توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلتنگی
m@some
7th October 2013, 02:03 PM
می ترسم از بعضی آدمها ...
آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند
آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند ..
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان ...
آدمهایی که امروز ...
قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت ...
آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت
بر زمینت می زنند ...
آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند ...
امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه ...
آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ...
چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !!
هر چه بخواهند می کشند ...
هر رنگ که بخواهند می زنند.
مجید موحد
7th October 2013, 02:16 PM
واقعا گل گفتی......آدما موندند که به کی تکیه کنند کیرو برای خودشون دوست بدونند........چیکار کنند.......کدوم خنده ها رو باور کنند یا کدوم گریه ها رو...........
آی آدما.........این رسم زمونه نیست
zina_a
7th October 2013, 03:16 PM
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه مي خواند
روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده مي گيرد
وهر دانه برفي به اشكي نريخته مي ماند .
سكوت سرشار از سخنان ناگفته است .
از حركات ناكرده، اعتراف به عشق هاي نهان
وشگفتي هاي بر زبان نيامده
در اين سكوت حقيقت ما نهفته است
حقيقت تو و من .
براي تو و خويش چشماني آرزو مي كنم،
كه چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببيند.
گوشي كه، صداها و نشانه ها را در بي هوشي مان بشنود.
براي تو و خويش روحي كه اين همه را در خود بگيرد و بپذيرد .
و زباني كه در صداقت خود ما را از فراموشي خود بيرون كشد .
و بگذارد از آن چيز ها كه در بندمان كشيده سخن بگوييم .
گاه آنكه ما را به حقيقت مي رساند خود از آن عاري است .
زيرا تنها حقيقت است كه رهايي مي بخشد .
از بخت ياري ماست شايد ،
كه آنچه مي خواهيم ، يا به دست نمي آيد
يا از دست مي گريزد .
چند بار اميد بستي و دام بر نهادي
تا دستي ياري دهنده كلامي مهر آميز
نوازشي يا گوشي شنوا به چنگ آري ؟
چند بار دامت را تهي يافتي؟
از پاي منشين آماده شو كه ديگر بار و ديگر بار دام باز گستريم .
پنجه در افكنده ايم با دست هايمان به جاي رها شدن
سنگين سنگين بر دوش مي كشيم بار ديگران را به جاي همراهي كردنشان
عشق ما نياز مند رهايي است نه تصاحب
در راه خويش ايثار بايد نه انجام وظيفه
اين همه پيچ اين همه گذر اين همه چراغ اين همه علامت،
و همچنان استواري به و فادار ماندن به راهم ، خودم ،هدف و به تو
وفايي كه تو و مرا به سوي هدف راهنمايي مي كند .
جوياي راه خويش باش از اينسان كه منم در تكاپوي انسان شدن
در ميان راه ديدار مي كنم حقيقت را، آزادي را ،خود را،
در ميان راه مي بارد و به بار مي نشيند دوستي كه توانمان دهد
تا براي ديگران ما مني باشيم و ياوري
اين است راه ما
تو و من
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.