PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انچه در دلم دارم



mahsa22
19th October 2013, 02:21 PM
به تنهايي گرفتارند مشتي بي پناه اينجا
مسافر خانه ي رنج است يا تبعيد گاه اينجا؟

غرض رنجيدن ما بود از دنيا که حاصل شد
مکن عمر مرا اي عشق بيش از اين تباه اينجا

براي چرخش اين آسياب کهنه ي دلسنگ
به خون خويش مي غلتند صدها بي گناه اينجا

نشان خانه ي خود را در اين صحراي سردرگم
بپرس از کاروانهايي که گم کردند راه اينجا

اگر شادي سراغ از من بگيرد جاي حيرت نيست
نشان مي جويد از من تانيايد اشتباه اينجا

تو زيبايي و زيبايي در اينجا کم گناهي نيست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اينجا
*******************************************




تا کي تحمل غم و تاکي خداخدا
ديگر ز ياد برده گمانم مرا خدا

در سنگسار، آينه اي را که ميبرند
شايد شکسته خواسته از ابتدا خدا

اکنون که من به فکر رسيدن به ساحلم
در فکر غرق کردن کشتي است ناخدا

امکان رستگاري من گر نبوده است
بيهوده آزموده مرا بارها خدا

با نيت بهشت اگرم آفريده است
مي راندم به سوي جهنم چرا خدا؟!

اي دل خلاف هروله ي حاجيان مرو
کافي است هرچه عقل درافتاد با خدا

بگذار بي مجادله از نيل بگذريم
تا از عصا نساخته است اژدها خدا
»گريه هاي امپراتور«

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد