m.g.s.t.r
30th October 2013, 12:38 PM
سهل انگاری مسوولان به قیمت پای دختر دانشجو (http://www.tabnak.ir/fa/news/354439/%D8%B3%D9%87%D9%84-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D9%88%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88)
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/8/140448_522.jpg (http://www.tabnak.ir/fa/social)تا همين چند روز پيش در اتاق 110 بخش ارتوپدي بيمارستان... بستری بود. اتاقي شلوغ با شش بيمار و تا دلتان بخواهد ملاقاتي؛ گوشهای از اتاق هم ماريا با پايي متورم و سياه روي تخت دراز كشيده بود. پايي كه بيشتر به تكه گوشتی گنديده شبيه بود تا پای انسان.
به گزارش «تابناک»، صبح روز دوم مهر امسال، «ماريا» در حال پياده شدن از سرويس دانشگاه بود كه ناگهان در اتوبوس زودتر از انتظار بسته شد و با حركت اتوبوس، چادر ماريا هم كشيده شد. او به زمين خورد و دو چرخ اتوبوس يكي پس از ديگري از روي پاشنه پايش رد شدند تا حادثهای رقم بخورد كه او را تا امروز به جاي صندلي دانشگاه بر تخت بيمارستان دوخته است.
پزشكان ميگويند پاي چپش تا محدوده لگن بهطور كامل عفوني شده است. ضايعهای كه سبب شده ماريا پنج بار به اتاق عمل برود. اما به نظر ميرسد هنوز پرونده عملهاي جراحي او بسته نشده است. قرار است دو عمل جراحي ديگر بر پاي او انجام شود. با اين همه هنوز پزشكان مطمئن نيستند كه پس از انجام هفت جراحي، پاي اين دختر دانشجو بهبود مييابد يا نه.
اين در حالي است كه ماريا عدم رسيدگي پزشكان و كاركنان بيمارستان را دليلي ميداند براي عفونت پا و گسترش آن به سایر نقاط بدن. غروب روز تصادف، بعد از عكس گرفتن و معاينه و شست و شوي پا، ماريا به اتاق عمل رفت. اما بعد از عمل، ماريا را در اتاقي شش نفره و كنار سطل زباله عفوني بستري كردند و همين سبب شد تا او علاوه بر عفونت شديد پا از نوك انگشت تا ناحيه لگن، دچار عفونت دستگاه گوارشي شود.
«رسيدگيها كافي نيست، كسي به تبهاي شديد و اعتراضها و نگرانيها جواب نميدهد.» اين تصويري است كه ماريا از بيمارستان... ميدهد و به آن اعتراض دارد؛ «من به بيمارستاني كه اجازه ميدهد به جاي دكترها، دانشجوهايش بيماراني مثل من را كه وضعيت بدي دارند، معالجه كنند اعتراض دارم.»
«راهاندازي» يا «از پا اندازي»؟
http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/8/303821_595.jpgچهار روز بعد از عمل پزشكان او را مجبور به راه رفتن كردند. آنها اصطلاح «راهاندازي» را استفاده ميكنند و وقتي ميبينند ماريا زير بار نميرود يك دانشجوي سال سوم تخصص به هر ترتيبي شده به عنوان پزشك معالج او، بيتوجه به التماسهاي ماريا، او را روي ويلچر مينشاند. خودش ميگويد: «روي ويلچر نشستن همان و تركيدن هرچه تاول خوني زیر نشیمنگاه و ران، همان. من گفتم كه پاي آسيب ديده من به تنهايي روي ويلچر جا نميشود چه برسد به اينكه بخواهم دو تا پايم را روي ويلچر بگذارم، اما دكتر من را به زور روي ويلچر نشاند.»
اينها را ميگويد و با نفسي تنگ ادامه ميدهد: «دو روز بعد استاد آن پزشک (دانشجوی تخصص) آمد و گفت كه اين پا اصلا به درد راهاندازي نميخورده و فقط بايد آويزان شود.» اما آویزان کردن پا همان و آسیب دیدن زانو، همان؛ متخصص ارتوپد میگوید زير زانو هم با اين كار نقرس شده است. از آن روز به بعد ديگر پا را آويزان نميكنند ...
این دردها تداوم داشت که یک شب درد معده امان ماریا را میبرد؛ درد معده همراه با خونريزي در دستگاه گوارش. با دستور پزشک آندوسکوپی صورت گرفته و معلوم میشود معده وی عفونت کرده است. از اینجا به بعد تب هم به دردهای ماریا افزوده میشود و رسیدگی خوب نیست تا بالاخره يک شب تب و درد آنقدر بالا ميرود كه به ام-آر-آي فرستاده ميشود؛ سينه و پا كاملا عفوني شدهاند، روند جديد كنترل عفونت با تجويز آنتيبيوتيك است.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
روز نوزدهم مهر، نماينده بوكان در مجلس براي رسيدگي به وضعيت ماريا به بيمارستان رفت. قسيم عثماني با ديدن وضعيت پاي ماريا و ميزان ناراحتي برادرش، شروع به نامهنگاري و پيگيري وضعيت او كرد.
عثماني پيشنهاد ميدهد كه با معاونت دانشجويي و سازمان خدمات دانشجويي دانشگاه تهران تماس بگيرند و بپرسند كه چرا با اينكه در جريان وضعيت بودند، پيگيري نكردهاند و چرا با وجود اين همه اعتراض به عملكرد بيمارستان، او را به بيمارستان ديگري منتقل نكردهاند؟
از فرداي آن روز شرايط تاحدي تغيير کرده و برخی پزشکان و مسئولان به سراغ ماریا میروند تا ظهر روز بيستم که گویا مسئولان بیمارستان عمل فوری برای وی تدارک دیده بودند ولی از سوي دانشگاه مانع از این اتفاق شده و او را به بيمارستان سينا منتقل كردند.
حالا اتاق خصوصياش در بخش وي-آي-پي بيمارستان آرام است و خبري از كثيفي و شلوغي و رفت و آمد نيست. اما ماريا هنوز همان است؛ بيمار، ناآرام، با نفسي كه درست مثل پيرزنهاي هفتاد ساله از زور گرفتگي، گاهي صدايش را قطع ميكند.
در مدت بستري بودن در بيمارستان سينا، چهار بار عمل شده؛ گوشت را از پايش جدا كردهاند و شست و شو دادهاند، اما هنوز دو عمل ديگر پيش رو دارد تا تازه به آنجا برسند كه آيا ميتوانند گوشت پاي راستش را جدا كنند و به پاي چپ پيوند بزنند يا نه.
از پرسنل بيمارستان سينا راضي است، به او رسيدگي ميكنند. اما شكايت دارد، گلايه نه، شكايت دارد: «به من نرسيدند، نبايد حتما نماينده مجلس ميآمد تا رسيدگي ميكردند. من دانشجوي دانشگاه تهرانم، من تحت پوشش بيمه آن دانشگاهم. آنها در قبال من مسوول بودند.»
http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/8/303822_851.jpg
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/8/140448_522.jpg (http://www.tabnak.ir/fa/social)تا همين چند روز پيش در اتاق 110 بخش ارتوپدي بيمارستان... بستری بود. اتاقي شلوغ با شش بيمار و تا دلتان بخواهد ملاقاتي؛ گوشهای از اتاق هم ماريا با پايي متورم و سياه روي تخت دراز كشيده بود. پايي كه بيشتر به تكه گوشتی گنديده شبيه بود تا پای انسان.
به گزارش «تابناک»، صبح روز دوم مهر امسال، «ماريا» در حال پياده شدن از سرويس دانشگاه بود كه ناگهان در اتوبوس زودتر از انتظار بسته شد و با حركت اتوبوس، چادر ماريا هم كشيده شد. او به زمين خورد و دو چرخ اتوبوس يكي پس از ديگري از روي پاشنه پايش رد شدند تا حادثهای رقم بخورد كه او را تا امروز به جاي صندلي دانشگاه بر تخت بيمارستان دوخته است.
پزشكان ميگويند پاي چپش تا محدوده لگن بهطور كامل عفوني شده است. ضايعهای كه سبب شده ماريا پنج بار به اتاق عمل برود. اما به نظر ميرسد هنوز پرونده عملهاي جراحي او بسته نشده است. قرار است دو عمل جراحي ديگر بر پاي او انجام شود. با اين همه هنوز پزشكان مطمئن نيستند كه پس از انجام هفت جراحي، پاي اين دختر دانشجو بهبود مييابد يا نه.
اين در حالي است كه ماريا عدم رسيدگي پزشكان و كاركنان بيمارستان را دليلي ميداند براي عفونت پا و گسترش آن به سایر نقاط بدن. غروب روز تصادف، بعد از عكس گرفتن و معاينه و شست و شوي پا، ماريا به اتاق عمل رفت. اما بعد از عمل، ماريا را در اتاقي شش نفره و كنار سطل زباله عفوني بستري كردند و همين سبب شد تا او علاوه بر عفونت شديد پا از نوك انگشت تا ناحيه لگن، دچار عفونت دستگاه گوارشي شود.
«رسيدگيها كافي نيست، كسي به تبهاي شديد و اعتراضها و نگرانيها جواب نميدهد.» اين تصويري است كه ماريا از بيمارستان... ميدهد و به آن اعتراض دارد؛ «من به بيمارستاني كه اجازه ميدهد به جاي دكترها، دانشجوهايش بيماراني مثل من را كه وضعيت بدي دارند، معالجه كنند اعتراض دارم.»
«راهاندازي» يا «از پا اندازي»؟
http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/8/303821_595.jpgچهار روز بعد از عمل پزشكان او را مجبور به راه رفتن كردند. آنها اصطلاح «راهاندازي» را استفاده ميكنند و وقتي ميبينند ماريا زير بار نميرود يك دانشجوي سال سوم تخصص به هر ترتيبي شده به عنوان پزشك معالج او، بيتوجه به التماسهاي ماريا، او را روي ويلچر مينشاند. خودش ميگويد: «روي ويلچر نشستن همان و تركيدن هرچه تاول خوني زیر نشیمنگاه و ران، همان. من گفتم كه پاي آسيب ديده من به تنهايي روي ويلچر جا نميشود چه برسد به اينكه بخواهم دو تا پايم را روي ويلچر بگذارم، اما دكتر من را به زور روي ويلچر نشاند.»
اينها را ميگويد و با نفسي تنگ ادامه ميدهد: «دو روز بعد استاد آن پزشک (دانشجوی تخصص) آمد و گفت كه اين پا اصلا به درد راهاندازي نميخورده و فقط بايد آويزان شود.» اما آویزان کردن پا همان و آسیب دیدن زانو، همان؛ متخصص ارتوپد میگوید زير زانو هم با اين كار نقرس شده است. از آن روز به بعد ديگر پا را آويزان نميكنند ...
این دردها تداوم داشت که یک شب درد معده امان ماریا را میبرد؛ درد معده همراه با خونريزي در دستگاه گوارش. با دستور پزشک آندوسکوپی صورت گرفته و معلوم میشود معده وی عفونت کرده است. از اینجا به بعد تب هم به دردهای ماریا افزوده میشود و رسیدگی خوب نیست تا بالاخره يک شب تب و درد آنقدر بالا ميرود كه به ام-آر-آي فرستاده ميشود؛ سينه و پا كاملا عفوني شدهاند، روند جديد كنترل عفونت با تجويز آنتيبيوتيك است.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
روز نوزدهم مهر، نماينده بوكان در مجلس براي رسيدگي به وضعيت ماريا به بيمارستان رفت. قسيم عثماني با ديدن وضعيت پاي ماريا و ميزان ناراحتي برادرش، شروع به نامهنگاري و پيگيري وضعيت او كرد.
عثماني پيشنهاد ميدهد كه با معاونت دانشجويي و سازمان خدمات دانشجويي دانشگاه تهران تماس بگيرند و بپرسند كه چرا با اينكه در جريان وضعيت بودند، پيگيري نكردهاند و چرا با وجود اين همه اعتراض به عملكرد بيمارستان، او را به بيمارستان ديگري منتقل نكردهاند؟
از فرداي آن روز شرايط تاحدي تغيير کرده و برخی پزشکان و مسئولان به سراغ ماریا میروند تا ظهر روز بيستم که گویا مسئولان بیمارستان عمل فوری برای وی تدارک دیده بودند ولی از سوي دانشگاه مانع از این اتفاق شده و او را به بيمارستان سينا منتقل كردند.
حالا اتاق خصوصياش در بخش وي-آي-پي بيمارستان آرام است و خبري از كثيفي و شلوغي و رفت و آمد نيست. اما ماريا هنوز همان است؛ بيمار، ناآرام، با نفسي كه درست مثل پيرزنهاي هفتاد ساله از زور گرفتگي، گاهي صدايش را قطع ميكند.
در مدت بستري بودن در بيمارستان سينا، چهار بار عمل شده؛ گوشت را از پايش جدا كردهاند و شست و شو دادهاند، اما هنوز دو عمل ديگر پيش رو دارد تا تازه به آنجا برسند كه آيا ميتوانند گوشت پاي راستش را جدا كنند و به پاي چپ پيوند بزنند يا نه.
از پرسنل بيمارستان سينا راضي است، به او رسيدگي ميكنند. اما شكايت دارد، گلايه نه، شكايت دارد: «به من نرسيدند، نبايد حتما نماينده مجلس ميآمد تا رسيدگي ميكردند. من دانشجوي دانشگاه تهرانم، من تحت پوشش بيمه آن دانشگاهم. آنها در قبال من مسوول بودند.»
http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/8/303822_851.jpg