توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شوخی با اشعار+تصویر
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:35 PM
اینجا اشعار شاعران معروف به طنز نوشته میشه+همراه با تصویر[nishkhand]http://www.uc-njavan.ir/images/32g1s3xhk9i24gjysrd3.jpg
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:37 PM
نامم میلاد است پروفایلی دارم که در این نزدیکیست هرچه را بخواهید آنجا هست
روزگارم بد نیست
نسبم شاید برسد به انشتین ؛ نیوتن
یا ارسطو تالیس
اهل دانشگاهم
من کتابم را وقتی میخوانم
که شده آخر ترم
اهل خوابستانم
خوابگاهم قفسی است ؛که ?-? تا
مثل من؛ شب همه شب ؛بر کف آن میخوابند
فکر من در پی امرار معاش
پی گرفتن قرض از رفقا
یا پی وام از یک جای دیگر
یا که یک فرد دگر گم شده است
من نمیدانم که چرا میگویند …
علم بهتر است از ثروت
و چرا در کت دانشمندان پولی نیست
جور دگر باید دید
علم را باید شست پول را باید جست
من بدهکارم؛ بابت پول غذا ؛ بابت پول کتاب
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها پشت دو برق
چند وقتی است شده باز نشست
او ز ماشین خودش ؛ تاکسی ساخته است
اهل دانشگاهم
روزگارم بد نیست
*************
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بی کاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من ایجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی
کار ما این است که مدرک در دست
فرم بیگاری هر شرکت بی پیکر را پر بکنیم
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:39 PM
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت: گوساله بتمرگ [nishkhand]
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:41 PM
با اجازه محیط زیست
در دریا دکل میکاریم
ماهیها به جهنم!
کندوها پر از قیر شدهاند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفتهاند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس مینازید
ما به پارس جنوبی!
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
اسفندیار،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم فردوسی برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:43 PM
شوخی با شعر سهراب سپهری نخونین از دس رفته!هر کجا هستم، باشم به درک!
من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد!
جور دیگر اما…
کار را باید جست.
کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ…
با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست! سید خندان یه نفر! سوئیچم کو !
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:47 PM
شوخی باشعر گلستانه سهراب:تشت هایی چه فراخ
دیگهایی چه عمیق !!!
از در سلف چه بوی علفی می آید !!!
من در این دیگ غذا …
پی چیزی می گشتم …
پی یک ذره برنج !
پی گوشتی ، لوبیایی ، لپه ای …
تا مگر با دل خوش …
پول ژیتون بدهم !
سر میزی ماندم …
صندلی آوردم ….
ونشستم …
سینی بر میز !
من چه رویی دارم !!!
و چه اندازه تنم میخارد !!!
نکند مسئولی …
سر رسد از در سلف …
چه کسی شعر مرا می خواند؟
هیچ …
همه دانشجویند …
درد را میدانند !!!
آشپز می داند …
که چه در دیگ غذاست !!!!
دیگها خالی نیست ..
آب زیپو هست ، زیپ هست ، زالو هست !!!!
و به خود پیچیدن از دلدرد !
آری … آری ….تا سگی باقیست …
زندگی باید کرد !!!!!
در دلم چیزی هست …
مثل یک تکه چرم !!!!
قد یک همبرگر !!!
و چنان بی تابم …
که دلم می خواهد ….
بدوم تا سر بال !
بروم دست به آب !!!!!!
آمبولانسی اینجاست ..
که مرا میخواند
!
MILAD KHAN
28th August 2013, 12:52 PM
http://www.uc-njavan.ir/images/ulbsd861bi6w9m4uty5g.jpg اینم کار بچه های خودمون![nishkhand][nishkhand] ذوقی که ازمون میباره معلومه نه![nishkhand]
sare*
28th August 2013, 01:43 PM
شوخی باشعر گلستانه سهراب:تشت هایی چه فراخ
دیگهایی چه عمیق !!!
از در سلف چه بوی علفی می آید !!!
من در این دیگ غذا …
پی چیزی می گشتم …
پی یک ذره برنج !
پی گوشتی ، لوبیایی ، لپه ای …
تا مگر با دل خوش …
پول ژیتون بدهم !
سر میزی ماندم …
صندلی آوردم ….
ونشستم …
سینی بر میز !
من چه رویی دارم !!!
و چه اندازه تنم میخارد !!!
نکند مسئولی …
سر رسد از در سلف …
چه کسی شعر مرا می خواند؟
هیچ …
همه دانشجویند …
درد را میدانند !!!
آشپز می داند …
که چه در دیگ غذاست !!!!
دیگها خالی نیست ..
آب زیپو هست ، زیپ هست ، زالو هست !!!!
و به خود پیچیدن از دلدرد !
آری … آری ….تا سگی باقیست …
زندگی باید کرد !!!!!
در دلم چیزی هست …
مثل یک تکه چرم !!!!
قد یک همبرگر !!!
و چنان بی تابم …
که دلم می خواهد ….
بدوم تا سر بال !
بروم دست به آب !!!!!!
آمبولانسی اینجاست ..
که مرا میخواند
!
دم شاعرش HOT خیلی باحالن[golrooz][golrooz][golrooz]
MILAD KHAN
28th August 2013, 05:47 PM
http://mihanbit.com/download/521db48f01e84/08cc5f2a7c7868992d52d55136c9235557733.mp4 این ویدیو رونبینی از دس رفته!بخدا از خنده روده بر میشی[nishkhand]
sr hesabi
28th August 2013, 05:53 PM
http://mihanbit.com/download/521db24e38d85/08cc5f2a7c7868992d52d55136c9235557733.mp4 این ویدیو رونبینی از دس رفته!بخدا از خنده روده بر میشی[nishkhand]
بنده خدا خره
باحال بود
MILAD KHAN
28th August 2013, 06:03 PM
الان آنلاینم دارم آپلود میکنم منتظر باشین[nishkhand]
MILAD KHAN
28th August 2013, 06:14 PM
http://uploadtak.com/viewer.php?file=n3211_a787ab2c550b39564f9a.mp4شب شعر.ته خنده!!روده برمیشی
MILAD KHAN
28th August 2013, 06:19 PM
عزیزانی که دردانلود ویدیو ها مشکل داشتن بگن تا لینکارو آپدیت کنم[nishkhand]
MILAD KHAN
28th August 2013, 06:25 PM
شوخی با شعر سهراب سپهری:
من سخت بدهکارم
جیب هایم خالی ست
کفش هایم کهنه ، چشمم کور
من عجب دنده نرمی دارم
من پول هایم را وقتی می گیرم ،
که فاتحه اش را خوانده باشد زن من
سر گلدسته برج
جیب من جای گره خوردن هیچ است و شپش
هر کجا هستم باشم ، خانه ای می خواهم
اجاره، رهن ، کرایه همه اش مال من است
چه اهمیت دارد که اجاره با لا ست
صاحبان خانه چه خبر از ته جیبم دارند
پول را باید جست ، وام باید که گرفت ،
خانه ای نقلی ساخت
زیر قرض باید رفت
با همه اهل و عیال ،نان خشک باید خورد
مگر این اشکنه ها چه کم از دیزی سنگی دارد !
بهتر آن است که قانع باشیم
و نگوییم که پول و پله لازم داریم !
حرف دیگر،کافیست
خانه در یک قدمی است
و طلبکار آنجاست!
کفش را باید کند
پول را باید جست
MILAD KHAN
28th August 2013, 06:27 PM
پیغام گیر حافظ
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور
پیغام گیر سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم
پیغام گیر فردوسی
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب
پیغام گیر خیام
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
پیغام گیر منوچهری
از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم
پیغام گیر مولانا
بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم
برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم
پیغام گیر بابا طاهر
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قوربون صدایت
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
MILAD KHAN
28th August 2013, 07:08 PM
شوخی با شعر رسول نجفیان(رسم زمونه!)
عجب رسمیه رسم زمونه
خونهمون عیدا پر مهمونه
میرن مهمونا از اونا فقط
... آشغال میوه به جا میمونه!
کجاست اون کیوی؟ چی شد نارنگی؟
کجا رفت اون موز؟ خدا میدونه!
جعبه خالی شیرینی هنوز
گوشهی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست؟ خدا میدونه
میرن مهمونا از اونا فقط
جعبهی خالی به جا میمونه!
از بس خونه رو به هم میریزن
آدم مثل خر تو گل میمونه
یکی نیست بگه خدا وکیلی
جای پوست پسته توی قندونه؟!
قند نصفهی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند، نصف دندونه!
میرن مهمونا از اونا فقط
نصفهی دندون به جا میمونه!
پستهی خندون، بادوم شیرین
فندق در باز، مال مهمونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت:
که از این آجیل به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چیچی میمونه؟
http://www.uc-njavan.ir/images/8n69aoe3i1gyiuq98yk.jpg
MILAD KHAN
28th August 2013, 07:14 PM
تو چه گفتی سهراب؟
قایقی خواهم ساخت ...
با کدوم عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خودرا گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد...
سالیان طول کشید، عاقبت اماساخت...پس بگو ای سهراب ...شعر نو خواهم ساخت
بیخیال قایق ....
یا که میگفتی ....
تا شقایق هست زندگی بایدکرد؟
این سخن یعنی چه؟
...با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد
ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر می گفتی ...
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر میشد
تو ببخشم سهراب ...
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، ازخیال و رویا
بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم،درجوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است، زندگی نامرداست!
MILAD KHAN
28th August 2013, 07:20 PM
جز شعر پیغام گیرو رسم زمونه بقیه رو خودم نوشتم
MILAD KHAN
28th August 2013, 07:27 PM
شما هم اگر شعری دارید بزارید
MILAD KHAN
28th August 2013, 07:45 PM
شوخی با شعر حافظ:
گفتم: بگو ز یارش ، گفتا ولش نموده
گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقی ، حالا شده چه کاره؟
گفتا: شدست منشی در دفتر اداره
گفتم: بگو ز زاهد ، آن رهنمای منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بگو ز محمل ، کن از کجاوه یادی
گفتا: پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم: که قاصدک کو؟ آن باد صبح شرقی!
گفتا: که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جای هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟
گفتا: به پست داده ، آورد یا نیاورد؟
گفتم: بگو ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا: که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم: سراغ داری میخانه ای حسابی؟
گفتا: آنچه بوده از دم شده چلوکبابی
گفتم: بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان
گفتا: نمی هراسی از چوب پاسبانان؟
گفتم: شراب نابی در دست و پا نداری؟
گفتا: که جاش دارم و افور با نگاری
گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا: به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم: شما و زندان؟ حافظ ما رو گرفتی؟
گفتا: ندیده بودم هالو به این خرفتی!
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.