توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کنجکاوی
M.A.A.H.R
29th December 2013, 11:03 PM
سلام عزیزان ابهامی برام بوجود امده بود میخوام نظر شما رو در این مورد بدونم ابهام من درباره این سوره می باشد(سوره فیل)
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- با ابرهه گو كز پى تعجيل نيايد! در نخستين آيه اين سوره پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را مخاطب ساخته، مىفرمايد: «آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران [- لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند] چه كرد»؟ (ا لم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل).
(آيه 2)- سپس مىافزايد: «آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد»؟
(ا لم يجعل كيدهم فى تضليل).
آنها قصد داشتند خانه كعبه را خراب كنند، به اين اميد كه به كليساى يمن مركزيت بخشند، اما آنها نه تنها به مقصود خود نرسيدند، بلكه اين ماجرا بر عظمت مكه و خانه كعبه افزود.
منظور از «تضليل» (گمراه ساختن) اين است كه آنها هرگز به هدف خود نرسيدند.
(آيه 3)- سپس به شرح اين ماجرا پرداخته، مىفرمايد: «و
بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد» (و ارسل عليهم طيرا ابابيل).
(آيه 4)- «كه با سنگهاى كوچكى آنان را هدف قرار مىدادند» (ترميهم بحجارة من سجيل). برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 588
و اين سنگهاى كوچك بر هر كس فرود مىآمد او را از هم متلاشى مىساخت!
(آيه 5)- چنانكه در اين آيه مىفرمايد: «سر انجام آنها را همچون كاه خورد شده (و متلاشى) قرار داد»! (فجعلهم كعصف مأكول).
اين سوره هشدارى است به همه گردنكشان و مستكبران جهان، تا در برابر قدرت خداوند تا چه حد ناتوانن
د؟!
حال سوالی پیش میاید این است:
فیل در اونجا چطور میتونسته زندگی کنه منظور بیابان های عربستان می باشد همه ما میدانیم فیل در روز چند لیتر اب و غذا نیاز داره و در ضمن فیل اصلا در بیابان نمیتونه زندگی کنه اینم بدونید بد نیست فیلها تا 136 کیلو در روز میتوانند غذا بخورند این در حالی هستش که اعراب از کمبود غذا....روی اورده بودن خب حالا این ماجرا چطور میتونه حقیقت داشته باشد(منظور سوره قران می باشد)؟
kamanabroo
1st January 2014, 11:40 PM
اصحاب از مادهی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مكان یا زمان)[1] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn1) و جمع صاحب میباشد.[2] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn2)
اصحاب فیل گروهی بودند كه از دیار خود به قصد تخریب كعبه معظمه حركت كردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل، و با ریزش كلوخهای سنگی بر سر آنان، هلاكشان نموده و به صورت گوشت جویده درآورد.[3] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn3)
علت نامگذاری به اصحاب فیل
پادشاه یمن، شخصی به نام "ابرهه" كه قصد ویران كردن كعبه را داشت، ابتدا یكی از فرماندهان سپاه نجاشی در فتح یمن بوده، كه با كشتن فرمانده بزرگ سپاه، حاكم یمن شد. ابرهه برای خوش خدمتی نزد نجاشی، كلیسایی بسیار با شكوه و مجلّل بنا كرد که نظیری نداشت و هدف او از این بنا، از رونق انداختن خانهی خدا (كعبه)، مركز و كانون حج ابراهیمی بود و از سویی فراخوانی مردم جزیرهی عربستان و جاهای دیگر، به سوی كلیسا بود. به همین منظور، مبلّغان بسیاری به اطراف و در میان قبایل عرب و سرزمین حجاز فرستاد. اما اعراب كه سخت به مكه و كعبه علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ «ابراهیم خلیل» میدانستند، احساس خطر كرده، و طبق نقلی كلیسا را آتش زدند، در مقابل ابرهه سخت خشمگین شده و تصمیم به ویرانی كعبه گرفت و لذا سپاه عظیمی فراهم كرده كه برخی از سوارکاران، بر فیل سوار بوده، و عازم مكه شدند؛ وقتی نزدیك مكه شدند، ابرهه افرادی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مكه را غارت كنند، که در این میان دویست شتر نیز از عبدالمطلب غارت شد.[4] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn4)
فلذا خدای متعال در قرآن از آنها به عنوان «اصحاب فیل» نام برده است:
«ألَمْ تَرَ كَیفَ رَبّكَ بِأصحابِ الفیلِ»[5] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn5)
«آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه كرد؟»
این قصه از آیات و معجزات بزرگ الهی است كه كسی نمیتواند انكارش كند؛ برای اینكه تاریخ نویسان آن را مسلّم دانسته و شعرای دوران جاهلیت در اشعار خود از آن یاد كردهاند.[6] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn6) و همچنین اهمیت این حادثهی بزرگ به اندازهای بود كه آن سال را «عام الفیل» نامیدند که مبدأ تاریخ عرب شد.[7] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn7)
در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را 40 سال قبل از تولد پیامبر اكرم و برخی 23 سال قبل میدانند؛ ولی اكثر علماء برآنند كه عام الفیل همان سالی بود كه رسول اكرم در آن سال متولد شد.[8] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn8)
نقش عبدالمطلب در داستان اصحاب فیل
ابرهه به بزرگ مكه، "عبدالمطلب" پیام فرستاد كه او برای جنگ نیامده بلکه فقط قصد ویرانی كعبه را دارد. «عبدالمطلب» نزد ابرهه رفته و گفت: شتران مرا که غارت كردهاید، آنها را به من برگردانید. ابرهه حیرت زده گفت: من از ویران كردن كعبه میگویم و تو از من شترانت را میخواهی؟ عبدالمطلب در جواب گفت: من صاحب شترانم؛ اما آن خانه خود صاحبی دارد كه از آن دفاع میكند! این سخن ابرهه را تكان داده و در فكر فرو برد.
بعد عبدالمطلب به مكه برگشته و در خانهی خدا مشغول راز و نیاز و مناجات با خدای خویش شد و طولی نکشید که نصرت الهی شامل حالشان گردید.[9] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn9)
از این اخبار استفاده میشود كه حضرت عبدالمطلب مقام ولایت و وصایت را از جدش ابراهیم داشته و حجت وقت بوده و با علم خدادادی، این پیشامدها را میدانسته؛ چونکه زمین خالی از حجت نخواهد بود.[10] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn10)
توطئهی اصحاب فیل و شکست آنها
بعد از توطئهی سپاه ابرهه جهت حمله به خانهی خدا و نقشهی تخریب آن، خداوند متعال نقشهی آنها را برآب كرده و حتی این توطئه، موجب گمراهیشان شد:
«ألَمْ یجْعَلْ كَیدَهُمْ فی تَضلیلٍ»[11] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn11)
«آیا نقشهی آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟»
مراد از "كيد" سوء قصدى است كه آنان دربارهی مكه داشتند و قصدشان تخريب بيتالله الحرام بود که خداوند حیلهی آنان را در تضليل قرار داده و نقشهی آنان را نقش بر آب ساخته و زحماتشان را بىنتيجه ساخت. آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه، خودشان هلاك شدند.[12] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn12)
یعنی بعد از دقایقی كه سپاه ابرهه از كوه سرازیر شد، پرندگانی از سوی دریای احمر فرا رسیدند كه هر كدام سنگریزههایی در منقار و دو پنجه خویش داشتند، که این سنگریزهها را بر سر لشكر فرو ریخته و آنها را هلاك نمودند. این مجازاتی بسیار بزرگ با سنگریزههایی بسیار كوچك بود که موجب وحشت بین سپاه و فرار آنها به سوی یمن شد، ولی به یمن نرسیده و همه در بین راه مردند؛ خود ابرهه نیز مجروح شده و او را با وضع عجیبی به یمن بردند تا عبرت همگان شود، اما طولی نکشید که ابرهه در یمن مُرد.[13] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn13)
نتیجه اینکه، داستان اصحاب فيل به قدری مهم است كه خداوند در قرآن يك سوره به آن اختصاص داده و هدف از بيان اين واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پيامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و فرموده:
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحَْابِ الْفِيل»[14] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn14)
«آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران [لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند] چه كرد؟!»
اين معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گيری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[15] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn15)
نابودی و هلاکت اصحاب فیل
خداوند در سورهی مبارکهی فیل بعد از بیان شکست کلی و به هم ریختن نقشهی اصحاب فیل، به شرح ماجرا پرداخته و نوع عذاب آنها و اسباب نابودیشان را به صورت خیلی زیبا و موجز به تصویر کشیده است:
«وَ أرْسَلَ عَلَیهِمْ طیراً أبابیلٍ»[16] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn16)
«و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد.»
"ابابیل" نام پرندهی خاص نیست و "طیراً أبابیل" یعنی: پرندگانی فوج فوج در دستههای پراكنده، بر سر آنها فرود آمدند. پس كلمهی "طیراً" به معنای جنس پرندگان است، نه به معنای مفرد پرنده.[17] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn17)
«تَرْمیهم بِحِجارةٍ مِن سِجّیل»[18] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn18)
«كه با سنگهای كوچكی آنها را هدف قرار میدادند.»
"سجيل" در لغت آميختهاى از سنگ و گل را گفتهاند؛ فلذا اصل آن فارسى بوده كه معرّب (تبديل به عربی) شده است.[19] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn19) و در رابطه با سنگهایی كه بر سر اصحاب فیل بارید، دو مطلب هست:
یك. آن سنگها به هر كه اصابت میكرده، بدنش را سوراخ نموده و میكشت.
دو. با باریدن آن سنگها میان لشكر ابرهه مرض حصبه و آبله پیدا شد، که عدهای به حالت مرض به زمین افتادند و برخی مردند. این جریان موجب فرار آنها شده و نتوانستند در آنجا بمانند.[20] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn20)
اصحاب فیل با تمام شوکت و قدرت آمده بودند تا خانهی خدا را ويران سازند، و خداوند با لشگرى به ظاهر بسيار كوچك و ناچيز، آنها را درهم كوبيد؛ پس فيلها را با پرندههاى كوچك، و سلاحهاى پيشرفته آن روز را با سنگريزه از كار انداخت، تا ضعف و ناتوانى اين انسان مغرور و خيرهسر را در برابر قدرت الهى ظاهر و آشكار سازد[21] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn21).
در ادامه، آنها را به زراعت و برگی كه دانهاش خورده شده و كاه آن باقی مانده، تشبيه نموده است:[22] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn22)
«فَجَعََلَهُمْ كَعَصْفٍ مأكُول»[23] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn23)
«در نتیجه آنها را همچون كاه خردشده قرار داد.»
منظور اين است كه اصحاب فيل بعد از هدفگيرى مرغان ابابيل یا به صورت جسدهاى بىروح در آمدند، و يا سنگريزهها، با شدت حرارتی که داشتند، اندرونشان را سوزانيد.[24] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn24)
آثار و بركات ناشی از هلاكت اصحاب فیل
1. الفت و امنیت:
«لایلَافِ قُرَیش إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّیفِ»[25] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn25)
«(كیفر لشكر فیلسواران) بخاطر این بود كه قریش (به این سرزمین مقدس) الفت گیرند (و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود)؛ الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)! »
بعد از بیان و شرح نابودى اصحاب فیل و لشكریان "ابرهه"، در اولین آیهی سورهی قریش كه در واقع تكملهاى براى سورهی فیل است، مىفرماید: ما لشكر فیل را نابود كردیم، و آنها را همچون كاه درهم كوبیده شده متلاشى ساختیم تا قریش با این سرزمین مقدس الفت گرفته و مقدمات ظهور پیامبر اسلام فراهم گردد. منظور از "الفت" که به معنى اجتماع توأم با اُنس، انسجام و التیام بوده، ایجاد الفت میان قریش و سرزمین مقدس مكه و خانهی كعبه است؛[26] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn26) و منظور از" رحلت قريش" مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است. با این بیان معلوم شد که خداوند به قريش اين عزت و احترام را ارزانى داشت تا با کوچ زمستانى و تابستانى مانوس شده و امر معاش آنها بگذرد؛[27] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn27)چرا که قریش و تمام اهل مكه به خاطر مركزیت و امنیت این سرزمین در آنجا سكونت گزیدند و بسیارى از مردم حجاز هر سال به آنجا آمده و مراسم حج بجا مىآوردند و با مبادلات اقتصادى و ادبى و... از بركات مختلف این سرزمین استفاده مىنمودند.[28] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn28)
2. تجارت و امنیت:
«إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّیفِ»[29] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn29)
«الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)!»
مسافرت قریش از مكه به بیرون شهر جهت تجارت بوده؛ چون این شهر در درهاى خشك و سوزان و بى آب و علف واقع شده بود که هیچ زراعتى در آن وجود نداشت. مردم مکه جهت امر معاش و وسعت روزی، هر سال دو نوبت به تجارت مىرفتند، یك نوبت در زمستان، به طرف یمن و نوبت دیگر در تابستان، به سوى شام؛ و با این دو نوبت سفر كردن زندگى خود را اداره مىنمودند؛ و از طرفی مورد احترام مردم یمن و شام قرار گرفته، که به همین جهت راهزنان و غارتگران جرأت تعرض به اینها را نداشتند.[30] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn30)
3. عبادت و امنیت:
«... فَليَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ »[31] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn31)
«پس (بشكرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند،
همان كس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ایمن ساخت.»
این آیه اشاره به منت واضحى است كه در ایلاف دو مسافرت وجود داشت؛ نعمت ظاهرى كه نمىتوانند آن را انكار كنند، و آن تامین معاش و امنیت قریش بود كه زندگیشان در سرزمینى بود كه نه نانشان تامین بوده و نه جانشان؛ پس باید پروردگاری را بپرستند كه به بهترین وجه امورشان را تدبیر نموده، و او همان "پروردگار بیت کعبه" است.[32] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftn32)
[1] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref1) . راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن ، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ اول ،ص475.
[2] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref2). مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش، ج6، ص190.
[3] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref3). طباطائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ش، چاپ نوزدهم، ج20، ص 361.
[4] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref4) . اشتهاردی، محمدمهدی؛ قصههای قرآن، تهران، نشر نبوی، 1378ش، چاپ اول، ص 626.
[5] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref5) . فیل/1.
[6] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref6) . تفسیر المیزان، ج20، ص360.
[7] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref7) . مكارم شیرازی، ناصر؛ قصههای قرآن، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1381ش، چاپ دوم، ص 631.
[8] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref8) . زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر كیهان، 1346ش، ج4، ص610.
[9] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref9) . مهری، محمد جواد؛ مجموعه قصههای قرآن، قم، انتشارات مشرقين، 1381ش، چاپ دوم، ص 364 و 365.
[10] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref10). طیب، سید عبدالحسین؛ اطیبالبیان فی تفسیرالقرآن، تهران، نشر اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج 14، ص 232.
[11] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref11) . فیل/2.
[12] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref12) .تفسيرالميزان، ج20، ص362.
[13] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref13). مکارم شیرازی، قصههای قرآن، ص631.
[14] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref14). فيل/1.
[15] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref15). شيخ طوسي، محمدبن حسن؛ التبيان في تفسيرالقرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج10، ص410.
[16] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref16). فیل/3.
[17] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref17). قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1375ش، چاپ دوم، ج 12، ص595.
[18] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref18). فیل/4.
[19] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref19). مفردات راغب، ص398.
[20] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref20). قرشی، سید علی اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، نشر بنیاد بعثت، 1377ش، چاپ سوم، ج 12، ص 360.
[21] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref21). تفسيرنمونه، ج27، ص335.
[22] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref22). قرشی، سيد علی اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه؛ 1371ش، چاپ ششم، ج5، ص7.
[23] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref23). فیل/5.
[24] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref24). تفسيرالميزان، ج20،ص362.
[25] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref25). قریش/1.
[26] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref26). تفسیر نمونه، ج27،ص349.
[27] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref27). تفسیر المیزان، ج20، ص366.
[28] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref28). تفسیر نمونه، ج27، ص349.
[29] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref29). قریش/2.
[30] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref30). تفسیرالمیزان، ج20، ص366.
[31] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref31). قریش/2و4.
[32] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104#_ftnref32). تفسیرالمیزان، ج20، ص366.
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104
M.A.A.H.R
2nd January 2014, 12:42 AM
با تشکر از شما اما من به جوابم نرسیدم عزیز این چیزایی که شما فرمودید تعریف داستان بود
kamanabroo
3rd January 2014, 12:50 PM
سلام
شاید بخاطر نبودن مستند تاریخی نسبت به مسائل ریز این واقعه, نتوان خیلی از ابعاد تاریخی آن را به طور قطع روشن کرد اما آنچه می توان گفت: (که با کنار هم گذاشتن این مطالب شاید به نتیجه نزدیکتر شد)
1.طبق برخی از تفاسیر مراد از "ابابیل" پرنده نیست. بلکه مریضی "آبله" است. یعنی قرآن وسیله زمین گیر شدن سپاه ابرهه را در تشبیه زیبایی به دامن گیر شدن آبله در این لشکر خبر داده است.
یعنی خداوند بلایی را به سمت لشکر فرستاد که این بلا مریضی آبله بود و در تشبیهی زیبا از آن به پرندگانی یاد می کند که سنگ بر لشکر می انداختند.
لذا تفاسیر به سوراخ شدن بدن لشکریان و آبله هم اشاره می کنند .
2. اینکه باز طبق برخی از نقلها فیل ها از عربستان نبودند بلکه از اتیوپی, یکی از سرزمینهای خشک آفریقایی بودند که ابرهه آنها را برای لشگرش خریداری کرده بود.
3. کل لشگر از فیل سوار ها نبودند بلکه طبق برخی از نقل ها یک فیل بزرگ.. و طبق برخی از نقل ها فقط تعداد اندکی فیل همراه لشکر بوده است
4.اینکه برخی از عرب های آن زمان از وضعیت خوب معیشتی و خوراک برخوردار نبودند و روی به ... آورده بودند مربوط به برخی از قبایل متفرقه عرب بوده است. و الا به عنوان مثال قبیله ی قریش که یکی از بزرگ ترین و مشهور ترین قبایل عرب بوده است از وضعیت معیشتی و تجاری خوبی برخوردار بوده اند.
5. لشکر ابرهه از طرف پادشاه حبشه و سرزمین صنعا پشتیبانی می شده است که در بخش کوهستانی یمن قرار گرفته و از آب و هوای کوهستانی بهره منده است.
6. زمین گیر شدن لشگر ابرهه طبق نقل ها در بیابانهای خشک اطراف مکه نبوده است بلکه دور تر بوده اما در کل در سرزمین عربستان بوده است. و بصورت یقیقنی نمی توان گفت که لشکر در منطقه ی خشک و بی آب و علفی طی مسیر می کرده است.
7. همچنین بخاطر رسم و رسوم لشکر کشی و تجاری آنزمان، علاوه بر خوراک مورد نیاز انسانها خوراک مورد نیاز حیوانات (اسب.. شتر و .. ) نیز برداشته می شده است. و این بعید به نظر نمی رسد که برای چند فیل که همراه لشکر ابرهه بوده است به مقدار مورد نیاز قوت لازم برداشته شده باشد.
8. طبق نقل برخی از تاریخ نویسان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%81%DB%8 C%D9%84)؛ حمله ای از اتیوپی آفریقا تحت مدیریت و فرماندهی ابرهه به سمت مکه انجام شده بوده است که با بیماری آبله زمین گیر و نابود شده اند.
نتیجه :
لزوما دلیلی بر نابودی لشکر ابرهه در اطراف مکه و در بیابانهای خشک و بی آب و علف وجود ندارد تا بحث آب و .. پیش بیاید.
بلکه با توجه نقل های تاریخی, و با توجه به تعداد فیلهای موجود در لشکر (یک عدد یا چند عدد) و مسیری که حمله از آنجا آغاز شده است, بعید به نظر نمیرسد که مشکلی از جهت آب و تغذیه فیل نباید وجود می داشته , علاوه بر اینکه مسیر اتیوپی به سمت عربستان یکی مسیر کاملا برخوردار از آب و .. است زیرا بین اتیوپی و عربستان مرز آبی وجود دارد.
همه اینها طبق نقل های موجود است و بصورت صد در صد نمیتوان نسبت به امور جزئی آن اظهار نظر کرد.
عربستان و اتیوپی در نقشه:
http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Saudi_Arabia_(orthographic_projection).svg?us elang=fa
http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Ethiopia_in_its_region.svg?uselang=fa
M.A.A.H.R
3rd January 2014, 05:04 PM
درباره ی لشگرکشی ابرهه این متن زیر که کامل بود از ویکی فارسی کپی شده است (منابع آن چک شده و معتبر است):
در سال ۵۷۰ میلادی سپاه حبشه به سرکردگی ابرهه بنای دستاندازی را به سرزمین یمن گذاشتند و مردم یمن سیف بن ذی یزن را که در ادبیات عرب بسیار معروف است و یکی از پادشاهان حمیری یمن بودهاست را به دربار انوشیروان فرستادند و از انوشیروان برای دفع حبشیان یاری خواستند. وهریز یا وهرز یک اسپهبد ساسانی از تبار دیلمیان بود در این سال به فرماندهی سپاهی از ایران در زمان شاهنشاهی خسرو انوشیروان معروف به خسرو اول، یمن را فتح کرد و آن را ضمیمه شاهنشاهی ایران نمود و سیف بن ذی یزن را به تخت پادشاهی یمن نشاند.[۱]
در تاریخ نام و نیای وی با اختلافاتی ثبت شدهاست. برخی وی را وهرز پسر کامکار از سواران و بزرگان عجم و از خاندانهای بزرگ دانستهاند و برخی دگر وی را «خرزاد» یا «فرزخزاد» پسر نرسی کامگار نوادهٔ جاماست برادر قباد یکم که چو انوشیروان وی را با سپاه به یمن بفرستاد، مرتبهٔ وهرزی بدو داد. یعنی وهرز نام وی نیست بلکه مقامیست که انوشیروان بدو اعطا کرد. برخی نیز وهرز را نام وی و نیایش را بهآفرید پسر ساسان دانستهاند.[۲]
مشروح داستان:
در سال ۵۷۰ میلادی سپاه حبشه به سرکردگی ابرهه بنای دستاندازی را به سرزمین یمن گذاشتند و مردم یمن سیف بن ذی یزن را که در ادبیات عرب بسیار معروف است و یکی از پادشاهان حمیری یمن بودهاست را به دربار انوشیروان فرستادند و از انوشیروان برای دفع حبشیان یاری خواستند. انوشیروان با بزرگان دربار خود مشورت کرد. آنان گفتند در زندان گروهی از بزهکاران هستند که میتوان آنها را فرستاد، اگر کشته شوند، زیانی نرسد و اگر پیروز شوند، کشوری را بدست آوردهایم. خسرو این رأی را پسندید و تعداد ۸۰۰ محکوم به مرگ را به سرداری وهرز دیلمی با هشت کشتی به یمن فرستاد. وهرز به محض رسیدن به یمن دستور داد تا کشتیهایی که ایشان را آورده بود بسوزانند تا لشکریان وی دیگر امید بازگشت نداشته باشند. فرمانده حبشیان وقتی این گروه اندک را دید، اعتنایی نکرد اما بسیاری از مردم یمن که از بیداد حبشیان به تنگ آمده بودند، با لشکریان ایران توأم شدند و شمارهٔ این گروه را پنجاه هزار تن نوشتهاند. مردم به فرماندهی این گروه توانستند حبشیان را از یمن بیرون کنند و حتی آنها را دنبال کردند و تا حبشه تاخت و تازهایی نمودند و سیف بن ذی یزن را به پادشاهی یمن نشاندند. به این ترتیب از آن پس یمن فرمانبردار ایران شد و سیف بن ذی یزن نیز خراج به دربار ایران می فرستاد ولی چندی نگذشت که چند تن از حبشیان که در خدمت او مانده بودند، او را کشتند. وهرز دوباره از طرف انوشیروان مأمور شد که فتنهٔ یمن را فرو نشاند و خود از طرف دولت ساسانی در آنجا به حکمرانی بپردازد. بدینگونه تا ظهور اسلام مردم یمن تبعیت از حکمرانان ایرانی میکردند و بازماندگان گروهی که انوشیروان به یمن فرستاد را اعراب ابناء (جمع ابن) مینامیدند.
حمزه اصفهانی نام هشت تن از مرزبانان ایرانی را در یمن آوردهاست:
وهرز دیلمی، ولیسجان، حرزادان شهر، نوشجان، مرزوان، خرخسرو، بادان بن ساسان الجرون و دادویه پسر هرمز پسر فیروز که آخرین مرزبان ایرانی نژاد یمن بودهاست.[۳]
بنمایه های این بخش:
١- کریستینسن، آرتور امانوئل. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. چاپ سوم. تهران: انتشارات ساحل, ص۲۶۹.
٢- زرینکوب، عبدالحسین. دو قرن سکوت. چاپ دوم. تهران, 1336, ص۳۲.
٣- حقیقت، عبدالرفیع. تجلی تاریخ ایران، مجموعه مقالههای تاریخی و جغرافیایی. تهران: انتشارات کومش، ۱۳۷۰, ص ۲۳۸.
نظر شما در این مورد چیست کاملا خلاف قران نگاشته شده است؟
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.