نارون1
6th January 2014, 09:22 PM
رویكرد اكثر كشورهای جهان در دهههای اخیر به موضوع كارآفرینی و توسعه آن، موجب گردیده موجی از سیاستهای توسعه كارآفرینی در دنیا ایجاد شود. كشورهای مختلف راه حلی راكه در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشكلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آوردهاند، توسعه فرهنگ كارآفرینی، انجام حمایتهای لازم از كارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه بوده است.
تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در كشورهای پیشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفرینی توجه نمودهاند، نشانگر آن است كه این كشورها توانستهاند به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیشآمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی كه وقوع آنها را در آینده پیشبینی میكردند را مهار نمایند. از جمله این كشورها میتوان به ایالات متحده، كشورهای اتحادیه اروپایی، كشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از كشورهای آمریكای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد.
از آنجا كه مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممكن است. كارآفرینی هم كه از واژه های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت كه در مورد كارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه كردهاند، تعاریف مختلفی از كارآفرینی مطرح نمودهاند كه تفاوتهای گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از كارآفرینی كه تقریبا شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
«كارآفرینی فرایندی است كه فرد كارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،مبادرت به ایجاد كسب و كار و شركتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده كه توأم با پذیرش مخاطره و ریسك است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد.»
در دایرهالمعارف بریتانیكا ، كارآفرین اینگونه تعریف شده است:
« شخصی كه كسب و كار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت كرده و خطرات ناشی از آنرا میپذیرد»
واژه كارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنكه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل كلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) میباشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت میل به كارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.
مفهوم كارآفرینی:
با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجة اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات» ، مباحث اساسی درخصوص راهكارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعة پایدار و رفاه اقتصادی مطرح میگردد. یكی از این مباحث جدید، نقش كارآفرینان در این فرآیند میباشد.
كارآفرینی ازمفاهیم جدیدی است كه حداقل در محدوده علم اقتصاد ، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار كوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد. به دلیل آنكه معنای تحتالفظی «كارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری ازفهم نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترك از آن، معرفی و شناساندن این واژه بسیار مهم مینماید .
این كه كارآفرینی چیست؟ كارآفرین كیست؟ فرآیند كارآفرینی چگونهاست؟ نقش و تاثیر كارآفرینی و كارآفرینان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادی و متغیرهای كلان اقتصادی همانند اشتغال چیست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد كارآفرینی چه میزان است؟ سوالهایی هستند كه باید برای رسیدن به این فرهنگ مشترك به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود.
بهطور كلی «كارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنایتحولات و پیشرفتهای بشری بوده است. لیكن تعاریف زیاد و متنوعی از آن در سیر تاریخی و روند تكاملموضوع بیان شده است، كه برخی از این تعاریف ارائه میگردد:
ـ كارآفرین كسی است كه متعهد میشود مخاطرههای یك فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبلكند ( Webster's New Collegiate Dictionary ).
ـ خریداری نیروی كار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد(برنارد دو بلیدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان فرانسوی در اوایل قرن هیجدهم).
ـ كارآفرین فردی است كه ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیكند (ریچارد كانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ كارآفرین عاملی است كه تمامی ابزار تولید را تركیب میكند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت كلسرمایهای را كه بكار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای كه میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ كارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یك كل، بویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسسات انتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور كول ( A. Cole )،1946).
ـ كارآفرین فردی است كه تخصص وی تصمیمگیری عقلانی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابع كمیاب میباشد (كاسون، 1982).
ـ كارآفرینی به عنوان یك تسریعكننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلكن( Wilken )، 1980)
ـ كارآفرین فردی است كه شركتهای جدیدی را كه سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شكلمیدهند (كه چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود كه «كارآفرینی یك نوع تصمیمگیری اجتماعی است كهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمده كارآفرینان را اجرای فرآیند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود كه كارآفرین وظیفه تعیین نوع كسب و كار مورد نظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است كه كارآفرین در حالی كه مدیر، سرپرست و هماهنگكنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یك شركت تولیدی نیز میباشد.
ـ مك كلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود كه كارآفرین كسی است كه «یك شركت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میكند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی كارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از كرهای فرصت طلبانه برای گسترش شركتهای كوچكتر میداند.
ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است كه كارآفرین فردی است كه جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میكند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند كهكارآفرینان افرادی هستند كه قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند.
ـ پیتردراكر ( P.draker ) (1985) معتقد است، كارآفرین كسی است كه فعالیت اقتصادی كوچك و جدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند كه كارآفرین فردی است كه مایل و قادر به مخاطره پذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگری همچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد.
ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب «نظام های كارآفرینانه» در دهة 1990 مینویسند: كارآفرین یعنی تركیب متفكر با مجری، كارآفرین فردی است كه فرصت ارائه یك محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفكری جدید برای یك مشكل قدیمی را مییابد.كارآفرین فردی است كه میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده كند.
ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص كارآفرینی مینویسد: «كارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. كارآفرینی فرآیند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال كردن آنها بدون توجه بهمنابعی است كه در حال حاضر موجود است. كارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه میباشد.
ـ دیوید مك كران ( D. Mckeran ) و اریك فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) كارآفرینان را افرادینوآور، بافكری متمركز، و به دنبال كسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند كه كمتر مطابق كتاب كار میكنند و در نظام اقتصادی، شركتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف كامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیكن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفرینی و نقش كارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اكثر محققین در این زمینه است:
بر طبق نظر وی كارآفرین نیروی محركة اصلی در توسعة اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد تركیبهای تازه از مواد. شومپیتر مشخصة اصلی كارآفرین را «نوآوری» میدانست و كار یك كارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف كرد. وی در كتاب «نظریة اقتصاد پویا» اشاره میكند كه تعادل پویا از طریق نوآوری و كارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصة یك اقتصاد سالم هستند.
سابقه كارآفر ینی در دنیا:
در اوایل سده شانزدهم میلادی كسانی را كه در كار مأموریت نظامی بودند كارآفرینی خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانكاران دولت كه دست اندركار امور عمرانی بودند، از لفظ كارآفرین زیاد استفاده شده است.
كارآفرینی و كارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاكنون به نحوی كارآفرینی را در نظریههای خود تشریح كردهاند. ژوزف شوپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 كه همزمان با داوران ركود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری كارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر كارآفرینی» لقب دادهاند.
از نظر وی «كارآفرین نیروی محركه اصلی در توسعه اقتصادی است » و نقش كارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد تركیب های تازه از مواد»
كارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درك نقش كارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان كارآفرینی را به عنوان یك پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین كارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهاند .
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت كارآفرینی و ایجاد جو و محیط كارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
سیر تاریخی مفهوم كارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم كارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول:قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ كه مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت كلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. كارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم: قرن 17 میلادی: این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به كارآفرینی اضافه شد كارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالكان خصوصی میباشد.
دوره سوم: قرون 18و 19 میلادی: در این دوره كارآفرین فردی است كه مخاطره میكند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میكند، بین كارآفرین و تأمین كننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر كسب و كار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم: دهههای میانی قرن بیستم میلادی: در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یك جزء اصلی به تعاریف كارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم: دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاكنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد كسب و روند كارهای كوچك و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش كارآفرینی به عنوان تسریع كننده این سازوكار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویكرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به كارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف كارآفرینی و كارآفرینان توجه نمودهاند.
تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع كارآفرینی را به جلو رانده است:
موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار كتابهای زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب و كار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود.
موج دوم: این موج كه شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش كارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است كه در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسریع یافته است.
موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه كارآفرینی و بنگاههای كوچك، تشویق رشد شركتهای كوچك و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود كه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
سابقه كارآفرینی در ایران:
علیرغم اینكه در كشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع كارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از كشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در كشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به كارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشكل بیكاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد كه در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه كارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه كارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، جهاد كشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه كارآفرینی كه ترجمهای از كلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است كه معنی ایجاد كار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیكه كارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است . این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤولان در این خصوص ، صرفا جنبة اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارورشدن خلاقیتها ، ترغیب به نوآوری و توسعة آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعة تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبة اشتغالزایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .
كارآفرین كیست؟
زمان زیادی نیست كه كلمات كارآفرین و كارآفرینی در رسانههای مختلف تكرار میشود و هر كس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران،افرادموفق،سرمایه داران،سرمایهگذاران، صادركنندگان، دلالها و تاجران استفاده میكند. هرچند هر كدام از این افراد ممكن است كارآفرین باشند ولی هیچكدام مصداق كاملی برای این مفهوم نیستند.
به راستی كارآفرین كیست؟ آیا كارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حركت فعالیتهای كارآفرینان،مبدأ و منشأ و حركت و انرژی كه در طول مسیر آنان را تغذیه مینماید در تصویری اجمالی از شخصیت كارآفرین ارائه شده است.
چه چیز باعث میشود كه نشاط حركت به لختی و سكون غلبه كند؟ آرزوی آن چیزی كه امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است كه جمود كارآفرین را در هم میشكند. یعنی كارآفرین آرزومند است.
آن چه جهت و مسیر كارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میكند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حركت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست كه مولود شرایط، محیط یا اطرافیان باشد. یعنی كارآفرین كنترل درونی دارد. او برای اینكه بتواند درست آن چه را كه میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی كند باید رئیس و كارفرمای خود باشد. یعنی كارآفرین نیاز به استقلال دارد. وقتی كه خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، كسی كه اولین بار راهی را میپیماید، اولین كسی است كه میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد.
یعنی كارآفرین خطرپذیر است. او به جای آن كه منتظر ضمانت یك پایان موفق بماند، به فكر و تلاش خود تكیه میزند، به مشكلات حمله میكند و پیش میرود. یعنی كارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشكند و با وجودی كه همان چیزی را میبیند كه دیگران بینند، اما چیزی را میاندیشد كه دیگران نمیاندیشند. یعنیكارآفرین خلاق است. به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. كسی كه آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت كاركردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد.
یعنی كارآفرین با وجود فشار زیاد ، كارآیی خود را حفظ میكند. لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست كه او با ریسك مخاطره مواجه میشود. ابهام یك پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی كارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد. باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات كه كارآفرین ایدهآل را به تصویر كشد ، امكانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از:
آیندهنگر بودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص كارآفرین كاملا شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به كارآفرین كمك میكند تا حركتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.
مصمم بودن : عزم راسخ كارآفرینان یكی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست كه انرژی و تعهد لازم برای كسب موفقیت را ایجاد میكند. كارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی كرده و در مقابل به كاری كه برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت كارآفرین را در طی فرآیند راهاندازی از هر گونه شك و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی كه مخالفت نزدیكان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلكه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شكوفایی یكی از مهمترین انگیزههای كارآفرینان در محقق كردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است كه در مسیر حركت به سوی هدف، هرچیز دیگری از اولویت پایین برخوردار میگردد. در روابط شخصی،علایق خارج از این چشمانداز و یا پروژههای باسود مالی زیاد،همه از مواردی هستند كه در مقایسه با هدف، اولویت پایینتری خواهند داشت. البته سود مالی بندرت انگیزه كارآفرینان قرار میگیرد چرا كه پول به تنهایی نمیتواند انگیزه انجام تمام زحماتی باشد كه در شروع یك فعالیت كارآفرینانه لازم است، هرچند كه معیار خوبی برای اندازهگیری موفقیت فعالیت كارآفرینان است.
تمركز: برای اینكه كارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرح و برنامهها و جزئیات كار مطمئن باشد، لازم است كه همانند یك فوتبالیست خوب كه لحظهای چشم از توپ بر نمیدارد در تمام لحظات با تمركز بر چشمانداز، همه انرژی، وقت و سایر منابع را حول این هدف مصروف نماید.
وقف و از خودگذشتگی: كارآفرینان همه زندگی خود را وقف كار نمودهاند. بسیار سخت كوش هستند و پشتكار آنان مثال زدنی است در حقیقت آنان از كار در راستای هدف خود لذت میبرند. داشتن چشمانداز روشن و تركیب آن با خوش بینی و ریسكپذیری كارآفرینان، سختكوشی وتعلق خاطر به كار را در آنان پدید میآورد.
تعاریف و نظریات مختلفی در مورد کارآفرینان شده که برخی از آنها عبارتند از :
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتی را كشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را بنا میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه عمدتا بهمنظور كسب سود و رشد، كسب و كاری را تاسیس و اداره میكند كه مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیك است.
ـ كارآفرین كسی است كه سیاستگذاری كسب و كار با اوست و به حساب خود ریسك مالی آن را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتهای بازار را درك و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم رافراهم میسازد.
ـ كارآفرین فردی است كه تقاضا را پیشبینی میكند و خطر ناشی از نوسانات آن را به عهده میگیرد، در فرآیند تولید عامل سازماندهی و مسوول تصمیماتی است از این قبیل: چه تولید شود ـ چقدر تولید شود ـ با چه روشی تولید شود.
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتها را تشخیص میدهد، منابع مورد نیاز را جمعآوری میكند، طراحی و اجرای نقشهای عملی را به عهده میگیرد، نتایج بدست آمده را به موقع و با روش منعطف جمعآوری میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه توانایی آن را دارد كه فرصتهای كسب و كار را ببیند و آنها را ارزیابی كند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پیریزی نماید.
ـ كارآفرین كسی است كه تولید را سازماندهی میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه شركتی را تاسیس یا قسمتی از كار را كه باید انجام شود، مرتب میكند و به امید كسب سود، ریسكهای كسب و كار را میپذیرد.
ـ كارآفرین كارفرمایی است كه ریسك و مدیریت كسب و كاری را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه تركیب جدیدی از وسائل تولید و اعتبار بنگاه اقتصادی را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شكلهای جدیدی از سازمان، یا بهرهبرداری از مواد اولیه جدید، نظر یا موضع اقتصادی موجود را بههم میریزد.
یك كارآفرین به منظور تحقق ایدهاش عوامل مورد نیاز مانند: زمین، نیرویكار، مواد مصرفی و سرمایه را فراهم آورده و با استفاده از قدرت تصمیمگیری، مهارتها و استعدادهای فردیاش در طراحی، سازماندهی، راهاندازی و مدیریت واحد جدید، ایدهاش را تحقق میسازد و از این راه به کسب درآمد میپردازد. همچنین در این راه یك عدم موفقیت را به دلیل فعالیت در محیط غیر قابل كنترل و مبهم و با موانع پیشبینی نشده میپذیرد. از نظر علم اقتصاد، كارآفرین فردی است كه با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیرویكار، مواد اولیه و سایر دارائیها را به گونهای هماهنگ میسازد كه ارزش آنها و یا محصولات حاصل از آنها نسبت به حالت اولیهاش افزایش یابد (ایجاد ارزش افزوده كند).
كارآفرین سرمایهدار نیست ولی قادر است از سرمایههای راكد به خوبی استفاده كند. همچنین او ممکن است مخترع، عالم، متخصص و هنرمند نباشد، ولی توان بهرهبرداری مناسب از علم، تخصص و هنر دیگران را دارد.
تعاریفی كه از كارآفرینی ارائه شده ، مبین آن است كه، كارآفرین منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل از طرف دولت و دیگران نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده از سرمایههای راكد، امكاناتی را فراهم نموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایده خویش را عملی مینماید. او تنها خودش شاغل نمیشود، بلكه بدون اتكاء به دولت، در بخش غیردولتی برای تعداد دیگری نیز شغل میآفریند و علاوه بر آن نقش مهمی در تولید و «اشتغالمولد» دارد. این امر سبب كاهش نرخ بیكاری بدون نیاز به سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال میگردد. البته دولت میتواند با ارائه تسهیلات و پیگیری سیاستهای مناسب، حركت كارآفرینان را شدت و شتاب بخشد.
هر كارآفرین بالقوه یا بالفعل، به یك نسبت از این ویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست. لذا كارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند كه همین باعث تنوع در تعریف كارآفرینی و كارآفرین شده است.
ویژگیهای كارآفرینان:
چنانچه گفته شد کارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند که این موضوع موجب شده صاحبنظران و محققین کارآفرینی ویژگیهای مختلفی برای کارآفرینان ذکر کردهاند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
ـ نوآوری( Innovation )
ـ خلاقیت( Creativity )
ـ مخاطرهپذیری( Riskbearing )
ـ اعتماد به نفس( self-confidence )
ـ دانش فنی( Technical Knowledge )
ـ استقلال( Independent )
ـ هدفگرا ( Goal- Oriented )
ـ مركز كنترل داخلی( Enternal locus of control )
ـ عكسالعمل مثبت نسبت به مشكلات و موانع( Positive reaction to set back )
ـ توانایی به ایجاد ارتباطات( Communication Ability )
ـ توفیق طلبی( need for Achievement )
ـ تمایل به مسؤولیتپذیری( Desir for Responsibility )
پیامدهای کارآفرینی
دامنه تاثیرات كارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی. محققین تغییرات مختلفی را که کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند ، بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار داده اند . برخی از این تأثیرات عبارتند از:
• اشتغال زایی
• انتقال تکنولوژی
• ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
• شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
• افزایش رفاه
• ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای مثبتی که توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ایجاد میکند، غیر قابل انكار است. بسیاری از محققان معتقدند كه ، کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری كرده و بواسطه رفتارهای فرصت جویانه خود، اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می نمایند.
کارآفرینی، پایه های شکلگیری اقتصاد نوین:
اقتصاد در ابتدای هزاره سوم میلادی شاهد دگرگونیهای شگرفی بوده است. انقلاب فنآوری اطلاعات و تغییر ترکیب نیروی کار به نفع نیروهای دانش- محور از زمره این تغییرات است.
شاید مهمترین روندی که در اقتصاد دیده می شود حرکت به سوی یک نظام اقتصادی با ماهیت شبکه ای است. در چنین اقتصادی، کنترل و تخصیص منابع به صورت توزیع شده صورت می گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی به مراتب بیش از نظام متمرکز برنامه ریزی دولتی خواهد بود.
نقش کارآفرینان در رویکرد شبکه مدار به مراتب پررنگتر از رویکرد اقتصاد کلاسیک است. در اقتصاد نوین، کارآفرینان در شبکه های اجتماعی نقش عناصر فعالی را ایفا می کنند که ارتقای بازده سرمایه های مادی و انسانی را فراهم می آورند.
رشد اقتصادی:
ویژگی بارز اقتصاد امروز ، تغییرات سریع است. لذا کشورهایی میتوانند در چنین اقتصادی موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها ، میزان فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر است، قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتری کسب کنند. تحقیقات انجام شده نشان داده که رشد اقتصادی با فعالیتهای کارآفرینانه ارتباط مستقیم دارد. در تحقیق - که به صورت ، سالیانه فعالیتهای کارآفرینی و تأثیرات آن در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار می دهد و در حال حاضر در بیش از 20 کشور جهان صورت می گیرد- این نتیجه بدست آمده که نرخ رشد اقتصادی یک کشور رابطه معنی داری با سطح فعالیتهای کارآفرینی آن دارد.
اشتغال زایی:
کارآفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا می نمایند. در حدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند. بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است.
از سال1980 تا کنون ، کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از 34 میلیون شغل ایجاد کرده اند. این در حالی است كه از تعداد كاركنان شركتهای بزرگ در این كشورها كاسته شده است. در ایالات متحده آمریكا، 5/81 درصد از مشاغل جدید از طریق شركتهای تازه تاسیس به وجود آمده و 5% از شركتهای تازه تاسیس، 77% از مشاغل جدید را ایجاد كردهاند.
ایجاد و رشد تکنولوژی:
بیش از 67 درصد از نوآوریهای تكنولوژیك و حدود 95 درصد از نوآوریهای منجر به تحولات بنیادی را كسب و كارهای كارآفرینانه پدید آورده اند.
کارآفرینان از طریق ایجاد فنآوری. ارائه محصولات و خدمات جدید ، قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری، سرگرمیهای نو، بهبود بهداشت و سلامتی، تسهیل ارتباطات و ... موجب افزایش کیفیت زندگی می شوند.
در واقع بخش اعظم صنایع جدیدی که یک نسل پیشتر موجود نبود را کارآفرینان ایجاد کرده اند که می توان از کامپیوترهای شخصی، تلفنهای همراه، خرید از طریق اینترنت و سرگرمیهای دیجیتال به عنوان نمونه هایی از آن ذکر نمود.
ایجاد صنایع نو:
بسیاری از صنایع جدید از پیامدهای كارآفرینی میباشند. صنایع نظیر، كامپیوترهای شخصی، بیوتكنولوژی، تلویزیونهای كابلی، نرمافزارهای شامل محصولات جدید نفتی، ارتباطات بیسیم، خدمات پستی صوتی، تلفنهای همراه، فروشگاههای اینترنتی، رسانههای دیجیتالی و ...
ایجاد تحرك اقتصادی و اجتماعی
از پیامدهای كارآفرینی میتوان به بهبود وضعیت اقتصادی، فقرا و وارد شدن زنان به عرصههای كسب و كار و افزایش مالكیت آنها در كسب كارها، اشاره كرد (در ایالات متحده، سهم مالكیت زنان در كسب كارها از 4% در سال 1970، 35% در سال 1999 افزایش یافته است.)
ایجاد مساوات از طریق مالكیت شخصی:كارآفرینی از طریق افزایش ثروت جامعه، منجربه ایجاد سهم بیشتری از درآمدها، برای افراد جامعه میشود. مطالعات در آمریكا نشان داده كه بیشتر از 95% از ثروتها از سال 1980 به بعد ایجاد شدهاند.
امنبع (http://nlps.mihanblog.com/post/10)
تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در كشورهای پیشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفرینی توجه نمودهاند، نشانگر آن است كه این كشورها توانستهاند به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیشآمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی كه وقوع آنها را در آینده پیشبینی میكردند را مهار نمایند. از جمله این كشورها میتوان به ایالات متحده، كشورهای اتحادیه اروپایی، كشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از كشورهای آمریكای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد.
از آنجا كه مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممكن است. كارآفرینی هم كه از واژه های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت كه در مورد كارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه كردهاند، تعاریف مختلفی از كارآفرینی مطرح نمودهاند كه تفاوتهای گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از كارآفرینی كه تقریبا شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
«كارآفرینی فرایندی است كه فرد كارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،مبادرت به ایجاد كسب و كار و شركتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده كه توأم با پذیرش مخاطره و ریسك است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد.»
در دایرهالمعارف بریتانیكا ، كارآفرین اینگونه تعریف شده است:
« شخصی كه كسب و كار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت كرده و خطرات ناشی از آنرا میپذیرد»
واژه كارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنكه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل كلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) میباشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت میل به كارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.
مفهوم كارآفرینی:
با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجة اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات» ، مباحث اساسی درخصوص راهكارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعة پایدار و رفاه اقتصادی مطرح میگردد. یكی از این مباحث جدید، نقش كارآفرینان در این فرآیند میباشد.
كارآفرینی ازمفاهیم جدیدی است كه حداقل در محدوده علم اقتصاد ، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار كوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد. به دلیل آنكه معنای تحتالفظی «كارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری ازفهم نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترك از آن، معرفی و شناساندن این واژه بسیار مهم مینماید .
این كه كارآفرینی چیست؟ كارآفرین كیست؟ فرآیند كارآفرینی چگونهاست؟ نقش و تاثیر كارآفرینی و كارآفرینان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادی و متغیرهای كلان اقتصادی همانند اشتغال چیست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد كارآفرینی چه میزان است؟ سوالهایی هستند كه باید برای رسیدن به این فرهنگ مشترك به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود.
بهطور كلی «كارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنایتحولات و پیشرفتهای بشری بوده است. لیكن تعاریف زیاد و متنوعی از آن در سیر تاریخی و روند تكاملموضوع بیان شده است، كه برخی از این تعاریف ارائه میگردد:
ـ كارآفرین كسی است كه متعهد میشود مخاطرههای یك فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبلكند ( Webster's New Collegiate Dictionary ).
ـ خریداری نیروی كار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد(برنارد دو بلیدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان فرانسوی در اوایل قرن هیجدهم).
ـ كارآفرین فردی است كه ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیكند (ریچارد كانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ كارآفرین عاملی است كه تمامی ابزار تولید را تركیب میكند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت كلسرمایهای را كه بكار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای كه میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ كارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یك كل، بویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسسات انتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور كول ( A. Cole )،1946).
ـ كارآفرین فردی است كه تخصص وی تصمیمگیری عقلانی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابع كمیاب میباشد (كاسون، 1982).
ـ كارآفرینی به عنوان یك تسریعكننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلكن( Wilken )، 1980)
ـ كارآفرین فردی است كه شركتهای جدیدی را كه سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شكلمیدهند (كه چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود كه «كارآفرینی یك نوع تصمیمگیری اجتماعی است كهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمده كارآفرینان را اجرای فرآیند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود كه كارآفرین وظیفه تعیین نوع كسب و كار مورد نظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است كه كارآفرین در حالی كه مدیر، سرپرست و هماهنگكنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یك شركت تولیدی نیز میباشد.
ـ مك كلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود كه كارآفرین كسی است كه «یك شركت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میكند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی كارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از كرهای فرصت طلبانه برای گسترش شركتهای كوچكتر میداند.
ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است كه كارآفرین فردی است كه جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میكند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند كهكارآفرینان افرادی هستند كه قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند.
ـ پیتردراكر ( P.draker ) (1985) معتقد است، كارآفرین كسی است كه فعالیت اقتصادی كوچك و جدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند كه كارآفرین فردی است كه مایل و قادر به مخاطره پذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگری همچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد.
ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب «نظام های كارآفرینانه» در دهة 1990 مینویسند: كارآفرین یعنی تركیب متفكر با مجری، كارآفرین فردی است كه فرصت ارائه یك محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفكری جدید برای یك مشكل قدیمی را مییابد.كارآفرین فردی است كه میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده كند.
ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص كارآفرینی مینویسد: «كارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. كارآفرینی فرآیند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال كردن آنها بدون توجه بهمنابعی است كه در حال حاضر موجود است. كارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه میباشد.
ـ دیوید مك كران ( D. Mckeran ) و اریك فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) كارآفرینان را افرادینوآور، بافكری متمركز، و به دنبال كسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند كه كمتر مطابق كتاب كار میكنند و در نظام اقتصادی، شركتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف كامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیكن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفرینی و نقش كارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اكثر محققین در این زمینه است:
بر طبق نظر وی كارآفرین نیروی محركة اصلی در توسعة اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد تركیبهای تازه از مواد. شومپیتر مشخصة اصلی كارآفرین را «نوآوری» میدانست و كار یك كارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف كرد. وی در كتاب «نظریة اقتصاد پویا» اشاره میكند كه تعادل پویا از طریق نوآوری و كارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصة یك اقتصاد سالم هستند.
سابقه كارآفر ینی در دنیا:
در اوایل سده شانزدهم میلادی كسانی را كه در كار مأموریت نظامی بودند كارآفرینی خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانكاران دولت كه دست اندركار امور عمرانی بودند، از لفظ كارآفرین زیاد استفاده شده است.
كارآفرینی و كارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاكنون به نحوی كارآفرینی را در نظریههای خود تشریح كردهاند. ژوزف شوپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 كه همزمان با داوران ركود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری كارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر كارآفرینی» لقب دادهاند.
از نظر وی «كارآفرین نیروی محركه اصلی در توسعه اقتصادی است » و نقش كارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد تركیب های تازه از مواد»
كارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درك نقش كارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان كارآفرینی را به عنوان یك پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین كارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهاند .
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت كارآفرینی و ایجاد جو و محیط كارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
سیر تاریخی مفهوم كارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم كارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول:قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ كه مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت كلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. كارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم: قرن 17 میلادی: این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به كارآفرینی اضافه شد كارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالكان خصوصی میباشد.
دوره سوم: قرون 18و 19 میلادی: در این دوره كارآفرین فردی است كه مخاطره میكند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میكند، بین كارآفرین و تأمین كننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر كسب و كار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم: دهههای میانی قرن بیستم میلادی: در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یك جزء اصلی به تعاریف كارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم: دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاكنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد كسب و روند كارهای كوچك و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش كارآفرینی به عنوان تسریع كننده این سازوكار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویكرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به كارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف كارآفرینی و كارآفرینان توجه نمودهاند.
تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع كارآفرینی را به جلو رانده است:
موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار كتابهای زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب و كار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود.
موج دوم: این موج كه شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش كارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است كه در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسریع یافته است.
موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه كارآفرینی و بنگاههای كوچك، تشویق رشد شركتهای كوچك و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود كه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
سابقه كارآفرینی در ایران:
علیرغم اینكه در كشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع كارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از كشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در كشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به كارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشكل بیكاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد كه در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه كارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه كارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، جهاد كشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه كارآفرینی كه ترجمهای از كلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است كه معنی ایجاد كار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیكه كارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است . این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤولان در این خصوص ، صرفا جنبة اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارورشدن خلاقیتها ، ترغیب به نوآوری و توسعة آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعة تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبة اشتغالزایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .
كارآفرین كیست؟
زمان زیادی نیست كه كلمات كارآفرین و كارآفرینی در رسانههای مختلف تكرار میشود و هر كس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران،افرادموفق،سرمایه داران،سرمایهگذاران، صادركنندگان، دلالها و تاجران استفاده میكند. هرچند هر كدام از این افراد ممكن است كارآفرین باشند ولی هیچكدام مصداق كاملی برای این مفهوم نیستند.
به راستی كارآفرین كیست؟ آیا كارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حركت فعالیتهای كارآفرینان،مبدأ و منشأ و حركت و انرژی كه در طول مسیر آنان را تغذیه مینماید در تصویری اجمالی از شخصیت كارآفرین ارائه شده است.
چه چیز باعث میشود كه نشاط حركت به لختی و سكون غلبه كند؟ آرزوی آن چیزی كه امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است كه جمود كارآفرین را در هم میشكند. یعنی كارآفرین آرزومند است.
آن چه جهت و مسیر كارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میكند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حركت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست كه مولود شرایط، محیط یا اطرافیان باشد. یعنی كارآفرین كنترل درونی دارد. او برای اینكه بتواند درست آن چه را كه میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی كند باید رئیس و كارفرمای خود باشد. یعنی كارآفرین نیاز به استقلال دارد. وقتی كه خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، كسی كه اولین بار راهی را میپیماید، اولین كسی است كه میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد.
یعنی كارآفرین خطرپذیر است. او به جای آن كه منتظر ضمانت یك پایان موفق بماند، به فكر و تلاش خود تكیه میزند، به مشكلات حمله میكند و پیش میرود. یعنی كارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشكند و با وجودی كه همان چیزی را میبیند كه دیگران بینند، اما چیزی را میاندیشد كه دیگران نمیاندیشند. یعنیكارآفرین خلاق است. به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. كسی كه آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت كاركردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد.
یعنی كارآفرین با وجود فشار زیاد ، كارآیی خود را حفظ میكند. لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست كه او با ریسك مخاطره مواجه میشود. ابهام یك پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی كارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد. باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات كه كارآفرین ایدهآل را به تصویر كشد ، امكانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از:
آیندهنگر بودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص كارآفرین كاملا شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به كارآفرین كمك میكند تا حركتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.
مصمم بودن : عزم راسخ كارآفرینان یكی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست كه انرژی و تعهد لازم برای كسب موفقیت را ایجاد میكند. كارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی كرده و در مقابل به كاری كه برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت كارآفرین را در طی فرآیند راهاندازی از هر گونه شك و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی كه مخالفت نزدیكان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلكه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شكوفایی یكی از مهمترین انگیزههای كارآفرینان در محقق كردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است كه در مسیر حركت به سوی هدف، هرچیز دیگری از اولویت پایین برخوردار میگردد. در روابط شخصی،علایق خارج از این چشمانداز و یا پروژههای باسود مالی زیاد،همه از مواردی هستند كه در مقایسه با هدف، اولویت پایینتری خواهند داشت. البته سود مالی بندرت انگیزه كارآفرینان قرار میگیرد چرا كه پول به تنهایی نمیتواند انگیزه انجام تمام زحماتی باشد كه در شروع یك فعالیت كارآفرینانه لازم است، هرچند كه معیار خوبی برای اندازهگیری موفقیت فعالیت كارآفرینان است.
تمركز: برای اینكه كارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرح و برنامهها و جزئیات كار مطمئن باشد، لازم است كه همانند یك فوتبالیست خوب كه لحظهای چشم از توپ بر نمیدارد در تمام لحظات با تمركز بر چشمانداز، همه انرژی، وقت و سایر منابع را حول این هدف مصروف نماید.
وقف و از خودگذشتگی: كارآفرینان همه زندگی خود را وقف كار نمودهاند. بسیار سخت كوش هستند و پشتكار آنان مثال زدنی است در حقیقت آنان از كار در راستای هدف خود لذت میبرند. داشتن چشمانداز روشن و تركیب آن با خوش بینی و ریسكپذیری كارآفرینان، سختكوشی وتعلق خاطر به كار را در آنان پدید میآورد.
تعاریف و نظریات مختلفی در مورد کارآفرینان شده که برخی از آنها عبارتند از :
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتی را كشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را بنا میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه عمدتا بهمنظور كسب سود و رشد، كسب و كاری را تاسیس و اداره میكند كه مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیك است.
ـ كارآفرین كسی است كه سیاستگذاری كسب و كار با اوست و به حساب خود ریسك مالی آن را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتهای بازار را درك و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم رافراهم میسازد.
ـ كارآفرین فردی است كه تقاضا را پیشبینی میكند و خطر ناشی از نوسانات آن را به عهده میگیرد، در فرآیند تولید عامل سازماندهی و مسوول تصمیماتی است از این قبیل: چه تولید شود ـ چقدر تولید شود ـ با چه روشی تولید شود.
ـ كارآفرین كسی است كه فرصتها را تشخیص میدهد، منابع مورد نیاز را جمعآوری میكند، طراحی و اجرای نقشهای عملی را به عهده میگیرد، نتایج بدست آمده را به موقع و با روش منعطف جمعآوری میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه توانایی آن را دارد كه فرصتهای كسب و كار را ببیند و آنها را ارزیابی كند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پیریزی نماید.
ـ كارآفرین كسی است كه تولید را سازماندهی میكند.
ـ كارآفرین كسی است كه شركتی را تاسیس یا قسمتی از كار را كه باید انجام شود، مرتب میكند و به امید كسب سود، ریسكهای كسب و كار را میپذیرد.
ـ كارآفرین كارفرمایی است كه ریسك و مدیریت كسب و كاری را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه تركیب جدیدی از وسائل تولید و اعتبار بنگاه اقتصادی را به عهده میگیرد.
ـ كارآفرین كسی است كه با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شكلهای جدیدی از سازمان، یا بهرهبرداری از مواد اولیه جدید، نظر یا موضع اقتصادی موجود را بههم میریزد.
یك كارآفرین به منظور تحقق ایدهاش عوامل مورد نیاز مانند: زمین، نیرویكار، مواد مصرفی و سرمایه را فراهم آورده و با استفاده از قدرت تصمیمگیری، مهارتها و استعدادهای فردیاش در طراحی، سازماندهی، راهاندازی و مدیریت واحد جدید، ایدهاش را تحقق میسازد و از این راه به کسب درآمد میپردازد. همچنین در این راه یك عدم موفقیت را به دلیل فعالیت در محیط غیر قابل كنترل و مبهم و با موانع پیشبینی نشده میپذیرد. از نظر علم اقتصاد، كارآفرین فردی است كه با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیرویكار، مواد اولیه و سایر دارائیها را به گونهای هماهنگ میسازد كه ارزش آنها و یا محصولات حاصل از آنها نسبت به حالت اولیهاش افزایش یابد (ایجاد ارزش افزوده كند).
كارآفرین سرمایهدار نیست ولی قادر است از سرمایههای راكد به خوبی استفاده كند. همچنین او ممکن است مخترع، عالم، متخصص و هنرمند نباشد، ولی توان بهرهبرداری مناسب از علم، تخصص و هنر دیگران را دارد.
تعاریفی كه از كارآفرینی ارائه شده ، مبین آن است كه، كارآفرین منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل از طرف دولت و دیگران نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده از سرمایههای راكد، امكاناتی را فراهم نموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایده خویش را عملی مینماید. او تنها خودش شاغل نمیشود، بلكه بدون اتكاء به دولت، در بخش غیردولتی برای تعداد دیگری نیز شغل میآفریند و علاوه بر آن نقش مهمی در تولید و «اشتغالمولد» دارد. این امر سبب كاهش نرخ بیكاری بدون نیاز به سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال میگردد. البته دولت میتواند با ارائه تسهیلات و پیگیری سیاستهای مناسب، حركت كارآفرینان را شدت و شتاب بخشد.
هر كارآفرین بالقوه یا بالفعل، به یك نسبت از این ویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست. لذا كارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند كه همین باعث تنوع در تعریف كارآفرینی و كارآفرین شده است.
ویژگیهای كارآفرینان:
چنانچه گفته شد کارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند که این موضوع موجب شده صاحبنظران و محققین کارآفرینی ویژگیهای مختلفی برای کارآفرینان ذکر کردهاند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
ـ نوآوری( Innovation )
ـ خلاقیت( Creativity )
ـ مخاطرهپذیری( Riskbearing )
ـ اعتماد به نفس( self-confidence )
ـ دانش فنی( Technical Knowledge )
ـ استقلال( Independent )
ـ هدفگرا ( Goal- Oriented )
ـ مركز كنترل داخلی( Enternal locus of control )
ـ عكسالعمل مثبت نسبت به مشكلات و موانع( Positive reaction to set back )
ـ توانایی به ایجاد ارتباطات( Communication Ability )
ـ توفیق طلبی( need for Achievement )
ـ تمایل به مسؤولیتپذیری( Desir for Responsibility )
پیامدهای کارآفرینی
دامنه تاثیرات كارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی. محققین تغییرات مختلفی را که کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند ، بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار داده اند . برخی از این تأثیرات عبارتند از:
• اشتغال زایی
• انتقال تکنولوژی
• ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
• شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
• افزایش رفاه
• ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای مثبتی که توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ایجاد میکند، غیر قابل انكار است. بسیاری از محققان معتقدند كه ، کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری كرده و بواسطه رفتارهای فرصت جویانه خود، اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می نمایند.
کارآفرینی، پایه های شکلگیری اقتصاد نوین:
اقتصاد در ابتدای هزاره سوم میلادی شاهد دگرگونیهای شگرفی بوده است. انقلاب فنآوری اطلاعات و تغییر ترکیب نیروی کار به نفع نیروهای دانش- محور از زمره این تغییرات است.
شاید مهمترین روندی که در اقتصاد دیده می شود حرکت به سوی یک نظام اقتصادی با ماهیت شبکه ای است. در چنین اقتصادی، کنترل و تخصیص منابع به صورت توزیع شده صورت می گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی به مراتب بیش از نظام متمرکز برنامه ریزی دولتی خواهد بود.
نقش کارآفرینان در رویکرد شبکه مدار به مراتب پررنگتر از رویکرد اقتصاد کلاسیک است. در اقتصاد نوین، کارآفرینان در شبکه های اجتماعی نقش عناصر فعالی را ایفا می کنند که ارتقای بازده سرمایه های مادی و انسانی را فراهم می آورند.
رشد اقتصادی:
ویژگی بارز اقتصاد امروز ، تغییرات سریع است. لذا کشورهایی میتوانند در چنین اقتصادی موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها ، میزان فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر است، قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتری کسب کنند. تحقیقات انجام شده نشان داده که رشد اقتصادی با فعالیتهای کارآفرینانه ارتباط مستقیم دارد. در تحقیق - که به صورت ، سالیانه فعالیتهای کارآفرینی و تأثیرات آن در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار می دهد و در حال حاضر در بیش از 20 کشور جهان صورت می گیرد- این نتیجه بدست آمده که نرخ رشد اقتصادی یک کشور رابطه معنی داری با سطح فعالیتهای کارآفرینی آن دارد.
اشتغال زایی:
کارآفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا می نمایند. در حدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند. بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است.
از سال1980 تا کنون ، کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از 34 میلیون شغل ایجاد کرده اند. این در حالی است كه از تعداد كاركنان شركتهای بزرگ در این كشورها كاسته شده است. در ایالات متحده آمریكا، 5/81 درصد از مشاغل جدید از طریق شركتهای تازه تاسیس به وجود آمده و 5% از شركتهای تازه تاسیس، 77% از مشاغل جدید را ایجاد كردهاند.
ایجاد و رشد تکنولوژی:
بیش از 67 درصد از نوآوریهای تكنولوژیك و حدود 95 درصد از نوآوریهای منجر به تحولات بنیادی را كسب و كارهای كارآفرینانه پدید آورده اند.
کارآفرینان از طریق ایجاد فنآوری. ارائه محصولات و خدمات جدید ، قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری، سرگرمیهای نو، بهبود بهداشت و سلامتی، تسهیل ارتباطات و ... موجب افزایش کیفیت زندگی می شوند.
در واقع بخش اعظم صنایع جدیدی که یک نسل پیشتر موجود نبود را کارآفرینان ایجاد کرده اند که می توان از کامپیوترهای شخصی، تلفنهای همراه، خرید از طریق اینترنت و سرگرمیهای دیجیتال به عنوان نمونه هایی از آن ذکر نمود.
ایجاد صنایع نو:
بسیاری از صنایع جدید از پیامدهای كارآفرینی میباشند. صنایع نظیر، كامپیوترهای شخصی، بیوتكنولوژی، تلویزیونهای كابلی، نرمافزارهای شامل محصولات جدید نفتی، ارتباطات بیسیم، خدمات پستی صوتی، تلفنهای همراه، فروشگاههای اینترنتی، رسانههای دیجیتالی و ...
ایجاد تحرك اقتصادی و اجتماعی
از پیامدهای كارآفرینی میتوان به بهبود وضعیت اقتصادی، فقرا و وارد شدن زنان به عرصههای كسب و كار و افزایش مالكیت آنها در كسب كارها، اشاره كرد (در ایالات متحده، سهم مالكیت زنان در كسب كارها از 4% در سال 1970، 35% در سال 1999 افزایش یافته است.)
ایجاد مساوات از طریق مالكیت شخصی:كارآفرینی از طریق افزایش ثروت جامعه، منجربه ایجاد سهم بیشتری از درآمدها، برای افراد جامعه میشود. مطالعات در آمریكا نشان داده كه بیشتر از 95% از ثروتها از سال 1980 به بعد ایجاد شدهاند.
امنبع (http://nlps.mihanblog.com/post/10)