توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث در مورد" حقیقت همان دروغی است كه بارها و بارها تكرار شده است "
Joseph Goebbels
1st January 2014, 11:47 AM
چند روزی هست که در این مورد خیلی فکر کردم که ایا واقعا حقیقت همان دروغی است كه بارها و بارها تكرار شده است ؟
هر چه قدر که بیشتر در این زمینه فکر می کنم باز هم یاد جمله نیچه می افتم ( حال دقیق یادم نیست خود نیچه بوده یا نه ) که می گفته : خیلی ها نمی خواند حقیقت رو قبول کنند چون باعث میشه توهمات ذهنیشون از بین بره ...
از دوستان گرامی می خوام تا در این زمینه تبادل نظر انجام بدند ....
با تشکر [golrooz]
نارون1
1st January 2014, 12:00 PM
چند روزی هست که در این مورد خیلی فکر کردم که ایا واقعا حقیقت همان دروغی است كه بارها و بارها تكرار شده است ؟
هر چه قدر که بیشتر در این زمینه فکر می کنم باز هم یاد جمله نیچه می افتم ( حال دقیق یادم نیست خود نیچه بوده یا نه ) که می گفته : خیلی ها نمی خواند حقیقت رو قبول کنند چون باعث میشه توهمات ذهنیشون از بین بره ...
از دوستان گرامی می خوام تا در این زمینه تبادل نظر انجام بدند ....
با تشکر [golrooz]
سلام
ممنون از شما[golrooz]
فکر میکنم دروغ واقعیت تحریف شده هست
یه مثال بزنم ، فکر میکنم یه ربطی داشته باشه[cheshmak]
به مدت یک هفته ، به طور مداوم مادر به فرزندش بگه ، تو بی عرضه ای ، هیچ توانایی نداری و ... ، این برای فرزند درونی میشه و خودش به خودش میگه تو اصلا عرضه داری و ..
ممکنه این واقعیت نداشته باشه ، ولی اونقدر برای فرد تکرار شده ، درواقع فکر میکنه حقیقت همینه و جز این نیست
گاهی افراد ، به دلیل اینکه از قبول حقیقت فرار کنن ، به چهرشون نقاب میزنن ، این افراد حتی به خودشون دروغ میگن ، میترسن با خودشون روبرو بشن ، چون میدونن اگه واکاوی بشن ، ممکنه
کاخ آرزوهایی که تو تصوراتشون دارن ، ازهم بپاشه .
kahrupay
1st January 2014, 12:58 PM
واقعیت....
اگه فکر کنیم زندگی ما بر پایه ی دروغ و اوهام بنا شده اون زمانه که به نظرم واقعیت معنای اصلی پیدا می کنه ولی نه لزوما برای ما (معنای لغوی و فلسفی)
مثل خوب و بد
تا بد نباشه، خوب معنا نداره
اما اینکه چرا ما واقعیت رو نمی پذیریم تصویر این مثاله :
در جزیره ی خوبان و بهشت به کسی بدی کنی، اون فرد بدی رو اولا یا درک نمی کنه و براش بیگانه است و نمی تونه قبولش کنه یا فکر می کنه خوبه
بنابراین اگه ما چیزی رو جز دروغ و توهم نشانسیم واقعیت رو هم یا دروغ و وهم می بینیم یا نمی تونیم قبولش کنیم چون با روحیاتمون جور نیست
اما موضوع اینه که اصل مطلب همون واقعیت بود که اینجا مثه ی یه لکه ی سفید روی یه صفحه ی سیاه می مونه، تا صفحه سیاه نباشه اون لکه معلوم نمی شه ولی صفحه هم با وجود این سفید نمی شه!
دوتا مطلب مرتبط ولی از لحاظ مفهومی جدان، امیدوارم منظورم رو درک کنید
اما کسانی که واقعیت رو می پذیرند از نظر من نقطه ی کوچکی در زندگیشون بر پایه ی واقعیت گذشته که حالا می تونن بشناسنش[shaad]
تاپیک خوبیه، مرسی[golrooz]
عرفان سلیم زاده
1st January 2014, 02:14 PM
سلام مرسی از بحث جالبتون.[golrooz]
والا من حقیقتش چیز زیادی در این باره نمیدونم اینکه چه چیزایی میتونه دروغ باشه و چه چیزایی میتونه راست باشه.
از نظر منطق ریاضی چیزی به اسم دروغ وجود نداره. هر چیزی با ریاضی قابل توصیفه پس پتانسل لازمه رو برای وجود داشتن خواهد داشت.
اینکه حقیقت همان دروغ تکرار شده است کاملا درسته چون انسان ها مایل اند اصول گرا باشند و بیش از اطلاعات ورودی به عقل شون ،اظلاعات خروجی آن را فیلتر کنند.
برای انسانی که از درک مسئله ای عاجز باشد حقیقت و یا دروغ بودن آن مسئله قابل تشخیص نیست.
ab.bb
1st January 2014, 03:56 PM
«حقیقت همان دروغی است كه بارها و بارها تكرار شده است»
بخشی از واقعیتهای زندگی ما از این دسته هستند.هرکس طالب حقیقت باشه؛ میتونه بره اصل مطلب رو پیدا کنه.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.