توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی کنید...(تست اطلاعات عمومی)
عرفان سلیم زاده
28th August 2013, 11:07 AM
سلام قطعا برای ما که ناف مون به رفاه موجود بسته است زندگی کردن تو یه جزیره دور افتاده جدا از آرامش خوب و زیبایی مناظرش یه کابوسه! این تاپیک یک تست خلاقیت و اطلاعات عمومی و البته بازی بسیار زیبایی هست که خودم عاشقشم. خب فرض کنید به هر دلیلی مجبورید تا آخر عمر تون در یک جزیره دور افتاده زندگی کنید و بخوام سخت ترش کنم باید از چند نفر دیگه هم مراقبت کنید. وسایل و ابزار هایی که می سازید چه خواهند بود؟ بر حسب نیاز میتونید شرایطی رو تعریف کنید مثلا هوا اونجا گرم و شرجی هست یا حیوانات درنده داره. یا مثلا خودتون یا افرادی که قرار ازشون مراقبت کنید مریض شده اند و غیره. غذا و پناهگاه و اسلحه دست ساز هم باید بهشون بپردازید. دلم میخوام این تاپیک یکی از بهترین و طولانی ترین تاپیک ها بشه. برای همین تاپیک رو مهم می کنم.
D.r who
28th August 2013, 11:22 AM
راستش من همیشه دارم به این موضوع فکر میکنم و باید بگم برعکس مردم دیگه عاشق اینم توی یه جزیره دور افتاده زندگی کنیم بدون هیچی !! راستش اولین کاری که میکنم سعی میکنم یک سلاح (یه چاقوی دستی و تیرکمان ) بسازم حالا تا بعد خدا کریمه[khanderiz][golrooz]
حسین متقی
28th August 2013, 12:29 PM
با 2تا سنگ میشه به شیوه ی غارنشینا!!! یه چاغو ساخت اما باید حداقل 4ساعت زمان بزاری تا حداقل یه قسمت تیز پیدا کنه
اگر سنگ با لبه ی تیز باشه که چه بهتر - یا اگر چاقو همراهمون داشته باشیم که...
با یه تیکه چوب و پوسته ی الیافی بعضی گیاهان مخصوصا خودرو میشه یه دسته برای این سنگ درست کرد که بشه چاغو یا حتی تبر
با این تبر هم یه نوک چندتا چوب تو ابعاد مختلف رو تیز میکنیم!
بعد باید دید تا تاریکی هوا چقدر زمان داریم - اگر بیشتر از 8 ساعت زمان داریم میتونیم بریم دنبال یه شکار ولی اگر کمتر که باید آتیش درست کنیم
چون اولویت با امنیته!
مثلا میخوایم اتش روشن کنیم ولی حداق 10 تا راه وجود داره اگر اهن یا فولاد همراه خودمون داریم(پشت لبه ی یه چاقو یا حتی کمربند اگر آهنی باشه)
میتونیم با پیدا کردن هرنوع سنگ شیشه ای مثل کوارتز و چخماق و عقیق و.... جرقه تولید کنیم - جرقه نمیتونه چوب رو اتیش بزنه ولی مواد چوبی الیافی مثل ساختار لانه پرندگان یا پرزی یا چیزی مثل پوست نارگیل یا حتی چوب خشک و پوسیده ی درختان که با اصطکاک تبدیل به الیاف چوبی میکنیم همه از موادی هستند که به سرعت با جرقه شعله ور میشن (البته دود میکنند و بعد با کمی فوت کردن اتش میگیرند!)
اگر هم فلز نداریم میتونیم از عدسی هر نوع دوربینی حتی دوبین موبایل! صفحه قطی نما - ساعت- و هرشیشه ای که تو وسایلمون هست
برای درست کردن اتش استفاده کنیم ولی یادمون باشه مستقیم نریم سراغ کنده ! اول هرچی جوبهای نازکتر و پرز و الیاف رو باید اتش بزنیم که سریع و راحت شعله ور میشن
روش های دیگه هم زیادن اما اینا به درد ادمای تنبل مث خودم میخورن!
خب اتیش نباید خاموش بشه هرجور شده اتیش رو تو محل روشن نگه دارین - صمغ درختان و پوسته درخت کاج رو میتونین به عنوان سوخت استفاده کنین! حتی برگ درختانی که سوزنی هست برگشون!
اتیش که بزرگتر شد چند تا سنگ کوچیک و بزرگ توش و کنارش بزارین
تا 1-2 ساعت بعد این سنگا رو میتونین بزارین زیر خاک جایی که میخواین بخوابین - حتی اگه یخ بندان بشه شما تا صبح گرم میمونین!
راه دوم هم اینه که محل اتیش رو عوض کنین و برین جای اتیش قبلی خاک بریزین و همونجا کنار اتیش جدیدتون بخوابید
حالا امنیت جور شد - مرحله ی بعد شکاره
اولین شکار میتونه هرمیوه ای باشه که میشناسین و قبلا خوردین! چون خیلی از میوه ها سمی هستند تو اینجور محیط ها
اگر دیدین یه حیوون میتونه میوه رو بخوره شما هم نخورین! چون اون حیوونه ادم نیست!!!! اگر ادم بودد ممکن بود بمیره!! یا مسموم بشه!
شما سعی کنید خود اون حیوون رو بخورید!
با استفاده از همون نیزه و چوب ها و چاغو البته نه اینکه دنبالش کنین - اول اعتماد به دست بیارین و کم کم نزدیکش بشین بعد یهو حمله کنین
همونجور که به یه گربه نزدیک میشیم و فرار نمیکنه خیلی از حیوونا هم فرار نمیکنن اگه اروم باشیم ولی خییلی اروومتر
حیوانات رنگاوارنگ(قرمز سبز روشن فسفی - ترکیب مشکی و قرمز - و کلا هرچیز براق یا شفاف) رو بهشون دست هم نزنید و نزدیکشون هم نشید
چون سمی هستند
رنگها نشانه ی خطر میتونه باشه
و...... که بعدا میام بقیشو مینویسم
SaSaMc2
28th August 2013, 01:17 PM
سلام...[golrooz]
یکی از آرزوهام بوده قرار گیری در چنین حالتی...[labkhand]
همیشه دوست داشتم یه مسابقه برگذار بشه توی یه جزیره بکر...
بگن 10 کیلو میتونی بار با خودت ببری...
20 روز دیگه میایم دنبالتون اگه زنده مونده بودید برنده اید...[nishkhand]
برای اینکه تاپیک منظم تر باشه...
بهتره شرایط ابتدایی مشخص تر باشه...
نو آور
28th August 2013, 01:25 PM
به نظر من، اولین قدم پیدا کردن منبع آب شیرین است. بنابر این، ضمن گذاشتن نشانه هائی برای اجتناب از گم شدن، جزیره را وارسی می کنم و ضمن آن ، حواسم به ارزیابی منابع غذائی گیاهی و جانوری جزیره هم هست. ضمنا باید مواظب باشیم که دچار مریضی یا زخم ناخواسته ای نشویم چون داروئی نداریم.
بعد از یافتن آب و تهیه یک چوب دستی دفاعی، یافتن یا ساختن یک سر پناه برای جلوگیری از ورود تابش مستقیم آفتاب، جانوران، حشرات، باد و سرما از همه مهمتر است.
قدمهای بعدی به ترتیب اولویت تهیه غذا، نوعی چاقو، برپائی آتش، لباس و کفش، قایق کوچک و چوب یا تور ماهیگیری خواهد بود.
در مراحل بعد، بررسی و شناخت کاملتر محیط و خطرات احتمالی موجود در آن را در دستور کار خود قرار خواهم داد.
و همواره هم نیم نگاهی هم به ارتباط با جهان خارج و تحلیل راههای خروج از جزیره و رسیدن به دنیای متمدن خواهم داشت. [golrooz]
m@some
28th August 2013, 01:29 PM
سلام خوب تو یه جزیره گرم پرازدرختو حیوانات درنده،..........درکناردریاس
اول باید یه خونه درست کنم روی یه درخت
دوم دنبال منابع غذایی میگردم میوه های وحشی،دنبال گیاهانی که میشه بذراونا کاشته بشه ویه باغچه درست میکنمو.............
سوم میام یه دوتا گودال درست میکنم که ازهم فاصله داشته باشن وسط این دو گودال یه دیوار درست میکنم مث یه فیلتر عمل کنه و این دو گودال طوری هستن که اول بالاتر باشه( شیبش)آب میریزم داخلش تاازاون دیوار رد بشه وآب تصفیه شده درست میکنم آخه کندن چاه تنهایی سختهآب دریام شوره برا آدم های همراهم بده مریض میشن[sootzadan][khanderiz]
بابرگ درختان لباس درست میکنم
سعی میکنه یه وسیله درست کنم ماهی بگیرم،........
من اینا به نظرم رسید اگه دوباره چیزی به ذهنم رسید میگم اینا نظرم بود شایدم خنده دارباشن
نو آور
28th August 2013, 01:30 PM
سلام...[golrooz]
یکی از آرزوهام بوده قرار گیری در چنین حالتی...[labkhand]
همیشه دوست داشتم یه مسابقه برگذار بشه توی یه جزیره بکر...
اگر واقعا این قدر دوست دارید، پیشنهاد می کنم یک بار آب، کارد، ظروف، پتو، کبریت و اسلحه و دوربین بردارید ولی غذا بر ندارید و بعد برای دو روز بزنید به کوهستان ببینید چه می شود!
SaSaMc2
28th August 2013, 01:49 PM
اگر واقعا این قدر دوست دارید، پیشنهاد می کنم یک بار آب، کارد، ظروف، پتو، کبریت و اسلحه و دوربین بردارید ولی غذا بر ندارید و بعد برای دو روز بزنید به کوهستان ببینید چه می شود!
سلام...[golrooz]
قبلا این اتفاق افتاده...
ولی تنها نبودم...
زنده بودن یه طرفه خوف تو تنهایی شب یه طرف...[negaran]
shiny7
28th August 2013, 02:15 PM
سلام...[golrooz]
یکی از آرزوهام بوده قرار گیری در چنین حالتی...[labkhand]
همیشه دوست داشتم یه مسابقه برگذار بشه توی یه جزیره بکر...
بگن 10 کیلو میتونی بار با خودت ببری...
20 روز دیگه میایم دنبالتون اگه زنده مونده بودید برنده اید...[nishkhand]
برای اینکه تاپیک منظم تر باشه...
بهتره شرایط ابتدایی مشخص تر باشه...
سلام آقا ساسا!
ای کاش شما تو مسابقه سرزمین دانایی شرکت می کردید!!
shiny7
28th August 2013, 02:21 PM
من سعی می کردم اول یه چاقو بسازم.
میشه با سائیدن 2 تا سنگ به هم یکی رو تیز کرد و به عنوان چاقو ازش استفاده کرد.
بعد سعی می کردم یه تیرکمون بسازم.اونم باز نوک نیزه ها رو از سنگ می ساختم و خودشم که از چوب.
بعد به شکار گراز می رفتم.البته استفاده از تله هم کمک کنندست! شاخه های منعطف رو به هم می بافتم تا مثل گونی بشه..توشو پر از سنگ می کردم...با طناب می کشیدم بالای درخت و بعد بقیه شو رو زمین تله می کردم تا وقتی گراز میاد پاش گیر کنه بهش و سنگ ها بریزن روش تا بمیره یا بیهوش بشه.
پوست گرازو می کندم...تا برام مثل پتو بشه.گوشتشم که کباب می کردم و آذوقم می شد.
اضافه گوشتشم روش پر از نمک می کردم و زیر خاک دفن می کردم(به روش انسان های اولیه!)
تا اینجاشو حالا داشته باشید دستم درد گرفت از تایپ!!
shiny7
28th August 2013, 02:28 PM
خب به عنوان پناهگاه پابت اول باید سعی کنم یه غار پیدا کنم و بعد یه پوششی از تنه درخت به عنوان در.
اگه نشد...از چوب درخت بامبو باید خونه بسازم!!
آب شرب هم اگه چشمه پیدا کردم تو جنگل که هیچ...اگه نه مجبورم چند باری آب دریا رو بجوشونم و دست آخرم همونوطوری شور بخورمش!
می تونم از همون درخت های بامبو که تو خالی هستن به عنوان لوله استفاده کنم و آب رو از چشمه به محل اسکانم برسونم.البته باید یه آسیاب بسازم که آبو از چشمه بلند کنه و بالا ببره چون موتور و پمپ آب که نداریم!
از یه طرفشم یه دوش حموم درست می کنم!![nishkhand]
(اینارو از lost یاد گرفتم!!)
دیگه چی؟!......[soal]
shiny7
28th August 2013, 02:34 PM
برای نگه داری از مریز ها باید گیاهای دارویی پیدا کنم یا خودم یه باغچه کوچیک درست کنم و توش پرورش بدم.
آلوورا...بابونه...گل گاو زبون...پاپایا(یه چیزی شبیه طالبیه و تو نقاط گرم سیر رشد می کنه و برای روده ها خوبه!)...دونه هاشو جمع می کنم و میارم تو باغچه میکارم.
از شیره سمغ درختا هم میشه استفاده کرد.یه نوع علفی هم هست که با کوبیدنش و مخلوط کردنش با یه ماده دیگه کا یادم نیست می شه زماد (یا حالا ضماد!!) درست کرد و رو زخم ها گذاشت.
آرد و آب رو هم اگه قاطی کنم و داغش کنم و روی جایی که درد می کنه مثل شکم یا دندون بزارم دردش ساکت می شه!
اگه بیماریش واگیر باشه.....
نهایتا که مرد باید بسوزونمش!!
چقدر من سنگدل بودم خبر نداشتم!![nishkhand][nadidan]
shiny7
28th August 2013, 02:38 PM
اوخ...راستی برای امنیت....
برای امنیت چکار کنیم؟؟!!
TERRORIST
28th August 2013, 02:48 PM
اوخ...راستی برای امنیت....
برای امنیت چکار کنیم؟؟!!
یکی از مریض هارو به عنوان سپر گوشی و طعمه در چند ده متری سرپناه بدون به جا گذاشتن رد پا و هیچ نشانه ای هرشب قرار میدیم
حسین متقی
28th August 2013, 03:13 PM
سلام...[golrooz]
یکی از آرزوهام بوده قرار گیری در چنین حالتی...[labkhand]
همیشه دوست داشتم یه مسابقه برگذار بشه توی یه جزیره بکر...
بگن 10 کیلو میتونی بار با خودت ببری...
20 روز دیگه میایم دنبالتون اگه زنده مونده بودید برنده اید...[nishkhand]
برای اینکه تاپیک منظم تر باشه...
بهتره شرایط ابتدایی مشخص تر باشه...
10 کیلو؟؟
با 10 کیلو میشه 4سال زندگی کرد حداقل
به شرطی که بیابون نباشه!
البته تنهایی یه چیز دیگس 1شبش هم تنها تو تاریکی با نور اتش و....
Capitan Totti
28th August 2013, 03:13 PM
رزم انفرادی
سرفصل : شرایط سخت
حدود 8صفحه
درود
خب بستگی داره چه شرایطی داشته باشه
اگه جزیره بیابونی باشه
خب سخت میشه
ابتدا یه چاه رو ایجاد کرده سپس چاله رو با گیاهان سبز پر کرده و مشمایی رو روی چاله قرار داده برای تعریق درست گفتم؟) آقایون گیاه! و رفع تشنگی احتمالی
بعدش دیگه باید پی گیر یه چاله برای قبر خودمون باشیم ...
اما تصور واقعی یه جزیره ی استوایی با کوه و جنگل و آب شیرین و...
درست کردن چاغو لازم نیست
چوبی را برداشته(ریخته!!) یه کم نوک اشو با سنگی ور میریم و تیز میشه
معمولا برای تغذیه اگر میوه ای چیزی بود استفاده میکنیم و اگر نبود برگ درختان بسیار سیرکننده است!
حشرات
مار و اینا رم میشه خورد (برای زنده ماندن)
برای محل زندگی هم خب
میریم لب ساحل اول یه چندین شاخه از درختان رو برده و می نویسیم کمک! یا Help
که اگه کشتی ایی چیزی رد شد بیاد یه سری به اینجا بزنه
برای محل زندگی هم بین دو درخت رو با شاخه های درختان دیگه سر هم میاری!! امن و ایمن و رومانتیک!
حالا اگه بخوایم یه جذابیتشو بیشتر کنیم
یه معشوقه ای چیزی رو در جزیره ی بغلستان فرض می کنیم و هر روز بفکر ساخت قایقی هستیم!
قایق را ساخته و به وصال معشوق می پیوندیم
mamadshumakher
28th August 2013, 06:54 PM
اگه بخوایم واقعا فرض کنیم خب کار به این راحتی ها هم نیست.یعنی واقعا حمله ور میشیم به گراز؟ما سگ ببینیم فرار میکینم [khande]
اما اگر واقعا گرسنگی بکشیم اونوقت جرات انجام هر کاریو پیدا خواهیم کرد.اولش که از همون سنگ و چاقو و چوب اتیش شروع میشه.ولی من خودم با این اتیش روشن کردنه مشکل دارم.دیگه یه کبریت که همراهمون باشه [nishkhand]
ولی تفکر و سعی بر کشاورزی خیلی واجبه اگه تا محصولاتمون به بار بشینه زنده بمونیم [sootzadan] خونه ای درختی که هم جذابه هم کاربردی.ولی من نه شناخت زیادی دارم نه اطلاعاتی که بخوام اسم درخت و شاخه ای خاص رو ببرم که کاربردای خاصی داشته باشه.باید تو اون موقعیت قرار گرفت.
نو آور
28th August 2013, 09:02 PM
من متوجه نمی شم! کمی باید عمیقتر فکر کنیم. بعضی کاربرهای عزیز، خیلی راحت از شروع به کشاورزی و بلافاصله مخلوط کردن آرد و آب و همچنین کشت و کار داروهای گیاهی صحبت می کنند، در حالیکه شما در یک جزیره دور افتاده هستید! اگر مثلا دانه و بذر گندم که پایه ژنتیکی گیاه گندم است را از قبل نداشته نباشید، هیچ قدرتی نمی تواند به شما امکان کاشت و برداشت گندم بدهد(مگر اینکه شانس بیاورید و گندم وحشی آنجا باشد که آن موقع هم، قاعدتا مهارت و زمان زیادی برای استحصال موفق گندم نیاز دارید ). در ضمن باید خودتان متخصص گیاهان داروئی باشید و انواع دانه های گیاهان داروئی را هم از قبل در اختیار داشته باشید.
غیر از این، در روز اول باید تا آب بدنتان زیر اشعه مستقیم خورشید بر باد نرفته، سریعا به فکر تهیه آب شرب باشید و الا در بهترین حالت، حداکثر ظرف سه روز می میرید! بنابر این مسخره است که به عنوان اولین اولویت، به فکر چاقو و یا فراهم کردن آتش باشید!
پس باید اول ارزیابی از تهدیدها و نیز فرصتهای ممکن در جزیره ناشناخته داشته باشید. تشنگی، گرسنگی، سرما، گرما زدگی، خزندگان گزنده، جانوران درنده اولویت اول و کسب آمادگی برای امکان بروز بیماریهای جسمی و روحی، طوفان، سیل، آتش فشان، زمستان و یخبندان و نیز امکان فرار از جزیره متروک در اولویتهای بعدی هستند.
صحبتهائی هم که در مورد تهیه و ذخیره آب شیرین از آب دریا مطرح شد؛ اولا باید مکانیسم تبخیر ، کندانس و ثانیا وجود همه امکانات تقطیر را در نظر بگیرد. چطور عملا وقتی یک کاسه یا حتی کیسه نایلونی در جزیره در دسترس نیست، می خواهید آب دریا را به آب شیرین تبدیل کنید؟! [golrooz]
sr hesabi
22nd October 2013, 12:42 AM
آقا چرا این تاپیک ثابت موند
من اول از همه دنبال یه غار میگردم،چون بیشتر از همه چیز نیاز به یه مکان امن دارم
بعد از اون چون ساختن چاقو زمان میبره ،خودم دنبال میوه ها میگردم،تا اول از همه کمی سیر بتونم،خودمو بکنم
البته در حین کشتن چند تا سنگ همراه خودم میبرم
و در صورت پیدا کردن یک ساقه طناب مانند پیدا میکنم،تا بتونم با نیرو بیشتر سنگ بندازم
به یکی از همراهانم مسئولیت ساخت چاقو رو میدم
بعد از پیدا کردن غذا
تا تکمیل نشدن،چاقو و وسایل دفاعی ،آتش روشن نمیکنم،چون ممکنه جلب توجه بشه
این یه روز طول میکشه
فرداش رو بعد مینویسم
m.g.s.t.r
22nd October 2013, 10:12 AM
سعی میکنم قبلش یه دوره تکاوری نیروی ویژه هوابرد ارتش را بگذرونم[shaad]
از برادر یکی از دوستان که تکاور نیروی ویژه هوابرد ارتش هست طرز تهیه آب تقریبا سالم را یاد گرفتم
برای تهیه آب تقریبا سالم از کنار چشمه یا رودخونه ای که آبش ممکنه آلوده به انگل و... باشه بهتره کنار آب 1 چاله بکنید تا آب کم کم تو چاله جمع بشه که این آب یجورایی تصفیه شده س[shaad]
k.ahmadi
22nd October 2013, 11:02 AM
من ترجیح میدم این جزیره جنگلی و کنار دریا باشه نه ی جای خشک و بیابانی چون از گرما و آفتاب متنفرم و اگه همچین جایی گیر بیفتم همون روز اولی فاتحم خوندس.
اما اگه جنگلی و کنار دریا باشه اول مکانی که هستم خوب بررسی میکنم تا ی جای خوب برای شب و در امان ماندن از حیوانات وحشی پیدا کنم و ترجیحا سعی میکنم ی جایی نزدیک ب ساحل باشه که اگه ی موقعی کسی از اون اطراف رد شد ببینیم و برای نجات خودمون کاری کرده باشیم. چون چن نفر هم همراه من هستن که باید ازشون مراقبت کنم بعد یافتن مکان مناسب و کمی استراحت دورهم گل کوچیک بازی میکنیم[nishkhand] نه شوخی کردم ،باهم عقلامونو رو هم میذاریم تا ببینیم چه امکاناتی در اختبار داریم و چه چیزایی برای زنده موندن لازم داریم و هرکی مسئول ی کار میشه مثلا یکی دنبال صلاح خوب میره یکی میره غذا پیدا کنه و....البته چون ب مکان آشنایی کامل نداریم سعی میکنیم همین حوالی و نزدیک هم بمونیم و کارامونو انجام بدیم و اگه لازم شد ب قسمتهای دور جزیره سر بزنیم همگی باهم میریم تا کسی آسیبی نبینه و حواسمونم هس راه رو گم نکنیم.چون هنوز صلاح خاصی مثل چاقو ندارم ودرس کردنش هم سخته از شاخه ها وچوب درختان فعلا بعنوان صلاح استفاده میکنیم.
polikeyno
23rd October 2013, 01:01 AM
با سلام خدمت همه ی دوستان
من اولین کاری که می کنم اینه که یه گردش کلی تو جزیره می زنم و با شرایط و امکاناتش آشنا میشم.اصلا شاید اونجا افرادی زندگی می کنند.......
بعد از این کار دست به کار میشم به شروع یک زندگی جدید با شرایط جدید و ویژه.وتمام تلاشما برای برگشت انجام میدم.......[golrooz]
the majestic
23rd October 2013, 09:11 PM
اين كليپ رو ببينيد حتما" [shaad]
http://down.cloobmusic1.ir/r/musics/6175/Katy%20Perry%20-%20Roar%20-%20HQ%20%5BMusic%20Baran%5D.mp4
arisff
24th October 2013, 09:48 PM
[nadidan]قبل هر چیزی دنبال چندتا برگ میگردم که خودم رو بپوشونم [khejalat]
بعد روی شن های ساحل با برگ سبز و سنگ های رنگی و گل های قرمز ، طرح پرچم ایران رو درست میکنم (طوری که با ماهواره یا هواپیما قابل رویت باشه) که حرص کشورهای دیگه رو دربیارم . بعد منتظر میشم عربستان یا اسرائیل یا انگلیس برای پس گرفتن حق مالکیت وارد جزیره بشن و من نجات پیدا کنم.[khande]
جدا از شوخی این کارا رو میکنم:
اولین کاری که میکنم ، یه گوشه خلوت زیر سایه درخت پیدا میکنم و میشینم دو ساعت فکر میکنم و یه برنامه ریزی عالی میکنم تا از وقت و انرژیم بیشترین استفاده رو کنم و الکی هدر ندم.
با توجه به شرایطی که جزیره داره ، کارهایی که باید انجام بدم رو به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم میکم و بعد به ترتیب اولویت ، اجراشون میکنم.
مثلاً:
کارهای کوتاه مدت :
پیدا کردن منابع غذایی (میوه ، ریشه گیاهان و ....)
جستجو برای منابع آب شیرین یا مایعات قابل شرب مثل آب میوه ها
...
کارهای بلند مدت :
جستجو برای پیدا کردن سرپناه (غار ، شکاف بین سخره ها و ...) یا ساختن آن با دست و پوست درخت و ...
ساختن سلاح و وسیله دفاعی
ساختن کلک (شناور چوبی) برای استفاده از منابع پروتئینی دریا (صدف ، میگو و ...)
جستجو برای روش ها روشن کردن آتش
...
حتی بیشتر کارها رو به دو قسمت روزانه و شبانه تقسیم میکنم تا بعضی کارها که نیاز به روشنایی روز داره رو تا زمانی که آفتاب غروب نکرده انجام بدم و مابقی رو شب .
Sa.n
24th October 2013, 10:14 PM
من اول از همه یک روز شمار درست می کنم تا تاریخ از دستم در نره و مشخص باشه خیلی ساده از یک تخته چوب استفاده می کنم و هر روز که میگذره یک ضربدر میزنم روش
ساعت هم که کاملا مشخصه دومین کار تصفیه اب هست که قطعا در اون شرایط نمیشه کلر به دست اورد در نتیجه از آفتاب استفاده میکنم یا آب رو می جوشونم
چون همچین انتظاراتی از خودم ندارم که وسط جزیره سیستم تصفیه راه بندازم !
برای زندگی بالای درخت رو ترجیه میدم و با حصیر یک تخت خواب درست می کنم و قطعا دنبال غار نمی گردم چون حتی اگر غاری رو هم پیدا کنم جرئت داخل شدن درش رو ندارم و نمی تونم در اون سکونت کنم و چون علاقه ای به شکار هم ندارم یک منطقه ای رو برای کشت گیاه در نظر میگیرم و دورش رو حصار می کشم
و به عنوان گوشت هم میتونم از حیواناتی که کم خطر هستن استفاده کنم مثل خرگوش که گرفتنش آسونه یا ماهی و لاک پشت و صدف و ...
بعد از اون سعی می کنم ظرف درست کنم با گل تا تجهیزاتم کامل بشه
برای مقابله با حیوانات هم یک تیر کمان می سازم که فقط یک کش می خواد که از کش موهام استفاده می کنم و تیر و کمانم آماده میشه
بعد از ظهر ها هم مقداری چوب درخت رو در آفتاب قرار میدم تا خشک شن و برای شب بتونم آتیش درست کنم
میثم حاجی بگلو
24th October 2013, 11:56 PM
اول اب وموادغذابعدیه جای امن بعدصلاح دفائی وبعدتقویت بیشتر سه مورد قبل بعد جستجودرجزیره شاید تنها نباشیم.بعداگر تنهابودیم خوب همه جا اسمان ابی هست همانجازندگی میکنیم .اخه ادمی هرکجا که زنگی کنه بلخره خواهد مرد.پس بیخیال زندگی مون رومیکنیم.درکنارهم برخداتوکل کرده.وخودراتقویت می کنیم وبعدازبهبودی کامل شروع به ساختن کشتی می کنم.تااز جزیره مهاجرت کرده وبه سرزمین خودمیروم ویک ایده که اگرخواستم قایق بسازم به صورت هرمی میسازم تادراثرتوفان هرگز قایقم چپ نشود.
مجتبی
25th October 2013, 12:34 AM
به نظر من که این همه حرف بچه ها زدن همش در حد حرف میمونه [nishkhand]
تا در اون شرایط قرار نگیری نمیتونی تصمیم بگیری...
دنیای واقعی خیالات ما نیست که بگیم این کارو میکنم اون کارو میکنم...
مطالبی که بچه ها نوشتن به نظر من 80% همون روز اول خودشونو به کشتن میدن [khande]
15% از افسردگی خودکشی میکنن
فقط 5% زنده بمونن
که احتمال زنده رفتن از اون جزیره فقط 1% بیشتر نیست
من خودمم از همون گروه اولم [nishkhand]
s..o..s
26th October 2013, 09:50 PM
من ترجیح میدم این جزیره جنگلی و کنار دریا باشه نه ی جای خشک و بیابانی چون از گرما و آفتاب متنفرم و اگه همچین جایی گیر بیفتم همون روز اولی فاتحم خوندس.
سلام
ببخشید ولی همه جزیره ها کناره دریا هست فکر کنم[nishkhand]
k.ahmadi
26th October 2013, 10:29 PM
سلام
ببخشید ولی همه جزیره ها کناره دریا هست فکر کنم[nishkhand]
سلام[khandeshadid]sh_dokhtar7
خواستم از اول بگم که اگه بعدا جزیره ای کشف شد که کنار دریا نبود من اونجا نمیخوام باشم[nishkhand]sh_omomi43
آرماندیس
29th October 2013, 01:53 AM
بستگی داره این مکان کجا باشه ک متناسبش وسایل می برم..قبل اون...... من خودم. میرم توجزیره؟ یا منو میبرن؟!! در صورت اول خب اقا نمی رم.. در صورت اتفاق مورد دوم....ساخت سلاح،میتونه ی چوب باشه... شناسایی منطقه...اگه موجودات جنگلی و احتمالا باتلاق ها و شرایط بد آب و هوایی و میوه های مسموم و فرض می کنیم که پشه داشته باشه این هوا[esteghbal] به من مجال زنده موندن بدن.. سعی می کنم زندگی کنم..ی سرپناه..ی کم آب ی کوچولو غذا و دیگر هیچ..میشینم غروب خورشیدو نگامیکنم..صبا واسه تفریح می رم شنا..حالا اگه کوسه ها و مارهای ابی و....بذارن... اگه هوا مدیترانه ای باشه ولی اونم احتمال سیل زیاده که اگه تو غار باشم که هیچی..مجبورم برم بالا درخت...کلا باید با مخاطرات طبیعی دست و پنجه نرم کنم.. تا زمان مرگ......
الهام بانو
19th November 2013, 07:40 PM
همچین یک جوری مینویسی انګارکه خودت یه مدتی جزیره نشین و غارنشین بودی وداری از خاطرات تجربه های واقعیت میګی .جالب بود.[shaad]
نو آور
19th November 2013, 11:03 PM
من ترجیح میدم این جزیره جنگلی و کنار دریا باشه نه ی جای خشک و بیابانی چون از گرما و آفتاب متنفرم ...
البته در دنیا مکانهائی وجود دارد که در کنار دریا، یک کویر بزرگ قرار دارد مثل صحرای Atacama در شیلی که یکی از خشک ترین مناطق دنیاست.
.
http://www.uc-njavan.ir/images/lqmy6x6rnglg3uoybqcm.jpg
در تصویر ماهواره ای زیر (که البته برای نشان دادن فعالیت آتش فشان گرفته شده) این پدیده مشخص است:
http://www.uc-njavan.ir/images/8dz22gobfdiutfru1eq8.jpg
.
mamadshumakher
19th November 2013, 11:27 PM
یه جور دوره های اموزشی هست اونر اب که در survival school اموزش داده میشه.که فکر میکنم مربوط به همین بحثی هست که ما داریم.شما میتونی تابستون بری تو این کلاسا و به طور عملی بهت یاد میدن که مثلا اگر در یک جنگل تنها موندی چطور باید زنده بمونی.چطور یه خونه بالا درخت بسازی.از چی تغذیه کنی.....
جالبه.
اینجا نداریم ازین چیزا؟
سونای
20th November 2013, 07:01 PM
یه جور دوره های اموزشی هست اونر اب که در survival school اموزش داده میشه.که فکر میکنم مربوط به همین بحثی هست که ما داریم.شما میتونی تابستون بری تو این کلاسا و به طور عملی بهت یاد میدن که مثلا اگر در یک جنگل تنها موندی چطور باید زنده بمونی.چطور یه خونه بالا درخت بسازی.از چی تغذیه کنی.....
جالبه.
اینجا نداریم ازین چیزا؟
سلام داداش ، کاک مهدی هم یه تاپیک نظامی پزشکی گذاشتن اما یه نگاه انداختم پیداش نکردم ..اونجا هم روش های فوق العاده ای اومده بود...نمیدونم دیدی یا نه..حالا خود کاک مهدی اومد میگم لینکشو بدن
------------------------------------------------- حالا جواب این تاپیک هر بار یکم از داستان رو میگم[nishkhand]
من اگه با یسری دوست و آشنا تو جزیره باشم و تنها نباشم[nadidan] اول خونسردی رو حفظ میکنیم! و یه برآورد از سلامت جمع میکنیم! که مجروح نداشته باشیم! اگر مجروح داشته باشیم که خب اول باید به اون رسیدگی بشه!! اگر مجروح نداشته باشیم سعی میکنیم هر کسی با توجه به تخصصش پیشنهاداتی بده!
(البته قبلش همگی قسم یاد میکنیم که شکار حیوونی نداشته باشیم!!! [sootzadan]حتی اگر حیوون حمله کرد تا نفس باقیست فرار میکنیم! نه اینکه همون اول بزنیم حیوون خدارو تو خونش زبونم لال بکشیم! )
داداش ساسان راست میگن اگر مشخص میشد شرایط ،تمرکز بیشتری بود! اینجوری باید فیلمنامه بنویسم[nishkhand][bamazegi]
بعد ببینیم چیا داریم!! مثلا با هواپیما بودیمو سقوط کردیم! و یه چیزایی ازش مونده و داریم؟؟ یا مثلا کشتی غرق شد و ما زحمت کشیدیم و خودمونو فقط رسوندیم دست خالی به ساحل!!![sootzadan]
خب یه لیستی از دارایی ها رو هم توی ذهنمون میسپاریم تا بعدا استفاده کنیم!!
اگر چیزایی داشتیم دوستان متخصص هر کی هر چی مربوط به خودش هست رو دسته بندی میکنه!
هر کسی رو مسئول کاری میکنیم!!! البته در همین حوالی که همه تو دید هم باشیم ! من اصلا با اینکه همون اول یه چرخی توو جزیره بزنیم موافق نیستم!! با غار هم موافق نیستم!! چون اصولا پناهگاه حیوون دیگه ای هست!! و همین ابتدای کار دست خالی رفتن به اونجا مجاز نیست!! اگر غاری پیدا شد حداقل چند وقتی باید کشیک داد تا صاحبخونه نداشته باشه![sootzadan]
شرح وظایف[bamazegi]
یکی باید با الیاف طنابی خیلی محکم ببافه!!
دیگری طنابی محکم و نازکتر
دیگری که اصولا از بچه های فنی مهندسی و مکانیک و اینا باشه معمار هم خوبه! برن چون پیدا کنن به مقاومت و سایز و غیره ی مد نظر..
ازون سازه های ماکارونی درست میکننا!! فکر کنم اینجا بدرد بخوره! با چوب های نازک که توان شکستنشونو داریم! بشه سازه ای مقاوم درست کرد!
اگر جزیره، آدم جزیره ای ( اسمشون رو یادم رفت همونایی که از قبلنا تو جزیره ان و مارو دشمن میدونن ) نداشته باشه که خب یسری هم بگردن و تعدادی زیاد سنگی که یکم بزرگ باشه و بشه روش آتیش روشن کرد به تعداد زیاد جمع کنن! و یه دایره بزنگ با اونا درست کنن! که تا برو بچ مهندس اون سازه رو درست کنن امشب رو توی این دایره که اتیش روشن میکنیم بسر کنیم!! تا حیوونی نتونه اازین دایره رد شه و بیاد مارو بخوره
ولی اگه جزیره ادم جزیره ای داشته باشه که خب با این اتیشا خودمون دعوتشون میکنیم که بیان مارو دستگیر کنن![nadidan]
یسری هم تدابیری بیاندیشند برای اتیش روشن کردن و جسمی تیز برای برش چوب ها و غیره ...نه البته شکار حیوون![bihes]
بقیشم بعدا میگم به امید خدا...
[golrooz]
سونای
20th November 2013, 07:08 PM
ولی حالا جدای ازینا واقعا توی همچین شرایطی بودن خیلی سخته!! گروه باید واقعا همدل باشن وگرنه کلی از انرژی سر دعواهای ناشی از ترس و اضطراب و .. میره.... اینکه همینجوری بریم توی یه غار واقعا وحشتناکه! حد اقل برا خیلی از دخترا!! چند وقت پیش این حوالی[sootzadan] 2تا غار پیدا کردن که جمجمه خرس و یسری ابزار شکار قدیمی پیدا کردن!! فکرشو کنین اون غار پیدا شده بود! یسری حفاری کرده بودن! بعضی حفاری ها ادامه داشت!! چند تا سرباز هم بیرونش نگهبانی میدادن!
(ما با یه گروه رفتیم البته به دعوت استادمون که کار حفاری اونجا رو و نظر دادن روی چیزایی که پیدا شده بود به عهده داشتن رفتیم خودمون حفار نبودیما!!)
اما باز دلهره آور بود!!! حتی اون مسیر ناشناخته ای که رفتیم با اینکه یه گروه بودیم باز گاهی دلهره وجود ادم رو میگرفت!
توی غار هم وحشتناک بود!!! اینکه هر لحظه یچی میخواد بهت حمله کنه!! یا همون خفاشا و پرنده هایی که یهو میان سمتت خیلی ترسناکه!!
بعد این دوتا غار به هم راه داشت البته باریک! یکی ازون طرف اومد اینطرف که یکی از بچه ها فقط جیغ زدو دوید سمت بیرون!! [nishkhand]اونم مستقیم!! اگه بقیه نگرفته بودنش چند ثانیه بعد متوجه میشد که زیر پاش خالی شده و سقوط آزاد!!!![sootzadan] دوستمون آقا مجتبی درست گفتن که خیلی ها خودشونو به کشتن میدن!!
درین جور مواقع محتاط بودن و هوشمندانه جلو رفتن و پیش بینی کردن خطرات شرط مهمی هست![cheshmak]
پس باید خطرات رو بهم بگیم که ممکنه این اتفاق بیفه ممکنه اون اتفاق بیفته و روش نظر بدیم تا اگر اتفاق افتاد بدونیم که چجور رفتار کنیم!! و بی گدار به اب نزنیم!!
k.ahmadi
20th November 2013, 08:23 PM
ممنون خیلی جالب بود[tashvigh]
کاش تو یه تاپیک جداگانه در مورد همین کویر واینکه چطور همچین چیزی امکان داره پست بذارین....[golrooz]
arisff
21st November 2013, 07:24 PM
یه جور دوره های اموزشی هست اونر اب که در survival school اموزش داده میشه.که فکر میکنم مربوط به همین بحثی هست که ما داریم.شما میتونی تابستون بری تو این کلاسا و به طور عملی بهت یاد میدن که مثلا اگر در یک جنگل تنها موندی چطور باید زنده بمونی.چطور یه خونه بالا درخت بسازی.از چی تغذیه کنی.....
جالبه.
اینجا نداریم ازین چیزا؟
نه نداریم [hoshdar]
چون اینجا تو همین شرایطی که داره زنده بمونی شاهکاره ، نیازی به جنگل و تنهایی و ... نیست.
a.chemist
10th December 2014, 06:31 PM
من اول یه جلسه تشکیل می دم و با همه مشورت میکنم که چیکارا باید کرد. بعدهر کس رو مسول تهیه یه یک چیز می کردم.
و خودمم با اونا همکاری میکردم و مراقبشون هم می بودم.
تموم شد رفت
bahman.t
17th December 2014, 10:36 PM
سلام
خوبه،بدون هیچ دغدغه ای و بدون هیچ مشکلی، هر چی که دوست داری خودت درست کنی. یک نخبه خوب باید از پس هر مشکلی بر بیاد.
[tashvigh]
Feri-fm
2nd May 2015, 05:13 PM
در چنین شرایطی ابتدا باید جوانب کار را بسنجیم سپس بنابر شرایط محیطی و نوع حیوانات وحشی اسلحه ی مناسبی تهیه میکنم و کم کم به پیشرفت اونجا فکر میکنیم
mehdi137
11th June 2015, 10:07 PM
من اول سعی میکردم از بعضی حیوانات برای دفاع بعضی هم برای تولید غذا وبا رام کردن بعضی حیوانا برای کار استفاده کنم
bobatmm
15th June 2015, 11:57 AM
ابتدا سعی میکنم به این فکر کنم که اگه جای حضرت آدم بودم چیکار میکردم! سعی میکنم خودمو یه انسان نخستین فرض کنم و مسیر اونها رو پیش برم ، البته با اطلاعات بیشتر و علمی تر!
مثلا اگه من 100 عدد دانه گندم داشته باشم به اضافه 4 تا گاو و گوسفند ، میتونم زندگی کنم بدون مسئله ی خاصی...
Dr.parsaei
2nd September 2015, 04:22 PM
در اولین فرصت به کمک کسایی که همراهم بودن یک کلک یا قایق بسیار محکم میساختم و میزدم به دل دریا تا به جایی بهتر و یا به یک کشتی برسم
motmaen.n
3rd September 2015, 12:05 PM
اگر کسی در چنین جایی گیر افتا د ابتدا باید بفکر بقا وزنده ماندن باشد که با استفاده شکار پرندگان وحیوانات این امر شدنی است بعد باید به فکر چاره بگردد که چگونه میتوان از آنجا خلاص شد که با توجه به شرایط و امکانات موجود باید قایقی و... آماده نماید واز مهلکه خودش را نجات دهد.
حسنعلی ابراهیمی سعید
4th September 2015, 08:13 PM
سلام
1-محلی برای اسکان که امنیت جانی و .... داشته باشه را انتخاب میکنم (با شرایط خاص) اگر نیاز بود توضیح میدهم
2-با توجه به فصل فعلی فعالیت زیستی را آغاز میکنم
3-برای ماهای وفصلهای آتی نیازمندی جمع میکنم
4-برای ارتباط با دنیا خارج از آن وسایلی را مهیا میکنم
5-ادامه در کامنت بعدی
mansor131
22nd October 2015, 10:53 AM
خب خوشبختانه در این مورد کارتون ها و فیلم های زیادی ساخته و پخش شد و راه مقابله با این بحرانها هم به نمایش در اومد . میتونیم از تجربیاتی که از این فیلمها کسب کردیم به نحو احسن استفاده کنیم .
ساختن خانه درختی، ایجاد مرزهایی برای جلوگیری از هجوم حیوانات وحشی، تله گذاری برای صید و شکار ماهی و حیوانات، استفاده از خلاقیت های فردی و بسیاری مسائل دیگه هست که میشه با اون یک زندگی تقریبا خوبی رو در اون شرایط بد فراهم کرد.
به هرحال ما الان تمام امکاناتی که داریم رو یه روزی نداشتیم . و به وجودشون آوردیم . یعنی ما بودیم و یه کره زمین . نه آهن برای ساخت خونه و ماشین داشتیم . نه برق برای روشنائی و دیگر استفاده ها داشتیم . فقط یه زمین بود و خیلی هنر میکردیم یه خونه کپری داشتیم یا یه غار بود که توی اون زندگی می کردیم ولی با گذشت زمان و سالهای طولانی تونستیم کارهای مختلف انجام بدیم و اختراعات و اکتشافات زیادی رو در زندگی داشته باشیم .
به نظر من لحظه لحظه های زندگی ما فرصت هستند که میتونیم با استفاده صحیح و عاقلانه از این لحظه هامون، لذت چند برابری رو در زندگیمون تجربه کنیم.
کارتون خانواده دکتر ارنست رو یادتونه؟
دکتر برای خونواده اش اول توی یه غار، خونه درست کرد ووقتی بعد از مدتی متوجه شد اون جزیره دارای حیوانات وحشیه، خونه اش رو به بالای درخت انتقال داد.
اتفاقا من همیشه در رؤیاهام به این فکر می کنم که اگر یک روز من هم بر اثر اجبار یا وقوع یه اتفاق مجبور بشم ادامه عمرمو توی یک جزیره دورافتاده سپری کنم، چه وضعیتی خواهم داشت و دور از منطق هم نیست که ممکنه این اتفاق حتما بیفته و شاید هم بهتره بگم که علاقه دارم یه روزی اینو تجربه کنم .
امیدوارم که تونسته باشم بخشی از جوابتون رو داده باشم .
نظرت چیه که ما چند نفر خودمونو از خونواده هامون بدزدیم و به یه جزیه دورافتاد بریم و اونجا زندگی کنیم ؟
هههه
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.