PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان کاملا واقعی+18



امـیـر بـیـگـی
31st October 2013, 05:58 PM
داستان کاملا واقعی
زیر 18 سال و بیماران قلبی نخونن خواهشا

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عاقا ما یه همسایه داشتیم اسمش مش غلامعلی بود خعلی زنشو دوس داشت.
این مش غلامعلی تو سن 70 سالگی میمیره.
از اون روز هر شب میاد به خواب زنش که منو بیارین تو باغچه خونه خاک کنین.
بعد از چند وقت با اصرار این زنه پزشکی قانونی این اجازه رو بهشون میده و میارنش تو خونه خاکش میکنن اما دیگه کسی جرعت نمیکنه اونجا زندگی کنه و همه همسایه ها خونه هاشونو ول میکنن و میرن از اون محل.
خلاصه فقط این زنه میمونه و محله ارواح.
این زنه هر شب یه صدایی از تو حیاط میشنوه تا این که یه روز صبح که از خواب پا میشه و میره حیاط یه چیزی میبینه که باورش برای همه سخت بود.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.

.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
بعله درخت مش غلامعلی تو باغچه سبز شده بود.
درختی قطور که به جای میوه مش غلامعلی ازش آویزون بود.
باورتون میشه؟
یه عالمه مش غلامعلی خوشمزه و آبدار
:d)):d)):d))

z@hra98
31st October 2013, 06:12 PM
واقعا؟؟؟؟؟؟[shaad]
اینک ترسناک نبود ک![khabalood]

امـیـر بـیـگـی
31st October 2013, 06:24 PM
واقعا؟؟؟؟؟؟[shaad]
اینک ترسناک نبود ک![khabalood]

بعله
به این ترسناکی[nishkhand]

faezehz
31st October 2013, 10:21 PM
الان ازترس دارم ويبره ميرم[esteress]

moh1370
1st November 2013, 02:19 AM
خدا از سره تقصیراتت نگذره
از ترس این داستان این پنجمین شلواریه که به کثافت کشیدم
یه خورده ملاحظه ما رو هم بکنین
داستان اینقدر وحشتناک

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد