نارون1
11th September 2013, 10:03 PM
ميخواهم يك درخواست از شما پدر و مادرهاي عزيز داشته باشم، درخواستي كه اجابت آن ميتواند در سرنوشت آينده فرزندانتان نقش داشته باشد؛ اينکه حتي اگر اهل سينمارفتن نيستيد...
به تماشاي فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند»، برويد چون دانستن آنچه در اين فيلم به تصوير كشيده ميشود، براي هر پدر و مادري لازم است. خانم «پوران درخشنده» با ساخت اين فيلم و نامگذاري كاملا بجاي آن كه بيانگر ريشه واقعي و علت اصلي سوءاستفاده جنسي از بچههاست، درواقع خواسته با صدايي بلند اين واقعيت را در گوش والدين و همه جامعه فرياد بزند كه بس است، سكوت نكنيد و چشمهايتان را روي اين واقعيت نبنديد كه کساني در جامعه وجود دارند که ممکن است از بچههاي ما سوءاستفاده كنند.
موضوع سوءاستفاده جنسي مختص جامعه ما نيست. در همه جاي دنيا بزرگسالان دچار بيماريهاي رواني و جنسي، از معصوميت و ترس ذاتي بچهها استفاده و از آنها سوءاستفاده ميكنند و به آنها آسيبهاي غيرقابل جبراني ميزنند اما در همه اين جوامع روي آموزش خانواده و بچهها و هشدارهايي كه بايد به آنها در مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسي داد، كار ميشود.
در بسياري از اين جوامع كه توانستهاند در مهار مناسب اين مشكل موفق باشند، آنچنان فرهنگسازي شده كه والدين بلافاصله پس از اطلاع از چنين اتفاقي، پليس را در جريان ميگذارند تا فرد متجاوز و بيمار، شناسايي و توقيف شود نه اينكه سالها آزادانه بگردد و قرباني بگيرد بدون اينكه حتي يك شاكي داشته باشد؛ اتفاقي كه در فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند» ميافتد و پدر از ترس آبروريزي در بازار، حاضر نميشود شكايت كند.
پدر و مادرهاي گرامي! اگر شما هم مثل من و همكارانم اين امکان را داشتيد که با کساني که در کودکي به آنها تعرض شده، صحبت كنيد، به دو موضوع مهم پي ميبرديد؛ اول اينكه تعداد اين قربانيها كم نيست. كاش ميتوانستيد سري به مطبهاي روانپزشكي و روانشناسي بزنيد و ببينيد چه آمار تكاندهندهاي وجود دارد و عجب قصههاي تلخي دارند اين بزرگسالاني كه فقط يك جسم توخالياند.
آنها در كودكي به قتل رسيدهاند؛ نه بهوسيله يك نفر، كه به دست پدر و مادر و جامعه و فرد متجاوز، زنده به گور شدهاند. به بسياري از اين افراد، محارمشان (دايي، عمو، و...) تعرض کردهاند و آنها حتي شايد تا دهه سوم و چهارم زندگي، سكوت ميکنند و همه بدبختياي كه ميكشند، از قانون نانوشته و ناگفته «هيس» است و ترس از آبرو، ترس از اينكه اگر كسي بفهمد، چه ميشود؟
دومين چيزي كه علاوه بر آمار بالاي اين حادثه شوم كه به راحتي قابل پيشگيري است متوجه خواهيدشد، غيرقابل جبران بودن آن است. چه بسيارند بچهها و بزرگسالاني كه در كودكي از آنها سوءاستفاده شده و سالهاست
تحت درمان با انواع درمانهاي دارويي و غيردارويي قرار دارند اما نه تنها در ايران كه در همه جاي دنيا ثابت شده آسيب وارده غيرقابل جبران است. اين آسيب تا نسل بعدي آنها را هم خواهد گرفت. نمونه خارجي فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند»، فيلم «رودخانه مرموز» است که در آن دو مرد پسربچهاي را ميدزدند و به او تعرض ميکنند.
پسر فرار ميكند و با والدينش نزد پليس ميروند و مردها دستگير ميشوند اما از آن پسر شاد و قهرمان تيم بيسبال، مردي كمرو و گوشهگير (با بازي توني رابينز) ميماند كه گويي توني 8 ساله مرد و اريك آدم جديد است.
او ازدواج ميكند و بچهدار ميشود اما پسري بار ميآورد که خجالتي و كمرو است. كلاه بيسبال پسر توني، هميشه چشمهاي خجالتياش را ميپوشاند و فيلم به زيبايي ناتواني پدر را در جسور بارآوردن و رفع مشكل خجالتي بودن پسرش به تصوير ميكشد.
آسيبي كه توني 8 ساله ديد، به نسل بعدي هم منتقل شد و اين است واقعيت تلخ زندگي بچههايي كه موردسوءاستفاده جنسي قرار ميگيرند. حالا به من بگوييد آيا دلتان نميخواهد براي پيشگيري از اين آسيب تلاش كنيد؛ آن هم آسيبي كه اگر خداي نكرده فرزندتان ببيند، جبراننشدني است؟! حالا كه مجالي فراهم شده، سكوتها را بشكنيد؛ به اين هيس گفتنها پايان دهيد. تعريفتان را از آبروريزي اصلاح كنيد و با دستهاي خود فرزندتان را نكشيد و چشمتان را روي اين قتلها نبنديد.
هشدار و آموزش؛ تنها راه پيشگيري
پدر و مادرهايي که فکر ميکنند حرفزدن در مورد مسايل جنسي با بچهها زشت و قبيح است، فرزندشان را چه پسر چه دختر، با دستهاي خود در دام آدمهاي متجاوز مياندازند. اگر حس ميكنيد حرف زدن شما ورود به حوزه ممنوعه است و اين در شان خانوادهتان نيست، مطمئن باشيد مشكلات رواني، بستري شدن، تجربه خودكشي، كابوسهاي شبانه و همه آنچه «شيرين» در فيلم هيس تجربه كرد، براي كودكتان دور از انتظار نيست. شمايي كه از حرف زدن درباره اين موضوع ترس داريد، چطور انتظار داريد فرزندتان كه كودكي است با دنياي ناشناخته، بتواند درصورت مواجهه با چنين شرايطي واكنش درست نشان دهد؟
چطور آموزش را شروع كنم و از كي بايد شروع كنم، پرسش خوبي است كه با مطالعه اين 5 نكته به پاسخ آن ميرسيد:
1. والدين آگاه بايد آموزش را از 3 سالگي و همزمان با آموزش توالت رفتن آغاز كنند.
2. با بچهها درباره اندامهاي خصوصيشان حرف بزنيد ولي آنها را بمباران اطلاعاتي نكنيد. در چند كلمه و چند جمله نام اندام جنسي کودک و اينكه خصوصي است و هيچكس جز شما نبايد آن را ببيند، بگوييد.
3. با بزرگترشدن بچه و در شرايط مناسب، فضايي براي آموزش پيدا كنيد و نكته جديدي به او ياد بدهيد. حتي اگر كودك 6 سالهتان علاقهاي نشان نميدهد درمورد موضوع جنسيت چيزي بداند، ابتكارعمل داشته باشيد و موضوعي را بهانه كنيد تا اطلاعات او را بسنجيد. معلم مهد يا يكي از بستگان باردارشده است؟ همين بهانه كافي است تا سر حرف را باز کنيد. شما نخستين آموزگار كودك در زمينه جنسيت هستيد، پس باهوش باشيد.
4. از كتابهاي مناسب سن کودک كه با فرهنگ خانوادگيتان مطابقت دارد، استفاده كنيد.
5. كافي است باب گفتوگو در اين باره را باز بگذاريد تا بچه بداند اگر سوالي درباره اينكه نوزاد از كجا به دنيا ميآيد و امثال آن برايش پيش آمد، ميتواند آن را از شما بپرسد و جوابش را بگيرد. حرف زدن در اين باره را بغرنج جلوه ندهيد. اگر همان موقع آمادگي پاسخگويي نداشتيد، سنجيده عمل كنيد. انگار بچه پرسيده هواپيما چطور روي هوا ميماند؟ هول نشويد؛ اول بگوييد خودت چه فكر ميكني، بعد هم فرصت بخواهيد: «ميدوني جوابش يه كم سخته بعد از ناهار يادت باشه مفصل دربارهاش حرف بزنيم.»
در قالب قصه و داستان يا يک ماجراي خيالي كه در كودكي شما براي يكي از بچههاي محل اتفاق افتاده، موضوع سوءاستفاده جنسي را پيش بكشيد و از بچه بپرسيد اگر به جاي فرد موردتعرض واقع شده بود، چه ميکرد.
مثلا بگوييد: «من وارد دستشويي شدم و ديدم پسرهاي كلاس پنجم، همسايهمان علي كه كلاس دومي بود، مجبور كردند شلوارش را دربياورد. او خيلي ريزه ميزه بود اما مهمتر اينكه ترسيده بود و اعتمادبهنفس نداشت وگرنه نميگذاشت به اعضاي خصوصي بدنش دست بزنند و...» سعي كنيد مثل بندباز حرفهاي، ظرافتهاي لازم را در كلام و رفتارتان حفظ كنيد. مبادا در هشدار و آمادهسازي كودك چنان زيادهروي کنيد كه از همه چيز و همه كس بترسد. درنهايت بخواهيد هر اتفاقي براي خودش يا دوستش افتاد، از بزرگتر قابل اعتماد كه پدر و مادر هستند، كمك بگيرد.
غفلت کردن، قدغن!
بچهها را نبايد به هيچوجه حتي براي يك لحظه به اميد كسي جز خودتان يا همسرتان رها كنيد. اگر قرار است به دليل كار واجبي او را به مادربزرگ يا خاله بسپاريد، اطمينان حاصل كنيد در آن ساعت پسرخاله يا عموي نوجوان و جوان فرزندتان قرار نيست از او مراقبت كند و تحتنظر مستقيم كسي است كه او را به امانت گرفته و از اعضاي درجه يك خانواده است.
اگر به دقت و نظارت فردي كه بچه را به او ميسپاريد شك داريد، هرگز ريسك نكنيد. بچهها به شدت از بزرگترها ميترسند و رابطه شما با فرزندتان بايد طوري باشد كه حتي اگر كسي او را ترساند يا تهديد كرد، به شما اطمينان داشته باشد و در مورد اين موضوع با شما صحبت كند و بداند در موردش قضاوت نميكنيد و حامياش هستيد. اگر در ابتدا به خاطر ترس و تهديدشدن موضوع را مثل راز نگه دارد، كمكم با اضافه شدن احساس گناه و مقصربودن، سعي ميكند بيشتر در حفظ آن راز بكوشد و اين موضوع باعث سوءاستفادههاي بعدي و آسيب بيشتر ميشود.
حس رانده شدن و هويت «من بدم»، ضعف اعتمادبهنفس و هزاران مشكل ديگر اين بچهها به دليل ناآگاهي و غفلت والدينشان است. در آموزشها به او اطمينان بدهيد كودكاني كه به آنها تعرض شده، كاملا بيتقصير و بيگناه هستند و هيچكس نميتواند به آنها كه حامياني چون والدين خود دارند، آسيب بزند.
منبع:
هفته نامه سلامت
به تماشاي فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند»، برويد چون دانستن آنچه در اين فيلم به تصوير كشيده ميشود، براي هر پدر و مادري لازم است. خانم «پوران درخشنده» با ساخت اين فيلم و نامگذاري كاملا بجاي آن كه بيانگر ريشه واقعي و علت اصلي سوءاستفاده جنسي از بچههاست، درواقع خواسته با صدايي بلند اين واقعيت را در گوش والدين و همه جامعه فرياد بزند كه بس است، سكوت نكنيد و چشمهايتان را روي اين واقعيت نبنديد كه کساني در جامعه وجود دارند که ممکن است از بچههاي ما سوءاستفاده كنند.
موضوع سوءاستفاده جنسي مختص جامعه ما نيست. در همه جاي دنيا بزرگسالان دچار بيماريهاي رواني و جنسي، از معصوميت و ترس ذاتي بچهها استفاده و از آنها سوءاستفاده ميكنند و به آنها آسيبهاي غيرقابل جبراني ميزنند اما در همه اين جوامع روي آموزش خانواده و بچهها و هشدارهايي كه بايد به آنها در مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسي داد، كار ميشود.
در بسياري از اين جوامع كه توانستهاند در مهار مناسب اين مشكل موفق باشند، آنچنان فرهنگسازي شده كه والدين بلافاصله پس از اطلاع از چنين اتفاقي، پليس را در جريان ميگذارند تا فرد متجاوز و بيمار، شناسايي و توقيف شود نه اينكه سالها آزادانه بگردد و قرباني بگيرد بدون اينكه حتي يك شاكي داشته باشد؛ اتفاقي كه در فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند» ميافتد و پدر از ترس آبروريزي در بازار، حاضر نميشود شكايت كند.
پدر و مادرهاي گرامي! اگر شما هم مثل من و همكارانم اين امکان را داشتيد که با کساني که در کودکي به آنها تعرض شده، صحبت كنيد، به دو موضوع مهم پي ميبرديد؛ اول اينكه تعداد اين قربانيها كم نيست. كاش ميتوانستيد سري به مطبهاي روانپزشكي و روانشناسي بزنيد و ببينيد چه آمار تكاندهندهاي وجود دارد و عجب قصههاي تلخي دارند اين بزرگسالاني كه فقط يك جسم توخالياند.
آنها در كودكي به قتل رسيدهاند؛ نه بهوسيله يك نفر، كه به دست پدر و مادر و جامعه و فرد متجاوز، زنده به گور شدهاند. به بسياري از اين افراد، محارمشان (دايي، عمو، و...) تعرض کردهاند و آنها حتي شايد تا دهه سوم و چهارم زندگي، سكوت ميکنند و همه بدبختياي كه ميكشند، از قانون نانوشته و ناگفته «هيس» است و ترس از آبرو، ترس از اينكه اگر كسي بفهمد، چه ميشود؟
دومين چيزي كه علاوه بر آمار بالاي اين حادثه شوم كه به راحتي قابل پيشگيري است متوجه خواهيدشد، غيرقابل جبران بودن آن است. چه بسيارند بچهها و بزرگسالاني كه در كودكي از آنها سوءاستفاده شده و سالهاست
تحت درمان با انواع درمانهاي دارويي و غيردارويي قرار دارند اما نه تنها در ايران كه در همه جاي دنيا ثابت شده آسيب وارده غيرقابل جبران است. اين آسيب تا نسل بعدي آنها را هم خواهد گرفت. نمونه خارجي فيلم «هيس! دخترها فرياد نميزنند»، فيلم «رودخانه مرموز» است که در آن دو مرد پسربچهاي را ميدزدند و به او تعرض ميکنند.
پسر فرار ميكند و با والدينش نزد پليس ميروند و مردها دستگير ميشوند اما از آن پسر شاد و قهرمان تيم بيسبال، مردي كمرو و گوشهگير (با بازي توني رابينز) ميماند كه گويي توني 8 ساله مرد و اريك آدم جديد است.
او ازدواج ميكند و بچهدار ميشود اما پسري بار ميآورد که خجالتي و كمرو است. كلاه بيسبال پسر توني، هميشه چشمهاي خجالتياش را ميپوشاند و فيلم به زيبايي ناتواني پدر را در جسور بارآوردن و رفع مشكل خجالتي بودن پسرش به تصوير ميكشد.
آسيبي كه توني 8 ساله ديد، به نسل بعدي هم منتقل شد و اين است واقعيت تلخ زندگي بچههايي كه موردسوءاستفاده جنسي قرار ميگيرند. حالا به من بگوييد آيا دلتان نميخواهد براي پيشگيري از اين آسيب تلاش كنيد؛ آن هم آسيبي كه اگر خداي نكرده فرزندتان ببيند، جبراننشدني است؟! حالا كه مجالي فراهم شده، سكوتها را بشكنيد؛ به اين هيس گفتنها پايان دهيد. تعريفتان را از آبروريزي اصلاح كنيد و با دستهاي خود فرزندتان را نكشيد و چشمتان را روي اين قتلها نبنديد.
هشدار و آموزش؛ تنها راه پيشگيري
پدر و مادرهايي که فکر ميکنند حرفزدن در مورد مسايل جنسي با بچهها زشت و قبيح است، فرزندشان را چه پسر چه دختر، با دستهاي خود در دام آدمهاي متجاوز مياندازند. اگر حس ميكنيد حرف زدن شما ورود به حوزه ممنوعه است و اين در شان خانوادهتان نيست، مطمئن باشيد مشكلات رواني، بستري شدن، تجربه خودكشي، كابوسهاي شبانه و همه آنچه «شيرين» در فيلم هيس تجربه كرد، براي كودكتان دور از انتظار نيست. شمايي كه از حرف زدن درباره اين موضوع ترس داريد، چطور انتظار داريد فرزندتان كه كودكي است با دنياي ناشناخته، بتواند درصورت مواجهه با چنين شرايطي واكنش درست نشان دهد؟
چطور آموزش را شروع كنم و از كي بايد شروع كنم، پرسش خوبي است كه با مطالعه اين 5 نكته به پاسخ آن ميرسيد:
1. والدين آگاه بايد آموزش را از 3 سالگي و همزمان با آموزش توالت رفتن آغاز كنند.
2. با بچهها درباره اندامهاي خصوصيشان حرف بزنيد ولي آنها را بمباران اطلاعاتي نكنيد. در چند كلمه و چند جمله نام اندام جنسي کودک و اينكه خصوصي است و هيچكس جز شما نبايد آن را ببيند، بگوييد.
3. با بزرگترشدن بچه و در شرايط مناسب، فضايي براي آموزش پيدا كنيد و نكته جديدي به او ياد بدهيد. حتي اگر كودك 6 سالهتان علاقهاي نشان نميدهد درمورد موضوع جنسيت چيزي بداند، ابتكارعمل داشته باشيد و موضوعي را بهانه كنيد تا اطلاعات او را بسنجيد. معلم مهد يا يكي از بستگان باردارشده است؟ همين بهانه كافي است تا سر حرف را باز کنيد. شما نخستين آموزگار كودك در زمينه جنسيت هستيد، پس باهوش باشيد.
4. از كتابهاي مناسب سن کودک كه با فرهنگ خانوادگيتان مطابقت دارد، استفاده كنيد.
5. كافي است باب گفتوگو در اين باره را باز بگذاريد تا بچه بداند اگر سوالي درباره اينكه نوزاد از كجا به دنيا ميآيد و امثال آن برايش پيش آمد، ميتواند آن را از شما بپرسد و جوابش را بگيرد. حرف زدن در اين باره را بغرنج جلوه ندهيد. اگر همان موقع آمادگي پاسخگويي نداشتيد، سنجيده عمل كنيد. انگار بچه پرسيده هواپيما چطور روي هوا ميماند؟ هول نشويد؛ اول بگوييد خودت چه فكر ميكني، بعد هم فرصت بخواهيد: «ميدوني جوابش يه كم سخته بعد از ناهار يادت باشه مفصل دربارهاش حرف بزنيم.»
در قالب قصه و داستان يا يک ماجراي خيالي كه در كودكي شما براي يكي از بچههاي محل اتفاق افتاده، موضوع سوءاستفاده جنسي را پيش بكشيد و از بچه بپرسيد اگر به جاي فرد موردتعرض واقع شده بود، چه ميکرد.
مثلا بگوييد: «من وارد دستشويي شدم و ديدم پسرهاي كلاس پنجم، همسايهمان علي كه كلاس دومي بود، مجبور كردند شلوارش را دربياورد. او خيلي ريزه ميزه بود اما مهمتر اينكه ترسيده بود و اعتمادبهنفس نداشت وگرنه نميگذاشت به اعضاي خصوصي بدنش دست بزنند و...» سعي كنيد مثل بندباز حرفهاي، ظرافتهاي لازم را در كلام و رفتارتان حفظ كنيد. مبادا در هشدار و آمادهسازي كودك چنان زيادهروي کنيد كه از همه چيز و همه كس بترسد. درنهايت بخواهيد هر اتفاقي براي خودش يا دوستش افتاد، از بزرگتر قابل اعتماد كه پدر و مادر هستند، كمك بگيرد.
غفلت کردن، قدغن!
بچهها را نبايد به هيچوجه حتي براي يك لحظه به اميد كسي جز خودتان يا همسرتان رها كنيد. اگر قرار است به دليل كار واجبي او را به مادربزرگ يا خاله بسپاريد، اطمينان حاصل كنيد در آن ساعت پسرخاله يا عموي نوجوان و جوان فرزندتان قرار نيست از او مراقبت كند و تحتنظر مستقيم كسي است كه او را به امانت گرفته و از اعضاي درجه يك خانواده است.
اگر به دقت و نظارت فردي كه بچه را به او ميسپاريد شك داريد، هرگز ريسك نكنيد. بچهها به شدت از بزرگترها ميترسند و رابطه شما با فرزندتان بايد طوري باشد كه حتي اگر كسي او را ترساند يا تهديد كرد، به شما اطمينان داشته باشد و در مورد اين موضوع با شما صحبت كند و بداند در موردش قضاوت نميكنيد و حامياش هستيد. اگر در ابتدا به خاطر ترس و تهديدشدن موضوع را مثل راز نگه دارد، كمكم با اضافه شدن احساس گناه و مقصربودن، سعي ميكند بيشتر در حفظ آن راز بكوشد و اين موضوع باعث سوءاستفادههاي بعدي و آسيب بيشتر ميشود.
حس رانده شدن و هويت «من بدم»، ضعف اعتمادبهنفس و هزاران مشكل ديگر اين بچهها به دليل ناآگاهي و غفلت والدينشان است. در آموزشها به او اطمينان بدهيد كودكاني كه به آنها تعرض شده، كاملا بيتقصير و بيگناه هستند و هيچكس نميتواند به آنها كه حامياني چون والدين خود دارند، آسيب بزند.
منبع:
هفته نامه سلامت