mosighi
1st January 2014, 12:36 PM
محمد محمدعلی متولد ١٣٥٧ تهران است. وی از کودکی علاقه زیادی به موسیقی داشت و با همیاری پدرش در آموزشگاههای آزاد موسیقی مشغول یادگیری ساز ایرانی سنتور و سپس به صورت حرفهای ساز پیانو را ادامه داد، اما وقتی علاقه داشت موسیقی را به صورت آکادمیک در دانشگاه دنبال کند، تقدیر وی را به سمت رشته کارشناسی IT کشاند. از آنجا که علاقه جدی به فیلم و بخصوص موسیقی فیلم داشت در محضر مرحوم بابک بیات به کسب تجربه در این خصوص پرداخت و سال 77 اولین تجربهاش را در موسیقی فیلم به کارگردانی سیدیوسف مهدوی به نام «عروس کوهستان» به دست آورد و تا امروز حدود ٣٠ فیلم سینمایی و ٢٠ سریال کار کرده که آخرین آن سریال «آسمان همیشه ابری نیست» در سال گذشته بود و اکنون هم سریال «پنجره» را که این شبها از شبکه 5 پخش میشود، آهنگسازی کرده است. به همین بهانه با وی در خصوص ساخت موسیقی این سریال گفتوگو کردهایم که میخوانید.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
درحال حاضر برای تکمیل آهنگسازی به صورت آکادمیک خارج از کشور تحصیل میکنم و تقریبا تا ٤ ماه پیش هم مدیر ارکستر مجلسی فرهنگسرای نیاوران بودم که زیر نظر معاونت هنری وزارت ارشاد به رهبری نادر مرتضیپور فعالیت میکرد. ولی متاسفانه با نپرداختن حقوق نوازندگان و عوامل، این ارکستر همانند ارکسترهای دیگر تعطیل شد و از آنجا که به کار گروهی خیلی اهمیت میدهم، درصدد برپایی یک ارکستر مشترک در قالب ارکستر ملی میان کشورها هستم و این ارکستر، ترکیبی از موسیقیهای سنتی و کلاسیک را به اجرا میگذارد. همچنین در حال حاضر مشغول ساخت موسیقی متن سریال مناسبتی دهه فجر از ساختههای آقای ابراهیمیفر برای پخش از شبکه ٢ هستم.
از همکاریتان با قدرتاله صلحمیرزایی در سریال پنجره بگویید؟
وقتی مشغول ساخت موسیقی یک سریال دیگر از شبکه ٥ سیما بودم از همین شبکه به کارگردان سریال پنجره معرفی شدم و پس از دیدار با آقای صلحمیرزایی، مشغول خواندن فیلمنامه شدم و با راهنماییهای ایشان شروع به ساخت موسیقی کردم و هماکنون هم کار آهنگسازی آن به طور کامل به پایان رسیده است.
گلایه بیشتر همکاران شما کمبود وقت برای ساخت موسیقی است. شما در این مجموعه با چنین مشکلی روبهرو بودید؟
اگر غیر از این باشد تعجب دارد. عادت کردیم دقیقه 90 باشیم. متاسفانه همیشه تمامی عوامل فنی با دقت و صبر و حوصله پروژه را پیش میبرند. وقتی کار به آهنگساز میرسد همه عجله دارند و کار خوب میخواهند. آهنگساز هم وظیفه دارد تمام نقصهای کار را بپوشاند، در صورتی که موسیقی هم باید با سازها و ملودیها، شخصیتسازی کند و در حقیقت اثری مجزا خلق کند که با داستان همگام باشد و این نیازمند فکر زیادی است و متاسفانه همواره با کمبود وقت مواجهیم.
سکانسهای سریال پنجره سرشار از صحنههای شاد و اندوهناک است. تا چه حد از ابزار موسیقی برای انتقال بهتر مفهوم و فضای تصویری سریال کمک گرفتید؟
این مجموعه تفاوت زیادی با کارهای دیگر آقای صلحمیرزایی دارد، چون در سینما تقریبا فیلمهای شاد و طنز کار کردهاند. ولی اصولا صحنههای شاد، موسیقیهای ریتمیک میطلبند و در این سبک سعی میکنم از موسیقی ترکیبی الکترونیک ـ آکوستیک استفاده کنم. اما در این مجموعه ما درگیر داستانی درام هستیم و انتخاب من سازهای آرشهای ویولن، آلتو و... به صورت ارکسترال و تکنوازی بوده است، چون این سازها میتوانستند به تصویرسازی و شخصیتهای داستان کمک کنند.
آیا موسیقی باید در خدمت بیان بهتر فیلم باشد یا بیان خودش را دارد؟
صد درصد باید در اختیار فیلم باشد. بیننده در سکانسهایی که نیاز به موسیقی دارد، نباید ورود و اتمام موسیقی را احساس کند و موسیقی باید با تصویر آمیخته باشد. ولی وقتی آن سکانس به درستی به تصویر کشیده نشده باشد، کارگردان میخواهد این نقطهضعف را با موسیقی پوشش بدهد و این باعث میشود به بیان خودش بپردازد و این موسیقی است که بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
برای ساخت موسیقی سریال پنجره عمدتا از چه سازهایی استفاده کردید؟
تقریبا در تمام موسیقیهایی که کار میکنم ارکستر زهی وجود دارد، چون صدادهی این ساز مزاحم دیالوگهای بازیگران نمیشود و به حجم موسیقی کمک میکند، ولی برای شخصیتسازی از فلوت، ویولنسل و قرهنی استفاده کردم.
از مراحل، نحوه و معیارتان برای انتخاب شاعر و خواننده بگویید بویژه در تیتراژ پایانی.
تیتراژ پایانی با دردسرهای زیادی مواجه بود. کارگردان در این مورد سختگیریهای زیادی کرد. زیرا مشاورههای اشتباه میدادند و مثل همیشه میخواستند از خوانندههای تکراری استفاده کنند، چون خودم جوان هستم و مشکلات جوانهای هنرمند کمتجربه را میدانم و نمیدانم کی قرار است تجربه کسب کنند به هنرمندان جوان اهمیت میدهم و شک ندارم با انگیزه بیشتری کار میکنند. بنابراین از بهنام علمشاهی جوان استفاده کردم و خدا را شکر بخوبی از پس این کار برآمدند.
تجربه کار با بهنام علمشاهی جوان که تا به حال خیلی کم در تلویزیون دیده شده بود چگونه بود؟
علمشاهی انسانی باشعور و بااخلاق است که این خصوصیات مهمترین ویژگی یک هنرمند خوب است و همکاری با ایشان رضایتبخش بود و به نظرم دلیل کمکاریاش تاکنون فقط نگاه کوچک هنرمندان بزرگ است.
به نظر شما چرا بیشتر آهنگسازان سراغ عده خاصی از شاعران که معروفتر هستند، میروند؟ آیا از بقیه شاعران هم کارهایی داشتهاید؟
بنده همیشه از تجربیات دیگران استفاده کردهام و فقط سراغ شخصیتهای خاص نرفتهام و با شاعران غیرخاص هم کار کردهام. در سریال «به کجا چنین شتابان» از ترانه طهمورث پورشیرمحمد استفاده کردم و فکر میکنم با صدای استاد عزیز علیرضا افتخاری تصنیف ماندگاری شد. اما حدودا یک سال پیش یک آلبوم به سفارش معاونت هنری ضبط کردیم که از ترانه آقای کاکایی استفاده کردم که خوشبختانه کار بسیار خوبی ارائه کردند و امیدوارم در مجموع مخاطبان از شنیدن کار لذت برده باشند
البته لازم با ذکر است که ایشون بعد از سریال بنچره چندین کار دیگر رو اهنگ سازی کردن که اخرین اونها همه ی بچه های من بود
خبرگذاری جام جمhttp://www.njavan.com/forum/webkit-fake-url://C757EB68-6031-43F1-8352-D247056EB6C9/imagejpeg
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
درحال حاضر برای تکمیل آهنگسازی به صورت آکادمیک خارج از کشور تحصیل میکنم و تقریبا تا ٤ ماه پیش هم مدیر ارکستر مجلسی فرهنگسرای نیاوران بودم که زیر نظر معاونت هنری وزارت ارشاد به رهبری نادر مرتضیپور فعالیت میکرد. ولی متاسفانه با نپرداختن حقوق نوازندگان و عوامل، این ارکستر همانند ارکسترهای دیگر تعطیل شد و از آنجا که به کار گروهی خیلی اهمیت میدهم، درصدد برپایی یک ارکستر مشترک در قالب ارکستر ملی میان کشورها هستم و این ارکستر، ترکیبی از موسیقیهای سنتی و کلاسیک را به اجرا میگذارد. همچنین در حال حاضر مشغول ساخت موسیقی متن سریال مناسبتی دهه فجر از ساختههای آقای ابراهیمیفر برای پخش از شبکه ٢ هستم.
از همکاریتان با قدرتاله صلحمیرزایی در سریال پنجره بگویید؟
وقتی مشغول ساخت موسیقی یک سریال دیگر از شبکه ٥ سیما بودم از همین شبکه به کارگردان سریال پنجره معرفی شدم و پس از دیدار با آقای صلحمیرزایی، مشغول خواندن فیلمنامه شدم و با راهنماییهای ایشان شروع به ساخت موسیقی کردم و هماکنون هم کار آهنگسازی آن به طور کامل به پایان رسیده است.
گلایه بیشتر همکاران شما کمبود وقت برای ساخت موسیقی است. شما در این مجموعه با چنین مشکلی روبهرو بودید؟
اگر غیر از این باشد تعجب دارد. عادت کردیم دقیقه 90 باشیم. متاسفانه همیشه تمامی عوامل فنی با دقت و صبر و حوصله پروژه را پیش میبرند. وقتی کار به آهنگساز میرسد همه عجله دارند و کار خوب میخواهند. آهنگساز هم وظیفه دارد تمام نقصهای کار را بپوشاند، در صورتی که موسیقی هم باید با سازها و ملودیها، شخصیتسازی کند و در حقیقت اثری مجزا خلق کند که با داستان همگام باشد و این نیازمند فکر زیادی است و متاسفانه همواره با کمبود وقت مواجهیم.
سکانسهای سریال پنجره سرشار از صحنههای شاد و اندوهناک است. تا چه حد از ابزار موسیقی برای انتقال بهتر مفهوم و فضای تصویری سریال کمک گرفتید؟
این مجموعه تفاوت زیادی با کارهای دیگر آقای صلحمیرزایی دارد، چون در سینما تقریبا فیلمهای شاد و طنز کار کردهاند. ولی اصولا صحنههای شاد، موسیقیهای ریتمیک میطلبند و در این سبک سعی میکنم از موسیقی ترکیبی الکترونیک ـ آکوستیک استفاده کنم. اما در این مجموعه ما درگیر داستانی درام هستیم و انتخاب من سازهای آرشهای ویولن، آلتو و... به صورت ارکسترال و تکنوازی بوده است، چون این سازها میتوانستند به تصویرسازی و شخصیتهای داستان کمک کنند.
آیا موسیقی باید در خدمت بیان بهتر فیلم باشد یا بیان خودش را دارد؟
صد درصد باید در اختیار فیلم باشد. بیننده در سکانسهایی که نیاز به موسیقی دارد، نباید ورود و اتمام موسیقی را احساس کند و موسیقی باید با تصویر آمیخته باشد. ولی وقتی آن سکانس به درستی به تصویر کشیده نشده باشد، کارگردان میخواهد این نقطهضعف را با موسیقی پوشش بدهد و این باعث میشود به بیان خودش بپردازد و این موسیقی است که بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
برای ساخت موسیقی سریال پنجره عمدتا از چه سازهایی استفاده کردید؟
تقریبا در تمام موسیقیهایی که کار میکنم ارکستر زهی وجود دارد، چون صدادهی این ساز مزاحم دیالوگهای بازیگران نمیشود و به حجم موسیقی کمک میکند، ولی برای شخصیتسازی از فلوت، ویولنسل و قرهنی استفاده کردم.
از مراحل، نحوه و معیارتان برای انتخاب شاعر و خواننده بگویید بویژه در تیتراژ پایانی.
تیتراژ پایانی با دردسرهای زیادی مواجه بود. کارگردان در این مورد سختگیریهای زیادی کرد. زیرا مشاورههای اشتباه میدادند و مثل همیشه میخواستند از خوانندههای تکراری استفاده کنند، چون خودم جوان هستم و مشکلات جوانهای هنرمند کمتجربه را میدانم و نمیدانم کی قرار است تجربه کسب کنند به هنرمندان جوان اهمیت میدهم و شک ندارم با انگیزه بیشتری کار میکنند. بنابراین از بهنام علمشاهی جوان استفاده کردم و خدا را شکر بخوبی از پس این کار برآمدند.
تجربه کار با بهنام علمشاهی جوان که تا به حال خیلی کم در تلویزیون دیده شده بود چگونه بود؟
علمشاهی انسانی باشعور و بااخلاق است که این خصوصیات مهمترین ویژگی یک هنرمند خوب است و همکاری با ایشان رضایتبخش بود و به نظرم دلیل کمکاریاش تاکنون فقط نگاه کوچک هنرمندان بزرگ است.
به نظر شما چرا بیشتر آهنگسازان سراغ عده خاصی از شاعران که معروفتر هستند، میروند؟ آیا از بقیه شاعران هم کارهایی داشتهاید؟
بنده همیشه از تجربیات دیگران استفاده کردهام و فقط سراغ شخصیتهای خاص نرفتهام و با شاعران غیرخاص هم کار کردهام. در سریال «به کجا چنین شتابان» از ترانه طهمورث پورشیرمحمد استفاده کردم و فکر میکنم با صدای استاد عزیز علیرضا افتخاری تصنیف ماندگاری شد. اما حدودا یک سال پیش یک آلبوم به سفارش معاونت هنری ضبط کردیم که از ترانه آقای کاکایی استفاده کردم که خوشبختانه کار بسیار خوبی ارائه کردند و امیدوارم در مجموع مخاطبان از شنیدن کار لذت برده باشند
البته لازم با ذکر است که ایشون بعد از سریال بنچره چندین کار دیگر رو اهنگ سازی کردن که اخرین اونها همه ی بچه های من بود
خبرگذاری جام جمhttp://www.njavan.com/forum/webkit-fake-url://C757EB68-6031-43F1-8352-D247056EB6C9/imagejpeg