نارون1
19th November 2013, 03:49 PM
فقر یکی از گسترده ترین مشکلات بشری است و عمری به درازای عمر بشر دارد. از زمانی که بشر پا در عرصه جهان گذاشت با این پدیده آشناست. فقر با درجات مختلف در تمام جوامع بشری یافت میشود.فقر به نوعی محرومیت اطلاق میشود که بر چگونگی گذران زندگی افراد تاثیر گذاشته و توانایی افراد برای حل مسائل روزمره را کاهش میدهد.
در جوامع، دو نوع فقر،نسبی و مطلق وجود دارد:
به گزارش سلامت نیوز (http://salamatnews.com/viewNews.aspx?ID=86887&cat=12) به نقل از روزنامه مردم سالاری ؛ فقر مطلق ناتوانی شخص در تهیه خوراک و پوشاک و هزینه درمان و نداشتن مسکن مناسب است که در کشورهای توسعه نیافته رواج دارد ولی فقر نسبی به فقری گفته میشود که محدود به زمانی مشخص است و درآمد آنها کمتر از خانوادههای متوسطی است که در همان جامعه زندگی میکنند.
بسیاری از افراد بر این عقیده هستند در جوامعی که از فاصله طبقاتی بیشتری برخوردار باشند امکانات برای پیشرفت بین افراد به صورت ناعادلانه توزیع میشود و این خود سبب میشود فقر نمود بیشتری یابد.
فقر اگر در جامعه گسترش یابد باعث پیدایش بسیاری از انحرافات میشود. این انحرافات وقتی بروز مییابد که یک فرد یا گروه به دلیل مشکلات ناشی از فقر و برای رفع آن هنجارهای جامعه را زیر پا بگذارد.
رابطه فقر و انحرافات اجتماعی را نمیتوان مستقیم به یکدیگر ربط داد و این درست نیست که تمام انحرافات را به افراد نیازمند منحصر کرد. چه بسا افرادی در جامعه هستند که با وجود کمبود مالی صبر را پیشه خود ساخته و حاضر به آلوده ساختن خود به گناهی نمیشوند ولی برعکس، اشخاصی که دارای تمکن مالی هستند دست به انحرافات اجتماعی و زیر پا نهادن هنجارهای جامعه میزنند. با این وجود، فقر زمینه را برای انحرافات اجتماعی افراد مهیاتر میسازد.
توزیع ناعادلانه تمام امکانات و فرصتها و اینکه همیشه این قشر از جامعه از موقعیت پایینی برخوردارند با محدودیتهای بسیاری برای رسیدن به اهداف زندگی روبرو هستند و گاهی این فشارها منجر به انحراف میشود.
همانطور که در قبل هم اشاره شد هنگامی میتوان یک عمل را انحراف نامید که باعث نقض هنجار و ارزشهای مورد قبول جامعه شود. معمولا انحرافات شامل : سرقت، زورگیری، دورهگردی، بساطپهنکنی و قاچاق و کلاهبرداری، آسیبهایی مانند اعتیاد، روسپیگری، کارتنخوابی، کودکان خیابانی، اوباشگری، همه و همه ناشی از فضای فقر و نابرابری و زندگی در محلات، مکانها و خانوادههای فقیر و محروم است. این افراد از پایگاه اجتماعی پایینی برخوردارند و همچنین به دلیل نداشتن پایگاه اقتصادی مناسب و دورماندن از تحصیل، به این نوع انحرافها روی میآورند.
ممکن است فردی که از پایگاه اقتصادی مناسبی برخوردار باشد دچار انحرافی شود ولی آسیب جدی متوجه او نیست. مثلا یک فرد دارای اعتیاد در طبقه اجتماعی بالا فقط همان اعتیاد به او آسیب میزند ولی فردی که دارای فقر مالی و فرهنگی است اعتیاد و در نتیجه بی پولی او را مجبور به دزدی، گدایی، کارتن خوابی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی میکند.
اگر در جامعهای فاصله طبقاتی بیش از حد رشد کند و عده ای از افراد با فقر مطلق و برعکس عده ای در رفاه باشند در این صورت فقر نمود بیشتری مییابد و تبعات دردناکتری به دنبال خواهد داشت. با ورود کالاهای لوکس و تجملاتی و تبلیغات گسترده در مورد این کالاها افراد بیشتر از قبل به نداری خود پی میبرند در نتیجه احساس حرمان و نداری، افراد را برای رهایی از این وضعیت به تلاش وا میدارد.
در چنین مواقع برخی افراد دچار یاس شده و حالت یاس و سرخوردگی به آنها دست میدهد و از نظر روانی دچار آسیب روانی میشوند و از این رو به دنبال کارهای نامشروع میروند. حال که فقر تا این حد در به وجود آمدن انحرافات تاثیر دارد پس باید تلاش کرد با ارائه ساز و کارهای مناسب از به وجود آمدن انحرافات کاست. باید دست اندر کاران طوری ساختارهای جامعه را شکل بدهند که افراد نیازمند بتوانند راحت تر زندگی کنند و برای حل مشکلات خود مجبور نباشند ارزشهای جامعه را زیر پا بگذارند.
بعضی دولتها با سیاستهای نادرست بجای حل مسایل و مشکلات، آن را تشدید میکنند. باید به اقشار ضعیف کمک شود ولی به شیوه اصولی؛ مثلا بجای پرداخت مبلغی به عنوان یارانه و عناوینی دیگر که موجب گداپروری میشود و موجب میشود فرد به جای تلاش، همواره به امید وجهی کم باشد که ازسوی دولت به او داده شود، زیر ساختهای مناسب برای تقویت بازار کار مهیا گردد.
در جوامع، دو نوع فقر،نسبی و مطلق وجود دارد:
به گزارش سلامت نیوز (http://salamatnews.com/viewNews.aspx?ID=86887&cat=12) به نقل از روزنامه مردم سالاری ؛ فقر مطلق ناتوانی شخص در تهیه خوراک و پوشاک و هزینه درمان و نداشتن مسکن مناسب است که در کشورهای توسعه نیافته رواج دارد ولی فقر نسبی به فقری گفته میشود که محدود به زمانی مشخص است و درآمد آنها کمتر از خانوادههای متوسطی است که در همان جامعه زندگی میکنند.
بسیاری از افراد بر این عقیده هستند در جوامعی که از فاصله طبقاتی بیشتری برخوردار باشند امکانات برای پیشرفت بین افراد به صورت ناعادلانه توزیع میشود و این خود سبب میشود فقر نمود بیشتری یابد.
فقر اگر در جامعه گسترش یابد باعث پیدایش بسیاری از انحرافات میشود. این انحرافات وقتی بروز مییابد که یک فرد یا گروه به دلیل مشکلات ناشی از فقر و برای رفع آن هنجارهای جامعه را زیر پا بگذارد.
رابطه فقر و انحرافات اجتماعی را نمیتوان مستقیم به یکدیگر ربط داد و این درست نیست که تمام انحرافات را به افراد نیازمند منحصر کرد. چه بسا افرادی در جامعه هستند که با وجود کمبود مالی صبر را پیشه خود ساخته و حاضر به آلوده ساختن خود به گناهی نمیشوند ولی برعکس، اشخاصی که دارای تمکن مالی هستند دست به انحرافات اجتماعی و زیر پا نهادن هنجارهای جامعه میزنند. با این وجود، فقر زمینه را برای انحرافات اجتماعی افراد مهیاتر میسازد.
توزیع ناعادلانه تمام امکانات و فرصتها و اینکه همیشه این قشر از جامعه از موقعیت پایینی برخوردارند با محدودیتهای بسیاری برای رسیدن به اهداف زندگی روبرو هستند و گاهی این فشارها منجر به انحراف میشود.
همانطور که در قبل هم اشاره شد هنگامی میتوان یک عمل را انحراف نامید که باعث نقض هنجار و ارزشهای مورد قبول جامعه شود. معمولا انحرافات شامل : سرقت، زورگیری، دورهگردی، بساطپهنکنی و قاچاق و کلاهبرداری، آسیبهایی مانند اعتیاد، روسپیگری، کارتنخوابی، کودکان خیابانی، اوباشگری، همه و همه ناشی از فضای فقر و نابرابری و زندگی در محلات، مکانها و خانوادههای فقیر و محروم است. این افراد از پایگاه اجتماعی پایینی برخوردارند و همچنین به دلیل نداشتن پایگاه اقتصادی مناسب و دورماندن از تحصیل، به این نوع انحرافها روی میآورند.
ممکن است فردی که از پایگاه اقتصادی مناسبی برخوردار باشد دچار انحرافی شود ولی آسیب جدی متوجه او نیست. مثلا یک فرد دارای اعتیاد در طبقه اجتماعی بالا فقط همان اعتیاد به او آسیب میزند ولی فردی که دارای فقر مالی و فرهنگی است اعتیاد و در نتیجه بی پولی او را مجبور به دزدی، گدایی، کارتن خوابی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی میکند.
اگر در جامعهای فاصله طبقاتی بیش از حد رشد کند و عده ای از افراد با فقر مطلق و برعکس عده ای در رفاه باشند در این صورت فقر نمود بیشتری مییابد و تبعات دردناکتری به دنبال خواهد داشت. با ورود کالاهای لوکس و تجملاتی و تبلیغات گسترده در مورد این کالاها افراد بیشتر از قبل به نداری خود پی میبرند در نتیجه احساس حرمان و نداری، افراد را برای رهایی از این وضعیت به تلاش وا میدارد.
در چنین مواقع برخی افراد دچار یاس شده و حالت یاس و سرخوردگی به آنها دست میدهد و از نظر روانی دچار آسیب روانی میشوند و از این رو به دنبال کارهای نامشروع میروند. حال که فقر تا این حد در به وجود آمدن انحرافات تاثیر دارد پس باید تلاش کرد با ارائه ساز و کارهای مناسب از به وجود آمدن انحرافات کاست. باید دست اندر کاران طوری ساختارهای جامعه را شکل بدهند که افراد نیازمند بتوانند راحت تر زندگی کنند و برای حل مشکلات خود مجبور نباشند ارزشهای جامعه را زیر پا بگذارند.
بعضی دولتها با سیاستهای نادرست بجای حل مسایل و مشکلات، آن را تشدید میکنند. باید به اقشار ضعیف کمک شود ولی به شیوه اصولی؛ مثلا بجای پرداخت مبلغی به عنوان یارانه و عناوینی دیگر که موجب گداپروری میشود و موجب میشود فرد به جای تلاش، همواره به امید وجهی کم باشد که ازسوی دولت به او داده شود، زیر ساختهای مناسب برای تقویت بازار کار مهیا گردد.