PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چند سؤال



"VICTOR"
11th November 2013, 08:54 PM
بسم الله الرحمن الرحیم


سلام بر همه

یه سری اطلاعات می خوام راجع به طی الارض که چه قدر در دنیای حاضر وجود داره ؟ چه انسان هایی قادر به طی الارض هستند و غیره ...

و یه سؤال دیګه هم دارم در مورد اینکه در چه حالت هایی نمازهای انسان بخشیده میشه ؟ آیا در این دنیا هم ممکنه نمازهای قضایی که بر دوشمون وجود داره بخشیده بشه ؟

setayesh shb
11th November 2013, 08:59 PM
من خیلی توی این زمینه وارد نیستم ولی اشخاصی رومیشناسم که طی الارض کردن مثل آیت الله بهجت تبریزی و این نشانگر این هستش که در حال حاضر وجود داره ولی خب ما متوجه نمیشیم که چطور افرادی طی الارض میکنند و این طور افراد معمولا بعد از مرگشون معلوم میشه که طی الارض میکنن این چیزی بود که من میدونستم

"VICTOR"
11th November 2013, 09:48 PM
یه سؤال دیګه هم داشتم راجع به احضار روح ، که آیا وجود داره ؟ اګه وجود داره آیا کار صحیحی هست ؟ و غیره ...

zina_a
12th November 2013, 09:56 AM
بسم الله الرحمن الرحیم


سلام بر همه

یه سری اطلاعات می خوام راجع به طی الارض که چه قدر در دنیای حاضر وجود داره ؟ چه انسان هایی قادر به طی الارض هستند و غیره ...

و یه سؤال دیګه هم دارم در مورد اینکه در چه حالت هایی نمازهای انسان بخشیده میشه ؟ آیا در این دنیا هم ممکنه نمازهای قضایی که بر دوشمون وجود داره بخشیده بشه ؟




سلام
در مورد طی الارض آره مطمئن باش که وجود داره و این تزکیه نفس خیلی خیلی زیادی میطلبه شاید حدود یک عمر...

در مورد نمازم تا اونجایی که من می دونم توی این دنیا بخشیده نمی شه. تنها راهشم ادای قضای نمازه. بعضی ها هستن که در مقابل پول این کارو می کنن.


یه سؤال دیګه هم داشتم راجع به احضار روح ، که آیا وجود داره ؟ اګه وجود داره آیا کار صحیحی هست ؟ و غیره ...

بنظرم اگرم کسی بتونه این کارو بکنه که بعید می دونم، کار خیلی ناصحیحیه، مخصوصا اگه روح گناهکار باشه چون سختی زیادی باید متحمل بشه.

kamanabroo
16th November 2013, 04:14 PM
بسم الله الرحمن الرحیم


سلام بر همه

یه سری اطلاعات می خوام راجع به طی الارض که چه قدر در دنیای حاضر وجود داره ؟ چه انسان هایی قادر به طی الارض هستند و غیره ...




سلام
در مورد طی الارض این لینک رو می گذارم که کامل بخونید و صد در صد پاسخ تون رو بگیرید

اما اجمالا : بله وجود دارد برخی از علما و عرفایی که طی الارض داشتند در همین صده آخر بوده اند و چه بسا کسانی باشندکه طی الارض دارند و کسی خبر ندارد...

چه کسانی می توانند طی الارض کنند؟
اول باید بگم که طی الارض رو نمیشه گفت یه قضیه دو دو تا چهارتاست که اگه این کار ها رو بکنی حتما نتیجه اش طی الارض هست و بهش می رسیم. اما می توان گفت زمینه ی رسیدن به این تصرف ولایی در زمان و مکان, اخلاص کامل و عمل برای خداست. که این حقیقت رو کمتر کسی می تواند به اون صورتی که در خور و شایسته هست داشته باشد.

این نقل رو هم میگم که بدانید نیت و اندازه همت آدمی چقدر می تونه تاثیر داشته باشه:
یه پدری از پسرش پرسید که وقتی بزرگ شدی می خوای چکاره بشی؟
گفت میخوام مثل تو بشم بابا..
پدر گفت: وای بر آینده ی تو.. من که خواستم مثل امام صادق ع باشم .. این شدم... تو که می خوای شبیه من بشی..

و اینکه اگر کسی برای رسیدن به این نوع تصرفات کاری انجام بده و تعبد به خداوند داشته باشه هرگز بهش نمیرسه..



این لینک رو ببینید و مطالعه کنید

آيا طي الارض واقعيّت دارد؟ (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?196306-%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B7%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%B6-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%8A%D9%91%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%9F)

kamanabroo
16th November 2013, 04:44 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

و یه سؤال دیګه هم دارم در مورد اینکه در چه حالت هایی نمازهای انسان بخشیده میشه ؟ آیا در این دنیا هم ممکنه نمازهای قضایی که بر دوشمون وجود داره بخشیده بشه ؟



سلام

همانطور که دوست گرامی مون اشاره کردند , نماز تحت هیچ شرایطی از انسان عاقل بالغ برداشته نمیشه. فقط در شرایط خاص نوعش اقامه ی اون فرق می کنه.. مثل نماز جنگ و ..

لذا نماز های قضا رو باید خودمون بخونیم تا وقتی زنده هستیم و بعد از آن برامون بخونن.. اما ساقط نمیشه.

"VICTOR"
9th July 2014, 11:37 PM
سلام دوستان

خب من یه سؤال دارم حول کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسګری (علیه السّلام) ؛ چه اعتباری به این کتاب هست و توضیحات مربوطه ؟! [cheshmak]

کتابش رو کامل نخوندم اما به صورت پراکنده مقداری حول 20 صفحه اینا [nadidan] خوندم ، اصلاً منطبق با عقل نیست ، برای مادرم هم تعریف کردم ولیکن ... یه جوریه اصلاً ...

یه نمونشو میګم تحت مثال :

تفسیر آیه ی 10 سوره ی بقره (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم ، بما کانو یکذبون) در ارتباط باهش توضیح زیاد داده شده بعد یه داستان هم که ذکر شده اینه که خیلی خلاصه نکته ی کلیدیش که من درک نمی کنم اصلاً و مثل داستان های خرافه هست و چه بسا باشه هم sh_omomi14 اینه که 9 نفری که در ظاهر بیعت کرده بودن (عمر و غیره / واقعه مربوط به غدیر هست) برای پوزش طلبی ظاهری نزد پیامبر (ص) میان ، پیامبر بیعت ظاهری اونها رو می پذیرن و باطن رو به خدا واګذار می کنن ، بعد جبرئیل نازل میشه و میګه که پیامبر (ص) به همراه امام علی (ع) در دامنه ی یک کوه در مدینه بایستن و ... ؛ پیامبر (ص) به همراه حضرت علی (ع) میرن در دامنه ی کوه در مقابل همون ګروه و پیامبر (ص) پس از یکم تعریف و صحبت های معمول بیان می کنن که : ای علی (ع) ... از خداوند درخواست کن تا این کوه رو به هر چه می خواهی تبدیل کند !

پس کوه سر تا سر میشه نقره و سخن میګه (دیګه چون خلاصه میګم نمی نویسم این ها رو [khejalat]) ، بعد میشه طلا ، بعد کوه ها مشک و عنبر و عبیر و یاقوت و جواهر میشن ! و ...
بعد رسول خدا (ص) امر می کنن : ای علی (ع) ... از خدا درخواست کن تا درختانش را به مردانی دندان مسلح و صخره های ش را به شیر و پلنګ و افعی تبدیل کند ، بعد این اتفاقات میفتن و غیره ...

بعد این ګروه این چیزا رو میبینن و سرګردون میشن و مثل یک مرض میشه و ... (خلاصه ګفتم دیګه [sootzadan][taane])

---

حالا اصلاً ائمه (ع) مګر معجزه داشتن ؟ [tafakor][bihes]

در کل یه نفر به من توضیح بده لطفاً ... sh_omomi70

علي پارسا
18th July 2014, 11:42 AM
سلام دوستان

خب من یه سؤال دارم حول کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسګری (علیه السّلام) ؛ چه اعتباری به این کتاب هست و توضیحات مربوطه ؟! [cheshmak]

کتابش رو کامل نخوندم اما به صورت پراکنده مقداری حول 20 صفحه اینا [nadidan] خوندم ، اصلاً منطبق با عقل نیست ، برای مادرم هم تعریف کردم ولیکن ... یه جوریه اصلاً ...

یه نمونشو میګم تحت مثال :

تفسیر آیه ی 10 سوره ی بقره (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم ، بما کانو یکذبون) در ارتباط باهش توضیح زیاد داده شده بعد یه داستان هم که ذکر شده اینه که خیلی خلاصه نکته ی کلیدیش که من درک نمی کنم اصلاً و مثل داستان های خرافه هست و چه بسا باشه هم sh_omomi14 اینه که 9 نفری که در ظاهر بیعت کرده بودن (عمر و غیره / واقعه مربوط به غدیر هست) برای پوزش طلبی ظاهری نزد پیامبر (ص) میان ، پیامبر بیعت ظاهری اونها رو می پذیرن و باطن رو به خدا واګذار می کنن ، بعد جبرئیل نازل میشه و میګه که پیامبر (ص) به همراه امام علی (ع) در دامنه ی یک کوه در مدینه بایستن و ... ؛ پیامبر (ص) به همراه حضرت علی (ع) میرن در دامنه ی کوه در مقابل همون ګروه و پیامبر (ص) پس از یکم تعریف و صحبت های معمول بیان می کنن که : ای علی (ع) ... از خداوند درخواست کن تا این کوه رو به هر چه می خواهی تبدیل کند !

پس کوه سر تا سر میشه نقره و سخن میګه (دیګه چون خلاصه میګم نمی نویسم این ها رو [khejalat]) ، بعد میشه طلا ، بعد کوه ها مشک و عنبر و عبیر و یاقوت و جواهر میشن ! و ...
بعد رسول خدا (ص) امر می کنن : ای علی (ع) ... از خدا درخواست کن تا درختانش را به مردانی دندان مسلح و صخره های ش را به شیر و پلنګ و افعی تبدیل کند ، بعد این اتفاقات میفتن و غیره ...

بعد این ګروه این چیزا رو میبینن و سرګردون میشن و مثل یک مرض میشه و ... (خلاصه ګفتم دیګه [sootzadan][taane])

---

حالا اصلاً ائمه (ع) مګر معجزه داشتن ؟ [tafakor][bihes]

در کل یه نفر به من توضیح بده لطفاً ... sh_omomi70

سلام،
من به طور غير مستقيم مي خواهم جواب شما را بدهم!
به اين منظور قصه دين داري خودم را برايتان باز گو مي کنم:
من در دوراني رشد کردم که تمام عوامل محيطي باعث تقويت افکاري در ذهن من مي شد که همه آنها درباره انسان و چرايي وجود او بود.
منظورم از عوامل محيطي دقيقا" وقوع انقلاب اسلامي و وقوع هشت سال جنگ بود.
نکته مشترک در هر دو مورد فوق مرگ انسانها و از خود گذشتگي انسانها (مخصوصا" تا سرحد مرگ) بود که باعث مي شد کودکي (نوجواني و جواني) مثل من ترغيب شود که به اين فکر کند که از کجا و براي چه آمده است و به کجا خواهد رفت؟
من براي پاسخ پرسشهاي خود همه جا سرک کشيدم، ولي تمام پاسخها را در دين يافتم، از آنجايي که ذهني کاملا" منطق گرا داشتم تمام پاسخهايي که يافتم هم کاملا" بر طبق منطق بسيار استوار و قوي بود.(پاورقي1)
حتما" مي گوييد اينها چه ربطي به سوال شما دارد؟
صبر کنيد، نتيجه گيري خواهم کرد.
ادراکات من از دين دقيقا" بر حسب نيازهايي بود که اول در ذهن من ايجاد شده بود و بعد جوابش را در دين يافته بودم! بنابراين نه اجباري در کار بود و نه حفظ کردن مطلبي در کار بود و نه اين کار را بکن بري بهشت! نه فلان چيز ثواب دارد و نه .......
ديديد بعضي بچه ها غذا نمي خورند و هي مي خواهند بروند دنبال بازي و بعد مادر هي به زور بچه را مي نشاند و بهش آب مي دهد و غذا مي دهد و بهش مي گويد اينها را بخور تا ضعيف نشوي و .....و بچه هم با بي ميلي و اکراه آنها را مي خورد؟
قضيه من اينجوري نبود، من اول تشنه شده بودم و بعد آب را جستجو و پيدا کرده و خورده بودم، اول گرسنه شده بودم و بعد غذا را جستجو و پيدا کرده و خورده بودم، پس دقيقا" ارزش آب و غذا و دليل آب و غذا خوردن را در لحظه استفاده از آنها مي دانستم.
در حال حاضر هم دقيقا" دينداري را با يک همچين روشي محک مي زنم!
حالا مي رسيم به سوال شما! .........خوب ........ فکر مي کنيد يک آدمي با ديدگاه من چطور به اين موضوع نگاه مي کند؟
بله .... دقيقا" درست حدس زديد! ... اولين فکرم اين است که جواب به اين موضوع و يا بررسي اين موضوع پاسخگوي کدام نياز من است؟ آيا اصولا" نيازي هست؟
البته منظورم "من" نوعي است، در روايات آمده است که هر که خود را شناخت خداي خود را شناخته است. اصولا" بررسي چنين مطلبي در سير وجودي يک انسان برطرف کننده کدام کاستي هاي او در مسير نيل به کمال (يعني همان خود شناسي که منجر به خداشناسي خواهد شد) مي تواند باشد؟
البته شما بسيار هوشيارانه موضوع را ديده و سوالتان به جا است ولي کلا" عرض بنده اين است که آيا بهتر نيست اصلا" توجه خود را معطوف موضوعات اينچنيني نکنيم؟
(سوء تفاهم نشود منظورم اين نيست که نبايد اين سوال را مطرح مي کرديد)
مثلا" من نگاه مي کردم در سرآغاز پروفايل خودتان روايتي نوشته ايد:
مؤمن خوش رویی اش در چهره و اندوهش در دل است ... پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلهی و سّلم)
ببينيد چقدر اين جمله مطلب در درون خود دارد که تماما" به درد انسان مي خورد، صبر، متانت، محبت، صلابت، استقامت
حالا حيف نيست آدم وقت خود را صرف پرداختن به موضوعاتي نمايد که هم شبهه ناک است و هم درست يا غلط بودنش دردي را دوا نمي کند؟!
مثلا" ارزش حضرت علي پيش ما به اين است که کوه را تبديل به طلا کند؟ يا به دلجويي ايتام توسط ايشان است؟
بله اگر کوه تبديل به طلا شود که چه خوب! ولي اون چيزي که درباره ارزشها است و به درد ما مي خورد، چيزهاي ديگري است
يک نکته هم بگويم، يک روايت است که من بسيار آن را دوست دارم و مي گويد (نقل به مضمون): هر روايتي که با عقل منافات داشته باشد قبول نکنيد!
البته نه به اين معني هر ناقص العقلي مثل بنده بگويد فلان چيز با عقل من جور در نمي آيد پس غلط است! نه، بلکه به اين معني که هر چه مي شنويد اول در آن تعقل کنيد! به مصداق آن آيه قرآن که به بعضي ها کنايه مي زند که (باز هم نقل به مضمون): هر چي از دين به آنها گفته مي شود به همان ظاهرش مي چسبند!
البته اين را هم بگويم که مطالب فوق فقط از يک ديدگاه است: يعني اينکه شما مي خواهيد خودتان اين موضوع برايتان روشن شود.
ولي اگر از ديدگاه يک مبلغ دين بخواهيد به موضوع نگاه کنيد اصلا" موضوع فرق مي کند،
مثلا" اينکه امامان ما معصوم بوده اند يا نه از ديدگاه شخصي که من بخواهم بدانم برايم اصلا" اهميت ندارد
از اين نظر اهميت ندارد که: مثلا" آيت الله بهجت (مثال عرض مي کنم) انسان وارسته و مومني بوده، و اينکه يک اشتباهي در جايي از وي سر زده باشد يا نه اصلا" از مقوله ذهني من خارج است.
يا مثلا" امام صادق را من با انبوه روايات برجسته اي که از ايشان نقل شده شناخته ام و بدين واسطه ايشان را دوست دارم و اصولا" اينکه مثلا" ايشان يک روز نماز صبحشان قضا شده يا نه چيزي نيست که براي من در راه شناخت دين اهميت داشته باشد.
ولي از لحاظ حفاظت از کيان دين، موضوع فرق مي کند، آنجا اين بحث مطرح مي شود که کساني مي گويند امامان معصوم نبوده اند، پس ممکن است در روايات خود هم اشتباهاتي داشته باشند و در نتيجه .... و در نتيجه ..... و همين طور به صورت موذيانه قصد سست کردن اصول اعتقادي مومنين را با مغلطه هايي زيرکانه داشته باشند، و البته عوام مردم ممکن است توانايي ذهني تشخيص اينچنين مغلطه هايي را نداشته باشند و گمراه شوند، در اين جا است که بايد با تمام قدرت موضوع مو شکافي شود و جوانب آن براي رفع شبهاتي که به واسطه آنها ممکن است مطرح گردد روشن شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقي: (1)اين را هم بگويم که يکي از آن منطق هاي قوي اين بود که: اصولا" خود "منطق" تا يک جايي کارايي دارد و از آن به بعد عالم شهود است. يعني چه؟ يعني اينکه مثلا" اگر به شما بگويند از لحاظ منطقي توضيح دهيد که چرا از بوي گل خوشتان مي آيد؟ اينجا ديگر هيچ منطقي پاسخگو نيست! نه اينکه لذت از بوي گل منطقي نباشد! ولي منطقش يک پله بالاتر از اين منطق کلامي است!
به قول مولوي: حرف و صوت و گفت را بر هم زنم - تا که بي اين هر سه با تو دم زنم

vampiree girl
18th July 2014, 12:10 PM
درباره ی طی الارض بایدبگم این کارتوانایی خاص و قدرت روحی بالا میخواد که افرادی که مورد توجه خاص ائمه قراربگیرن باعنایت اون ها میتونن طی الارض داشته باشن
همچنین افرادی مثل مرتاض های هندی باانجام اعمال خاص شیطانی و کثیف میتونن این توانایی روبه دست بیارن که البته بیشترش باکمک اجنه ی شیطانی انجام میشه بنابراین درحال حاضر و درجهان وجودداره
2-نمازهای انسان درصورتی بخشیده میشه که فرد از بی نمازی توبه کرده ،تمام تلاشش روکرده و تا جایی که میتونسته اداکرده حالا اون مقدار که عمرش نرسیده یانتونسته بخشیده میشه
3-بله احضارروح وجودداره و چه ازنظردینی چه اخلاقی کاردرستی نیست البته هرکس بایدبه مرجع خودش رجوع کنه ولی اکثرمراجع تقلید اتفاق نظر در درست نبودن این کاردارن چون روح بعدازاین که به دنیای خودش برگشت دوباره بایدمثل شب اول قبربازخواست بشه...

"VICTOR"
18th July 2014, 05:55 PM
سلام،
من به طور غير مستقيم مي خواهم جواب شما را بدهم!
به اين منظور قصه دين داري خودم را برايتان باز گو مي کنم:
من در دوراني رشد کردم که تمام عوامل محيطي باعث تقويت افکاري در ذهن من مي شد که همه آنها درباره انسان و چرايي وجود او بود.
منظورم از عوامل محيطي دقيقا" وقوع انقلاب اسلامي و وقوع هشت سال جنگ بود.
نکته مشترک در هر دو مورد فوق مرگ انسانها و از خود گذشتگي انسانها (مخصوصا" تا سرحد مرگ) بود که باعث مي شد کودکي (نوجواني و جواني) مثل من ترغيب شود که به اين فکر کند که از کجا و براي چه آمده است و به کجا خواهد رفت؟
من براي پاسخ پرسشهاي خود همه جا سرک کشيدم، ولي تمام پاسخها را در دين يافتم، از آنجايي که ذهني کاملا" منطق گرا داشتم تمام پاسخهايي که يافتم هم کاملا" بر طبق منطق بسيار استوار و قوي بود.(پاورقي1)
حتما" مي گوييد اينها چه ربطي به سوال شما دارد؟
صبر کنيد، نتيجه گيري خواهم کرد.
ادراکات من از دين دقيقا" بر حسب نيازهايي بود که اول در ذهن من ايجاد شده بود و بعد جوابش را در دين يافته بودم! بنابراين نه اجباري در کار بود و نه حفظ کردن مطلبي در کار بود و نه اين کار را بکن بري بهشت! نه فلان چيز ثواب دارد و نه .......
ديديد بعضي بچه ها غذا نمي خورند و هي مي خواهند بروند دنبال بازي و بعد مادر هي به زور بچه را مي نشاند و بهش آب مي دهد و غذا مي دهد و بهش مي گويد اينها را بخور تا ضعيف نشوي و .....و بچه هم با بي ميلي و اکراه آنها را مي خورد؟
قضيه من اينجوري نبود، من اول تشنه شده بودم و بعد آب را جستجو و پيدا کرده و خورده بودم، اول گرسنه شده بودم و بعد غذا را جستجو و پيدا کرده و خورده بودم، پس دقيقا" ارزش آب و غذا و دليل آب و غذا خوردن را در لحظه استفاده از آنها مي دانستم.
در حال حاضر هم دقيقا" دينداري را با يک همچين روشي محک مي زنم!
حالا مي رسيم به سوال شما! .........خوب ........ فکر مي کنيد يک آدمي با ديدگاه من چطور به اين موضوع نگاه مي کند؟
بله .... دقيقا" درست حدس زديد! ... اولين فکرم اين است که جواب به اين موضوع و يا بررسي اين موضوع پاسخگوي کدام نياز من است؟ آيا اصولا" نيازي هست؟
البته منظورم "من" نوعي است، در روايات آمده است که هر که خود را شناخت خداي خود را شناخته است. اصولا" بررسي چنين مطلبي در سير وجودي يک انسان برطرف کننده کدام کاستي هاي او در مسير نيل به کمال (يعني همان خود شناسي که منجر به خداشناسي خواهد شد) مي تواند باشد؟
البته شما بسيار هوشيارانه موضوع را ديده و سوالتان به جا است ولي کلا" عرض بنده اين است که آيا بهتر نيست اصلا" توجه خود را معطوف موضوعات اينچنيني نکنيم؟
(سوء تفاهم نشود منظورم اين نيست که نبايد اين سوال را مطرح مي کرديد)
مثلا" من نگاه مي کردم در سرآغاز پروفايل خودتان روايتي نوشته ايد:
مؤمن خوش رویی اش در چهره و اندوهش در دل است ... پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلهی و سّلم)
ببينيد چقدر اين جمله مطلب در درون خود دارد که تماما" به درد انسان مي خورد، صبر، متانت، محبت، صلابت، استقامت
حالا حيف نيست آدم وقت خود را صرف پرداختن به موضوعاتي نمايد که هم شبهه ناک است و هم درست يا غلط بودنش دردي را دوا نمي کند؟!
مثلا" ارزش حضرت علي پيش ما به اين است که کوه را تبديل به طلا کند؟ يا به دلجويي ايتام توسط ايشان است؟
بله اگر کوه تبديل به طلا شود که چه خوب! ولي اون چيزي که درباره ارزشها است و به درد ما مي خورد، چيزهاي ديگري است
يک نکته هم بگويم، يک روايت است که من بسيار آن را دوست دارم و مي گويد (نقل به مضمون): هر روايتي که با عقل منافات داشته باشد قبول نکنيد!
البته نه به اين معني هر ناقص العقلي مثل بنده بگويد فلان چيز با عقل من جور در نمي آيد پس غلط است! نه، بلکه به اين معني که هر چه مي شنويد اول در آن تعقل کنيد! به مصداق آن آيه قرآن که به بعضي ها کنايه مي زند که (باز هم نقل به مضمون): هر چي از دين به آنها گفته مي شود به همان ظاهرش مي چسبند!
البته اين را هم بگويم که مطالب فوق فقط از يک ديدگاه است: يعني اينکه شما مي خواهيد خودتان اين موضوع برايتان روشن شود.
ولي اگر از ديدگاه يک مبلغ دين بخواهيد به موضوع نگاه کنيد اصلا" موضوع فرق مي کند،
مثلا" اينکه امامان ما معصوم بوده اند يا نه از ديدگاه شخصي که من بخواهم بدانم برايم اصلا" اهميت ندارد
از اين نظر اهميت ندارد که: مثلا" آيت الله بهجت (مثال عرض مي کنم) انسان وارسته و مومني بوده، و اينکه يک اشتباهي در جايي از وي سر زده باشد يا نه اصلا" از مقوله ذهني من خارج است.
يا مثلا" امام صادق را من با انبوه روايات برجسته اي که از ايشان نقل شده شناخته ام و بدين واسطه ايشان را دوست دارم و اصولا" اينکه مثلا" ايشان يک روز نماز صبحشان قضا شده يا نه چيزي نيست که براي من در راه شناخت دين اهميت داشته باشد.
ولي از لحاظ حفاظت از کيان دين، موضوع فرق مي کند، آنجا اين بحث مطرح مي شود که کساني مي گويند امامان معصوم نبوده اند، پس ممکن است در روايات خود هم اشتباهاتي داشته باشند و در نتيجه .... و در نتيجه ..... و همين طور به صورت موذيانه قصد سست کردن اصول اعتقادي مومنين را با مغلطه هايي زيرکانه داشته باشند، و البته عوام مردم ممکن است توانايي ذهني تشخيص اينچنين مغلطه هايي را نداشته باشند و گمراه شوند، در اين جا است که بايد با تمام قدرت موضوع مو شکافي شود و جوانب آن براي رفع شبهاتي که به واسطه آنها ممکن است مطرح گردد روشن شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقي: (1)اين را هم بگويم که يکي از آن منطق هاي قوي اين بود که: اصولا" خود "منطق" تا يک جايي کارايي دارد و از آن به بعد عالم شهود است. يعني چه؟ يعني اينکه مثلا" اگر به شما بگويند از لحاظ منطقي توضيح دهيد که چرا از بوي گل خوشتان مي آيد؟ اينجا ديگر هيچ منطقي پاسخگو نيست! نه اينکه لذت از بوي گل منطقي نباشد! ولي منطقش يک پله بالاتر از اين منطق کلامي است!
به قول مولوي: حرف و صوت و گفت را بر هم زنم - تا که بي اين هر سه با تو دم زنم

سلام و سلامتی خدمت شما آقای پارسا

طاعات و عباداتتون مقبول پیشګاه الله

بسیار سپاسګزارم از وقتی که صرف کردید و پاسخی جامع از منظر کاربرد دادید ... [golrooz]

تمام صحبت شما صحت داره و خودم هم قبول دارم که وقتی چیزی به کار نمیاد ، پیګیرش نشد و اون چیز که با عقل جور در نمیاد رو رها کرد ولیکن این سؤال رو به این منظور پرسیدم که در نرم افزارهای تفسیر قرآن یکی از منابعی که استفاده شده همین کتاب هست و از اون جایی که معقول هم نیست یه جور تبلیغ منفی محسوب میشه ، جهت رفع شبهه ی خودم بود ، داستان های مختلفی از این کتاب رو در تفسیر روایت کردن که همونطور که ګفتم اصلاً با عقل جور در نمیاد ... صحبت شما هم در جای خود قبول دارم [cheshmak]




درباره ی طی الارض بایدبگم این کارتوانایی خاص و قدرت روحی بالا میخواد که افرادی که مورد توجه خاص ائمه قراربگیرن باعنایت اون ها میتونن طی الارض داشته باشن
همچنین افرادی مثل مرتاض های هندی باانجام اعمال خاص شیطانی و کثیف میتونن این توانایی روبه دست بیارن که البته بیشترش باکمک اجنه ی شیطانی انجام میشه بنابراین درحال حاضر و درجهان وجودداره
2-نمازهای انسان درصورتی بخشیده میشه که فرد از بی نمازی توبه کرده ،تمام تلاشش روکرده و تا جایی که میتونسته اداکرده حالا اون مقدار که عمرش نرسیده یانتونسته بخشیده میشه
3-بله احضارروح وجودداره و چه ازنظردینی چه اخلاقی کاردرستی نیست البته هرکس بایدبه مرجع خودش رجوع کنه ولی اکثرمراجع تقلید اتفاق نظر در درست نبودن این کاردارن چون روح بعدازاین که به دنیای خودش برگشت دوباره بایدمثل شب اول قبربازخواست بشه...

سلام

طاعات و عباداتتون مقبول درګاه باری تعالی ...
بسیار سپاسګزارم از وقتی که ګذاشتید و پاسخګوی بنده بودید ، لطف کردید ، متشکرم ... [golrooz]

"VICTOR"
14th August 2014, 12:31 PM
[bihes]

---

سؤال بعدی اینجانب :

تا به اکنون هابیل و قابیل نبش قبر شدن ؟ می خوام بدونم چون قبرشون 7 متره میګن 7 متر بودن یا نه استخون هاشون رو دیدن ؟ [tafakor] و اینکه دقیقاً چند سال پیش زندګی می کردن ؟ اصلاً قبر ایشون از قدیم شناخته شده بوده یا با کنکاش به این نتیجه رسیدن ؟
از اون طرف دیګه حضرت سلیمان چه سالی زندګی می کردن ؟
یه مورد دیګه اصلاً چرا نبش قبر ایراد داره ؟ خب بذارن حقایق کشف بشه البته با یه سری قوانین و خطوط قرمز ... نمی دونم ولی حس می کنم برای روشن شدن خیلی از مسائل این نبش قبر کمک می کنه ... [nadidan]

"VICTOR"
6th September 2014, 07:16 PM
سلام
عید همګی خوش یمن و با برکت فراوان در پناه الله [golrooz]

---

سؤال بعدی ، کماکان کسی پاسخ نده ، راحت باشین اصن ، والا [nishkhand]

فلسفه ی مولودی چیه دقیقاً؟
این نحوه ی برګزاریش ایراد نداره به نظرتون؟
اصلاً زشت نیست در برخی (اکثر) این مراسم نام بزرګان (ائمه و ...) رو با آهنګ و دست و هلهله http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%2816%29.gif و ... همراه می کنن [sar dard] بی احترامی نیست؟
شکلات میریزن؟؟؟! چه آقایون چه خانما چه سایرین [khanderiz]
خب دیګه کلاً شما توضیح بفرمایین هر آنچه به این جریان مربوط هست ... [golrooz]

"VICTOR"
7th September 2014, 02:16 PM
[sootzadan]

سؤال بعدی اینجانب :

میګن شیعه ی 8 امامی نداریم درسته؟ ولی شیعه ی زیر 8 امامی + 12 امامی داریم، بله؟
خب حالا من شنیدم که فضیلت زیارت امام رضا (علیه السّلام) به این خاطر بسیار والاست که اتصال بین شیعه ی 7 امامی و 12 امامی شده ، یعنی یه جورایی نمی تونم منظورم رو برسونم [nadidan]، چنانچه متوجه شدید توضیحات رو بفرمایید ، ممنون ... [golrooz]

kamanabroo
7th September 2014, 06:38 PM
[bihes]

---

سؤال بعدی اینجانب :

تا به اکنون هابیل و قابیل نبش قبر شدن ؟ می خوام بدونم چون قبرشون 7 متره میګن 7 متر بودن یا نه استخون هاشون رو دیدن ؟ [tafakor] و اینکه دقیقاً چند سال پیش زندګی می کردن ؟ اصلاً قبر ایشون از قدیم شناخته شده بوده یا با کنکاش به این نتیجه رسیدن ؟




سلام

اینکه تا حالا نبش قبر شدن یا نه معلوم نیست باید از مستندات مربوط به مقبره اونها این امر رو فهمید. همچنین اینکه از چه سالی قبر رو کشف کردن یا چجوری و چه گذشته بر این قبر تا الان.. همه رو باید از منابع معتبر روایی و تاریخی که در این زمینه هست جستجو کرد که مسلما حرف و نقل های جالبی هم دارند.

اینکه قبر هفت متر است دلیلی بر هفت متر بودن خود داداش هابیل ما نیست [cheshmak]. و اثباتش نیاز به کارشناسی باستانی داره که مشخص بشه طبق دلایل باستان شناسی و .. حدودا اندازه قد انسان در اون زمانها چقدر می تونسته باشه.

البته چند تا اسکلت حدود ده متری در شبه جزیره عربستان پیدا شد که عکس هوایی هم ازش گرفتن و یا در اعماق دریا.. همه اینها به نوعی می تونه (بصورت احتمالی ) مشخص کنه که انسان های گذشته از نظر قد و اندازه از انسان های کنونی بزرگتر بودن اما اینکه چقدر ... باید کارشناسی بشه.




[bihes]

از اون طرف دیګه حضرت سلیمان چه سالی زندګی می کردن ؟


این تحقیق رو از اینجا (http://www.soalcity.ir/node/1687)نقل می کنم همونطور که خودش هم گفته بصورت قطع نمیشه گفت اما حدودی میشه یه محاسباتی انجام داد:


درباره این مطالب نمی توان اظهار نظر قطعی کرد و باید توجه داشت که مطالب به شکل ظنی در تواریخ بیان شده است. توصیفی که درباره عصر حجر شده است، آن را به ۵۰۰ هزار سال قبل ارتباط می دهد.[۱] (http://soalcity.ir/node/1687#P1)
و از سویی نیز طبق ادعای بعضی از تواریخ حضور حضرت آدم (ع) به حدود ۷ هزار سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد.
چون بنابر شواهد علمی از جمله اکتشافات پروفسور وولی طوفان نوح در حدود ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است. که طوفان نوح در ۹۵۰ سالگی حضرت نوح (ع) به وقوع پیوست و نیز بین نوح و آدم (ع) ۱۵۰۰ سال فاصله بوده است و حضرت آدم (ع) ۹۳۶ سال عمر کرده است. با محاسبه ارقام فوق خلقت آدم(ع) در ۶۵۸۶ سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است.

(عمر آدم) ۹۳۶+ (تا تولد نوح) ۱۵۰۰+ (تا وقوع طوفان) ۹۵۰+ (تا میلاد مسیح) ۳۲۰۰ = ۶۵۸۶
این تاریخ در تورات آمده و با بعضی محاسبات عقلی نیز متناسب است.[۲] (http://soalcity.ir/node/1687#P2)

پس اگر اطلاعات فوق درباره تاریخ عصر حجر و تاریخ زندگی آدم را صحیح بدانیم، عصر حجر بسیار پیش تر از حضرت آدم (ع) بوده است. با این حساب باید بگوییم که آثار کشف شده از عصر حجر، برای نسل های قبلی انسان ها بوده و آن ها از فرزندان آدم نبوده اند. چون بنابر برخی از روایات، خداوند قبل از خلقت انسان، موجوداتی با شعور كه خدا را می‏پرستیده ‏اند، خلق نموده و پس از قیامت نیز موجوداتی را خواهد آفرید و خلقت خداوند منحصر به خلق انسان نیست.
بنابر برخی از روایات، خداوند موجوداتی شبیه به انسان به نام « نسناس» را خلق كرده بود كه قبل از خلقت انسان از بین رفتند.[۳] (http://soalcity.ir/node/1687#P3) بر اساس آیات قرآن و روایات بی‏شمار، خلقت آدم و حوا(اولیّن انسان‏ها) به طور مستقل بوده و تكامل یافته «نسناس» نبوده است و نسناس به طور مسلّم قبل از حضور آدم و حوّا، بر روی زمین از بین رفته بوده ‏اند.

در كتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷ از امام صادق(ع) روایتی آورده كه در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.»

مرحوم صدوق در كتاب خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴ از امام باقر(ع) روایت كرده كه فرمود: «خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده ‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...»[۴] (http://soalcity.ir/node/1687#P4)

[۱] (http://soalcity.ir/node/1687#N1). دائره المعارف، عبدالحسین سعیدیان. ج۲. ص ۱۴۰۱.
[۲] (http://soalcity.ir/node/1687#N2). مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج‏۴، ص: ۲۲۱.
[۳] (http://soalcity.ir/node/1687#N3). بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۰۳
[۴] (http://soalcity.ir/node/1687#N4). ترجمه تفسیرالمیزان، ج ۴، ص ۲۲۱ -۲۳۱







یه مورد دیګه اصلاً چرا نبش قبر ایراد داره ؟ خب بذارن حقایق کشف بشه البته با یه سری قوانین و خطوط قرمز ... نمی دونم ولی حس می کنم برای روشن شدن خیلی از مسائل این نبش قبر کمک می کنه ... [nadidan]


اینکه چرا نبش قبر ایراد داره خوب عرفا یه جور هتک حرمت به جسد و مرحوم به حساب میاد. چون جسد وقتی احترامش محفوظه که کسی اون رو نبینه مخصوصا وقتی داره از حالت طبیعی خودش خارج میشه.. این هم یه ارزش ذاتی برای انسان هاست و مختص به اسلام هم نیست و هر کیش و آئینی به نحوی جسد رو سعی می کردند به شکلی که هست در انظار قرار ندهند و اجازه دست رسی به اون هم ندهندو از گذشته دور می خواستند که جسد خودشون رو به نوعی مخفی کنند و این رو یک شانیت بزرگی می دانستند مخصوصا که برای این جسد مقبره و سازه ای هم ایجاد می کردند.

و اینکه اگر نبش قبر ایراد نداشت خیلی ها سوء استفاده می کردند و به مرده های همدیگر تعرض می کردند و خیلی از مسائلی که اگر کمی بهش بیشتر فکر کنیم به حکمتش پی می بریم.

نبش قبر در اسلام مطلقا حرام نیست . بلکه بعضی وقت ها بخاطر روشن شدن برخی مسائل حیاتی اجازه داده میشه . مثل وقتی که بحث آبرو.. جان و .. در میان باشه.

kamanabroo
7th September 2014, 06:45 PM
سلام
عید همګی خوش یمن و با برکت فراوان در پناه الله [golrooz]

---

سؤال بعدی ، کماکان کسی پاسخ نده ، راحت باشین اصن ، والا [nishkhand]

فلسفه ی مولودی چیه دقیقاً؟
این نحوه ی برګزاریش ایراد نداره به نظرتون؟
اصلاً زشت نیست در برخی (اکثر) این مراسم نام بزرګان (ائمه و ...) رو با آهنګ و دست و هلهله http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%2816%29.gif و ... همراه می کنن [sar dard] بی احترامی نیست؟
شکلات میریزن؟؟؟! چه آقایون چه خانما چه سایرین [khanderiz]
خب دیګه کلاً شما توضیح بفرمایین هر آنچه به این جریان مربوط هست ... [golrooz]


سلام
عید شما هم مبارک
سلام ما رو به حضرت امام رضا علیه السلام برسونید..


اینکه آیا مولودی گرفتن درسته یا نه و فلسفه اش چیه اول باید بگم همونطور که ما جشن تولد برای بچه ها مون می گیریم و نه تنها بچه ها که برای بزرگترها , این یک احساس شادی از وقوع یک اتفاق خوش یمن هست.

اما در روایات یکی از علائم شیعه این بیان شده که در شادی اهل بیت (ع) شاد و در غم اهل بیت (ع) غمگین هستند. و این یک نوع ادای احترام به حساب میاد

بله این رو قبول دارم که گاهی در مجالس جشن میلاد و عزاداری حرکاتی میشه که در شأن اهل بیت علیهم السلام نیست. و مقام معظم رهبری حفظه الله و مراجع عظام دیگر نیز به مداحان و دست اندرکاران این مجالس بارها نکات مهم و کلیدی رو تذکر دادند که شعر.. جلسه.. مکان ... سبک... حرکات و ... همه چیز باید در شأن اهل بیت علیهم السلام باشه.

kamanabroo
7th September 2014, 07:04 PM
[sootzadan]

سؤال بعدی اینجانب :

میګن شیعه ی 8 امامی نداریم درسته؟ ولی شیعه ی زیر 8 امامی + 12 امامی داریم، بله؟


بله شیعه 7 امامی و 9 امامی داریم.

علتش به اختصار:
بعد از امام صادق علیه السلام امام ششم شیعیان , مردم شش گروه شدند:

برخی قائل به امامت فرزندش اسماعیل شدند و بعد از اسماعیل دیگر قائل به امامت امامی نشدند. (هفت امامی) علتش هم این بود که قائل به یک خرافه شده بودند که امامت در عدد هفت متوقف خواهد شد و در تمام امور قائل به موضوعیت داشتن هفت بودند و تمام دنیای خود را با عدد هفت می سنجیدند و سعی بر تطبیق داشتند این در حالی بود که تصریح ائمه اطهار(ع) و پیامبر گرامی اسلام (ص) بارها و بارها بر عدد دوازده تاکید کرده بودند.

برخی هم علاوه بر اسماعیل فرزندش محمد را هم امام می دانستند و بعد از او هم امام رضا علیه السلام و متوقف شدند.

و فرقه های دیگر که توضیح کاملش رو اینجا بخونید
(http://porseman.org/q/show.aspx?id=115662)



خب حالا من شنیدم که فضیلت زیارت امام رضا (علیه السّلام) به این خاطر بسیار والاست که اتصال بین شیعه ی 7 امامی و 12 امامی شده ، یعنی یه جورایی نمی تونم منظورم رو برسونم [nadidan]، چنانچه متوجه شدید توضیحات رو بفرمایید ، ممنون ... [golrooz]


این مطلب رو من نشنیدم و اطلاعاتی در این زمینه ندارم اما علت فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام در روایات شهادت غریبانه و در غربت دفن شدن حضرت است.



شاه عبدالعظيم حسنی فرمود: به حضرت جواد عليه السلام عرض كردم كه به زيارت قبر حضرت سيدالشهدا عليه السلام مشرف شوم يا به زيارت پدرتان .
فرمود: اندكى درنك كن ؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى كه اشكهايش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و ...
سپس فرمود: زائران امام حسين عليه السلام بسيارند؛ اما زائران پدرم كمند.
در روايت ديگر فرمود: زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام را همه مردم زيارت مى كنند؛ اما پدرم را، جز خواص شيعه زيارت نمى كنند.( 118) (http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamreza/veladat/86/Ziarat/footnt01.htm#link118)
زيرا هر فرقه اى از شيعه ، امام حسين عليه السلام را از جهات مختلفى از قبيل ، شهادت آن حضرت ، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهراعليهاالسلام بودن محترم مى شمارند و فرق ديگر شيعه ، از قبيل : كیسانيه ، زيديه ، اسماعيليه و واقفيه و...امامت حضرت سيدالشهدا عليه السلام را پذيرفته اند؛ اما در اين ميان ، حضرت رضا عليه السلام داراى ويژگى خاصى است كه اغلب انشعابات تشيع ، قبل از ايشان بوده و باقيمانده از فرق مختلف همين خواص شيعه هستند كه به ولايت حضرت رضا عليه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقيه كمتر است ؛ لذا در روايات عارفا بحقه قيد شده يعنى ايشان را امام واجب الاطاعه بداند.



حمزة بن حمران از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: هر كه نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش ، زيارت كند اجر هفتاد شهيد از شهدايى كه در كنار رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيكار كرده اند، به او داده مى شود.
عرض كردم ، فدايت شوم .
عرفان به حقش چگونه است ؟ فرمود:
يعلم انه امام مفترض الطاعته ، غريب ، شهيد
بداند كه او امام واجب الاطاعه و غريب و شهيد است


اباصلت هروى روایت می کند از حضرت رضا عليه السلام كه فرمود: به خدا قسم هيچ يك از ما خانواده نيست ؛ مگر اينكه كشته شود يا شهيد مى گردد.
پرسيدم : آقا! شما را چه كسى مى كشد؟ فرمود:
شرورترين خلق خدا به وسيله سم در زمانم ؛ سپس مرا در ديار غربت دفن مى كنند.
الا فمن زارنى فى غربتى كتب الله له اجر ماءته الف شهيد و ماءته الف صديق و ماءته الف حاج معتمر ( 125) (http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamreza/veladat/86/Ziarat/footnt01.htm#link125) و ماءته الف مجاهد و حشر فى زمرتنا و جعل فى الدرجات من الجنة رفيقنا.
بدان كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند خداوند ثواب صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حاجى و عمره گزار و صد هزار مجاهد مى دهد و با ما محشور مى شود و در درجات عالى بهشت رفيق ماست .

علي پارسا
12th September 2014, 12:02 AM
سلام
سؤال بعدی ، کماکان کسی پاسخ نده ، راحت باشین اصن ، والا [nishkhand]
فلسفه ی مولودی چیه دقیقاً؟
این نحوه ی برګزاریش ایراد نداره به نظرتون؟
اصلاً زشت نیست در برخی (اکثر) این مراسم نام بزرګان (ائمه و ...) رو با آهنګ و دست و هلهله http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%2816%29.gif و ... همراه می کنن [sar dard] بی احترامی نیست؟
شکلات میریزن؟؟؟! چه آقایون چه خانما چه سایرین [khanderiz]
خب دیګه کلاً شما توضیح بفرمایین هر آنچه به این جریان مربوط هست ... [golrooz]

البته شما در مورد مولودي فرموده ايد، ولي من به صورت کلي تر چند خط نوشته ام که تقديم مي کنم:

"'گرگها در لباس شيعه، يا جاهليت ديني؟"
هيچ توجه کرده ايد که جديدا" تمام تبليغات ديني معطوف به پوسته اي نازک شده که تمام آن را مسائل غير اصلي فرا گرفته!
مداحي با صداي خشن و .... که فکر مي کني با يک لات سر چهار راه طرف هستي
که البته قيافه مداحان اينچنيني هم کمابيش با صدايشان همخوان است.
آهنگ مداحي با ريتمي بر گرفته از ديسکو ..... حُس .... حُس ..... (استغفرالله)
تشويق جامعه به سمت و سوي دعاي صرف، صلوات .... بدون تفکر
يا ذکر ده هزار يا علي در شب تولد ايشان، يا پرداختن به موضوعاتي از قبيل معجزه شکافته شدن خانه کعبه برای ولادت حضرت امیرالمومنین
سوق دادن دين به موضوعاتي از قبيل انتظار ظهور و شکسته شدن پهلوي حضرت فاطمه (س)، گويي هدف خداوند از فرستادن پيامبران اين چيزها بوده است.
ايجاد تجمعاتي از قبيل تجمع شيرخوارگان به ياد حضرت علي اصغر.
کم مانده است بگويند: قال علي اصغر (ع) .........
و ..... و ..... و .....
اين افراد براي دفاع از طرز تفکرشان از قايم شدن پشت دين هم استفاده مي کنن، يعني هر که اعتراض کند، بندش مي کنند به اينکه: چي؟ گفتي صلوات بد است؟ گفتي راجع به شکسته شدن پهلوي حضرت زهرا صحبت نکنيم؟ آي هوار ملت ..... بياييد ببينيد اين چه مي گه!
به اميد خدا با روشنگري اين مسجد ضرار را همچين بر ملا کنيم که .....انشا الله

يکي از دوستان مي گفت:
من از بچگي فقط يک مسلمان زاده بودم!
بعد همين که شروع به رشد کردم پرسشهايي در ذهنم مي آمد، از کجا آمده ام، به کجا خواهم رفت، هدف از زندگي چيست؟ آيا خدايي هست؟ وقتي دنبال پرسش سوالهايم رفتم همه را در دين پيدا کردم.
متن قرآن و نيز مخصوصا" انبوه روايات روشنگر امام جعفر صادق واقعا" پر معنا و راه گشا بود، حالا مي فهميدم چرا مذهب شيعه را مذهب جعفري مي گويند. و همچنين خطبه هاي وزين و سنگين امام علي، دين در اصل دستور زندگي بود! آموزش انسانيت، اخلاق، رستن از منيت ها و .....
بعد مسلمان واقعي شدم.

ولي آيا اين چيزهايي که امروزه بر پيشاني تبليغ از دين ديده مي شود کداميک بيانگر هدف اصلي از دين است؟ کداميک پاسخگوي ميليونها مسلمان زاده اي است که به طور فطري دنبال سوالاتي هستند در مورد وجود خود؟
که البته اگر کوشش خود را براي پاسخ دادن به سوالات آنها به کار بريم به جاي ميليونها مسلمان زاده، ميليونها مسلمان واقعي خواهيم داشت.
و يک سوال مهمتر: کداميک از اين حرکات علاوه بر اينکه کمکي براي شناخت و پياده کردن دين نيست، مستمسکي هم براي اختلاف افکني دشمنان بين مسلمانان است؟
سوء تفاهم نشود، همه ادعيه و مراسم خوبند ولي .... چطور بگويم! .....بگذاريد يک مثال بزنم:
يک جراح براي اقدام به عمل جراحي بايد دستهاي خود را ضد عفوني کرده و لوازمش را استريل کند و همه اينها لازم است وگرنه ممکن است مريض بميرد. ولي ما داريم فقط به مردم مي گوييم دستهايتان را شسته و لوازم را استريل کنيد، ولي خود عمل جراحي را که اصل است به آنها ياد نمي دهيم.
گويي کسي صداي امام راحل در سال 42 را دوباره در گوشم زمزمه مي کند:
"اي علماي اسلام من اعلام خطر مي کنم"
شاهد گفته هايم لينک زير است:
http://www.aparat.com/v/Fz5hl
چند روز پيش ديدم يکي اينها را مسخره کرده، واقعا" لذت بردم و از ته دل خنديدم، اين هم لينک دومي:
http://www.aparat.com/v/HIYWg
يادش به خير مداحي هاي حاج صادق آهنگران:
http://www.aparat.com/v/jH6XK
سوي ديار عاشقان / رو به خدا مي رويم
بهر ولاي عشق او / به کربلا مي رويم
فرشته خو گشته و / ز قيدها رسته ايم
به لطف بي کران حق / هميشه دلبسته ايم
ز ما و من گسسته و / به دوست پيوسته ايم
وصيتي کرده به من شهيد همسنگرم / که من شهيد اگر شدم بگو تو با مادرم
طلب نمايد از خدا سلامت رهبرم .......
و صبح بسياري از سينه زنان در مراسم شهيد شده بودند............... الله اکبر تو خوش نيست با سر تو - اين سر چو گشت قربان الله اکبر آمد.
.
.
.
چرا تبليغات خوب نکنيم؟ مثلا" در ماه رمضان جديدا" مجالس بزرگ خواندن روزي يک جزو قرآن برگزار مي شود و از تلويزيون هم پخش مي شود، هرچه بيشتر آيات را بشنويم ملکه وجودمان شده و از معاني آن در زندگي روزمره استفاده مي کنيم، يا ديده ام در جاهاي مختلف در خيابان تابلوهايي درست کرده و بر روي ديوار زده اند که يک آيه يا قسمتي از يک آيه قرآن را رويش نوشته اند. وقتي مردم رد مي شوند مانند تذکر و تلنگري به چشمشان مي خورد.
ولي اين حرفها کمتر خريدار دارد!!!!!!!! اي پادشه خوبان .... داد از غم تنهايي .... دل بي تو به جان آمد ..... وقت است که باز آيي......[golrooz]

نو آور
12th September 2014, 12:29 AM
بعضیها «طی الارض» را؛ در ردیف خرافات چسبیده به مذهب، اباطیل، خضعبلات، ژاژ خائی، مهمل بافی و بافتن چرندیات به منظور تولید گلیم ارزیابی می کنند. آنها از معتقدان به وجود چنین پدیده ای، فقط برای وقوع یک مورد، اثبات مستدل و غیر قابل انکار می خواهند.[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد