PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ارتباط تنگاتنگ حكومت امام زمان (عج) با قيام جد بزرگوارشان امام حسين(ع)



طلیعه طلا
7th November 2013, 11:23 AM
كاروان عاشورا قدم به قدم تا پاي جان پيش مي رود. كوفه در انتظار تبلور ديگري است. منتظران امام حسين(ع) دست به قلم مانده اند و با نامه هاي پي در پي امام را فرا مي خوانند.
همه جا بوي انتظار را مي دهد و متن نامه ها حكايت از شيفتگي و چشم به راهي دارند.

به راستي چه شد بر مردم كوفه كه قلم بر دست گرفتند و در مقام عمل پا پس نهادند. مگر امام حسين(ع) بي وفايي كوفيان را از زبان پدر بزرگوارشان امام علي(ع) نشنيده بودند؟ مگر حكايتهايي كه بر علي گذشته بود نقل به نقل بر سلاله پيامبر باز گو نشده بود؟ چه شد كه حسين(ع) راه كوفه را در پيش گرفت؟ مگر نه اينكه در روايات از پيامبر نحوه شهادت و محل شهادتش را بارها شنيده بود؟ چه شد كه امام جان خود و فرزندان خويش را بر كف گرفته و رهسپار كوفه مي شوند.

موقعيت نظامي و استراتژيك شهر كوفه

بايد گفت موقعيت نظامي و استراتژيك شهر كوفه يكي از دلايلي بود كه امام آن را در نظر گرفت تا بتواند پيام خويش را به گوش جهانيان برساند و اشتياق بيش از حد كوفيان عزم امام را دو چندان كرد تا پايه هاي امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از شريعت پيامبر را در شهري مانند كوفه بر پا نمايند. و لذا امام(ع) به كوفه پاي نهاد تا ضمن تحقق آرمانهايش به همه منتظران بفهماند كه منتظر بودن فقط به زبان نيست و آنچه منتظر را شكوفا مي كند عمل اوست.

و انگار اين انتظار پوشالي و نخ نماي مردم كوفه مي خواهد رخ نمايد تا به ما منتظران حكومت امام مهدي(عج) نجواي انتظار واقعي را گوشزد كند.

امام حسين(ع)حركت انتظاري خويش را از مكه آغاز نمود و چه شد كه در يك حج نيمه كاره كاروان را به سمت كوفه هدايت كرد؟ آيا اين خود تناسبي با حركت جهاني امام مهدي ندارد كه در احاديث بيان شده است كه وجود نازنين امام مهدي(عج) پس از رسيدن به سپاه كافر سفياني به مكه شهر پيامبر را مانند جد بزرگوارشان حسين، ترك نموده و به سوي مقر حكومت خود در كوفه رهسپار مي شوند؟


آيا همه اين واقعيات، تصادفي است كه امام حسين(ع) و امام مهدي(عج)هر دو حكومت خويش را در جهت حفظ منافع اسلام از مكه آغاز مي كنند و پس از به نيمه رساندن حج به دليل موقعيت سياسي و بر پايي حكومت عدل رهسپار كوفه مي شوند؟ مگر نه اينكه اگر امام حسين(ع) نهضت عاشورا را شكل نمي داد اين حكومت اسلام از همان ابتدا در نطفه خفه مي شد و امروز ديگر اثري از آن نبود؟ امام حسين(ع)با تمام قوا از خانه و كاشانه و زن و فرزند خود مي گذرد تا پايه هاي حكومت محكم تر از گذشته در كوفه جان بگيرد و رد خون اين پرچم انتظار را به دستان مبارك مهدي فاطمه دهد.


بدون شك بين اين دو قيام ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و يكي مكمل ديگري است.


وقتي به روايات اسلامي مراجعه مي كنيم مي بينيم مركز حكومت امام مهدي(عج)نيز شهر كوفه بيان شده است آيا واقعاً اين تصادفي است كه هر دوي اين حكومتها در بر پايي عدل از يك مكان شروع مي كنند؟ چرا بارها و بارها به شهر حكومت جهاني اشاره شده است؟


آيا به جز اين است كه اين كوفيان كوته فكر بي وفا روزي ديگر بايد با هم شوند و دستان بيعت خويش را در دستان امام مهدي(عج)گذارند و جبران مافات گذشته و نداي حمايت از اهل بيت را به گوش جهان برسانند؟
مگر اين طور نيست كه تا اسم كوفه مي آيد انگار خاك مرده ايي بر اين سرزمين پاشيده اند و نفرين اهل بيت در ذره ذره خاك اين سرزمين به چشم مي خورد؟


چه موقع اين كوفيان كور دل بيدار مي شوند؟ شايد دليل اصلي اينكه حكومت حضرت مهدي(عج)در كوفه بر پا مي شود چيزي جز رحمت باري تعالي نباشد تا جاي جبراني به اهل اين شهر دهند و گذشته نياكان خويش را جبران نمايند.
در مجموع احاديث منقول از پيامبر بارها تأكيد بر آن شده است كه منجي عالم بشريت از نسل امام حسين(ع) است.


از جمله رواياتي كه در روزهاي آخر عمر مبارك پيامبر بيان شده اين بود كه دست بر شانه امام حسين(ع) گذاشته و خطاب به دختر بزرگوارشان فرمودند:
مهدي اين امت از نسل من است دنيا به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه مردي از اولاد حسين قيام كرده و جهان را با عدل و داد پر سازد.


در اين باره خود امام حسين(ع) مي فرمايند:
نهمين فرزند من قائم به حق است خداوند به وسيله او زمين مرده را دوباره زنده خواهد كرد و دين را حاكميت خواهد بخشيد. او حق را بر خلاف ميل مشركان و دشمنان بر پا خواهد كرد.


از سوي ديگر اين دو قيام از آنجا نشأت مي گيرد كه امام حسين(ع)در زماني قيام كرد كه حكومت جبار و جيره خور دنيا زده تا گردن در تبهكاري فرو رفته بود و امام در نامه ايي به قبايل بصره در شرح حكومت بيان مي دارند كه:

من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش دعوت مي كنم در شرايطي كه اكنون سنت رسول خدا از بين رفته و به جاي آن بدعتهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به ارشاد و رستگاري هدايت خواهم كرد.


سوالي كه اكنون پيش مي آيد اين است كه ما به عنوان يك منتظر در كجاي اين جامعه اسلامي قرار داريم؟ نكند روزي بيايد و ما فقط كوفيان قلم به دست نامه نويسي باشيم كه با دعوت از امام خويش دل ايشان را به درد آورده باشيم؟ نكند ندبه خوان جمعه هايي باشيم كه از امام خويش دعوت مي كند و در عمل واپس مي نهد؟ دور باشد زماني كه دعاي عهد مي خوانيم و عهد خود را تا ميانه روز فراموش مي كنيم و عهد شكني مي كنيم و در بطن خانه هايمان فقط دم از انتظار مي زنيم.
آيا نيز مي توانيم مانند

امام حسين(ع) در جهت بر پايي حكومت عدل از جان و مال و فرزند خويش بگذريم تا در زمره ياران صديق امام عصر(عج) قرار گيريم يا نه پايمان در زنجير مال دنيا به گل نشسته است؟
و سخن آخر اينكه يك جامعه اسلامي واقعي و منتظر، بايد در ركاب ولايت سر از جان نشناسد و با جهاد و شهادت خويش بيرق اسلام را همواره زنده نگاه دارد.
اميد است بيرق اسلام بر بلنداي قله عدل و عدالت بر افراشته گردد و در اين راه، ما نيز چشم به راهان واقعي قدوم پاك شيره ياس نبوت باشيم.

منبع:نشريه روشنان، شماره12

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد