PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله امام رضا عليه‏السلام و ولايتعهدي



aty.a
1st January 2014, 12:00 PM
پس از منصوب شدن امام رضا عليه‏السلام به ولايتعهدي، مدتي در خراسان باران نباريد، مخالفان حضرت مي‏گفتند:
اين هم از قدوم علي بن موسي است كه چون به مرو آمده و وليعهد گشته، باران قطع شده است. مامون روز جمعه‏اي به حضرت عرض كرد:
يا اباالحسن! خشكسالي شده. دعا كنيد. شايد خدا باران بفرستد.
امام عليه‏السلام فرمود:
مانعي ندارد.
مامون پرسيد:
چه زماني اين كار را خواهيد كرد؟
و امام عليه‏السلام روز دوشنبه را وعده فرمود.


چون دوشنبه از راه رسيد، حضرت عليه‏السلام همراه با جمعيت بسياري به صحرا (http://www.tebyan-zn.ir/tags/%d8%b5%d8%ad%d8%b1%d8%a7.html) آمده و ضمن ستايش خداوند اين چنين مسالت نمودند:
«اللهم! يا رب! انت عظمت حقنا اهل البيت، فتوسلوا بنا كما امرت و املوا فضلك و رحمتك و توقعوا احسانك و نعمتك فاسقهم سقيا نافعا عاما غير رايت و لا ضاير و ليكن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهدهم هذا الي منازلهم و مقارهم» 109؛
خدايا! تو حق ما اهل بيت را بزرگ داشتي و آنچنان كه دستور فرمودي، مردم به ما متوسل گشته‏اند و اميد به فضل تو دارند … پروردگارا! باران فراگير و مفيدي براي آنان بفرست. خدايا! ابتداي باران وقتي باشد كه به خانه‏هايشان رسيده باشند.
راوي گويد:
به دنبال دعاي حضرت عليه‏السلام، تغييرات جوي شروع شد و پاره‏هاي ابر در آسمان ظاهر گشت. جمعيت به سوي خانه‏هاي خود روانه شدند.
حضرت رضا عليه‏السلام فرمود:اي مردم! اين ابر اين جا نمي‏بارد و مامور است به منطقه ديگري برود. دومين پاره ابر ظاهر شد.
حضرت عليه‏السلام فرمود:اين ابر نيز از آن شما نيست. زماني كه دهمين پاره ابر بر صفحه‏ي آسمان پديدار شد، ايشان فرمودند:
به خانه‏هايتان برويد كه اين ابر مامور است اين جا ببارد. پس از متفرق شدن مردم باران باريدن گرفت، به طوري كه دشت و صحرا (http://www.tebyan-zn.ir/tags/%d8%b5%d8%ad%d8%b1%d8%a7.html) از آن سيراب گشت.

مردم به يكديگر مي‏گفتند:
اين كرامت، بر فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله مبارك باد. ولي اين جريان به زيان حكومت تمام شد؛ زيرا سياست آنان اين بود كه مردم، از عظمت اين خاندان آگاه نشوند.

بر اين اساس حميد بن مهران به مامون گفت:
جلسه‏ي مناظره‏اي تشكيل بده تا من آبروي رضا را ببرم. پس از تشكيل جلسه به حضرت عليه‏السلام عرض كرد:
مردم از تو قصه‏ها مي‏گويند و در حق تو زياده‏روي مي‏كنند! تو دعا كردي و باراني كه هميشه مي‏باريده، اين بار نيز باريده است، اما مردم اين را معجزه تو مي‏دانند، گويا تو بهترين مردم روي زمين هستي!!
سپس ادامه داد:
چرا باراني را كه به موقع باريده، به حساب خودت گذاشتي؟! گويا معجزه‏ي ابراهيم را آورده‏اي! آن گاه اشاره به تصوير دو شير كه بر پرده‏اي نقش شده بود، كرده و گفت:
اگر راست مي‏گويي اين دو را زنده كن تا مرا بدرند.
حضرت براي اثبات قدرت الهي خود به آن دو نقش شير امر فرمود:
«دونكما الفاجر»؛ اين فاجر را بگيريد!

ناگهان به امر خدا اين دو تصوير تبديل به دو شير زنده شدند و سپس حميد بن مهران را بلعيدند. مامون از اين جريان به شدت وحشت‏زده و بيهوش شد كه به دستور امام عليه‏السلام او را به هوش آوردند 110.
مامون از امام عليه‏السلام درخواست بازگرداندن حميد بن مهران را نمود، اما ايشان فرمودند:
اگر عصاي موسي ريسمان ساحران را بازگرداند، اين شيران نيز ابن‏مهران را بر مي‏گردانند. اشاره به اين كه آن كسي كه حجت (http://www.tebyan-zn.ir/tags/%d8%ad%d8%ac%d8%aa.html) خدا را استهزا كند، از قهر خداي قهار در امان نمانده و به عذابي سخت گرفتار مي‏آيد و ديگر راهي براي رهايي او نيست.

علاوه بر اين، فرمايش امام عليه‏السلام اشاره به فرعونيت مامون و برتري وصي رسول اكرم صلي الله عليه و آله از موساي كليم عليه‏السلام نيز دارد.


منبع (http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/the_infallibles_family/2014/1/1/153945.html)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد