anael
27th August 2013, 01:52 PM
موقعيت جغرافيايي روم:
كشوري كه به نام روم معروف و شناخته شده شده است كشور تازه اي بود كه در كرانه هاي تيبر بنياد شد ، تسلط خود را بر نيمه باختري مديترانه برقرار ساخت و سرانجام دامنه آن را به همه سرزمينها گسترش داد. كشور روم از جنوب به صحرا از شمال به رود راين و دانوب و از خاور به دره دجله و فرات محدود بود. روم تسلط خود را بر سرزمين تمدن هاي كهن ، يعني مصر ، سومر ، بابل ،فلسطين ،فينيقيه و يونان برقرار ساخت و در خاور كاري را كه اسكندر آغاز كرده بود ادامه داد. بر زندگي و انديشه اقوام آن ناحيه تاثير وي*ژگيهاي يوناني مآبي (هلني)را به جا گذاشت.
يكي از مراكز مهم تمدني روم شبه جزيره ايتاليا بود كه از موقعيتي مركزي برخوردار است و از همه سو به سهولت به درياي مديترانه دسترسي داشت. ايتاليا به خاطر اوضاع جغرافيايش توانست دنياي مديترانه را به سوي خود جذب كند. در دوره باستان همه راهها به روم ختم مي شد و اكنون نيز راههاي فرهنگي نوين به روم به روم باستان باز مي گردد. در گذشته ايتاليا صرفاً به ناحيه شبه جزيره ايتالياي كنوني اطلاق مي شد و جزاير اطراف و جلگه پو خارج از اين قسمت قرار داشت. به اين ترتيب ايتاليا شبه جزيره بلند و باريكي بود كه مانند يونان كوهستاني و جلگه هاي كم وسعت و كوچكي داشت و رشته جبال آپنين با قله هايي كوتاهتر از 3000 متر سراسر آن را فراگرفته بود.
دوره هاي مختلف سنگ، در ايتاليا كه مهمترين بخش روم باستان بود ، همانند ساير نقاط سپري گرديد. دوره مس در حدود 2500 سال پيش از ميلاد آغاز شد و به خصوص در جزاير اطراف گسترش يافت. در ساردني بناهاي متعددي كه با تخته سنگهاي بزرگ ساخته شده در نيمه اول هزاره ايتاليوت ها كه از خويشاوندان يونانيها محسوب مي شدند و به زبان هند و اروپايي تكلم مي كردند و با عناصر شمالي و آلپي امتزاج يافته بودند به اين سرزمين گام نهادند.
اتروسك ها (آترورياييها):
در حدود هزاره اول پيش از ميلاد ،اتروسك ها كه مدتها از منشا و سابقه انها اطلاعي در دست نبود به ايتاليا هجوم آوردند. اين اقوام كه مورد هجوم يونانيها قرار گرفته بودند، از آسياي صغير و از راه دريا به حدود ايتاليا آمده در زمينهايي كه به نام آنها معروف گرديد مستقر شدند و سكنه آن ناحيه را يعني امبري ها را به كوهستان راندند. اتروسك ها از نژاد مديترانه اي بودند.
معماري اتروسكها:
معماري اتروسكي شامل انواع مختلفي از جمله مقابر، معابد و... بوده است. يكي از نمونه هاي بارز اين معماري مقبره اي صخره اي است كه متعلق به قرن سوم ق.م است. اين مقبره در ناحيه اي به نام جروتري واقع است. ديوارها با نقوشي برجسته گچبري شده است. شكل اين مقبره كه در صخره تراشيده شده بيشتر شبيه به خانه اي است كه سقفش داراي الوار و ستونهاي چهار گوش بوده است.
معابد:
از ساختمان معابد اتروريايي فقط پي هاي سنگي آنها برجاي مانده است. ظاهراً اتروسك ها با آنكه در فن ساختمان سازي با سنگ به انواع مختلف مهارت كامل داشتند ، به دلايل ديني استعمال سنگ را در معماري معابد خود جايز نمي شمردند و طرح عمومي معابد اتروسكي شباهتي كلي با معابد ساده تر يوناني داشت. ولي اين شكل و فرم بيشتر به معماري روم منضم است. ساختمان معابد بر روي يك شالوده يا صفه سنگي استوار مي شد عرض معبد بيش از عرض مقصوره مركزي نبود و فقط با يك پلكان جنوبي به سطح زمين متصل مي شد در مقابل پلكان ،رواق ورودي عريض با دو رديف ستون بندي جانبي هر رديف مشتمل بر چهار ستون ، قرار داشت و انتهاي آن به مقصوره يا تالار اصلي معبد مي پيوست. مقصوره معمولاً به سه بخش تقسيم مي شد ، زيرا عقيده به خدايان سه گانه كه در واقع پيشگامان **ژونو،ژوپيتر و منيرواي روميان بودند،پايه و اساس اصلي دين آنها را پديد آورد.
معابد اتروسكي از نظر شكل و فرم در مقام و مقايسه با معابد يوناني خوش تناسب و زيبا نبودند در اين معابد جايي براي تزئينات باقي نمي ماند در صورتي كه معابد يوناني جايي مانند چهارگوشيهاي تزئيني و ... داشتند.
http://forum.naghsh-negar.ir/images/statusicon/wol_error.gif
Click this bar to view the full image.
http://www.hum.uit.no/a/hofsten/Roma/F1000023.JPG
طاق کنستانتین در شهر رم یادبود پیروزی بزرگ کنستانتین امپراتور رم
بنا به نوشته نويسندگان رومي اتروسكها استاد مسلم فنون مهندسي و طراحي شهري و نقشه برداري بوده اند و در اين شكي نيست كه روميان بسياري چيزها را از آتروسكها آموختند. هر چند به طور مشخص نمي توان اندازه استفاده روميها از تكنيك معمار آتروسكي را مشخص كرد ، زيرا همانطوريكه اشاره شد به ندرت آثاري از معماري نخستين رومي برسطح زمين باقي مانده است. به طور قطع معبد رومي بسياري از عناصر معماري آتروسكي را گرفته و به خود منضم نموده است. به طوريكه بايد اذعان نمود كه خاستگاه دهليز سرگشاده (آتروسكي) خانه رومي آترويايي بوده است. ظاهراً در فن طراحي شهري و نقشه برداري ، آتروسكها بر يونانيها هم تقدم داشته اند. آتروسكها زمانيكه با زمينهاي مسطح مواجه شدند ، طرحي را بر اساس نقشه هاي مهندسي پديد آوردند و شهر هاي نوبنياد خود را با شبكه منظمي از معابر متلاقي بر محل تقاطع دو خيابان اصلي بر پا ساختند. اين دو خيابان به نامهاي كاردو (شمالي – جنوبي) و دكومانس(شرقي –غربي) شهر را به چهار محله يا ناحيه اصلي تقسيم مي كرد و در موارد لزوم ممكن بود هر يك از محلات توسعه يا تقسيمات بيشتر يابد.
بايد اشاره كرد كه به احتمالات فراوان ،اتروسكها روشهاي پل سازي و احداث دژها و فاضلاب ها و آبروها را به روميان آموخته باشند. ولي متاسفانه آثار زيادي از ايشان برجاي نمانده است. فقط دروازه آگوست در پروجا است كه دروازه اي با عظمت و استوار است كه در سده دوم ق.م ساخته شده است. دروازه درميان دو برج مربعي كه از سنگ ساخته شده قرار گرفته است و به نوعي يادآور دروازه هاي بزرگ هيتي ، آشور و بابلي در مشرق زمين است . دروازه اگوست بعد ها در طاق نصرتها با مقياس كوچكترو دگرگون شده در نماي ظاهري نمودار گرديد و تاثير معماري آتروسكي بر معماري رومي با توجه به آثار اندكي كه باقي مانده قابل توجه و اهميت است.
روميها :
قدرت روم كه پس از آتروسكها بر ايتاليا حاكم گرديد ، اقوام و گروههاي ستيز جو را مطيع حكومت واحد گردانيد ، و سرانجام ملتهاي اروپاي غربي ،مديترانه ، خاور نزديك در زير يك پرچم ، و آنهم امپراتوري روم گرد آورد و مردماني با نژادها و زبانها و فرهنگها و سنتهاي مختلف در اين امپراتوري زندگي كردند كه برتونها ،گلها ، اسپانياييها ،آلمانيها،افريقايي ها ،مصريها ،يونانيها ،سوري ها و عربها نمونه هايي از آنها بودند. نبوغ روميان در عرصه كشورداري ، حقوق و... پرتوافكني كرده است.
رومي ها كه منشا و سابقه حقيقي شهر باستاني رم را از ياد برده بودند به افسانه هايي در اين باره پرداختند. بر اساس يك روايت شهر رو در 753 ق .م بوسيله پادشاه رمولوس بنيانگذاري شد و نام خود را نيز از او گرفت . به روايت ديگردر 575 ق.م اترورياييها بر هفت تپه روم چيره شدند و ايشان بودند كه شهر رم را چون مركز دولتي سازمان يافته به وجود آوردند. اين شهر در ساحل چپ رود تيبر و بيست كيلومتري دريا در منطقه اي كه از تپه هاي متعدد پوشيده شده و معبر مناسبي ميان اتروري و لاسيوم بود ،قرار داشت. هر چند كه چگونگي شكل گيري و تكامل هنر و تمدن و حكومت در روم باستان ، هنوز به طور كامل مشخص نيست ، اما تاريخ مضبوط روم باستاني را در سه دوره پادشاهي ، جمهوري و امپراتوري تقسيم و هنر و معماري انرا بر اساس همين تقسيم و هنر و معماري آنرا بر اساس همين تقسيم بندي مطالعه مي كنيم.
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome2.jpg
قلعه سنت انجلو
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome3.jpg
کلوسئوم رم
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome5.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome14.jpg
پل Ponte Fabricio
دوره پادشاهي (از سال 753 ق .م تا حدود سال 510 ق .م ) كه كمابيش جنبه افسانه اي داشت و فرمانروايي آن با پادشاهي مستبد در راس قدرت برپا بود. دوره جمهوري از سال 510 ق م. تداوم يافت كه در آن دو نفر كنسول كه براي مدت يك سال و از طرف مردم انتخاب مي شدند ، جاي شاه انجام وظيفه مي كردند. در آن دوره نظام كشور ، داراي مجلس سنا و هيئت قضاوت بود. ملت به دو طبقه اشرافيان يا خاصان و طبقه عوام يا زير دستان تقسيم مي شد. امپراتوري روم در دوره سوم از 27 ق.م با انتصاب آگوستوس به امپراطوري توسط مجلس سنا آغاز گرديد و در سال 395 ميلادي با مرگ تئودوليوس و تجزيه امپراطوري ،به روم شرقي (بيزانس) و روم غربي رو به زوال گذارد. در سه قرن پيش و پس از ميلاد ،دولت جمهوري و سپس امپراتوري روم به قدرت نظامي كم نظيري دست يافت ، و با پيروزي پي در پي به كشورگشايي ادامه داد،و نبردهايي هم با اشكانيان در ايران داشتند.
در دوره امپراتوري كه دوران غرور و افتخار است در نخستين سده هاي پس از ميلاد مسيح كشور روم در ايجاد سازمانهاي ديواني و اجتماعي و لشكري ، و نيز در معماري شكوهمند و شهر سازي و احداث بناهاي عمومي و ميدانهاي اجتماع و داد و ستد و جايگاه هاي ورزشهاي قهرماني و راه و آبروها و حمامهاي پرتجمل و آمفي تئاتر ها و طاق نصرتها و ستونهاي يادبود تاريخي و كاخ و مقابراشرافي و مانند آن به مرتبه اي رسيد كه كم نظير بوده است.
معماري رومي :
همانطوريكه مردمان تحت حاكميت روميان متفاوت بودند ، معماري رومي نيز به غايت متنوع بود. هنر و معماري رومي اختلاط و التقاطي است از هنر اتروسكي ،يوناني ، آسياي غربي ،مصري و بومي. هنر رومي هر چند كه بسيار كند ودير خود را به عرصه ظهور رسانيد ،وليكن ماندگاري ويژه اي يافت. اين هنر و معماري ابتدا تحت تاثير هنر و معماري اتروسكي و پس از آن نيز متاثر از هنر يوناني شد. اما مشخصه هاي خاص خود را به دست آورد و در حقيقت تمدن و هنر غربي در يونان متولد و بوسيله روميها تقويت و گسترش يافت و هلنيسم يونان چنان در تمدن و فرهنگ آن روز دنيا ريشه گرفته بود كه دوري از آن مفهوم بيگانگي با تمدن را مي داد با آنكه يونان مغلوب روم بود ولي هنر هلني امپراتوري روم را فتح كرد. كليه آثار پر ارزش به ويژه تنديسهاي يوناني به قصرهاي امپراتوران و سرداران حمل و زينت بخش اين مكانها گرديد. تنديسهاي يوناني كه توسط هنرمندان رومي ساخته شده در بسياري از موزه هاي دنيا موجودند و نشانگر اوج هنر تنديس سازي عصرجمهوري است. به اعتقاد بسياري هنر رومي از هنر يوناني متولد گرديد. هنر رومي به واقع انتشار دهنده و نگهدارنده ميراث هنر يونانيان بوده است. ولي به اين نكته هم بايد اشاره نمود كه روميها به خواسته هاي هنري خويش دست يافتند و هنر رومي شكوه و جلال خاص خود را يافت. پس از آن هنر رومي الگوي هنرمندان دوره رنسانس گرديد. و علاوه بر اين هنر روم بر دوران صدر مسيحيت و تا سده هاي ميانه تاثير شگرفي بر فرمها و طرحهاي معماري داشت. قرنها كليساهاي دوران مسيحي از پلان باسيليكاي رومي استفاده كردند و محراب آنها متاثر از المان نيم دايره اي بود كه روميها در انتهاي دو بازوي عرضي باسيليكا تعبيه كرده بودند.
كشوري كه به نام روم معروف و شناخته شده شده است كشور تازه اي بود كه در كرانه هاي تيبر بنياد شد ، تسلط خود را بر نيمه باختري مديترانه برقرار ساخت و سرانجام دامنه آن را به همه سرزمينها گسترش داد. كشور روم از جنوب به صحرا از شمال به رود راين و دانوب و از خاور به دره دجله و فرات محدود بود. روم تسلط خود را بر سرزمين تمدن هاي كهن ، يعني مصر ، سومر ، بابل ،فلسطين ،فينيقيه و يونان برقرار ساخت و در خاور كاري را كه اسكندر آغاز كرده بود ادامه داد. بر زندگي و انديشه اقوام آن ناحيه تاثير وي*ژگيهاي يوناني مآبي (هلني)را به جا گذاشت.
يكي از مراكز مهم تمدني روم شبه جزيره ايتاليا بود كه از موقعيتي مركزي برخوردار است و از همه سو به سهولت به درياي مديترانه دسترسي داشت. ايتاليا به خاطر اوضاع جغرافيايش توانست دنياي مديترانه را به سوي خود جذب كند. در دوره باستان همه راهها به روم ختم مي شد و اكنون نيز راههاي فرهنگي نوين به روم به روم باستان باز مي گردد. در گذشته ايتاليا صرفاً به ناحيه شبه جزيره ايتالياي كنوني اطلاق مي شد و جزاير اطراف و جلگه پو خارج از اين قسمت قرار داشت. به اين ترتيب ايتاليا شبه جزيره بلند و باريكي بود كه مانند يونان كوهستاني و جلگه هاي كم وسعت و كوچكي داشت و رشته جبال آپنين با قله هايي كوتاهتر از 3000 متر سراسر آن را فراگرفته بود.
دوره هاي مختلف سنگ، در ايتاليا كه مهمترين بخش روم باستان بود ، همانند ساير نقاط سپري گرديد. دوره مس در حدود 2500 سال پيش از ميلاد آغاز شد و به خصوص در جزاير اطراف گسترش يافت. در ساردني بناهاي متعددي كه با تخته سنگهاي بزرگ ساخته شده در نيمه اول هزاره ايتاليوت ها كه از خويشاوندان يونانيها محسوب مي شدند و به زبان هند و اروپايي تكلم مي كردند و با عناصر شمالي و آلپي امتزاج يافته بودند به اين سرزمين گام نهادند.
اتروسك ها (آترورياييها):
در حدود هزاره اول پيش از ميلاد ،اتروسك ها كه مدتها از منشا و سابقه انها اطلاعي در دست نبود به ايتاليا هجوم آوردند. اين اقوام كه مورد هجوم يونانيها قرار گرفته بودند، از آسياي صغير و از راه دريا به حدود ايتاليا آمده در زمينهايي كه به نام آنها معروف گرديد مستقر شدند و سكنه آن ناحيه را يعني امبري ها را به كوهستان راندند. اتروسك ها از نژاد مديترانه اي بودند.
معماري اتروسكها:
معماري اتروسكي شامل انواع مختلفي از جمله مقابر، معابد و... بوده است. يكي از نمونه هاي بارز اين معماري مقبره اي صخره اي است كه متعلق به قرن سوم ق.م است. اين مقبره در ناحيه اي به نام جروتري واقع است. ديوارها با نقوشي برجسته گچبري شده است. شكل اين مقبره كه در صخره تراشيده شده بيشتر شبيه به خانه اي است كه سقفش داراي الوار و ستونهاي چهار گوش بوده است.
معابد:
از ساختمان معابد اتروريايي فقط پي هاي سنگي آنها برجاي مانده است. ظاهراً اتروسك ها با آنكه در فن ساختمان سازي با سنگ به انواع مختلف مهارت كامل داشتند ، به دلايل ديني استعمال سنگ را در معماري معابد خود جايز نمي شمردند و طرح عمومي معابد اتروسكي شباهتي كلي با معابد ساده تر يوناني داشت. ولي اين شكل و فرم بيشتر به معماري روم منضم است. ساختمان معابد بر روي يك شالوده يا صفه سنگي استوار مي شد عرض معبد بيش از عرض مقصوره مركزي نبود و فقط با يك پلكان جنوبي به سطح زمين متصل مي شد در مقابل پلكان ،رواق ورودي عريض با دو رديف ستون بندي جانبي هر رديف مشتمل بر چهار ستون ، قرار داشت و انتهاي آن به مقصوره يا تالار اصلي معبد مي پيوست. مقصوره معمولاً به سه بخش تقسيم مي شد ، زيرا عقيده به خدايان سه گانه كه در واقع پيشگامان **ژونو،ژوپيتر و منيرواي روميان بودند،پايه و اساس اصلي دين آنها را پديد آورد.
معابد اتروسكي از نظر شكل و فرم در مقام و مقايسه با معابد يوناني خوش تناسب و زيبا نبودند در اين معابد جايي براي تزئينات باقي نمي ماند در صورتي كه معابد يوناني جايي مانند چهارگوشيهاي تزئيني و ... داشتند.
http://forum.naghsh-negar.ir/images/statusicon/wol_error.gif
Click this bar to view the full image.
http://www.hum.uit.no/a/hofsten/Roma/F1000023.JPG
طاق کنستانتین در شهر رم یادبود پیروزی بزرگ کنستانتین امپراتور رم
بنا به نوشته نويسندگان رومي اتروسكها استاد مسلم فنون مهندسي و طراحي شهري و نقشه برداري بوده اند و در اين شكي نيست كه روميان بسياري چيزها را از آتروسكها آموختند. هر چند به طور مشخص نمي توان اندازه استفاده روميها از تكنيك معمار آتروسكي را مشخص كرد ، زيرا همانطوريكه اشاره شد به ندرت آثاري از معماري نخستين رومي برسطح زمين باقي مانده است. به طور قطع معبد رومي بسياري از عناصر معماري آتروسكي را گرفته و به خود منضم نموده است. به طوريكه بايد اذعان نمود كه خاستگاه دهليز سرگشاده (آتروسكي) خانه رومي آترويايي بوده است. ظاهراً در فن طراحي شهري و نقشه برداري ، آتروسكها بر يونانيها هم تقدم داشته اند. آتروسكها زمانيكه با زمينهاي مسطح مواجه شدند ، طرحي را بر اساس نقشه هاي مهندسي پديد آوردند و شهر هاي نوبنياد خود را با شبكه منظمي از معابر متلاقي بر محل تقاطع دو خيابان اصلي بر پا ساختند. اين دو خيابان به نامهاي كاردو (شمالي – جنوبي) و دكومانس(شرقي –غربي) شهر را به چهار محله يا ناحيه اصلي تقسيم مي كرد و در موارد لزوم ممكن بود هر يك از محلات توسعه يا تقسيمات بيشتر يابد.
بايد اشاره كرد كه به احتمالات فراوان ،اتروسكها روشهاي پل سازي و احداث دژها و فاضلاب ها و آبروها را به روميان آموخته باشند. ولي متاسفانه آثار زيادي از ايشان برجاي نمانده است. فقط دروازه آگوست در پروجا است كه دروازه اي با عظمت و استوار است كه در سده دوم ق.م ساخته شده است. دروازه درميان دو برج مربعي كه از سنگ ساخته شده قرار گرفته است و به نوعي يادآور دروازه هاي بزرگ هيتي ، آشور و بابلي در مشرق زمين است . دروازه اگوست بعد ها در طاق نصرتها با مقياس كوچكترو دگرگون شده در نماي ظاهري نمودار گرديد و تاثير معماري آتروسكي بر معماري رومي با توجه به آثار اندكي كه باقي مانده قابل توجه و اهميت است.
روميها :
قدرت روم كه پس از آتروسكها بر ايتاليا حاكم گرديد ، اقوام و گروههاي ستيز جو را مطيع حكومت واحد گردانيد ، و سرانجام ملتهاي اروپاي غربي ،مديترانه ، خاور نزديك در زير يك پرچم ، و آنهم امپراتوري روم گرد آورد و مردماني با نژادها و زبانها و فرهنگها و سنتهاي مختلف در اين امپراتوري زندگي كردند كه برتونها ،گلها ، اسپانياييها ،آلمانيها،افريقايي ها ،مصريها ،يونانيها ،سوري ها و عربها نمونه هايي از آنها بودند. نبوغ روميان در عرصه كشورداري ، حقوق و... پرتوافكني كرده است.
رومي ها كه منشا و سابقه حقيقي شهر باستاني رم را از ياد برده بودند به افسانه هايي در اين باره پرداختند. بر اساس يك روايت شهر رو در 753 ق .م بوسيله پادشاه رمولوس بنيانگذاري شد و نام خود را نيز از او گرفت . به روايت ديگردر 575 ق.م اترورياييها بر هفت تپه روم چيره شدند و ايشان بودند كه شهر رم را چون مركز دولتي سازمان يافته به وجود آوردند. اين شهر در ساحل چپ رود تيبر و بيست كيلومتري دريا در منطقه اي كه از تپه هاي متعدد پوشيده شده و معبر مناسبي ميان اتروري و لاسيوم بود ،قرار داشت. هر چند كه چگونگي شكل گيري و تكامل هنر و تمدن و حكومت در روم باستان ، هنوز به طور كامل مشخص نيست ، اما تاريخ مضبوط روم باستاني را در سه دوره پادشاهي ، جمهوري و امپراتوري تقسيم و هنر و معماري انرا بر اساس همين تقسيم و هنر و معماري آنرا بر اساس همين تقسيم بندي مطالعه مي كنيم.
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome2.jpg
قلعه سنت انجلو
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome3.jpg
کلوسئوم رم
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome5.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/rome14.jpg
پل Ponte Fabricio
دوره پادشاهي (از سال 753 ق .م تا حدود سال 510 ق .م ) كه كمابيش جنبه افسانه اي داشت و فرمانروايي آن با پادشاهي مستبد در راس قدرت برپا بود. دوره جمهوري از سال 510 ق م. تداوم يافت كه در آن دو نفر كنسول كه براي مدت يك سال و از طرف مردم انتخاب مي شدند ، جاي شاه انجام وظيفه مي كردند. در آن دوره نظام كشور ، داراي مجلس سنا و هيئت قضاوت بود. ملت به دو طبقه اشرافيان يا خاصان و طبقه عوام يا زير دستان تقسيم مي شد. امپراتوري روم در دوره سوم از 27 ق.م با انتصاب آگوستوس به امپراطوري توسط مجلس سنا آغاز گرديد و در سال 395 ميلادي با مرگ تئودوليوس و تجزيه امپراطوري ،به روم شرقي (بيزانس) و روم غربي رو به زوال گذارد. در سه قرن پيش و پس از ميلاد ،دولت جمهوري و سپس امپراتوري روم به قدرت نظامي كم نظيري دست يافت ، و با پيروزي پي در پي به كشورگشايي ادامه داد،و نبردهايي هم با اشكانيان در ايران داشتند.
در دوره امپراتوري كه دوران غرور و افتخار است در نخستين سده هاي پس از ميلاد مسيح كشور روم در ايجاد سازمانهاي ديواني و اجتماعي و لشكري ، و نيز در معماري شكوهمند و شهر سازي و احداث بناهاي عمومي و ميدانهاي اجتماع و داد و ستد و جايگاه هاي ورزشهاي قهرماني و راه و آبروها و حمامهاي پرتجمل و آمفي تئاتر ها و طاق نصرتها و ستونهاي يادبود تاريخي و كاخ و مقابراشرافي و مانند آن به مرتبه اي رسيد كه كم نظير بوده است.
معماري رومي :
همانطوريكه مردمان تحت حاكميت روميان متفاوت بودند ، معماري رومي نيز به غايت متنوع بود. هنر و معماري رومي اختلاط و التقاطي است از هنر اتروسكي ،يوناني ، آسياي غربي ،مصري و بومي. هنر رومي هر چند كه بسيار كند ودير خود را به عرصه ظهور رسانيد ،وليكن ماندگاري ويژه اي يافت. اين هنر و معماري ابتدا تحت تاثير هنر و معماري اتروسكي و پس از آن نيز متاثر از هنر يوناني شد. اما مشخصه هاي خاص خود را به دست آورد و در حقيقت تمدن و هنر غربي در يونان متولد و بوسيله روميها تقويت و گسترش يافت و هلنيسم يونان چنان در تمدن و فرهنگ آن روز دنيا ريشه گرفته بود كه دوري از آن مفهوم بيگانگي با تمدن را مي داد با آنكه يونان مغلوب روم بود ولي هنر هلني امپراتوري روم را فتح كرد. كليه آثار پر ارزش به ويژه تنديسهاي يوناني به قصرهاي امپراتوران و سرداران حمل و زينت بخش اين مكانها گرديد. تنديسهاي يوناني كه توسط هنرمندان رومي ساخته شده در بسياري از موزه هاي دنيا موجودند و نشانگر اوج هنر تنديس سازي عصرجمهوري است. به اعتقاد بسياري هنر رومي از هنر يوناني متولد گرديد. هنر رومي به واقع انتشار دهنده و نگهدارنده ميراث هنر يونانيان بوده است. ولي به اين نكته هم بايد اشاره نمود كه روميها به خواسته هاي هنري خويش دست يافتند و هنر رومي شكوه و جلال خاص خود را يافت. پس از آن هنر رومي الگوي هنرمندان دوره رنسانس گرديد. و علاوه بر اين هنر روم بر دوران صدر مسيحيت و تا سده هاي ميانه تاثير شگرفي بر فرمها و طرحهاي معماري داشت. قرنها كليساهاي دوران مسيحي از پلان باسيليكاي رومي استفاده كردند و محراب آنها متاثر از المان نيم دايره اي بود كه روميها در انتهاي دو بازوي عرضي باسيليكا تعبيه كرده بودند.