MR_Jentelman
24th June 2009, 07:39 PM
چكيده:
اين مقاله روشهاي آناليز قيمت سهام را شرح مي دهد.
1- مقدمه
هر اندازه كه بينش و درك سرمايهگذاران و معامله گران در تحليلگري قيمت سهام افزايش يابد از ركودهاي لحظهاي، ترقي قيمتها بهصورت حبابي و واكنشهاي نابهنگام در معاملات جلوگيري ميكند و نه تنها شفافيت و روشنگري در معاملات را تقويت ميكند بلكه بازار را به سمت و سوي كارا بودن سوق خواهد داد. بديهي است كه اين موضوع با افزايش انگيزش سهامداران، رقم معاملات در بورس را نيز ترقي داده و از نظر حجم معاملاتي فاصله بورس ايران را با كشورهاي همرديف خود كاهش خواهد داد. با اين مقدمه كوتاه مقاله حاضر بيان ميدارد كه درخصوص آناليز قيمت سهام و سرمايهگذاري در داراييهاي مالي در ادبيات مالي سه ديدگاه كلي وجود دارد كه شامل روش بنيادين (Fundamental) روش چارتيست يا تكنيكال (Technical) و روش تئوري مدرن پرتفوليو (MPT) يا سبدگرداني است. در بازار سرمايه ارزش سهام براساس ميزان منافع آتي و اطمينان از تحقق آنها تعيين ميشود و هر اندازه اطمينان نسبت به كسب بازده بيشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمايه و سود آن كمتر ميشود.
2- روش بنيادين
عوامل و متغيرهاي متعددي در بازار سرمايه و در سطح كلان كشور روي قطعيت يا عدمقطعيت سود و نيز تغييرات قيمت داراييهاي مالي اثر ميگذارد. به همين خاطر روش بنيادين به بررسي دقيق عوامل محيطي كه ممكن است بر روند حركت قيمت سهام و به تبع آن بر بازده داراييهاي مالي تاثير گذارد، ميپردازد. در اين روش بهمنظور تحليل گزينههاي سرمايهگذاري در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بايستي به سه مرحله اساسي ذيل كه اركان اصلي تحليل بنيادين است توجه كرد:
الف- بررسي و تحليل اوضاع اقتصادي كشور: در نظام كنوني اقتصاد جهاني، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادي را ايفا ميكند و وضعيت اقتصادي و حتي سياسي و اجتماعي كشور در حال و آينده تاثير بسزايي بر ميزان سود آوري شركتها خواهد گذاشت. بنابراين در تحليل بنيادين ابتدا بايستي تغيير و تحولات اوضاع اقتصادي حال و جهت گيريهاي آتي به دقت مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
اين تجزيه و تحليل شامل بررسي شاخصهاي كلان اقتصادي از قبيل نرخ تورم، توليدات ملي، نرخ بهره، نرخ ارز، ميزان بيكاري، نرخ رشد اقتصادي و سياستهاي پولي و مالي دولت و ساير نهادهاي تاثيرگذار است كه تحليلگر با بررسي آنها پيشبينيهاي دقيقتري از وضعيت بازار سهام و صنعت خاص به عمل ميآورد و از دور نماي آتي سهام موجود در بازار و به ويژه سهام شركت مورد نظر مطلع ميشود.
ب – بررسي صنعت مورد نظر: دومين مرحله از تحليل بنيادين بررسي وضعيت و موقعيت فعلي صنعت مورد نظر و روند رشد آتي آن است. سهامداران و معاملهگران براي شركتهايي كه در صنايع روبهرشد و سود آور فعاليت ميكنند ارزش بيشتري قائل هستند.
ج- تجزيه و تحليل شركت: در مرحله سوم تحليل بنيادين، تحليلگر بازار سرمايه بعد از انتخاب صنعت مناسب بايد شركتي را از ميان شركتهاي موجود در آن صنعت با توجه به معيارهاي موقعيت رقابتي برتر شركت، كيفيت عملكرد مديريت شركت و بررسي موقعيت مالي شركت انتخاب كند.
بررسيها نشان ميدهد كه تحليل بنيادين از توان بالقوهاي براي تشخيص وضعيت كلان اقتصاد حاكم برخوردار است و تغيير و تحولات جاري شركتها را به خوبي در تيررس نگاه خود قرار ميدهد و نيز مهارت نگاه كردن از بالا به پائين را به تحليلگران ميآموزاند و با اين مشخصهها ضمن اينكه احتمال به دست آوردن منفعت مورد انتظار را تقويت ميكند نوعي منطقگرايي مالي را نيز به سرمايهگذاران عرضه ميدارد. مزيت اصلي تحليل بنيادين كاربرد فراوانش در سرمايهگذاريهاي ميان مدت و بلندمدت است.
3- روش تكنيكال
متخصصين روش تكنيكال (Technical) بر اين باورند كه در بازار سهام، تمامي اطلاعات موردنياز در قيمتها نهفته است و با تمركز روي قيمتهاي دورههاي قبل و زمان حال سهام و پيشبيني آتي آن ميتوان از يك انتخاب مناسب در بازار سود جست. در واقع تكنيكاليستها بر عكس بنيادگراها كه به چرايي قيمتها تاكيد داشتند روي «چيستي قيمت» تمركز دارند. اين نوع سرمايهگذاري با استفاده از مطالعه رفتار و حركات قيمت سهام در گذشته و تعيين قيمت و روند آينده آن و امكان تكرار الگوهايي مشابهصورت ميپذيرد زيرا تكنيكالها ابراز ميدارند كه تمامي وقايع جاري اقتصادي كشور و نيز صنعت و انتظارات سهامداران نهايتاً بر قيمت سهام تاثير گذاشته است، لذا بايستي پيشينه تاريخي و نمودار قيمت سهام به دقت بررسي شود.
در واقع تحليلگر يا تكنسين صرفاً به يك روند قيمتي نياز دارد كه در قالب نمودار (Chart) عرضه ميشود به همين دليل به تكنسينها، چارتيست نيز ميگويند. چارتيستها معتقدند قيمتهاي كنوني يك سهم كه بهنظر تصادفي ميرسد ممكن است به تدريج به الگوهاي قابل تكراري تبديل شوند. اين تكرار قيمتها يك روند (Trend) را ايجاد ميكند كه ميتواند حالت صعودي (uptrend) يا نزولي (Down Trend) بهخود گيرد و نوع معامله (Trade) در هر يك از حالات متمايز از ديگري خواهد بود.
راهبرد معاملهگر (يا سهامدار) براي تعيين زمانهاي خريد يا فروش بستگي مستقيم بهمدت انتظار او براي رسيدن به سود دارد، اين زمانها ميتواند (بسيار كوتاه در حد چند ساعت) يا نسبتاً طولاني (چندين سال) باشد كه عملاً در بازار سهام ايران بهدليل محدوديتهاي قانوني موجود و فقدان سيستمهاي خريد و فروش بلادرنگ (Real Time) خريد و فروش در كمتر از يك هفته عملاً امكان پذير نيست. مراحل بررسي قيمت سهام توسط چارتيستها يا تكنيكاليستها به قرار زير است:
انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زماني (همانند تغييرات قيمت در هر ساعت، روز، هفته، ماه و...) و نيز انتخاب اشكال نمودار از قبيل ميلهاي، خطي، شمعي (Gandlistick) كه معمولاً از مورد آخري جهت نشان دادن روندها استفاده به عمل ميآورند.
بررسي روند شاخص كل
بررسي روند شاخص 50 شركت برتر (خصوصاً اگر سهم مورد نظر بين اين شركتها باشد)
روند قيمتي سهم كه براي معاملات ميان مدت و كوتاه مدت دورههاي روزانه و هفتگي و براي افق بلندمدت دورههاي ماهانه بررسي ميشود.
تعيين سطح مقاومت (Risstance) يا حد بالاي قيمت و سطح حمايت (Support) يا حد پائين قيمت و نقطه پرش (Breakout) يا قيمتهاي بالاتر از دو نقطه فوقالذكر است. در اين حالت فرصتهاي خريد يا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمايتي و مقاومتي مشخص ميشود كه نحوه تعيين اينگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درك تكنسينها بستگي دارد كه به دقت حركات بازار را تشخيص ميدهند و از روند گذشته نتيجهگيري بهتري دارند.
4- روش تئوري مدرن پورتفوليوMPT
اين روش كه ابتدا توسط هري ماركويتز بهصورت عملي بيان شد براساس يك سري مفروضات خاصي است كه اهم آن گوياي اين است كه بازار كار است و انتشار اطلاعات بهصورت يكپارچه و در اختيار همگان است و شفافيت اطلاعات در معاملات حاكم است. مبناي اين روش بر پايه اين استدلال استوار است كه احتمال خطر از دست دادن سرمايه يا سود يك نوع سهام در بازار بسيار بيشتر از مجموعه يا تركيب سهام است.
لذا قاعدتاً سرمايهگذار حرفهاي نبايد تمامي سرمايه خود را در يك قلم دارايي سرمايهگذاري كند (و منطق اقتصادي نيز اين را تاييد ميكند) بلكه بايستي آن را در مجموعهاي از سهام يا دارائيها سرمايهگذاري كند كه اين مجموعه به پرتفوي معروف است. پرتفوي يا سبد سهام متشكل از سهام متعدد شركتهايي است كه در شرايط عادي احتمال كاهش بازده همه دارائيها تا حدودي به صفر نزديك است و تلاشها بر اين است كه ريسك غيرسيستماتيك يا تنوعپذير به حداقل ممكن تقليل يابد. به همين جهت تركيب پرتفوي بهتر است بهگونهاي باشد كه نوسانات مشابهي نداشته باشند يعني زماني كه بازده يكي كاهش پيدا ميكند بازده ديگري افزايش يابد. در اين راستا مراحل زير توسط سرمايهگذار و يا معاملهگر در بازار رعايت ميشود.
تعيين بازده مورد انتظار سبد سهام و تكتك سهام
ارزيابي وضعيت سهام مختلف و انتخاب آنها
بهينه كردن تركيب سهام (پرتفوي)
ارزيابي پرتفوي و بازنگري در مجموعه سهام
تحليل پرتفوي، كاربرد زيادي در آناليز ريسك و بازده و نيز تجزيه و تحليل بازار دارد و به همين خاطر نرم افزارهايي طراحي شده است كه قابليت محاسبه ريسك بازار و مقايسه آن با ريسك صنعت و شركتها را دارد. در روش پرتفوي مدرن مجموعه تلاشها وقف اين است كه بازده پرتفوي فرد سرمايهگذار به بازده بازار نزديك شود و در وضعيت مطلوب، بازدهي بيشتر از آن بهدست آورد. در اين حالت پرتفوي كل بازار يك شاخص ارزيابي است كه ريسك آن نيز با شاخص بتا (Beta)محاسبه ميشود. اين تحليل كاربرد زيادي در آناليز ريسك و تجزيه و تحليل بازار دارد و مبناي كار سرمايهگذاران حرفهاي است.
5- نتيجه گيري
در تجزيه و تحليل قيمتهاي سهام و گزينش تصميمات سرمايهگذاري هر سه روش فوق الذكر كاربرد زيادي دارند ليكن تركيبي از هر سه متد، قدرت تشخيص و رويههاي انتخاب بهتري را به سرمايهگذار عرضه ميدارد، بهطوريكه روش بنيادين از ديد كلي وضعيت كنوني بازار و دور نماي آتي را شناسايي ميكند. روش تكنيكال با بررسي دقيق قيمتها ميخواهد اشتباهات گذشته تصميمگيري را تكرار نكند و از لغزشها دوري جويد و پيشبيني خود را بر منطق دقيق و عاري از هرگونه احساسات فردي استوار كند.
در حالي كه روش مدرن پورتفوليوMPT نيز كه اساس و پايه تحليلهاي موجود بازار سرمايه است درصدد اين است كه از ريسكهاي غيرسيستماتيك اجتناب كرده و يا آن را كاهش داده و به كسب بازده معقول ( نسبت به ريسك آن) بينديشد. اما تجربه نشان داده است كه تركيب روشهاي فوق ابزاري بهمراتب بهتر براي تحليل قيمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهاي سهامي كه سرمايهگذاران آن زياد حرفهاي بهنظر نميرسند.
منبع : روزنامه همشهري، يكشنبه 31 شهريور 1387
اين مقاله روشهاي آناليز قيمت سهام را شرح مي دهد.
1- مقدمه
هر اندازه كه بينش و درك سرمايهگذاران و معامله گران در تحليلگري قيمت سهام افزايش يابد از ركودهاي لحظهاي، ترقي قيمتها بهصورت حبابي و واكنشهاي نابهنگام در معاملات جلوگيري ميكند و نه تنها شفافيت و روشنگري در معاملات را تقويت ميكند بلكه بازار را به سمت و سوي كارا بودن سوق خواهد داد. بديهي است كه اين موضوع با افزايش انگيزش سهامداران، رقم معاملات در بورس را نيز ترقي داده و از نظر حجم معاملاتي فاصله بورس ايران را با كشورهاي همرديف خود كاهش خواهد داد. با اين مقدمه كوتاه مقاله حاضر بيان ميدارد كه درخصوص آناليز قيمت سهام و سرمايهگذاري در داراييهاي مالي در ادبيات مالي سه ديدگاه كلي وجود دارد كه شامل روش بنيادين (Fundamental) روش چارتيست يا تكنيكال (Technical) و روش تئوري مدرن پرتفوليو (MPT) يا سبدگرداني است. در بازار سرمايه ارزش سهام براساس ميزان منافع آتي و اطمينان از تحقق آنها تعيين ميشود و هر اندازه اطمينان نسبت به كسب بازده بيشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمايه و سود آن كمتر ميشود.
2- روش بنيادين
عوامل و متغيرهاي متعددي در بازار سرمايه و در سطح كلان كشور روي قطعيت يا عدمقطعيت سود و نيز تغييرات قيمت داراييهاي مالي اثر ميگذارد. به همين خاطر روش بنيادين به بررسي دقيق عوامل محيطي كه ممكن است بر روند حركت قيمت سهام و به تبع آن بر بازده داراييهاي مالي تاثير گذارد، ميپردازد. در اين روش بهمنظور تحليل گزينههاي سرمايهگذاري در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بايستي به سه مرحله اساسي ذيل كه اركان اصلي تحليل بنيادين است توجه كرد:
الف- بررسي و تحليل اوضاع اقتصادي كشور: در نظام كنوني اقتصاد جهاني، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادي را ايفا ميكند و وضعيت اقتصادي و حتي سياسي و اجتماعي كشور در حال و آينده تاثير بسزايي بر ميزان سود آوري شركتها خواهد گذاشت. بنابراين در تحليل بنيادين ابتدا بايستي تغيير و تحولات اوضاع اقتصادي حال و جهت گيريهاي آتي به دقت مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
اين تجزيه و تحليل شامل بررسي شاخصهاي كلان اقتصادي از قبيل نرخ تورم، توليدات ملي، نرخ بهره، نرخ ارز، ميزان بيكاري، نرخ رشد اقتصادي و سياستهاي پولي و مالي دولت و ساير نهادهاي تاثيرگذار است كه تحليلگر با بررسي آنها پيشبينيهاي دقيقتري از وضعيت بازار سهام و صنعت خاص به عمل ميآورد و از دور نماي آتي سهام موجود در بازار و به ويژه سهام شركت مورد نظر مطلع ميشود.
ب – بررسي صنعت مورد نظر: دومين مرحله از تحليل بنيادين بررسي وضعيت و موقعيت فعلي صنعت مورد نظر و روند رشد آتي آن است. سهامداران و معاملهگران براي شركتهايي كه در صنايع روبهرشد و سود آور فعاليت ميكنند ارزش بيشتري قائل هستند.
ج- تجزيه و تحليل شركت: در مرحله سوم تحليل بنيادين، تحليلگر بازار سرمايه بعد از انتخاب صنعت مناسب بايد شركتي را از ميان شركتهاي موجود در آن صنعت با توجه به معيارهاي موقعيت رقابتي برتر شركت، كيفيت عملكرد مديريت شركت و بررسي موقعيت مالي شركت انتخاب كند.
بررسيها نشان ميدهد كه تحليل بنيادين از توان بالقوهاي براي تشخيص وضعيت كلان اقتصاد حاكم برخوردار است و تغيير و تحولات جاري شركتها را به خوبي در تيررس نگاه خود قرار ميدهد و نيز مهارت نگاه كردن از بالا به پائين را به تحليلگران ميآموزاند و با اين مشخصهها ضمن اينكه احتمال به دست آوردن منفعت مورد انتظار را تقويت ميكند نوعي منطقگرايي مالي را نيز به سرمايهگذاران عرضه ميدارد. مزيت اصلي تحليل بنيادين كاربرد فراوانش در سرمايهگذاريهاي ميان مدت و بلندمدت است.
3- روش تكنيكال
متخصصين روش تكنيكال (Technical) بر اين باورند كه در بازار سهام، تمامي اطلاعات موردنياز در قيمتها نهفته است و با تمركز روي قيمتهاي دورههاي قبل و زمان حال سهام و پيشبيني آتي آن ميتوان از يك انتخاب مناسب در بازار سود جست. در واقع تكنيكاليستها بر عكس بنيادگراها كه به چرايي قيمتها تاكيد داشتند روي «چيستي قيمت» تمركز دارند. اين نوع سرمايهگذاري با استفاده از مطالعه رفتار و حركات قيمت سهام در گذشته و تعيين قيمت و روند آينده آن و امكان تكرار الگوهايي مشابهصورت ميپذيرد زيرا تكنيكالها ابراز ميدارند كه تمامي وقايع جاري اقتصادي كشور و نيز صنعت و انتظارات سهامداران نهايتاً بر قيمت سهام تاثير گذاشته است، لذا بايستي پيشينه تاريخي و نمودار قيمت سهام به دقت بررسي شود.
در واقع تحليلگر يا تكنسين صرفاً به يك روند قيمتي نياز دارد كه در قالب نمودار (Chart) عرضه ميشود به همين دليل به تكنسينها، چارتيست نيز ميگويند. چارتيستها معتقدند قيمتهاي كنوني يك سهم كه بهنظر تصادفي ميرسد ممكن است به تدريج به الگوهاي قابل تكراري تبديل شوند. اين تكرار قيمتها يك روند (Trend) را ايجاد ميكند كه ميتواند حالت صعودي (uptrend) يا نزولي (Down Trend) بهخود گيرد و نوع معامله (Trade) در هر يك از حالات متمايز از ديگري خواهد بود.
راهبرد معاملهگر (يا سهامدار) براي تعيين زمانهاي خريد يا فروش بستگي مستقيم بهمدت انتظار او براي رسيدن به سود دارد، اين زمانها ميتواند (بسيار كوتاه در حد چند ساعت) يا نسبتاً طولاني (چندين سال) باشد كه عملاً در بازار سهام ايران بهدليل محدوديتهاي قانوني موجود و فقدان سيستمهاي خريد و فروش بلادرنگ (Real Time) خريد و فروش در كمتر از يك هفته عملاً امكان پذير نيست. مراحل بررسي قيمت سهام توسط چارتيستها يا تكنيكاليستها به قرار زير است:
انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زماني (همانند تغييرات قيمت در هر ساعت، روز، هفته، ماه و...) و نيز انتخاب اشكال نمودار از قبيل ميلهاي، خطي، شمعي (Gandlistick) كه معمولاً از مورد آخري جهت نشان دادن روندها استفاده به عمل ميآورند.
بررسي روند شاخص كل
بررسي روند شاخص 50 شركت برتر (خصوصاً اگر سهم مورد نظر بين اين شركتها باشد)
روند قيمتي سهم كه براي معاملات ميان مدت و كوتاه مدت دورههاي روزانه و هفتگي و براي افق بلندمدت دورههاي ماهانه بررسي ميشود.
تعيين سطح مقاومت (Risstance) يا حد بالاي قيمت و سطح حمايت (Support) يا حد پائين قيمت و نقطه پرش (Breakout) يا قيمتهاي بالاتر از دو نقطه فوقالذكر است. در اين حالت فرصتهاي خريد يا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمايتي و مقاومتي مشخص ميشود كه نحوه تعيين اينگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درك تكنسينها بستگي دارد كه به دقت حركات بازار را تشخيص ميدهند و از روند گذشته نتيجهگيري بهتري دارند.
4- روش تئوري مدرن پورتفوليوMPT
اين روش كه ابتدا توسط هري ماركويتز بهصورت عملي بيان شد براساس يك سري مفروضات خاصي است كه اهم آن گوياي اين است كه بازار كار است و انتشار اطلاعات بهصورت يكپارچه و در اختيار همگان است و شفافيت اطلاعات در معاملات حاكم است. مبناي اين روش بر پايه اين استدلال استوار است كه احتمال خطر از دست دادن سرمايه يا سود يك نوع سهام در بازار بسيار بيشتر از مجموعه يا تركيب سهام است.
لذا قاعدتاً سرمايهگذار حرفهاي نبايد تمامي سرمايه خود را در يك قلم دارايي سرمايهگذاري كند (و منطق اقتصادي نيز اين را تاييد ميكند) بلكه بايستي آن را در مجموعهاي از سهام يا دارائيها سرمايهگذاري كند كه اين مجموعه به پرتفوي معروف است. پرتفوي يا سبد سهام متشكل از سهام متعدد شركتهايي است كه در شرايط عادي احتمال كاهش بازده همه دارائيها تا حدودي به صفر نزديك است و تلاشها بر اين است كه ريسك غيرسيستماتيك يا تنوعپذير به حداقل ممكن تقليل يابد. به همين جهت تركيب پرتفوي بهتر است بهگونهاي باشد كه نوسانات مشابهي نداشته باشند يعني زماني كه بازده يكي كاهش پيدا ميكند بازده ديگري افزايش يابد. در اين راستا مراحل زير توسط سرمايهگذار و يا معاملهگر در بازار رعايت ميشود.
تعيين بازده مورد انتظار سبد سهام و تكتك سهام
ارزيابي وضعيت سهام مختلف و انتخاب آنها
بهينه كردن تركيب سهام (پرتفوي)
ارزيابي پرتفوي و بازنگري در مجموعه سهام
تحليل پرتفوي، كاربرد زيادي در آناليز ريسك و بازده و نيز تجزيه و تحليل بازار دارد و به همين خاطر نرم افزارهايي طراحي شده است كه قابليت محاسبه ريسك بازار و مقايسه آن با ريسك صنعت و شركتها را دارد. در روش پرتفوي مدرن مجموعه تلاشها وقف اين است كه بازده پرتفوي فرد سرمايهگذار به بازده بازار نزديك شود و در وضعيت مطلوب، بازدهي بيشتر از آن بهدست آورد. در اين حالت پرتفوي كل بازار يك شاخص ارزيابي است كه ريسك آن نيز با شاخص بتا (Beta)محاسبه ميشود. اين تحليل كاربرد زيادي در آناليز ريسك و تجزيه و تحليل بازار دارد و مبناي كار سرمايهگذاران حرفهاي است.
5- نتيجه گيري
در تجزيه و تحليل قيمتهاي سهام و گزينش تصميمات سرمايهگذاري هر سه روش فوق الذكر كاربرد زيادي دارند ليكن تركيبي از هر سه متد، قدرت تشخيص و رويههاي انتخاب بهتري را به سرمايهگذار عرضه ميدارد، بهطوريكه روش بنيادين از ديد كلي وضعيت كنوني بازار و دور نماي آتي را شناسايي ميكند. روش تكنيكال با بررسي دقيق قيمتها ميخواهد اشتباهات گذشته تصميمگيري را تكرار نكند و از لغزشها دوري جويد و پيشبيني خود را بر منطق دقيق و عاري از هرگونه احساسات فردي استوار كند.
در حالي كه روش مدرن پورتفوليوMPT نيز كه اساس و پايه تحليلهاي موجود بازار سرمايه است درصدد اين است كه از ريسكهاي غيرسيستماتيك اجتناب كرده و يا آن را كاهش داده و به كسب بازده معقول ( نسبت به ريسك آن) بينديشد. اما تجربه نشان داده است كه تركيب روشهاي فوق ابزاري بهمراتب بهتر براي تحليل قيمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهاي سهامي كه سرمايهگذاران آن زياد حرفهاي بهنظر نميرسند.
منبع : روزنامه همشهري، يكشنبه 31 شهريور 1387