توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث حجاب اجباري نيست (آيت الله طالقاني)
"مهدی"
5th September 2013, 01:06 PM
نظر مرحوم آقای طالقانی در مورد حجاب
«حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست، چه برسد به اقلیتهای مذهبی. ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچکس هم نمیگوید... زنان عضو فعال اجتماع ما هستند... اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تاکنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟ کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بیحجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسوولیت کردند اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است. روزنامه کیهان و اطلاعات - ۲۰ اسفند ۱۳۵۷؟»
دوستان خواهش می کنم توهین نکنید و ابتدا به لینک زیر بروید و با شخصیت ایشان آشنا شوید و بعد نظر بدهید
http://www.noonoab.com/سید-محمود-طالقانی-چهره-محبوب-مردمی.html (http://www.noonoab.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C.html)
*مهدی*
5th September 2013, 01:16 PM
آنچه شما از نگاه مرحوم طالقاني ذکر کرديد، نظري است که ايشان در اوائل انقلاب و در دوراني که جامعه شاهد جدال دو نگرش افراطي و تفريطي در مسائل سياسي ـ اجتماعي و حتي ديني بود، ارائه شد.
نظر مرحوم آيتالله طالقاني به نظر ميآيد پاسخي به هر دو اين نگرشها باشد.
ايشان از سويي نگرشهاي افراطي را در مسئله حجاب مورد انتقاد قرار ميدهند و از سوي ديگر رويکردهاي تفريطي را.
مضمون سخن ايشان اين است که در مسئله حجاب نه بايستي به ورطه افراط افتاد، عملي که معدود افرادي در اوائل انقلاب به دنبال آن بودند، و نه از سوي ديگر در جنبهاي تفريطي قرار گرفت که مخالف اصل حجاب و طرفدار اجبار به بيحجابي در ايران بودند.
اينکه ايشان ميگويند ما نميگوييم زنان به ادارات نروند کاملاً در همين زمينه قابل فهم است که ايشان هم زمان، مبارزهاي فکري را با جريانهاي افراطي و غربي در اول انقلاب دنبال ميکنند. اين نکته را نيز لازم است مدنظر قرارداد که، ايشان اين سخن را زماني ميگويند که هنوز قوانين کشور تدوين و تصويب نشده است.
نکتهاي که در انتهاي اين گفتگو ميتوان به آن اشاره کرد، اينکه نظرات شخصيتهاي مهم و تأثيرگذار، نبايستي ما را از پويايي انديشه بازدارد. سخن افراد غير معصوم هيچگاه به معناي سخن آخر نيست که نتوان خلاف آن را در نظر آورد. پويايي يک نگرش زماني صورت ميگيرد که ما سخن بزرگان خود را فهميده ولي در آن متوقف نشويم. البته نه به اين معني که بدون هيج مبناي علمي به نقد و انتقاد از ديگران بپردازيم، بلکه با داشتن صلاحيتهاي علمي مناسب به نقد و ارزيابي انديشهها بپردازيم.
به اين نكته هم بايد توجه نمود كه بعد از پذيرش اسلام ،التزام به مقررات آن لازم است،واين صرفاً با الزام بيروني محقق نمي شود بلكه اعتقاد دروني والزام بيروني در مواردي لازم است.وبايد بين افراد نا آگاه وهنجار شكن فرق گذاشت،با هنجار شكنان بر خورد نمود ونا آگاهان را آگاه كرد.
*مهدی*
5th September 2013, 01:23 PM
حتی پیامبر اسلام صلی الله هم در اوائل دین اسلام احکام اسلام را بصورت پله به پله اجرا کردند
در اوائل انقلاب اسلامی ایران نیز یکسری احکام بصورت پله به پله اجرا شده است.
این مسلم است که افراط و تفریط در هر مسئله ای اشتباه است از جمله مسئله حجاب
با توجه به آیات قرآن که حجاب زن و مرد مسلمان را امری ضروری می داند و ما بالاتر از حرف قرآن نداریم
اکنون اگر از تمام مراجع فعلی سوال شود که در جامعه کنونی آیا رعایت حجاب اسلامی در اجتماع واجب است یا نه مسلما جواب آنها «بله» خواهد بود.
در اوائل انقلاب هم تا قبل از وضع قوانین مسامحه هایی صورت می گرفت که نیاز به آنها بوده است.
طبق نظر همه مراجع تقلید فعلی قوانین نظام اسلامی همچون قوانین شرع نافذ و قابل اجرا می باشد.
پس نقل قول از آیت الله طالقانی از اوائل انقلاب که شرایط خاص و در ابتدای شکل گرفتن یک حکومت اسلامی بوده قابل قیاس با زمان قعلی نخواهد بود.
اما اجرای قانون به هر وسیله ای هم خوشایند نیست بلکه با رعایت شئونات اخلاقی باید باشد.
"مهدی"
5th September 2013, 01:24 PM
آنچه شما از نگاه مرحوم طالقاني ذکر کرديد، نظري است که ايشان در اوائل انقلاب و در دوراني که جامعه شاهد جدال دو نگرش افراطي و تفريطي در مسائل سياسي ـ اجتماعي و حتي ديني بود، ارائه شد.
نظر مرحوم آيتالله طالقاني به نظر ميآيد پاسخي به هر دو اين نگرشها باشد.
ايشان از سويي نگرشهاي افراطي را در مسئله حجاب مورد انتقاد قرار ميدهند و از سوي ديگر رويکردهاي تفريطي را.
مضمون سخن ايشان اين است که در مسئله حجاب نه بايستي به ورطه افراط افتاد، عملي که معدود افرادي در اوائل انقلاب به دنبال آن بودند، و نه از سوي ديگر در جنبهاي تفريطي قرار گرفت که مخالف اصل حجاب و طرفدار اجبار به بيحجابي در ايران بودند.
اينکه ايشان ميگويند ما نميگوييم زنان به ادارات نروند کاملاً در همين زمينه قابل فهم است که ايشان هم زمان، مبارزهاي فکري را با جريانهاي افراطي و غربي در اول انقلاب دنبال ميکنند. اين نکته را نيز لازم است مدنظر قرارداد که، ايشان اين سخن را زماني ميگويند که هنوز قوانين کشور تدوين و تصويب نشده است.
نکتهاي که در انتهاي اين گفتگو ميتوان به آن اشاره کرد، اينکه نظرات شخصيتهاي مهم و تأثيرگذار، نبايستي ما را از پويايي انديشه بازدارد. سخن افراد غير معصوم هيچگاه به معناي سخن آخر نيست که نتوان خلاف آن را در نظر آورد. پويايي يک نگرش زماني صورت ميگيرد که ما سخن بزرگان خود را فهميده ولي در آن متوقف نشويم. البته نه به اين معني که بدون هيج مبناي علمي به نقد و انتقاد از ديگران بپردازيم، بلکه با داشتن صلاحيتهاي علمي مناسب به نقد و ارزيابي انديشهها بپردازيم.
به اين نكته هم بايد توجه نمود كه بعد از پذيرش اسلام ،التزام به مقررات آن لازم است،واين صرفاً با الزام بيروني محقق نمي شود بلكه اعتقاد دروني والزام بيروني در مواردي لازم است.وبايد بين افراد نا آگاه وهنجار شكن فرق گذاشت،با هنجار شكنان بر خورد نمود ونا آگاهان را آگاه كرد.
ممنونم از ديدگاهت عزيز[golrooz]
ولي اسلام نگفته كه همه در يك جامعه اسلامي بايد حجاب رعايت كنند! عيسي به دين خودش و موسي به دن خود!
قوانين كشور ما اشتباهه. وگرنه حرف ايشون درسته!
*مهدی*
5th September 2013, 01:28 PM
ممنونم از ديدگاهت عزيز[golrooz]
ولي اسلام نگفته كه همه در يك جامعه اسلامي بايد حجاب رعايت كنند! عيسي به دين خودش و موسي به دن خود!
قوانين كشور ما اشتباهه. وگرنه حرف ايشون درسته!
خواهش می کنم
اما با توجه به نوع دیدگاهی که شما دارید ادامه دادن این بحث بدون فایده خواهد بود
چون امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی عزیز به رئیس جمهور فراری خطاب کرد : تو غلط می کنی قانون را قبول نداری ، قانون تو را قبول ندارد...
شما که نمی خواهید به مرجع عالم تشیع و عارف بالله امام خمینی رحمه الله توهین یا جسارتی بکنین.
این راگفتم که بدانید قوانین کشور (از جمله قوانین پایه ای و اساسی و .. ) بر طبق مبانی دین اسلام و توسط جمع مجتهدین و قانون شناسان وضع شده است .
والسلام
Capitan Totti
5th September 2013, 01:58 PM
سخته
یه طوریه
اگر آیت اله طالقانی معصوم نبوده
یعنی دیگران معصوم بودند...!!
بنده به شخصه پس از علامه طباطبایی
بزرگ ترین عالم شیعه رو مرحوم سید محمود طالقانی میدونم
"مهدی"
5th September 2013, 02:11 PM
خواهش می کنم
اما با توجه به نوع دیدگاهی که شما دارید ادامه دادن این بحث بدون فایده خواهد بود
چون امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی عزیز به رئیس جمهور فراری خطاب کرد : تو غلط می کنی قانون را قبول نداری ، قانون تو را قبول ندارد...
شما که نمی خواهید به مرجع عالم تشیع و عارف بالله امام خمینی رحمه الله توهین یا جسارتی بکنین.
این راگفتم که بدانید قوانین کشور (از جمله قوانین پایه ای و اساسی و .. ) بر طبق مبانی دین اسلام و توسط جمع مجتهدین و قانون شناسان وضع شده است .
والسلام
فقط با ديدگاه شما ميشه به نتيجه رسيد؟ چه جالب!
الان اين تهديده؟ هشداره؟ چيه داداشم؟
اينم محض اطلاع شما:
ایشون نعمیا طاهری نتیجه امام خمینی هستن یعنی دختر نعمیه اشراقی نوه امام خمینی در یکی از دانشگاهای امریکا اول شدن
چون حجابشون کامل نبود و شلوار جین فقط پاش بوده مادرشون با فتوشاپ اومده براش مانتو درست کرده و عکسش رو توی فیس بوکش گذاشته و الان خبر ساز شده.
پدر بزرگ ایشون یعنی امام خمینی با شعار مرگ بر آمریکا اومد مملکت ما رو اباد کنه و الان دختر خودش داره اونجا به رتبه های بالای علمی میرسه این وسط فقط مردم ایران بدبخت شدن
http://axgig.com/images/37087572378586898801.png
مجتهدين قانون شناس؟ قانون ميگه كه ربا تو بانك ها حلاله ديگه؟ اهان پس رشوه گيري هم تو قانونه اساسي كشوره! پس بگو اين پولاي تو صندوق صدقات كجا ميره....ميره تو جيب قانون![golrooz]
kamanabroo
5th September 2013, 02:11 PM
دانلود آخرین خطبهی آیت الله طالقانی
۲۴ شهریور ۱۳۸۸امید حسینی (http://www.ahestan.ir/?author=1)دیدگاهتان را بنویسید (http://www.ahestan.ir/?p=3675#respond)دیدگاه های این نوشته (http://www.ahestan.ir/?p=3675#comments)
دوره و زمانهی عجیبی شده. دوران فرزندسالاری را دیده بودیم، اما اینکه این فرزندسالاری، بر والدین از دست رفته هم سرایت پیدا کند، از خصوصیات عجیب سیاست در دوره ماست! دقیقا به همین علت امروز شخصیتهای انقلابی ۳۰ سال پیش را بر اساس دیدگاه و خواست و سلیقه سیاسی فرزندانشان طبقهبندی میکنند.مثلا اگر فرزندان یک شخصیت انقلابی، امروز تفکر چپ و اصلاحطلبی داشته باشند، پدرشان را اصلاحطلب معرفی میکنند، اگر فرزندان راست و یا اصولگرا باشند، پدر را هم اصولگرا معرفی میکنند و اگر فرزندان ضدانقلاب باشند، پدر را هم ضدانقلاب معرفی میکنند!این وضعیت وقتی جالبتر میشود که فرزندان آن شخصیت، هریک از لحاظ سلیقه سیاسی، تفکرات مختلفی داشته باشند. در آن صورت هر کدام پدر را بر اساس دیدگاه خود معرفی میکنند. گروهها، جناحها و رسانههای وابسته هم به همین نحو، یعنی آن شخصیت را بر اساس دیدگاه فرزندی معرفی میکنند که به جناح آنها نزدیکتر باشد؛ به عبارت دیگر، این پدر نیست که گرامی داشته میشود، بلکه خواستههای پسر است که از زبان پدر تبلیغ میشود!این مساله درباره بسیاری از شهدا و شخصیتهای معروف انقلاب اسلامی و نیز جنگ تحمیلی صدق میکند، مانند شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید قدوسی و… مرحوم آیت الله طالقانی هم از جمله شخصیتهایی است که چنین وضعیتی دارد.مثلا چند روز پیش مراسم یادبود او در حسینیه ارشاد لغو شد، برخی از رسانهها از اعتراض خانواده آیت الله طالقانی به این مساله خبر دادند (خانواده در اینجا یعنی اعظم طالقانی) اما مهدی طالقانی پسر آیت الله مصاحبه کرد و گفت (http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8806180584): «شایسته نیست که برخی اطلاعیه و بیانیهها را که از سوی یکی از اعضای خانواده مرحوم طالقانی صادر میشود را به نام کل خانواده و یا به نام مرحوم طالقانی گذاشته شود چون اعمال فرزندان آیتالله طالقانی مربوط به ایشان نیست… اینکه دختر مرحوم طالقانی با در دست گرفتن عکسی در مقابل زندان اوین تحصن میکند، مربوط به خود وی به عنوان یک شهروند میشود و به مرحوم طالقانی مرتبط نخواهد بود»البته درباره آیت الله طالقانی قضایای دیگری هم مطرح است و آن سوءاستفاهی برخی جریانات و رسانههای خاص از سخنان و مواضع ۳۰ سال پیش آن مرحوم است، آنهم بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی که وی در آن حضور داشت و مواضعش را هم بر اساس آن شرایط اظهار میداشت.مثلا یکی از مسائلی که برخی افراد و جریانها بر روی آن انگشت میگذارند، مساله حجاب است و این عبارت آیت الله طالقانی که :«در مورد حجاب اجبار در کار نیست!» و از آن برای مخالفت امروزشان با حجاب استفاده میکنند که بله آیت الله طالقانی ۳۰ سال پیش به حجاب اجباری اعتراض کرده بود! حتی صفحه مربوط به آیت الله طالقانی در ویکیپدیا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_ %D8%B9%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84% D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C)هم از کل مواضع و سخنان وی در آن سالها، فقط همین یک عبارت را مهم دانسته و به آن پرداخته است! درباره این مساله، سال گذشته طاهره طالقانی دختر آیت الله طالقانی توضیحاتی را ارائه کرده بود که میتوانید از اینجا بخوانید. (http://4ghad.com/New/Article.php?SubjectID=23&ID=51)مسالهی دیگر نحوه برخورد و نوع تعامل آیت الله طالقانی با برخی گروهها و عناصر ضدانقلاب است. ایشان با توجه به نگاه پدرانهای که داشتند ابتدا قائل به تعامل با این گروهها و این افراد و جذب آنها بودند که این مساله در مواضع و سخنرانیهای ایشان هم منعکس میشد، اما امروز بعد از گذشته ۳۰ سال بعضی جریانات میآیند و سخنان آنروز آیت الله طالقانی را مبنی بر تعامل با آن گروهکها علم میکنند بدون آنکه نگاهی جامع به حوادث آن سالها و مواضع دیگر آیت الله طالقانی داشته باشند. در حالی که آیت الله طالقانی وقتی متوجه میشدند که هیچ امیدی به این جریانات و این افراد نیست، صراحتا در برابر آنها موضع می گرفتند.چند ماه پیش من لینک صوتی آخرین خطبه و آخرین سخنرانی مرحوم آیتالله طالقانی را در آهستان قرار دادم (http://rapidshare.com/files/200940224/taleghani.wma). خواهش من از همه دوستداران آیت الله طالقانی و همه آنهایی که ادعای دوستی او را دارند، این است که یک بار به این سخنان توجه بکنند. این سخنرانی تاریخی، آخرین مواضع رسمی آیت الله طالقانی است که پاسخ محکمی است به همه آنهایی که امروز نام و یاد آیت الله طالقانی را برای بیان اغراض سیاسی خودشان مورد سوءاستفاده قرار میدهند.آیت الله طالقانی در این سخنرانی، به صراحت خواستار برخورد نظام با گروههای ضدانقلاب و ضدنظام میشود و حتی به اشتباهات قبلی خودش هم درباره آنها اشاره و به آن اذعان میکند که این ناشی از آزادگی آن بزرگمرد است. البته توجه داشته باشید که آن زمان از سوی برخی افراد و مسئولین و رسانههای کشور، برخورد با عوامل ضدانقلاب کردستان، برخورد با مردم کرد، تعبیر میشد، لذا مواضع قاطع آیت الله طالقانی در خطبه های نماز جمعه، از این جهت اهمیت دارد که وی، اسیر این جوسازیها و شایعات نمیشود و به دقت این حوادث را ریشهیابی میکند و میگوید:« برای من پیام می فرستند علمای آنجا که به ما مثل مغول ها حمله میکنند! که این ارتش شما ما را میکوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را کی ایجاد کرد؟ از کجا شروع شد؟ هیچ بررسی شده؟ اینها آیا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان این باشد، بسیار آسان قابل حل است ولی این نیست…»البته مدعیان طرفدار آیت الله طالقانی هرگز اشارهای به این سخنرانی و این خطبه تاریخی نمیکنند. دلیل آن هم کاملا واضح است. این سخنرانی مغایر با اعتقادات و تفکرات جریانات مدعی حمایت از آیت الله طالقانی است. همین.
http://www.ahestan.ir/?p=3675
kamanabroo
5th September 2013, 02:13 PM
از آخرين خطبه آيت الله طالقاني چه ميدانيد؟!
فوریه 22, 2009 بدست اميد حسيني (http://ahestan.wordpress.com/author/ahestan/)
http://ahestan.files.wordpress.com/2009/02/450px-taleghani-big.jpg?w=225&h=300در تاريخ مبارزات انقلاب اسلامي افراد زيادي وجود دارند كه متاسفانه عمدا و يا سهوا آنها را فراموش كردهايم. يكي از اين مردان بزرگ، آيت الله طالقاني (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_ %D8%B9%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84% D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C) است. مرحوم آيت الله طالقاني از جمله شخصيتهايي است كه بعد از گذشت سی سال هنوز به درستي او را نشناختهايم. در همه اين سالها عادت كردهايم كه او را فقط در سالروز برگزاري اولين نماز جمعه تهران بشناسيم و يادش را گرامي بداريم.اين سكوت و این ناديده گرفتن و این فراموشي، باعث شده است آدمهايي كه احيانا هيچ شباهت كرداري و رفتاري با او ندارند، از اين موقعيت سوءاستفاده كنند و طالقاني را آنگونه كه خود ميخواهند به ما معرفي كنند. تا جايي كه امروز هر كسي كه به نوعي ميخواهد دشمنياش را با جمهوري اسلامي و رهبران انقلاب نشان بدهد، حرفها و خواستههhttp://ahestan.files.wordpress.com/2009/02/055_revolution79.jpg?w=174&h=237ايش را از زبان مرحوم آيت الله طالقاني بيان ميكند! هركسي كه ميخواهد مخالفتش را با حجاب توجيه كند، اسم طالقاني را ميآورد. هر كسي كه ميخواهد آزادي را به فتنه و آشوب و هرج و مرج تفسير كند، از طالقاني خاطره تعريف ميكند! و يا آن منافقان مزدور هم وقتي ميخواهند بر جنايات بيشمار خود سرپوش بگذارند، از «پدر طالقاني» دم ميزنند.و درست به همين خاطر، شايد تكراريترين جملهاي كه امروز در دنياي نت از مرحوم طالقاني پيدا ميشود، همان تيتر معروفي است كه «آيت الله طالقاني گفت:در مورد حجاب اجبار در كار نيست!» و يا جملاتي كه درباره آزادي و مردم و مردمسالاري ميگويند، گويي آيت الله طالقاني هيچ خواسته ديگري جز اينها نداشته. گویی آیت الله هیچگاه مفسر قرآن نبوده، آیات قرآن را نمی دانسته، احکام مربوط به جهاد و قصاص و حجاب را نمی دانسته! در اين ميان، سكوت و سياست حاكم بر رسانههاي ما هم مزيد بر علت شده تا ما طالقاني را آنگونه كه بود نشناسيم و فقط دل به شايعات و دروغها و تفاسير ديگران بدهيم. (نظر دختر آيت الله طالقاني را درباره حجاب و جمله پدر، اينجا بخوانيد (http://4ghad.com/New/Article.php?SubjectID=23&ID=51))اما ماجراي آخرين خطبهي آيت الله طالقاني چه بود؟ و چرا هیچ یک از این مدعیان، یادی از آن خطبه معروف نمی کنند؟ + فايل صوتي
همانطوري كه ميدانيم بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، مخالفت گروههاي ضدانقلاب كردستان مانند حزب دموكرات و كوموله و …كمكم به اغتشاش و حمله به مراكز و پادگانهاي نظامي تبديل شد. دولت موقت و نهضت آزادي در آن موقعيت اعتقاد چنداني به برخورد نظامي با عوامل آشوب نداشتند و بيشتر طرفدار گفتگو و مذاكره سياسي بودند. آيت الله طالقاني هم بخاطر روحيات پدرانهاي كه داشت، در ابتدا از اين موضع دولت موقت حمايت ميكرد. اما در مقابل، امام خميني و بسياري از نيروهاي انقلاب و حتي نيروهاي ارتش، با شناختي كه از گروههاي ضدانقلاب داشتند، خواستار برخورد و دفع اغتشاشات بودند.شهيد سرلشگر قرني، (http://www.aviny.com/news/83/02/03/04.aspx) بعنوان اولين رييس ستاد مشترك ارتش، بدنبال آغاز اغتشاشات و حملات نظامي عوامل ضدانقلاب كردستان، اطلاعيهاي منتشر كرد و كساني را كه به پادگان سنندج نزديك شده بودند، عواملي فرصتطلب و ضدانقلاب معرفي و دستور سركوبي آنها را صادر كرد. اين اقدام قاطع، ناراحتي دولت موقت را در پي داشت. وزير كشور و نيز مرحوم آيتالله طالقاني هم با نوشتن نامه و تماس تلفني با شهيد قرني از وي خواستند كه دستور توقف درگيريها را http://www.aviny.com/news/83/02/03/Gharani.jpg (http://www.aviny.com/news/83/02/03/Gharani.jpg)صادر كند.اما شهيد قرني در پاسخ نوشت:«تا موقعي كه از طرف رهبر انقلاب مسئوليت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالي و آزاد كردن افرادي كه به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم بردهاند، و تا زمانيكه متجاوزين گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، يعني تا زماني كه راديو و تلويزيون در دست افراد مجاهد از كرمانشاه و ساختمانهاي ستاد لشگر و فرودگاه مجددا به مسئولين معين واگذار نگردد و سرهنگ صفوي فرمانده لشگر 28 كردستان خود را به ستاد نيرو در تهران معرفي ننمايد، با وجود تمام ارادتي كه به شخص آيتالله طالقاني و جنابعالي دارم، در مقابل خواست تعدادي اجنبي تسليم نخواهم شد.»اين قاطعيت مطلوب دولت موقت نبود. گروههاي ضدانقلاب تبليغات زيادي را عليه شهيد قرني براه انداختند و خواستار بركناري او شدند و سرانجام همين مساله هم باعث بركناري شهيد قرني شد. اما…اما مرحوم آيت الله طالقاني كه خود از نزديك ماجراهاي كردستان را دنبال ميكرد و حتي زماني حامي گفتگو و مذاكره با ضدانقلاب بود، چند ماه بعد در آخرين خطبه نماز جمعه خود، سخنان مهمي ايراد كرد كه خشم و ناراحتي ضدانقلاب، منافقين و حتي برخي از دوستانش را هم در پي داشت. علت ناراحتي آنها هم كاملا معلوم و مشخص بود. آيت الله طالقاني در اين خطبه، با قاطعيت تمام خواستار سركوب منافقان و گروههاي ضدانقلاب شده بود و حتي به چند مورد از اشتباهات قبلي خودش هم اشاره كرده بود! شنيدن اين سخنراني بعد از سالها که از آن می گذرد، بخوبي ميتواند ما را با روحيه آن مرد بزرگ آشنا كند. البته شايد درسي هم باشد براي همه آنهايي كه اين روزها از طالقاني دم ميزنند! فايل صوتي اين سخنراني را ميتوانيد از اينجا دانلود كنيد (http://rapidshare.com/files/200940224/taleghani.wma). خلاصه ای از آخرين خطبهي آيت الله طالقاني را هم اينجا مينويسم:«هر چه ما مسلمان ها از اول اسلام ضربه خورديم به دست منافقين بوده است نه بدست كفار. كفار چهره شناخته شده اي دارند. صفشان جداست. ولي منافق يعني انسان چند چهره. و آن كسي كه با چهره دين نفوذ ميكند در صف مسلمانها… امروز برادرها، خواهرها، فرزندان عزيز اسلام، ما دچار چنين منافقان شرور و حيلهگر و فريبكاري هستيم كه گاه به چهره اسلام در ميآيند و به چهره ايراني. بسيار هم اظهار دلسوزي ميكنند براي مردم ولي وابسته و مرتبط به جاهاي ديگر هستند. چهره، چهره ايراني، ولي روح و درون و نفسش، نفس و انديشه و فكر عرف امپيراليسم، صهيونيسم و ديگر قدرتها. يعني كوبيدن مسلمانها در چهره اسلام و ايراني و اختلاف در صفوف…اين گرفتاري هايي كه امروز در مركز، در شهرستانها و بخصوص در كردستان براي اين كشور پيش آمده، بدست كيست؟ … مساله، مساله سطحي نيست كه ما گمان بكنيم با يك خواستههايي طرف هستيم. و از اين جهت خواستهايشان هم گنگ هست. ميآيند تعهد ميدهند ولي پايبند تعهداتشان هم نيستند. و الا كدام دولت، كدام منشا اثر و كدام رهبري است كه با يك خواستههاي معقول و منطقي يك گروهي مخالفت كند؟ چه بهانههايي دارند؟ چه ميخواهند؟…چه ميخواهيد؟ ميگويند ميخواهيم فرهنگ كردي را ترويج كنيم. خوب بكنيد، كي جلوي شما را گرفته؟ ميخواهيم انجمنهاي شهر و روستا را تشكيل بدهيم، خوب بدهيد كي جلوگيري كرده؟ بعدش چه؟ ديگر چه ميخواهيد؟ پايگاههاي نظامي ارتش از اينجا برود! پاسدارهاي غيربومي از اينجا بروند! يعني چه؟ آخرش چي؟ آخرش هم اينكه ما هر كاري دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مركزي به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مساله به اينجا ميرسد ديگر. هيچ حق دخالت در كار ما نداشته باشيد. نفت را از خوزستان بياورند به اينها بدهند و اينها هيچ تمكيني از دولت مركزي نداشته باشند. اين شدني است؟ همه چيز به دست خودمان، فقط بودجه به دست دولت!با شما ميشود عهد و پيمان بست؟ يك مردمي كه از اول گفتند ما به جمهوري اسلامي راي نميدهيم، يعني خودشان را از نود و هشت درصد مسلمانها و مردم ايران جدا كردند. يهودي راي داد، زرتشي راي داد، مسيحي راي داد، صائبي راي داد، يك عده گفتند ما راي نميدهيم. خوب راي نميدهيد، ديگر چه ميخواهيد؟ آن ملا و آن پيشواي مذهبي كه ميگويد من راي به جمهوري اسلامي نميدهم، يعني چه؟ اين چه پيشواي مذهبي است؟ …همان وقتي كه 5 ماه قبل مساله سنندج پيش آمد و ما رفتيم سنندج. بعد از تحقيقات معلوم شد، يك درگيري بين كميته شيعه و كميته اهل سنت ايجاد شد. بعد يك نفري كشته شد و بعد هم يكي از همين آقايان سران رفت تلويزيون و راديو را گرفت و دستور داد كه ژاندارمري را بگيريد… بعد شهرباني هم تسليم شد. بعد حمله كردند طرف پادگان نظامي. اما آنها از خودشان دفاع كردند. اگر آنروز مركز نظامي ارتش سنندج سقوط كرده بود، ميدانيد چه فاجعهاي ميشد؟ ما هم غافل بوديم! …تا وارد شديم، عوامل و دور و بريهاي اينها داد و فرياد برداشتند كه ارتشيها جوانهاي ما را كشتند، زنهاي ما را كشتند. خوب ما را ناراحت كردند كه چرا بايد ارتش اين كار را بكند؟ خدا رحمت كند مرحوم قرني را! با او تماس گرفتيم و او گفت كه ما دستوري نداديم براي حمله به مردم. اينها حمله ميكنند به پادگان. ما دفاع نكنيم؟ اسلحههايمان را بدهيم به اينها؟ سربازان خود را به كشتن بدهيم؟ ما هم باور نكرديم!…رفتيم پادگان براي اينكه اعتراض كنيم چرا بر سر مردم خمپاره مياندازيد؟ ببينيد دسيسه را، تبليغات را. بعد متوجه شديم يك عده جوانهاي سرباز متدين و متعهد كه ايستادگي كردند در برابر حمله آنها! گفتند آقا، به ما حمله ميكنند. ما از خودمان دفاع نكنيم؟…آنوقت براي من پيام مي فرستند علماي آنجا كه به ما مثل مغول ها حمله ميكنند! كه اين ارتش شما ما را ميكوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را كي ايجاد كرد؟ از كجا شروع شد؟ هيچ بررسي شده؟ اينها آيا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان اين باشد، بسيار آسان قابل حل است ولي اين نيست. اينها كساني هستند كه رفتند اروپا و خارج، زير لاك خودشان پنهان شدند، اين مردم مسلمان خون دادند، حالا ساكتها، به صدا درآمدند. تسليمشدهها انقلابي شدند! وابسته ها دوباره آمدند روي كار…30 ميليون جمعيت ايران و مسلمانها، تسليم يك مشت خودخواه و وابسته به ديگران نخواهند شد. خودشان بايد در ابتدا حساب اينها را برسند، نميرسند؟ ارتش دخالت نميكند؟ نميتواند؟ همه ملت. ما هم راه ميافتيم، امام خميني هم راه ميافتد. ما اين انقلاب را مفت بدست نياورديم كه بازيچه يك مشت بازيگر بينالمللي باشيم. 60 هزار از بهترين جوانهاي ما كشته شدند…اين ملت تحمل نميكند. قرآن هم تحمل نميكند. قرآن ميگويد:«قاتلوهم حتي لاتكون فتنه» هرجا فتنه شد بايد بجنگيد. فتنه را قرآن و دين ما تحمل نميكند….»
http://ahestan.wordpress.com/2009/02/22/taleghani/
maryam kia
5th September 2013, 02:14 PM
فقط با ديدگاه شما ميشه به نتيجه رسيد؟ چه جالب!
الان اين تهديده؟ هشداره؟ چيه داداشم؟
اينم محض اطلاع شما:
ایشون نعمیا طاهری نتیجه امام خمینی هستن یعنی دختر نعمیه اشراقی نوه امام خمینی در یکی از دانشگاهای امریکا اول شدن
چون حجابشون کامل نبود و شلوار جین فقط پاش بوده مادرشون با فتوشاپ اومده براش مانتو درست کرده و عکسش رو توی فیس بوکش گذاشته و الان خبر ساز شده.
پدر بزرگ ایشون یعنی امام خمینی با شعار مرگ بر آمریکا اومد مملکت ما رو اباد کنه و الان دختر خودش داره اونجا به رتبه های بالای علمی میرسه این وسط فقط مردم ایران بدبخت شدن
http://axgig.com/images/37087572378586898801.png
مجتهدين قانون شناس؟ قانون ميگه كه ربا تو بانك ها حلاله ديگه؟ اهان پس رشوه گيري هم تو قانونه اساسي كشوره! پس بگو اين پولاي تو صندوق صدقات كجا ميره....ميره تو جيب قانون![golrooz]
اره اتفاقا تو صفحه ی منم بود
kamanabroo
5th September 2013, 02:14 PM
گفتگوی اختصاصیگفتوگو (http://charghad.ir/?s=%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88)
هرچه خانمها از لحاظ فهم و اعتقاد خود را بالا بکشند، حجاب را بیشتر رعایت میکنند (http://charghad.ir/185/%d9%87%d8%b1%da%86%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d8%a7%d8%b2-%d9%84%d8%ad%d8%a7%d8%b8-%d9%81%d9%87%d9%85-%d9%88-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d9%82%d8%a7%d8%af-%d8%ae%d9%88%d8%af-%d8%b1)
شاید بتوان رساترین جمله در مورد مرحوم طالقانی را همان پیام حضرت امام (ره) دانست که فرمودند: «آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت.»
در آستانهی سیامین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفتگویی با سرکار خانم طالقانی پیرامون آن روزهای پرالتهاب و بهیاد ماندنی داشتیم.
طاهره طالقانی فرزند مرحوم طالقانی و دبیر بازنشستهی آموزش و پرورش است که با خوشرویی به تمام سوالات و شبهات ما در مورد انقلاب و مرحوم طالقانی پاسخ میگوید.
با توجه به فضای نامناسب زمان شاه، بفرمائید مرحوم طالقانی در خصوص حجاب دخترهایشان چه نظری داشتند و برخوردشان چگونه بود؟
بینش و تفکر و اعتقادات مرحوم پدر بر اساس اصل انتخاب و آزادی و اختیار افراد بود. آنچه مربوط به زندگی و اعتقادات افراد است، باید خودشان آزادانه انتخاب کنند. این تفکر ایشان بود. در همین راستا سعی و تلاش و کوشش ایشان جهت روشنگری و استدلال در هر مسئله ای کاملا بارز بود. از آن جمله مسئله حجاب و برخورد با دخترانشان که معتقد بودند اگر افراد از دید و بینش توحیدی پیدا کنند و از خودمحوری به خدا محوری برسند، که این اصل از مهمترین اصول یگانگی و ربوبیت الهی است. و آن را خوب بشناسند و برایشان روشن شده باشد بقیهی مسائل چه فروع دین و چه حجاب روشن و به دنبال آن رعایت و اجرا میشود.
این روزها در برخی سایتها و وبلاگها، جملهای به نقل از مرحوم طالقانی با این مضمون منتشر شده است: …” اجباری در انتخاب حجاب نیست” ممکن است در خصوص این جمله کمی برایمان بگویید؟
با کمی توجه و دقت در آیات حجاب متوجه میشویم که آیه ۳۱ سوره نور خطاب به مومنان است. اول آیه «قل للمومنات ……» گفته شده و نه «قل للمسلمات ….» این نشاندهندهی این مطلب است که مومن بودن با مسلم بودن تفاوت دارد. مومن بودن بعد از مسلمان بودن است. چنانچه در آیه ۱۴ سوره حجرات ذکر شده: «بگویید ما ایمان نیاوردیم ولیکن اسلام آوردیم … و ایمان به قلبهایتان وارد نشده …»
این مقدمات را ذکر کردم تا وارد این مطلب شده و بگویم: رعایت حجاب بستگی به درجه ایمان افراد دارد و هیچ اجبار و تحمیلی برای افراد نباید باشد، زیرا هرچه اعتقادات و بینش فرد نسبت به دین بیشتر باشد فرد در رعایت موارد دیگر دینی هم توجه و دقت لازم را مینماید.
ولی فکر میکنم اصل کلی حجاب و رعایت آن نیز از آیات الهی بوده و لازم الاجراست؟
بله در این مطلب که شکی نیست.
خب اینکه شما فرمودین بیان آیات الهی و تفسیر و تعبیر این آیات بود. اما میماند مطلب صحت و سقم این خبر و اینکه هدف مرحوم طالقانی از بیان این مطلب چه بود و چه بازخوردی در جامعه داشت؟
ببینین بله این مطلب در آن زمان پخش شد و عین صحبت مرحوم پدر بود و اما دلیل خاص آن تجمع عدهای در امجدیه و اعتراض به اصل مسئله حجاب بود و در کنار آن نیز سوء استفادهی افرادی خاص که برای تضعیف انقلاب به خانمهای بیحجاب حمله کرده و این کار را به انقلاب نسبت میدادند و در آن شرایط زمانی مرحوم طالقانی این صحبت را فرمودند و هدف هم این بود تا موضع انقلاب را نسبت به کسانی که به خانمها حمله کرده و با این کار انقلاب را زیر سئوال میبردند، روشن نمایند.
http://charghad.ir/images/old/nashrieh.persiangig.com/3d2b699dcfe91109e2bd1db86d20f423.jpg
در خصوص حضور خانمها در انقلاب و مبارزات سیاسی نظر ایشان چه بود؟
در زمان انقلاب و در تظاهرات خیابانی، ما شاهد حضور تمامی اقشار در انقلاب بودیم. خانمهایی با اعتقادات مختلف در انقلاب شرکت داشتند. چه در تظاهرات و چه در میان مبارزین سیاسی. آیت الله طالقانی در مجموع موافق و معتقد به سادگی بودند. سادگی و ساده زیستی با هم. و ایشان در مجموع به حضور خانمها در جامعه که با سادگی و متانت همراه باشد تاکید میکردند. بارها میفرمودند: «هرچه خانمها از لحاظ فهم و اعتقاد خود را بالا بکشند این مسائل را بیشتر رعایت میکنند.» و خب کسانی که سنشان به درک زمان انقلاب میرسد ، میدانند و تائید میکنند که خانمها با لباس ساده در تظاهرات شرکت داشتند و اگر محجبه هم نبودند، اکثرا با لباسهای پوشیده و ساده در انقلاب حضور داشتند.
نحوه ی برخورد ایشان با دخترانشان در خصوص رعایت حجاب و تذکر این مطلب به چه صورت بود ؟
معمولا پدر به طور مستقیم وارد مسائل، از آن جمله حجاب نمیشدند. مثلا اگر موقعیتی پیش میآمد و اگر زندان نبودند، همه را جمع نموده و روی مسائل اعتقادی ( توجه به نظام هستی و خلقت) و یا آیاتی از قرآن کریم برای ما صحبت میکردند و اگر شبهه و سئوالی از طرف بچهها مطرح میشد، با حوصلهی خاصی توضیح داده و روشنگری مینمودند. البته در پذیرش آن هیچ اجبار و تحمیلی هم نداشتند و تمام سعی خود را به کار برده تا با استدلال آن مطلب را تفهیم نمایند. و تمام سعی خود را به کار میبردند تا بچهها را به تفکر بیشتر در این خصوص وادارند تا خودمان با تفکر بیشتر به آن اصل برسیم. در خصوص حجاب هم به همین شکل برخورد میکردند و با ذکر آیات الهی و استدلال پیرامون اصل حجاب ما را به تفکر وا داشته تا خود به آن رسیده و با اعتقاد کامل آن را انتخاب نمائیم.
این روزها در دههی فجر به سر میبریم.خاطرهی خاصی از انقلاب در ذهنتان مانده؟
بله . روز ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ من خودم نزدیک میدان ژاله یا همان شهدای فعلی بودم. صحنه های عجیبی رو شاهد بودم آن روز. خانمها و بچههای کوچکتر در ابتدای صف قرار داشتند و داخل میدان خانمها روی زمین نشستند و بچههای خود را بغل نموده و یا در کنار خود داشتند. زمانی که دستور تیر داده شد، اولین گروهی که شهید شدند همان خانمهای ابتدای صف بودند و خب در همین میان هم صحنه هایی از ایثار به چشم میخورد. مثلا من خانم بارداری رو دیدم که نمیتوانست به ابتدای شروع تیراندازی به سرعت از زمین بلند بشه و یک آقایی برای اینکه ایشان در زمان برخواستن از زمین مورد اصابت گلوله واقع نشود خود را حائل ایشان قرار داده که همین باعث تیرخوردن و شهادت آن آقا شد. و یا ایثار مردم که به صورت خودجوش آن روز ملحفه و دارو به بیمارستانها میرساندند و اینها تماما تکان دهنده بود.
http://charghad.ir/images/old/nashrieh.persiangig.com/19072da492cd7d72f90286ae26d996b2.jpg
مرحوم طالقانی آن زمان کجا بودند و عکس العملشان در خصوص شنیدن خبر کشتار ۱۷ شهریور چه بود؟
ایشان زندان بودند و دقیقا بعد از ظهر همان روز ما یک ملاقات در بهداری زندان با ایشان داشتیم و وقتی این مطالب را به ایشان گفتیم، خوب گوش داده و فرمودند:
«این همان جامعهی امام زمانیست که وعده داده شده. همینکه هیچکس به فکر زندگی و منافع خود نیست بلکه زندگی خود را فدای زندگی دیگران می کند…»
در خصوص روز آزادی ایشان از زندان بفرمایید.
۱۱ آبان سال ۱۳۵۷ در مقابل سیل جمعیت حاضر در جلوی زندان قصر، که برای استقبال از ایشان جمع شده بودند، ایشان آزاد شدند. جمعیت کثیری در آنجا جمع شده بودند به صورتی که عده ای روی ماشینها رفته بودند. قرار بود که ایشان ساعت ۱۱ و ۱۲ صبح آزاد شوند اما حدود ۶ یا ۷ بعد از ظهر ایشان آزاد شدند. زمستان بود و هوا سرد و پدر خود را لای عبای خود پوشانده بودند. عکسهای زیادی از آن روز گرفته شد که البته در دست ما نیست اما در بین مردم حاضر و یا در آرشیو صدا و سیما از آن روزها، این عکسها باید وجود داشته باشد.
اول صحبتی که ایشان در بدو آزادی بر زبان آوردند چه بود؟
ایشان گفتند که من هرگز فکر نمیکردم که از آن زندان زنده بیرون بیایم و این میسر نشد مگر فقط با حضور مردم که این باعث آزادی من و امثال من شد.
در زمان مبارزات ایشان شما کوچک بودید و مرحوم طالقانی یا دائم در مبارزه و یا زندان بودند، برداشت شما از مبارزات و نبود ایشان در منزل چه بود؟
زمانی که ما بچه بودیم اکثرا پدر در منزل حضور نداشت و وقتی ما بیتابی کرده و از مادر سراغ ایشان را میگرفتیم، میگفتند که فردا میرویم و ایشان را میبینیم. و فردا ما را به زندان میبردند و ما ایشان را میدیدیم. زمانی که اوین بودند ده دقیقه از پشت میلهها ایشان را میدیدیم و آن زمان که به زندان قصر منتقل شدند، در حد ۱۵ دقیقه ایشان را میدیدیم. اما همان زمان کوتاه کافی بود تا از روحیه شاداب ایشان ما نیز روحیه گرفته و تا ملاقات بعدی روحیهمان را حفظ میکرد.
با آن سن کم وقتی پدر را پشت میلهها میدیدید برای شما سئوال پیش نمیآمد که چرا ایشان در زندان هستند؟ و استدلال و برداشتی از این مطلب داشتید؟
خب چرا مسئله بود و ما سئوال میکردیم و اطرافیان میگفتند که ایشان با شاه مشکل دارند. یادمه من اول ابتدایی بودم که یک زمان به پدر گفتم : «خب برید با شاه با هم بنشینید حرف بزنید و مشکلتان را حل کنید » و این مطلب باعث خنده ایشان گردید.
آیا در آن سالهای مبارزه پدرتان شما فعالیتی داشتید و فعالیتهای شما در بیرون از زندان به چه صورت بود؟
سال ۵۰-۵۱ ما سه خواهر یک مدرسه اسلامی تاسیس کردیم و خب ساواک خیلی اذیت میکرد و اول که مجوز نمیداد و بعد هم بر اسم طالقانی مجوز ندادند برای مدرسه و ما نام مدرسه را بنیاد علائی گذاشتیم. چون اسم فامیل ما علائی طالقانی است. ساواک به ما مجوز نمیداد و میگفت که شما ۳ خواهر جمعا سنتان روی هم در حد یک نفر هم نیست که بتوانید مجوز بگیرید و سنگ اندازی میکردند. در سال اول ما ۳۶ شاگرد داشتیم. خب مدرسه با اهداف اسلامی تاسیس شده بود. یکی از سنگ اندازیهای اینها این بود که مثلا معلمانی برای ما میفرستادند که غیر مذهبی بوده و از این طریق سعی در تخریب اهداف ما داشتند.
به ملاقات پدر که میرفتیم و از این اوضاع و نبود دانش آموز گلایه میکردیم، ایشان میفرمودند که : «این خوبه و اگر شما تا آخر خرداد و پایان سال بتوانید حتی به یک نفر بینش توحیدی بدهید این بسیار خوب بوده و شما دین خود را به اجتماع ادا نمودهاید.»
آیا هرگز شما نیز درگیر مبارزات مرحوم طالقانی شدید؟ و دامنه این مبارزات به خانواده کشیده شد یا خیر؟
در دوران نوجوانی و جوانی ما با نبود پدر در منزل روبرو بودیم و زندان سیاسی بودن ایشان . ما نیز خواه ناخواه درگیر مسائل سیاسی _ اجتماعی بودیم و کنجکاوانه ادامه میدادیم. در آن سالها توصیهی جدی پدر به ما، مطالعه و تحقیق در مسائل بود.
در سال ۵۰-۵۱ پدر به زابل تبعید شدند و بدنبال آن هم اعدام مبارزین و مسلمانان در آن سالها بود که باعث شد با تعدادی از همفکران کلاس بحث و اعتقادی داشته باشیم. این کلاسها تا سال ۵۶ ادامه داشت.
در سال ۵۶ به دنبال چاپ آن مطلب در خصوص شهید مصطفی خمینی در روزنامه اطلاعات که باعث آغاز این جنبش و حرکت شد . در آن زمان حضور ما در این برهه پر رنگ تر و فعالانهتر بود.
http://charghad.ir/images/old/nashrieh.persiangig.com/81a5c11b3cad7ec7c5289479696e6a7f.jpg
برای ما از راهپیمائی ماندگار تاسوعا و عاشورای حسینی سال ۵۷ بگویید.
در آن سال مرحوم پدر با اعلام راهپیمایی برای روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی تمامی مردم را به صحنه دعوت نموده و مردم با حضور گسترده که شروع آن ۹ صبح بود و تماما به قصد میدان آزادی راه افتادند و نماز ظهر و عصر را آنجا به جا آوردند. این دو راهپیمایی از بزرگترین راهپیمائیهای آن سال و دوران انقلاب بود. خود پدر در ابتدای صف و در بین مردم حرکت نمودند.
و خب من یادمه که شب قبلش ما تا صبح درگیر تهیهی پلاکاردها بودیم.
تا روز ۲۱ و ۲۲ بهمن که در پادگانها باز شد و در آن زمان من جلوی پادگان حر بودم . و تسلیم شدن نیروها رو دیدم. و خواهرم جلوی زندان اوین بود و در آن زمان مردم مدارک و پرونده ها را از بایگانی زندان خارج نموده و همینطور بیرون میریختند اما خواهر من به کمک چند نفر این مدارک را برای اینکه از بین نرود جمع آوری نموده و بعدا تحویل مراجع ذی صلاح دادند.
در خصوص منافقین و درگیری مسلحانه آنان با نظام اسلامی و برخورد و نظر مرحوم طالقانی با اینان برای ما بگویید.
ببینین در زمانی که در پادگانها باز شد مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد و این منافقین هم آن زمان اسلحهی زیادی را صاحب شده و برای روزها مبادا نگاه داشتند. زمانیکه دولت اعلام نمود که باید اسلحهها را تحویل نمایند، اینان از تحویل سر باز زده و در انتها میگفتند که ما اسلحهها را فقط تحویل مرحوم طالقانی میدهیم و ایشان با این مطلب مخالفت نموده و عنوان داشتند که مملکت قانون داشته و طبق قانون باید به مراجع ذی صلاح اسلحههای خود را تحویل نمائید. که خب آنها هم تحویل نداده و در درگیریهایی که با دولت داشتند از آنها استفاده کردند. اما در خصوص برخورد رافت آمیز پدر با اینان، برخلاف آنچه عنوان شده ایشان با آنان برخورد نیز میکردند و آنان را تشر نیز میزدند . و با آنان بحث و نقل پدرانه نیز داشتند. تا آنان سر خود را پایین گرفته و در برابر امر خدا تسلیم گردند. که خب متاسفانه دیدیم که کار را به کجا کشاندند و چه اوضاعی بوجود آوردند.
kamanabroo
5th September 2013, 02:18 PM
در پاسخ به مریم خانم:
نتیجه ی حضرت امام خمینی ره که سهله
پسر حضرت نوح علیه السلام هم بر خلاف مسیر پدرش حرکت کرد...
پسر نوح با بدان بنشست... خاندان نبوتش گم شد
"مهدی"
5th September 2013, 02:18 PM
از آخرين خطبه آيت الله طالقاني چه ميدانيد؟!
فوریه 22, 2009 بدست اميد حسيني (http://ahestan.wordpress.com/author/ahestan/)
http://ahestan.files.wordpress.com/2009/02/450px-taleghani-big.jpg?w=225&h=300در تاريخ مبارزات انقلاب اسلامي افراد زيادي وجود دارند كه متاسفانه عمدا و يا سهوا آنها را فراموش كردهايم. يكي از اين مردان بزرگ، آيت الله طالقاني (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_ %D8%B9%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84% D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C) است. مرحوم آيت الله طالقاني از جمله شخصيتهايي است كه بعد از گذشت سی سال هنوز به درستي او را نشناختهايم. در همه اين سالها عادت كردهايم كه او را فقط در سالروز برگزاري اولين نماز جمعه تهران بشناسيم و يادش را گرامي بداريم.اين سكوت و این ناديده گرفتن و این فراموشي، باعث شده است آدمهايي كه احيانا هيچ شباهت كرداري و رفتاري با او ندارند، از اين موقعيت سوءاستفاده كنند و طالقاني را آنگونه كه خود ميخواهند به ما معرفي كنند. تا جايي كه امروز هر كسي كه به نوعي ميخواهد دشمنياش را با جمهوري اسلامي و رهبران انقلاب نشان بدهد، حرفها و خواستههhttp://ahestan.files.wordpress.com/2009/02/055_revolution79.jpg?w=174&h=237ايش را از زبان مرحوم آيت الله طالقاني بيان ميكند! هركسي كه ميخواهد مخالفتش را با حجاب توجيه كند، اسم طالقاني را ميآورد. هر كسي كه ميخواهد آزادي را به فتنه و آشوب و هرج و مرج تفسير كند، از طالقاني خاطره تعريف ميكند! و يا آن منافقان مزدور هم وقتي ميخواهند بر جنايات بيشمار خود سرپوش بگذارند، از «پدر طالقاني» دم ميزنند.و درست به همين خاطر، شايد تكراريترين جملهاي كه امروز در دنياي نت از مرحوم طالقاني پيدا ميشود، همان تيتر معروفي است كه «آيت الله طالقاني گفت:در مورد حجاب اجبار در كار نيست!» و يا جملاتي كه درباره آزادي و مردم و مردمسالاري ميگويند، گويي آيت الله طالقاني هيچ خواسته ديگري جز اينها نداشته. گویی آیت الله هیچگاه مفسر قرآن نبوده، آیات قرآن را نمی دانسته، احکام مربوط به جهاد و قصاص و حجاب را نمی دانسته! در اين ميان، سكوت و سياست حاكم بر رسانههاي ما هم مزيد بر علت شده تا ما طالقاني را آنگونه كه بود نشناسيم و فقط دل به شايعات و دروغها و تفاسير ديگران بدهيم. (نظر دختر آيت الله طالقاني را درباره حجاب و جمله پدر، اينجا بخوانيد (http://4ghad.com/New/Article.php?SubjectID=23&ID=51))اما ماجراي آخرين خطبهي آيت الله طالقاني چه بود؟ و چرا هیچ یک از این مدعیان، یادی از آن خطبه معروف نمی کنند؟ + فايل صوتي
همانطوري كه ميدانيم بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، مخالفت گروههاي ضدانقلاب كردستان مانند حزب دموكرات و كوموله و …كمكم به اغتشاش و حمله به مراكز و پادگانهاي نظامي تبديل شد. دولت موقت و نهضت آزادي در آن موقعيت اعتقاد چنداني به برخورد نظامي با عوامل آشوب نداشتند و بيشتر طرفدار گفتگو و مذاكره سياسي بودند. آيت الله طالقاني هم بخاطر روحيات پدرانهاي كه داشت، در ابتدا از اين موضع دولت موقت حمايت ميكرد. اما در مقابل، امام خميني و بسياري از نيروهاي انقلاب و حتي نيروهاي ارتش، با شناختي كه از گروههاي ضدانقلاب داشتند، خواستار برخورد و دفع اغتشاشات بودند.شهيد سرلشگر قرني، (http://www.aviny.com/news/83/02/03/04.aspx) بعنوان اولين رييس ستاد مشترك ارتش، بدنبال آغاز اغتشاشات و حملات نظامي عوامل ضدانقلاب كردستان، اطلاعيهاي منتشر كرد و كساني را كه به پادگان سنندج نزديك شده بودند، عواملي فرصتطلب و ضدانقلاب معرفي و دستور سركوبي آنها را صادر كرد. اين اقدام قاطع، ناراحتي دولت موقت را در پي داشت. وزير كشور و نيز مرحوم آيتالله طالقاني هم با نوشتن نامه و تماس تلفني با شهيد قرني از وي خواستند كه دستور توقف درگيريها را http://www.aviny.com/news/83/02/03/Gharani.jpg (http://www.aviny.com/news/83/02/03/Gharani.jpg)صادر كند.اما شهيد قرني در پاسخ نوشت:«تا موقعي كه از طرف رهبر انقلاب مسئوليت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالي و آزاد كردن افرادي كه به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم بردهاند، و تا زمانيكه متجاوزين گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، يعني تا زماني كه راديو و تلويزيون در دست افراد مجاهد از كرمانشاه و ساختمانهاي ستاد لشگر و فرودگاه مجددا به مسئولين معين واگذار نگردد و سرهنگ صفوي فرمانده لشگر 28 كردستان خود را به ستاد نيرو در تهران معرفي ننمايد، با وجود تمام ارادتي كه به شخص آيتالله طالقاني و جنابعالي دارم، در مقابل خواست تعدادي اجنبي تسليم نخواهم شد.»اين قاطعيت مطلوب دولت موقت نبود. گروههاي ضدانقلاب تبليغات زيادي را عليه شهيد قرني براه انداختند و خواستار بركناري او شدند و سرانجام همين مساله هم باعث بركناري شهيد قرني شد. اما…اما مرحوم آيت الله طالقاني كه خود از نزديك ماجراهاي كردستان را دنبال ميكرد و حتي زماني حامي گفتگو و مذاكره با ضدانقلاب بود، چند ماه بعد در آخرين خطبه نماز جمعه خود، سخنان مهمي ايراد كرد كه خشم و ناراحتي ضدانقلاب، منافقين و حتي برخي از دوستانش را هم در پي داشت. علت ناراحتي آنها هم كاملا معلوم و مشخص بود. آيت الله طالقاني در اين خطبه، با قاطعيت تمام خواستار سركوب منافقان و گروههاي ضدانقلاب شده بود و حتي به چند مورد از اشتباهات قبلي خودش هم اشاره كرده بود! شنيدن اين سخنراني بعد از سالها که از آن می گذرد، بخوبي ميتواند ما را با روحيه آن مرد بزرگ آشنا كند. البته شايد درسي هم باشد براي همه آنهايي كه اين روزها از طالقاني دم ميزنند! فايل صوتي اين سخنراني را ميتوانيد از اينجا دانلود كنيد (http://rapidshare.com/files/200940224/taleghani.wma). خلاصه ای از آخرين خطبهي آيت الله طالقاني را هم اينجا مينويسم:«هر چه ما مسلمان ها از اول اسلام ضربه خورديم به دست منافقين بوده است نه بدست كفار. كفار چهره شناخته شده اي دارند. صفشان جداست. ولي منافق يعني انسان چند چهره. و آن كسي كه با چهره دين نفوذ ميكند در صف مسلمانها… امروز برادرها، خواهرها، فرزندان عزيز اسلام، ما دچار چنين منافقان شرور و حيلهگر و فريبكاري هستيم كه گاه به چهره اسلام در ميآيند و به چهره ايراني. بسيار هم اظهار دلسوزي ميكنند براي مردم ولي وابسته و مرتبط به جاهاي ديگر هستند. چهره، چهره ايراني، ولي روح و درون و نفسش، نفس و انديشه و فكر عرف امپيراليسم، صهيونيسم و ديگر قدرتها. يعني كوبيدن مسلمانها در چهره اسلام و ايراني و اختلاف در صفوف…اين گرفتاري هايي كه امروز در مركز، در شهرستانها و بخصوص در كردستان براي اين كشور پيش آمده، بدست كيست؟ … مساله، مساله سطحي نيست كه ما گمان بكنيم با يك خواستههايي طرف هستيم. و از اين جهت خواستهايشان هم گنگ هست. ميآيند تعهد ميدهند ولي پايبند تعهداتشان هم نيستند. و الا كدام دولت، كدام منشا اثر و كدام رهبري است كه با يك خواستههاي معقول و منطقي يك گروهي مخالفت كند؟ چه بهانههايي دارند؟ چه ميخواهند؟…چه ميخواهيد؟ ميگويند ميخواهيم فرهنگ كردي را ترويج كنيم. خوب بكنيد، كي جلوي شما را گرفته؟ ميخواهيم انجمنهاي شهر و روستا را تشكيل بدهيم، خوب بدهيد كي جلوگيري كرده؟ بعدش چه؟ ديگر چه ميخواهيد؟ پايگاههاي نظامي ارتش از اينجا برود! پاسدارهاي غيربومي از اينجا بروند! يعني چه؟ آخرش چي؟ آخرش هم اينكه ما هر كاري دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مركزي به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مساله به اينجا ميرسد ديگر. هيچ حق دخالت در كار ما نداشته باشيد. نفت را از خوزستان بياورند به اينها بدهند و اينها هيچ تمكيني از دولت مركزي نداشته باشند. اين شدني است؟ همه چيز به دست خودمان، فقط بودجه به دست دولت!با شما ميشود عهد و پيمان بست؟ يك مردمي كه از اول گفتند ما به جمهوري اسلامي راي نميدهيم، يعني خودشان را از نود و هشت درصد مسلمانها و مردم ايران جدا كردند. يهودي راي داد، زرتشي راي داد، مسيحي راي داد، صائبي راي داد، يك عده گفتند ما راي نميدهيم. خوب راي نميدهيد، ديگر چه ميخواهيد؟ آن ملا و آن پيشواي مذهبي كه ميگويد من راي به جمهوري اسلامي نميدهم، يعني چه؟ اين چه پيشواي مذهبي است؟ …همان وقتي كه 5 ماه قبل مساله سنندج پيش آمد و ما رفتيم سنندج. بعد از تحقيقات معلوم شد، يك درگيري بين كميته شيعه و كميته اهل سنت ايجاد شد. بعد يك نفري كشته شد و بعد هم يكي از همين آقايان سران رفت تلويزيون و راديو را گرفت و دستور داد كه ژاندارمري را بگيريد… بعد شهرباني هم تسليم شد. بعد حمله كردند طرف پادگان نظامي. اما آنها از خودشان دفاع كردند. اگر آنروز مركز نظامي ارتش سنندج سقوط كرده بود، ميدانيد چه فاجعهاي ميشد؟ ما هم غافل بوديم! …تا وارد شديم، عوامل و دور و بريهاي اينها داد و فرياد برداشتند كه ارتشيها جوانهاي ما را كشتند، زنهاي ما را كشتند. خوب ما را ناراحت كردند كه چرا بايد ارتش اين كار را بكند؟ خدا رحمت كند مرحوم قرني را! با او تماس گرفتيم و او گفت كه ما دستوري نداديم براي حمله به مردم. اينها حمله ميكنند به پادگان. ما دفاع نكنيم؟ اسلحههايمان را بدهيم به اينها؟ سربازان خود را به كشتن بدهيم؟ ما هم باور نكرديم!…رفتيم پادگان براي اينكه اعتراض كنيم چرا بر سر مردم خمپاره مياندازيد؟ ببينيد دسيسه را، تبليغات را. بعد متوجه شديم يك عده جوانهاي سرباز متدين و متعهد كه ايستادگي كردند در برابر حمله آنها! گفتند آقا، به ما حمله ميكنند. ما از خودمان دفاع نكنيم؟…آنوقت براي من پيام مي فرستند علماي آنجا كه به ما مثل مغول ها حمله ميكنند! كه اين ارتش شما ما را ميكوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را كي ايجاد كرد؟ از كجا شروع شد؟ هيچ بررسي شده؟ اينها آيا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان اين باشد، بسيار آسان قابل حل است ولي اين نيست. اينها كساني هستند كه رفتند اروپا و خارج، زير لاك خودشان پنهان شدند، اين مردم مسلمان خون دادند، حالا ساكتها، به صدا درآمدند. تسليمشدهها انقلابي شدند! وابسته ها دوباره آمدند روي كار…30 ميليون جمعيت ايران و مسلمانها، تسليم يك مشت خودخواه و وابسته به ديگران نخواهند شد. خودشان بايد در ابتدا حساب اينها را برسند، نميرسند؟ ارتش دخالت نميكند؟ نميتواند؟ همه ملت. ما هم راه ميافتيم، امام خميني هم راه ميافتد. ما اين انقلاب را مفت بدست نياورديم كه بازيچه يك مشت بازيگر بينالمللي باشيم. 60 هزار از بهترين جوانهاي ما كشته شدند…اين ملت تحمل نميكند. قرآن هم تحمل نميكند. قرآن ميگويد:«قاتلوهم حتي لاتكون فتنه» هرجا فتنه شد بايد بجنگيد. فتنه را قرآن و دين ما تحمل نميكند….»
http://ahestan.wordpress.com/2009/02/22/taleghani/
كاش پول نفت همانطور كه قرار بود سر سفره هاي مردم مي رفت! در عربستان سعودي هر فرد حدود 3 ميليون تومان سهم از فروش نفت كشورش دارد كه ماهانه به حسابش واريز مي شود و در ايران ماهانه كمتر از 50 هزار تومان به حساب هر فرد ايراني واريز مي شود.
maryam kia
5th September 2013, 02:19 PM
در پاسخ به مریم خانم:
نتیجه ی حضرت امام خمینی ره که سهله
پسر حضرت نوح علیه السلام هم بر خلاف مسیر پدرش حرکت کرد...
پسر نوح با بدان بنشست... خاندان نبوتش گم شد
متاسفانه قانونه طبیعته
"مهدی"
5th September 2013, 02:19 PM
در پاسخ به مریم خانم:
نتیجه ی حضرت امام خمینی ره که سهله
پسر حضرت نوح علیه السلام هم بر خلاف مسیر پدرش حرکت کرد...
پسر نوح با بدان بنشست... خاندان نبوتش گم شد
مسئله اين نيست. مسئله اينه كه نوه ايشون داره تو فلان دانشگاه با بهترين امكانات تو امريكا درس ميخونه. بعد تو ايران يه مدرسه درست و حسابي نداريم با امكانات خوب نداريم!
kamanabroo
5th September 2013, 02:22 PM
متاسفانه قانونه طبیعته
متوجه منظورتون نشدم
----------------
در هر صورت استفاده کردن از شخصیتی مثل آیت الله طالقانی برای رسیدن به اهداف شومی که مد نظر دارند خیلی معلوم هست
و علت اصلی اش هم اینه که به آخرین خطبه و سخنرانی ایشون هم دقت نکرده اند و فقط و فقط یک جمله از ایشون نقل می کنند و خدا و پیامبر و قرآن و همه رو کنار می گذارند.
این بحث به جایی نمی رسه همونطور که دوست گرامی *مهدی* هم گفتند فایده ای نداره چون از اول بدون منطق شروع شده و به جای خوبی کشیده نخواهد شد.
لذا با توجه به متنهایی که گذاشتم می تونید حق رو دریابید.
maryam kia
5th September 2013, 02:24 PM
متوجه منظورتون نشدم
----------------
در هر صورت استفاده کردن از شخصیتی مثل آیت الله طالقانی برای رسیدن به اهداف شومی که مد نظر دارند خیلی معلوم هست
و علت اصلی اش هم اینه که به آخرین خطبه و سخنرانی ایشون هم دقت نکرده اند و فقط و فقط یک جمله از ایشون نقل می کنند و خدا و پیامبر و قرآن و همه رو کنار می گذارند.
این بحث به جایی نمی رسه همونطور که دوست گرامی *مهدی* هم گفتند فایده ای نداره چون از اول بدون منطق شروع شده و به جای خوبی کشیده نخواهد شد.
لذا با توجه به متنهایی که گذاشتم می تونید حق رو دریابید.
منطق=حرفه شما
مدیر تالار مذهبی
5th September 2013, 02:24 PM
قابل توجه همه دوستان
همانطور که قبلا که متذکر شده بودیم هر بحثی که خارج از قوانین بوده و به جسارت و حاشیه و .. کشیده بشه بسته شده و در صورت لزوم حذف خواهد شد
همچنین بی احترامی بعضی از کاربران به قوانین کشور
تا انشاالله درست بحث کردن را بیاموزیم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.