سروه74
25th September 2013, 01:16 AM
ختر و پسری عاشق هم میشن و تصمیم میگیرن با هم ازدواج کنند، http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/10.gifhttp://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/9.gif
پدرِ دختر به شدت مخالفت میکنه. http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/6.gif
دختر که نمیتونه رضایت پدر رو بگیره،تصمیم میگیره که با پسر فرار کنه، http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/8.gif
پدر دختر وقتی متوجّهِ موضوع میشه با ازدواجِ اونها موافقت میکنهhttp://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/3.gif
یک هفته قبل از عروسی دختر در چالهای میافته و تمام لباسهایش گلی میشه، دختر به خانه بر میگرد و لباسش رو میشوره ولی باز لکّهای به جا میمونه،
شب فرشتهای به خوابه دختر میاد و ازش میخواد که حتما تا قبل از عروسی اون لکّهها رو بر طرف کنه
ولی دختر خواب رو ندیده میگیره، شب بعدهمان فرشته به خوابِ مادرش میره و همین در خواست رو از اون میکنه،
مادرِ دختر لباس هارو باز میشوره ولی اون هم نمیتونه لکه رو بر طرف کنه.
فردا شب زنگِ خانه به صدا در میاد و اونها متوجّه میشن که همون فرشته هست که میاد جلو و یه بستهای رو به دختر میده،
دختر در حالی که ترسیده بود به فرشته نگاه میکنه،
فرشته میگه:
نگران نباااااااااش بیاااااااااااااا
پودر شستشوي برف با قدرت تميز كنندگي فوق العاده :p
پاکسان به سلامتِ خانواده میاندیشد! http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/12.gif
پدرِ دختر به شدت مخالفت میکنه. http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/6.gif
دختر که نمیتونه رضایت پدر رو بگیره،تصمیم میگیره که با پسر فرار کنه، http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/8.gif
پدر دختر وقتی متوجّهِ موضوع میشه با ازدواجِ اونها موافقت میکنهhttp://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/3.gif
یک هفته قبل از عروسی دختر در چالهای میافته و تمام لباسهایش گلی میشه، دختر به خانه بر میگرد و لباسش رو میشوره ولی باز لکّهای به جا میمونه،
شب فرشتهای به خوابه دختر میاد و ازش میخواد که حتما تا قبل از عروسی اون لکّهها رو بر طرف کنه
ولی دختر خواب رو ندیده میگیره، شب بعدهمان فرشته به خوابِ مادرش میره و همین در خواست رو از اون میکنه،
مادرِ دختر لباس هارو باز میشوره ولی اون هم نمیتونه لکه رو بر طرف کنه.
فردا شب زنگِ خانه به صدا در میاد و اونها متوجّه میشن که همون فرشته هست که میاد جلو و یه بستهای رو به دختر میده،
دختر در حالی که ترسیده بود به فرشته نگاه میکنه،
فرشته میگه:
نگران نباااااااااش بیاااااااااااااا
پودر شستشوي برف با قدرت تميز كنندگي فوق العاده :p
پاکسان به سلامتِ خانواده میاندیشد! http://tavallaeirad.r98.ir/weblog/file/forum/smiles/12.gif