PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاریماتور های باحال



Asghar2000
17th June 2009, 10:05 AM
نيش هيچ عقربي کشنده تر از عقربه هاي ساعت نيست

از وقتي دندان شيري ام افتاده نميتوانم شير بخورم

شيب جاده با فلفل تند شد

انجير از قيمت خود تعجب کرد و خشک شد

وقتی صدایم را بلند می کنم ، کمر سکوتم رگ به رگ می شود.

گل ميخک با ديدن چکش پژمرد

جاده ی متروک دیر گاهیست مقصد را از یاد برده است.

وقتی پایم پیچ خورد خفه شد

آبشار در اوج زیبایی سقوط می کند.

نگاهم را زنده به گور کردم

آنقدر برايت کوتاه آمدم تا اينکه ناپديد شدم

با دم آهت آخرين شمع اميدم هم خاموش شد

از فرط نااميدي ،تمام اميدهايم را زير پا له کردم

در رقابت عقربه های ساعت با يکديگر هميشه بازنده چشم من است

وقتي که خارج از خانه چشمانت را باز مي کني ، عطر نگاهت در آسمان گم مي شود

ماهيهای آپارتمان‌نشين، در تنگ آب زندگی می‌کنند

ماهی، هيچگاه برای تعطيلات به کنار دريا نمی‌رود.

ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به‌دريا می‌زند.

عکس جوانيم را روی آينه چسبانده‌ام تا گذر زمان را نبينم.

مترسک رنجيده از کشاورز، با پرنده‌ها دست‌به‌يکی می‌کند

عاشق دلشکسته، تکه‌های دلش را از روی زمين جارو می‌کند..

با اين‌همه خون دلی که خورده‌ام، در شگفتم که چرا دراکولا نمی‌شوم

چون از زندگی خسته شده‌بود، مرخصی گرفت و رفت به جهان ديگر

به حال موجودی اشک میریزم که می خواهد با زنگ ساعت از خواب غفلت بیدار شود.

عاشق سکوتی هستم که از فریاد تقاضای پناهندگی میکند.

عمر هزار پا کفاف بستن بند کفشهایش را نمیدهد.

سقوط در آبشار آبتني ميکند.

مسافر منزوي در جاده متروک سفر میکند.

گامهایم صدای پایت را نها نمیگذارند.

عاشق پرنده ای هستم که ازادیش را با آب و دانه معاوضه نمی کند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد