PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظرتون در مورد مراسم عمرکشون چیه؟



دبستان
12th January 2014, 08:48 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

اَللهُمَ الَعَنِ الـجِبتَ و الـطاغوتَ و الـنَعثَل بِعَدَدِ فَضائِل اَمیرالمُؤمِنین حَیدَر




با سلام و احترام
دوستان بنده موافق صد در صد لعن هستم

ولی به نظرتون آیا درسته مراسم های عمرکشون؟

"VICTOR"
12th January 2014, 09:13 PM
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

سلام [shaad]

من کلاً با این جور مسائل و مراسم مخالفم ، بیش از نود و هفت درصد !!! پس به نظرم درست نیست ...

Capitan Totti
12th January 2014, 09:24 PM
از یه لجاظ چون جنبه ی ضد عربی و عرب ستیزی داره خیلی خوبه
منتها از یه طرف توهین به اهل تسنن که در ایران تعدادشون کم هم نیست تلقی میشه
پس بهتره انجام نشه
حداقل اگه انجام بشه اسمش عوض بشه و همون عرب ستیزی رو دنباله روی کنند

ab.bb
12th January 2014, 09:32 PM
آنچه برای خود نمی پسندی؛ برای دیگران نپسند.

M@hdi42
12th January 2014, 09:32 PM
سلام


کاری نژاد پرستانه و مذموم می باشد. انجام آن خلاف شرع و خلاف اخلاق و عرف ایرانی , اسلامی و جهانیست . یاد حضرت علی را گرامی میداریم که به قاتل خود ابن ملجم (لعن لله علیه) شیر تعارف کرد و او را مورد لطف قرار می داد. حال اینکه ما تعارض خاصی با خلفای اهل تسنن نداریم . به هر حال توهین به هر قومی در هر دین و کیش و آئینی امری نکوهیده و ناپسند است.


چه خوب است به جای این کار روزی رو برای پاسداشت خلافای اونها اختصاص بدیم که باعث تقویت روحیه و انسجام ملی بشه. البته اینکار در برابر اقلیت های دیگه هم بسیار خوب میتونه باشه و تاثیرات شگرفی خواهد داشت و شیعه علی رو بسیار نیک سیرت تر نشون میده[golrooz]


موفق باشید

yas-90
12th January 2014, 09:34 PM
سلام

من به هیچ وجه موافق نیستم[hoshdar]..... توهینه به دوستان اهل تسننی که ممکنه ما در همین سایت هم داشته باشیم

و هم اینکه کلا با لعن و نفرین موافق نیستم و حس میکنم دل و قلب آدم یه جورایی آلوده میشه با کلماتی که بار منفی زیادی دارن و همچنین برا فرد بیانشون عادی میشه ..... کلا دوست ندارم..... ترجیحا واگذاری به خدا بهترین کاره.


اگه دوستانی هم دوست دارن فکر کنم بهتره واقعا اسمش عوض بشه ولی حس میکنم این تاپیک میتونه تشنج زا هم باشه..... چون راه رو برای توهین کردن باز میکنه

حالا باز خود دانید و مدیر تالار مذهبی

kamanabroo
12th January 2014, 10:24 PM
با سلام

دوستان گرامی همه نظرهای مختلف رو بیان کردند
برای اینکه بحث دچار انحراف نشه (مثل همیشه!) تاپیک بعد از پاسخگویی منطقی و کارشناسی شده تا ساعت 24 امشب بسته خواهد شد.

همچنین در این مدت اگر پست تشنج زا و اسپم به تاپیک اضافه شد حذف می شود.

Capitan Totti
12th January 2014, 10:28 PM
با سلام

دوستان گرامی همه نظرهای مختلف رو بیان کردند
برای اینکه بحث دچار انحراف نشه (مثل همیشه!) تاپیک بعد از پاسخگویی منطقی و کارشناسی شده تا ساعت 24 امشب بسته خواهد شد.

همچنین در این مدت اگر پست تشنج زایی به تاپیک اضافه شد حذف می شود.

قفل کردن تاپیک اصلا بی مورد و غیر ضروریه
بیشتر ما شیعه هستیم
همه هم مخالفت کردن!!
پس جایی که درد نداره! دستمال نمی بندن! (اگه درست گفته باشم!)

kamanabroo
12th January 2014, 10:32 PM
قفل کردن تاپیک اصلا بی مورد و غیر ضروریه
بیشتر ما شیعه هستیم
همه هم مخالفت کردن!!
پس جایی که درد نداره! دستمال نمی بندن! (اگه درست گفته باشم!)

داداش من
بحث مو و پیچش مو مطرحه.. [cheshmak]
انشاالله تو پاسخی که می گذارم اشاره می کنم[golrooz]

دلیلتون برای بسته نشدن تاپیک, کامل نیست.

خیلی زود نقل قول شد. در واقع باید با اکانت مدیریتی اون اطلاعیه ارسال می شد.
لذا خواهشمندم اجازه ویرایش بدید.
یاعلی

zoh_reh
12th January 2014, 10:33 PM
نظر آيت الله بهجت درباره عيد الزهرا [جشن عيد الزهراء ، عيدالزهرا فرحه الزهرا] :
آية الله محمدتقي بهجت (ره) درباره برگزاري مجالس به مناسبت حضرت زهرا سلام الله علیها (عیدالزهراء ) توصیه مي فرمودند كه به بیان فضایل اهل بیت (ع) بویژه حضرت زهرا (س) و بيان حدیث ثقلین پرداخته شود. به فرموده ايشان شيوه مرحوم آيت الله بروجردی رحمه الله نیز همين بوده است ؛ يعني بیان مشترکات میان شيعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار .

آیت الله بهجت درباره برخي از رفتارها به نام عيدالزهرا فرمودند : " چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. "

آيت الله بهجت بر ضرورت دقت شيعيان در گفتار و رفتار تاكيد بسیاري داشتند كه مبادا موجب تحريك اهل سنت شود و بسيار بر تقیه عملی و قولی تاکید مي كردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.

منبع : کتاب "در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت " ، نوشته محمدحسین رخشاد ، ص 138 نکته شماره 198

آيت اله بهجت (ره) : "اختلاف شيعه و سني ، يك مساله استعماري است. مساله مهم دوستي اهل بيت (ع) است كه فريقين بر آن اتفاق دارند. مسلمين در حال حاضر ، در اين باره اختلاف و مشكلي ندارند. گذشتگان آنان – كه در ابتداي كار بوده اند – اگر [ با اهل بيت ع ] دوست بوده اند .... و إلا حسابشان با خداوند متعال است. البته حساب وهابي ها و مبغضين به اهل بيت (ع) جداست.
" كتاب «زمزم عرفان» ، ص292

kamanabroo
12th January 2014, 10:58 PM
از همه عزیزانی که دنبال واقعیت هستند و غصه اسلام و ایران و وحدت اسلامی رو می خورند و دنبال پیشرفت و دوری از هر گونه نژاد پرستی و .. هستند درخواست دارم که ارسال بعدی بنده رو کامل و با حوصله بخونند.

این نکته رو باید بگم که:

در شرایط کنونی طبق فتوای مراجع و (همچنین با کمی تفکر در اوضاع کنونی و تفرقه افکنی وهابیت ملعون) حفظ وحدت شیعه و اهل سنت واجب است.

معنای وحدت این نیست که از ضروریات مذهب دست بکشیم. بلکه با وجود اعتقاد به ضروریات مذهب نسبت به امور مشترک بین این دو مذهب عنایت ویژه ای داریم و از بیان اموری که موجب اختلاف و نزاع و شیعه کشی و .. می شود دوری می کنیم.

kamanabroo
12th January 2014, 11:09 PM
قسمت اول پاسخ:



مشرق

جایگاه سبّ و لعن در قر‌آن و اسلام/نظر مراجع تقلید درباره لعن چیست؟ (http://www.mashreghnews.ir/fa/news/275827/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%A8%D9%91-%D9%88-%D9%84%D8%B9%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%E2%80%8C%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%84%D8%B9%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA)




لعن به چه معناست؟ و ارتقاء درجه ایمانی انسان به لعن بستگی دارد یا نه؟ و چگونه باید لعنت کنیم؟


لعن به معنای دورباش از رحمت الهی است. بطور کلّی در جهت گیری اعتقادی انسان، دو عنصر مهمّ نقش اصلی را دارند

اوّل: عشق و علاقه نسبت به مکتب و شخصی که مکتب به او منتسب است،
دوّم: عدم تمایل قلبی و نفور نسبت به مخالف مکتب و اعتقادات مباین و مقابل آن.
طبیعی است اعتقاد به راه و یا فردی که متولّی آن مسیر و مکتب است بدون یکی از این دو اصل مطلب را ناتمام و ناقص می گرداند و لذا دو اصل تولّی و تبرّی در فروع دین تشریع شده است و این یک مسأله فطری و عقلانی است.
درقرآن کریم نیز نسبت به مکتب و اولیای دین و در نهایت ذات پروردگار این علاقه و عشق وبرتری بسیار آمده و همینطور اظهار برائت از مخالفین چه مشرکین و چه غیر آنان و لعن و دورباش نیز بسیار است و نیز در مکتب اهل بیت علیهم السّلام به این دو اصل بسیار تأکید شده است. بنابراین در همه موارد که پای اعتقاد و یک باور دینی در زندگی انسان به میان می آید انسان ناچار باید از این دو اصل پیروی نموده تا قدم خود را در این راستا ثابت تر و پایدار تر بگرداند.





- سب و ناسزا از دیدگاه قرآن و سنت


قرآن در مورد سب و دشنام کفّار می‏فرماید :« ولا تسبوُّا الذین یدْعون من دون اللَّه فیسبوا عَدْواً بغیر علم ؛ کسانی را که جز خدا را می‏خوانند و می‏پرستند ، دشنام و ناسزا مگویید ، زیرا ممکن است آنها نیز خدا را از روی جهالت و نادانی فحش و ناسزا ‏گویند»


استاد علامه طباطبائی هم بیانی هماهنگ با کلام سایر مفسران - اما با ویژگیهای خود - دارد ، ایشان چنین می‏نویسند: آیه ، یک ادب دینی را یاد می‏دهد که بدین وسیله مقدسات دینی جامعه حفاظت می‏شود و ساحت دین از آلوده گشتن به اهانت و سخنان سخیف و رکیک نابخردان و شتم و فحش و ناسزاگوئی سفیهان حفظ می‏شود.


در آیه ی دیگری از قرآن آمده است ؛ " یا ایها الذین آمنوا لایَسخَر قومٌ من قومٍ عَسَی‏ أن یکونوا خیراً مِنهُم و لانساء من نساءٍ عَسَی‏ أن یَکُنَّ خیراً منهنَّ ؛ ای ایمان آوردنده‏ها ! مردمی از شما مردمان دیگر را مسخره نکنند ، شاید آنان بهتر از ایشان باشند ، و زنان ، زنان دیگر را مسخره ننمایند شاید اینان بهتر از ایشان باشند . " « الحجرات آیه 11 »

بررسی چند روایت در زمینه سّب:

از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است .» و در دیگر روایات بطور کلی از فحاشی و بد دهنی ، ممانعت بعمل آمده و انسانها از دشنام و ناسزاگویی ، حتی‏ به طبیعت بی جان ، باد ، روزگار و مردگان و هرچیز دیگر، باز داشته شده‏اند .
از جمله صفات پسندیده و خصال نیکو رسول خدا(ص) آن بود که هرگز بددهنی و ناسزاگویی نمی‏کرد ؛
« لم یکن رسول اللَّه سبّاباً ولا لعّاناً ولا فحّاشاً »

از مجموعه این روایات و برداشتی که از آیه 108 سوره انعام داشتیم استفاده می‏شود :
سب و دشنام بطور کلی عمل غیر اخلاقی و مطلقاً جائز نیست و با وجود این ادله قاطع ،چگونه یک مسلمان به خود اجازه می‏دهد که به مسلمان دیگر فحاشی کند ، و شیعه آگاه که خود را مقید به پیروی از قرآن و سنت پیامبر اکرم و اهل بیت می‏داند ، هرگز زبان خود را به سب و فحش آلوده نمی‏کند .

-حکم سبّ خدا و پیامبر و امامان معصوم
از فروع مهم ، مسئله سبّ و ناسزاگویی به خدا و پیامبر و انبیاء دیگر و امامان معصوم می‏باشد که احترام آنان از هر مؤمن دیگر بیشتر و سب و دشنام به آنها دارای بعد سیاسی، اجتماعی و جنبه جنگ روانی و تبلیغاتی دارد.


هم زمان با ظهور اسلام در مکه و پس از آن در مدینه، یهود سست پیمان و مشرکان عهدشکن و بی فرهنگ و دیگر کفّار فسادگستر، شیوه سب به پیامبر را پیش گرفتند ، و اسلام برای حفظ قداست پیامبر در فقه سیاسی اش با این جریان برخورد اصولی کرده ودشنام دهنده به خدا ورسول خدا و هم چنین دشنام دهنده به بقیه انبیاء را مهدورالدّم دانست و حکم به اعدام آنها کرد .
و به عقیده شیعیان، دشنام دهنده به امامان معصوم و حضرت فاطمه (ع) نیز مهدور الدّم و محکوم به اعدام می‏باشد و این مطلب را از اقوال پیامبر (ص) و ائمه معصومین استفاده می‏کنیم و فقهاء عظام ما نیز به استناد همین اقوال چنین فتوائی دارند.


صاحب جواهر می‏نویسد : هرکس پیامبر (ص) را سب و دشنام و ناسزا گوید ، شنونده می‏تواند بلکه واجب است او را بکشد بی آنکه احدی از فقهاء در این مسئله مخالف باشد، بلکه اجماع محصّل و منقول برآنست .


علامّه حلّی می‏نویسد : هرکس خدا و رسول و انبیاء و فرشتگان و امامان را سب و ناسزا گوید نزد ما قتل او واجب می‏شود ، امّا جمهور (اهل سنت) ، می گویند از او می‏خواهند توبه کند و اگر توبه نکرد ، تعزیرش می‏نمایند .


هدف از ذکر این فتوی و حوادث تاریخی و سیره‏ای آن است که ابعاد سیاسی، اجتماعی دشنام به رسول خدا را روشن‏تر سازیم و توضیح دهیم که چرا پیامبر این امر را چنین مهم تلقی فرموده است ونیز چرا در تداوم همان جریان ، مرحوم امام خمینی کار ضد اسلامی سلمان رشدی را جدی گرفت و رسماً وجوب قتل او را اعلام فرمود.


رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است»


- لعن و نفرین از دیدگاه قرآن و سنت


در قرآن کریم بعضی افراد ، بیش از چهل بار ، بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات ، مورد لعن خدا ، رسول ، ملائکه و مؤمنان قرار گرفته‏اند؛

-1شیطان : الحجر آیه 35 و آیه 78
-2کافرین : البقره آیه 161 و الأحزاب آیه 64
-3مشرکین و منافقین : الفتح آیه 8 والتوبه آیه 68
-4 ظالمین : هود آیه 18 و غافر آیه 52
-5مفسد فی الارض : پیمان شکنان و کسانی که قطع صله رحم می‏کنند الرعد آیه 25
- 6 دروغگویان : ال عمران آیه 61
-7یهود و اصحاب السب : المائده آیه 78 و النساء آیه 47
-8کتمان کنندگان حقیقت : البقره آیه 159
-9بهتان زنندگان به زنان پاکدامن : النور آیه 23
-10آزار دندگان به پیامبر(ص) : الأحزاب آیه 57
-11قاتل مؤمنین : النساء آیه 93

12- جهنمیان : الأعراف آیه 38

علاوه بر اینها گروهائی هستند که در اخبار و احادیث پیامبر (ص) نیز لعن شده‏اند .




- روایاتی در منع لعن و نفرین


رسول خدا (ص) فرموده است : « المؤمن لیس بلّعان ؛ مؤمن بسیار لعن و نفرین کننده نیست.«


اولاً: باید گفت لحن این روایات با لحن منع از سب و ناسزا تفاوت دارد.


ثانیاً: ناظر به مواردی است که لعن مجاز نیست و شخصی استحقاق لعن و نفرین را ندارد.


ثالثاً: با توجه به اینکه در بسیاری از این احادیث صیغه مبالغه به کار رفته روشن است که کسانی مراد این روایتند که دهانشان همیشه و بنا حق به لعن و نفرین باز است.
شیخ انصاری می‏نویسد: " سبّ و شتم مؤمن فی الجمله به دلیل کتاب و سنت حرام است .


- استثنا در موارد سبّ و شتم مؤمن


البته مؤمن متظاهر به فسق ، مستثنی است و ناسزاگوئی به وی اشکالی ندارد چرا که او حرمتی ندارد و آیا چنین کاری از باب نهی از منکر است که شرایط آن باید وجود داشته باشد ؟ !
استثنای دوم در مورد اهل بدعت است که سب و دشنام به بدعت گذار، جایز است .
استثنای سوم جایی است که دشنام شونده از دشنام ناراحت نشود و یا اصلاً آن کلمه برای او کسرشأن و توهین نباشد .


ابن اثیر می‏نویسد: سب و ناسزاگوئی به مؤمن وقتی فسق است که از روی تأویل واقع نشود و گرنه فسق و گناه نیست .


ابن حجر در ص 251کتاب "صواعق محرقه" خود تصریح دارد که مذهب و فتوای او نسبت به کسی که لعن کند ، تکفیر نیست.


سب و لعن از بعد اخلاقی و تربیتی:
- تعریف سب و لعن


غزالی سب را اینطور تعریف می‏کند که :" سب عبارت است از گفتن چیزهای زشت با جمله‏های صریح و بی پرده و بدون کنایه و رمز، و بیشتر درباره عمل جنسی و آنچه بدان مربوط می‏شود می‏آید .


- واژه های دیگر
فحش، هر سخن و عمل زشت را گویند .
هجاء و هجو ، ضد مدح و ثنا را گویند . پس آن مترادف ذمّ است و برخی گفته‏اند : هجاء ذکر معایب و کاستی‏ها و بازگو کردن زشتی ها است .


و اما لعن عبارت است از : طرد و دور کردن و نفرین و دعای بد . و برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا در آخرت به معنای کیفر و عقوبت و در دنیا ، انقطاع از رحمت الهی و عدم موفقیت می‏باشد .
لعن از زبان انسانی نسبت به انسان دیگر، به معنای نفرین می باشد .
برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا ، به معنای طرد و دور گرداندن و راندن و از سوی مردم ، به معنای شتم و سب و ناسزا می‏باشد .
شیخ انصاری در معنی و مفهوم سب به عرف ارجاع نموده است .


- بررسی بعد اخلاقی مسئله سب و لعن:
دشنام و ناسزا گویی و لعن و نفرین یکی از آفات زبان است که متأسفانه در جوامع اسلامی رایج است و در نکوهش آن علمای اخلاق از فریقین بیاناتی دارند که به آنها می‏پردازیم:


غزالی در نکوهش سب و لعن می‏نویسد : فحش و سب نکوهیده‏اند و ناشی از خبث نفس می باشند . رسول خدا(ص) فرمود : " انَّ اللَّه لا یحبّ الفاحش المتفحش الصیّاح فی الأسواق ؛ خداوند فحش دهنده بسیار دشنام گوی را که در بازارها عربده و فریاد می‏کشد ، دوست نمی دارد. "
درباره ضد اخلاقی و اسلامی بودن لعن و نفرین، غزالی می‏نویسد : لعن و نفرین یا برای جهاد و یا برای حیوان یا انسان است و همه آنها نکوهیده است .
پیامبر (ص) فرمود : « المؤمن لیس بلعّان ؛ مؤمن بسیار نفرین کننده نیست.«
صفات مقتضی لعن و نفرین سه چیز است : کفر، بدعت و فسق و این موارد ، به سه صورت قابل تحقق است ؛
اول: لعن به صفت کلی ، مثل لعنت خدا بر کافران ، فاسقان و بدعتگذاران.
دوم : لعن و نفرین با وصف خصوصی ، مثل لعنت بر یهود ، نصاری ، مجوس و خوارج .
سوم: لعن شخصی ، مثلاً بگوید لعنت بر یزید . غزالی می‏گوید : در مورد نخست مجازات کنید. سومی خطرناک می‏باشد و جز در مورد اشخاصی که یقیناً کافر و بی توبه مرده‏اند ، مثل ابوجهل و فرعون که لعن شخص آنها شرعاً ثابت است ، در بقیه موارد باید از لعن شخصی اجتناب کرد.
پیامبر فرمود: لاتسبوا الناس فتسبوا العداوة منهم ؛ به مردم فحش و ناسزا نگویید که از آنان عداوت و دشمنی خواهید دید«
البته کاملاً واضح است که سب و لعن مؤمن حرام است ، ولی درباره غیر مؤمن « فاسق ، فاجر و کافر و ظالم » جائز ، بلکه بخصوص لعن آنان مستحب و طاعت و عبادت می‏باشد .
چنانکه در دعاهای مأثوره و نیز در خود قرآن کریم افراد ظالم مورد لعن و نفرین قرار گرفته‏اند .
همه این ها گفته شد تا به اینجایی برسیم که دشمنان اسلام برای نابود کردن شیعه گروه گروه به صف شده اند.
عبدالمالک ریگی در جریان بازجویی های خود گفته بود وقتی کسی خسته بود و حوصله نداشت عملیات انجام بدهد برایشان فیلم ها و صوت هایی که در کشور شیعه برگزار شده بود و از یک جایی درز کرده بود می گزاشتند با دیدن این فیلم ها و شنیدن این صوت ها جریح می شدند و خود را برای نابود کردن شیعه آماده می کردند.
روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­بیت(ع) است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی­کرد و به حرام آلوده نمی­شد، به بی­ادبی آلوده نمی­شد، به بی­حیایی آلوده نمی­شد.

ادامه دارد..

kamanabroo
12th January 2014, 11:13 PM
قسمت دوم:


- حضرت آیت الله جاودان در یکی از مراسم های هفتگی خود می فرمودند:


یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­وقت فرمایشات رهبر را گوش می­کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می­خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/18/471965_174.jpg
ایشان، اوّلین­بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­رویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمی­داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقه­مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­مند شدند، این­جا می­توانست کار بکند، آن­جا می­توانست کار بکند، از این طرف می­بردنش، از آن طرف می­بردنش.


یک­دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف­تر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه­ای را پشت گردنش می­گذارد و می­گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­کند بچه­های بسیج هستند و دارند با او شوخی می­کنند. ولی دید خیلی جدّی است.


از ماشین پیاده­اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه­ی یک مشت آب می­دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".


خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­هایی، سر می­بریدند. ایشان تعریف می­کرد که یک نوار سخن­رانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه­جا برده­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می­گذاشتند، خون­شان به جوش می­آمد و بعد، سر می­بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­رسد!


ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته­بود. همه را در یک کنار می­نشاندند، سر یک نفر را می­بریدند که بقیه را هم آزار بدهند.

آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی­دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می­بینی این­جا هستند، همه­ شما که می­گویید شیعه هستید، همه­شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می­آید، می­افتند به دست و­ پای ما و التماس می­کنند و قسَم می­دهند. هرکار بتوانند، می­کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­مان بیشتر می­شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­کرد و آیه و حدیث برایشان می­خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیق طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم­او، یک روزی ایشان را نجات می­دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­کردند، همه­شان نجات پیدا می­کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده­ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­بندد و می­رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می­کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

kamanabroo
12th January 2014, 11:18 PM
قسمت سوم:

در آخر نظر {برخی از} مراجع تقلید را بخوانید:

نظر آيت الله بهجت درباره عيد الزهرا [جشن عيد الزهراء ، عيدالزهرا فرحه الزهرا] :
آية الله محمدتقي بهجت (ره) درباره برگزاري مجالس به مناسبت حضرت زهرا سلام الله علیها (عیدالزهراء ) توصیه مي فرمودند كه به بیان فضایل اهل بیت (ع) بویژه حضرت زهرا (س) و بيان حدیث ثقلین پرداخته شود. به فرموده ايشان شيوه مرحوم آيت الله بروجردی رحمه الله نیز همين بوده است ؛ يعني بیان مشترکات میان شيعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار .
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/20/472647_937.jpg

آیت الله بهجت درباره برخي از رفتارها به نام عيدالزهرا فرمودند : " چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. "

آيت الله بهجت بر ضرورت دقت شيعيان در گفتار و رفتار تاكيد بسیاري داشتند كه مبادا موجب تحريك اهل سنت شود و بسيار بر تقیه عملی و قولی تاکید مي كردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.

استفتاء از مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی و مکارم شیرازی درباره «عیدالزهرا»

در بخشی از این کتاب استفتائاتی در این زمینه گرفته شده و آمده است: در قرن های اخیر چنین مرسوم بوده است که عامه شیعیان در روز نهم ربیع - با توجه به نسبتی که به این روز می‌دهند - توجهی خاص به این روز داشته و مجالسی را در آن تشکیل می‌داده‌اند.
از صحت و سقم این انتساب که بگذریم آن چه موجب نگرانی است انجام اعمال و گفتار خلاف شرعی است که در بعضی از این مجالس صورت می‌گیرد و از ساحت فرد مسلمان و شیعه اهل‌بیت(ع) به دور است و آن چه بر این نگرانی می‌افزاید وجهه شرعی دادن بعضی افراد به این اعمال خلاف شرع است که با بهانه «رفع القلم» و... انجام می‌گیرد.
متأسفانه در سا لهای اخیر و با امکانات جدیدی هم که به وجود آمده، امکان ضبط تصاویر یا صوت این مجالس برای شرکت کنندگان در آن به سهولت وجود دارد که در بعضی موارد این فیلم ها و صوت‌ها به کشورهای مجاورمان که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند زندگی می کنند نفوذ یافته و باعث ایجاد فتنه و ریختن خون پاک شیعیان آن منطقه گردیده است.

آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این استفتا می‌نویسند:
هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/18/471962_573.jpg

آیت‌الله نوری همدانی نیز می‌نویسد:
چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جداً اجتناب نمایند.


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/18/471963_980.jpg
آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ خود به این استفتا مرقوم کرده است:

اولاً: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم.
و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر.
و ثالثاً: تولّی و تبرّی راه‌های صحیحی دارد نه این راه‌های خلاف.


منابع :
قرآن کریم - کتاب شبهای پیشاور از شیرازی - نهج البلاغه - اصول کافی - سفینة البحار - المحجة البیضاء از فیض کاشانی صحیح مسلم و بخاری - مستدرک الصحیحین - مسند احمد بن حنبل - جواهر الکلام - تذکرة الفقهاء علامه حلی - الموطأ ابن مالک - الأحکام فی الحلال و الحرام - صواعق المحرقه از ابن حجر - الفِصَل: ابن حزم - تاریخ طبری - جامع السعادت نراقی - آفات زبان از سید محمد امین - سب و لعن از دیدگاه اخلاقی و فقه سیاسی - تفسیر قرآن از علامه طباطبائی - تفسیر امام فخر رازی - نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از محقق کوکی - کتاب السبعة من السلف از سید مرتضی


http://www.mashreghnews.ir/fa/news/275827/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%A8%D9%91-%D9%88-%D9%84%D8%B9%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%E2%80%8C%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%84%D8%B9%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

kamanabroo
12th January 2014, 11:58 PM
بررسی وحدت شیعه و سنی از دیدگاه حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبریاصغر میرشکاریکد خبر: 33696 | تاریخ خبر: 21/10/1392
نسخه چاپی (http://jamaran.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=34234) | ارسال به دوستان


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران


{kamanabroo:مقداری از نقل قول بخاطر عدم ضرورت و طولانی بودن حذف شد.}



هنوز نوای دلنشین آن بنده مخلص الهی که بر گوش جانها سروش عزت و برادری را صلا می داد طنین انداز است که: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرفوا و در پرتو این کریمه شریفه و آیات مشابه نوای دل انگیز برادری و رأفت را بر پرده های ذهن و اندیشه مسلمانان و حتی سایر پیروان ادیان الهی تعبیه و از ضرورت وحدت، آثار و نتایج آن و نیز خطرات و آفات فقدان این اکسیر محبت و عزت بیان می کرد. قطعا در باره اندیشه پر بار آن خیرخواه فرزانه همه انسانها به مناسبت هفتهوحدت مطالب متعددی گفته خواهد شد و حق این است که به ویژه رسانه ها در این جهت با پرهیز از تنگ نظریهای گروهی و محدودیت اندیشه ای صنفی به سراغ آگاهان واقعی بروند و کم وبیش حق مطلب را ادا کنند ، اما این نوشته بنا دارد به وجهی از آن که این روزها متأسفانه غفلت از آن به طریقی گرفتاری برای دنیای اسلام فراهم آورده و مورد سوء استفاده بدخواهان و دشمنان اسلام و مسلمین را قرار گرفته، بپردازد که آن هم وحدت "شیعه و سنی" می باشد. و البته بنا این است که بدون هرگونه طول و تفصیلی به گوشه ای از فرمایشات حضرت امام خمینی(س) و در ادامه بیانات مقام معظم رهبری به این مهم پرداخته شود:


حضرت امام در پیام خود در تاریخ 57/11/23یعنی یک روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج مسایل متعدد و پیچیده آن روزها به این امر اساسی چنین اشاره دارند:

«ما با مسلمین اهل تسنن یکى هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسى کلامى بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمانها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانى هستند که می‏خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیه شیعه و سنى اصلًا در کار نیست، ما همه با هم برادریم‏ » صحیفه امام،ج6،ص133

در 58/5/29 در پیامی به اهالی کردستان چنین می فرمایند:

«عوامل اجانب که منافع خود و اربابانشان را در خطر مى‏بینند، براى تحریک برادران اهل سنت و دامن‏ زدن به برادرکشى، قضیهشیعه و سنى را طرح نموده و مى‏خواهند با شیطنت بین برادران اختلاف ایجاد کنند. در جمهورى اسلامى همه برادران سنى و شیعهدر کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوى هستند. هر کس خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است و برادران کُرد باید این تبلیغات غیر اسلامى را در نطفه خفه کنند » همان/9/312

و نیز در جایی ایجاد اختلاف بین اهل سنت و شیعه را جنایت قلمداد می فرمایند:

«. از جمله جنایتهایى که بدخواهان به اسلام مرتکب شده‏ اند ایجاد اختلاف بین برادران سنى و شیعى است‏ » همان/351

و نیز اهل سنت و اهل شیعه برادر به حساب می آورند، موضوعی که به طور طبیعی لوازمی دارد. همان امری که حضرت امام خود بیش از همه بدان باور داشتند و بدان پایبند بودند.

« یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ‏اى از مسلمانان سنى، یک دسته حنفى و یک دسته‏ اى حنبلى و دسته‏ اى اخبارى هستند؛ اصلًا طرح این معنا، از اول درست نبود.

در یک جامعه‏ اى که همه می‏خواهند به اسلام خدمت کنند و براى اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علماى شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علماى خود کردید و شدید حنفى؛ یک دسته فتواى شافعى را عمل کردند و یک دسته دیگر فتواى حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادى داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنى باید از هر اختلافى احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایى است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و یا سایر فِرق، آنها مى‏خواهند نه این باشد نه آن، راه را این طور می‏دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید براى قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. » همان/13/54


در جایی اعمال اختلاف انگیز را اعمالی جاهلانه قلمداد می کنند و می فرمایند:

« لازم است برادران ایرانى و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه، که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند » همان/10/62

در پیام مورخه 21/6/59خود به حجاج این اختلاف افکنی را خطرناکتر از ملی گرائی( وجه استعمار ساخته آن) به حساب می آورند:

« از مسائلى که طراحان براى ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپاخاسته‏ اند، قومیت و ملیت است که دولت عراق سالهاست بدان دامن‏ می‏زند. و در ایران نیز دستجات محدودى دانسته یا ندانسته از آن ترویج و تأیید می‏کنند. و در سایر نقاط از ترک و کُرد و دیگر طوایف هم همان راه را پیش گرفته‏ اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده‏ اند و حتى به دشمنى کشیده‏ اند؛ غافل از آنکه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسئله اى است که در آن حرفى نیست؛ و ملى گرایى در مقابل ملتهاى مسلمان دیگر، مسئله دیگرى است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبى اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملى گرایى که به دشمنى بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر میشود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله‏ هاى اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج میبرند.

از ملى گرایى خطرناکتر و غم ‏انگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است، و القاى تبلیغات فتنه‏ انگیز و دشمنی ‏ساز بین برادران اسلامى و ایمانى است.» همان/13/209

همچنین چهره اختلاف افکنان و پشت پرده این توطئه را چنین افشا می فرمایند که:

« آنهایى که می‏خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنى هستند نه شیعه. اینها اصلًا به اسلام کار ندارند. و الّا کسى که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانى که با وحدت همه مسلمین باید پیشروى کنیم و پیروز بشویم ان شاء اللَّه، این نمى‏آید دامن‏ بزند به اختلاف و مسائل اختلافى را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشاره‏ اى از خارج هست. و قدرتهاى بزرگ فهمیدند که آن چیزى که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادرى بین همه گروههاى اسلامى، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.» همان/14/381

و در آخر این مبحث سفارشی از آن حضرت به علمای بلاد تقدیم می شود که:

«من امیدوارم که با همت همه آقایان، علماى اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل شیعه مجتمع با هم باشند و از اختلافى که می‏خواهند فاسدها و مفسدها ایجاد کنند بین ماها، از این اختلافات پرهیز کنند» همان /‏15/ 398و 399







در ادامه مطلب را تکمیل می کنیم با کلام مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف که با هشدارهای خود توطئه های دشمنان را برملا و وحدت و برادری مسلمانان را پاسداری می فرمایند:

... مسأله‌ى شیعه و سُنى یکى از ابزارهاى مهم دشمنان براى زمینگیر کردن امت اسلامى است. هم سُنى‌ها بدانند، هم شیعه‌ها بدانند؛ همه، در ایران و در دنیاى اسلام، این را بدانند که اختلاف شیعه و سنى یکى از ابزارها و چماقهاى دشمن علیه امت اسلامى است. آنها هر جور بتوانند، از این ابزار استفاده مى‌کنند. آن روزى که سُنىِ فلسطینى زیر فشار است، یک عده‌اى را با این شعار، با این تبلیغات، که: اینها سُنى هستند، شما شیعه هستید؛ سعى مى‌کنند نگذارند کمک کنند. امروز که شیعه‌ى لبنان زیر فشار است، به یک عده‌اى مى‌گویند: شما سُنى هستید، اینها شیعه هستند؛ به آنها کمک نکنید. آنها نه به شیعه احترامى مى‌گذارند، نه به سُنى؛ آنها با اصل اسلام طرفند. سم مهلک دنیاى اسلام تفرقه است. این تفرقه، ملتها را از هم جدا مى‌کند؛ دلها را از هم جدا مى‌کند. الان دشمن، و همین سرویسهاى جاسوسى اسرائیل و امریکا، در عراق یک عده‌اى را تحریک مى‌کنند که با شیعیانى که در عراق اکثریت را دارند - حالا امروز اکثریت دولت متعلق به آنهاست - مقابله و مبارزه کنند؛ ناامنى ایجاد کنند؛ و این ناامنى را وسیله‌اى قرار مى‌دهند براى این که پاى خودشان را در عراق و در بغداد مستحکم کنند. امریکا براى ماندن در عراق بهانه لازم دارد و این بهانه، ناامنى است. آنها براى این که دولت عراق نتواند به خدمات لازم بپردازد، این اوضاع ناامن را در کشور به وجود مى‌آورند، تا بهانه داشته باشند که بمانند. اختلافات را آنها به وجود مى‌آورند: دل سُنى را نسبت به شیعه، دل شیعه را نسبت به سُنى آن‌چنان چرکین مى‌کنند که نتوانند با این همه مشترکات، کنار هم قرار بگیرند. این، کار دشمن است. چرا ما این حقیقت را نمى‌فهمیم؟ سالهاى متمادى است - از زمان مرحوم آیت‌اللَّه بروجردى (رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه ) و بعضى از بزرگانِ علماى اهل سُنت در مصر - که این فکر پیدا شده که بیایید اختلافات را کنار بگذارید؛ سنى، سنى بماند؛ شیعه، شیعه بماند؛ عقاید خودتان را داشته باشید؛ اما با هم، دست در دست هم بگذارید. قرآن از زبان پیامبر اکرم به مسیحیان آن زمان مى‌گوید: «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه و لا نشرک به شیئا». آن وقت فرقه‌هاى مسلمان، با خداى واحد، پیغمبر واحد، قرآن واحد، قبله‌ى واحد، عبادت واحد، این همه مشترکات و مسلّمات، چند موضوع مورد اختلاف را وسیله قرار بدهند براى دشمنى! این، خیانت نیست؟ این، غرض‌ورزىِ غرض‌ورزان و غفلتِ غافلان نیست؟ هر کسى که در این زمینه تقصیرى بکند، پیش خداى متعال مؤاخَذ است؛ چه شیعه باشد، چه سُنى. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع) ۱۳۸۵/۰۵/۱۷

****

اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امرى است که هست و طبیعى است، و مخصوص شیعه و سنى هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنى، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، مى‌بینید هم بین فرق فقهى و اصولى اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها - هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتى وجود داشته است. این اختلافات وقتى به سطوح پایین - مردم عامى - مى‌رسد، به جاهاى تند و خطرناکى هم مى‌رسد؛ دست به گریبان مى‌شوند. علما مى‌نشینند با هم حرف مى‌زنند و بحث مى‌کنند؛ لیکن وقتى نوبت به کسانى رسید که سلاح علمى ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادى استفاده مى‌کنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعى مى‌کردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمى کارشان به درگیرى برسد؛ لیکن از یک دوره‌اى به این طرف، یک عامل دیگرى هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمى‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنى همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضى از جهالتها، بعضى از تعصبها، بعضى از احساسات، بعضى از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتى استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد. ۱۳۸۵/۱۰/۲۵

****

‌سنى و شیعه هر کدام مراسم مذهبى خودشان را، آداب خودشان را، عادات خودشان را، وظائف دینى خودشان را انجام میدهند و باید بدهند؛ اما خط قرمز این است که نباید مطلقاً بین اینها به خاطر اهانت به مقدسات - چه آنچه که از سوى بعضى از افراد شیعه از روى غفلت صادر میشود، چه آنچه که از روى غفلت از بعضى از افراد سنى مثل سلفى‌ها و امثال اینها صادر میشود که یکدیگر را نفى میکنند - چیزى بیان شود. این همان چیزى است که دشمن میخواهد. اینجا هم باید هوشیارى باشد. بیانات در دیدار مردم سقز ۱۳۸۸/۰۲/۲۹

****

آیت الله خامنه ای در پاسخ به استفتائی مطرح کردند که در آن خواسته شده بود تا ایشان نظر خود را درباره "اهانت و استفاده از کلمات تحقیرآمیز و توهین به همسر پیامبر اسلام ام المومنین حضرت عایشه اعلام کنند.: " اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام [عایشه] حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(ص)- می شود."

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد