M@hdi42
16th January 2014, 11:40 PM
لزوم برنامهريزي پروژه :
معمولاً تاخير در اتمام به موقع يک پروژه سبب افزايش هزينههاي آن ميشود. اين افزايش به دلايل اصلي زير صورت ميگيرد:
1- بخاطر ارزش زماني پول و افزايش نرخ تورم، قدرت خريد بودجه پروژه از بين ميرود.
2- معطل ماندن منابع 0شامل نيروي انساني و تجهيزات) و عدم بکارگيري آنها در پروژه هاي ديگر.
3- دير رسيدن پروژه به زمان سوددهي يا بهرهبرداري که به هزينه سود از دست رفته معروف است.
4- افزايش هزينههايي مثل اجاره محل، بيمه و انرژي که با طولاني شدن زمان پروژه افزايش مييابند.
توجه به نکات فوق و ساير اثرات زيانبار ناشي از عدم اتمام به موقع پروژهها، لزوم برنامهريزي و کنترل آنها را با استفاده از روش هاي علمي آشکار ميسازد.
مراحل انجام يک پروژه :
مرحله 1- مطالعات توجيهي (feasibility study)
مرحله 2 – مرحله طرح و برنامهريزي: طراحي تفضيلي (detailed design)
مرحله 3- مرحله اجرا (implementation,construction)
مرحله 4- مرحله پاياني (اختتام)
1-مطالعات توجيهي :
يک نظريه يا فکر يا خواسته است که توسط شخصي يا يک گروه از اشخاص، يا يک موسسه و سازمان ايجاد ميگردد. در موارد زيادي اين فکر توسط صاحب پروژه، يعني کسي که تصميم دارد براي اجراي پروژه سرمايهگذاري نمايد ابداع ميشود.
در ابتدا سوال مهمي مطرح ميشود که آيا اين پروژه (که فعلاً در حد ايده است) انجام شود يا خير. مطالعات مرحله 1 که عناويني همچون (مطالعات توجيهي يا امکان سنجي) و (فاز يک) نيز به آن اطلاق ميگردد، براي پاسخ به سوال مزبور انجام گيرد.
پس بايد پروژه قبل از برنامهريزي براي اجرا از نظر (امکان پذير بودن) و (اقتصادي بودن) مورد بررسي و مطالعه دقيق قرار گيرد.
چنانچه پروژهاي به يکي از اين دو لحاظ (يا هر دو) توجيهپذير نباشد، آن پروژه مردود اعلام ميشود و انجام نخواهد شد.
براي توجيه فني پروژه (امکان پذير بودن پروژه)، امکان انجام پروژه به لحاظ دانش فني و تکنولوژي مورد نياز مورد مطالعه قرار ميگيرد. فرآيند بررسي اقتصادي پروژه نيز با استفاده از روشها و شاخصهاي مربوط انجام ميگردد. توجيه فني و اقتصادي پروژه، مستلزم شناسايي، جمعآوري اطلاعات و طراحيهاي کلي و مقدماتي پروژه است.
در صورتي که نتيجه مطالعات نشانگر اين امر باشد که اجراي پروژه با در نظر گرفتن همگن شرايط محلي، نظير اوضاع اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ... امکان پذير بوده و از نظر اقتصادي هم مقرون به صرفه باشد، آنگاه انواع گزينههاي ممکن براي اجراي پروژه، طراحي و تبيين شده و هر يک از اين گزينهها مورد ارزيابي قرار ميگيرند.
(بديهي است که فعاليتهاي اوليه طراحي در اين فاز، براي نشان دادن چارچوب کلي گزينهها بوده و شامل جزئيات نميباشد).
بسته به نوع پروژه، مطالعات توجيهي آن ممکن است، ساده باشد و در مدت زمان اندکي انجام شود يا پيچيده و گسترده باشد و در مدت زمان قابل توجهي پايان پذيرد.
براي نمونه، اين مطالعات براي پروژه احداث يک اسکله براي کشتيهاي بزرگ، يک سد و نيروگاه عظيم، يک مجتمع کشت و صنعت بزرگ و ... به مدت زماني در حدود يک تا 3 سال (يا در مواردي حتي بيش از 3 سال) نياز دارد.
در اين گونه موارد، مطالعات مرحله يکم خود به دو بخش (مرحله صفر و مرحله يک) تفکيک ميگردد؛ بدين معني که به جاي آنکه بررسيهاي کامل مطالعات توجيهي انجام شود، ابتدا در مرحله صفر، اطلاعات مختصر و تقريبي از هر يک از گزينههاي مطرح براي پروژه جمع آوري ميشود، مطالعات اوليه و مقدماتي صورت ميگيرد و با توجه به چشم انداز کلي و تقريبييي که از هر يک به دست ميآيد، بهترين گزينه انتخاب و مطالعات توجيهي براي آن آغاز ميگردد. مدت زمان و هزينه مصرفي براي مطالعات مرحله صفر، بسيار کمتر از مطالعات توجيهي است. براي مطالعات مرحله صفر، عناوين ديگري مانند فاز صفر، مطالعات شناسايي و مطالعات امکان سنجي مقدماتي (prefeasibility study) نيز به کار ميرود.
بايد توجه داشت که در بسياري از کشورها، قوانين و مقررات بخصوصي از سوي دولت براي اجراي صحيح و دقيق مراتب مرحله يکم پروژهها تدوين شده است.
در اغلب موارد، پروژههاي دولتي وقتي قابل بررسي تامين اعتبار و بودجه هستند که فاز اول طرح، اجرا شده و گزارش دقيق بر اساس مطالعات به عمل آمده، ارائه شده باشد.
2-مرحله طرح و برنامهريزي :
در مرحله طراحي تفصيلي بايد جزئيات پروژه به حدي روشن شود که اجراي آن در مرحله بعد بدون ابهام عملي باشد.
کليه اجزاي پروژه به طور دقيق طراحي ميشود و نقشههاي اجرايي مربوط تهيه ميگردد. قابل توجه است که در اين مرحله، نقشهها در سه سري تهيه ميشوند. نقشههاي سري اول که نقشههاي ساده ناميده شدهاند، عمدتاً نشان دهنده مشخصههايي از طرح ه در فاز يکم تائيد شدهاند ميباشند. نقشههاي سري دوم که نقشههاي کامل ناميده شدهاند، بر اساس نقشههاي ساده سري اول، ولي با جزئيات کامتلري تهيه شدهاند. با اين حال، هنوز داراي آن مقدار از جزئيات نيستند که پيمانکار بتواند به راحتي با مراجعه به اين نقشهها، کليد عمليات ساخت را اجرا نمايد. سري سوم، نقشههايي هستند که کامل بوده و جزئيات طرح در آن مشخص بوده و به نقشههاي کارگاهي (اجرايي) معروفاند.
هر گاه به هر دليل، مدت زمان بين مطالعات مرحله ا و 2 بيش از حد متعارف طولاني شود، اين امر ممکن است باعث ايجاد تغييراتي در برخي از موارد از جمله هدف يا اهداف، شرايط و وضعيت عوامل فني موثر و همچنين عوامل و شرايط اقتصادي همچون قيمت و ... گردد چنين تغييراتي ممکن است در نتايج توجيه فني و اقتصادي پروژه تاثير بگذارند.
از اين رو در چنين مواردي بايد پيش از ورود به مرحله طراحي تفصيلي، آن قسمت از مواردي که احتمال تغيير در آنها وجود دارد، دوباره مورد بررسي قرار گيرد و مطالعات توجيهي، به هنگام (Up to date) گردد.
مثال: فردي تصميم ميگيرد يک کارخانه توليد فرش ماشيني احداث کند. بر اساس مطالعاتي که براي پروژه به عمل ميآيد، معلوم ميشود که مکان، دانش فني و تکنولوژي مورد نياز براي توليد فرش دست يافتني است و شاخصهاي اقتصادي محاسبه شده نيز نشان ميدهد که اين پروژه به لحاظ اقتصادي توجيه دارد. بنابراين ميتوان گفت توجيه فني و اقتصادي پروژه در نتيجه مطالعات مرحله يکم به اثبات رسيده است.
اينک اگر به دليلي پروژه در همين نقطه متوقف شود و پس از گذشت چند سال دوباره بخواه راهاندازي گردد، به منظور حصول اطمينان از پايدار ماندن توجيه فني و اقتصادي آن بايد مروري بر مطالعات انجام شده صورت پذيرد. براي مثال اگر در چند سال گذشته واحدهاي توليدي فرش مشايني و در نتيجه عرضه فرش ماشيني در بازار افزايش يافته باشد، فروش محصولات پروژه مورد نظر مشکلتر ميشود و سودآوري آن کاهش مييابد به طوري که اين موضوع، شاخصهاي اقتصادي پروژه را تحت تاثير قرار ميدهد يا حتي ممکن است پروژه در اين حالت توجيه اقتصادي نداشته باشد.
3-مرحله اجرا:
پس از انجام طراحي تفصيلي، عمليات اجرايي پروژه شروع ميشود. عمليات اجرايي، مبتني بر نقشهها، اسناد و مدارکي که در مطالعات مرحله دوم تهيه شده انجام ميگردد.
در فاز سوم، هدف اين است که پيشرفت کارهاي پروژه مطابق با برنامهها و اصول کيفيتهاي تعيين شده در فاز دوم به مرحله عمل درآيند. مسلم است که در اين فاز، سازمان اجرايي به مراتب بزرگتر از سازمانهايي که در فازهاي قبلي پروژه فعاليت داشتند، خواهد بود.
4-مرحله پاياني :
مرحله پاياني پروژهها را ميتوان به خودي خود پروژه ناميد.
در اغلب موارد مشاهده شده است که در مرحله پاياني و تحويل پروژه، پيچيدگي مسائل بين پيمانکار، دستگاه نظارت و صاحب کار (کارفرما) به حد اعلاي خود رسيده و کار تحويل موقت و آغاز بهرهبرداري از سيستم را به تعويق انداخته است.
چنين شرايطي باعث خواهد شد که سرمايه به کار گرفته شده براي مدتي بدون استفاده مانده و از سوي ديگر پيمانکار نيز به علت درگيري و وابستگي به پروژه نتواند از منابع و امکانات خود در ساير پروژهها استفاده کند. در مرحله پايان فاز سوم (فاز اجرايي) معمولاً کاربرد نيروي انساني و تجهيزات روند کاهش داشته و بنابراين بر عهده پيمانکار است که در اين مراحل، با برنامهاي دقيق و حساب شده، پرسنل و تجهيزات خود را که در پروژه کاربرد ندارند به کاري ديگر بگمارد.
معمولاً تاخير در اتمام به موقع يک پروژه سبب افزايش هزينههاي آن ميشود. اين افزايش به دلايل اصلي زير صورت ميگيرد:
1- بخاطر ارزش زماني پول و افزايش نرخ تورم، قدرت خريد بودجه پروژه از بين ميرود.
2- معطل ماندن منابع 0شامل نيروي انساني و تجهيزات) و عدم بکارگيري آنها در پروژه هاي ديگر.
3- دير رسيدن پروژه به زمان سوددهي يا بهرهبرداري که به هزينه سود از دست رفته معروف است.
4- افزايش هزينههايي مثل اجاره محل، بيمه و انرژي که با طولاني شدن زمان پروژه افزايش مييابند.
توجه به نکات فوق و ساير اثرات زيانبار ناشي از عدم اتمام به موقع پروژهها، لزوم برنامهريزي و کنترل آنها را با استفاده از روش هاي علمي آشکار ميسازد.
مراحل انجام يک پروژه :
مرحله 1- مطالعات توجيهي (feasibility study)
مرحله 2 – مرحله طرح و برنامهريزي: طراحي تفضيلي (detailed design)
مرحله 3- مرحله اجرا (implementation,construction)
مرحله 4- مرحله پاياني (اختتام)
1-مطالعات توجيهي :
يک نظريه يا فکر يا خواسته است که توسط شخصي يا يک گروه از اشخاص، يا يک موسسه و سازمان ايجاد ميگردد. در موارد زيادي اين فکر توسط صاحب پروژه، يعني کسي که تصميم دارد براي اجراي پروژه سرمايهگذاري نمايد ابداع ميشود.
در ابتدا سوال مهمي مطرح ميشود که آيا اين پروژه (که فعلاً در حد ايده است) انجام شود يا خير. مطالعات مرحله 1 که عناويني همچون (مطالعات توجيهي يا امکان سنجي) و (فاز يک) نيز به آن اطلاق ميگردد، براي پاسخ به سوال مزبور انجام گيرد.
پس بايد پروژه قبل از برنامهريزي براي اجرا از نظر (امکان پذير بودن) و (اقتصادي بودن) مورد بررسي و مطالعه دقيق قرار گيرد.
چنانچه پروژهاي به يکي از اين دو لحاظ (يا هر دو) توجيهپذير نباشد، آن پروژه مردود اعلام ميشود و انجام نخواهد شد.
براي توجيه فني پروژه (امکان پذير بودن پروژه)، امکان انجام پروژه به لحاظ دانش فني و تکنولوژي مورد نياز مورد مطالعه قرار ميگيرد. فرآيند بررسي اقتصادي پروژه نيز با استفاده از روشها و شاخصهاي مربوط انجام ميگردد. توجيه فني و اقتصادي پروژه، مستلزم شناسايي، جمعآوري اطلاعات و طراحيهاي کلي و مقدماتي پروژه است.
در صورتي که نتيجه مطالعات نشانگر اين امر باشد که اجراي پروژه با در نظر گرفتن همگن شرايط محلي، نظير اوضاع اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ... امکان پذير بوده و از نظر اقتصادي هم مقرون به صرفه باشد، آنگاه انواع گزينههاي ممکن براي اجراي پروژه، طراحي و تبيين شده و هر يک از اين گزينهها مورد ارزيابي قرار ميگيرند.
(بديهي است که فعاليتهاي اوليه طراحي در اين فاز، براي نشان دادن چارچوب کلي گزينهها بوده و شامل جزئيات نميباشد).
بسته به نوع پروژه، مطالعات توجيهي آن ممکن است، ساده باشد و در مدت زمان اندکي انجام شود يا پيچيده و گسترده باشد و در مدت زمان قابل توجهي پايان پذيرد.
براي نمونه، اين مطالعات براي پروژه احداث يک اسکله براي کشتيهاي بزرگ، يک سد و نيروگاه عظيم، يک مجتمع کشت و صنعت بزرگ و ... به مدت زماني در حدود يک تا 3 سال (يا در مواردي حتي بيش از 3 سال) نياز دارد.
در اين گونه موارد، مطالعات مرحله يکم خود به دو بخش (مرحله صفر و مرحله يک) تفکيک ميگردد؛ بدين معني که به جاي آنکه بررسيهاي کامل مطالعات توجيهي انجام شود، ابتدا در مرحله صفر، اطلاعات مختصر و تقريبي از هر يک از گزينههاي مطرح براي پروژه جمع آوري ميشود، مطالعات اوليه و مقدماتي صورت ميگيرد و با توجه به چشم انداز کلي و تقريبييي که از هر يک به دست ميآيد، بهترين گزينه انتخاب و مطالعات توجيهي براي آن آغاز ميگردد. مدت زمان و هزينه مصرفي براي مطالعات مرحله صفر، بسيار کمتر از مطالعات توجيهي است. براي مطالعات مرحله صفر، عناوين ديگري مانند فاز صفر، مطالعات شناسايي و مطالعات امکان سنجي مقدماتي (prefeasibility study) نيز به کار ميرود.
بايد توجه داشت که در بسياري از کشورها، قوانين و مقررات بخصوصي از سوي دولت براي اجراي صحيح و دقيق مراتب مرحله يکم پروژهها تدوين شده است.
در اغلب موارد، پروژههاي دولتي وقتي قابل بررسي تامين اعتبار و بودجه هستند که فاز اول طرح، اجرا شده و گزارش دقيق بر اساس مطالعات به عمل آمده، ارائه شده باشد.
2-مرحله طرح و برنامهريزي :
در مرحله طراحي تفصيلي بايد جزئيات پروژه به حدي روشن شود که اجراي آن در مرحله بعد بدون ابهام عملي باشد.
کليه اجزاي پروژه به طور دقيق طراحي ميشود و نقشههاي اجرايي مربوط تهيه ميگردد. قابل توجه است که در اين مرحله، نقشهها در سه سري تهيه ميشوند. نقشههاي سري اول که نقشههاي ساده ناميده شدهاند، عمدتاً نشان دهنده مشخصههايي از طرح ه در فاز يکم تائيد شدهاند ميباشند. نقشههاي سري دوم که نقشههاي کامل ناميده شدهاند، بر اساس نقشههاي ساده سري اول، ولي با جزئيات کامتلري تهيه شدهاند. با اين حال، هنوز داراي آن مقدار از جزئيات نيستند که پيمانکار بتواند به راحتي با مراجعه به اين نقشهها، کليد عمليات ساخت را اجرا نمايد. سري سوم، نقشههايي هستند که کامل بوده و جزئيات طرح در آن مشخص بوده و به نقشههاي کارگاهي (اجرايي) معروفاند.
هر گاه به هر دليل، مدت زمان بين مطالعات مرحله ا و 2 بيش از حد متعارف طولاني شود، اين امر ممکن است باعث ايجاد تغييراتي در برخي از موارد از جمله هدف يا اهداف، شرايط و وضعيت عوامل فني موثر و همچنين عوامل و شرايط اقتصادي همچون قيمت و ... گردد چنين تغييراتي ممکن است در نتايج توجيه فني و اقتصادي پروژه تاثير بگذارند.
از اين رو در چنين مواردي بايد پيش از ورود به مرحله طراحي تفصيلي، آن قسمت از مواردي که احتمال تغيير در آنها وجود دارد، دوباره مورد بررسي قرار گيرد و مطالعات توجيهي، به هنگام (Up to date) گردد.
مثال: فردي تصميم ميگيرد يک کارخانه توليد فرش ماشيني احداث کند. بر اساس مطالعاتي که براي پروژه به عمل ميآيد، معلوم ميشود که مکان، دانش فني و تکنولوژي مورد نياز براي توليد فرش دست يافتني است و شاخصهاي اقتصادي محاسبه شده نيز نشان ميدهد که اين پروژه به لحاظ اقتصادي توجيه دارد. بنابراين ميتوان گفت توجيه فني و اقتصادي پروژه در نتيجه مطالعات مرحله يکم به اثبات رسيده است.
اينک اگر به دليلي پروژه در همين نقطه متوقف شود و پس از گذشت چند سال دوباره بخواه راهاندازي گردد، به منظور حصول اطمينان از پايدار ماندن توجيه فني و اقتصادي آن بايد مروري بر مطالعات انجام شده صورت پذيرد. براي مثال اگر در چند سال گذشته واحدهاي توليدي فرش مشايني و در نتيجه عرضه فرش ماشيني در بازار افزايش يافته باشد، فروش محصولات پروژه مورد نظر مشکلتر ميشود و سودآوري آن کاهش مييابد به طوري که اين موضوع، شاخصهاي اقتصادي پروژه را تحت تاثير قرار ميدهد يا حتي ممکن است پروژه در اين حالت توجيه اقتصادي نداشته باشد.
3-مرحله اجرا:
پس از انجام طراحي تفصيلي، عمليات اجرايي پروژه شروع ميشود. عمليات اجرايي، مبتني بر نقشهها، اسناد و مدارکي که در مطالعات مرحله دوم تهيه شده انجام ميگردد.
در فاز سوم، هدف اين است که پيشرفت کارهاي پروژه مطابق با برنامهها و اصول کيفيتهاي تعيين شده در فاز دوم به مرحله عمل درآيند. مسلم است که در اين فاز، سازمان اجرايي به مراتب بزرگتر از سازمانهايي که در فازهاي قبلي پروژه فعاليت داشتند، خواهد بود.
4-مرحله پاياني :
مرحله پاياني پروژهها را ميتوان به خودي خود پروژه ناميد.
در اغلب موارد مشاهده شده است که در مرحله پاياني و تحويل پروژه، پيچيدگي مسائل بين پيمانکار، دستگاه نظارت و صاحب کار (کارفرما) به حد اعلاي خود رسيده و کار تحويل موقت و آغاز بهرهبرداري از سيستم را به تعويق انداخته است.
چنين شرايطي باعث خواهد شد که سرمايه به کار گرفته شده براي مدتي بدون استفاده مانده و از سوي ديگر پيمانکار نيز به علت درگيري و وابستگي به پروژه نتواند از منابع و امکانات خود در ساير پروژهها استفاده کند. در مرحله پايان فاز سوم (فاز اجرايي) معمولاً کاربرد نيروي انساني و تجهيزات روند کاهش داشته و بنابراين بر عهده پيمانکار است که در اين مراحل، با برنامهاي دقيق و حساب شده، پرسنل و تجهيزات خود را که در پروژه کاربرد ندارند به کاري ديگر بگمارد.