MR_Jentelman
13th July 2009, 10:07 PM
ام ایمن (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%85+%D8%A7%DB%8C%D9%85%D9% 86) می گوید:
یکی از روزهای گرم تابستان، به دیدار فاطمه زهرا سلام الله علیها (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D8% A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7+%D8% B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 ) رفتم.
به در خانهاش رسیدم و دیدم در بسته است. از شکاف در، درون خانه را نگاه کردم. دیدم فاطمه در کنار آسیاب دستی به خواب رفته، و آسیاب بدون این که کسی آن را بگرداند، می گردد و گندمها را آرد می کند. گهواره حسین نیز در کنار فاطمه بود و بدون این که کسی گهواره را حرکت دهد، گهواره تکان می خورد، و نیز دستی را در کنار دست فاطمه دیدم که خدا را تسبیح می گفت.
شگفتزده به سوی پیامبر رسول خدا رفتم. به پیامبر سلام کردم و گفتم:« یا رسول الله، چیز شگفت آمیزی دیدم که تاکنون ندیده بودم.» و انچه را دیده بودم گفتم.
پیامبر فرمود:« ای ام ایمن، بدان که فاطمه روزه دار و خسته و گرسنه بوده و هوا بسیار گرم است. خداوند خواب را بر چشمانش مسلط فرمود، آنگاه خداوند فرشته ای را مسوول کرد به جای او سنگ آسیاب را به گردش در آورد و گندمها را برای غذای خانواده اش آرد کند؛ و فرشته دیگری را فرستاد تا گهواره فرزندش حسین علیه السلام را حرکت دهد تا کودک آرام بگیرد و فاطمه از صدای گریه فرزندش بیدار نشود؛ و فرشته ای دیگر را مأموریت داد تا با دستانی شبیه دستان فاطمه او را تسبیح گوید و ثواب آن تسبیح برای فاطمه باشد.»
به رسول خدا گفتم:« یا رسول الله چه کسی گندم آرد می کرد؟ چه کسی گهواره به حرکت در می آورد و حسین را آرام می ساخت؟ چه کسی تسبیح می گفت؟»
پیامبر خدا خندید و فرمود:« فرشتهای که گندم را آرد می کرد، جبرئیل (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D9%8 4) بود، آن که گهواره حسین علیه السلام را حرکت می داد، میکائیل و فرشته ای که تسبیح می گفت، اسرافیل (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8 C%D9%84) بود.»
منابع: بحار الانوار، ح 37، ص 17.
یکی از روزهای گرم تابستان، به دیدار فاطمه زهرا سلام الله علیها (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D8% A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7+%D8% B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 ) رفتم.
به در خانهاش رسیدم و دیدم در بسته است. از شکاف در، درون خانه را نگاه کردم. دیدم فاطمه در کنار آسیاب دستی به خواب رفته، و آسیاب بدون این که کسی آن را بگرداند، می گردد و گندمها را آرد می کند. گهواره حسین نیز در کنار فاطمه بود و بدون این که کسی گهواره را حرکت دهد، گهواره تکان می خورد، و نیز دستی را در کنار دست فاطمه دیدم که خدا را تسبیح می گفت.
شگفتزده به سوی پیامبر رسول خدا رفتم. به پیامبر سلام کردم و گفتم:« یا رسول الله، چیز شگفت آمیزی دیدم که تاکنون ندیده بودم.» و انچه را دیده بودم گفتم.
پیامبر فرمود:« ای ام ایمن، بدان که فاطمه روزه دار و خسته و گرسنه بوده و هوا بسیار گرم است. خداوند خواب را بر چشمانش مسلط فرمود، آنگاه خداوند فرشته ای را مسوول کرد به جای او سنگ آسیاب را به گردش در آورد و گندمها را برای غذای خانواده اش آرد کند؛ و فرشته دیگری را فرستاد تا گهواره فرزندش حسین علیه السلام را حرکت دهد تا کودک آرام بگیرد و فاطمه از صدای گریه فرزندش بیدار نشود؛ و فرشته ای دیگر را مأموریت داد تا با دستانی شبیه دستان فاطمه او را تسبیح گوید و ثواب آن تسبیح برای فاطمه باشد.»
به رسول خدا گفتم:« یا رسول الله چه کسی گندم آرد می کرد؟ چه کسی گهواره به حرکت در می آورد و حسین را آرام می ساخت؟ چه کسی تسبیح می گفت؟»
پیامبر خدا خندید و فرمود:« فرشتهای که گندم را آرد می کرد، جبرئیل (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D9%8 4) بود، آن که گهواره حسین علیه السلام را حرکت می داد، میکائیل و فرشته ای که تسبیح می گفت، اسرافیل (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8 C%D9%84) بود.»
منابع: بحار الانوار، ح 37، ص 17.