PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بارداری و تراتوژن ها ( داروهای مجاز و غیر مجاز در بارداری )



سونای
21st January 2014, 02:31 PM
تاثیرات مخرب دیگر:
وجود چندین عامل مخرب به طور هم زمان،مانند تغذیه بد،فقدان مراقبت پزشکی و تراتوژنهای بیشتر می توانند تاثیر یک عامل زیانبخش تنها را وخیم تر کنند.

● سن ارگانیزم پیش از تولد :

در دوره تخمک بارورقبل از لانه گزینی تراتوژنها به ندرت تاثیر دارند و اگر تاثیر هم داشته باشند توده ریز سلولها معمولا آنچنان صدمه می بینند که می میرند. دوره رویانی زمانی است که نارساییهای جدی به احتمال بیشتری روی می دهند زیرا شالوده تمام اندامهای بدن ریخته شده است.معمولا در دوره جنینی آسیب تراتوژنها جزئی است.



● دوره جنینی

دوره جنینی که از هفته نهم تا پایان حاملگی به طول می انجامد،مرحله (رشد و پایانی) است.در این طولانی ترین دوره رشد پیش از تولد،اندازه ارگانیزم در حال رشد به سرعت افزایش می یابد.

طول جنین تقریبا ۷۵ میلی متر است.حال دیگر به انسان شباهت دارد.هر چند که سر به طور نامناسبی بزرگ است.صورت به شکل صورت بچه هاست.پلک،چشم و ناخنها شروع به رشد می کنند و جنسیت در این موقع به سادگی قابل تشخیص است.دستگاه عصبی هنوز بسیار ابتدایی است.
گاهی رشد پیش از تولد را به دوره های سه ماهه یا سه دوره زمانی مساوی تقسیم می کنند.در پایان ماه سوم دوره سه ماه اول کامل می شود.



● ماه دوم:

رشد به سرعت ادامه می یابد،در هفته ششم دست و پاها شروع به رشد می کنند ولی بازوها هنوز کوتاهتر و انعطاف ناپذیرتر از آن هستند که به هم برسند.در این موقع است که کبد شروع به ساختن سلولهای خونی می کند.در هفته هشتم رویان در این موقع حدود ۲۵ میلی متر طول دارد ،صورت،دهان،چشمهاوگوشها تقریبا شکل مشخصی گرفته اند.رشد ماهیچه ها و غضروفها آغاز می شود



● دوره سه ماه دوم:

در هفته شانزدهم جنین تقریبا ۱۱۵ میلی متر است.احتمالا مادر می تواند حرکات جنین را احساس کند.اندامهای انتهایی سر و اندامهای داخلی به سرعت رشد می کنند.تناسبهای بدنی به بدن بچه ها شباهت بیشتری می یابد.بین هفته ۱۷ و ۲۰موجود جدید به اندازه کافی بزرگ شده است که مادر حرکات آن را احساس می کند.ماده سفید و پنیر مانندی به نام ورنیکس اکنون ازخشک شدن پوست جنین که ماهها در مایع آمنیوتیک غوطه ور بوده است،محافظت می کند.موهای سفیدی به نام کرک نیز روی کل بدن نمایان می شود که به ورنیکس کمک می کند تا به پوست بچسبد.



● در ماه پنجم:

حاملگی نیمه کامل است جنین حالا دیگر تقریبا ۱۵۰ میلی متر است و می تواند بشنود وبا آزادی کامل حرکت کند.دست و پا دیگر کامل شده است.



● ماه ششم:

جنین تقریبا ۲۵۰ میلی متر است. چشمها حالا دیگر شکل کامل دارند،پرزهای چشایی روی زبان ظاهر می شوند. جنین حالا می تواند هوا را به داخل برد و خارج کند و صدای گریه مانند خفیفی از خود بیرون دهد.در این موقع احتمال تولد زود رس وجود دارد.



● در پایان دوره سه ماهه دوم

اغلب نورونهای مغز و سلولهای عصبی که اطلاعات را ذخیره و منتقل می کنند آماده هستند،تعدادی از آنها بعد از این دوره تولید می شوند.به این حال سلولهای گلیالی که نورونها را حمایت و تغذیه می کنند.در طول حاملگی و بعد از تولد به افزایش سریع خود ادامه می دهند.رشد مغز به معنی تواناییهای رفتاری جدید است.جنین ۲۰ هفته ای را می توان با صوت تحریک و ناراحت کرد.با این حال جنین که در این زمان به دنیا بیاید نمی تواند زنده بماند.ششهای او هنوز کاملا رشد نکرده اند و مغز هنوز نمی تواند حرکات تنفسی و دمای بدن را کنترل کند.



● دوره سه ماهه سوم:

در هفته ۲۴ جنین می تواند درد را احساس کند.در هفته ۲۵ جنین به صداهای دورو بر با حرکات بدن واکنش نشان می دهد.



● در ماه هفتم :

جنین به مرحله زیست پذیری رسیده است(احتمال دارد که در صورت تولد پیش از موعد زنده بماند)از لحاظ فیزیولوژیکی می تواند مزه ها و بو ها را تشخیص دهد. حساسیت در برابر درد تقریبا وجود ندارد.تنفس هنوز سطحی و نا منظم است و توانایی مکیدن و بلعیدن ضعیف است.
دوره سه ماهه سوم،پاسخدهی بیشتر به تحریک بیرونی را نیز به همراه دارد.جنین بیش از ۲ و نیم کیلوگرم وزن کسب می کند و ۱۷/۵ سانتی متر بزرگتر می شود که تقریبا به طور متوسط ۵۰ تا ۵۵ سانتی متر طول دارد.



● در ماه هشتم :

یک لایه چربی اضافه می شود تا به تنظیم دما کمک کند جنین از خون مادرپادتن ها را نیز می گیرد که او را از بیماری محفوظ نگه می دارد،زیرا دستگاه ایمنی خود نوزاد تا چند ماه بعد از تولد خوب کار نمی کند .در هفته آخر رشد جنین متوقف می شود و اغلب جنین ها حالت وارونه می گیرند که تا اندازه ای به خاطر شکل رحم و سنگین تر بودن سر از پاهاست.پسران کمی بیش از دختران وزن داشته و بلند ترند.ضربان قلب سریع تر است و قرمزی رنگ پوست بر طرف می شود.بینایی و شنوایی دارای عکس العمل است.



● تاثیرات محیطی پیش از تولد:

محیط پیش از تولد نوزادان با یکدیگر متفاوت است و فشارهایی که بر یک نوزاد دارد می شود احتمالا به فشارهایی که نوزاد دیگری در معرض آن قرار می گیرد فرق می کند.
تحقیقات نشان می دهد که وضعیت بدنی و عاطفی مادر و محیطی که مادر در نتیجه وضعیت بدنی و عاطفی اش پیش از تولد برای فرزندش مهیا می کند در دوره رشد جنینی و متعاقب آن در سلامت و سازگاری کودک تاثیر مهم دارد





منبع (http://behdashtezanan.blogfa.com/post-56.aspx)

سونای
21st January 2014, 02:36 PM
● فصل دوم: داروها و بارداری



تعداد محدودی از داروهای پر مصرف در دوران بارداری بسیار خطرناک می باشند این داروها شامل داروهای حاوی هورمویهای جنسی مشتقات ارگوتامین برخی مشتقات ویتامین آ و ویتامین د برخی داروهای ضد انعقاد، داروهای ضد سرطان ، داروهای ضد تشنج ، بنزودیازپین ها و غیره می باشند

ویتامین آ یکی از ویتامین های ضروری در دوران بارداری است ولی با دوزهای بالا تر از ۶۰۰۰ واحد در روز اثرات نامطلوبی در رشد و نمو جنین دارد و جزئ داروهای خطرناک در دوران بارداری است مطالعات بر روی حیوانات نشان داده است که ویتامین آ با دوزهای بالا باعث ایجاد ناهنجاریهایی در سیستم اعصاب مرکزی چشم سقف کام و دستگا تناسلی ادراری می شود بنابر این مصرف زیاد غذاها و داروهای سرشار از ویتامین آ از جمله روغن کبد ماهی جگر گوسفند کره مولتی ویتامین و غیره در دوران بارداری توصیه نمی گردد
به علت محدود بودن اطلاعات در مورد اثر داروها بر روی جنین به عنوان یک اصل کلی باید از مصرف داروها در دوران بارداری اجتناب شود

داروها را از لحاظ عوارض جنینی به پنج گروه تقسیم می کنند که شامل

a,b,c,d,x

می باشند

(fda ) تقسیم بندی داروها از نظر میزان خطر برای جنین تقسیم بندی:

● گروه آ :
بر پایه مطالعات کنترل شده در انسان ، مصرف آنها هیچ خطری برای جنین ندارد .


● گروه ب :
بر پایه مطالعات انجام شده بر روی حیوانات ، مصرف این داروها هیچ خطری برای جنین ندارد، اما بررسی کنترل شده ای روی زنان باردار بعمل نیامده یا اینکه مطالعه کنترل شده روی حیوانات ، عوارضی روی جنین نشان داده ولی مطالعات کنترل شده روی زنان باردار ، هیچگونه خطری را بر جنین نشان نداده است .



● گروه سی :

مطالعه بر روی حیوانات تراتوژن بوده اند اما بررسی ها روی زنان باردار نشده ، فقط در صورت سود بیشتر آنها برای مادر بیش از ضرر احتمالی میتوان تجویز کرد .



● گروه دی:

نشانه هایی از خطر این داروها بر روی جنین در دست است . اما با وجود این واقعیت ممکن است ناگزیر از مرف آنها در در بارداری باشیم .( در موارد تهدید جان بیمار )



● گروه ایکس:

مطالعه بر روی انسان حاکی از ایجاد ناهنجاری در جنین است و زیان مصرف آنها آشکارا بیشتر از سود آن است . مصرف توسط زن باردار و یا زنی که قرار است .

سونای
21st January 2014, 02:41 PM
● آنتی بیوتیک ها




● آنتی بیوتیک های سالم در حاملگی :

پنی سیلین ها و سفالوسپورین ها (گروه ب) هستند . تتراسایکلین ها (مانند تتراسایکلین و داکسی سایکلین ) در گروه( د) قرار دارند . این گروه در صورت مصرف در بارداری میتوانند موجب تغییر رنگ دائمی دندان شوند.


کلرامفینکل در گروه(سی ) قرار دارد. مصرف این دارو در نزدیکی زایمان دمیتواند خطر کلاپس قلبی_عروقی یا همان سندرم بچه خاکستری شود . عده ای از متخصصین موافقند در بارداری مصرف نشود .



کوتریموکسازول در نزدیکی زایمان در گروه ( دی ) قرار دارد . زیرا موجب افزایش بیلی روبین آزاد نوزاد و زردی میشود .



جانشین مناسبی برای پنی سیلین در افراد حساس به پنی سیلین است .

B اریترومایسین در گروه

● اسپکتینومایسین در( گروه بی )

● آمینوگلیکوزیدها مانند جنتامایسین در( گروه سی )



این داروها بعلت اثراتی که بر سیستم شنوایی جنین دارند بهتر است برای عفونت های تهدید کننده حیات ذخیره شوند .
در مورد مترونیدازول توافق عمومی وجود ندارد (گروه ب) عده ای آن را به خاطر عوارض تراتوژنیک و موتاژیک در حیوانات در سه ماهه اول بارداری توصیه نمی کند . اگر قرار است طی شیردهی به صورت تک دوز ( برای درمان تریکومونا واژینال) مصرف شود . بهتر است به مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت بعد از مصرف دارو ، شیردهی قطع گردد.



● نیتروفورانتوئین و نالیدیکسیک اسید جزء ( گروه ب ) هستند .

کلروکین که یک داروی ضد مالاریاست در حاملگی قابل مصرف است و در شیردهی نیز مجاز است .

سونای
21st January 2014, 02:42 PM
● ضد دردها




ضد درد و تب انتخابی در حاملگی استامینوفن است . آسپرین در گروه c است و در صورت مصرف در سه ماهه سوم در( گروه دی ) جای میگیرد .
این دارو مکانیسم هوموستاز را در مادر و نوزاد مختل میکند و منجر به خونریزی شدید میشود .مقادیر زیاد آن سبب افزایش مرگ و میر پره ناتال ، تاخیر رشد داخل رحمی و ناهنجاری میشود . اما مقادیر کم آن ، این عوارض را ندارد . مصرف آن در نزدیکی زایمان حتی در مقادیر کم ، سبب طولانی شدن زمان زایمان و خونریزی زیاد زایمانی میشود . طی شیردهی بهتر است دارو بعد از دفعات شیر دادن مصرف شود.

ارگوتامین که در درمان میگرن مصرف میگردد جز( گروه د) است و در شیر دهی ممنوع است. کلا مهارکننده های سنتز پروستاگلندین ها مانند بروفن ، ایندومتاسین و آسپرین موجب بسته شدن پیش از موعد مجرای شریانی جنین و تداوم افزایش فشار خون فشار ریوی میشوند. این داروها با مهار کردن درد، میتوانند موجب طولانی شدن زمان زایمان شوند . مصرف این گروه در شیردهی مجاز است .
تری فلوپرازین و اکسازوپام که آرام بخش هستند در گروه س قرار دارند . هیوسین که یک ضد درد احشایی است در گروه س است . این دارو در سه ماه اول با احتمال بروز ناهنجاری کوچک همراه بوده است .

سونای
21st January 2014, 02:44 PM
● داروهای ضد تشنج




داروهای ضد صرع اگر چه همگی عوارض سوء ثابت شده ای در جنین ایجاد میکنند اما با توجه به اینکه عدم کنترل تشنجات در مادر باردار میتواند برای مادر و جنین ، تهدید کننده ی حیات باشد ، مورد استفاده قرار میگیرند .
● مواد هورمونیocp
او سی پی های مرکب و مواد هورمونی استروژنی در( گروه ایکس) هستند . فرآورده های حاوی پروژستین تنها در گروه دی قرار دارند .
کورتیزول نیز دی است .
بتامتازون و دگزامتازن در گروه سی و پردنیزولون در گروه دی است .
آنتی اسید ها
رانیتیدین و سایمتیدین که مهار کننده تشنج اسید معده هستند در بارداری در گوه بی اند ولی در شیردهی بعلت مهار ترشح شیر اسید معده نوزاد منع مصرف دارند.
متیل دوپا در( گروه سی ) است و داروی معمول کنترل فشار خون در حاملگی است . دیورتیک تریامترن
h در گروه دی است

سونای
21st January 2014, 02:47 PM
● ضد تیروئید



پروپیل تیوراسیل در گروه دی قرار دارد و علی رغمأ آثار سوء بر جنین نسبت به بقیه داروهای این گروه ضرر کمتری دارد و انتخابی دوره حاملگی است .(ptu)

سونای
21st January 2014, 02:49 PM
واکسن ها




واکسن سرخک ، سرخجه ، اوریون و آبله در گروه ایکس است .





تقویت کننده های قلب


دیگوکسین در( گروه سی ) است و در شیردهی مجاز است .





شل کننده عضلات رحم

سولفات منیزیم و ریتودرین در گروه ب اند .

سونای
21st January 2014, 02:55 PM
● اتانول

گروه دی است اما مصرف طولانی یا مقادیر بالای آن جز گروه ایکس است .و در شیر دهی بلا مانع است .باید به وجود الکل در الگزیرها توجه داشته باشد .





● ضد کرم ها


● مبندازول در گروه سی و پیپرازین در گروه ب است .

سونای
21st January 2014, 02:56 PM
● ضد سرفه و آنتی هیستامین



● دکسترومتورفان (ضد سرفه) ، دیفین هیدرامین (ضد حساسیت و ضد سرفه ) و پرومتازین ( ضد استفراغ ، ضد حساسیت ، و بعنوان همراه با داروی مخدر در طول درد های زایمان ) در گروه سی قرار دارند .

دکسکلرفنیرامین( ضد حساسیت) در گروه بی است .



دیمن هیدرانات ( ضد تهوع و استفراغ و سرگیجه ) نیز در گروه بی قرار دارند .

سونای
21st January 2014, 02:59 PM
● منادیون ( ویتامین k3)


( گروه سی ) است اما در سه ماهه سوم یا نزدیک زایمان ( ایکس ) است . زیرا موجب افزایشروبین خون نوزاد و کرنیکتروس میشود .

سونای
21st January 2014, 03:06 PM
داروهای گروه ایکس غیر مجاز است و به هیچ عنوان نباید در دوران بارداری مصرف شوند.









۱-chorionic Gonadotrophin(HCG) 2-Clomiphene 3-estrogens 4- Danazol 5-dihydroergotamine 6-Emetine 7-Ergotamin-c 8-finasteride 9-fluorouracil 10-flurazepam 11-fluvastatine 12-isotretinoine13-lovastatine 14-Menotropins(HMG) 15-Methyltestestorone 16-progestrone 17-Quinin 18-Warfarin







X گروه



-Amikacin 2-amiodarone 3-amitriptiline 4-ASA 5-Atenolol 6-Azoathioprine 7- Antineoplastics 8-Belladona pb 9-captopril 10-carbamazepine 11-carbimazole 12-chlormethine 13-chlordiazpoxide 14-clidinum-c 15-cyclopentolate 16-cyprotron compound 17- Danazole 18- Diazepam 19-Diazoxide 20-Doxycycline 21-codeine 22-hydroxyurea 23-Ibuprofen 24-imipramine 25-indomethacin 26-Insulin 27-Lithium carbonate 28-Lorazepam 29-Medroxyprogestrone 30-Megestrol 31-Methimazole 32-Methotrexate 33-Midazolam 34-Multivitamine therapeutic 35-Nandrolone 36-Naproxen 37-oxazepam 38-Nortriptiline 39-Penicillamine 40-Perphenazine 41-phenobarbital 42-phenytoin 43-primidone 44-propylthiouracil 45-spironolactone 46-streptomycin 47-sulfadiazine 48-Tamoxifen 49- Testestrone 50-Tetracycline Tobramycin 51-Valproate sodium 52-Vitamin A 53-Vitamin A+D 54-vitamin D3



Dگروه











با توجه به اهمیت موضوع در اینجا به داروهای گروه دی و ایکس اشاره میشود




و تراتوژن های دوران بارداری…..

سونای
21st January 2014, 03:08 PM
● اثر تشعشع در نقایص مادرزادی


پرتو یونیزه کننده سلولهای در حال تکثیر را به سرعت از بین می‌برد، بنابراین یک عامل تراتوژن قوی است. بسته به مقدار اشعه و مرحله‌ای از تکامل که در آن اشعه تاثیر می‌کند، تقریبا هر نوع نقص هنگام تولد ممکن است ایجاد شود. تشعشع ناشی از انفجار هسته‌ای هم تراتوژنیک است. بررسی فرزندان زنان ژاپنی که در زمان انفجار بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی باردارد بودند، نشان داد که در بین بازماندگان ، ۲۸ درصد سقط جنین داشتند.
۲۵ درصد فرزندان به دنیا در یک سال اول پس از تولد از بین رفتند و ۲۵ درصد از کودکان باقی مانده دچار ناهنجاری دستگاه اعصاب مرکزی از جمله آنانسفالی شدند. علاوه بر این تشعشع می‌تواند به عنوان یک عامل جهش‌زا اثر کند و باعث تغییرات ژنتیکی در سلولهای زایا و ایجاد ناهنجاری مادرزادی شود.

سونای
21st January 2014, 03:09 PM
تاثیر داروها در ایجاد نقایص مادرزادی





یکی از داروهایی که در نقایص مادرزادی تاثیر دارد، تالیدومید است که دارویی ضد تهوع و خواب آور است. در ۱۹۶۱ در آلمان غربی ، تعداد موارد آملیا و مروملیا که ناهنجاری نادری است، ناگهان افزایش نشان داد. به دنبال کشف این موضوع و با بررسی سابقه پیش از تولد کودکان ، روشن شد که بسیاری از مادران آنها در اوایل دوران بارداری ، تالیدومید مصرف کرده بودند.
داروهای دیگری نیز قدرت تراتوژنیک دارند از جمله دی فنیل هیدانتویین ، اسید والپروییک و تری‌متادیون که توسط زنان مبتلا به صرع مصرف می‌شوند. بویژه ، تری‌متاریون و دی فنیل هیدانتویین می‌توانند طیف گسترده‌ای از ناهنجاری را ایجاد کنند از جمله نقایص سر و صورت ، هیپوپلازی ناخن و انگشت ، ناهنجاریهای رشد و عقب ماندگی ذهنی ، این نقایص مجموعه‌ای مشخص از اختلالات ظاهری را ایجاد می‌کنند که سندرمهای تری‌متاریون و هیدانتویین جنینی نامیده می‌شوند.
اسید والپروییک هم باعث اختلالات جمجمه‌ای صورتی می‌شود اما این ماده بیشتر تمایل به ایجاد نقایص لوله عصبی دارد. داروهای ضد جنون فنوتیازین و لیتیوم به عنوان تراتوژن شناخته شده‌اند. شواهد دال بر تراتوژنیسیته فنوتیازینها ، ضد و نقیص هستند ولی در مورد لیتیوم ، این مساله اثبات شده‌تر است. به هر حال ، استفاده از این داروها را دوران بارداری ، قویا خطرساز دانسته‌اند.

سونای
21st January 2014, 03:10 PM
● داروهای ضد اضطراب



مپروبامات ، کلرویازپوکساید و دیازپام یا الیوم مشاهدات مشابهی انجام گرفته است. بررسیهایی که در گذشته انجام شده نشان داده که استفاده مادر از دیازپام در دوران بارداری ، خطر ایجاد لب شکری همراه با کام شکری و یا بدون آن را تا چهار برابر افزایش می‌دهد.

سونای
21st January 2014, 03:12 PM
داروی ضد انعقاد



وارفارین تراتوژنیک است ولی هپارین اینطور نیست. داروهای مهار کننده آنزیم تبدیل آنژیوتانسین که ضد فشار خود هستند باعث وقفه رشد ، اختلال عملکرد کلیوی ، مرگ جنین و اولیگوهیدرآمینوس می‌شوند.

سونای
21st January 2014, 03:13 PM
مصرف سیگار



با نقایص مادرزادی شدید مرتبط نیست ولی می‌تواند باعث اختلال رشد درون رحمی و زایمان زودرس شود. همچنین شواهدی دال بر ایجاد اختلالات رفتاری ناشی از سیگار و نیز در دست هستند.

سونای
21st January 2014, 03:14 PM
● ایزوترتینوئین




۱۳- سیس رتینوئیک اسید که از ترکیبات مشابه ویتامین a است ، مجموعه مشخصی از ناهنجاریها را ایجاد می‌کند که به عنوان امبریوپاتی ، ایزوترتینوئین یا ویتامین a شناخته شده است. این دارو برای درمان درماتوزهای مزمن تجویز می‌شود ولی شدیدا تراتوژنیک است و تقریبا هر نوع ناهنجاری را ممکن است ایجاد کند. حتی مصرف رتینوئیدهای موضعی مانند اترتینات می‌تواند باعث ایجاد اختلالات شود.

سونای
21st January 2014, 03:16 PM
● هورمونهای آندروژنی




در گذشته ، اغلب از پروژستین‌های مصنوعی برای جلوگیری از سقط در حاملگی استفاده می‌شد. پروژستین‌های اتی‌استرون و نوراتی‌استرون ، فعالیت آندروژنی قابل توجهی دارند و به دفعات باعث مردانه شدن اندامهای تناسلی در رویانهای مونث شاند. این ناهنجاریها شامل بزرگ شدن کلیتوریس و درجات گوناگونی از بهم پیوستن چین‌های لابیواسکروتال هستند.

سونای
21st January 2014, 03:18 PM
● قرصهای خوراکی ضد بارداری




قرصهای ضد بارداری که حاوی استروژن و پروژسترون هستند، قدرت تراتوژنیک اندکی دارند. اما از آنجا که هورمونهای دیگری مثل دی اتیل استیل بسترول ناهنجاری ایجاد می‌کنند، استفاده از این داروها نیز در صورت وجود احتمال بارداری ، باید قطع شود.

سونای
21st January 2014, 03:20 PM
● کورتیزون



بررسیهای تجربی به دفعات نشان داده‌اند که تزریق کورتیزون به موشها و خرگوشها ، در مراحل خاصی از بارداری باعث افزایش درصد بروز کام شکری در نوزادان می‌شود. البته کورتیزون به عنوان یک عامل محیطی ایجاد کننده کام شکری در انسان ، شناخته نشده است.

سونای
21st January 2014, 03:22 PM
دسته های دارویی و ملاحظات مادری و جنینی آنها :

سونای
21st January 2014, 03:23 PM
آرام بخش ها (بنزودیازپین ها) ـ دیازپام (والیوم)



● ملاحظات مادری


با افزودن به ویتامین ها و مایعات وریدی برای درمان استفراغ های حاملگی می تواند مفید باشد. اضطراب در حاملگی روش درمانی متفاوت دارد چون موجب کاهش حرکت جنین می شود. در پیشگیری و درمان تشنج های الکامپسی استفاده می شود.
معمولا به عنوان اولین خط درمان توصیه نمی شود چون اثرات بالینی آن در مقایسه با منیزیم سولفات کمتر ثابت شده است.
یافته های اولیه با انجام مطالعات هم گروهی تایید نشده است.
در صورت لزوم باید در دوره های کوتاه و با دوزهای کم مصرف شود.




ملاحظات جنینی


موجب تضعیف طولانی مدتی cns جنین با علائمی چون : هیپوتونی ، ارامش بخش ، تضعیف مکیدن ، آینه دوره ای ، سیانوز ، اختلال متابولیکی در واکنش به استرس، سندرم نوزاد شل و علائم نوزاد معتاد می شود که برای ساعت ها یا ماه ها بعد از تولد می تواند باقی بماند.




ملاحظات شیردهی

اگر دوز دریافتی مادر زیاد و یا نوزاد نارس باشد نیاز به مراقبت ویژه می باشد.

سونای
21st January 2014, 03:26 PM
● داروهای آلکیله : سیکلوفسفامید (سیتوکسان)




ملاحظات مادری

در درمان های چند دارویی یا ترکیبی برای سرطان سینه ، تخمدان ، خون و سیستم لنفاوی استفاده می شود از رایج ترین عوارض ناباوری گذرا و بدخیمی های ثانویه می باشد.
بر طبق گزارش های حاصله این دارو می تواند در حاملگی های بی خطر استفاده شود.




ملاحظات جنینی

از جفت عبور می کند.
سرکوب هماتولوژیک در نوزادان و بدخیمی ثانویه گزارش شده است.
عوارض ناشی از تماس داخل رحمی عبارتند از : کاهش رشد ، میکروسفالی ، پل بینی پهن ، سین داکتیلی و هیپوپلازی انگشتان.




ملاحظات شیردهی



با شیردهی سازگار نیست.
در غلظت های بالا وارد شیر مادر می شود.
به طور رایج موجب نوتروپنی در نوزاد می شود.

سونای
21st January 2014, 03:29 PM
دسته هورمون ها یا اندروژن ها :


متیل تستسترون ، مدروکسی پروژسترون استات ، دانازول



ملاحظات مادری


داده های موجود برای تعیین میزان خطر در انسان کافی نمی باشد با این بعضی از گزارشات نشان داده اند که پروژستین صناعی موجب ویریلاسیون خفیف در دستگاه تناسلی خارجی زنان می شود.




ملاحظات جنینی



تماس در سه ماهه ی اول اندیکاسیون انجام سونوگرافی اناتومیک در ۱۸-۲۲ هفته ی حاملگی است.

سونای
21st January 2014, 03:31 PM
● متیل تستسترون (ادرال ، تسترد)






ملاحضات مادری


در اندومتریوز و درمان سرطان سینه توصیه می شود ولی برای جراحی مناسب نیست.





ملاحظات جنینی

معلوم نیست که از جفت عبور می کند ولی در مطالعات حیوانی دیده شده است که موجب دو جنبی کاذب در جنین مونث می شود و در جنین مذکر خطر هیپوسپادیازیس را افزایش می دهد.





ملاحضات شیردهی

ناشناخته اگر از شیر عبور می کند و به مقدار کم در شیر دفع می شود.

سونای
21st January 2014, 03:32 PM
● مدورکسی پروژسترون استات




ملاحضات مادری

گاهی برای افزایش میل جنسی در ترکیب با استروژن توصیه می شود.
برای پیشگیری از سقط خود به خود در سه ماهه ی اول تجویز می شود با این حال ۱- مطالعات خوبی برای اثبات این ادعا انجام نشده است. ۲- بعد از درمان با آن موجب افزایش قابل توجهی در ایجاد حاملگی نا به جا نشده است.




ملاحظات جنینی

شواهدی دال بر تراتوژن زایی وجود ندارد.




ملاحضات شیردهی

ترشیح شیر را سرکوب نمی کند ولی روی نوزاد اثر نامطلوب می گذارد.
به طور معمول به عنوان ضد بارداری سه روز در بعد از زایمان تجویز می شود چون قطع پروژسترون محرک شروع لاکتوژ نزیس است.

سونای
21st January 2014, 03:34 PM
● دانازول (دانوکرین ـ داناترل)






ملاحظات مادری

برای اندومتریوز موثر است.
به عنوان داروی ضدبارداری موثر نیست و اگر بیمار حامله شود باید بلافاصله قطع شود.
در طی بارداری مصرف آن توصیه نمی شود.


ملاحضات جنینی

در عبور از جفت شناخته نشده است.
جزء داروهای گروه x طبقه بندی می شود.
اگر جنین در تماس با آن قرار گیرد ختم بارداری لازم نیست.
در جنین های مونث اثرات اندوژنی دارد شامل اتوزمی واژن ، هیپرتروفی کلیتوریس ، اتصال لب ها و آمبیجیوس ژنیتال.




ملاحضات شیردهی

ناشناخته اگر وارد شیر می شود.
در دوران شیردهی منع مصرف دارد.

سونای
21st January 2014, 03:36 PM
● انتی متابولیت ها : متوترکسات (فولکس ، مگزات و …)




ملاحضات مادری

به طور معمول برای درمان حاملگی نه به جا، بیماری های نئوپلازی، اختلالات اتوایمیون و بیماری های التهابی (کرون، آرتریت روماتوئید) توصیه می شود.
در ترکیب با میزوپروستول برای ایجاد سقط در حاملگی داخل رحمی موثر شناخته شده است.
در موارد استفاده در حاملگی نا به جا تا زمانی که سطح بتا hcG سرم نرمال شود فرد باید پیوسته آزمایشات کلینیکی انجام دهد.
زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید طی سه ماه اول بعد از زایمان دچار یک حالت سوزشی می شوند که نیاز به دارو درمانی پیدا می کنند.





ملاحضات جنینی

تمامی در سه ماهه ی اول بارداری موجب افزایش خطر مالفورماسیون های جنینی شامل کراینوفاسیال ، قلبی ریوی، استخوان بندی محوری ، ناهنجاری های دستگاه گوارش و عقب ماندگی ذهنی می شود.
در اکثر حاملگی هایی که با دوزهای کمتر تماش داشته اند اثر نامطلوب نداشته است.
تماس در اواخر حاملگی بی خطر به نظر می رسد.





ملاحضات شیردهی

ناشناخته اگر وارد شیر می شود.
دور نمای بی خطر بودن آن تغییر کرده است اما به طور کلی در مادرهای تحت مراقبت منع مصرف دارد.

سونای
21st January 2014, 03:38 PM
● آنتی تیروئیدها (پروپیل تیوراسیل ، متیمازول)




ملاحضات مادری

افراد مبتلا به هایپروتیروئیدی در طی بارداری باید هر ۳-۴ هفته یکبار از نظر عملکرد تیروئید بررسی شوند بیماری گریوز رایج ترین عامل برای ایجاد هایپرتیروئیدی در طی بارداری است. پزشکان توصیه می کنند که کمترین دوز لازم برای حفظ t3 و t4 در بالاتر از سطح نرمال برای این زنان استفاده شود. در زنانی که قبلا تحت درمان یه رادیواکتیو یا تیروئیدکتومی قرار گرفته احتمال تولید آنتی بادی محرک تیروئید وجود دارد به همین با خاطر جنین در معرض خطر است و باید از طریق سونوگرافی های مداوم از لحاظ رشد و بروز گواترا اولیه زودرس شود.





ملاحظات جنینی

واکنش جنین با توجه به پاسخ ها در متفاوت و غیر قابل پیش بینی است.





ملاحظات شیردهی

هیچ اثر کاهشی برروی عملکرد یا جسم غده تیروئید نداشته است و در نوزاد شیرخوار پیشرفت طبیعی دیده شده است.

سونای
21st January 2014, 03:40 PM
● پروپیل تیو راسیل






ملاحظات مادری

اولین خط درمان در بیماری گرویز در طی بارداری است چون خطرهای کمتری نسبت به متی مازول دارد.




ملاحظات جنینی

از جفت عبور می کند.
با هیپرتیروئیدی جنین و در موارد نادر با آپلازی پوست ارتباط دارد.
گاهی برای سنجش عملکرد تیروئید انجام کورد و سنتز توصیه می شود.




ملاحظات شیردهی.

از غشا به راحتی عبور می کند.
غلظتش در شیر خیلی کم است.

سونای
21st January 2014, 03:42 PM
● متی مازول (تیامازول، مرکازول،تاپازول)





ملاحضات مادری

دومین خط درمان در بیماری گریوزاست.





ملاحضات جنینی

از جفت عبور می کند
می تواند گواتر جنینی ایجاد کند و حتی ممکن است با توجه به دوز و شکل مصرفی ایجاد کریتینیسم کند. با انومالی های جنینی مثل : آپلازی پوست ، اترزی ازوفاژیال واترزی کوان مرتبط است. هیچ نوع اثر زیان باری در دوزهای بیشتر از ۲۰ میلی گرم در روز بر روی عملکرد یا جسم غده تیروئید از طریق مطالعه ی طولانی مدت بر روی بچه هایی در تماس با آن قرار داشته اند دیده نشده است.





ملاحضات شیردهی

در شیر تراوش می شود.

سونای
21st January 2014, 03:46 PM
● وارفارین (کومادین)





ملاحضات مادری

در حاملگی منع مصرف دارد.
گزارش رضایت بخش یا مطالعات خوبی در دست نیست.
خطر اختلالات خونریزی دهنده در حاملگی ۱۸% است به همین خاطر اگر در بارداری مصرف شود نیاز به توجه ویژه هست.

برخلاف تمام تلاش هایی که برای پیشگیری از ترمبوآمبولیک انجام شده است اما هنوز هم یکی از دلایل اصلی موربیدیته و مورتالیته مادری در طی بارداری می باشد. دوز بیشتر از ۵ mg در روز با خطر ایجاد پیامدهای نامطلوب بیشتر در ارتباط است.


در زنانی که قلبشان دریچه ی مکانیکی دارد برای پیشگیری یا درمان ترمبو آمبولی عروق، INR 5/3-5/2 توصیه می شود، چون

۱- معتقدند که این سطح INR خطر هموراژی که معمولا با دوزهای بالاتر مرتبط است را به حداقل می رساند.
۲- روش دسترسی ایمن و بی خطر : زنانی که ضد انعقادها را با دوزهای درمانی همراه با این دارو در قبل از حاملگی برای اختلالات ارثی یا اکتسابی استفاده می کنند باید آن را با دوزهای درمانی هپارین غیرفعال یا هپارین با وزن مولکولی پایین تا قبل از هفته ی ۶ حاملگی تغییر دهند.


براساس مطالعات قبلی موربیدیته مادری در افرادی که عروق پروتزی حاوی مواد بیولوژیک دارند بالاتر است.

۱- اشتقاقات کومارین بی خطر و موثر اند و به امبریوپاتی منجر نمی شوند.
۲- در چنین مواردی ممکن است درمان با هپارین موثر نباشد، ادامه ی مصرف وارفارین ممکن است خطر کمتری داشته باشد، اگرچه در بیشتر موارد پزشک در سن حاملگی بین ۶-۱۲ هفته توصیه به مصرف هپارین یا هپارین با وزن مولکولی پایین می کند.

اگر وضعیت مادر به گونه ای باشد که به ضد انعقاد با وارفارین نیاز داشته باشد باید در ۳۶ هفتگی جانشین هپارین شود تا خطر بی حسی اپیدورال یا نخاعی (هماتوم بین سخت شامه و نرم شامه) را کاهش دهد و درمان با وارفارین باید بعد از بارداری هم ادامه داده شود.






ملاحضات جنینی

تراتوژن است.

تماس طی ۶-۱۰ هفتگی با امبریوپاتی (شاید به طور ثانویه در اثر کمبود ویتامین k) و بعد از ۱۰ هفته با فتوپاتی مرتبط است (شاید به طور ثانویه در اثر میکروهموراژی)
سندرم وارخارین شامل : هیپوپلازی بینی ، میکروفتالمی ، هیپوپلازی اندام های حرکتی ، محدودیت رشد داخلی رحمی، بیماری قلبی ، اسکلیوزیس و انحناس طرفی ستون مهره ها ، کری و عقب ماندگی ذهنی
در تعداد زیادی از زنانی که به خاطر دریچه ی مصنوعی درمان شده اند بروز سندرم وارفارین جنینی ۶/۵ درصد بود، نسبت از دست دادن حاملگی ۳۲% و نسبت مرده زایی ۱۰% از حاملگی ها با سن حداقل ۲۰ هفته از شامل می شود.
رایج ترین مالفورماسیون های سیستم اعصاب مرکزی عبارتند از : فقدان جسم پنبه ای ، مالفورماسیون دندی والکر و آترزی چشم.
مطالعات همگروهی نشان داده است که بچه هایی که در داخل رحم با این دارو تماس داشته اند در سنین مدرسه اختلالات نورولوژیک در آنها زیاد شده بود و IQ در آنها کمتر از ۸۰ بود.




ملاحضات شیردهی

در طی شیردهی می تواند مصرف شود چون وارد شیر نمی شود.

سونای
21st January 2014, 03:49 PM
● لیتیوم (کسالیس ، لیتوکارب ، لیتونات)





ملاحضات مادری

در درمان اختلالات روانی (پیشگیری از مانیای راجعه و افسردگی دو قطبی و کاهش دادن رفتارهای ایجاد کننده خودکشی) استفاده می شود ولی به طور معمول برای کنترل فوری ماینال حاد استفاده نمی شود. و درمانی طی بارداری نباید ادامه داده شود به خاطر اینکه خطرهای جنینی باید در مقابل خطرات اکساسربایشن بیماری مادری متعادل شود.

پزشکان باید آگاه باشند که بارداری و به ویژه دوره نفاس زمان های پرخطری برای برگشت اختلال دو قطبی است، هم چنین قطع ناگهانی دارو می تواند با افزایش بروز بیماری در ارتباط باشد.

توصیه های ACOG (2008) :

1- درمان در زنانی که مراحل نادر و خفیف بیماری را داشته اند باید به تدریج تا قبل از لقاح قطع شود
۲- درمان در زنانی که مراحل شدید بیماری را دارند اما خطر بروز بیماری در آنها متوسط است باید تا قبل از لقاح قطع شود ولی بعد ارگانوژنز دوباره شروع شود.
۳- درمان در زنانی که مراحل نادر و شدید بیماری را دارند باید در طی بارداری ادامه داده شود و درباره ی خطرات آن به بیمار توصیه هایی می شود.


نگرانی اصلی درباره ی مصرف لیتیوم قبل از زایمان است :

۱- در اکثر موارد توصیه می شود که دارو حداقل تا یک مه قبل از زایمان به تدریج قطع شود، سطح سرمی بین ۵/۰ – ۲/۱ meq/l حفظ شود.
۲- بعد از ۳۵ هفتگی سطوح سرمی باید به طور هفتگی پایش شود و درمان باید قطع شود یا مصرف دارو اندازه ی ۴/۱ مقدار اولیه تا ۲-۳ روز هفتگی قبل از زایمان کاهش داده شود.





ملاحظات جنینی

از جفت عبور می کند و یک تراتژون ضعیف است (موجب افزایش مالغورهاسیون های قلبی ارثی می شود)
با اختلالاتی چون اریتمی های قلبی جنین و نوزاد، هیپوگلیمی، دیابت نفروژنیک، پلی هیدرآمنیوس تغییرات در عملکرد تیروئید، زایمان زودرس، LGA و سندرم نوزاد شل مرتبط است.

در چندین مطالعه مشاهده شده است که موجب افزایش شیوع انومالی ابستین می شود با این حال این یافته در یک مطالعه ی چند مرکزی تائید نشده است.

نسبت خطر ایجاد مالفور ماسیون های قلبی تقریبا ۷/۷-۲/۱ و برای کل مالفورماسیون های ارثی ۳-۵/۱ است.
در زنانی که در سه ماهه ی اول مصرف داشته اند برای جنین اکوکاردیوگرافی توصیه می شود.



ملاحضات شیردهی

در شیر دفع می شود و به مقدار قابل اندازه گیری در نوزاد دیده شده است.
مادران درمان را باید ادامه دهند ولی شیردهی هم موضوع مهمی است.
میزان کلیرانس کلیوی در نوزادان خیلی کمتر از بزرگسالان است بنابراین سطح داروی در گردش در آنها خیلی بیشتر از انتظار است.
اگر لیتیوم در شیردهی باید مصرف شود سطوح آن در خون نوزاد باید اندازه گیری شود و هم چنین باید به اثرات مضر و عوارض آن در نوزاد توجه کرد.

سونای
21st January 2014, 03:52 PM
● میزوپروستول (سایتوتک)




ملاحضات مادری

FDA مصرف در حاملگی را تائید نمی کند.
به طور معمول FDA مصرف آن را برای درمان و پیشگیری از بیماری اوالسر روده ای ناشی از NSAId ها تائید می کند. در مطالعاتی که انجام شده نشان داده شده است که به طور گسترده در القای لیبر در سه ماهه دوم و سوم و هم چنین رسیده کردن سرویکس استفاده می شود.

در ترکیب با میفر پروستون بی خطر است و در ختم حاملگی اولیه به کار می رود.

در سال ۲۰۰۰ درباره ی تولید دارو نامه ای برای تهیه کنندگان سلامتی در U.S ارسال شد که در آن هشدار داد که درباره ی استفاده از میزوپروستول در حاملگی و مسائل مامایی اطلاعات مطمئنی در دست نیست. در سال ۲۰۰۲ ، ACOG تایید کرد که همچون دیگر داروهای پروستا گلندینی رسیده کننده سرویکس خطر پارگی رحم در زایمان واژینال بعد از زایمان سزارین قبلی به مقدار زیادی افزایش می دهد.


توصیه های ACOG در سال ۲۰۰۳ :

۱- اگر برای رسیده کردن سرویکس یا القای لیبر در سه ماهه دوم استفاده می شود در اولین دوز که ۲۵ میکروگرم است نیاز به توجه و مراقبت است.
۲- دوزهای بالاتر از ۵۰ میلکروگرم در ۶ ساعت در بعضی شرایط می تواند استفاده شود.
۳- از جمله مشکلات ناشی از آن تحریک بیش از حد رحم و مکونیومی شدن مایع آمنیوتیک است.
۴- زمان تجویز دارو باید بیشتر از ۳-۶ ساعت باشد.
۵- اکسی توسین حداقل تا ۴ ساعت بعد از آخرین دوز میزوپروستول نباید مصرف شود.
۶- در موارد مصرف برای القای لیبر باید ضربان قلب جنین و فعالیت رحم کنترل شود.
۷- در زنانی که اسکار قلبی رحم دارند منع مصرف دارد.






ملاحضات جنینی

موجب نزول متغیر جنین و افزایش شیوع مکونیال می شود.
اگرچه مشکلات ایجاد شده در اثر مصرف این دارو بیشتر از اکسی توسین است اما موجب افزایش زایمان سزارین در اثر دیسترس جنینی یا اسیدی شدن خون بند ناف نمی شود.
نقایص مادرزادی شامل نقایص جمجمعه ای ، فلج عصب کراینال ، مانمورماسیون های صورت و نقایص دست و پا به دنبال شکست سقط های طبی در سه ماهه ی اول گزارش شده است.




ملاحضات شیردهی

در شیر دفع می شود.
سطوح شیری به سرعت بالا و پایین می رود (به طور کلی طی ۵h غیرقابل سنجش می شود) و نوزاد کمتر در معرض تماس با آن قرار می گیرد.

سونای
21st January 2014, 03:56 PM
● ضد بارداری های خوراکی



ملاحضات مادری


مطالعات متعددی بی خطری و تاثیر مصرف ضدبارداری های هورمونی در زنان سالم را تعیین کرده است :
۱- داده ها برای زنانی که مشکلات طبی محدود کننده دارند کامل نیست.
۲- تصمیم گیری برای پیشگیری به ویژه در زنانی که مشکلات بالینی دارند است.
۳- عوامل خطر مهمی که توصیه می شود قبل از تجویز هر نوع کانتراسپتیو هورمونی بررسی شود عبارتند از : سن ، سیگار ، هایپرتانسیون ، دیابت دیس لیپیدمی و میگرن.
۴- گاهی داروهای مصرفی برای بیماری های مزمن ممکن است تاثیر کانتراسپتیوهای هورمونی را تغییر دهد.
۵- حاملگی در چنین مواردی برای مادر و جنین خطرهای بزرگ و اساسی دارد.


- برای اطلاعات بیشتر به جدیدترین اطلاعیه acog (2006) که این موضوع را به طور گسترده و مفصل شامل می شود مراجعه کنید.
- گزارش شده است که آنتی بیوتیک ها موجب شکست کانتراسپیتو می شوند با این حال شواهد فقط برای ریفامپین وجود دارد.
- در زنانی که ضد تشنج مصرف می کنند کاهش سطوح سرمی کانتراسپیتو گزارش شده است با این حال تخمک گذاری و حاملگی ناخواسته دیده نشده بود.
- شکست کانتراسپتیو در زنان چاق بالاتر است با این حالت مصرف آن جز در موارد ضرورری نباید قطع شود.




ملاحضات جنینی :

- خطر ایجاد مالفورماسیون های مادرزادی احتمالا به داروهای استفاده شده برای کنترل بیماری های طبی خاص بستگی دارد نه مصرف کانتراسپتیوهای خوراکی (به مبحث ضد تشنج ها مراجعه کنید)

- حدود ۱% از زنان حامله در نیمه ی اول بارداری از کانتراسپتیوهای خوراکی استفاده می کنند. به این ترتیب جنین در معرض استروژن قرار می گیرد با این حال تماس با استروژن با پروژسترون در پیدایش مالفورماسیون تاثیر ندارد.

- رابطه ی علتی بین سندرم آنومالی چند گانه (ستون مهره ها ـ قلبی ـ نایی مروی ـ کلیوی ـ دست و پا و مقعدی) و تماس با پروژسترون ـ استروژن مادری ثابت شده است.

- نتایج حاصل از مطالعه ای که برای تعیین رابطه ی بین کانتراسپتیو خوراکی و نقایص تولد (آنومالی دست و پا) انجان شده بود نشان داد که فقط روی مردها اثر کرده است، با این حال پیشنهاد شد که اثر تراتوژن زایی آنها به پیش زمینه ی افراد بستگی دارد.

- جدیدا زایمان نوزاد دچار مالفورمایمون در زنانی که در اوایل بارداری از کنترایستیوهای خوراکی استفاده کردند با مصرف سیگار افزایش می یابد.

- در مطالعه ی جدید نشان داده شد که تماس دادمن رحمی با دوز بالای دپوپروورا روی رشد جنین اثر می گذارد.

- محققین توصیه کردند که مدروکسی پروژسترون به خاطر تراتوژن زایی زیاد نمی تواند تجویز شود و حتما بیماری های قلبی مادرزادی و نقایص کوچک شدن اندام های حرکتی وجود ندارد.

- چندین مطالعه به پیامد ناشی از تماس جنینی با سوونور جسترل در زنانی که به دنبال پیشگیر از بارداری اضطراری هستند پرداخته است.

- اگر پیشگیری اضطراری هورمونی در اوایل بارداری به طور غیر عمد انجام شود مادر و جنین هیچ کدام آسیب نخواهد دید.






ملاحظات شیردهی

بعد از زایمان قدرت انعقادی زنان برای هفته ها بالا باقی می ماند.
در نتیجه طبقه بندی داروهای ضد بارداری خوراکی مصرف آنها فقط تا ۴ هفته بعد از زایمان در زنان غیر شیرده توصیه می شود.
کانتراسپتیوهای خوراکی فقط پروژستینی و مدروکسی پروژسترون استات استروژن ندارند به همین خاطر مصرف آنها بلافاصله بعد از زایمان بی خطر است.

سونای
21st January 2014, 03:58 PM
● رتینوئیدها : ایزوترتینوین (اکوتان)




ملاحظات مادری

در حاملگی منع مصرف دارد.
پزشکان قبل از تجویز باید مطمئن باشند که مریض باردارشیت و باردار شود (فقط با رضایت اجباری پزشکان ممکن است آن را تجویز کنند)
برترین و قوی ترین سیستمی که از تماس منع می کند اساس اینترنتی دارد، کارایی سیستم وصل شده iPLEDGE نامیده می شود.دو روش قابل اطمینان از کنترل تولد باید همزمان از یک ماه قبل از شروع درمان، طی درمان و حداقل برای یک ماه بعد از درمان استفاده شود (مگر اینکه خودداری روش انتخابی کنترل تولد باشد)





ملاحظات جنینی

خود دارو و متابولیت های فعال آن از جفت عبور می کنند و به عنوان تراتوژن شناخته شده اند. سیستم های مختلفی از بدن شامل CNS ، قلبی عروقی و اندوکرین تحت تاثیر قرار می گیرد و به همین خاطر آسیب می تواند بسیار شدید باشد.
عقب ماندگی ذهنی بدون مالنورماسیون هم گزارش شده است.



ملاحظات شیردهی

ناشناخته اگر وارد شیر انسان می شود.
به خاطر عوارض مفصر بلقوه ی آن روی جنین و شیردهی که در بررسی ها دیده شده منع مصرف دارد.

سونای
21st January 2014, 04:00 PM
● ید رادیو اکتیو




ملاحظات مادری

در حاملگی منع مصرف دارد.
به خاطر اثرگذاری و بی خطری و درمان مطمئن برای هیپرتیروئیدی در غیر بارداری ارزش دارد. اگرچه تا یک ماه بعد از بدن دفع می شود. اما acog توصیه می کند که تا ۴-۶ ماه بعد از درمان باید از باردار شدن اجتناب کرد.




ملاحظات جنینی

مطالعات و گزارش هایی روی جنین انسان در دسترس نیست.
اثرات مضر آن روی تیروئید جنین به دنبال مصرف آن برای درمان تیروتوکسیکوزمادر در سه ماهه اول بارداری گزارش شده است.





ملاحظات شیردهی

شیردهی باید حداقل ۱۲۰ روز بعد از درمان آغاز شود.

سونای
21st January 2014, 04:02 PM
نویسنده : فروغ السادات قاسمی فرد
منبع:بهداشت وسلامت زنان (http://behdashtezanan.blogfa.com/post-56.aspx)

M@hdi42
22nd January 2014, 03:11 PM
رشد قبل از تولد و عوامل آسيب زا (تراتوژن ها)




رشد:
رشدعبارت است ازتغييرات منظم و نسبتا"مداوم درساختهاي جسمي و عصب شناختي .فرايند تفکر ورفتار در طول زمان.
رشد پيش ازتولد:
اسپرم و تخمک که براي ايجاد آدمي جديد بهم مي پيوندند به طرز بي نظيري وظيفه توليدمثل را انجام مي دهند.قطر تخمک 0/15 ميلي متراست که بزرگترين سلولي است که در بدن وجود دارد.قطراسپرم نيز0/05 ميلي متر مي باشد.
لقاح:
تقريبا"هر28روز يکباردر وسط چرخه قاعدگي زن تخمک از يکي ازتخمدانهاي او خارج مي شودوبه سمت يکي از دو لوله رحم کشيده مي شود.در حالي که تخمک مشغول حرکت است.نقطه اي در تخمدان که از آن آزاد شده است واکنون جسم زرد ناميده شده مي شود هورمونهايي را ترشح مي کند که جدار رحم را براي دريافت تخمک بارور آماده مي سازد.اگر حاملگي روي ندهد جسم زرد کوچک مي شود و جدار رحم 2هفته بعددر اثر قاعدگي نا فعال مي شود.وتعداد زيادي اسپرم در بيضه ها توليد مي کند که در غده در کيسه محتوي بيضه هستند.هنگام آميزش جنسي نزديک به 360 ميليون اسپرم از طريق مجراي ترشحي بيضه به حرکت در مي آيند.اين مجرا لوله باريکي است که اسپرم ها درون آن در مايع محافظت کننده اي به نام مني غوطه ور هستند.بعد از اينکه مني از آلت مرد به مهبل زن ريخته مي شود اسپرم از طريق دهانه رحم در دستگاه توليد مثل زن شنا مي کند و به سمت لوله رحم مي رود جايي که معمولا بارور سازي صورت مي گيرد اسپرم به مدت 6 روز زنده مي ماند و مي تواند منتظر تخمک بماند.تخمک بعد از رها شدن به داخل لوله رحم فقط 1 روز زنده مي ماند با اين حال بيشتر حاملگي ها از آميزشي که در دوره 3روزه صورت مي گيرد حاصل مي شوند در روز تخمک گذاري يا 2 روز قبل از آن.تغييرات گسترده اي که در 38 هفته حاملگي روي مي دهند معمولا به 3 مرحله تقسيم مي شوند :1-دوره تخمک بارور 2-دوره رويان -3 دوره جنين
دوره تخمک بارور:
اين دوره تقريبا 2 هفته طول مي کشد که از بارور سازي تا توده کوچکي از سلولها که خود را از لوله رحم بيرون مي کشد و به جدار رحم مي چسبد. اولين تکثير سلولي تخمک بارور طولاني است و تا حدود 30 ساعت بعد از لقاح کامل نمي شود. به تدريج سلولهاي جديدي با سرعت بيشتر اضافه مي شوند.در روز چهارم 60 تا 70 سلول يک گوي پر مايع به نام بلاستوکيست را تشکيل مي دهند.سلولهايي که در درون قرار دارند و ديسک روياني خوانده مي شوند به صورت ارگانيزم جديد در مي آيند حلقه بيروني پوشش حفاظتي تامين مي کند.
لانه گزيني:بين روز هفتم و نهم لانه گزيني روي مي دهد .بلاستوکيست عميقا به جدار رحم مي چسبد.بلاستوکيست که خون مغذي زن ان را احاطه کرده است به طور جدي شروع به رشد مي کند.لايه محافظ بيروني سريعا به صورت غشايي در مي آيد که آمنيون نام دارد و ارگانيزم در حال رشد را در مايع آمنيوني محصور مي کند.اين مايع به تنظيم دما کمک نموده و مانند يک بالشتک در برابر ضربه هاي ناشي از حرکتهاي زن عمل مي کند.بعد کيسه زرده بوجود مي آيد که سلولهاي خون را توليد مي کند و اين کار را تاوتي انجام مي دهد که کبد وطهال و مغز استخوان به اندازه کافي جا بيفتند که اين وظيفه را به عهده بگيرند.رويدادهاي اين 2هفته اول حساس و غير قطعي هستند به طوري که تقريبا 30 در صد از تخمکهاي بارور اين مرحله را طي نمي کنند.
جفت و بند ناف:
در پايان هفته دوم غشاي محافظ ديگري به نام کوريون .آمنيون را احاطه مي کند.از کوريون پرزهاي نازک يا رگهاي خوني به وجود مي آيد.زماني که اين پرزها به جدار رحم مي چسبد جفت شروع به رشد مي کند.جفت با نزديک کردن خون مادر و رويان به هم امکان رسيدن غذا و اکسيژن به ارگانيزم در حال رشد و دفع فضولات را فراهم مي آورد.غشاي ويژه اي بوجود مي آيد که اجازه مي دهد اين مواد مبادله شود اما نمي گذارد خون مادر وجنين مستقيما ترکيب شود.جفت از راه بند ناف به ارگانيزم در حال رشد وصل مي شود.بند ناف درآغاز به صورت ساقه نازکي نمايان مي شود و سرانجام به 30 تا 90 سانتي متر افزايش مي يابد.بند ناف حاوي سياهرگ بزرگي است که خون مملو از مواد غذايي را تحويل مي دهد و دو شريان دارد که مواد زايد را دفع مي کند.نيروي جريان خون در بند ناف آن را محکم نگه مي دارد،به طوري که وقتي رويان مانند فضانوردي که در فضا راه مي رود،آزادانه در محفظ پر از مايع معلق مي شود به ندرت در هم مي پيچد.در پايان دوره تخمک بارور،ارگانيزم در حال رشد غذا و سرپناه دارد.اين سرآغاز شگرف،قبل از اينکه همه مادرها به جز حساس ترين آنها بدانند که حامله هستند صورت مي پذيرد.
دوره روياني:
دوره روياني از هفته دوم تا هشتم حاملگي ادامه دارد در طول اين شش هفته سريعترين تغييرات پيش از تولد صورت مي گيرد به طوري که مقدمات کار براي تمام ساختارهاي بدن و اندامهاي دروني فراهم مي شود.
نيمه دوم ماه اول:
در هفته اول اين دوره ديسک روياني سه لايه سلولها را تشکيل مي دهد 1-اکتودرم(لايه بيروني)که دستگاه عصبي و پوست مي شود.2-فرو درم(لايه مياني)که عضلات،استخوان بندي،دستگاه گردش خون وساير اندامهاي دروني از آن بوجود مي آيد.3-اندودرم(لايه دروني)که تبديل به دستگاه گوارش ،ششها،دستگاه ادراري وغدد مي شود.اين سه لايه همه اجزاي بدن را به وجود مي آورند.در آغاز،دستگاه عصبي از همه سريعتر رشد ميکند.اکتودرم براي ايجاد مجراي عصبي تا مي شود که نخاع شوکي و مغز از آن بوجود مي آيد،در حالي که دستگاه عصبي رشد مي کند .قلب خون را به دو دستگاه گردش خون رويان پمپاژ مي کند وعضلات،ستون مهره ها،دنده ها،دستگاه گوارش شروع به نمايان شدن مي کنند.
در هفته سوم:رويان شروع به شکل گيري مي کند اطراف سر وقسمت انتهايي بدن قابل تشخيص مي شود قلبي نه چندان کامل شروع به تپش مي کند.
هفته چهارم:شروع رشد ناحيه دهان،مجراي روده و کبد و قلب به سرعت رشد مي کند و سر وناحيه مغز به روشني بيشتري از هم تفکيک مي شوند .
ماه دوم:رشد به سرعت ادامه مي يابد،در هفته ششم دست و پاها شروع به رشد مي کنند ولي بازوها هنوز کوتاهتر و انعطاف ناپذيرتر از آن هستند که به هم برسند.در اين موقع است که کبد شروع به ساختن سلولهاي خوني مي کند.در هفته هشتم رويان در اين موقع حدود 25 ميلي متر طول دارد ،صورت،دهان،چشمهاوگوشها تقريبا شکل مشخصي گرفته اند.رشد ماهيچه ها و غضروفها آغاز مي شود.




منبع (http://www.afarineshdaily.ir/afarinesh/News.aspx?NID=64991)

M@hdi42
22nd January 2014, 03:14 PM
اصول تراتولوژی و تراتوژن



افراد مسن قبايل سرخ پوست آمريكايي شمالي (navajo ) معتقدند كه اگر زني در زمان بارداري از آب چشمه حماقت بنوشد (Crazy Water ) نوزاد او از نظر جسمي و عقلي ديوانه خواهد شد .

اگر چه اثر عوامل محيطي و تراتوژن هاي مختلف بر تكامل جنين و ايجاد ناهنجاري ها از زمان هاي قديم شناخته شده است ؛ اما هنوز هم معلوليت ها و ناتواني هاي ناشي از آن مواد تراتوژن از مشكلات عمده بهداشت همگاني است . تراتوژي عبارت است از شناخت ناهنجاري هاي مادر زادي ناشي از تاثير عوامل محيطي . تراتوژن ممكن است يك ماده شيميايي ، دارويي عفوني ، بيماري مادر يا يك عامل فيزيكي يا تغييري در حالات متابوليك مادر باشد كه در رويان يا جنين سبب بروز معلوليت هاي ساختماني (Structural ) يا عملي (Functional ) شود.



آموزش پزشكان ، در زمينه اصول تراتولوژي ، از اين نظر اهميت دارد كه ، در اكثر موارد ، اين ناتوانايي ها با استفاده ي بجاي مواد و داروها يا پرهيز از مصرف آنها قابل پيشگيري است . از آنجا كه گاهي اطلاعات نادرستي از طريق دوستان و اطرافيان يا مجلات و روزنامه هاي معمولي به بيماران منتقل مي شود، از پزشكان اطفال در مورد خطر مصرف بعضي داروها در دوران بار داري يا شيردهي ، سوال مي شود و اغلب شايسته است كه اين دسته از پزشكان با تراتوژن هاي انساني آشنا باشند ، تا بتوانند ناهنجاري هاي ناشي از عوامل تراتوژن را تشخيص دهند و درمان نمايند و با شناخت سير بيماري ، نظر مشورتي موثري براي كنترل آن ، در دوران بلوغ ، ارائه دهند . تعريف تراتوژن ها و موتاژن ها موادي هستند كه به مكانيسم هاي متفاوت ، سبب تغييرات دائمي در ساختار يا عمل بدن يك فرد مي شوند . مهو ترين روش مطالعه اثر اين مواد ، مطالعات اپيدميولوژيك در جمعيت آسيب ديده است .


اهداف تراتولوژي باليني


1- يافتن رابطه اي بين ناهنجاري جنين و نوزاد و مواجهه ي مادر باردار با يك ماده ي ترا توژن ؛ 2- تعيين ميزان خطر بروز ناهنجاري در كودك ، در صورت رويارويي مادر باردار با يك تراتوژن ؛ 3- تعيين ميزان خطر بروز ناهنجاري در جنين ، در صورت به كارگيري روش هاي تشخيصي(Scan&X.R) براي مادر باردار ؛ اصول تراتولوژنز ميزان آسيب پذيري جنين در مراحل مختلف بارداري ، يكسان نيست . حساس ترين زمان ، سه ماه اول بارداري است كه سرعت تمايز و مهاجرت سلولي به بيشترين حد مي رسد . احتمال آسيب به رويان در اين دوره ي بحراني بيشتر است .


نكاتي كه در اين مرحله بايد مدنظر قرار گيرد عبارتند از : الف- مراحل حساس تكامل رويان و جنين 1- در دو هفته اول بعد از لقاح ، مرحله قبل از كاشته شدن (Preimplantation ) و قبل از تمايز (Predifferentiation ) يكي از حساس ترين مراحل تكامل رويان است . رويارويي با مواد تراتوژن در اين دوره سبب ناهنجاري نمي شود كه توجيهات متفاوتي براي آن وجود دارد . مواجهه ي جدي بايك ماده ممكن است آسيب شديد به رويان وارد آورد و از كاشته شدن آن در رحم ممانعت نمايد و يا به دليل عدم ارتباط جنيني جفتي (Fetoplacental Unit )تراتوژن ها به ميزاني كه بتوانند به جنين اسيب برساند ، نباشد . اين پديده « همه يا هيچ » دردو هفته اول بعد از لقاح ، در مشاوره ي خانم هاي بار دار ، در صورت مواجهه با يك ماده ي تراتوژن مي تواند بسيار اطمينان بخش باشد .


2- زمان محدود اثر (Window of A ction ) براي تاثير بسايري از مواد تراتوژن در انسان و اونههاي مختلف جانوري زمان ويژه اي وجود دارد . اين زمان ، معمولا دوره ي حساس تكامل ، تمايز و مهاجرت سلولي جنين هفته دوم تا دهم است . براي بسياري از تراتوژن ها اين زمان بساير محدود است كه به ان «Window »اطلاق مي شود . مثلا اگر تاليدوميد را بين روزهاي 21 تا 36 بعد از لقاح مصرف نمايند ، اثر تراتوژنيك دارد . 3- بعضي ارگانها ، مثل دستگاه عصبي مركزي ، در تمان دوران بار داري و حتي بعد از تولد ، به تمايز و تكامل خود ادامه مي دهند . لذا ، در تمام اين دوران ، مواد تراتوژنيك خاصي مي توانند تاثير نمايند و مشكل ايجاد كنند. 4- مواد تراتوژن مطلق نيستند ، بلكه به شرايط و زمان مواجهه ، و مقدار مصرف ان ماده بستگي دارند . حتي مصرف بي رويه آب يا نمك طعام مي تواند براي جنين زيانبار باشد . 5- بايد در نظر داشت كه جنين با فرد بالغ تفاوت دارد .


سلولهاي جنيني باسرعت در حال تقسيم ، تمايز ، تكامل و مهاجرت هستند . ب-تفاوت ژنتيكي حساسيت در برابر تراتوژن ها مطالعه روي گونه هاي متفاوت حيوانات نشان مي دهاد كه حساسيت آنها در برابر مواد تراتوژن فرق ميكند ، حتي در افراد مختلف درون يك گونه وگروه نيز متفاوت است . مثلا آسپرين ، كورتون و كمبود بعضي ويتامين ها در موش و موش صحرايي تراتوژن است ؛ در حالي كه مصرف اين مواد در انسان بي خطر است . از نظر ژنتيكي ، حساسيت در برابر آثار تراتوژنيك در افراد مختلف متفاوت است . به همين دليل ، تاكنون هيچ ماده ي تراتوژني كه در 100 درصد موارد حاملگي اثر زيانبار داشته باشد ، شناخته نشده است .


به همين دليل ، نتايج مطالعه و تحقيقات روي حيوانات را نيز نمي توان به انسان تعميم داد . ج-رابطه مقدار مصرف و پايخ جنيني (Dose-Response Relationship) تقريبا تمام مواد با وزن ملكولي كمتر از 1000 به راحتي از جفت عبور مي نمايند . براي هر تراتوژن انساني ، آستانه مقدار مصرف وجود دارد . معمولا اثار زيانبار دارو ، با مصرف مقادير كمتر از آستانه مشاهده نمي شود.ميزان آثار تراتوژنيك داروها ، مواد شيميايي و فيزيكي بيش از آستانه ، به مقدار مصرق آنها بستگي دارد. «Dose Dependency » براي اثر تراتوژن هاي انساني ، آستانه مقدار مصرف(Dose Threshold) شناسايي نشده است ، با اين حال ، آستانه همواره كمتر از مقاديري است كه بتواند علايم مسموميت را در مادر ايجاد نمايد . نقش پزشكان اطفال و مشاوران در مراقبت از بيماران مراقبت از مبتلاياني كه قبل از تولد ، در معرض يك تراتوژن قرار گرفته اند به آگاهي از اصول تراتولوژي و آشنايي با تراتوژن ها ي شناخته شده ي انساني و همچنين مهارت در تشخيص و درمان ناتوانايي ها ي ساختماني ، تكاملي و رفتاري نياز دارد . پزشكان بايد با عوارض بالقوه ي مواجهه با تراتوژن ها آشنا باشند و با توجه به آن ، بيمار را براي درمان به پزشك متخصص معرفي نمايند .


همچنين پزشك بايد قادر باشد تا به خانواده آموزش هاي لازم را بدهد و ار آنها حمايت كند . خمچنين براي اداره بيماران با معلمان ،و مشاوران ، و درمانگر ها و ساير گروه اي درگير ، همكاري هاي لازم را به عمل آورد . مكانيسم اثر تراتوژن ها تراتوژن ها اصولا با رشد پروليفراسيون ، تمايز و مهاجرت سلول هاي روياني – جنيني تداخل مي كنند . تداخل بين عامل و رسپتورهاي سلولي است و نتيجهي آن مرگ رويان يا تاخير در رشد جنين يا ايجاد يك مجموعه ناهنجاري مي باشد كه براي هر تراتوژن شناسايي و گزارش شده است .






منبع: جامعه پزشکی ایران (http://nursinge89.blogfa.com/post/7)

M@hdi42
22nd January 2014, 03:18 PM
عوارض برخي از داروها بر روي جنين در زمان حاملگي (تراتوژن)



عبور داروها از جفت تحت تاثير عوامل متعددي است .ترکيبات ملول در چربي به سهولت از جفت عبور مي کنند حال آنکه ترکيبات محلول درآب به علت وزن مولکولي سنگين تر به ميزان کمتري از جفت رد مي شوند .درجه اتصال هر دارو به پروتئين هاي پلاسمايي بر مقدار داروي آزاد که مي تواند از جفت عبور کند ،اثر مي گذارد .در واقع تمام داروها به استثناي يونهاي ارگانيک مثل هپارين و انسولين به درجاتي از جفت رد مي شوند .

علت نقايص تکاملي ممکن است عوامل ژنتيک يا محيطي يا هر دو باشد .مصرف داروها تنها 2تا 3درصد نقايص بدو تولد را توجيه مي کند .تقريباً25%نقايص ژنتيکي اند اما علت اکثر نقايص ناشناخته است .




بروز مالفورماسيونهاي عمده در جمعيت عمومي حدود 2تا 3%است .مالفورماسيون عمده (major)به مواردي اطلاق مي شود که با بقا ناسازگار باشند مثل آننسفالي يا موردي که براي تصحيح نياز به يک جراحي عمده دارد از جمله اين موارد مي توان شکاف کام يا بيماري هاي مادرزادي قلب را نام برد .اگر تمام مالفورماسيونهاي کوچک (minor)مثل انگشت اضافي ear tagو انگشتان اضافي لحاظ شوند ،درصد فوق به 7%تا 10%خواهد رسيد .خطر بروز مالفورماسيون پس از مصرف يک دارو بايد با ميزان پايه فوق مقايسه شود .
يک خصوصيت قابل توجه وابسته به گونه (منظور گونه جانوري است .م)در تراتوژنيسيته دارويي وجود دارد .مثلاًتاليدوميد هيچ اثر تراتوژني در گونه هاي پست ندارد ولي يک تراتوژن قوي انساني است.در انواع معيني از موش ها ،کورتيکواستروئيدها در درصد بالايي از فرزندان نسل بعد ايجاد شکاف لب مي کنند ،در حالي که هيچ مطالعه اي تراتوژن بودن اين داروها را در انسان نشان نداده است .آزمايش روي پريماتهاي شبيه انسان (Subhuman)مي تواند اطلاعات پيشگويي کننده بيشتري در اختيار بگذارد .
FDA(سازمان غذا و دارو )براي طبقه بندي داروهاي مصرفي در حاملگي ،داروها را در پنج دسته دارويي فهرست کرده است :
دسته A:مطالعات کنترل شده روي زنان در اثبات خطر براي جنين در سه ماهه اول با شکست مواجه شده و احتمال صدمه جنين با مصرف اين داروها بعيد به نظر مي رسد .
دسته B:مطالعه روي حيوانات خطر براي جنين را نشان نداده اند و هيچ مطالعه کنترل شده اي روي انسان يا حيوان وجود ندارد که اثر سوء روي جنين را نشان داده باشد ولي
مطالعات کنترل شده در زنان حامله براي اثبات خطر در جنين ناموفق بوده اند .
دسته C:مطالعات ،تراتوژن بودن دارو در حيوانات يا مرگ رويان را نشان داده اند اما مطالعات کنترل شده روي زنان انجام نشده يا هيچ مطالعه اي در حيوانات يا زنان صورت نگرفته است .
دسته D:شواهدي به نفع خطرات جنيني وجود دارد ولي منافع دارو در بعضي شرايط خاص (مثل شرايط تهديد کننده حيات يا بيماريهايي که در آنها داروهاي ايمن کاربردي نداشته يا موثر نيستند )ممکن است استفاده از دارو را عليرغم خطرات آن اجتناب ناپذير سازند .
دسته X:مطالعه روي حيوان و انسان ابنورماليتي هاي جنيني را اثبات کرده اند يا شواهدي به نفع خطرات جنيني بر اساس مشاهدات انساني وجود دارد .در اين موارد ،خطرات بطور واضح از هر گونه نفع احتمالي ،مهم ترند .
دوره کلاسيک تراتوژنيسيته از روز 31پس از آخرين قاعدگي در سيکل هاي 28روزه تا 71روز پس از آخرين قاعدگي است اين دوره دوره بحراني اندام زايي (ارگانوژنز)است و تراتوژنها ممکن است سبب ايجاد مالفورماسيونهايي شوند که معمولاًدر زمان تولد تشخيص داده مي شود .زمان قرار گرفتن در معرض دارو مهم است .مصرف داروها در ابتداي اين دوره بر تکامل ارگانها که در آن زمان رخ مي دهد ،مثلاً روي قلب يا لوله عصبي ،اثر مي کنند .نزديک به اواخر دوره کلاسيک تراتوژنيسيته ،گوش و کام شکل مي گيرند و احتمال دارد از مصرف داروهاي تراتوژن در آن زمان ،متأثر شوند .اگر نياز فوري به درمان دارويي نباشد ،مصرف دارو و بايد بعد از تکميل دوره بحراني تکامل ارگانها به تعويق بيفتد .
قبل از دوره ارگانوژنز ،مصرف يک داروي تراتوژن معمولاًاثر همه يا هيچ (All or None Effect)دارد .اگر مصرف دارو در شروع آبستني باشد ،يا حاملگي ادامه نمي يابد يا بدون وجود آنومالي به سير خود ادامه مي دهد .اگر در اين زمان تعداد کمي از سلولها نتوانند زنده بمانند ،بقيه سلولها نسبت به ارگانوژنز totipotentخواهند بود .
تست هاي حساس سرمي حاملگي مي توانند بارداري را به سرعت و ظرف 1هفته پس از شروع بارداري نشان دهند .چنانچه هر گونه شکي در مورد باردار بودن فرد وجود داشته باشد ،بايد از اين تست ها استفاده شود .




در طي سه ماهه دوم و سوم حاملگي تکامل جنين ادامه مي يابد .بعضي آنوماليهاي رحمي که در اثر دي اتيل استيل بسترول در سه ماهه دوم ايجاد مي شوند ،تا پس از بلوغ تشخيص داده نمي شوند .در طي حاملگي و در دوره نوزادي مغز به تکامل خود ادامه مي دهد .سندروم جنين الکلي (FAS)مي تواند در اثر مصرف مزمن الکل در اواخر بارداري رخ دهد .داروها مي توانند جنين را در مراحل انتهايي بارداري تحت تاثير قرار دهند اگر چه اين اثرات شايد تا مراحل ديرتر زندگي تشخيص داده نشوند .
اگثر درمانهاي دارويي دليلي براي توقف شيردهي نيستند زيرا مقدار ترشح شده در شير آنقدر اندک است که اثرات فارماکولوژيک واضحي بر جاي نمي گذارد .

داروها در حاملگي
مشتقات ويتامين A ايزوتره تينوئين ايزوتره تينوئين (آکوتان )يک تراتوژن عمده در انسان است .اين دارو جهت درمان آکنه مصرف شده و نوجوانان 13تا 20ساله که تصميمي براي باردار شدن ندارند ،ناآگاهانه آن را مصرف مي کنند .اين دارو داراي برچسب اخطاري است که نشان مي دهد دارو در پريماتهاي subhumanتراتوژن است و در طي بارداري منع مصرف دارد (دسته FDA-X).در مطالعه 154مورد حاملگي که ايزوترهتينوئين در اوايل دوره بدو تولد ،12مورد سقط خودبه خود ،95مورد سقط الکتيو و 26مورد تولد نوزاد سالم نشان داده شده است .در بيماراني که بطور گذشته نگر مطالعه شدند خطر واقعي بروز آنومالي حدود 25%تخمين زده شد و حدود 25درصد ديگر نيز بعدها در قالب عقب ماندگي ذهني شناسايي شدند .نوزادان دچار ناهنجاري الگوي مشخصي از آنوماليهاي کرانيوفاسيال ،قلب ،تيموس و سيستم عصبي مرکزي را داشتند .اين موارد شامل کوچکي گوش (microtia)يا فقدان گوش . کوچکي چانه .شکاف کام. نقايص قلبي. نقايص تيموس ،آنو ماليهاي شبکه يا عصب اپتيک و مالفورماسيونهاي CNSمثل هيدروسفالي است .بر خلاف ويتامين A،ايزوتره تينوئين در بافت ذخيره نشده و تماس با دارو قبل از حاملگي خطري در برندارد ،زيرا 15 روز پس از مصرف خوراکي ،دارو در سرم قابل شناسايي نيست .تره تينوئين موضعي (Retin-A)هيچ نوع خطر تراتوژنيسيته ندارد .اترتينات اترتينات (Tegison) در پسوريازيس مصرف دارد و ممکن است خطر تراتوژني مشابه ايزوتره تينوئين داشته باشد .گزارشهاي موردي از بروز مالفورماسيون ها بخصوص در CNSوجود دارند اما خطر قطعي آن ناشناخته است .نيمه عمر چند ماهه دارو باعث ايجاد سطوح تجمعي مي شود .لذا مصرف دارو بايد با عنايت به اين مطلب صورت گيرد که تا 6ماه پس از مصرف دارو نبايد حاملگي رخ دهد .ويتامين A هيچ مدرکي وجود ندارد که ويتامين Aبه تنهايي در دوزهاي معمول ،اثرات تراتوژني داشته باشد .به علت اثرات مشابه يا ايزوتره تينوئين و اترتينات ،از مصرف دوزهاي بالاي ويتامين ( 2500IU/dayA داروهاي ضد سرطان و سرکوب گرهاي ايمني به نظر مي رسد متوترکسات ،به عنوان آنتا گونيست اسيد فوليک ،اثرات تراتوژني در انسان داشته باشد ،اگر چه تجربيات در اين زمينه محدودند .زناني که در سه ماهه اول حاملگي ،متوترکسات مصرف کرده بودند صاحب نوزادان دچار آنوماليهاي متعدد مثل نقايص کرانيال و ناهنجاري هاي اندامها شدند .7زن که در طي سه ماهه اول حاملگي با متوترکسات و ساير عوامل دارويي درمان شده بودند 8نوزاد طبيعي به دنيا آوردند .آزاتيوپرين (ايموران )در بيماراني که پيوند کليه شده اند و مبتلايان به SLEمصرف مي شود .هيچ مدرکي دال بر افزايش بروز آنومالي در زنان که در طي سه ماهه اول با اين دارو در مان مي شوند ،وجود ندارد.بعضي نوزادان لکوپني داشته يا براي سن حاملگي کوچک (SGA)بودند .چهار بيمار که سيکلوسپورين Aبه عنوان سرکوبگر ايمني پس از پيوند کليه در آنها مصرف شده بود ،تحت بررسي قرار گرفتند ،در زمان تولد سطح خوني سيکوسپورين در خون بند ناف نوزادانشان 34%و سطح مادري دارو 57%بود .بعلاوه ،ديده شد که نوزادان متولد کشيده هيچ اثر ناخواسته اي از دارو نشان ندادند 8نوزاد دچارناهنجاري پس از استفاده از سيکلوفسفاميد(Cytoxan)در سه ماهه اول گزارش شده اند ،اما اين نوزادان در معرض ساير داروها يا پرتويابي نيز بوده اند .وزن زمان تولد کم ممکن است با مصرف دارو پس از سه ماهه اول خمراهي کند اما اين موضوع شايد منعکس کننده وضعيت طبي زمينه اي باشد (نه مصرف دارو).کلروکين در دوزهاي پيشگيرانه براي مالاريا ،ايمن است و هيچ افزايشي در بروز نقايص بدو تولد 169نوزاد که هفته اي يک بار در معرض 300mgکلروکين قرار گرفته بودند ،ديده نشده است .اما پس از فرار گيري در معرض دوزهاي بالاتر با اثر ضد التهابي (mg/day 500-250)نقايص مادرزادي مثل دو مورد پارزي کوکلئو وستيبولار ،گزارش شده است .ضد تشنج ها خطر بروز مالفورماسيون در فرزندان زنان مبتلا به صرع بزرگ که در طي بارداري داروهاي ضد تشنج مصرف مي کنند ،تقريباً 2برابر جمعيت طبيعي است .خطر عمومي بروز مالفورماسيون 3-2%و در زنان مصروع تحت درمان با ضد تشنج ها ،خطر بروز مالفورماسيون عمده ،بخصوص شکاف لب يا بدون شکاف کام و بيماري مادرزادي قلب ،حدود 5%است .از آنجايي که مصرف اسيدوالپروييک و کاربامازپين با خطر 1درصد بروز نقايص لوله عصبي و احتمالاً ساير نقايص همراه است غربالگري با سنجش سطوح آلفافيتوپروتئين در اين بيماران مناسب است .بعلاوه فرزندان زنان مبتلا به صرع با خطري در حدود 3-2در صد ،5برابر جمعيت عادي از ريسک ابتلا به صرع برخوردارند .در مورد هر دارويي که ادعا مي شود تراتوژن است ،مي شود اين مطلب را طرح کرد که آيا خود بيماري که داروي مورد نظر در درمان آن تجويز شده است ،به طريقي مي تواند آن نقص را ايجاد کند يا نه ؟نوزادان زنان مبتلا به اختلالات صرعي ، حتي اگر هيچ داروي ضد تشنج مصرف نکنند ،در معرض افزايش بروز نقايص بدو تولد قرار دارند .علل احتمالي بروزمالفورماسيون در فرزندان زنان مصروع مصرف کننده داروهاي ضد تشنج شامل موارد زير است :خود بيماري به تنهايي ،وجود يک استعداد ژنتيکي به صرع و مالفورماسيون،تفاوتهاي ژنتيکي در متابوليسم دارو ،اثرات درمانهاي طبي و حالتهاي کمبود مثل کاهش سطح سرمي فولات در اثر مصرف دارو .فني تويين جذب فولات را کم کرده ،سطح سرمي فولات را کاهش مي دهد .اين حالت منجر به نقايص بدو تولد مي شود ،بروز مالفورماسيون را افزايش مي دهد .تقزيباً 10-5در صد فرزندان اين زنان سندرم هيدانتويين جنيني را نشان مي دهند .اين سندرم شامل ميکروسفالي نقص رشد ،تأخير ،عقب ماندگي و ظاهر بدشکل کرانيوفاسيال است .وجود استعداد ژنتيکي در جنين در بروز نقايص بدو تولد القا شده در اثر مصرف فني تويين به اثبات رسيده است .بسياري از داروهاي ضد تشنج متابوليت هايي دارند که معمولاً با انزيم اپوکسيدهيدرولاز حذف مي شوند .از 19جنيني که از طريق آمنيوسنتز تحت مطالعه قرار گرفتند ،4مورد فعاليت آنزيمي پايين آمنيوسيتها را نشان دادند که سبب تأثير بر جنين شده بود .15جنيني که در مايع آمنيوتيک سطوح طبيعي اپوکسيد هيدرولاز داشتند ،مشخصات سندرم هيدانتويين جنين را نشان ندادند .بطور شايع کاربامازپين به عنوان اولين قدم درماني ضد تشنج بکار مي رود .Gonesو همکاران يک سندرم جنيني کاربامازپين را مشابه آنچه با مصرف ساير داروهاي ضد تشنج مثل هيدانتويين ديده مي شود .توصيف نمودند .هر دو دارو در مسيرهاي مشابهي متابوليزه مي شوند .اين نکته احتمال اينکه متابوليت واسطه اپوکسيد عامل تراتوژن باشد ،افزايش مي دهد .اگر بيماري با مصرف يکي از داروها به خوبي کنترفل شود ،جنين او از تبديل آن دارو به ضد تشنج ديگر نفعي نمي برد .در يک مطالعه پيگيرانه در مورد اثرات طولاني مدت قرار گيري در معرض فنوباربيتال و کاربامازپين قبل از دوره نوزادي ،نشان داده شد که آنوماليها با نوع خاصي از درمان مادر مرتبط نبودند .بعلاوه هيچ تفاوت نورولوژيک يا رفتاري بين دو گروه ديده نشد .بعضي از زنان ممکن است بدون ارزيابي مجدد از نظر نياز به ادامه درمان دارويي ،همچنان مصرف داروهاي ضد تشنج را ادمه دهند .نشان داده شده است که اگر بيمار مبتلا به صرع ايديوپاتيک به مدت 2سال هيچ حمله تشنجي نداشته باشد و الکتروانسفالوگرام (EEG)طبيعي باشد ،قطع دارو قبل از بارداري ايمن است .نوع تشنج ،يافته هاي EEGو سن شروع تشنج احتمال عود را پيش بيني مي کنند .اگر بيمار دارو را به صورت منظم مصرف نکند ،سطوح خوني پايين مؤيد کامپليانس ،پايين بيمار خواهد بود .اگر بيمار هيچ حمله تشنجي ندارد ،شايد نياز به مصرف دارو نيز نداشته باشد .اطلاعات کافي در مورد مصرف داروهاي ضد تشنج جديد مثل لاموتريجين در طي حاملگي ،وجود ندارد .در 2مورد از47 نوزاد ي که در سه ماهه اول تحت رژيم درماني لاموتريجين بودند ،مالفورماسيون ديده شده است .اکثر منابع عقيده دارند که منافع درمان ضد تشنج در طي بارداري در بيماري که براي اولين بار در طي حاملگي ويزيت مي شود ،مهمتر از خطرات قطع داروست .سطوح خوني دارو بايد براي حصول اطمينان از وجود سطوح درماني مناسب (با حداقل دوز لازم )،پايش شوند .متخصص نوزادان بايد در جريان مصرف ضد تشنج ها توسط بيمار باشد ،زيرا اين داروها مي توانند روي فاکتورهاي انعقادي وابسته به ويتامين K در نوزاد اثر کنند .بعضي مطالعات مصرف مکمل هاي خوراکي ويتامين Kدر طي ماه آخر بارداري را سودمند مي دانند .داروهاي ضد انعقادي مصرف وارفارين (کومادين )ممکن است chondrodysplasiaکه شبيه سندرم ژنتيکي conradi-Huneramanاست ،همراه باشد .اين سندرم مشتمل بر هيپوپلازي بيني و شواهد خوردگي (منقوط شدن )استخوان در فيلمهاي X-rayو احتمالاًابنورماليته هاي سيستم بينايي مثل آترزي دو طرفه عصب اپتيک و عقب ماندگي ذهني است .به جرات مي توان گفت که اين ابنورماليتي ها در اثر ميکروهموراژي هاي حين تکامل رخ مي دهند .حتي با مصرف دارو پس از سه ماه اول نيز ،امکان دارد که ابنورماليتي هاي سيستم بينايي و عقب ماندگي ذهني بروز کنند .هم چنين در زني که وارفارين مصرف مي کند خونريزي جنيني يا مادري گزارش شده است البته با کنترل دقيق زمان پروترومبين مي توان بروز اين مشکل را کاهش داد.هپارين ،مولکول بزرگي با شارژمنفي است و نمي تواند از جفت عبور کند .از آنجايي که اين دارو حتي اگر در طي حاملگي مصرف شود ،هيچ اثر سويي روي جنين ندارد ،از داروي انتخابي در بيماران نيازمند به درمان ضد انعقادي است .اما بعضي شواهد بر اين مطلب دلالت دارند که درمان با دوز 20000IU/dayبراي مدت طولاني تر از 20هفته همراه دمينراليزاسيون استخواني است ،و داروتنها بايد در مواقع ضروري براي مدت طولاني مصرف شود .در بيماراني که تنها سابقه اي از بروز ترومبوز داشته اند ،نبايد خطرات مصرف کامل ضد انعقادي را پذيرفت .درمانهاي محافظه کارانه مثل پوشيدن جورابهاي الاستيک و پرهيز از نشستن يا ايستادن طولاني ،توصيه شده است .در بيماراني که پروتز دريچه قلب دارند ،درمان با دوز کامل ضد انعقادي ضروري است ،زيرا در بين 35مادري که با دوز کم هپارين درمان شده اند ،ترومبوز در سه دريچه رخ داده است .وقوع ترومبوز تنها در دو دريچه کشنده است .هپارين با وزن مولکولي کم احتمالاًسود بيشتري نسبت به هپارين استاندارد قطعه قطعه شده دارد .حتي در اين نوع هپارين ،مولکول دارو هنوز نسبتاً بزرگ است و از جفت عبور نمي کند .نيمه عمر اين ترکيب طولاني تر است و يک بار در طي روز مي توان از آن استفاده کرد .اين نوع هپارين نسبت دوز -پاسخ قابل پيشگويي تري داشته و نياز به پايش را مرتفع مي سازد .خطر وقوع ترومبوسيتوپني القا شده در اثر هپارين و خونريزي باليني در زمان وضع حمل ، با اين نوع هپارين کمتر است اما مطالعات در مورد خطر کمتر وقوع استئوپروز در مراحل مقدماتي اند .البته هزينه درماني اين دارو از هپارين استاندارد بيشتر است .ليتيوم در Interantional Register of Lithium Babiesنوزاد در طي سه ماهه بارداري در معرض دارو قرار کرفته و 25مورد (11/5%(دچار مالفورماسيون شدند .از 18مورد آنومالي قلب عروقي نشان داده شده ،6مورد از نوع آنومالي اپشتاين بود .اما دو گزارش ديگر پيشنهاد مي کنند که احتمال وجود دارد سوگرايي (Bias)در تحقيق فوق وجود دارد و خطر آنومالي بسيار کمتر از انچه قبلاً تصور مي شده است .در يک مطالعه مورد -شاهدي روي 59بيمار مبتلا به آنومالي اپشتاين نشان داده شد که تفاوتي بين ميزان قرار گيري در معرض ليتيوم در طي حاملگي با يک گروه کنترل 168نفري از کودکان واجد نوروبلاستوما ،وجود ندارد .در يک مطالعه گذشته نگر روي 148زن مصرف کننده ليتيوم در سه ماهه اول ،تفاوتي بين آنوماليهاي عمده در مقايسه با گروه شاهد مشاهده نشد .در ايم مطالعه تنها يک کودک از گروه مصرف کننده ليتيوم دچار آنومالي اپشتاين و يک کودک از گروه شاهد واجد نقص سپتوم بين بطني بود .محققين چنين نتيجه گرفتند که ليتيوم يک تراتوژن جدي در انسان نيست ولي توصيه کردند که در زنان تحت درمان با ليتيوم ،سونوگرافي و اکوکارديوگرافي جنين انجام شود .در 60 کودکي که مشکل نداشتند و تا 5سالگي پيگيري شدند ،هيچ افزايشي در ابنوماليتي يا فيزيکي در مقايسه با خواهر و بردارانشان که در معرض دارو قرار نگرفته بودند ،مشاهده نشد .به اين دليل که در طي حاملگي ،ليتيوم سريعاً دفع مي شود .سطح سرمي ليتيوم بايد پايش شود .اثرات پري ناتال ليتيوم شامل :هيپوتوني ،خواب آلودگي و تغذيه ضعيف (poor feeding)است .مشکلاتي مشابه آنچه در بالغين مصرف کننده ليتيوم ديده مي شود از جمله گواتر هيپوتيرييديسم در نوزادان نيز اتفاق مي افتد .دو مورد پلي هيدرآمنيوس در مادران مصرف کننده ليتيوم گزارش شده است .از آنجايي که در بزرگسالان مصرف کننده ليتيوم ،ديابت بيمزه نفروژنيک گزارش شده است ،مکانيسم احتمال بروز پلي هيدرآمنيوس نيز مي تواند ديابت بيمزه جنين باشد .پلي هيدر آمنيوس را شايد بتوان يک علامت مسموميت جنين با ليتيوم به حساب آورد .توصيه مي شود که در زنان باردار ،درمان با ليتيوم با داروي ديگري جايگزين شود تا از قرار گرفتن جنين در معرض دارو اجتناب گردد.اما قطع ليتيوم در طي يک سال بعد با خطر عود مشکل اوليه حدود 70%همراه است ،در حاليکه ميزان عود در کساني که به درمان با ليتيوم ادامه مي دهند 20%است .ضد افسردگي ها ايمن پرامين (Tofranil)ضد افسردگي سه حلقه اي اصلي بود که ادعا مي شد با بروز نقايص قلبي -عروقي همراهي دارد ،اما تعداد بيماران مطالعه شده هنوز اندک است .از 75 نوزاد که در طي سه ماهه اول ،در معرض دارو قرار گرفته بودند ،شش مورد نقص عمده مشاهده شد که سه مورد آن جزء نقايص قلبي عروقي بودند .آمي تريپتيلين (ELavil)بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است و اکثر شواهد ميتني بر ايمن بودن آن است .در مطالعه اي که در Michigan Medicaid انجام شد ،از 467نوزادي که در طي سه ماهه اول حاملگي در معرض دارو قرار گرفته بودند هيچ گونه افزايشي در نقايص بدو تولد ديده نشد .فلوکستين(prozac)طور روز افزون در درمان ضد افسردگي به کار مي رود .هيچ افزايشي در خطر بروز مالفورماسيون يا اختلال تکامل زبان يا رفتار با مصرف فلوکستين گزارش نشده است .داروهاي تيروئيد و ضد تيروئيدي ها پروپيل تيواوراسيل (PTU) و متي مازول (Tapazole)از جفت رد مي شوند و ممکن است باعث ايجاد گواتر در جنين شوند .اما هورمونهاي T3,وT4به ميزان خيلي کم ازجفت عبور مي کنند و هيپوتيروئيدي جنيني که در اثر مصرف داروهاي ضد تيروئيد ايجاد شده است ،نمي تواند به طور مطلوب با مصرف هورمونهاي تيروئيدي توسط مادر تصحيح شود .هدف درمان ضد تيروئيدي در خلال حاملگي عبارتست از: حفظ مادر در وضعيت هيپرتيروئيد خفيف و به حداقل رساندن ميزان دارويي که به جنين مي رسد.به جهت آنکه متي مازول همراه نقايص جمجمه اي در نوزادان بوده و عوارض جانبي بيشتري دارد ،PTUداروي انتخابي است .يد راديواکتيو مصرفي براي تخريب تيروئيد يا براي بررسي هاي تشخيصي تا 12هفتگي توسط تيروييد جنين تغليظ نمي شود .لذا مصرف سهوي 131Iيا 132Iدر حوالي زمان عقب افتادن قاعدگي ،هيچ خطر خاصي براي تيروييد جنين ندارد.نياز به تيروکسين در بسياري از زنان مبتلا به هيپوتيروييدي اوليه در طي حاملگي ،افزايش مي يابد که با افزايش در غلظت تيروتروپين سرم ظاهر مي شود .محتاطانه تر اين است که عملکرد تيروييد در حين بارداري پايش شود و دوزداروي تيروييد براي حفظ سطح طبيعي تيروتروپين ،تنظيم گردد.آرامبخش ها گزارش هاي شاخصي درباره تراتوژنيسيته ي احتمالي آرامبخش هاي مختلف از جمله مپروبامات (Miltown)و کلرديازوپوکسايد (Librium)وجود دارد ،ولي در مطالعات آينده نگر هيچ تراتوژنيسيته اي ثابت نشده است .نوعي سندرم بنزوديازپين جنيني در 7نوزاد از 36 مادري که در طي بارداري مرتباً بنزوديازپين مصرف مي کردند ،گزارش شده است وتأخير رشد ،ديس مورفيسم و ضعف عملکرد CNSدر اين نوزادان وجود داشت .اما اين ناهنجاريها با مصرف الکل و سوءمصرف مواد همراه بودند و شايد ارتباطي به مصرف بنزوديازپين نداشته اند .در بسياري موارد کلينيکي ،با تعيين نسبت سود به زيان نمي توان در مورد مصرف بنزوديازپين در طي حاملگي قضاوت کرد .مصرف ديازپام در دوران پري ناتال با هيپوترمي و تضعيف تنفس همراه است .ضد تهوع ها زماني که يک دارو در طي سه ماهه اول حاملگي مصرف شود ،اين خطر وجود دارد که از نظر قانوني طبيب را مسئول مالفورماسيون ظاهر شده بدانند .تهوع و استفراغ حاملگي ابتدا بايد با روش هاي درماني غير دارويي مثل مصرف بيسکويت در رختخواب در زمان بيدار شدن از خواب ،حذف قرص آهن ،خوردن وعده هاي غذايي مختصر اما مکرر و مصرف اسنک پروتئين در شب ،درمان شوند .اما در 10%زنان باردار تهوع آنقدر شديد است که درمان فارماکولوژيک را طلب مي کند :مقايسه و نتايج تهوع در حاملگيبند کتين حاوي 10mgدوکسي لامين (Doxylamine)و10mg پيريدوکسين (ويتامين B6)است .بروز مالفورماسيونهاي مادرزادي در جمعيت عادي 2تا 3درصد است و تعجب آور نيست که موارد اسپوراديک از نوزادان داراي مالفورماسيون در افرادي که در اوايل حاملگي در معرض بند کتين بوده اند ،گزارش شود .ادعا شده که اين دارو تراتوژن است ،اما اين موضوع در کارآزمايي هاي شاهددار گذشته نگر بزرگ ،در بيش از 6000نوزاد در معرض دارو و متجاوز از 6000شاهد ،ثابت نشده است .ويتامين B6در دو کار آزمايي شاهد دار تصادفي همراه مصرف دارو نما (Placebo)،به عنوان درمان مفيدي براي تهوع و استفراغ در اوايل حاملگي گزارش شده است .دوکسي لامين (Doxylamine) در فروشگاهها تحت عنوان 25mg)unisomدر دسترس است و ترکيبي مشابه بندکتين دارد .ويتامين B6(1/2،50mgقرص) و دوکسي لامين (25mg)در زمان خواب و نصف قرص از هر کدام صبح ها و نصف قرص از هر کدام عصرها ،ترکيب موثري است .زنجبيل (Ginger) در درمان تهوع شديد موفق است .استفراغ هاي شديد (hyperemesis)حاملگي به تهوع اوايل حاملگي اطلاق مي شود که به جهت شدت زياد نياز به بستري در بيمارستان پيدا مي کند .در مقايسه با دارونماها ،تسکين قابل ملاحظه علايم پس از مصرف (Ginger) ديده شده است .بيماران کپسول هاي 250ميلي گرم حاوي زنجبيل در فرم تقويت شده را 4 بار در روز مصرف مي کنند .اگر چه هيچ اثر تراتوژنيک شناخته شده اي در مورد ساير ضد تهوع ها وجود ندارد ،اما اطلاعات بيشتري در مورد آنها در دسترس نيست .در مطالعات کوچک شاهد دار تصادفي همراه به مصرف دارونما ، مکليزين (Bonine, Antivert)نسبت به دارونما نتايج بهتر و قابل توجهي داشته است .مطالعات باليني گذشته نگر هيچ مدرکي در اين باره meclizineدر انسان تراتوژن باشد ،ارائه نکرده اند .در 1014بيمار در برنامه collaborative perinatal و 613 بيمار ديگر در kaiser health planهيچ خطر تراتوژني پيدا نشده است .هيچ اثر تراتوژني در جنين هايي که در معرض ديمن هيدرينات (Dramamine)بودند ،اثبات نشده است .اما عدم موفقيت درماني حدود 29%و ميزان بروز عمده عوارض جانبي بخصوص خواب آلودگي گزارش شده است .در مطالعه 595نوزاد ،مادراني که دفن هيدرامين (Benadryl)درمان شده بودند collaborative perinatal projectعلامتي از تراتوژنيسيته مشاهده نشد .تري متوبنزاميد يک ضد تهوع است که در دسته آنتي هيستامين ها يا فنوتيازين ها طبقه بندي شده است .اطلاعات جمع آوري شده از جمعيت هاي کوچک بيماران متناقص هستند .در مطالعه اي درkaiser health plan،در 193بيماري که در معرض تري متوبنزاميد قرار گرفتند ،هيچ افزايشي در آنوماليهاي مادزادي مشاهده نشد (pکلرپرومازين در درمان تهوع و استفراغ حاملگي در انسان موثر است و مهمترين عارضه جانبي آن خواب آلودگي است در گروه فنوتيازين ها مشکل تراتوژن بودن وجود ندارد .درkaiser health plan، و976بيمار و درcollaborative perinatal project، و1309بيمار با اين دارو درمان شدند ،بدون اين که هيچ همراهي بين و بروز مالفورماسيون مشاهده شود .در يک مطالعه چنين به نظر مي رسد که قرار گيري کلرپرومازين (thorazine)در فرزندان 133مادر مصرف کننده ،با افزايش خطر بروز مالفورماسيون همراه بود (pآنتي هيستامين و ضد احتقان ها هيچ افزايش خطري در استفاده از شايع ترين آنتي هيستامين هاي مصرفي مثل کلروفنير امين وجود ندارد ولي درcollaborative perinatal projectافزايش خطر بروز مالفورماسيون پس از درمان با برم فنير امين (در 10نوزاد )ديده شد ،اثري که در مورد ساير آنتي هيستامين ها ديده نشده بود .ترفنادين (Seldane)افزايشي در ريسک بروز نقايص در 105حاملگي که با مصرف دارو توام بودند ،را نشان نداد .بيماران بايد در مورد اين مطلب که اين داروهاتنها درمان علامتي سرماخوردگي هستند و هيچ اثري روي سير بيماري ندارند ،آموزش ببينند .ساير درمانها مثل مصرف مرطوب کننده هاي هوا ،استراحت و مايعات بايد توصيه شوند .اگر درمان طبي الزامي باشد ،ترکيب دو دارو وقتي که تنها يک دارو ضروري است نبايد بکار رود .اگر مشکل بيمار واقعاً آلرژي باشد ،تجويز يک آنتي هيستامين به تنهايي کافي است .اگر مصرف ضد احتقان ها نيز ضروري است ،اسپري موضعي بيني که دوزهاي پايين تري نسبت به درمان سيستميک ايجاد مي کند ،نتيجه بخش است .از آنجايي که اثرات دراز مدت اين اروها بخصوص در موارد مزمن شناخته شده اند .استفاده از داروهاي غير سودمند در موارد خود سرانه بايد منع شوند .ضد دردها به بيماران بايد در مورد استفاده از درمانهاي غير دارويي براي تسکين درد و تاراحتي در طي حاملگي ،مثل گرماي موضعي و استراحت آموزش داده شود .آسپرين هيچ مدرکي مبني بر تراتوژن بودن آسپرين در سه ماهه اول حاملگي در انسان وجود ندارد اما اسپرين با جلوگيري از سنتزپروستاگلاندين ها ،اثرات زيادي بر مراحل پري ناتال دارد .آسپرين قدرت انقباض پذيري رحم را کم مي کند و اگر در دوزهاي ضد درد مصرف شود ،باعث شروع تأخيري زايمان ،مدت زايمان طولاني تر و افزايش بروز حاملگي طول کشيده مي شود .آسپرين باعث کاهش تجمع پلاکتي نيز مي شود که اين امر به نوبه خود خطر خونريزي حين زايمان و پس از زايمان را افزايش مي دهد .ضعف عملکرد پلاکتي در نوزادان ،5روز پس از مصرف خوراکي دارو توسط مادر ،توصيف شده است .آسپرين سبب نقص دايمي سنتزپروستاگلاندين در پلاکتها مي گردد.لذا ،تنها راه براي ايجاد انعقاد کافي ،ساختن پلاکت بيشتردر مغز استخوان است .ارگانهاي متعددي مي توانند تحت تاثير مصرف طولاني مدت اسرين قرار گيرند .پروستاگلاندين ميانجي بسته شدن مجراي شرياني (داکتوس آرتريوزوس )در طي نوزادي است ولي هيچ مدرکي دال بر ارتباط مصرف آسپرين نزديک به زمان وضع حمل و بسته شدن داکتوس آرتريوزوس در داخل رحم وجود ندارد .ساير داروهاي ضد التهابي غير استروئيدي (NSAIDs) هيچ شاهدي از تراتوژن بودن ساير داروهاي ضد التهابي غير استروئيدي مثل ايبوپروفن (Mortin,Advil)و ناپروکسن (Naprosyn)وجود ندارد .اين داروها براي دوره هاي کوتاه مدت ،حداکثر 48ساعت براي درمان دردهايي مثل دندان درد يا شکستگي مناسب هستند .مصرف مزمن اين داروها ممکن است منجر به اوليگوهيدرآمنيوس انقباص داکتوس آرتريوزوس جنين شود.استامينوفن هيچ مدرکي براي تراتوژن بودن استامينوفن (Tylenol Datril)وجود ندارد .سنتزپروستاگلاندين ناشي از مصرف استامينوفن قابل برگشت است و پس از دفع دارو تجمع پلاکتي طبيعي مي شود .زمان خونروش (BT)در زنان باردار مصرف کننده استامينوفن طولاني نمي شود .بر خلاف آسپرين ،اين دارو براي جنين سمي نيست .اگر به يک ضد درد يا ضد تب خفيف نياز باشد استامينوفن بر آسپرين ارجحيت دارد . ميزان جذب استامينوفن در دوزهاي معمول ،و تحويل آن به بافت ها در طي حاملگي تغيير نمي کند .پروپوکسي فن پريوکسي فن (Darvon)يک داروي ضد درد خفيف جايگزين ،بدون هيچ گونه اثر تراتوژن شناخته شده است .اما نبايد بطور خودسرانه مصرف شود زيرا از پتانسيل ايجاد اعتياد به نارکوتيک ها برخوردار است .در مواردي که مادران معتاد به پريوکسي فن بودند ،شواهد خطر در اواخر حاملگي ديده شد و نوزادان اين مادران در دوره نوزادي علايم محروميت از نارکوتيک ها را نشان دادند .کدئين در collaborative perinatal project،در 563بيمار مصرف کننده کدئين هيچ افزايشي در خطر بروزمالفورماسيون ديده نشد .اگر کدئين در طي دوره پري ناتال زياد مصرف گردد ،مي تواند باعث اعتياد و علايم محروميت در نوزاد شود .آنتي بيوتيک ها و عوامل ضد عفونت از آنجاييکه بيماران حامله به عفونتهاي مخمري واژن بسيار حساس اند ،آنتي بيوتيک ها تنها زماني که انديکاسيون واضح دارند بايد مصرف شوند .در مان با عوامل ضد قارچي ممکن است پس از خاتمه درمان آنتي بيوتيک ضروري باشد.پني سيلين ها مشتقات پني سيلين شامل آموکسي سيلين و آمپي سيلين و همين طور اريترومايسين و سفالوسپورين ها ،در حاملگي کاملاً ايمن هستند.سولفوناميدها مصرف سولفوناميدها خطر خاصي ندارد ،مگر در نوزادن نارس که در آنها دارو با بيلي روبين در اتصال به آلبومين رقابت مي کند و باعث افزايش خطر هيپربيليروبينمي در نوزاد مي شود .سولفوناميدها در طي سه ماهه حاملگي داروي انتخابي نيستند ،بخصوص اگر مادر در خطر زايمان زودرس باشد .تري متوپريم تري متوپريم اغلب همراه سولفوناميدها در درمان عفونت هاي ادراري تجويز مي شود .دو آزمون روي 131زن در نشان دادن هرگونه افزايش خطر در نقايص بدو تولد پس از مصرف دارو در طي سه ماهه اول ،ناکام مانده اند .اما در بررسي 2295 بيمار در collaborative perinatal projectمصرف تري متوپريم در سه ماهه اول با افزايش خفيف در بروز نقايص بدو تولد بخصوص انواع قلبي عروقي همراه بود .در يک مطالعه گذشته نگر نسبت اين شانس 2/3بود .سولفاسالازين سولفاسالازين در درمان کوليت اولسرو و بيماري کرون به علت جذب نسبتاً پايين فرم خوراکي آن ،مصرف مي شود ،اما اين دارو از جفت عبور کرده و به گردش خون جنيني رسيده در خون جنين به حد غلظت سرم مادر مي رسد (البته در هر دو مورد غلظت پايين است )بروز کرن ايکتروس و يرقان شديد پس از مصرف سولفاسالازين توسط مادر گزارش شده است ،حتي زماني که دارو در هنگام وضع حمل تجويز شده باشد.تتراسيکين ها در 391نوزادي که در طي سه ماهه اول در معرض تتراسيکين بودند ،هيچ اثر تراتوژني مشاهده نشد .اما تتراسيکين به ميناي دندان در حال تکامل باند شده و سبب تغيير رنگ دندان مي شود .دارو از 26هفتگي حاملگي تا5ماه پس از تولد روي دندان شيري اثر مي کند ،اما اگر از 6ماهگي تا 5سالگي تجويز شده باشد ،روي دندان دايمي اثر مي گذارد .داکسي سايکلين هيچ اثر تراتوژني در طي سه ماهه اول حاملگي ندارد .به اين علت که تتراسيکين در استخوان هاي در حال تکامل رسوب مي کند و مانع رشد استخوان مي شود .استفاده از داروهاي جايگزين در طي حاملگي توصيه مي شود .نيتروفورانتوئين هيچ موردي از نقص بدو تولد در ارتباط با مصرف نيتروفورانتويين (Macrodantin)ديده نشده است .اين دارو مي تواند سبب آنمي هموليتيک در افراد داراي کمبود گلوکز 6فسفت دهيدروژناز شود .از آنجايي که گلبول هاي قرمز نوزاد در احياء گلوتاتيون ناکارآمد هستند ،اخطاري روي بر چسب دارو در مورد عدم مصرف آن در زمان ترم وجود دارد آنمي هموليتيک در نوزادن پس از مصرف قبل از تولد توسط مادر گزارش نشده است .آمينو گليکوزيدها و ساير داروهاي ضد سل در 135نوزادي که در سه ماهه اول در معرض استرپتومايسين قرار گرفته بودند ،هيچ اثر تراتوژني مشاهده نشد .عبور دارو از جفت ثابت شده و از فرزندان مادراني که جهت درمان ضد سل ،به مدت طولاني استرپتومايسين يا کانامايسين دريافت کرده بودند ،سميت حدود 3% تا 11% گزارش شده است .اگر استفاده از اين دارو براي عفونتهاي جدي لازم باشد ،مصرف آن بايد محدود به دوره کوتاهي شود و سطوح سرمي مادر به منظور به حداقل رساندن قرار گرفتن جنين در معرض دارو ،پايش شوند .هيچ شاهدي براي وجود هر گونه تراتوژنيسيته در مصرف ايزونيازيد ،پاراآمينوساليسيلاتها ،ريفامپين يا اتامبوتول وجود ندارد .کينولون ها کينولون ها (مثل سيپروفلوکساسين ،نورفلوکساسين )تمايل زيادي به بافت هاي استخواني وغضروفي دارند و ممکن است سبب بروز آرتروپاتي در کودکان شوند .اما در 28نوزادي که در محيط داخل رحمي در طي سه ماهه اول در معرض دارو قرار گرفته بودند ،هيچ مالفورماسيون يا مشکل عضلاني اسکلتي ديده نشد .کارخانه هاي سازنده ،مصرف اين داروها در طي حاملگي يا کودکي را توصيه نمي کنند .مترونيدازول بررسيهايي که به منظور نشان دادن هر گونه افزايش در بروز نقايص مادرزادي در نوزادان مادران تحت درمان با مترونيدازول در اوايل يا اواخر حاملگي انجام شده اند ،همگي با شکست مواجه شده اند ،اخيراً طي يک متاآناليز ثابت شده که هيچ خطر تراتوژني وجود ندارد.مترونيدازول هم چنان به عنوان مؤثرترين دارو در درمان تريکومونيازيس باقي مانده است .به علت اختلاف نظر قبلي در مورد اين دارو ،عاقلانه است مه مصرف دارو تا پس از سه ماهه اول حاملگي به تعويق انداخته شود .درمان واژينوز باکتريال با مترونيدازول و اريترومايسين باعث کاهش ميزان زايمان زودرس شده است .آسيکلووير آسيکلووير(Zovirax)در 601مورد مصرف ،عامل هيچ گونه ابنورماليتي جنيني نبوده است .مرکز کنترل و پيشگيري بيماريها توصيه مي کند که زنان حامله مبتلا به عفونت منتشر مثل هرپس ،هپاتيت يا پنوموني واريسلايي مي توانند با آسيکلووير درمان شوند .ليندان سميت در انسان پس از مصرف موضعي محلول 1% ليندان (Kwell)تقريباً بطور انحصاري پس از سوءمصرف و مصرف زياد از حد دارو ،مشاهده شده است .اما پس از مصرف پوستي ليندان ،حدود 10% دوز مصرفي در ادرار ظاهر مي شود .البته هيچ مدرکي براي آسيب اختصاصي سيستم تناسلي در اثر مصرف ليندان مشاهده نشده است .کارخانه سازنده توصيه مي کند که مصرف زمان حاملگي به دو دوز محدود شود. به زنان حامله بايد در مورد شامپو کردن موهاي فرزندانشان تذکر داده شود ،زيرا جذب پوستي از طريق دست مادر نيز رخ مي دهد .در طي حاملگي اغلب استفاده از درمان جايگزين براي درمان شپش توصيه مي شود .از اين جمله مي توان داروهاي pyrethrins به همراه piperonyl butoxide(Rid)وپرمترين 1% (Nix)را براي شپش و پرمترين 5% (eliminate) را براي گال نام برد.داروهاي ضد آسم اپي نفرين پس از مصرف آمين هاي مقلد سمپاتيک موجود در طي سه ماهه نخست حاملگي ،در ترکيبات تجارتي مصرفي در درمان عفونتهاي تنفسي فوقاني مالفورماسيونهاي مينور گزارش شده اند. ميزان مالفورماسيون در نوزادان مادراني که در سه ماهه اول اپي نفرين گرفته اند،افزايشي نشان نمي دهد. تربوتالين تربوتالين(brethine) نسبت به اپي نفرين شروع اثر سريعتر ومدت اثر طولاني تري داشته، اغلب در درمان آسم در زن حامله ترجيح داده مي شود. هيچ خطري در بروز نقايص بدو تولد با مصرف دارو گزارش نشده است. مصرف دراز مدت ممکن است همراه افزايش خطر عدم تحمل گلوکز باشد.کرومولين سديم کرومولين سديم شايد در طي حاملکي مصرف شود وجذب سيستميک آن اندک است. تراتوژنيسيته اي در مورد اين دارو در انسان گزارش نشده است.ايزوپرترنول وآلبوترول وقتي ايزوپرترنول (isuprel)وآلبوترول (ventolin)در شکل آئروسل موضعي در درمان آ سم تجويز شوند، دوز کلي جذب شده معمولاًقابل توجه نيست اما با دوزهاي خوراکي يا وريدي ممکن است اثرات قلبي عروقي باعث کاهش جريان خون رحم شوند. هيچ اثر تراتوژني از دارو گزارش نشده است.کورتيکواستروييدها کورتيکواستروييدهاي استنشاقي درمان موثري بوده ،به مقدار بسيار کم جذب مي شود. زماني که مادر پردنيزولون يا پردنيزون مصرف مي کند، دارو توسط جفت غير فعال مي شود،لذا غلظت ترکيبات فعال در جنين کمتر از 10%غلظت مادري است. بنابراين اين داروها، درمان هاي انتخابي بيماريهاي طبي مثل آسم هستند. زماني که اثر کورتيکواستروئيدها در نوزاد، مثل بلوغ ريه ها، مورد نظر باشد مصرف بتامتازون ودگزامتازون به اين علت که توسط جفت غير فعال مي شوند،ارجح است.هيچ شاهدي از تراتوژن بودن کورتيکواستروييدها در انسان وجود ندارد. در يک گروه 145 نفري از نوزاداني که درطي سه ماهه نخست حاملگي درمعرض داروبودند، ميزان ابنورماليتي ها افزايش نشان نداد.داروهاي قلبي عروقي ديگوکسين اثر تراتوژني از ديگوکسين گزارش نشده است. براي اطمينان از وجود سطوح درماني کافي، سطوح خوني دارو بايد پايش شود،مواد ايمنوراکتيو مشابه ديگوکسين ممکن است در ارزيابي غلظت جنيني ديگوکسين ايجاد اشتباه کنند. در يک مطالعه روي جنين هاي داراي آنوماليهاي قلبي ،هيچ تفاوتي بين سطوح ديگوکسين ايمنوراکتيو درمادراني که ديگوکسين مصرف کرده بودند، مشاهده نشد. درجنين هاي هيدروپيک، ديگوکسين به آساني از جفت عبور نمي کند. داروهاي ضد فشار خون از آلفامتيل دوپا (aldomet) بطور گسترده در درمان هيپرتانسيون مزمن در حاملگي استفاده شده است. اگر چه کاهش فشار خون وضعيتي ممکن است با مصرف دارو رخ دهد، هيچ اثر جنيني غير عادي مشاهده نشده است. از هيدرالازين (apresoline) ممکن است در حاملگي استفاده شود ولي اغلب از اين دارو براي براي درمان پره اکلامپسي شديد استفاده مي شود. داروهاي ضد فشار خون فوق خاصيت تراتوژنيسيته از خود نشان نداده اند.مهارکننده هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين مهارکننده هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسينمانند انالاپريل (vasotec) و کاپتوپريل(capoten) مي توانند در سه ماهه دوم وسوم حاملگي سبب ديسپلازي توبولار کليوي شوند. اين موضوع باعث ايجاد اليگوهيدرآمنيوس ، جمع شدگي اندام هاي جنين ، دفرميتي کرانيوفاشيال و ريه هيپوپلاستيک مي شود. نقص در استخواني شدن جمجمه جنين را نيز به اين داروها نسبت داده شده اند .در درمان زنان حامله بايد اين داروها را به ساير داروها تغيير داد.عوامل بلوک کننده سمپاتيبک پروپرانولول(indral) يک عامل مسدود کننده بتاآدرنرژيک است که بطور گسترده براي موارد متعددي ،مصرف مي شود. تاکنون شاهدي بر تراتوژن بودن دارو يافت نشده است. براديکاردي در نوزاد به عنوان اثر مستقيم يک دوز داراي تجويز شده به مادر در طي 2 ساعت قبل از وضع حمل نوزاد، گزارش شده است.به نظر مي رسد درمطالعات متعدد در زمينه مصرف پروپرانولول در حاملگي، افزايش خطر بروزIUGR يا حداقل در ايجاد انحراف در توزيع تولد- وزن به سمت مقادير پايين تر وجود دارد. تحقيقات صورت گرفته در اسکاتلند مؤيد آنند که استفاده از آتنولول در درمان هيپرتانسيون زنان باردار نتيجه بهتري دارد)داروهايي که براي القاء تخمک گذاري مصرف مي شوند. در بيشتر از 2000مورد مصرف، هيچ مدرکي مبني بر خطر تراتوژنيسيته کلوميفن يافت نشده، بعلاوه در صد سقط خود بخودي نزديک به ميزان مورد انتظار بوده است. نوزادان اغلب در ابتداي حاملگي در معرض بروموکريپتين قرار مي گيرند. هيچ اثر تراتوژنيسيته در بيشتر از 1400 حاملگي که با مصرف اين دارو توام بوده اند، مشاهده نشده است.استروژن وپروژستين داروهاي ضد بارداري خوراکي وساير هورمونهاي مصرف شده در سه ماهه اول حاملگي مسئول نقايص بدو تولد متعددي شناخته شده اند اما مطالعات انجام شده هيچ گونه اثر تراتوژنيسيته اي را در مورد اين دارو ها اثبات نکرده است.مطالعه 2754 کودک متولد شده از مادران پس از خونريزي در سه ماهه اول ، مويد آن است که هيچ گونه افزايش خطري در زمان مصرف پروژستين در سه ماهه اول وجود ندارد. يک گروه محقق 1608 نوزاد که در معرض پروژستوژن ها (نظير مدروکسي پروژسترون استات، 17-آلفاهيدروکسي پروژسترون کاپروآت) قرار گرفته بودند و1147 نوزاد از مادراني که دارو مصرف نکرده بودند، را مطالعه نمودند. هيچ تفاوتي از نظر ميزان بروز آنومالي در سيستم هاي مختلف آنا توميک ، بين دو گروه يافت نشد. درcollaborative perinatal project در 162 نوزاد که در معرض 17- آلفاهيدروکسي پروژسترون کاپروات (Delalutin)قرار گرفته بودند يا در 253 نوزادي که در معرض پروژسترون قرار داشتند، هيچ مدرکي مبني بر تراتوژنيسيته يافت نشد. چنين به نظر ميرسد که مصرف خوراکي پروژستين ها در سه ماهه نخست بارداري خطر اندکي داشته يا بي خطر است. به علت اختلاف در مسايل پزشکي قانوني در مناطق مختلف و وجود نقايص در متون پزشکي در اين زمينه ، عاقلانه است که قبل از تجويز اين دارو ها در بيماران مبتلا به آمنوره ، يک آزمايش حساس از نظر حاملگي انجام شود.آندروژنها آندروژنها ممکن است سبب بروز صفات مردانه در يک جنين مونث در حال تکامل شوند. مصرف عوامل پروژستيني - تقريباًهميشه مشتقات تستوسترون - قبل از هفته 13 حاملگي مي تواند باعث کليتورومگالي يا اتصال لبياها شود. گزارش شده است که تجويز اشتباهي دانازول با دوز 800mg/day در طي هفته هاي 10 تا 12 بارداري باعث بزرگي متوسط کليتوريس واتصال لابيا ها مي شود.اسپرم کش ها افزايش خطر تولد نوزاد غير طبيعي از مادراني که جهت جلوگيري از بارداري از اسپرم استفاده مي کنند اثبات نشده است. جوامع علمي پزشکي بر اين نکته توافق دارند که مصرف اسپرم کش هاي واژينال بلافاصله قبل يا در طي حاملگي خطر مالفورماسيون را افزايش نمي دهد.قرارگيري در معرض داروهاي عمومي مصرف سيگار مصرف سيگار عامل کاهش وزن زمان تولد وافزايش پره ماچوريتي است. در صد بيشتري از سقطهاي که در مادران سيگاري رخ مي دهند، با کاريوتيپ نرمال همراهند ونسبت به سقط هايي که جنين ناهنجاري کروموزومي دارد، ديرتر اتفاق مي افتند. خطر جدا شدن جفت ، جفت سر راهي وپارگي زودرس وطولاني پرده ها با مصرف سيگار افزايش مي يابد. ريسک بروز اين مشکلات ومرگ پري ناتال با تعداد سيگارهايي که کشيده ميشود ارتباط دارد. قطع مصرف سيگار يا کاهش تعداد سيگارهايي که در طي بارداري مصرف مي شوند، مي توانند از خطرايجاد درگيري ومشکلات مرگ ومير پري ناتال بخصوص در زناني که به علت ساير مسايل نيز در وضعيت پر خطر هستند، بکاهند. يک رابطه مثبت بين سيگار کشيدن وبروز سندرم مرگ ناگهاني شيرخواران وجود دارد. در اين مورد، براي ما امکان ندارد که بين اثرات سيگار کشيدن مادر در حين بارداري وپس از ختم بارداري افتراق قايل شويم، اما اين امکان وجود دارد که هر دو در افزايش ريسک جنين نقش داشته باشند.الکل سندرم جنين الکلي در فرزندان مادراني که بطور مزمن الکل مي نوشند ديده مي شود وشامل عقب ماندگي جسمي قابل مشاهده که قبل از زايمان شروع شده وپس از تولد ادامه مي يابد، است. گروه تحقيق در مورد جنين الکلي در انجمن بررسي الکليسم، معيارهاي مشخصي را براي تشخيص وضع نموده است. حداقل يک خصوصيت از هر کدام از سه گروه بايد تواماً وجود داشته باشد تا تشخيص سندرم بر اساس معيارها معتبر باشد.1- عقب ماندگي رشد قبل يا بعد از تولد.2- آنومالي هاي صورت شامل شکاف هاي کوچک در پلک ها، فيلتروم غير واضح يا عدم وجود فيلتروم، چين هاي اپيکانتوس، پل بيني صاف، کوتاهي ودرازي بيني، نازک بودن لب بالايي، گوش هاي پايين قرار گرفته غير هم سطح ونقص تکاملي بخش مياني صورت است.3- اختلال عملکرد سيستم عصبي مرکزي شامل ميکروسفالي، درجات مختلف عقب ماندگي ذهني يا ساير شواهد تکاملي عصبي - رفتاري غير طبيعي مثل اختلال کاهش تمرکز وبيش فعاليتي همراه با عدم توجه (ADHD) است.هيچ کدام از اين نکات به تنهايي براي اثبات تماس جنين با الکل ، پاتوگنومونيک نيستند. آنوماليهاي منفرد، غير اختصاصي هستند وممکن است حتي در غياب مصرف مشروب توسط مادر نيز ديده شوند. دلايل محکم به نفع اين تشخيص وجود سابقه مصرف زياد مشروب توسط مادر در طي دوران بارداري است.در يک بررسي 23 زن که بطور طولاني مدت الکل مي نوشيده اند با 46 مورد شاهد منطبق ونتايج بارداري در اين دو گروه با يکديگر مقايسه شد. در مادران الکلي ، مرگ ومير پري ناتال 8 بار شايع تر بود. عقب ماندگي رشد ، ميکروسفالي وبهره هوشي پايين تر از 80 بطور قابل ملاحظه اي در فرزندان مادران الکلي نسبت به گروه شاهد ، بيشتر بود. کلاً نتايج غير طبيعي در 43% فرزندان مادران الکلي و2% گروه کنترل ديده شد.در تحقيق ديگري خطرات مصرف مقادير کمتر الکل به اين ترتيب ذکر شده اند: 9% از نوزادان متولد شده از کساني که اصلاً مشروب نمي نوشند يا به ندرت مي نوشند در گروه داراي بعضي ابنورماليتي ها طبقه بندي شدند و 14% از نوزادان کساني که به مقدار متوسط مشروب مي خوردند غير طبيعي بودند ،که از نظر آماري تفاوت چشمگيري بين اين دو گروه وجود ندارد. در مشروبخواران قهار(مصرف متوسط روزانه3oz يا بيشتر از ليکور 100 درجه)، 32% نوزادان واجد آنومالي بودند. بطور کلي اگر آنومالي هايي مثل کاهش رشد و معاينات نورولوژيک غير طبيعي را در نظر بگيريم، 71% نوزادان زنان مشروبخوار که ميزان زيادي الکل مصرف مي کنند غير طبيعي بودند که اين مقدار تقريباً دو برابر شيوع ابنورماليتي در گروه مشروبخواران متوسط يا کساني است که به ندرت مشروب مي نوشند. در اين تحقيق روشن شد که اگر مشروب از سقف 45 ميلي ليتر اتانل (معدل سه گيلاس) در روز تجاوز نکند، افزايش شيوع ابنورماليتي رخ نخواهد داد. بطور کلي فراواني يافته هاي غير طبيعي بين فرزندان زناني که مصرف روزانه مشروب در آنها کمتر از يک يا 2-1 بار مشروب خوردن در روز باشد وافرادي که اصلاً مشروب نمي نوشند، بطور چشمگيري تفاوت ندارد. مافورماسيون هاي سيستم ادراري تناسلي با افزايش مصرف الکل افزايش مي يابند واين احتمال همچنان پابرجاست که هيچ سطحايمني از نوشيدن مشروب براي وقوع بعضي مالفورماسيونها وجود ندارد. شرابخواري بيش از حد هم چنان خطري عمده براي نوزاد به حساب آمده وکاهش مصرف حتي در اواسط بارداري به نفع نوزاد است. مصرف اتفاقي مشروب در طي حاملگي هيچ خطر شناخته شده اي ندارد،اما سطح ايمني قابل قبولي در مورد نوشيدن مشروبات الکلي تعريف نشده است.کافئين هيچ مدرکي از تراتوژن بودن کافئين در انسان وجود ندارد .collaborative perinatal projectهيچ افزايشي در شيوع نقايص مادرزادي در 5773زن مصرف کننده کافئين در طي بارداري که اغلب با استفاده از درمانهاي ضد درد توام بوده است را نشان نمي دهد .کارآزماييهاي غير شاهد دار در اولين حاملگي پيشنهاد مي کنند که مصرف زياد کافئين با افزايش مخاطرات حاملگي نظير وزن کم نوزاد در زمان تولد (LBW)،سقط خودبخودي ،نارسي و مرده زايي ،همراه است .اما اين مطالعات از نظر مصرف توام تنباکو و الکل کنترل نشده اند .در يک تحقيق آينده نگر ديگر از نظر سيگار کشيدن ،ساير عادات ،خصوصيات مردم شناسي (demographic)و تارخچه پزشکي کنترل شده بود هيچ رابطه اي بين وزن کم زمان تولد (LBW)يا حاملگي کوتاه مدت وزن کم موقع تولد (کمتر از 2500grدر سن بيشتر از هفته 36بارداري )و مصرف کافئين بيشتر از 300mgروزانه مشاهده شد .مصرف توام کافئين و سيگار ممکن است خطر وقوع وزن کم موقع تولد (LBW)را افزايش دهد .مصرف قهوه توسط مادر ،جذب آهن را کم مي کند و ممکن است باعث افزايش شانس بروز آنمي شود آسپارتام آسپارتام (Nutrasweet)به سه ماده متابوليزه مي شود .اسيد آسپارتيک ،متانول و فنيل آلاتين ،اسيد آسپارتيک نمي تواند به سهولت از جفت عبور کند .مقذار متانول حاصل از يمک نوشيدني شيرين شده با اسپارتام عموماً کمتر از مقداري است که در آب ميوه ها منابع غذاي طبيعي يافت مي شود .فنيل آلانين در سمت جنيني جفت تغليظ مي شود .سطوح خوني بالاي طولاني مدت فنيل آلانين در جنين مادر مبتلا به فنيل کتونوري (PKU)،با عقب ماندگي ذهني نوزاد همراه است .اما وقتي زني در طي حاملگي آسپارتام حتي در مقادير بالا مصرف کند ،سطوح فنيل آلانين در خون بسيار پايين تر از سطوح نوروتوکسيکي است که در مادران مبتلا بهPKUهستند و سطح سرمي آنها بسيار پايين تر از سطوح همراهي کننده با عقب ماندگي ذهني است ،ديده شده است .غير محتمل است که مصرف آسپارتام در طي باروري باعث بروز مشکلات جنيني شود .مخدرها اختلالات قاعدگي بخصوص آمنوره اگر چه در اثر مصرف متادون ديده نشده ولي در مصرف کنندگان هرويين شايع است .هدف از دوز نگهدارنده متادون رساندن بيمار به سطحي است که حداکثر 40-20روزانه از آن مصرف کند .اين دوز بايد در هر مورد ،براي به حداقل رساندن مصرف مکمل هاي دارويي ممنوعه در سطح کافي محاسبه شود ،زيرا داروهاي ممنوعه براي نوزاد خطرات بيشتري نسبت به دوزهاي بالاتر متادون مورد نياز بيمار دارند .به اين علت که همراهي ميان افزايش مخاطرات جنيني ومرگ داخل رحمي جنين منتسب به علايم محروميت داخل رحمي جنين است .مداخله در ميزان مصرف مواد مخدر در طي سه ماهه سوم در زني که روي دوز نگهدارنده متادون است ،نبايد انجام شود .از آنجايي که تدابير مربوط به مواد مخدر در طي حاملگي نياز به يک زمينه محيطي اجتماعي ،تغذيه اي ،آموزشي و رواني دارد ،مي توان بيماران را به بهترين نحو به برنامه هاي اختصاصي ادره نمود .نوزاد فرد معتاد به مواد مخدر در خطر افزايش سقط ،نارس بودن و کاهش رشد داخل رحمي (IUGR) است .علايم محروميت بايد به دقت در دوره نوزادي مورد پايش قرار گيرند .ماري جوانا هيچ شاهدي بر تراتوژن بودن ماري جوانا در طي حاملگي در دست نيست .در يک مطالعه گذشته نگر روي 35زن باردار که ماري جوانا مصرف مي کردند ،در نوزادان متولد شده رنگ پذيري مکونيوم به نحو قابل ملاحظه اي (75%)بيشتر از افرادي بود که ماري جوانا مصرف نمي کردند (25%)،اما مصرف کنندگان در مقايسه با گروه شاهد از طبقات اجتماعي اقتصادي پايين تري ،بودند .بسياري از نتايج ناخوشايند حاملگي بسيار شايع از آن هستند که اجازه مقايسه قابل اطمينان بين دو گروه را فراهم آورند.در قرن نوزدهم ،حشيش به عنوان يک تحريک کننده فعاليت رحم گزارش شد و براي تسريع زايمان بکار گرفته شد.در يک بررسي 89% مصرف کنندگان ماري جوانا ،افزايش بروز زايمان تسريع شده (کل مدت زايمان کمتر از 3ساعت )در مقايسه با 3%در گروه شاهد را نشان دادند .در يک جمعيت ديگر شامل گروه مصرف کننده شاهد (19بيمار از هر گروه )که از نظر شرايط طبي عمومي ،زمينه اخلاقي ،عادات تغذيه اي و مصرف تنباکو مشابه بودند ،وجود اين اختلاف اثبات نشد .در گروهي مشابه بيماران مذکور ،متوسط مصرف ماري جواناي هفتگي شش بار يا بيشتر در طي حاملگي با کاهش 0/8هفته اي در طول دوره حاملگي همراه بود .اما کاهش در وزن زمان تولد ديده نشد .در يک بررسي چنين پيشنهاد شد که متوسط کاهش 79گرمي در وزن زمان تولد در افراد مصرف کننده ماري جوانا زماني که ارزيابي هاي ادراري ماده مورد نظر انجام شده باشند نسبت به زماني که خود فرد گزارش مصرف را مي دهد ،ديده مي شود .کوکايين کوکايين يک محرک CNSاست و اثرات بي حسي موضعي و منقبض کننده عروقي قابل توجه دارد .مطالعه در مورد مصرف کوکايين ،بطور پيوسته ارتباط آن را با جداشدگي جفت نشان داده اند .شواهد کمتري در مورد ارتباط بين مصرف کوکايين و سقط خود بخودي ،نارس بودن ،نوزادان مبتلا به SGA،ميکروسفالي و افزايش فشار خون القاءشده در اثر حاملگي ،در دست است زيرا اين خطرات با سوگرايي گزارش دهي و متغيرهاي اجتماعي -اقتصادي مخدوش مي شوند .مطالعات بسياري مطرح کننده اين مسئله اند که افزايش در خطر بروز آنوماليهاي مادرزادي پس از مصرف کوکايين در طي سه ماهه اول حاملگي ،وجود دارد .در يک بررسي ميزان بروز مالفورماسوين در فرزندان افراد مصرف کننده کوکايين 10% ،در افرادي که از چند ماده مخدر استفاده مي کردند 9/5% و در گروه 2% بود .به نظر مي رسد اين خطر ،خصوصاً در مورد نقايص ادراري چشمگير تر باشد .ظاهر ديس مورفيک وابنورماليتي هاي عصبي رفتاري نيز مشاهده شده اند .کوکايين علاوه بر اين که سبب آنوماليهاي مادرزادي در سه ماهه اول بارداري مي شود ،مي تواند در نتيجه عدم کفايت عروقي احتمالي ،سبب مرگ جنين نيز گردد .انفارکتوس روده همراه با آترزي غير معمول در ايلئوم و سوراخ شدن روده نيز اتفاق افتاده است .انفارکتوس اندام منجر به از دست دادن انگشتان با الگوي متفاوت نسبت به آنچه در آنوماليهاي معمول در اندام ها ديده مي شود ،مي گردد .خونريزي هاي داخل رحمي در سيستم عصبي مرکزي مي توانند باعث ايجاد کيست هاي پرنسفالي شوند .مصرف دارو در طي شير دهي داروهاي بسياري در مقادير پايين در شير شناسايي مي شود که معمولاً اهميت باليني مشخصي در نوزاد ندارند ،ميزان انتقال دارو به شير ،بستگي به حلاليت در چربي ،وزن مولکولي ، درجه اتصال به پروتئين ،درجه يونيزه شدن دارو و وجود يا عدم وجود ترشح فعال دارو دارد .مولکولهاي غير يونيزه با وزن مولکولي کم مثل اتانل به راحتي موارد شير مي شوند .اگر مادر در حالت هاي غير معمول مثل افزايش دوز مصرف دارويي يا کاهش عملکرد کليوي ،غلظت خوني بالايي داشته باشد ،داروها با غلظت بالاتر در شير ظاهر مي شوند .در مادران شيرده بايد از حداقل دوز موثر از هر دارويي که براي درمان ضروري است ،استفاده شود .مقدار دارو در شير نسبت متغيري از سطح خوني مادر است که خود با دوز خوراکي مصرف شده توسط مادر متناسب است .دوز نوزاد معمولاً2-1%دوز متوسط مادر و زير سطوح درماني است .معمولاً اين مقدار بسيار جزيي تر از آن است که اثرات نامطلوب آن بتوانند ظاهر شوند .اما در مورد داروهاي سمي ، هر گونه قرار گيري در معرض دارو ممکن است نانمناسب باشد .اثرات دراز مدت دوزهاي پايين داروها هنوز در دست بررسي اند .داروها در نوزاداني که سيستم آنزيمي يا بالغ دارند ،بسيار آهسته تر حذف مي شوند .فوايد شيردهي به خوبي شناخته شده اند و خطر قرار گرفتن در معرض دارو بايد در مقايسه با اين فوايد ،مورد سنجش قرار گيرند .بخوبي اثبات شده است که در روزهاي اول پس از زايمان و قبل از شروع شيردهي ،نوزاد تنها مقادير اندکي آغوز دريافت مي کند و مقدار بسيار کمي دارو در اين زمان در شير ترشح مي شود .پزشک بايد با توضيح اين مطلب که ضد دردها يا ساير داروهاي مصرفي در زمان جراحي هيچ اثر سوءشناخته شده اي روي نوزاد ندارند ،با ترس بيماري که مورد عمل سزارين قرار گرفته است ،مقابله مي شوند دانش کافي در مورد فارماکوکينتيک دارو در شير مي تواند دوز داروي رسيده به نوزاد را به حداقل برساند .به عنوان مثال اگر نوزاد دفعات کمتري در طي شب شير بخورد ،يک دوز مشابه پس از شيرهي ، ميزان قرار گرفتن نوزاد در معرض دارو را کم مي کند .بطور طبيعي دارو بايد پس از زمان شير دادن به نوزاد ،مصرف شود .داروهاي ممنوع در شيردهي آکادمي آمريکايي متخصصين اطفال داروهاي مصرفي در دوران شير دهي را بررسي کرده و داروها را به ترتيبي که در بخش هاي بعد آمده ،دسته بندي کرده است .داروهايي مثل آمفتامين ها ،کوکايين ،هرويين ،ماري جوانا ،فن سيکليدين و نيکوتين در طي شير دهي کنتراند يکه اند .عوامل سيتوتوکسيک عوامل سيتوتوکسيک که در شيمي در ماني سرطان ها استفاده مي شوند ،مي توانند باعث سرکوب ايمني در نوزاد گردند ،البته اطلاعات در مورد اين داروها محدود است .خطر بالقوه اين دارها احتمالاً به فوايد ادامه شيردهي مي چربد .پس از مصرف خوراکي متوترکسات در يک بيمار شيرده مبتلا به کوريوکارسينوما ،دارو در مقادير کم اما قابل سنجش در شير يافت شده است .اکثر مادران مي توانند نوزاد را در معرض اين داروها قرار ندهند ،اما در محيط هايي که در آنها آموزش و تمرين کافي در باره تغذيه با بطري وجود ندارد و مشکلات فرهنگي عملي ديده مي شود ،درمان با اين قبيل داروها به تنهايي کنترانديکاسيوني براي ادامه شيردهي نيست .بروموکريپتين بروموکريپتين يک مشتق آلکالوييدي ارگوت است .از آنجايي که بروموکريپتين اثر مهاري شير دهي دارد ،بايد از مصرف آن اجتناب شود .اما در يک گزارش مادري که براي درمان تومور هيپوفيز 5mgبروموکريپتين مصرف مي کرده ،توان ادامه شيردهي را داشته است .ارگوتامين مصرف ارگوتامين در دوزهاي درماني ميگرن با بروز تهوع ،استفراغ ،اسهال و تشنج در نوزاد همراه است و بايد از مصرف آن پرهيز شود .اما اگر يک بيمار در دوره پس از زايمان براي تحريک انقباض رحم نياز به ارگوت داشته باشد ،کنترانديکاسيوني براي شير دهي وجود ندارد.موارد دارويي راديواکتيو به منظور کسب اطمينان از عدم وجود راديواکتيويته قابل شناسايي در شير ،مصرف داروهاي راديواکتيو نياز به دوره هاي متغيري از قطع شير دهي دارند .زمان استاندارد براي حذف گاليوم 2،67هفته ؛براي يد 2،131تا 14روز ؛براي سديم راديواکتيو 4روز؛و براي تکنسيوم 24،99ساعت تا 3روز است .ممکن است لازم باشد براي اطمينان ،شير قبل از شروع مجدد شيردهي از نظر راديواکتيويته آزمايش شود .داروهايي که اثرات آنها در دوران شير دهي شناخته نشده ولي بايد مورد توجه قرار گيرند .در مورد داروهاي روانپزشکي شامل ضداضطرابها ،ضد افسردگي ها و ضدسايکوزها اگر در زني شيرده به مدت طولاني تجويز شده باشند ،بايد دقت شود .اثرات دوزهاي حتي اندک روي سيستم عصبي در حال تکامل ناشناخته است .فلوکستين (Prozac)در مقادير کم در شير ترشح مي شود .براي درمان با مترونيد ازول ،يک دوز منفرد ارجح است .مادر بايد شيردهي را 12تا 24ساعت قطع کند تا دارو امکان حذف شدن را بيابد .داروهايي که بطور معمول با شيردهي سازگارند مخدرها ،خواب آورها و ضدتشنج ها هيچ مدرکي مبني بر اثرات جانبي سوءروي نوزاد در زمان شير دهي توام با مصرف اکثر داروهاي خواب آور ،ضد دردهاي مخدر و ضد تشنج ها وجود ندارد .بايد به بيمار اطمينان داده شود که مصرف دوزهاي معمول کاربامازپين ،فني توئين ،سولفات منيزيم ،کديين ،آلفاپرودين (Nisentil)مورفين و مپريدين ،هيچ اثر سوءآشکاري روي کودک شير خوار ندارند .دليل اين امر آن است که دوز قابل شناسايي دارو در شير تقريباً 2-1درصد دوز مادري بوده ،لذا آنقدر اندک است که اثر فارماکولوژيک چشمگيري ندارد .در مورد ديازپام ،نسبت دارو در شير نسبت به پلاسما 68%است .در 2بيمار که طي شير دهي کاربامازپين مصرف مي کردند ،غلظت دارو در شير در هفته 4و5پس از زايمان مشابه و در حد 60% سطح سرمي مادر بود و هيچ اثر سويي در نوزادان ديده نشد .در مطالعاتي که در آنها سطح فنوباربيتال و فني توئين اندازه گيري شد ،تنها مقدار اندکي از دارو در شير قابل شناسايي بود .از آنجايي که فنوباربيتال و ديازپام به آهستگي از بدن نوزاد حذف مي شوند ،تجمع دارو ممکن است رخ دهد .زماني که مادر باربيتوراتها يا بنزوديازپين استفاده مي کند خواب آلودگي نوزاد بايد توسط مادر مورد بررسي قرار گيرد .به نظر نمي رسد که کاربامازپين سبب بروز اثر تجمعي شود .در 15بيماري که به علت پره اکلامپسي ،سولفات منيزيوم وريدي با دوز 1g/hrبه مدت 24ساعت پس از وضع حمل دريافت کرده بودند ،سطح منيزيوم در شير در مقايسه با 48g?/mlدر گروه شاهد معادل 64g?/mlبود .سطح کلسيم شير تحت تاثير درمان با سولفات قرار نمي گيرد .ضد دردها آسپرين با مقادير اندک به شير منتقل مي شود .اسيدها بطور اوليه از فرم يونيزه خارج مي شوند و از آنجايي که انتقال آنها از پلاسما به شير مطلوب نيست ،ساليسيلاتها معمولاً در غلظت هاي پايين در شير يافت مي شوند .خطر اين داروها وابسته به دوزهاي بالاتر از مصرف 16قرص 300ميلي گرمي روزانه توسط مادر ،است ؛در اين سطح نوزاد ممکن است به سطح سرمي کافي براي تاثير بر تجمع پلاکتي برسد .هيچ شاهدي به نفع وجود اثرات زيانبار استامينوفن وجود ندارد .در يک بررسي ،3ميلي گرم /دسي ليتر استامينوفن در شيرگزارش شد .در بيماري که به قصد خودکشي پروپوکسي فن مصرف کرده بود ،سطح دارو در شير به 1/2سطحي سرمي رسيد .اگر مادر مداوم از حداکثر دوزپروپوکسي فن استفاده کند ،از نظر تئوريک نوزاد تا 1mgدارو در روز دريافت مي کند .يک نوزاد شير خوار که مادرش هر 4ساعت پروپوکسي فن مصرف مي کرد ،تون عضلاني شل (يا ضعيف poor)داشت .آنتي هيستامين و فنوتيازين ها اگر چه مطالعه درباره اين داروها چندان گسترده نبوده ليکن هيچ اثر مضري براي آنتي هيستامين ها يا فنوتيازين ها مشاده نشده است و به نظر نمي رسد که اين داروها روي ميزان شيردهي اثر بگذارند .از ضد احتقانها در زني که در توليد شير به ميزان کافي مشکل دارد ،بايد اجتناب نمود .داروهاي ضد فشار خون پس ازمصرف يک دوز 500ميلي گرمي منفرد خوراکي کلروتيازيد ،هيچ دارويي با حساسيت حدود1 ?g/ml روش سنجش در شير قابل سنجش نبود .در مادري که روزانه 50mgهيدروکلروتيازيد مصرف مي کرد ،حداکثر غلظت دارو در شير حدود 25%سطح خوني مادر بود .دارو در سرم نوزادان شيرخوار قابل شناسايي نبود و سطح الکتروليتهاي نوزاد طبيعي بودند .ديورتيکهاي تيازيدي ممکن است توليد شير را در ماه اول شيردهي کاهش دهند .پروپرانولول به داخل شير ترشح مي شود و پس از مصرف يک دوز منفرد 40ميلي گرمي غلظت آن در شير به کمتر از 40%حداکثر غلظت پلاسمايي مي رسد .در بيماري که 4بار در روز و هر بار 40mg پروپرانولول دريافت مي کرد ،غلظت پلاسمايي و غلظت دارو در شير 3ساعت پس از مصرف به حداکثر مي رسيد و حداکثر غلظت در شير به 42?g/mlيعني 64%غلظت پلاسمايي دارو بالغ مي شد.پس از يک رژيم 30روزه 240?gدر روز پروپرانولول ،غلظت دارو قبل از مصرف و 3ساغت پس از مصرف شير ،به ترتيب عبارت بودند از 26و 64g/ml?.نوزادي که در روز 500mlشير مي خورد و مادرش روزانه 160mgدارو مصرف مي کند ماکزيمم 21?gدر 24ساعت و در مادري که روزانه 240mgدارو دريافت مي کند ،ماکزيمم 32؟gدارو مي گيرد .اين مسئله مي تواند غلظتي حدود 1%دوز درماني در نوزاد ايجاد کند .احتمال اين که اين مقدار دارو اثر سويي بر نوزاد داشته باشد ،اندک است .آنتولول در شير تا 3برابر غلظت پلاسمايي تغليظ مي شود .اما غلظت پلاسمايي در نوزاد پس از حداکثر ميزان مصرف کمتر از 10?g/mlاست که هيچ اثر جانبي در نوزاد بر جاي نمي گذارد .دوز کلي دريافتي توسط نوزاد 1%دوز درماني مادر است .غلظت کلوئيدين در شير تقريباً دو برابر شطح سرمي مادر مي باشد .پارامترهاي نورولوژيک و آزمايشگاهي در نوزادان مادران درمان شده با کلوئيدين و مادراني که دارو مصرف نمي کردند ،مشابه بود .ضدانعقادها اغلب زناني که نياز به دريافت داروهاي ضد انعقادي دارند ،قادرند تا بدون مشکلي به شير دادن نوزادان شان ادامه دهند .هپارين نمي تواند به داخل شير ترشح شود و اگر از راه خوراکي تجويز شود فعاليت خود را در شير از دست خواهد داد.وارفارين با دوز درماني 12mg/day- و5در سه بيمار با غلظت پلاسمايي 0/5تا 2/0ميکروگرم در ميلي ليتر ،با آزمايشي با حساسيت 0/025?g/mlبررسي و هيچ وارفاريني در شير يا پلاسماي نوزادان يافت نشد.علت اين مسئله شايد اسن باشد که 98%وارفارين با پروتئين باند مي شود .در مقادير حداکثر ،يک ليتر شير مي تواند حاوي 20?gدارو باشد .اين مقدار ناچيز نمي تواند اثر ضد انعقادي ايجاد کند .در يک گزارش ديگر ثابت شد که وارفارين تنها با دوزهاي کم اهميت در شير ظاهر مي شود .با پايش دقيق زمان پروترومبين مادر که دوزاژ دارو را در حداقل ممکن حفظ مي کند و مانيتور دقيق زمان پروترومبين نوزاد براي حصول اطمينان از عدم تجمع دارو ،وارفارين مي تواند بطور ايمن در مادران شيده مصرف شود .در طي تجويز خوراکي ضدانعقاد بيس هيدروکسي کومارين (DICUMAROL)به 125مادر شيرده ،هيچ اثري در زمان پروترومبين نوزاد و هيچ مورد خونريزي مشاهده نشد .اين سطح ايمني نبايد براي تمام داروهاي ضد انعقادي خوراکي تعميم داده شود .در يک مورد که يک مادر شيرده داروي فنين ديون -که در آمريکا مصرف نمي شود -گرفته بود ،نوزاد وي در سن 5هفتگي عمل جراحي ترميم فتق اينگوينال را تحمل کرد .البته نوزاد دچار يک هماتوم بزرگ شد و زمان پروترومبين افزايش يافته داشت .کورتيکواستروئيدها در يک بيمار نيازمند به درمان کورتيکواستروئيدها ،نمونه شير 2ساعت پس از مصرف خوراکي 10mgپردنيزولون اخذ شد .سطح پردنيزولون در شير 0/1؟g/100mlو سطح پردنيزون 2/67?g/100/mlبود .نوزادي که يک ليتر شير مي خورد ،2/68?gاز اين دو استروئيد مي گيرد و بنظر نمي رسد که ايم مقدار اثر زيان آور بر نوزاد داشته باشد .Mackenzieو همکارانش يا خوراندن 5mgپردنيزولون رايواکتيو به 7بيمار ،در طي 60ساعت بعي ،مقدار قابل اغماضي معادل 0/14%از دارو را در شير يافتند .شير دهي در مادر تحت درمان کورتيکواستروئيدها کنترانديکه نيست .حتي با مصرف دوز80mg/day،به نوزاد شيرخوار کمتر از 1%%دوز مي رسد که کمتر از 10%کورتيزول اندوژن خود نوزاد است.ديگوکسين پس از مصرف 0/25mgديگوکسين توسط مادر ،پيک سطح دارو در شير به 1ng/ml-0/6مي رسد و نسبت غلظت داروي شير به پلاسما در طي 4ساعت به 0/9-0/8بالغ مي شود .به علت اتصال قابل ملاحظه دارو به پروئتين هاي مادر ،مقدار دارو در شير اندک است .در طول 24ساعت نوزاد حدود 1%دوز مادر را درافت مي کند .اثر سويي از اين دارو در نوزادان شيرخوار گزارش نشده است .آنتي بيوتيکها مشتقات پني سيلين در مادران شيرده ايمن هستند .در دوزهاي معمول در مان با آمپي سيلين ،نسبت دارو در شير مادر به پلاسما کمتر از 0/2است و اثر سويي در نوزادان ديده نشده است .در افراد حساس يا در طي درمان دراز مدت ،احتمال ايجاد اسهال و کانديديازيس از نظر تئوري ايجاد نگراني مي کند .98%دي کلوگزاسيلين به پروتئين باند مي شود .اگر اين دارو در درمان عفونتهاي پستان استفاده شود ،شير را در مقادير اندک آلوده مي سازد و شيردهي مي تواند ادامه يابد .سفالوسپورين ها تنها در دوزهاي اندک در شير ظاهر مي شوند .در يک بررسي ،پس از مصرف500mgسفازولين داخل عضلاني ،سه بار در روز دارويي در شير شناسايي نشد .پس از مصرف داخل وريدي 2gسفازولين در زمان حداکثر سطح دارو 3ساعت بعد از مصرف ،مقدار 1/5g/ml?با نسبت 0/23شير به پلاسما مشاهده شد .به اين ترتيب ،نوزاد تنهادر معرض 75%%دوز مادري قرار مي گيرد .پس از مصرف تتراسيکلين در يک مادر شيرده ،رنگ گرفتن اندامها و تاخير رشد استخوان گزارش نشده است .اين امر احتمالاً به علت اتصال بالاي دارو به کلسيم و پروتئين است که ترشح آن را به داخل شير محدود مي کند .از آنجايي که مقدار موجود در شير حدود نصف سطح پلاسمايي مادر است ،مقدار تتراسيکلين آزاد در دسترس بسيار کمتر از آن است که چشمگير باشد .سولفوناميدها در مقادير اندک در شير ظاهر مي شوند و در طي شير دهي منع مصرف ندارند .اما در طي 5روز اول پس از زايمان زندگي نوزاد زودرس ،يعني زماني که هيپربيليروبينمي ممکن است مشکل ساز باشد ،بهتر است از دارو اجتناب شود زيرا امکان دارد که دارو بيلي روبين را از محل اتصال آلبوميني جدا کند .در يک مطالعه در مورد سولفاپيريدين ،دارو و متابوليتهايش با غلظت 4تا7g?/mlدر پلاسما و شير يافت شدند ،لذا نوزاد ممکن است کمتر از 1%دوز مادري را دريافت کند .در نمونه هاي ادرار نوزادان 50%دوز مصرفي ديده شدکه به نظر نمي رسد اين مقدار براي نوزاد مضر باشد .زماني که مادر هر 6ساعت 500mgسولفاسالازين (Azulfidine)دريافت مي کند ،دارو در نمونه هاي شير قابل سنجش نيست .هيچ اثر سويي روي نوزاداني که مادرانشان ايزونيازيد مصرف مي کردند ،گزارش نشده است و مصرف ايزونيازيد همراه شير دهي مجاز شمرده مي شود .بررسي غلظت آسيکلووير در يک مادر شيرده ،نسبت 3/24شير به سرم و نيمه عمر 2/8ساعت براي حذف دارو از شير را نشان داد .در مادري که روزانه 1000ميلي گرم آسيکلووير دريافت مي کند ،غلظت دارو در نوزاد بسيار پايين کمتر از 1mg/dayاست .ضد بارداري هاي خوراکي گرچه اکثر مطالعات از ترکيبات 50ميکروگرمي استفاده نموده اند .ضدبارداريهاي خوراکي ترکيبي استروژن و پروژستين منجر به سرکوب وابسته به دوز توليد شير شدند .مصرف ضد بارداري خوراکي ترکيبي استروژن و پروژستين در خلال شير دهي با دوران کوتاهتر شيردهي ،کاهش توليد شير ،کاهش وزن گيري نوزاد و کاهش ترکيب محتواي نيتروژن و پروتئين شير همراه است .اما ترکيب و حجم شير حتي بدون مصرف قرص هاي کنترل بارداري بطور قابل ملاحظه اي تغيير مي کند .اگر قرص بلافاصله پس از دوره بعد از زايمان کشروع شود ،شيردهي به سطوح پايين تري تقليل مي يابد ،لذا 3هفته پس از وضع حمل شروع دارو توصيه مي شود .در مادران مبتلا به سوءتغذيه ،وزن گيري نوزاد بايد مورد پايش قرار گيرد .به علت اين اثرات سرکوبگر ،مادر ممکن است به دليل کاهش ذخيره شير ،شيردهي بر مصرف قرص هاي کنترل بارداري داشته باشد ،مدرکي دال بر اثرات سوءدر اثر درمان وجود ندارد .مطالعات نشان مي دهد که به نوزادي که روزانه 600mgشير مادر مي خورد و مادر قرص هاي ضدبارداري خوراکي حاوي 50mgاتينيل استراديول مصرف مي کند ،روزانه 10mgاستروژن روزانه مي رسد .مقدار استراديول طبيعي رسيده به نوزادي که حجم معادلي از شير از مادر غير مصرف کننده ضدبارداري خوراکي دريافت مي کند ،در سيکلهاي تخمک گذاري ،6-3نانوم گرم و در سيکل هاي تخمک گذاري 12-6نانوم گرم تخمين زده مي شود .هيچ اثر سوءدراز مدتي روي رشد و تکامل نوزادان گزارش نشده است .شواهد نشان مي دهند که دي نرژسترل (D-norgestel)بيشتر از آنکه توسط نوزاد تجمع يابد ،متابوليزه مي شود و هيچ اثر سويي در اثر مصرف عوامل پروژستيني توسط مادر ،شناسايي نشده است .ضدبارداريهاي که تنها حاوي پروژستين هستند ،ترکيب يا حجم شير را تغيير نمي دهند و براي استفاده در مادران شيرده ايده آل هستند .الکل سطح الکل در شير مشابه سطح خوني مادر است .يک مورد گزارش از مسموميت نوزادي که مادرش در 24ساعت 750mlشراب قرمز نوشيده بود ،در دست است .اگر يک مشروبخوار که از نظر اجتماعي متوسط ارزيابي مي شود ،دو کوکتيل يا دو تا سه گيلاس شراب بنوشد و غلظت خوني الکل وي يا يه 50mg/100mlبرسد ،نوزاد شيرخوار او 52mgالکل دريافت مي کند که غلظت خوني ناچيزي ايجاد مي کند .ولي اين مقادير اندک ممکن است روي نوزاد اثر بگذارند .يک مطالعه پيشنهاد مي کند که اتانل مصرفي که در شير ظاهر مي شود اثري خفيف ولي کاملاً مضر روي تکامل سيستم حرکتي دارد ،اما روي تکامل ذهني شيرخوار اثري ندارد .مطالعه ديگري نشان داد که مصرف کوتاه مدت الکل توسط زن شيرده ،روي بوي شير اثر چشمگيري مي گذارد و در نتيجه نوزاد کمتر شير مي خورد ،که اين مقدار با غلظت الکل در شير مرتبط است .پروپيل تيوراسيل پروپيل تيوراسيل (PTU)در مقادير اندک در شير يافت شده است .اگر مادري سه نوبت در روز 200mgاز اين دارو مصرف کند ،نوزاد او روزانه 149?gدارو مي گيرد که معادل دريافت 3mgروزانه دريک فرد بالغ 70کيلويي است .يک نوزاد تا سن 5ماهگي بررسي شد و هيچ تغييري در پارامترهاي تا سن 5ماهگي بررسي شد و هيچ تغييري در پارامترهاي تيروئيد وي مثل هورمون محرک تيروئيد نشان داده نشد .مادران شيرده مصرف کننده PTUمي توانند با نظارت دقيق بر نوزاد به شيردهي ادامه دهند .کافئين حتي پس از مصرف فنجان هاي متعدد قهوه قوي توسط مادر کافئين هيچ اثر سويي روي نوزاد شيرخوار نداشته است .در مطالعه اي 6ساعت پس از مصرف قهوه ،شيرمادر حاوي 1%دوز کلي بود که براي تأثير روي نوزاد کافي نيست .در مادري که مقادير بسيار زيادي کافئين مي نوشد ،نوزاد ممکن است اثرات تحريکي کافئين مثل بي خوابي را نشان دهد .توصيه مي شود مادران شيرده مصرف خود را تا حد متوسط محدود کنند .سيگار نيکوتين مي تواند وارد شير شود ،اما اگز روزانه 20عدد سيگار کشيده شود ،به سطوح نسبتاً اندک 1%mg/100تا 5%مي رسد .به اين علت که نيکوتين به آساني توسط دستگاه گوارش نوزاد جذب نمي شود ،غير متحمل است که علايم مسموميت با نيکوتين در اثر شير دادن ايجاد شوند .نوزاد ممکن است در اثر مصرف انفعالي سيگار (passive smoking)متحمل خطراتي شود .پرتويابي پرتوتابي تشخيصي پرتوتابي تشخيصي در سطوح رايج بکار رفته ،تراتوژن نيست .قرارگيري در معرض کمتر از 5-10cGYاثر تراتوژني قابل شناسايي در انسان يا حيوان بر جاي نمي گذارد .تصوير برداري تشخيصي نوزاد را در معرض دوزهاي کوچکي از پرتو قرار مي دهد :راديوگرافي قفسه سينه مادر :0/008cGYپيلوگرام داخل وريدي :0/4cGYاسکن توموگرافي کامپيوتري (CTاسکن )،0/25cGY(در هر مقطع )سري دستگاه گوارش فوقاني (upper GI series):و0/550cGYباريم انما :1cGYاسکن تکنسيوم99:و1-30cGYاسکن تاليوم 201:و1/0cGY-0/5اگر در هر زماني از حاملگي تهيه يک فيلم X-Rayجهت تشخيص بيماري انديکاسيون داشته باشد ،نبايد هيچ ترديدي در انجام راديوگرافي نمود .ممکن است پرتويابي به جنين در مقادير اندک 2cGYبا افزايش 1/3تا 1/8برابر در خطر بروز لوکمي دوران کودکي ،در جنين هاي اشعه ديده همراه باشد .هيچ اثر نامطلوبي از سونوگرافي تشخيصي در انسان (عليرغم مطالعات زيادي که اين اثرات را تاييد مي کنند )به اثبات نرسيده است .تصوير برداري با رزونانس مغناطيسي (MRI)که هيچ پرتو يونيزاني ندارد براي ارزيابي ابنورماليتي هاي مادر و جنين در آينده کاربرد خواد يافت ،اما اين داده ها هنوز براي ارزيابي ايمني و سودمندي MRIدر حاملگي کافي نيستند .پرتو درماني تنها سطوح درماني استفاده شده پرتوها در درمان جنين تراتوژن هستند .در طي دوره قبل از مرحله لانه گزيني يعني در لقاح تا لانه گزيني ،احتمالاً نتيجه پرتو درماني بيشتر سقط خودبخودي است هرچند که ممکن است هيچ اثري مشاهده نشود .ارگانوژنز در سه ماهه اول ،حساس ترين زمان براي ايجاد آسسيب در جنين است .اثرات عمده پرتو درماني عبارتند از :ميکروسفالي و عقب مادگي ذهني يا رشدي ،اما CNS،چشم ها و سيستم خونساز در تمام طول حاملگي به اثرات پرتويابي حساس باقي مي مانند .ترمينالهاي نمايش ويديوئي در دهه 1980،يک سري از نقايص بدو تولد در نوزادان کارگراني که در معرض ترمينالهاي نمايش ويديوئي (VDT)قرا گرفته بودند ،گزارش شد .اين اثرات بدون اينکه در قالب يک سندرم ثابت بروز کنند ،از نوزاداي به نوزاد ديگر متفاوت بودند .مطالعات اپيدميولوژيک بعدي ريسک بالاتري از سقط خودبخود با نقايص بدو تولد را در کارگران ترمينالهاي مورد نظر نسبت به گروه شاهد ،نشان ندادند .چنين به نظر مي رسد که احتمالاً موارد گزارش شده ،اتفاقي باشد .پرتو X،پرتو يونيان توليد شده بوسيله (VDT)است ،اما پرتو Xمنتشر شده توسط لوله پرتو کاتد ،تماما، توسط صفحه شيشه اي جذب مي شود .مطالعات متعدد نتوانستند پرتويابي قابل اندازه گيري از (VDT)را شناسايي کنند و اين مطلب هم چنين در گروههاي که افراد درگير با(VDT)در آنها مطالعه شده بودند نيز صدق مي کند .در ميان گروهاي تحت پرتوتابي غير يونيزان ،نور و حرارت سطع شده از (VDTs)از سطوح پايين تري نسبت به محيط برخوردارند .پرتوهاي ميکروويو و فرکانس هاي راديويي ساطع شده در همان حدي هستند که توسط اکثر وسايل خانگي الکتريکي توليد مي شوند و از نظر بزرگي ،2برابر کمتر از محيط يونيزان هستند .نگراني يا تغيير در شرايط کاري زنان حامله شاغل به کار در(VDTs)لزومي ندارد .هيپوترمي مطالعات حيواني نشان داده اند که گرما مي تواند يک تراتوژن جدي باشد .بعضي مطالعات گذشته نگر در انسانها ،مي گويند که تب در سه ماهه اول حاملگي ممکن است همراه نقايص لوله عصبي و سندرم ومالفورماسيون ها باشد ،اما انجام يک کار آزمايي آينده نگر اين موضوع را اثبات نکرد .عليرغم استفاده معمول از سونا در طي حاملگي ،بروز اننسفالي در زنان فنلاندي پايين (0/32در هر 1000تولد است ).سطح تراتوژن پيشنهاد شده در مطالعات حيواني ،درجه حرارت مرکزي بالاي 38/9cاست و غير متحمل است که استفاده معمول از وان آب گرم بدن زن را تا اين حد بالا ببرد .توصيه مي شود زنان حامله در وان آب گرم 40cبه مدت کمتر از 10دقيه باقي بمانند .خلاصه نکات *ميزان بروز مالفورماسيون در نوزادان مبتلا به صرع که داروي ضد تشنج مصرف مي کنند ،دو برابر نوزاداني است که در معرض دارو قرار نگرفته اند .خطر بروز سندرم هيدانتويين جنيني کمتر از 10%است .*خطر بروز مالفورماسيون پس از قرار گرفتن در معرض ايزوتره تينوئين در محيط داخل رحمي 25%است .بعلاوه ،25%نوزادان نيز دچار عقب ماندگي ذهني هستند .ويتامين Aبه تنهايي در دوزهاي بالا مي تواند تراتوژن باشد.*مهار کننده هاي آنزيم مبدل آنزيوتانسين مي توانند باعث نارسايي کليه در سه ماهه دوم و سوم شوند که خود منجر به اليگوهيدرآمنيوس ،دفورميتي هاي کرانيوفاسيال و ريه هاي هيپوپلاستيک مي شود .*آسپرين در دوزهاي ضد درد ،عملکرد پلاکتي را مهار مي کند و زمان سيلان را طولاني مي سازد .بنابراين استفاده از ساير ضد دردها مثلاً استامينوفن در طي حاملگي ترجيح داده مي شود .*اکثر داروها در طي شيردهي ايمن هستند به اين علت که تقريباً1تا2درصد از دوز مادري ،يعني مقادير زير سطح درماني از دارو در شير ظاهر مي شود .يک استثناي قابل توجه در اين مورد ليتيوم است .



منبع:نشریه مامایی و بیماریهای زنان دنفورث (http://midwifery87.blogfa.com/post-77.aspx)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد