hermion granger
25th December 2013, 03:54 PM
کودکان کار
کودکان کار- به موازات افزايش و گسترش پديده کودکان کار در سطح جهان، بويژه در جوامع در حال توسعه و پيگيري سازمانهاي بين المللي و ملي مختلف درباره مسئله کودکان کار تحقيقات و مطالعات مختلفي صورت گرفته است.امروزه کار کودکان بيشتر در کشورهاي در حال توسعه جهان رواج دارد، جائيکه ميليونها کودک در سنين پاييني (۱۴- ۵) با هدف امرار معاش خود و خانواده خود به کار مشغول هستند.
الف) گسترش کار کودکان:
کار کودکان ممکن است شکل عادي کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهاي خدماتي را داشته باشد، و يا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خياباني باشد. کار آنها ممکن است نيمه وقت يا تمام وقت و فصلي يا کارگر دائم باشد.
کودکان کار
در ايران نيز تعداد کودکان کار به دلايل گوناگون رو به افزايش است اما آمار دقيقي در مورد کودکان کار وجود ندارد.بيش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تاييد شده است.در آمار تخميني سازمان جهاني کار در سال ۱۹۹۵بيش از ۷۱/۴درصد کودکان بين ۱۰تا ۱۴ سال در ايران از لحاظ اقتصادي فعال هستند.
براساس سرشماري سال ۱۳۷ ۵ بيش از ۴ درصد جمعيت شاغل کشور را گروه سني ۱۰تا ۱۴ سال تشکيل مي دهند بر اساس اين همين آمار جمعيت شاغل کشور ۵/۱۴ميليون نفر بوده است که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر مي شود. در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است ( روزنامه اعتماد ملي)
ب) آسيب پذيري کودکان در برابر کار:
کودکان کار در شرايط بسيار نامطلوب از نظر تغذيه، بهداشت و انجام کارهاي خطرناک و حاد به سر مي برند. اين کودکان مي توانند به راحتي بازيچه دست بزهکاران حرفه اي اعم از سارقين يا باندهاي توزيع مواد مخدر، عوامل ايجاد خانه هاي فسادو... قرار گيرند. و همچنين عدم بهره گيري از آموزش و تحصيل علم و فن، قدرت رقابت با ساير کودکان در ايجاد يک زندگي سالم را هر چه بيشتر از اين کودکان سلب مي کند.
ج) تاثيرات اقتصادي – اجتماعي کار کودکان:
سبب افزايش سود و انباشت سرمايه براي کساني مي شود که کودکان را مورد استثمار قرار مي دهند و در نتيجه فاصله طبقاتي را در جامعه بيشتر مي کند و فقر و تهيدستي را افزايش مي دهد. کودکان را از دستيابي به دانش و مهارت کافي باز مي دارد و در نتيجه بهره وري نيروي کار را در جامعه کاهش مي دهد.آسيبهاي اجتماعي مانند اعتياد، بزهکاري، استثمار، تبعيض، فقرو... افزايش مي يابد و در نتيجه سلامت اجتماعي را به مخاطره مي اندازد و مانع پيشرفت و توسعه جامعه مي گردد.
کودکان کار- به موازات افزايش و گسترش پديده کودکان کار در سطح جهان، بويژه در جوامع در حال توسعه و پيگيري سازمانهاي بين المللي و ملي مختلف درباره مسئله کودکان کار تحقيقات و مطالعات مختلفي صورت گرفته است.امروزه کار کودکان بيشتر در کشورهاي در حال توسعه جهان رواج دارد، جائيکه ميليونها کودک در سنين پاييني (۱۴- ۵) با هدف امرار معاش خود و خانواده خود به کار مشغول هستند.
الف) گسترش کار کودکان:
کار کودکان ممکن است شکل عادي کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهاي خدماتي را داشته باشد، و يا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خياباني باشد. کار آنها ممکن است نيمه وقت يا تمام وقت و فصلي يا کارگر دائم باشد.
کودکان کار
در ايران نيز تعداد کودکان کار به دلايل گوناگون رو به افزايش است اما آمار دقيقي در مورد کودکان کار وجود ندارد.بيش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تاييد شده است.در آمار تخميني سازمان جهاني کار در سال ۱۹۹۵بيش از ۷۱/۴درصد کودکان بين ۱۰تا ۱۴ سال در ايران از لحاظ اقتصادي فعال هستند.
براساس سرشماري سال ۱۳۷ ۵ بيش از ۴ درصد جمعيت شاغل کشور را گروه سني ۱۰تا ۱۴ سال تشکيل مي دهند بر اساس اين همين آمار جمعيت شاغل کشور ۵/۱۴ميليون نفر بوده است که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر مي شود. در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است ( روزنامه اعتماد ملي)
ب) آسيب پذيري کودکان در برابر کار:
کودکان کار در شرايط بسيار نامطلوب از نظر تغذيه، بهداشت و انجام کارهاي خطرناک و حاد به سر مي برند. اين کودکان مي توانند به راحتي بازيچه دست بزهکاران حرفه اي اعم از سارقين يا باندهاي توزيع مواد مخدر، عوامل ايجاد خانه هاي فسادو... قرار گيرند. و همچنين عدم بهره گيري از آموزش و تحصيل علم و فن، قدرت رقابت با ساير کودکان در ايجاد يک زندگي سالم را هر چه بيشتر از اين کودکان سلب مي کند.
ج) تاثيرات اقتصادي – اجتماعي کار کودکان:
سبب افزايش سود و انباشت سرمايه براي کساني مي شود که کودکان را مورد استثمار قرار مي دهند و در نتيجه فاصله طبقاتي را در جامعه بيشتر مي کند و فقر و تهيدستي را افزايش مي دهد. کودکان را از دستيابي به دانش و مهارت کافي باز مي دارد و در نتيجه بهره وري نيروي کار را در جامعه کاهش مي دهد.آسيبهاي اجتماعي مانند اعتياد، بزهکاري، استثمار، تبعيض، فقرو... افزايش مي يابد و در نتيجه سلامت اجتماعي را به مخاطره مي اندازد و مانع پيشرفت و توسعه جامعه مي گردد.