Capitan Totti
24th August 2013, 09:07 PM
شب تا سحر چون بشکفد.. نام تو بر لبهای من
دل را چراغانی کند ..روشن شود شبهای من
از دوریت در آتشم.. گرآ هی از دل میکشم
آتش بگیرد جان شب.. با ذکر یا رب های من
گفتم نگارا تا به کی.. امروزو فردا می کنی
از عهد خود سر می کشی.. خون بر دل ما میکنی
گفتا چو ناز افزون کنم.. باید نیاز از گل کنم
رو می کند شادی اگر.. با غم مدارا میکنی
شا دا نسیم صبحدم.. شا دا که جان آورده ای
از آن قرار جان من.. گویا نشان آورده ای
این خسته جان را می رسد.. بوی گل از پیغام تو
کین مژده های نو به نو.. زان دل ستان آورده ای
شب تا سحر چون بشکفد.. نام تو بر لب های من
دل را چرا غانی کند.. روشن شود شبهای من
از دوریت در آتشم.. گر آهی از دل می کشم
آتش بگیر د جان شب.. با ذکر یا رب های من
دل را چراغانی کند ..روشن شود شبهای من
از دوریت در آتشم.. گرآ هی از دل میکشم
آتش بگیرد جان شب.. با ذکر یا رب های من
گفتم نگارا تا به کی.. امروزو فردا می کنی
از عهد خود سر می کشی.. خون بر دل ما میکنی
گفتا چو ناز افزون کنم.. باید نیاز از گل کنم
رو می کند شادی اگر.. با غم مدارا میکنی
شا دا نسیم صبحدم.. شا دا که جان آورده ای
از آن قرار جان من.. گویا نشان آورده ای
این خسته جان را می رسد.. بوی گل از پیغام تو
کین مژده های نو به نو.. زان دل ستان آورده ای
شب تا سحر چون بشکفد.. نام تو بر لب های من
دل را چرا غانی کند.. روشن شود شبهای من
از دوریت در آتشم.. گر آهی از دل می کشم
آتش بگیر د جان شب.. با ذکر یا رب های من