farhad_jomand
9th November 2013, 06:14 PM
به نام خداونـد قـــوری و قنـد
آرمین سنقری
به نام خداوند قوری و قند
خداوند قهوه و فال چرند
خداوند چایی پررنگ و تلخ
خداوند كرمان و تهران و بلخ
خداوند ماه و خداوند مهر
خداوند insoploted سپهر
خداوند آنتن دهی موبایل
خداوند فولدر، خداوند فایل
خداوند بله سر ازدواج
خداوند گشنیز و بی بی و خاج
خداوند مؤمن زمان نماز
خداوند بنده به وقت نیاز
خداوند داغی و گرمای صیف
خداوند این شادی و شور و كیف
خداوند آف لاین و دی سی و لینك
خداوند فرمان و رادان و رینك
خداوند جوجه، خدای كباب
خداوند خرما و تنگ شراب
خداوند ایهام و ایجاز و متن
خداوند رگهای میترال و بطن
خداوند طاعون و سیل و وبا
خداوند صبح و نسیم صبا
خداوند خرج و خداوند دخل
خداوند شط و درختان نخل
خدای سلامت، خدای مرض
خداوند باسلوق و كشمیش و گز
خداوند سرخی ماهی حوض
خداوند زردی، سیاهی موز
خداوند پیكان و بنز و ژیان
خداوند آن دلبر خوش میان
خداوند جیمز كوك، كریستف كلمب
خداوند بینی و انگشت، دمب
خداوند ماه و خداوند هور
كه كرده مرا خلقت از راه دور
خداوند این و خداوند آن
خداوند واقف به چرخ زمان
به قدری كه دارم اطاله كلام
شدم سوی الفاظ و عرض سلام
سخن رشته از دست بنده ربود
فراموش كردم كه مشكل چه بود
برای خداوند طوطی و غاز
چرا من سرودم سرودی دراز؟
رسیدم ته شعر و شد ماستمال
از آن به كه باشد به شعرم ملال
زملت گرفتیم سوتی همی
دچارش شدیم آخرم یه كمی
«چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین، گهی زین به پشت»
در پرده ی سوز و ساز هم می خندیم *** با داغ درون گداز هم می خندیم
چون لاله ی نوشکفته ای در باران *** از گریه پُریم و باز هم می خندیم
آرمین سنقری
به نام خداوند قوری و قند
خداوند قهوه و فال چرند
خداوند چایی پررنگ و تلخ
خداوند كرمان و تهران و بلخ
خداوند ماه و خداوند مهر
خداوند insoploted سپهر
خداوند آنتن دهی موبایل
خداوند فولدر، خداوند فایل
خداوند بله سر ازدواج
خداوند گشنیز و بی بی و خاج
خداوند مؤمن زمان نماز
خداوند بنده به وقت نیاز
خداوند داغی و گرمای صیف
خداوند این شادی و شور و كیف
خداوند آف لاین و دی سی و لینك
خداوند فرمان و رادان و رینك
خداوند جوجه، خدای كباب
خداوند خرما و تنگ شراب
خداوند ایهام و ایجاز و متن
خداوند رگهای میترال و بطن
خداوند طاعون و سیل و وبا
خداوند صبح و نسیم صبا
خداوند خرج و خداوند دخل
خداوند شط و درختان نخل
خدای سلامت، خدای مرض
خداوند باسلوق و كشمیش و گز
خداوند سرخی ماهی حوض
خداوند زردی، سیاهی موز
خداوند پیكان و بنز و ژیان
خداوند آن دلبر خوش میان
خداوند جیمز كوك، كریستف كلمب
خداوند بینی و انگشت، دمب
خداوند ماه و خداوند هور
كه كرده مرا خلقت از راه دور
خداوند این و خداوند آن
خداوند واقف به چرخ زمان
به قدری كه دارم اطاله كلام
شدم سوی الفاظ و عرض سلام
سخن رشته از دست بنده ربود
فراموش كردم كه مشكل چه بود
برای خداوند طوطی و غاز
چرا من سرودم سرودی دراز؟
رسیدم ته شعر و شد ماستمال
از آن به كه باشد به شعرم ملال
زملت گرفتیم سوتی همی
دچارش شدیم آخرم یه كمی
«چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین، گهی زین به پشت»
در پرده ی سوز و ساز هم می خندیم *** با داغ درون گداز هم می خندیم
چون لاله ی نوشکفته ای در باران *** از گریه پُریم و باز هم می خندیم