توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جرعه ای از دریای پنجم ولایت
طلیعه طلا
12th October 2013, 02:14 PM
قالَ الاْ مامُ ابوجَعْفَر محمّد بنِ عليّ باقرُ العلومِ صَلواتُ اللّه وَ سَلامُهُ عَلَيْه :
إ ذا اءرَدْتَ اءنْ تَعْلَمَ اءنَّ فى كَ خَيْراً، فَانْظُرْ إ لى قَلْبِكَ فَإ نْ كانَ يُحِبُّ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ؛ وَاللّهُ يُحِبُّك ، وَ إ ذا كانَ يُبْغِضُ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُحِبّ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ؛ وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اءحَبَّ.
اما باقر علیه السلام فرموده اند : اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست يا نه ، به درون خود دقّت كن
اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصيت و گناه ناخوشايندى ،
پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد؛ و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق و علاقه ورزيدى ،
پس خير و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
اصول كافى : ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعة : ج 16، ص 183، ح 1.
طلیعه طلا
12th October 2013, 02:19 PM
طبق آنچه كه تاريخ نويسان و راويان حديث نقل كرده اند:
امام محمّد باقر عليه السلام ، در صحنه كربلا حضور داشت و برخى سنّ آن حضرت را در آن هنگام چهار ساله (1) و عدّه اى هم دو سال (2) گفته اند.
و هنگامى كه حضرت به همراه ديگر اسيران كربلاء وارد مجلس يزيد ملعون شد؛ و پرخاشگرى هايى را از يزيد در مقابل پدرش امام سجّاد عليه السلام مشاهده كرد.
و چون امام سجّاد، زين العابدين عليه السلام در مقابل سخنان زشت و ناپسند يزيد ساكت نبود و جواب مى داد، يزيد با اطرافيان خود مشورت كرد و پيشنهاد قتل حضرت را دادند.
به همين جهت حضرت باقرالعلوم عليه السلام در همان سنين كودكى ، پس از مشاهده چنين صحنه اى لب به سخن گشود و خطاب به يزيد كرد و فرمود:
اى يزيد! پيشنهاد و نظريه اطرافيان تو بر خلاف نظريّه اطرافيان فرعون مى باشد، چون كه آن ها در مقابل حركت و سخن حضرت موسى و هارون عليهماالسلام ، گفتند:
اى فرعون ! دانشمندان و جادوگران را جمع كن تا موسى و هارون را محكوم نمايند.
وليكن اطرافيان تو پيشنهاد قتل و كشتار ما را مى دهند.
يزيد ضمن تعجّب از سخنورى و استدلال اين كودك خردسال ، سؤ ال كرد: علّت و سبب اين دو نظريّه مخالف در چيست؟!
حضرت باقرالعلوم عليه السلام با كمال شهامت فرمود: آن ها رشيد و هوشيار بودند؛ ولى اين ها بى فكر و عقب افتاده اند.
و سپس افزود: پيامبران و فرزندانشان را كسى نمى كشد، مگر آن كه زنازاده باشد.
پس از آن يزيد سرافكنده شد و ساكت ماند؛ و ديگر هيچ عكس العملى از خود نشان نداد. (3)
1- معالى السّبطين ، ج 3، ص 23.
2- حديقة الشّيعة ، ج 2، ص 161.
3- حديقة الشّيعة : ج 2، ص 161.
طلیعه طلا
12th October 2013, 02:23 PM
روزى امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه در جمع عدّه اى از دوستان و اصحاب خود فرمود:
من در حيرت و تعجّب هستم از كسانى كه ولايت ما را پذيرفته اند و امامت و خلافت ما را قبول كرده اند و معتقد هستند كه دستورات ما در تمام امور واجب و همانند دستورات الهى لازم الا جراء مى باشد؛ ولى در مرحله عمل سست و ضعيف هستند.
و عقيده آن ها نسبت به عمل - در همه جوانب معنوى و مادّى - ضعيف است و حقوق ما را رعايت نمى كنند و كردار و اعمال خويش را توجيه مى نمايند.
و فكر مى كنند كه ما از زندگى و از افكار و عقائد آن ها بى اطّلاع مى باشيم .
آيا چنين افرادى گمان برده اند كه خداوند، طاعت عدّه اى از بندگانش را بر ديگران واجب و لازم گردانيده است ؟!
و اين عدّه نسبت به حوادث و رخ دادهاى آسمان و زمين بى اطّلاع و ناآگاه هستند؛ و فكر مى كنند كه خداوند سبحان علوم و دانش خود را نسبت به ايشان دريغ و مضايقه نموده است .
و ايشان بر اين عقيده هستند كه ما اهل بيت از آن بى اطّلاع هستيم !!
در اين هنگام ، يكى از افراد حاضر در مجلس به نام حمران ، گفت : يا ابن رسول اللّه ! آيا آنچه اميرالمؤ منين علىّ و نيز دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام انجام دادند و آنچه كه بر سرشان آمد، همه آن ها اراده و خواست خداوند متعال بود؟!
امام محمّد باقر عليه السلام در پاسخ او اظهار داشت : چنانچه آن ها از خداوند متعال درخواست مى نمودند، دعايشان مستجاب مى گرديد و خداوند ظلم طاغوتيان را برطرف مى ساخت عُمْر و حكومت ظالمان پايان مى يافت .
وليكن آنچه ظلم و ستم بر آن ها وارد شد، نه به جهت گناه و معصيت ايشان بود بلكه به جهت مصالح و حكمت هاى ديگرى بود - كه انسان هاى عادّى از درك آن ناآگاه و عاجزند - .
و ما - اهل بيت عصمت و طهارت و بلكه همه افراد - بايد تابع مصالح و مقدّرات الهى باشيم
الخراج و الجرايح : ج 2، ص 870، ح 87.
طلیعه طلا
12th October 2013, 02:27 PM
قالَ عليه السلام :
مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلايَتِنا فِى غِيْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
اَجْرَ اءلْفِ شَهيدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ.
ترجمه :
فرمود: كسى كه در زمان غيبت امام زمان (عجّل اللّه فرجه الشّريف ) بر ايمان و ولايت
ما اهل بيت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب
هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين به او عطا مى فرمايد.
إ ثبات الهداة : ج 3، ص 467.
-----------
قالَ عليه السلام :
مَنْ كَفَّ عَنْ اءعْراضِ النّاسِ اءقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ،
وَمَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
ترجمه :
فرمود: هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروى - ديگران نباشد، خداوند
متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد؛ و هركس غضب و
خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود
را در قيامت از او بر طرف مى سازد.
كتاب الزّهد: ص 1، ح 9.
-----------------
قالَ عليه السلام :
لَوْ أ نَّ الاْ مامَ رُفِعَ مِنَ الاْ رْضِ ساعَةً، لَماجَتْ بِاءهْلِها كَما يَمُوجُ الْبَحْرُ بِاءهْلِهِ.
ترجمه :
فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمين و از بين افراد
جامعه برداشته شود، زمين اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد
همانطورى كه دريا چيزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.
اصول كافى : ج 1، ص 179، ح 12
-----------
قالَ عليه السلام :
إ نَّ جَميعَ دَوابِّ الاْ رْضِ لَتُصَلّى عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحيتانِ فى الْبَحْرِ.
ترجمه :
فرمود: به درستى كه تمام موجودات و جانوراان زمين و بلكه ماهيان
دريا براى تحصيل كنندگان علوم - اسلامى و معارف الهى - تحيّت و درود مى فرستند.
بحارالا نوار: ج 1، ص 137، ح 31.
--------------
قالَ عليه السلام :
الصَّلاةُ عَمُودُالدّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إ ذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ
وَ الاَْطْناب ، وَ إ ذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَ تَدٌ وَلاطَنَبٌ
ترجمه :
فرمود: نماز ستون دين است و مثالش همانند تيرك و ستون خيمه مى باشد
كه چنانچه محكم و استوار باشد ميخ ها و طناب هاى اطراف آن پا بر جا
خواهد بود ولى اگر ستون سُست يا كج باشد ميخ ها و
طنابهاى اطراف آن نمى تواند پا برجا باشد.
وسائل الشيعه : ج 4، ص 27، ح 4424.
طلیعه طلا
12th October 2013, 04:00 PM
امام باقر علیه السلام با برخورد نیکوی خود توانسته بود حتی مخالفان را مجذوب خویش سازد.
مردی شامی که از مخالفان حضرت بود، ولی با ایشان رفت و آمد داشت،
علت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوی امام علیه السلام می دانست و به ایشان می گفت:
«شما را مردی فصیح می بینم؛
مطالب را روشن بیان می کنی،
همه آداب را رعایت می نمایی و الفاظ نیکو بر زبانت جاری است.
به همین دلیل با شما رفت و آمد می کنم و در مجلستان حاضر می شوم».
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.