Capitan Totti
12th February 2014, 01:59 AM
پیام شاهنامه به دیکتاتورهای جهان (http://parskoroosh.blogfa.com/post/1037)
موبدان (که دانشمندان و روشنفکران و صاحب نظران آن زمان محسوب می شدند)، به مقتضی دانش خود وفادار نماندند و این گونه واکنش نشان داند:
همه موبدان سرفگنده نگون* --- چرا کس نیارست گفتن، نه چون
بیچاره آنها که سرافکندگی شان را کسی چون دانای توس بر لوح تاریخ ثبت کرد تا درسی باشد برای دانشمندان هر زمان.
و اما نتیجه زیاده خواهی حاکمان را فردوسی اینگونه به تصویر می کشد. این است سرانجام خودکامگی:
چو این گفته شد فر یزدان از اوی --- بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
منی*** چون بپیوست با کردگار --- شکست اندر آورد و برگشت کار
چه گفت آن سخنگوی با فر و هوش --- چو خسرو شوی بندگی را بکوش
به یزدان هر آنکس که شد ناسپاس --- به دلش اندر آید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیرهگون گشت روز --- همی کاست آن فر گیتیفروز
و این هم سرانجام تراژیک شخص جمشیدشاه. مردم بر او می شورند و با کمک ضحاک او را سرنگون می کنند. ضحاک نیز پس از بدست آوردن جمشیدشاه او را با اره دو پاره می کند:
چو ضحاکش آورد ناگه به چنگ --- یکایک ندادش زمانی درنگ
به ارش سراسر به دو نیم کرد --- جهان را ازو پاک بیبیم کرد
شد آن تخت شاهی و آن دستگاه --- زمانه ربودش چو بیجاده کاه
----------------------------------------------
* نگون: آویزان
** یعنی جهان همانگونه است که من اراده کرده ام
*** خودکامگی
موبدان (که دانشمندان و روشنفکران و صاحب نظران آن زمان محسوب می شدند)، به مقتضی دانش خود وفادار نماندند و این گونه واکنش نشان داند:
همه موبدان سرفگنده نگون* --- چرا کس نیارست گفتن، نه چون
بیچاره آنها که سرافکندگی شان را کسی چون دانای توس بر لوح تاریخ ثبت کرد تا درسی باشد برای دانشمندان هر زمان.
و اما نتیجه زیاده خواهی حاکمان را فردوسی اینگونه به تصویر می کشد. این است سرانجام خودکامگی:
چو این گفته شد فر یزدان از اوی --- بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
منی*** چون بپیوست با کردگار --- شکست اندر آورد و برگشت کار
چه گفت آن سخنگوی با فر و هوش --- چو خسرو شوی بندگی را بکوش
به یزدان هر آنکس که شد ناسپاس --- به دلش اندر آید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیرهگون گشت روز --- همی کاست آن فر گیتیفروز
و این هم سرانجام تراژیک شخص جمشیدشاه. مردم بر او می شورند و با کمک ضحاک او را سرنگون می کنند. ضحاک نیز پس از بدست آوردن جمشیدشاه او را با اره دو پاره می کند:
چو ضحاکش آورد ناگه به چنگ --- یکایک ندادش زمانی درنگ
به ارش سراسر به دو نیم کرد --- جهان را ازو پاک بیبیم کرد
شد آن تخت شاهی و آن دستگاه --- زمانه ربودش چو بیجاده کاه
----------------------------------------------
* نگون: آویزان
** یعنی جهان همانگونه است که من اراده کرده ام
*** خودکامگی