می دانید چرا کبوتر نماد صلح است؟

[یاسمین5454]

يكى از مشهورترين و شناخته شده ترين نمادهاى صلح، كبوتر سفيد است. آيا تاكنون از خودتان پرسيده ايد، چرا كبوتر سفيد؟!
داستان اين انتخاب به حضرت نوح و كشتى مشهور او بازمى گردد. پس از آنكه نوح درگير آن توفان سهمناك شد و از هر جاندار جفتى را انتخاب كردو در كشتى گذاشت و... با پايان گرفتن خشم طبيعت از پرندگان خواست، هر كدام به سمتى پرواز كنندو براى او از خشكى هاى اطراف خبر آورند. مدتى گذشت، سرانجام كبوتر سفيد در حالى كه يك شاخه زيتون را با نوك خود حمل مى كرد، بازگشت و از وجود زمينى سبز خبر مى داد.
پس از جنگ جهانى دوم، پيكاسو از طرح همان كبوتر سفيد براى نشان دادن صلح و دوستى به عنوان نشان كنگره جهانى صلح در پاريس در سال ۱۹۴۹ استفاده كرد.
كشورهاى آسيايى و پرنده صلح
در برخى كشورهاى آسيايى به جاى استفاده از كبوتر سفيد، مرغ ماهيخوار سفيد را مظهر صلح مى دانند. نمادى از صلح، دوستى و رفاه و فراموش شدن جنگ!
نخستين بار در ژاپن و پس از بمباران هيروشيما و ناكاساكى بود كه دختر بچه ۱۱ ساله اى در سال۱۹۵۵ به علت قرارگيرى در معرض تشعشعات راديواكتيو به سرطان خون مبتلا شد. او كه Sadakosasaki نام داشت، شنيده بود درست كردن مرغ ماهيخوار با كاغذ و فكر كردن به آرزوها، باعث برآورده شدن آنها مى شود. به همين خاطر شروع به درست كردن مرغهاى كاغذى خود كرد و به سلامت خود و پر شدن دنيا از صلح و دوستى فكر كرد. گرچه هزاران مرغ ماهيخوار درست كرد اما عاقبت در كمتر از يك سال بر اثر بيمارى سرطان جان باخت. خبر اين مرگ تأسف آور به گوش مردم دنيا رسيد و پس از آن سازمانى به نام Sadako (به نام همان دختر) تأسيس شد و شعار و هدف خود را اتحاد كودكان جهان در تلاش براى صلح و دوستى مطرح كردند و مرغ ماهيخوار سفيد نيز سمبل و نماد اين فعاليت شد.
بالا بردن انگشتان و ساختن عدد ۷ يا حرف V انگليسى با ۲ انگشت
اين حركت كه به نشانه پيروزى در تمام دنيا انجام مى شود، نخستين بار در جنگ جهانى دوم توسط اروپاييان انجام شد و آنها سعى كردند با ساختن حرف V با ۲ انگشت به كلمه Victory يعنى پيروزى اشاره كنند و از همان جا بود كه اين علامت در تمام دنيا قابل فهم و به نوعى زبان بين المللى تبديل شد.
علايم رانندگى يك زبان بين المللى
موضوع استفاده از نمادها و نشانه ها بسيار گسترده و فراگير است و نمونه رايج آن علايم رانندگى مورد استفاده در كوچه و خيابان هاى شهرهاى تمام دنياست.
هرچند برخى از رانندگان ايرانى اصلاً با اين زبان آشنايى ندارند! براى مثال جلوى در بيمارستان بوق مى زنند. هرجا كه به آنها گفته مى شود، دور نزنيد، دور زدن را با صداى ناهنجار بوق و لاستيك اتومبيل همراه مى كنند و در خيابان يك طرفه در جهت مخالف با سرعت عبور مى كنند و خلاصه هر نبايدى را بايد و هر بايدى را نبايد مى دانند تا جايى كه تنها زبان قابل فهم برگ جريمه ميان دستان پليس زحمتكش و پرتلاش است و ديگر هيچ!

منبع (http://ariaayigirls.blogfa.com/post-10.aspx)

[یاسمین5454]

بعضی ها خیلی در نمادها غرق میشن و بهشون توجه میکنن و خیلیها هم اصلا هیچ توجهی به نمادها ندارن و براشون هم فرق نمیکنه و نمیدونن چی هستن.. من از جمله دسته ای هستم که به دونستنش علاقه دارم و خیلی مسائل رو هم ....یکی از علامتهایی که همه تو دنیا دیدن و شاید ندونن چیه نماد پرنده ایی هست که در دهانش یک شاخه زیتونه و این نماد صلح و دوستی در جهان شناخته شده..در ضمن اینم بگم که درصد بالایی از نمادها ریشه در مذهب داره..وقتی طوفان نوح شد و کشتی نوح رو امواج آب رها شد و همه دنیا رو آب گرفت٬ به روایتی کشتی چهل روز روی آب شناور بود و پس از این بارندگی زیاد و یک وقفه و خوابیدن طوفان٬ نوح به کلاغ امر کرد که بره و خبر از خشکی بیاره.. ببینه که آیا خشکی وجود داره یا نه..کلاغ پر زد و در دور دستها خشکی دید. رو خشکی نشست و مشغول به استراحت و وقت گذرونی شد و فراموش کرد که برای چه ماموریتی به خشکی اومده. نوح که از این همه دیر کردن کلاغ نا امید شده بود کبوتر رو فرستاد پی پیدا کردن خشکی.کبوتر بعد از مدتی پر زدن خشکی رو پیدا کرد و روی شاخه یک درخت زیتون نشست. برای اینکه نشونه ای از خشکی همراه داشته باشه یک شاخه کوچک از درخت زیتون رو کند و به منقار گرفت و پرواز کرد به سمت کشتی نوح.نوح که دید به منقار کبوتر شاخه درخت زیتونه٬ کبوتر رو راهنما کرد و به خشکی رسید.کلاغ که از دور دید کشتی نوح داره میاد به سمت خشکی تازه یادش افتاد که ماموریتش چی بوده.. می خواست پرواز کنه که کشتی نوح به خشکی رسید و نوح وقتی کلاغ رو دید برای تنبیه کلاغ خم شد و سنگی به سمت کلاغ پرتاب کرد.از این روایت٬ فرهنگ سازان و نماد سازان جهانی٬ پرنده ای که شاخه ای از زیتون رو به دهان داره٬ به عنوان نماد صلح و دوستی جهانی معرفی کردن.شاید علت اینکه آدما تا کلاغ میبینن ناخودآگاه خم میشن و سنگی بر میدارن که به سمت کلاغ بزنن ریشه در همین داستان داشته باشه..یک بار امتحان کنید. به نزدیکی کلاغ که میرسید تا خم میشید کلاغ فرار میکنه.. پ.ن: قلبی را پیدا کنید که شما را در بدترین شرایطتان دوست بدارد و دستانی که شما را در ضعیف ترین موقعیتهایتان حمایت کند..

منبع (http://darsaaye.blogfa.com/post/22)