نارون1
26th August 2013, 09:57 AM
هي آقا، کجا کجا؟!
اليزا ذوالقدر
روزي روزگاري در گوشهاي از اين دنياي بزرگ سرزميني بود که مردانش يک موي سبيلشان را گرو ميگذاشتند به جاي کرور کرور پول و مرداني ديگر بودند که ميدانستند ارزش آن موي سبيل از هزارهزار اشرفي بيشتر است...
يک موي سبيل نشانه مردانگي، قول و شرف مرداني بود که تراشيدن ريش و سبيل و سرخاب و سفيداب کردن را براي خود ننگ ميدانستند و حالا اما در همان گوشه اين دنياي بزرگ، بر سر در بيشتر آرايشگاههاي مردانه تبليغي است که غيراز کوتاهي مو، انجام کارهاي ديگري هم پذيرفته ميشود؛ رنگ مو، انواع مدلهاي گريم، بهخصوص براي دامادها و زير ابرو برداشتن و آرايش صورت و مو و... اين روزها چنان به نظر ميرسد که براي برخي مردان اين سرزمين سرخاب و سفيداب کردن عيب و عار نيست.
تلويزيون کرم حلزون تبليغ ميکند و مردي كه جلوي دوربين نشسته، از ميزان رضايتش از استفاده از اين کرم ميگويد. در مغازهها هم ديگر فقط عطر و ادکلن و ضدعرق بهعنوان لوازم آرايش مردانه محسوب نميشود بلکه انواع کرمها، برق لب و ستهاي ديگري از لوازم آرايشي مردانه موجود است. در همين اثنا ناگهان نتايج تحقيقي ارائه ميشود که حکايت از استفاده 7درصد از جوانان 16تا 24ساله ايراني از لوازم آرايش دارد.
به گفته دکتر مجيد ابهري، رفتارشناس و استاد دانشگاه شهيد بهشتي و متخصص علوم رفتاري، براساس پژوهش بنياد علومرفتاري روي جوانان 16تا 24ساله، در 3 سال گذشته در تهران، اصفهان، شيراز، رشت و مشهد، مشخص شد 7درصد از اين افراد از لوازم آرايش زنانه استفاده ميکنند. منظور از لوازم آرايش زنانه پودر صورت، رژلب، ريمل و کرمپودر است وگرنه با احتساب مصرفکنندگان ژل مو، اسپري نگهدارنده، کرمهاي نرمکننده، اسپري خوشبوکننده زير بغل و کرم برنزه اين ميزان به 20درصد ميرسد.
دکتر ابهري، علاقه به زيبايي را در نهاد بشر طبيعي ميداند و ميگويد: «جوانان به مراتب زيباپسندتر از ديگران هستند. آرايش بهعنوان قديميترين وسيله زيباسازي سابقهاي به درازاي تاريخ دارد و زنان از زمان فرعون تا يونان باستان و از دربار هخامنشي تا امروز از لوازم آرايش استفاده ميكنند.
» وي با بيان اينکه زنان و دختران بنا بر شرايط روز از لوازم آرايش مختلفي استفاده ميکنند، ادامه ميدهد: «زماني آرايش به زنان متاهل اختصاص داشت اما امروز در بسياري از نقاط کشورمان ميبينيم که بين دختران و زنان تفاوتي در اين زمينه وجود ندارد. به همين دليل کشور ما در مصرف لوازم آرايش رکورددار است و در رتبه هفتم جهاني و رتبه دوم آسيا قرار دارد.
کارخانههاي توليد لوازم آرايشي نيز با تنوعبخشي به محصولات و تبليغ آنها، تلاش ميکنند بر مشتريان خود بيفزايند. تا اينجا مساله طبيعي است اما متاسفانه مردان هم امروز به مصرفکنندگان لوازم آرايش تبديل شدهاند در حالي كه در کشورهاي اروپايي فقط مرداني که دچار برخي انحرافهاي جنسي هستند، با استفاده از لوازم آرايش جايگاه اجتماعي خود را مشخص ميکنند.
» اين رفتارشناس به تغيير شيوه زندگي در کشور تحتتاثير اينترنت و ماهواره اشاره ميکند و ميافزايد: «پديده خودزشتپنداري که باعث افزايش جراحي زيبايي و مصرف غيرطبيعي لوازم آرايش بين زنان ايراني شده، امروز به پسران جوان نيز سرايت کرده و آنها نيز متقاضي انجام جراحيهاي زيبايي شدهاند.
» اين متخصص علوم رفتاري ادامه ميدهد: «روزگاري پسران به تقليد از پدران با زغال براي خود سبيل ميگذاشتند اما حالا با تقليد از مادران، زير ابروي خود را برميدارند و همين تغيير است که باعث استفاده 20درصد از جوانان از لوازم آرايشي و بهداشتي متعارف و استفاده 7درصد آنها از لوازم آرايشي غيرمتعارف و زنانه شده است.»
آرايش پسران و اختلال هورموني
دکتر ابهري با بيان اينکه گسترش اين رفتار در پي الگوبرداري از نمادهاي تربيتي غربي لزوم توجه بيشتر خانواده را در تربيت فرزندان نشان ميدهد، گوشزد ميکند: «از نگاه رفتارشناسي، استفاده از لوازم آرايش باعث تغيير شخصيت و رفتار اجتماعي پسران ميشود و در صورت استمرار اين روش، حتي اختلال هورموني براي آنها ايجاد ميکند و آنها را به طرف همجنسگرايي سوق ميدهد.» وي با تاکيد بر ضرورت گفتوگوي والدين با فرزندان در اين مورد نه به صورت تنبيه و چکشي بلکه دوستانه ميافزايد: «خانوادهها ميتوانند با بيان زيانهاي اين کار از گسترش اين رفتار بکاهند و جوانان را متوجه مشكلات بعدي استفاده از لوازم آرايش بکنند.»
استاد دانشگاه شهيد بهشتي ميگويد: «برخي از اين افراد دچار خلاءهاي شخصيتي و رواني هستند و بايد تحت روانکاوي و بازپروري هويتي قرار گيرند و کاستيهاي رواني آنها درمان شود. برخي نيز مشکلات هورموني دارند که بايد معالجه شوند. اما گروه سومي هستند که با تقليد کورکورانه از لوازم آرايش استفاده ميکنند ولي برخورد چکشي مساله را بغرنجتر ميکند و بايد با آنها رفتار و برخوردي فرهنگي و دوستانه داشت.»
آرايش به مثابه اعتراض
به نوشته هرودوت، مورخ يوناني، مردان ايراني تمام بدن و صورت خود را آرايش ميکردند و اين امري مرسوم بين طبقات بالاي جامعه ايران بوده است. رواج آرايش ميان مردان حتي در تصاويري که از فتحعليشاه قاجار به جا مانده، مشخص است و شاه قاجار در نقاشيهايي که از او در دسترس است، با آرايش صورت و کفشهاي پاشنه بلند ديده ميشود اما امروزه با تغييرات فرهنگي جامعه ايراني، آرايش مردان بهعنوان ناهنجاري در جامعه مطرح ميشود و در رده يکي از آسيبهاي اجتماعي نوپديد قرار ميگيرد.
دکتر حسين باهر، عضو فرهنگستان علوم پزشکي شاخه سلامت اجتماعي نيز تغيير آرايش را يکي از نوپديدهاي آسيبزاي اجتماعي ميداند و ميگويد: «آرايش دختران به شکل پسران و پسران به شکل دختران با توجه به اينکه آرايش هر جنسي خاص همان جنس است، آسيبي نوپديد است که دلايل چندگانهاي ميتوان براي آن برشمرد.
» وي جلبتوجه را يکي از اين دلايل ميداند و ميافزايد: «جلبتوجه براي کساني که به توجه ديگران اشتياق دارند اما مايه کافي براي جلب آنها ندارند، يکي از دلايلي است که ميتواند فرد را به سمت آرايشهاي غيرمتعارف بکشاند.»
اين روانشناس، کژتابي را دليل ديگري براي اين موضوع ذکر ميکند و ادامه ميدهد: «آرايش كردن ميتواند يک اعتراض ذهني و دهنکجي به خود، خانواده، خلق و خدا به وسيله پسراني باشد كه نميتوانند مسايل جامعه را هضم کنند.» وي با بيان اينکه تقليد کورکورانه از الگوهاي غربي و شرقي اعم از داخلي و خارجي نيز در اين زمينه موثر است، خاطرنشان ميکند: «جوانان به دنبال الگو هستند و اين الگوها ميتوانند از بين هنرپيشهها، قهرمانان جهاني و هرکس ديگري که در ذهن جوانان جا بيفتد، انتخاب شوند.
جوان عکس الگويش را به سينه ميزند يا خود را به شکل او درميآورد.» دکتر باهر دگرديسي ژنتيک را نيز يکي ديگر از دلايل گرايش به آرايش بين مردان برميشمارد و ميافزايد: «به دليل تحولات زماني و مکاني، ثابت شده که هورمونهاي زنانه در مردان و برعکس هورمونهاي مردانه در زنان افزايش يافته و خصوصيات اين دو جنس نيز تا حدودي تحتتاثير همين موضوع تغيير کرده است.»
وي بيکاري را در گرايش به آرايش مردان موثر ميداند و ادامه ميدهد: «بيکاري بيعاري ميآورد. دولت بايد بتواند براي جوانان کار و درآمد مکفي فراهم کند تا جوان به جاي پرداختن زياده از حد به خود، امکان ادامه تحصيل، سفر و زندگي سالم و طبيعي داشته باشد.
» اين عضو فرهنگستان علومپزشکي به والدين توصيه ميکند در صورت مشاهده آرايشکردن پسرانشان از برخورد مستقيم با آنها خودداري کنند و با رعايت شخصيت نوجوان، او را با خود به هر جا ميروند، ببرند. تاکيد بر نکتههاي مثبت شخصيت و پرهيز از برجسته کردن نکتههاي منفي نيز از ديگر توصيههاي دکتر باهر به خانوادهها براي برخورد با آرايش نوجوانان و جوانانشان است. وي با اشاره به ناپسند بودن آرايش مردان در جامعه ميگويد: «نبايد احترام اين جوانان را مخدوش کرد بلکه با مطرح کردن ارزشهاي جامعه براي آنها، ميتوان آثار منفي اين کار را برايشان توضيح داد.»
نقش رسانهها در رفتارهاي اجتماعي
دکتر حسين ابراهيميمقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه تهران نيز اختلال هويت جنسي را يکي از زيرمجموعههاي اختلالهاي جنسي ميداند و ميگويد: «در اين اختلال ،فرد از جنسيت خود راضي نيست و آرزو ميکند ميتوانست اين جنسيت را تغيير دهد. عدهاي از اين افراد با رفتارهاي گوناگون سعي ميکنند خود را به جنس ديگر منتسب کنند.
اين اختلال ميتواند با زمينههاي جسماني مانند افزايش غيرعادي هورمونهاي جنس مخالف در فرد همراه باشد يا تحتتاثير تعليم و تربيت غلط، انتظارها و فرهنگ نادرست خانواده يا اطرافيان شکل گرفته باشد. مثلا اگر پدر و مادري که آرزوي داشتن دختر دارند، پسرشان را مانند دختران لباس بپوشانند و از انجام کارهاي مردانه برحذر دارند و به اصطلاح نازکنارنجي بار آورند، بايد منتظر چنين عواقبي باشند.
» وي با اشاره به الگوبرداري فرزندان از والدين ميافزايد: «انتظار ميرود پسر از پدر و دختر از مادر الگوبرداري کند و اگر يکي از والدين از توانمندي و قدرت کافي برخوردار نباشد، مشکلاتي در الگوبرداري بچهها بهوجود ميآيد. مثلا در خانوادهاي که مادر نقش مسلط را دارد يا پدر به هر دليلي اصولا در خانه حضور پررنگي ندارد و نميتواند نقش خود را به درستي ايفا کند، اين احتمال وجود?دارد که فرزند پسر به جاي الگوبرداري از پدر، از مادر يا به طور کلي يک زن الگو بگيرد و رفتارهاي زنانه داشته باشد.»
دکتر ابراهيميمقدم نوجوانان دچار بحران هويت را از گروههايي ميداند که ممکناست به آرايشهاي غيرمعقول روي بياورند و خاطرنشان ميکند: «اين جوانان با الگوبرداري از افرادي مانند هنرپيشهها يا فوتباليستها احساس هويت و هر رفتار آنها را کورکورانه تقليد ميكنند حتي اگر رفتار آن الگو با شرايط فرهنگي، فکري و اعتقادي جامعه و خانوادهاش منافات داشته باشد.
همانطور که وقتي فوتباليست يک تيم خارجي در جام يوفا بدن خود را خالكوبي کرد، تمايل جوانان براي انجام اين کار افزايش يافت.» وي احساس ناخوشايند برخي جوانان نسبت به جامعه و بيعدالتي و نابرابريهاي اجتماعي را يکي ديگر از دلايل آرايش کردن آنها ميداند و ميگويد:
«ممکن است جوان احساس کند يک راه بيان نارضايتياش، زيرپاگذاشتن قوانين و مقررات حاکم بر جامعه است و به همين دليل دست به رفتارهاي بزهکارانه يا ضداجتماعي بزند. ضمن اينکه دريافت تقويت از دنياي پيرامون نيز احتمال انجام اين کار را زياد ميکند بنابراين اگر جواني احساس کند چه به صورت مثبت و چه منفي، با آرايش کردن مورد توجه ديگران قرار گرفته، اين رفتار در او تقويت ميشود.
» اين روانشناس با اشاره به تغيير نگرش خانواده نسبت به وضعيت ظاهري جوان ميگويد: «اگر تعداد مردان با ابروهاي برداشته يا آرايشهاي غيرمعمول در جامعه زياد شود، فشار اين قضيه کمتر ميشود.
ضمن اينکه وقتي خانوادهها ميبينند افراد موجه و موردتاييد مانند مجريان تلويزيون يا هنرپيشههاي ايراني بعضا تحتعنوان گريم و... کارهايي مانند برداشتن ابرو نيز انجام ميدهند، مخالفت با اين امر دشوارتر ميشود زيرا جوان ميگويد اگر بد است، چرا فلاني اجازه اين کار را پيدا کرده است؟» وي معتقد است: «بيشتر والدين از صبح تا پاسي از شب گذشته خارج از منزل هستند و شايد ندانند فرزندشان هم رفتاري که از نظر آنها عجيب است، دارد.
خيلي از پدر و مادرها اين رفتار را به دليل کم شدن روابطشان با فرزندان خود، نميبينند و اگر هم ببينند، حوصله درگيري به خاطر آن را ندارند.» دکتر ابراهيميمقدم با تاکيد بر لزوم آموزش هنجارهاي درست به نوجوانان و جوانان ميگويد: «ارائه الگوهاي درست از طريق رسانه ميتواند رفتارهاي درست را در جامعه نهادينه کند. عکس اين موضوع نيز صادق است، همانطور که مشاهده کرديم هنگام پخش سريالي مانند «شب دهم»، رفتن جوانان به سفرهخانهها و استفاده از قليان به شدت افزايش يافت.»
منبع:
هفته نامه سلامت
اليزا ذوالقدر
روزي روزگاري در گوشهاي از اين دنياي بزرگ سرزميني بود که مردانش يک موي سبيلشان را گرو ميگذاشتند به جاي کرور کرور پول و مرداني ديگر بودند که ميدانستند ارزش آن موي سبيل از هزارهزار اشرفي بيشتر است...
يک موي سبيل نشانه مردانگي، قول و شرف مرداني بود که تراشيدن ريش و سبيل و سرخاب و سفيداب کردن را براي خود ننگ ميدانستند و حالا اما در همان گوشه اين دنياي بزرگ، بر سر در بيشتر آرايشگاههاي مردانه تبليغي است که غيراز کوتاهي مو، انجام کارهاي ديگري هم پذيرفته ميشود؛ رنگ مو، انواع مدلهاي گريم، بهخصوص براي دامادها و زير ابرو برداشتن و آرايش صورت و مو و... اين روزها چنان به نظر ميرسد که براي برخي مردان اين سرزمين سرخاب و سفيداب کردن عيب و عار نيست.
تلويزيون کرم حلزون تبليغ ميکند و مردي كه جلوي دوربين نشسته، از ميزان رضايتش از استفاده از اين کرم ميگويد. در مغازهها هم ديگر فقط عطر و ادکلن و ضدعرق بهعنوان لوازم آرايش مردانه محسوب نميشود بلکه انواع کرمها، برق لب و ستهاي ديگري از لوازم آرايشي مردانه موجود است. در همين اثنا ناگهان نتايج تحقيقي ارائه ميشود که حکايت از استفاده 7درصد از جوانان 16تا 24ساله ايراني از لوازم آرايش دارد.
به گفته دکتر مجيد ابهري، رفتارشناس و استاد دانشگاه شهيد بهشتي و متخصص علوم رفتاري، براساس پژوهش بنياد علومرفتاري روي جوانان 16تا 24ساله، در 3 سال گذشته در تهران، اصفهان، شيراز، رشت و مشهد، مشخص شد 7درصد از اين افراد از لوازم آرايش زنانه استفاده ميکنند. منظور از لوازم آرايش زنانه پودر صورت، رژلب، ريمل و کرمپودر است وگرنه با احتساب مصرفکنندگان ژل مو، اسپري نگهدارنده، کرمهاي نرمکننده، اسپري خوشبوکننده زير بغل و کرم برنزه اين ميزان به 20درصد ميرسد.
دکتر ابهري، علاقه به زيبايي را در نهاد بشر طبيعي ميداند و ميگويد: «جوانان به مراتب زيباپسندتر از ديگران هستند. آرايش بهعنوان قديميترين وسيله زيباسازي سابقهاي به درازاي تاريخ دارد و زنان از زمان فرعون تا يونان باستان و از دربار هخامنشي تا امروز از لوازم آرايش استفاده ميكنند.
» وي با بيان اينکه زنان و دختران بنا بر شرايط روز از لوازم آرايش مختلفي استفاده ميکنند، ادامه ميدهد: «زماني آرايش به زنان متاهل اختصاص داشت اما امروز در بسياري از نقاط کشورمان ميبينيم که بين دختران و زنان تفاوتي در اين زمينه وجود ندارد. به همين دليل کشور ما در مصرف لوازم آرايش رکورددار است و در رتبه هفتم جهاني و رتبه دوم آسيا قرار دارد.
کارخانههاي توليد لوازم آرايشي نيز با تنوعبخشي به محصولات و تبليغ آنها، تلاش ميکنند بر مشتريان خود بيفزايند. تا اينجا مساله طبيعي است اما متاسفانه مردان هم امروز به مصرفکنندگان لوازم آرايش تبديل شدهاند در حالي كه در کشورهاي اروپايي فقط مرداني که دچار برخي انحرافهاي جنسي هستند، با استفاده از لوازم آرايش جايگاه اجتماعي خود را مشخص ميکنند.
» اين رفتارشناس به تغيير شيوه زندگي در کشور تحتتاثير اينترنت و ماهواره اشاره ميکند و ميافزايد: «پديده خودزشتپنداري که باعث افزايش جراحي زيبايي و مصرف غيرطبيعي لوازم آرايش بين زنان ايراني شده، امروز به پسران جوان نيز سرايت کرده و آنها نيز متقاضي انجام جراحيهاي زيبايي شدهاند.
» اين متخصص علوم رفتاري ادامه ميدهد: «روزگاري پسران به تقليد از پدران با زغال براي خود سبيل ميگذاشتند اما حالا با تقليد از مادران، زير ابروي خود را برميدارند و همين تغيير است که باعث استفاده 20درصد از جوانان از لوازم آرايشي و بهداشتي متعارف و استفاده 7درصد آنها از لوازم آرايشي غيرمتعارف و زنانه شده است.»
آرايش پسران و اختلال هورموني
دکتر ابهري با بيان اينکه گسترش اين رفتار در پي الگوبرداري از نمادهاي تربيتي غربي لزوم توجه بيشتر خانواده را در تربيت فرزندان نشان ميدهد، گوشزد ميکند: «از نگاه رفتارشناسي، استفاده از لوازم آرايش باعث تغيير شخصيت و رفتار اجتماعي پسران ميشود و در صورت استمرار اين روش، حتي اختلال هورموني براي آنها ايجاد ميکند و آنها را به طرف همجنسگرايي سوق ميدهد.» وي با تاکيد بر ضرورت گفتوگوي والدين با فرزندان در اين مورد نه به صورت تنبيه و چکشي بلکه دوستانه ميافزايد: «خانوادهها ميتوانند با بيان زيانهاي اين کار از گسترش اين رفتار بکاهند و جوانان را متوجه مشكلات بعدي استفاده از لوازم آرايش بکنند.»
استاد دانشگاه شهيد بهشتي ميگويد: «برخي از اين افراد دچار خلاءهاي شخصيتي و رواني هستند و بايد تحت روانکاوي و بازپروري هويتي قرار گيرند و کاستيهاي رواني آنها درمان شود. برخي نيز مشکلات هورموني دارند که بايد معالجه شوند. اما گروه سومي هستند که با تقليد کورکورانه از لوازم آرايش استفاده ميکنند ولي برخورد چکشي مساله را بغرنجتر ميکند و بايد با آنها رفتار و برخوردي فرهنگي و دوستانه داشت.»
آرايش به مثابه اعتراض
به نوشته هرودوت، مورخ يوناني، مردان ايراني تمام بدن و صورت خود را آرايش ميکردند و اين امري مرسوم بين طبقات بالاي جامعه ايران بوده است. رواج آرايش ميان مردان حتي در تصاويري که از فتحعليشاه قاجار به جا مانده، مشخص است و شاه قاجار در نقاشيهايي که از او در دسترس است، با آرايش صورت و کفشهاي پاشنه بلند ديده ميشود اما امروزه با تغييرات فرهنگي جامعه ايراني، آرايش مردان بهعنوان ناهنجاري در جامعه مطرح ميشود و در رده يکي از آسيبهاي اجتماعي نوپديد قرار ميگيرد.
دکتر حسين باهر، عضو فرهنگستان علوم پزشکي شاخه سلامت اجتماعي نيز تغيير آرايش را يکي از نوپديدهاي آسيبزاي اجتماعي ميداند و ميگويد: «آرايش دختران به شکل پسران و پسران به شکل دختران با توجه به اينکه آرايش هر جنسي خاص همان جنس است، آسيبي نوپديد است که دلايل چندگانهاي ميتوان براي آن برشمرد.
» وي جلبتوجه را يکي از اين دلايل ميداند و ميافزايد: «جلبتوجه براي کساني که به توجه ديگران اشتياق دارند اما مايه کافي براي جلب آنها ندارند، يکي از دلايلي است که ميتواند فرد را به سمت آرايشهاي غيرمتعارف بکشاند.»
اين روانشناس، کژتابي را دليل ديگري براي اين موضوع ذکر ميکند و ادامه ميدهد: «آرايش كردن ميتواند يک اعتراض ذهني و دهنکجي به خود، خانواده، خلق و خدا به وسيله پسراني باشد كه نميتوانند مسايل جامعه را هضم کنند.» وي با بيان اينکه تقليد کورکورانه از الگوهاي غربي و شرقي اعم از داخلي و خارجي نيز در اين زمينه موثر است، خاطرنشان ميکند: «جوانان به دنبال الگو هستند و اين الگوها ميتوانند از بين هنرپيشهها، قهرمانان جهاني و هرکس ديگري که در ذهن جوانان جا بيفتد، انتخاب شوند.
جوان عکس الگويش را به سينه ميزند يا خود را به شکل او درميآورد.» دکتر باهر دگرديسي ژنتيک را نيز يکي ديگر از دلايل گرايش به آرايش بين مردان برميشمارد و ميافزايد: «به دليل تحولات زماني و مکاني، ثابت شده که هورمونهاي زنانه در مردان و برعکس هورمونهاي مردانه در زنان افزايش يافته و خصوصيات اين دو جنس نيز تا حدودي تحتتاثير همين موضوع تغيير کرده است.»
وي بيکاري را در گرايش به آرايش مردان موثر ميداند و ادامه ميدهد: «بيکاري بيعاري ميآورد. دولت بايد بتواند براي جوانان کار و درآمد مکفي فراهم کند تا جوان به جاي پرداختن زياده از حد به خود، امکان ادامه تحصيل، سفر و زندگي سالم و طبيعي داشته باشد.
» اين عضو فرهنگستان علومپزشکي به والدين توصيه ميکند در صورت مشاهده آرايشکردن پسرانشان از برخورد مستقيم با آنها خودداري کنند و با رعايت شخصيت نوجوان، او را با خود به هر جا ميروند، ببرند. تاکيد بر نکتههاي مثبت شخصيت و پرهيز از برجسته کردن نکتههاي منفي نيز از ديگر توصيههاي دکتر باهر به خانوادهها براي برخورد با آرايش نوجوانان و جوانانشان است. وي با اشاره به ناپسند بودن آرايش مردان در جامعه ميگويد: «نبايد احترام اين جوانان را مخدوش کرد بلکه با مطرح کردن ارزشهاي جامعه براي آنها، ميتوان آثار منفي اين کار را برايشان توضيح داد.»
نقش رسانهها در رفتارهاي اجتماعي
دکتر حسين ابراهيميمقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه تهران نيز اختلال هويت جنسي را يکي از زيرمجموعههاي اختلالهاي جنسي ميداند و ميگويد: «در اين اختلال ،فرد از جنسيت خود راضي نيست و آرزو ميکند ميتوانست اين جنسيت را تغيير دهد. عدهاي از اين افراد با رفتارهاي گوناگون سعي ميکنند خود را به جنس ديگر منتسب کنند.
اين اختلال ميتواند با زمينههاي جسماني مانند افزايش غيرعادي هورمونهاي جنس مخالف در فرد همراه باشد يا تحتتاثير تعليم و تربيت غلط، انتظارها و فرهنگ نادرست خانواده يا اطرافيان شکل گرفته باشد. مثلا اگر پدر و مادري که آرزوي داشتن دختر دارند، پسرشان را مانند دختران لباس بپوشانند و از انجام کارهاي مردانه برحذر دارند و به اصطلاح نازکنارنجي بار آورند، بايد منتظر چنين عواقبي باشند.
» وي با اشاره به الگوبرداري فرزندان از والدين ميافزايد: «انتظار ميرود پسر از پدر و دختر از مادر الگوبرداري کند و اگر يکي از والدين از توانمندي و قدرت کافي برخوردار نباشد، مشکلاتي در الگوبرداري بچهها بهوجود ميآيد. مثلا در خانوادهاي که مادر نقش مسلط را دارد يا پدر به هر دليلي اصولا در خانه حضور پررنگي ندارد و نميتواند نقش خود را به درستي ايفا کند، اين احتمال وجود?دارد که فرزند پسر به جاي الگوبرداري از پدر، از مادر يا به طور کلي يک زن الگو بگيرد و رفتارهاي زنانه داشته باشد.»
دکتر ابراهيميمقدم نوجوانان دچار بحران هويت را از گروههايي ميداند که ممکناست به آرايشهاي غيرمعقول روي بياورند و خاطرنشان ميکند: «اين جوانان با الگوبرداري از افرادي مانند هنرپيشهها يا فوتباليستها احساس هويت و هر رفتار آنها را کورکورانه تقليد ميكنند حتي اگر رفتار آن الگو با شرايط فرهنگي، فکري و اعتقادي جامعه و خانوادهاش منافات داشته باشد.
همانطور که وقتي فوتباليست يک تيم خارجي در جام يوفا بدن خود را خالكوبي کرد، تمايل جوانان براي انجام اين کار افزايش يافت.» وي احساس ناخوشايند برخي جوانان نسبت به جامعه و بيعدالتي و نابرابريهاي اجتماعي را يکي ديگر از دلايل آرايش کردن آنها ميداند و ميگويد:
«ممکن است جوان احساس کند يک راه بيان نارضايتياش، زيرپاگذاشتن قوانين و مقررات حاکم بر جامعه است و به همين دليل دست به رفتارهاي بزهکارانه يا ضداجتماعي بزند. ضمن اينکه دريافت تقويت از دنياي پيرامون نيز احتمال انجام اين کار را زياد ميکند بنابراين اگر جواني احساس کند چه به صورت مثبت و چه منفي، با آرايش کردن مورد توجه ديگران قرار گرفته، اين رفتار در او تقويت ميشود.
» اين روانشناس با اشاره به تغيير نگرش خانواده نسبت به وضعيت ظاهري جوان ميگويد: «اگر تعداد مردان با ابروهاي برداشته يا آرايشهاي غيرمعمول در جامعه زياد شود، فشار اين قضيه کمتر ميشود.
ضمن اينکه وقتي خانوادهها ميبينند افراد موجه و موردتاييد مانند مجريان تلويزيون يا هنرپيشههاي ايراني بعضا تحتعنوان گريم و... کارهايي مانند برداشتن ابرو نيز انجام ميدهند، مخالفت با اين امر دشوارتر ميشود زيرا جوان ميگويد اگر بد است، چرا فلاني اجازه اين کار را پيدا کرده است؟» وي معتقد است: «بيشتر والدين از صبح تا پاسي از شب گذشته خارج از منزل هستند و شايد ندانند فرزندشان هم رفتاري که از نظر آنها عجيب است، دارد.
خيلي از پدر و مادرها اين رفتار را به دليل کم شدن روابطشان با فرزندان خود، نميبينند و اگر هم ببينند، حوصله درگيري به خاطر آن را ندارند.» دکتر ابراهيميمقدم با تاکيد بر لزوم آموزش هنجارهاي درست به نوجوانان و جوانان ميگويد: «ارائه الگوهاي درست از طريق رسانه ميتواند رفتارهاي درست را در جامعه نهادينه کند. عکس اين موضوع نيز صادق است، همانطور که مشاهده کرديم هنگام پخش سريالي مانند «شب دهم»، رفتن جوانان به سفرهخانهها و استفاده از قليان به شدت افزايش يافت.»
منبع:
هفته نامه سلامت