sevda_sj
2nd November 2013, 09:45 AM
صحبت كردن از ادراك سلول اولیه مستلزم آن است كه "كلیو باكستر" (Cleve Backster، ایشان در تابستان سال 1392 مرحوم شدند) را كه "پدر نیروی ادراك سلول اولیه" نامیده شد بشناسیم.
كلیو باكستر كسی است كه هیچ گونه مدرك تحصیلی نداشت و با وجود اینكه در دانشگاه تگزاس و همین طور در كالج "میدلبوری در ورمونت" و تگزاس، به تحصیل در رشتههای مهندسی، كشاورزی و روانشناسی پرداخت، به دلیل یك ترم نرفتن به دانشگاه از اخذ مدركهای علمی محروم شد.
شاید اگر كلیو باكستر از داشتن مدرك فارغالتحصیلی خود در هر رشته علمی، محروم نمیشد، آن وقت تمام دانشمندان جهان و همین طور ما هرگز پی نمیبردیم كه چنانچه یكی از انگشتان ما زخمی شود، كرفسها و كلم قمریهای درون یخچال ما آن را حس كرده و به ثبت خواهند رسانید!
در سال 1996، كلیو باكستر در آزمایشگاه خود در شهر نیویورك به طور اتفاقی نگاهش به گیاه بزرگ سبز رنگش در گوشه آزمایشگاه افتاد. او فکر کرد كه گیاهش اندكی بی حال است و تصمیم گرفت به آن آب دهد. بعد ناگهان به فكرش رسید كه چقدر وقت لازم است تا آب از ریشهها به سمت برگهای گیاه برسد. بنابراین یك جفت الكترود با نمودارهای مختلف به یكی از برگها وصل كرد. آیا امكان دارد رطوبت وارده به گیاه به كندی و به تدریج باعث تغییر دادن سطح مقاومت گیاه بشود و آن قدر ملموس باشد تا روی نقشه نمودار ظاهر شود یا نه؟
اینجا معجزه اتفاق افتاد. وی مشاهده کرد كه روی نمودار واكنشی آنی ظاهر شد. به نظر باكستر رسید كه واكنش گیاه مزبور كه در این هنگام وضعیتی بهتر داشت به واكنش انسانی كه تحت تاثیر محركی عاطفی و احساسی قرار گرفته باشد شبیه بود، او با هیجان از خودش پرسید آیا گیاه مزبور میتواند همانگونه هم واكنشی انسانی در برابر تهدید به سلامت و امنیتش روی نمودار ظاهر کند؟! و تصمیم گرفت یكی از برگهای گیاه را بسوزاند و این موضوع را امتحان كند.
داستان به نقل از خود باكستر: "درست در لحظهای كه تصویر آتش در ذهنم نقش بست، مداد دستگاه با شدتی وحشیانه به حركت در آمد و از روی صفحه نمودار بیرون افتاد، این اتفاق به شدت من را منقلب كرد."
یعنی گیاه بدون اینكه برگش سوزانده شود به محض اینكه باكستر در ذهنش تصویر سوزاندن آن را مجسم كرد، واكنش ترس نشان داده بود. یعنی گیاه به وسیله نوعی ارتباط سلول اولیه، مورد تهدید قرار گرفتن سلامت و امنیش را حدس زده بود.
از آن روز به بعد، باكستر صدها آزمایش گوناگون در این ارتباط انجام داد و با كوشش زیاد سعی كرد شواهد بیشتری از نیروی ادراك سلول اولیه، نه تنها در حیات نباتی بلكه در میوهها، سبزیجات، تخممرغ تازه، ماست، سلولهای خونی انسان و بافتهای پوستی و حتی اسپرم هم به دست آورد. او ثابت كرد كه گیاهان به هر نوع نشانهای از ناراحتی و ناامیدی كه بر اثر مورد تهدید قرار گرفتن زندگی سلولهای هر عضوی از جامعه زنده، ارسال شده باشد واكنش نشان میدهند. گیاهان حتی از سلولهای مرده موجود در خون خشك شدهای كه از انگشتان مجروح شده فردی چكیده میشود، هم علایمی دریافت میكردند و واكنش نشان میدادند.
كلیو كشف كرد كه گیاهان قادر هستند علایمی از ارتباطات ذهنی انسان را از فواصل بسیار دور دریافت كنند. او به گیاهان الكترود وصل میكرد و وقتی از فاصله بیست كیلومتری به آب دادن به آنها فكر میكرد، گیاهان علایم شادی و لذت بروز میدادند.
تصویر ذهنی نه كلام:
تصاویر و احساسی كه از دیگر موجودات ارسال میشود و گیاهان آن را دریافت میكنند، كلمات بر زبان رانده شده را شامل نمیشود. این موضوع طبیعی است چون گیاهان دوره آموزشی فراگیری زبان انسان را سپری نكردهاند و كلماتی مثل آتش، آب و یا جملاتی مثل دوستت دارم گیاه من، یا الان به تو آب میدهم یا شاخههایت را جدا می كنم را متوجه نمیشوند و به آن واكنش نشان نمیدهند اما هنگامی كه چنین نیتی را به جای راندن بر زبان، در ذهن مجسم كنید (مثلا" در ذهن مجسم كنید كه به محض رسیدن به خانه آبپاش را بر میدارید و به گلها آب میدهید) آن وقت مفهوم شادی، لذت، تهدید، غم و ... را حتی از راه دور درك میكنند و واكنش نشان میدهند.
چرا باكستر این پدیده را ادراك سلول اولیه نامید؟
به این دلیل كه این نیروی ادراك بدون توجه به عملكرد بیولوژیكی در نظر گرفته شده فردی آنها، تمام سلولهایی را كه او نحوه كارشان را مورد آزمایش قرار داد، شامل میشود. وی این آزمایشها را روی جانوری تك سلولی به نام پارامسی انجام داد و دید حتی یک جانور تک سلولی هم میتواند از فواصل دور تصاویر ذهنی آدمها را درك كند و واكنش نشان دهد. او اطراف جانور را پر از مخزنهای قفلدار و قفسهای پردهای كرد ولی هیچ مانع فیزیكی نتوانست مانع شود كه سلولهای مورد آزمایش او به تصویرهای ذهنی آدمها واكنش نشان ندهند.
باكستر نتیجه گرفت: "با آن كه امكان دارد بسیار تعجبآور به نظر برسد، چنین مینماید كه یك علامت نیروی حیاتی وجود داد كه تمامی مخلوقات را به هم وصل میكند."
بعضی ازكشفیات باكستر خیلی سرگرم كننده وشگفتانگیز هستند:
تحرک سبزیجات
باكستر و همكارانش الكترودهایی را به سه نوع مختلف سبزی تازه متصل كردند. سپس یكی از دوستان باكستر در ذهنش مجسم كرد كه تصمیم دارد یكی از سه سبزی را در آب جوش بیندازد. سبزی انتخاب شده همین كه در مغز انتخاب كننده برگزیده شد قبل از اینكه حتی توسط دست لمس شود از خود واكنشی را نشان داد (این واكنشها توسط دستگاه ثبت و دیده میشود و نه با چشم). كه آن را بیهوشی نامیدند، زیرا روی صفحه رسم نمودار، ناگهان جهشی به سمت بالا دیده شد و سپس بلافاصله خط مستقیمی رسم شد كه نشان دهنده حالت بیهوشی است. در واقع این واكنش گیاه است برای اینكه درد نكشد، حالت بیهوشی پیدا میکند تا تجربه دردناكی را كه در انتظارش است را تحمل كند.
دو سبزی دیگر همچنان به جست و خیز خود روی صفحه نمودار ادامه دادند تا آنكه سبزی از هوش رفته، آب پز شد. در آن زمان دو سبزی دیگر با نوعی ناراحتی دلسوزانه واكنش نشان دادند.
واكنش تخم مرغها
با آزمایش روی تخممرغها هم نتیجه مشابهی بدست آمد. وقتی در ذهن تصمیم گرفتند كه یك تخممرغ را از داخل یخچال بردارند و بشكنند، تخممرغ همان عكسالعمل اغما را نشان داد و از هوش رفت، وقتی تخممرغ شكستهای را در كنار تخممرغهای سالم قرار دادند، تخممرغهای سالم واكنشی عصبی از خود نشان دادند.
خانم گیاه شناس
یك بار خانم گیاهشناسی پیش آقای كلیو آمد تا به چشم خود واكنش نشان دادن گیاهان را ببیند. كلیو او را پیش گیاهانش برد و به گیاهانش الكترود وصل كرد. اما در نهایت تعجب دید كه همه گیاهان از ترس حالت بیهوشی پیدا كردهاند و هیچ واكنشی نشان نمیدهند، كلیو اندیشید باید با ورود خانم دچار این حالت شده باشند. او از خانم گیاهشناس پرسید كه در هنگام ورود به آزمایشگاه چه افكاری در ذهن داشته است؟ خانم گیاهشناس پاسخ داد كه "من بیشتر مواقع گیاهان را جمع می كنم و در آزمایشگاه در اجاقی می سوزانم تا وزن خشك شدهشان را به دست بیاورم" معما حل شده بود. گیاهان وحشتزده كلیو، از طریق نیروی ادراك گیاهی خود فهمیده بودند كه جادوگر بدجنس گیاهان، با افكار ترسناكش وارد آزمایشگاه شده و همه از ترس بیهوش شده بودند. به محض بیرون رفتن خانم همه گیاهان به حالت عادی در آمدند. كلیو باكستر نتیجه گرفت گیاهان براستی قادر هستند هر گونه حس و حالی را در هاله تابان انسانها به هنگام نزدیك شدنشان به خود جذب كنند. او با ادامه تحقیقاتش فهمید كه این نه فقط در مورد گیاهان بلکه درباره هر سلول اولیهای صدق میكند.
شناسایی قاتل
تعدادی افسر پلیس دانشجو از چند ایالت مختلف شاهد این آزمایش بودند. از میان شش افسر پلیس یكی انتخاب شد تا نقش قاتل را بازی كند. این افسر، یكی از دو گیاهی را كه به مدت چندین هفته در كنار هم بودند انتخاب كرد و از درون گلدان بیرون كشید و برگهای گیاه كنده شده را ریز ریز كرد آنهم در برابر گیاه دیگر! چند ساعت بعد، آن شش افسر پلیس یكی یكی وارد اتاق شدند و در برابر گیاه شاهد عینی كه الكترودهایی به آن وصل شده بود، قرار گرفتند. آن گیاه حالت طبیعی ویژه خود را داشت كه روی صفحه نمودار دستگاه نقش میبست و هیچ گونه واكنش غیرعادی نشان نمیداد. اما وقتی افسری كه دوست گیاه یاد شده را كنده و به قتل رسانده بود، وارد اتاق شد گیاه بلافاصله و به شدت واكنش نشان داد.
این قضیه این فكر را پدید آورد كه در آیندهای نزدیك ممكن است یك قاتل یا دزد كه وارد خانهای شده، به استناد شهادت یك گیاه مجرم شناخته بشود چون گیاه یا سلول اولیه همین واكنش را نسبت به انسانی كه در برابرش به قتل رسیده باشد نشان میدهد و این فقط شامل قتل نیست. گیاهی كه شاهد كتككاری، خشونت یا دعوا یا مشابه آن باشد میتواند شهادت بدهد.
اهمیت این اكتشاف باعث شد تا این موضوع به نام "ادراك سلول اولیه" نامیده شود و "كلیو باكستر" از نظر دانشمندان علوم "پدر سلول اولیه" نامیده شود.
نتایج شگفتانگیزی كه كلیو و همكارانش به دست آوردند در كتاب "زندگی مرموز گیاهان" نوشته پیتر تامكینز و كریستوفر و نیز كتاب ارتباطات بیولوژیكی و قابلیتهای آن نوشته كلیو باكستر و استیفن وایت به چاپ رسیده است.
درستترین نوع ارتباط با دیگر موجودات این است كه از طریق درونمان با درون آنها برخورد كنیم نه فقط با كلام. زبان اهمیتی ندارد. گیاهان و سایر موجودات كلام را نمیفهمند اما همگی تصاویر ذهنی آدمها با زبانهای متفاوت را دریافت میكنند اینجا است كه میفهمیم چرا با انجام دادن تمرین بخشایش برای دیگران یا نوشتن نامه برای فرشته آدمها باعث ایجاد حوادث بهتری میشویم.
با این مثالها اهمیت ساختن تصاویر ذهنی و تجسم خلاق را میفهمیم. وقتی ما تصویر ذهنی میسازیم همه كائنات آن را دریافت میكنند. پس مراقب تصویرهای ذهنی كه میسازیم باشیم.
از این وحدتی كه در تمام سلولهای زنده وجود دارد به یگانگی و وحدانیت خداوندی كه چنین نظمی را برقرار كرده است می رسیم ( وحدت در عین كثرت).
و به راستی باید گفت که خدایا بزرگی فقط سزاوار تو است.
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://facebook.com/sharer.php?u=/post/184&t=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%84%D9 %88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%8C%2 0%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AD% DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://www.balatarin.com/links/submit?phase=2&url=/post/184&title=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%8 4%D9%88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8% 8C%20%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8 %AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://www.cloob.com/share/link/add?url=/post/184&title=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%8 4%D9%88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8% 8C%20%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8 %AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)
كلیو باكستر كسی است كه هیچ گونه مدرك تحصیلی نداشت و با وجود اینكه در دانشگاه تگزاس و همین طور در كالج "میدلبوری در ورمونت" و تگزاس، به تحصیل در رشتههای مهندسی، كشاورزی و روانشناسی پرداخت، به دلیل یك ترم نرفتن به دانشگاه از اخذ مدركهای علمی محروم شد.
شاید اگر كلیو باكستر از داشتن مدرك فارغالتحصیلی خود در هر رشته علمی، محروم نمیشد، آن وقت تمام دانشمندان جهان و همین طور ما هرگز پی نمیبردیم كه چنانچه یكی از انگشتان ما زخمی شود، كرفسها و كلم قمریهای درون یخچال ما آن را حس كرده و به ثبت خواهند رسانید!
در سال 1996، كلیو باكستر در آزمایشگاه خود در شهر نیویورك به طور اتفاقی نگاهش به گیاه بزرگ سبز رنگش در گوشه آزمایشگاه افتاد. او فکر کرد كه گیاهش اندكی بی حال است و تصمیم گرفت به آن آب دهد. بعد ناگهان به فكرش رسید كه چقدر وقت لازم است تا آب از ریشهها به سمت برگهای گیاه برسد. بنابراین یك جفت الكترود با نمودارهای مختلف به یكی از برگها وصل كرد. آیا امكان دارد رطوبت وارده به گیاه به كندی و به تدریج باعث تغییر دادن سطح مقاومت گیاه بشود و آن قدر ملموس باشد تا روی نقشه نمودار ظاهر شود یا نه؟
اینجا معجزه اتفاق افتاد. وی مشاهده کرد كه روی نمودار واكنشی آنی ظاهر شد. به نظر باكستر رسید كه واكنش گیاه مزبور كه در این هنگام وضعیتی بهتر داشت به واكنش انسانی كه تحت تاثیر محركی عاطفی و احساسی قرار گرفته باشد شبیه بود، او با هیجان از خودش پرسید آیا گیاه مزبور میتواند همانگونه هم واكنشی انسانی در برابر تهدید به سلامت و امنیتش روی نمودار ظاهر کند؟! و تصمیم گرفت یكی از برگهای گیاه را بسوزاند و این موضوع را امتحان كند.
داستان به نقل از خود باكستر: "درست در لحظهای كه تصویر آتش در ذهنم نقش بست، مداد دستگاه با شدتی وحشیانه به حركت در آمد و از روی صفحه نمودار بیرون افتاد، این اتفاق به شدت من را منقلب كرد."
یعنی گیاه بدون اینكه برگش سوزانده شود به محض اینكه باكستر در ذهنش تصویر سوزاندن آن را مجسم كرد، واكنش ترس نشان داده بود. یعنی گیاه به وسیله نوعی ارتباط سلول اولیه، مورد تهدید قرار گرفتن سلامت و امنیش را حدس زده بود.
از آن روز به بعد، باكستر صدها آزمایش گوناگون در این ارتباط انجام داد و با كوشش زیاد سعی كرد شواهد بیشتری از نیروی ادراك سلول اولیه، نه تنها در حیات نباتی بلكه در میوهها، سبزیجات، تخممرغ تازه، ماست، سلولهای خونی انسان و بافتهای پوستی و حتی اسپرم هم به دست آورد. او ثابت كرد كه گیاهان به هر نوع نشانهای از ناراحتی و ناامیدی كه بر اثر مورد تهدید قرار گرفتن زندگی سلولهای هر عضوی از جامعه زنده، ارسال شده باشد واكنش نشان میدهند. گیاهان حتی از سلولهای مرده موجود در خون خشك شدهای كه از انگشتان مجروح شده فردی چكیده میشود، هم علایمی دریافت میكردند و واكنش نشان میدادند.
كلیو كشف كرد كه گیاهان قادر هستند علایمی از ارتباطات ذهنی انسان را از فواصل بسیار دور دریافت كنند. او به گیاهان الكترود وصل میكرد و وقتی از فاصله بیست كیلومتری به آب دادن به آنها فكر میكرد، گیاهان علایم شادی و لذت بروز میدادند.
تصویر ذهنی نه كلام:
تصاویر و احساسی كه از دیگر موجودات ارسال میشود و گیاهان آن را دریافت میكنند، كلمات بر زبان رانده شده را شامل نمیشود. این موضوع طبیعی است چون گیاهان دوره آموزشی فراگیری زبان انسان را سپری نكردهاند و كلماتی مثل آتش، آب و یا جملاتی مثل دوستت دارم گیاه من، یا الان به تو آب میدهم یا شاخههایت را جدا می كنم را متوجه نمیشوند و به آن واكنش نشان نمیدهند اما هنگامی كه چنین نیتی را به جای راندن بر زبان، در ذهن مجسم كنید (مثلا" در ذهن مجسم كنید كه به محض رسیدن به خانه آبپاش را بر میدارید و به گلها آب میدهید) آن وقت مفهوم شادی، لذت، تهدید، غم و ... را حتی از راه دور درك میكنند و واكنش نشان میدهند.
چرا باكستر این پدیده را ادراك سلول اولیه نامید؟
به این دلیل كه این نیروی ادراك بدون توجه به عملكرد بیولوژیكی در نظر گرفته شده فردی آنها، تمام سلولهایی را كه او نحوه كارشان را مورد آزمایش قرار داد، شامل میشود. وی این آزمایشها را روی جانوری تك سلولی به نام پارامسی انجام داد و دید حتی یک جانور تک سلولی هم میتواند از فواصل دور تصاویر ذهنی آدمها را درك كند و واكنش نشان دهد. او اطراف جانور را پر از مخزنهای قفلدار و قفسهای پردهای كرد ولی هیچ مانع فیزیكی نتوانست مانع شود كه سلولهای مورد آزمایش او به تصویرهای ذهنی آدمها واكنش نشان ندهند.
باكستر نتیجه گرفت: "با آن كه امكان دارد بسیار تعجبآور به نظر برسد، چنین مینماید كه یك علامت نیروی حیاتی وجود داد كه تمامی مخلوقات را به هم وصل میكند."
بعضی ازكشفیات باكستر خیلی سرگرم كننده وشگفتانگیز هستند:
تحرک سبزیجات
باكستر و همكارانش الكترودهایی را به سه نوع مختلف سبزی تازه متصل كردند. سپس یكی از دوستان باكستر در ذهنش مجسم كرد كه تصمیم دارد یكی از سه سبزی را در آب جوش بیندازد. سبزی انتخاب شده همین كه در مغز انتخاب كننده برگزیده شد قبل از اینكه حتی توسط دست لمس شود از خود واكنشی را نشان داد (این واكنشها توسط دستگاه ثبت و دیده میشود و نه با چشم). كه آن را بیهوشی نامیدند، زیرا روی صفحه رسم نمودار، ناگهان جهشی به سمت بالا دیده شد و سپس بلافاصله خط مستقیمی رسم شد كه نشان دهنده حالت بیهوشی است. در واقع این واكنش گیاه است برای اینكه درد نكشد، حالت بیهوشی پیدا میکند تا تجربه دردناكی را كه در انتظارش است را تحمل كند.
دو سبزی دیگر همچنان به جست و خیز خود روی صفحه نمودار ادامه دادند تا آنكه سبزی از هوش رفته، آب پز شد. در آن زمان دو سبزی دیگر با نوعی ناراحتی دلسوزانه واكنش نشان دادند.
واكنش تخم مرغها
با آزمایش روی تخممرغها هم نتیجه مشابهی بدست آمد. وقتی در ذهن تصمیم گرفتند كه یك تخممرغ را از داخل یخچال بردارند و بشكنند، تخممرغ همان عكسالعمل اغما را نشان داد و از هوش رفت، وقتی تخممرغ شكستهای را در كنار تخممرغهای سالم قرار دادند، تخممرغهای سالم واكنشی عصبی از خود نشان دادند.
خانم گیاه شناس
یك بار خانم گیاهشناسی پیش آقای كلیو آمد تا به چشم خود واكنش نشان دادن گیاهان را ببیند. كلیو او را پیش گیاهانش برد و به گیاهانش الكترود وصل كرد. اما در نهایت تعجب دید كه همه گیاهان از ترس حالت بیهوشی پیدا كردهاند و هیچ واكنشی نشان نمیدهند، كلیو اندیشید باید با ورود خانم دچار این حالت شده باشند. او از خانم گیاهشناس پرسید كه در هنگام ورود به آزمایشگاه چه افكاری در ذهن داشته است؟ خانم گیاهشناس پاسخ داد كه "من بیشتر مواقع گیاهان را جمع می كنم و در آزمایشگاه در اجاقی می سوزانم تا وزن خشك شدهشان را به دست بیاورم" معما حل شده بود. گیاهان وحشتزده كلیو، از طریق نیروی ادراك گیاهی خود فهمیده بودند كه جادوگر بدجنس گیاهان، با افكار ترسناكش وارد آزمایشگاه شده و همه از ترس بیهوش شده بودند. به محض بیرون رفتن خانم همه گیاهان به حالت عادی در آمدند. كلیو باكستر نتیجه گرفت گیاهان براستی قادر هستند هر گونه حس و حالی را در هاله تابان انسانها به هنگام نزدیك شدنشان به خود جذب كنند. او با ادامه تحقیقاتش فهمید كه این نه فقط در مورد گیاهان بلکه درباره هر سلول اولیهای صدق میكند.
شناسایی قاتل
تعدادی افسر پلیس دانشجو از چند ایالت مختلف شاهد این آزمایش بودند. از میان شش افسر پلیس یكی انتخاب شد تا نقش قاتل را بازی كند. این افسر، یكی از دو گیاهی را كه به مدت چندین هفته در كنار هم بودند انتخاب كرد و از درون گلدان بیرون كشید و برگهای گیاه كنده شده را ریز ریز كرد آنهم در برابر گیاه دیگر! چند ساعت بعد، آن شش افسر پلیس یكی یكی وارد اتاق شدند و در برابر گیاه شاهد عینی كه الكترودهایی به آن وصل شده بود، قرار گرفتند. آن گیاه حالت طبیعی ویژه خود را داشت كه روی صفحه نمودار دستگاه نقش میبست و هیچ گونه واكنش غیرعادی نشان نمیداد. اما وقتی افسری كه دوست گیاه یاد شده را كنده و به قتل رسانده بود، وارد اتاق شد گیاه بلافاصله و به شدت واكنش نشان داد.
این قضیه این فكر را پدید آورد كه در آیندهای نزدیك ممكن است یك قاتل یا دزد كه وارد خانهای شده، به استناد شهادت یك گیاه مجرم شناخته بشود چون گیاه یا سلول اولیه همین واكنش را نسبت به انسانی كه در برابرش به قتل رسیده باشد نشان میدهد و این فقط شامل قتل نیست. گیاهی كه شاهد كتككاری، خشونت یا دعوا یا مشابه آن باشد میتواند شهادت بدهد.
اهمیت این اكتشاف باعث شد تا این موضوع به نام "ادراك سلول اولیه" نامیده شود و "كلیو باكستر" از نظر دانشمندان علوم "پدر سلول اولیه" نامیده شود.
نتایج شگفتانگیزی كه كلیو و همكارانش به دست آوردند در كتاب "زندگی مرموز گیاهان" نوشته پیتر تامكینز و كریستوفر و نیز كتاب ارتباطات بیولوژیكی و قابلیتهای آن نوشته كلیو باكستر و استیفن وایت به چاپ رسیده است.
درستترین نوع ارتباط با دیگر موجودات این است كه از طریق درونمان با درون آنها برخورد كنیم نه فقط با كلام. زبان اهمیتی ندارد. گیاهان و سایر موجودات كلام را نمیفهمند اما همگی تصاویر ذهنی آدمها با زبانهای متفاوت را دریافت میكنند اینجا است كه میفهمیم چرا با انجام دادن تمرین بخشایش برای دیگران یا نوشتن نامه برای فرشته آدمها باعث ایجاد حوادث بهتری میشویم.
با این مثالها اهمیت ساختن تصاویر ذهنی و تجسم خلاق را میفهمیم. وقتی ما تصویر ذهنی میسازیم همه كائنات آن را دریافت میكنند. پس مراقب تصویرهای ذهنی كه میسازیم باشیم.
از این وحدتی كه در تمام سلولهای زنده وجود دارد به یگانگی و وحدانیت خداوندی كه چنین نظمی را برقرار كرده است می رسیم ( وحدت در عین كثرت).
و به راستی باید گفت که خدایا بزرگی فقط سزاوار تو است.
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://facebook.com/sharer.php?u=/post/184&t=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%84%D9 %88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%8C%2 0%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AD% DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://www.balatarin.com/links/submit?phase=2&url=/post/184&title=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%8 4%D9%88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8% 8C%20%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8 %AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)
http://plantbiotech.mihanblog.com/public/public/user_data/template/2099953/blank.gif (http://www.cloob.com/share/link/add?url=/post/184&title=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%83%20%D8%B3%D9%8 4%D9%88%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87%D8% 8C%20%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D9%88%20%D8 %AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%88%D8%B1)