوشیانت در رستاخیز، تندیسهای ایزد مهر در امپراتوری روم و استوره های مربوط به آن بیگمان ریشه در ایران دارند هرچند که به پاره ای رنگ ونگارهای بیگانه درآمده باشند. یادمان باشد که گاو نماد زمین و دشنه میترا نماد تیغ آفتاب است. در این باره به کتابم (آفرینش خدایان) نیز نگاه کنید.بیشتر اوقات پاسخ پرسشهای شما در کتاب پیامبرآریایی هست. آن را چندبار بخوانید. برای نمونه مسیح لقبی بود که کیومرس و موسا نیز داشتند. من نشانه های بسیار مهمی از میتراییسم را در موسویت یافته ام. با دیدگاه استاد بهروز نیز مخالفم که دین و شخص تاریخی(؟) مهر که هیچ سند روشنی از او نداریم از زمان اشکانیان هویدا شده است. احتمال میدهم که آن پیامبر همانا ارشک بزرگ (اسکندر ایرانی) بوده است که درباره اش اسناد تاریخی داریم. وی که شاهزاده ای از تبار اردشیر هخامنشی بود دوباره میتراییسم را در برابر مزداییسم برپا کرد.باز یادآورمیشوم که درگاتها از میترا نام برده شده است.(۴۶:۵)+(۵۳:۷). آیا مهریشت اوستا بوی مهر را نمیدهد؟ آن را باریک بینانه بررسی کنید.* کیش برهمن نیز نه آیین هندویی بلکه ایرانی بوده به ویژه که در خوزستان باستان با اصطلاح «ریشا» روبرو میشویم(= ریشی در وداها). همچنین استاد نوبخت، ابرام (ابراهیم) پیامبر ایرانی را همریشه با برهما میدانند. نخستین و کهنترین سرودهای ودایی در فلات ایران سروده شده اند. (مقدمه جلالی نایینی در گزیده های ریگ ودا). ای کاش حضوری و از نزدیک به اینگونه جستارها میپرداختیم و بحث را بازتر میکردیم./ برای همه ی شما آرزوی شادکامی دارم.ازآنجاکه تعیین زمان زرتشت از اهمیت بسیار بسیار زیادی برخوردار است از همه ی دوستان خواهان یاری هستم تا به بررسی این جستار بپردازیم/ و اما درباره زمان ۸۵۰۰ ساله ی زرتشت باید بگویم که (۱)دستکم ده مورخ کهن به این تاریخ اشاره کرده اند آن هم به دو صورت: ۶۰۰۰ سال پیش از افلاتون و ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ ترویا.(۲) درگاتها به ۳ طبقه اجتماعی اشاره شده و میدانیم که طبقه چهارم زودتر از هفتهزار سال پیش پدید نیامده اند. (۳) از نظر زبانشناسی وداها را بعد از گاتها (و نه کل اوستا) میدانند و کهنترین سرودهای ودایی را نیز به ۷۰۰۰ سال قبل رسانده اند. (۴) چند دانشمند اخترشناس نیز با محاسبات نجومی به تاریخهای ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ ساله رسیده اند. (۵) یافته های ده هزارساله مانند جیرفت و غیره میتواند از تردیدهای ما بکاهد./ پیروز باشید نخست به منابع خود اشاره میکنم هرچندکه در جای جای کتاب پیامبرآریایی ذکر شده است: تاریخ ۷۰۰۰ ساله نخستین وداها (مقدمه دکترجلالی نایینی بر ریگ ودا)، زمان ۸۵۰۰ ساله زرتشت (زمان زرتشت اثر پرفسور کاتراک+ تاریخ هشتهزارسال شعر ایرانی اثر دکتر همایونفرخ و...) / بهرام گرامی اشتباه بزرگ شما در این است که گمان میکنید روایات یونانیان درباره زمان کهن زرتشت نشانه دیرینگی تمدن خود آنها نیز هست در حالی که منظور من چنین نیست و یونانیان از برکت هخامنشیان از وحشیگری درآمدند. اشاره آنها به زمان زرتشت برگرفته از روایات ایرانیست. ۶۰۰۰ سال پیش از افلاتون تخمینی است زیرا سخن درباره هزاره هاست و نه سده ها. محاسبات پژوهشگران چنین است: ۸۶۰۰ ق . م (بهرام گور انکلسریا) ، ۶۳۱۲ ق .م (بهرام پاتاوالا) ، ۶۵۰۰ ق . م (اردشیر خبردار)، ۷۱۲۹ ق . م (سپنسر)، ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ ق. م (مری رستگاست) و... من در سراسر کتابم آدرسها را داده ام. بر اساس محاسبات نجومی تاریخ وداهای اولیه ۵۰۰۰ سال ق . م (ژاکوبی) و ۶۰۰۰ ق .م (تیلاک) دانسته شده اند. بلوم فیلد نیز احتمال میداد که وداها از ۴۵۰۰ ق . م کهنتر باشد. باهایکوکا نگارش تیریشت را پس از زرتشت و حدود ۵۳۰۰ ق.م برآورد کرده است.// درباره تاریخ تمدن در ایران: یافته های باستانشناسی در سراسر این فلات تمدنهایی بالای پنجهزار سال به دست آورده اند و ثابت شده که این تمدنها باهم در ارتباط بوده اند. طبق متون پهلوی زادگاه زرتشت در شهر ری بوده و میتوانید با مطالعه تحقیقات باستانشناسی از قدمت ۸۰۰۰ساله این شهر آگاه شوید. (مجله باستان شناسی و تاریخ، ش ۲۱،مقاله اسفندیاری)منظور من این است که اگرچه زمانی تردید در تاریخ ۶۰۰ ق. م (تاریخ سنتی) غیرممکن بود اما امروزه ما به آسانی زمان زرتشت را عقبتر برده ایم.چرا؟ چون یافته های تازه باستانشناسی ذهنیت ما را روشنتر کرده و همانگونه که شما گفته ای تمدن ها دیر و زود دارند و تمدنهای ایرانی زودتر از دیگر نقاط دنیا بالیده اند.مری رستگاست میگوید تاریخ تمدن زودتر از آنچه که قبلن گفته میشده آغاز شده و بنابراین ۸۰۰۰ سال پیش دیگر عصر حجر نبوده. (کتاب: دیدی نو از دینی کهن را بخوانید)// ازکتاب دیگری به نام: تاریخ هفتهزار ساله فلزکاری نیز به آغاز پیدایش طبقه چهارم پی میبریم.// یافته های <شلیمان> حکایت از تمدن ترویا دارد. هرودوت نیز مینویسد که مورخان ایرانی از نبرد ترویا سخن رانده بودند زیرا یک سوی این جنگ، یکی از قومهای ایرانی بود. یونانیان نبرد ترویا را حدود هزار سال قبل از هخامنشیان میدانستند. // به هر روی، من کوشیده ام با پرهیز از نگرش یک بعدی و با توجه به زبانشناسی (تقدم گاتها بر وداها)، باستانشناسی (تمدنهای ۸۰۰۰ ساله در ایران)، استوره شناسی (همزمانی زرتشت با ضحاک و فریدون به روایت دینکرد: شکستن بتهای ضحاک + پناهندگی دو تن از دشمنان فریدون به نزد فرشوشتر پدرزن زرتشت)، محاسبات نجومی و خود گاتها به اثبات تاریخ هشتهزارساله زرتشت بپردازم. میدانم کاریست دشوار که باید پیاپی در جستجوی مدارک و اسناد بیشتری بود.// اما از همه ی اینها گذشته ، به راستی تاریخ کنونی برپایه کدامین روایات و مدارک به کار میرود؟!!مورخان کهن مانند سویداس به دو زرتشت اشاره داشته اند و تنی چند از محقان معاصر نیز تعدد زرتشتها را پذیرفته اند. (بنگرید به: زرتشت و جهان غرب + تاریخ مطالعات دینهای ایرانی)بر این باورم که در ۶۰۰ ق.م زرتشتی ظهور کرده که او را به نام زرتشت منجم میشناسند./همزمانی زرتشت با فریدون نظریه نیست و همانگونه که آورده ام در کتاب دینکرد ذکر شده است. در متون اوستایی و پهلوی فهرستهایی به چشم میخورد که زرتشت حداکثر پس از کرشاسپ و بنابراین بسیار پیش از گشتاسپ جای دارد./ میپذیرم که واژه ی تمدن را دقیق به کار نبرده ام اما میخواستم قدمت شهرکهای روستایی را نشان دهم و اینکه زمان کهن زرتشت دیگر نباید عجیب به نظر برسد.بهرام جان استاد بهروز خودشان به پیشینه ده هزار ساله <مرو> یا <انو> اشاره کرده اند ولی نمیتوانیم انکار کنیم که محاسبات ایشان درباره تاریخ ۳۷۴۵ ساله بر مبنای هیچ روایت تاریخی و سند باستانشناسی نیست. پیشنهاد میکنم شما به بررسی تمدنها و سلسله های همزمان با تاریخ پیشنهادی استاد بهروز بپردازید تا شاید سرنخی به دست آوریم. من هیچ تعصبی ندارم و از همه ی محققان چه بزرگتر و چه کوچکتر همیشه می آموزم.حتا اگر دیدگاهم نادرست باشد آیا روش کار و پژوهش من که میکوشم از هر حوزه و زاویه ای به موضوع نگاه کنم، درخور ارزش نیست؟ آیا برای شما هیچیک از تحقیقات دیگران و هیچ مدرکی اهمیت ندارد؟/ تردیدی نیست که یونانیان منابع خود را از ایرانیان داشته اند. پاره ای از آنها به ایران سفر کرده بودند و میدانیم که در آکادمی افلاتون فیلسوفان و اندیشمندان برجسته ایرانی حضور داشته و مرتبط بوده اند. (پانوسی: تاثیر جهانبینی ایرانی بر افلاتون)/ فرض کنیم آریاها از جایی دیگر (که هنوز آشکار نیست کجا؟!!) به ایران مهاجرت کرده اند. آیا نمیتوان این مهاجرت را حدود ده هزار سال پیش دانست؟ تا کی به تحقیقات کهنه استناد کنیم؟ آیا کتابهایی را که نام برده ام همه را خوانده اید؟ آیا میدانید محمد مقدم شاگرد استاد بهروز میگوید: آریاها از ایران مهاجرت کرده اند نه به ایران./ اگر خاستگاه آریاها را در آسیای میانه هم بدانیم خواه ناخواه بخشی از فلات ایران به شمار میرود. نشانه هایی چون چلیپای شکسته و سبکهای کوزه گری و نیز سخن پرفسور پوپ که از تاریخ هنر یکپارچه ی هفتهزارساله در ایران سخن میگوید ما را باید به اندیشه وادارد.در روایات کهن آمده که زرتشت الفبای خاصی اختراع کرده است. اگر زمان ۸۵۰۰ ساله را بپذیریم این خط هیروگلیف میتواند باشد وگرنه همان خط دین دبیره اصل است. در اوستا از زرتشت به عنوان نخستین کشاورز یاد شده. آیا به این معنی نیست که زرتشت در آغاز عصر کشاورزی میزیسته؟ برعکس آنچه شما پنداشته اید من به مدارک ایرانی تکیه داشته ام و در کتار آنها از روایات یونانی هم یادکرده ام./ یکی از کلیدهای مهم ،تعیین محل ایران ویج (خاستگاه آریاها و یا تمدن اوستایی)است. من در ابتدا آن را در خوارزم میدانستم اما همانگونه که در کتاب <ایران بزرگ> آورده ام و در این پیامگاه (کامنت) توانایی بازگویی را ندارم تردیدی برایم نمانده که ایران ویج همان منطقه اران و ایرون (به قول استی های قفقاز) و دائیتی کم عمق همان ارس میباشد./ برای چندمین بار به نقل از محققان باید بگویم که سنسکریت زاده ی هند نیست و خواهرکوچک زبان اوستایی به شمار میرود. حتا گاهی آن را به عنوان گویشی منشعب از زبان گاتها (اوستایی) به شمار آورده اند. (جلالی نایینی) بر این باورم پیش از چنین بحثهایی نخست باید نکاتی اساسی روشن شود:
۱. خاستگاه آریاها
۲. مکان ایرانویج
۳. زمان بندی پیدایش طبقات به ویژه طبقه چهارم
۴. تاریخ اختراع خط