*خانم معلم *
26th December 2013, 09:35 PM
پيشرفت تحصيلي علاوه بر تأثيري كه بر خودپذيري و تسهيل اجتماعي شدن دانشآموزان دارد، بر تعاملات سالم دانشآموزان با همسالان و سلامت رواني و رفتاري آنان هم آثار قابل ملاحظهاي به جا ميگذارد. از اين رو معلمان و مربيان حتي اگر بر مسئوليت آموزشي خود تأكيد داشته و پيشرفتهاي تحصيلي دانشآموزان را هدف قرار داده باشند، لازم است علاوه بر آشنايي با شيوههاي آموزشي و تسلط بر آنها، در استفادة به جا و سنجيده از فنون تربيتي، شناختي و رفتاري مهارت داشته باشند. بر اين منوال، نقشهاي تربيتي، مشاورهاي و مددكارانة معلمان و مربيان پررنگتر ميشود.
اگر فضاي آموزشي، شاد و سرزنده نباشد و تعامل ميان معلمان و دانشآموزان در بافتي مهرآميز و به سامان فراهم نشود، نه آموزش مهارتهاي درسي به تمامي امكانپذير است، نه تربيت و تقويت مهارتهاي زندگي. از اين رو، وظيفة معلمان و مربيان، سنگينتر و ضرورت آشنايي آنان با فنون و شيوههاي آموزشي مهارتهاي زندگي روشنتر ميشود. آموزش خواندن و نوشتن و حساب كردن نبايد مربي و معلمان را از توجه به رشد اجتماعي، آموزش مهارتهاي زندگي، تقويت خلاقيت و تقويت كارآيي دانشآموز بازدارد.
گيج، روانشناس مشهور در زمينة آموزش و پرورش ميگويد كه هدف نهايي آموزش در مدارس بايد اين باشد كه دانشآموزان را به تدريج از وابستگي به معلم جدا كنيم و به آنها آموزش دهيم كه خودشان هر آنچه را براي راهنمايي و هدايت رفتارشان ضرورت دارد، انجام دهند.
آموزش احساس مسئوليت
شايد يكي از جامعترين اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه اين باشد كه به دانشآموزان آموزش داده شود كه مسئوليت اعمال خود را بپذيرند. زيرا جامعهاي كه ما در آن زندگي ميكنيم، انتظار دارد كه مدارس، همان طور كه خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش ميدهند، مسئوليتپذيري را نيز به آنها بياموزند تا به شهرونداني مسئوليتپذير تبديل شوند. مسئوليتپذيري با مفهومي كه منبع كنترل به ادراك فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.
اگر فرد در يابد كه اعمالش نتيجة عوامل بيروني است، گفته ميشود كه او منبع كنترل بيروني دارد. اين نيروهاي بيروني ممكن است مربوط به مراجع قدرت يا وقايع اتفاقي باشد. افرادي كه چنين احساسي دارند، معتقدند كه در آنچه براي آنها اتفاق ميافتد، نقش كمي دارند. در واقع آنها خود را اسير شرايط محيط بيروني ميكنند.
شخصي كه اعمالش را نتيجة عوامل دروني بداند، داراي منبع كنترل دروني است. چنين افرادي خود را عامل اصلي اتفاقاتي كه براي آنها رخ ميدهد، ميدانند. اين افراد، به جاي اين كه خود را اسير رخدادهاي بيروني بدانند، وقايع بيروني را حداقل و تا حدي تحت كنترل خود ميدانند. افراد با منبع كنترل دروني، رفتارشان را منبع و عامل اصلي پاداشها يا تنبيهها ميدانند؛ خواه اعمالشان به پاداش و تنبيه منجر شود يا نشود. به عبارتي ديگر، افراد با منبع كنترل دروني، نسبت به رفتارشان احساس مسئوليت ميكنند.
همينطور دانشآموزان با منبع كنترل دروني، خود و تواناييهايشان را براي مقابله با رويدادها باور دارند. آنها باور دارند كه اين اعمالشان است كه باعث به وجود آمدن رخدادها ميشود، نه وقايع تصادفي يا اشخاص صاحب قدرت بنابراين آنها انگيزه بيشتري دارند كه براي رسيدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند.
واكلر، سه مرحله آموزش خودكنترلي براي رسيدن به منبع كنترل دروني به دانشآموزان را به شرح زير ذكر كرد:
مرحله اول:
مرحلهاول شامل اداره رفتار دانشآموز از طريق معلم است. معلم با استفاده از روشهاي تقويت مثبت، محروم كردن، جريمه كردن، رهنمود دادن و حذف پاداش بعد از بهبود رفتار و همچنين با استفاده از روش الگوسازي و تمركز دانشآموز بر رفتارهاي مثبت و منفي همسالان، ميتوانند رفتارهاي نامناسب دانشآموزان را تغيير دهند.
مرحله دوم:
براي رسيدن به مهارت خودكنترلي، انجام دادن مرحله دوم لازم است. اين مرحله مستلزم تغيير كنترل از شيوه مرحله يكم به خود دانشآموز است. به عبارت ديگر، در اين مرحله به دانشآموز ياد ميدهيم كه بر رفتار خود نظارت كند و با رفتار مناسب، مثل انجام دادن تكليف، به تقويت خود بپردازد.
وجود مهارتهاي خودكنترلي دانشآموزان، يكي از مهمترين عوامل موفقيت آنها در جامعه است كه منجر به سازگاري و تطابق فرد با محيط و اجتماع ميشود و افراد را به ميزان لازم به استقلال و مسئوليتپذيري ميرساند.
مرحله سوم:
آموزش شيوههاي حل مسأله و آموزش خودتعليمي به دانشآموزان. اصطلاح آموزش خودكنترلي رفتار به اجراي روشهاي خودنظارتي، خودارزيابي، و خودتقويتي اشاره دارد. منظور از خودنظارتي، حفظ توجه فعال به رخداد افكار و رفتارهاي هدفمند خاص است.
خودارزيابي به قضاوت در مورد ميزان يا كيفيت رفتاري مربوط ميشود كه در مقابل برخي از ملاكها با استانداردهاي موجود تغيير ميكند.
خودتقويتي به اجراي تقويت توسط خود فرد، در صورتي كه يك معيار خاص براي رفتار در دست باشد، اشاره دارد.
شيوههاي آموزشي حل مسأله و آموزش خودتعليمي، از روشهاي مناسب براي خودكنترلي در دانشآموزان است.
آموزش حل مسأله، شامل آموزش راهبردهاي منظم به افراد براي حل مسأله است. آموزش خودتعليمي، شامل آموزش دانشآموزان است تا بتوانند در مواجهه با مشكل، از طريق خودبياني، مسأله را براي خودشان حل كنند. دانشآموزان در اين روش ياد ميگيرند كه قبل از عمل فكر كنند و در مواقع مشكل آن را تشخيص دهند، راهحلهاي متفاوتي را در نظر بگيرند، به عواقب كار فكر كنند، موانع را پيشبيني كنند و براي كنترل رفتارشان راهبرد لازم را به خدمت گيرند.
بايد به آنها آموزش داد كه يك راهبرد حل مسأله پنج مرحلهاي را از طريق آموزش خودتعليمي به خودشان بگويند.
پنج مرحله عبارت است از:
1. توقف كن! مشكل چيست؟
2. طرحها چه هستند؟
3. بهترين طرحها كداماند؟
4. طرح را اجرا كن!
5. آيا طرح نتيجهبخش بوده است يا نه؟
از آنها خواسته ميشود كه خود را به اين شيوه آموزش دهند و بدين وسيله راهبرد حل مسأله به تدريج در دانشآموزان دروني ميشود.
در ابتدا براي ايجاد خودكنترلي رفتار لازم است چند مرحله طي شود.
مرحلة نخست:
استفاده از روشهاي اصلاح رفتار به وسيلةمعلم است؛ از جمله تقويت مثبت، محروم كردن، جريمه كردن، رهنمود دادن، حذف كردن و الگوسازي.
اما با توجه به محيط خارج از كلاس درس و ندادن پاداش و بازخورد مثبت فوري به دانشآموزان و وجود تفاوت بين كلاس درس و محيط بيرون از آن، ضرورت ايجاب ميكند كه به دانشآموزان آموزش دهيم كه خودشان در مرحلة بعدي بازخوردهايي را براي خود فراهم كنند؛ يعني خود را تقويت كنند. بازخوردي كه خودكنترلي رفتار به وجود ميآورد، هميشه توسط محيط ما فراهم نميشود.
تحقيقات نشان دادهاند كه شيوههاي خودكنترلي رفتاري ميتواند براي كاهش رخداد رفتارهاي مخل، ناسازگارند، به كار برده ميشود. براي مثال، دانشآموزي ممكن است ياد بگيرد كه براي سرجاي خود ماندن و بالا بردن دستش و با اجازه صحبت كردن، از خودكنترلي رفتاري استفاده كند.
راهبردهاي زير براي كمك به معلمان در آموزش خودكنترلي به دانشآموزان به شكل گروهي و انفرادي توصيه ميشود.
1. براي آموزش 5 مرحله حل مسأله از روش الگوسازي و بازي ايفاي نقش در كلاس به شكل گروهي استفاده كنيد.
از يكي از دانشآموزان به عنوان فردي كه دچار مشكل شده است و به دنبال راهحل ميگردد، استفاده كنيد (همراه با اجراي نمايش).
2. از آنها بخواهيد در مورد انواع مشكلاتي كه در كلاس با آنها مواجه ميشوند، مثالهايي را روي كاغذ بياورند و گروهي از دانشآموزان را انتخاب كنيد و آنها به شكل پانتوميم اين مثالها را در قالب نمايش اجرا كنند.
ديگر دانشآموزان هم مشكل را تشخيص دهند و راه حلهايي براي آن پيدا كنند.
3. نحوة مبارزه با عصبانيت و كنترل خشم را براي آنها توضيح دهيد.
4. تكليفي چند مرحلهاي به آنها بدهيد و از آنها بخواهيد كه هر مرحله را با بياني آرام براي خود بگويند و در حين انجام دادن هر مرحله، به خود بازخورد مثبت بدهند.
5. از دانشآموزان ناسازگار بخواهيد كه قوانيني را براي كلاس وضع كنند.
6. از آنها بخواهيد براي پاسخگويي به سؤالاتي در مورد خودشان، از روي متني كه محتواي آن متناسب با رفتار و ارائه قانون است، بنويسند.
7. قوانيني را در كلاس ارائه دهيد و از دانشآموزان بخواهيد كه با توجه به رعايت يا رعايت نشدن قانون، به پيامدهاي مختلف آن فكر كنند و نظر خود را در هر مورد بگويند.
8. از آنها بخواهيد براي كساني كه قانون كلاس را رعايت نميكنند، قوانيني وضع كنند.
9. زماني كه دانشآموزي رفتار نامناسبي از خود نشان ميدهد، از او بخواهيد متني را كه در آن به انواع رفتارهاي نامناسب منجر به تنبيه اشاره شده است، رونويسي كند.
10. رفتار نامناسبي از دانشآموز ناسازگار را مشخص كنيد و از او بخواهيد طي روز هر چند بار كه آن رفتار خاص را انجام ميدهد، آن را ثبت كند.
11. متني از كتاب درسيشان را براي دانشآموزان بخوانيد و از آنها بخواهيد سؤالاتي را از آن متن استخراج و مطرح كنند.
12. گاهي اوقات برگههاي امتحاني را به خود دانشآموزان برگردانيد تا آن را تصحيح كنند.
13. زماني كه دانشآموزي رفتار نامناسبي در كلاس انجام ميدهد، از او بخواهيد با توجه به معيار خودارزشيابي، رفتارش را از 1تا5 نمرهگذاري كند.
14. زماني كه دانشآموزي رفتار مناسبي انجام ميدهد، او را تقويت كنيد و بعد از چند بار پاداش، زماني كه دوباره كار درستي كرد، از او بخواهيد اين بار خودش به خودش پاداشي بدهد. اين كار را تكرار كنيد تا زماني كه روند خودتقويتي در دانشآموز شكل گيرد.
15. سعي كنيد درتشويق دانشآموزان از پاداشهاي غيركلامي به پاداشهاي كلامي برسيد و با كلام آنها را تحسين كنيد. بعد از چند بار تحسين، از آنها بخواهيد كه خودشان بعد از انجام دادن كارهاي مثبت، خود را تحسين كلامي كنند.
16. با استفاده از تصويرسازي بينايي از آنها بخواهيد كه خودشان را در انجام كار مثبتي تصور كنند توجه مثبت معلمشان را جلب كردهاند.
17. از دانشآموزان ناسازگار بخواهيد كه با استفاده از شمارشگر مچي رفتار نامناسبشان را مورد نظارت قرار دهند و در پايان كلاس تعداد رفتار نامناسب را براي شما بيان كنند.
18. به آنها بگوييد بعداً هر بار رفتار مناسب (از پيش تعيين شده) به خود ژتوني پلاستيكي بدهند و بعد از اين كه تعداد ژتونها به حد قابل ملاحظهاي رسيد، آنها را به شما بدهند و از شما جايزه دريافت كنند.
زهرا حاتمي
كارشناس ارشد روانشناسي
منابع:
1. كاكاوند، عليرضا. اختلال نقش توجه ـ بيش فعالي (نظريه و درمان). 1385. انتشارات سرافراز.
2. وركمن ، ادوارد،
كاتره آلن.ام. آموزش خودكنترلي رفتار به دانشآموزان، ترجمه محمداسماعيل، الهه، 1383، انتشارات دائره
3ـ وست وود، پيتر، آموزش و پرورش با نيازهاي ويژه، ترجمه حسيني با همكاران، 1381، انتشارات رشد.
4. محمداسماعيل، الهه، درسنامه درمان رفتاري
ـ شناختي كودكان مبتلا به بيش فعالي/ نارسايي توجه 1384.دائره.
اگر فضاي آموزشي، شاد و سرزنده نباشد و تعامل ميان معلمان و دانشآموزان در بافتي مهرآميز و به سامان فراهم نشود، نه آموزش مهارتهاي درسي به تمامي امكانپذير است، نه تربيت و تقويت مهارتهاي زندگي. از اين رو، وظيفة معلمان و مربيان، سنگينتر و ضرورت آشنايي آنان با فنون و شيوههاي آموزشي مهارتهاي زندگي روشنتر ميشود. آموزش خواندن و نوشتن و حساب كردن نبايد مربي و معلمان را از توجه به رشد اجتماعي، آموزش مهارتهاي زندگي، تقويت خلاقيت و تقويت كارآيي دانشآموز بازدارد.
گيج، روانشناس مشهور در زمينة آموزش و پرورش ميگويد كه هدف نهايي آموزش در مدارس بايد اين باشد كه دانشآموزان را به تدريج از وابستگي به معلم جدا كنيم و به آنها آموزش دهيم كه خودشان هر آنچه را براي راهنمايي و هدايت رفتارشان ضرورت دارد، انجام دهند.
آموزش احساس مسئوليت
شايد يكي از جامعترين اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه اين باشد كه به دانشآموزان آموزش داده شود كه مسئوليت اعمال خود را بپذيرند. زيرا جامعهاي كه ما در آن زندگي ميكنيم، انتظار دارد كه مدارس، همان طور كه خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش ميدهند، مسئوليتپذيري را نيز به آنها بياموزند تا به شهرونداني مسئوليتپذير تبديل شوند. مسئوليتپذيري با مفهومي كه منبع كنترل به ادراك فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.
اگر فرد در يابد كه اعمالش نتيجة عوامل بيروني است، گفته ميشود كه او منبع كنترل بيروني دارد. اين نيروهاي بيروني ممكن است مربوط به مراجع قدرت يا وقايع اتفاقي باشد. افرادي كه چنين احساسي دارند، معتقدند كه در آنچه براي آنها اتفاق ميافتد، نقش كمي دارند. در واقع آنها خود را اسير شرايط محيط بيروني ميكنند.
شخصي كه اعمالش را نتيجة عوامل دروني بداند، داراي منبع كنترل دروني است. چنين افرادي خود را عامل اصلي اتفاقاتي كه براي آنها رخ ميدهد، ميدانند. اين افراد، به جاي اين كه خود را اسير رخدادهاي بيروني بدانند، وقايع بيروني را حداقل و تا حدي تحت كنترل خود ميدانند. افراد با منبع كنترل دروني، رفتارشان را منبع و عامل اصلي پاداشها يا تنبيهها ميدانند؛ خواه اعمالشان به پاداش و تنبيه منجر شود يا نشود. به عبارتي ديگر، افراد با منبع كنترل دروني، نسبت به رفتارشان احساس مسئوليت ميكنند.
همينطور دانشآموزان با منبع كنترل دروني، خود و تواناييهايشان را براي مقابله با رويدادها باور دارند. آنها باور دارند كه اين اعمالشان است كه باعث به وجود آمدن رخدادها ميشود، نه وقايع تصادفي يا اشخاص صاحب قدرت بنابراين آنها انگيزه بيشتري دارند كه براي رسيدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند.
واكلر، سه مرحله آموزش خودكنترلي براي رسيدن به منبع كنترل دروني به دانشآموزان را به شرح زير ذكر كرد:
مرحله اول:
مرحلهاول شامل اداره رفتار دانشآموز از طريق معلم است. معلم با استفاده از روشهاي تقويت مثبت، محروم كردن، جريمه كردن، رهنمود دادن و حذف پاداش بعد از بهبود رفتار و همچنين با استفاده از روش الگوسازي و تمركز دانشآموز بر رفتارهاي مثبت و منفي همسالان، ميتوانند رفتارهاي نامناسب دانشآموزان را تغيير دهند.
مرحله دوم:
براي رسيدن به مهارت خودكنترلي، انجام دادن مرحله دوم لازم است. اين مرحله مستلزم تغيير كنترل از شيوه مرحله يكم به خود دانشآموز است. به عبارت ديگر، در اين مرحله به دانشآموز ياد ميدهيم كه بر رفتار خود نظارت كند و با رفتار مناسب، مثل انجام دادن تكليف، به تقويت خود بپردازد.
وجود مهارتهاي خودكنترلي دانشآموزان، يكي از مهمترين عوامل موفقيت آنها در جامعه است كه منجر به سازگاري و تطابق فرد با محيط و اجتماع ميشود و افراد را به ميزان لازم به استقلال و مسئوليتپذيري ميرساند.
مرحله سوم:
آموزش شيوههاي حل مسأله و آموزش خودتعليمي به دانشآموزان. اصطلاح آموزش خودكنترلي رفتار به اجراي روشهاي خودنظارتي، خودارزيابي، و خودتقويتي اشاره دارد. منظور از خودنظارتي، حفظ توجه فعال به رخداد افكار و رفتارهاي هدفمند خاص است.
خودارزيابي به قضاوت در مورد ميزان يا كيفيت رفتاري مربوط ميشود كه در مقابل برخي از ملاكها با استانداردهاي موجود تغيير ميكند.
خودتقويتي به اجراي تقويت توسط خود فرد، در صورتي كه يك معيار خاص براي رفتار در دست باشد، اشاره دارد.
شيوههاي آموزشي حل مسأله و آموزش خودتعليمي، از روشهاي مناسب براي خودكنترلي در دانشآموزان است.
آموزش حل مسأله، شامل آموزش راهبردهاي منظم به افراد براي حل مسأله است. آموزش خودتعليمي، شامل آموزش دانشآموزان است تا بتوانند در مواجهه با مشكل، از طريق خودبياني، مسأله را براي خودشان حل كنند. دانشآموزان در اين روش ياد ميگيرند كه قبل از عمل فكر كنند و در مواقع مشكل آن را تشخيص دهند، راهحلهاي متفاوتي را در نظر بگيرند، به عواقب كار فكر كنند، موانع را پيشبيني كنند و براي كنترل رفتارشان راهبرد لازم را به خدمت گيرند.
بايد به آنها آموزش داد كه يك راهبرد حل مسأله پنج مرحلهاي را از طريق آموزش خودتعليمي به خودشان بگويند.
پنج مرحله عبارت است از:
1. توقف كن! مشكل چيست؟
2. طرحها چه هستند؟
3. بهترين طرحها كداماند؟
4. طرح را اجرا كن!
5. آيا طرح نتيجهبخش بوده است يا نه؟
از آنها خواسته ميشود كه خود را به اين شيوه آموزش دهند و بدين وسيله راهبرد حل مسأله به تدريج در دانشآموزان دروني ميشود.
در ابتدا براي ايجاد خودكنترلي رفتار لازم است چند مرحله طي شود.
مرحلة نخست:
استفاده از روشهاي اصلاح رفتار به وسيلةمعلم است؛ از جمله تقويت مثبت، محروم كردن، جريمه كردن، رهنمود دادن، حذف كردن و الگوسازي.
اما با توجه به محيط خارج از كلاس درس و ندادن پاداش و بازخورد مثبت فوري به دانشآموزان و وجود تفاوت بين كلاس درس و محيط بيرون از آن، ضرورت ايجاب ميكند كه به دانشآموزان آموزش دهيم كه خودشان در مرحلة بعدي بازخوردهايي را براي خود فراهم كنند؛ يعني خود را تقويت كنند. بازخوردي كه خودكنترلي رفتار به وجود ميآورد، هميشه توسط محيط ما فراهم نميشود.
تحقيقات نشان دادهاند كه شيوههاي خودكنترلي رفتاري ميتواند براي كاهش رخداد رفتارهاي مخل، ناسازگارند، به كار برده ميشود. براي مثال، دانشآموزي ممكن است ياد بگيرد كه براي سرجاي خود ماندن و بالا بردن دستش و با اجازه صحبت كردن، از خودكنترلي رفتاري استفاده كند.
راهبردهاي زير براي كمك به معلمان در آموزش خودكنترلي به دانشآموزان به شكل گروهي و انفرادي توصيه ميشود.
1. براي آموزش 5 مرحله حل مسأله از روش الگوسازي و بازي ايفاي نقش در كلاس به شكل گروهي استفاده كنيد.
از يكي از دانشآموزان به عنوان فردي كه دچار مشكل شده است و به دنبال راهحل ميگردد، استفاده كنيد (همراه با اجراي نمايش).
2. از آنها بخواهيد در مورد انواع مشكلاتي كه در كلاس با آنها مواجه ميشوند، مثالهايي را روي كاغذ بياورند و گروهي از دانشآموزان را انتخاب كنيد و آنها به شكل پانتوميم اين مثالها را در قالب نمايش اجرا كنند.
ديگر دانشآموزان هم مشكل را تشخيص دهند و راه حلهايي براي آن پيدا كنند.
3. نحوة مبارزه با عصبانيت و كنترل خشم را براي آنها توضيح دهيد.
4. تكليفي چند مرحلهاي به آنها بدهيد و از آنها بخواهيد كه هر مرحله را با بياني آرام براي خود بگويند و در حين انجام دادن هر مرحله، به خود بازخورد مثبت بدهند.
5. از دانشآموزان ناسازگار بخواهيد كه قوانيني را براي كلاس وضع كنند.
6. از آنها بخواهيد براي پاسخگويي به سؤالاتي در مورد خودشان، از روي متني كه محتواي آن متناسب با رفتار و ارائه قانون است، بنويسند.
7. قوانيني را در كلاس ارائه دهيد و از دانشآموزان بخواهيد كه با توجه به رعايت يا رعايت نشدن قانون، به پيامدهاي مختلف آن فكر كنند و نظر خود را در هر مورد بگويند.
8. از آنها بخواهيد براي كساني كه قانون كلاس را رعايت نميكنند، قوانيني وضع كنند.
9. زماني كه دانشآموزي رفتار نامناسبي از خود نشان ميدهد، از او بخواهيد متني را كه در آن به انواع رفتارهاي نامناسب منجر به تنبيه اشاره شده است، رونويسي كند.
10. رفتار نامناسبي از دانشآموز ناسازگار را مشخص كنيد و از او بخواهيد طي روز هر چند بار كه آن رفتار خاص را انجام ميدهد، آن را ثبت كند.
11. متني از كتاب درسيشان را براي دانشآموزان بخوانيد و از آنها بخواهيد سؤالاتي را از آن متن استخراج و مطرح كنند.
12. گاهي اوقات برگههاي امتحاني را به خود دانشآموزان برگردانيد تا آن را تصحيح كنند.
13. زماني كه دانشآموزي رفتار نامناسبي در كلاس انجام ميدهد، از او بخواهيد با توجه به معيار خودارزشيابي، رفتارش را از 1تا5 نمرهگذاري كند.
14. زماني كه دانشآموزي رفتار مناسبي انجام ميدهد، او را تقويت كنيد و بعد از چند بار پاداش، زماني كه دوباره كار درستي كرد، از او بخواهيد اين بار خودش به خودش پاداشي بدهد. اين كار را تكرار كنيد تا زماني كه روند خودتقويتي در دانشآموز شكل گيرد.
15. سعي كنيد درتشويق دانشآموزان از پاداشهاي غيركلامي به پاداشهاي كلامي برسيد و با كلام آنها را تحسين كنيد. بعد از چند بار تحسين، از آنها بخواهيد كه خودشان بعد از انجام دادن كارهاي مثبت، خود را تحسين كلامي كنند.
16. با استفاده از تصويرسازي بينايي از آنها بخواهيد كه خودشان را در انجام كار مثبتي تصور كنند توجه مثبت معلمشان را جلب كردهاند.
17. از دانشآموزان ناسازگار بخواهيد كه با استفاده از شمارشگر مچي رفتار نامناسبشان را مورد نظارت قرار دهند و در پايان كلاس تعداد رفتار نامناسب را براي شما بيان كنند.
18. به آنها بگوييد بعداً هر بار رفتار مناسب (از پيش تعيين شده) به خود ژتوني پلاستيكي بدهند و بعد از اين كه تعداد ژتونها به حد قابل ملاحظهاي رسيد، آنها را به شما بدهند و از شما جايزه دريافت كنند.
زهرا حاتمي
كارشناس ارشد روانشناسي
منابع:
1. كاكاوند، عليرضا. اختلال نقش توجه ـ بيش فعالي (نظريه و درمان). 1385. انتشارات سرافراز.
2. وركمن ، ادوارد،
كاتره آلن.ام. آموزش خودكنترلي رفتار به دانشآموزان، ترجمه محمداسماعيل، الهه، 1383، انتشارات دائره
3ـ وست وود، پيتر، آموزش و پرورش با نيازهاي ويژه، ترجمه حسيني با همكاران، 1381، انتشارات رشد.
4. محمداسماعيل، الهه، درسنامه درمان رفتاري
ـ شناختي كودكان مبتلا به بيش فعالي/ نارسايي توجه 1384.دائره.