محمد نظری گندشمین
16th August 2013, 11:34 PM
عین هم شدن خواست طبیعت نیست (http://kahame.blogfa.com/post/55)
هیچ دو انسانی اثر انگشتشان شبیه هم نیست. خطوط روی زبان همه ی آدم ها حتی دوقلوها با هم فرق می کند. نقش عنبیه ی چشم هر انسانی با دیگری متفاوت است. ساختار ژنی هر انسانی مختص اوست. شبیه ترین آدم ها به یکدیگر باز هم تفاوت های زیادی دارند.
در واقع وقتی خوب دقت می کنی می بینی طبیعت به روش های مختلف سعی می کند ثابت کند که حتی در بین اعضای یک خانواده از هر موجودی باز هم تفاوت هست و * عین هم شدن * اتفاقی است که هرگز قرار نیست در هستی رخ دهد. اما با همه ی این ها ما آدم ها سعی می کنیم برخلاف ذات و مرام طبیعت به خودمان بقبولانیم که بهترین وضعیت زمانی به دست می آید که تفاوت ها صفر و شباهت ها کامل شود. ما آدم ها اصلا باورمان نمی شود که در عین داشتن تفاوت می توان دور هم جمع شد و برای یک هدف مشترک تلاش کرد. ما فقط کپی برابر خویش را قبول داریم و در به در به دنبال تکثیر و یافتن موجودی عین خودمان می گردیم. ما از تفاوت وحشت داریم و احساس می کنیم میدان دادن و به بازی گرفتن چهره های متفاوت باعث از دست دادن داشتنی هایمان می شود. از خیر کامل شدن به خاطر ترس از تفاوت ها می گذریم و گمان می کنیم مثلا برای ازدواج فرزندانمان به سراغ ازدواج فامیلی برویم خوشبختی فرزندانمان تضمین می شود.
تفاوت برای ما یک زنگ خطر به شمار می آید و وقتی بچه هایمان سر و وضع ظاهریشان را شبیه گروهی خاص می کنند لذت می بریم و وقتی کمی ناهماهنگی بین خودمان و بقیه می بینیم فورا و با قاطعیت آن ها را طرد کرده و مجازات را حقشان می دانیم و کسانی را که عین ما نیستند را از دسترسی به منابع ارزشمند محروم می سازیم.
ولی واقعا به نظر شما نتیجه ی این شباهت جویی سخت گیرانه چه می شود؟ برای جریان یافتن انرژی حیات اختلاف و تفاوت الزامی است. پس کافی است: ۱- دست از یکسان سازی بردارید. ۲- وجود اختلاف در خود و دیگران را بپذیرید و عین هم نبودن را بد ندانید. در تفاوت ها و بی شباهتی ها به دنبال شکار فرصت های جدید بگردید و عالی ترین ها را در شبیه ترین ها جست و جو نکنید. با گذشت زمان خواهید دید که تفاوت ها شما را قوی تر و متمایزتر می سازند و دیری نخواهد پایید که در حوزه ی کاری خود به یک وزنه ی جایگزین ناپذیر تبدیل می شوید. وزنه ای که نمی توانند برای شما رقیبی مشابه پیدا کنند نه به این خاطر که غیر قابل کپی هستید بلکه به این سبب که هیچ وقت ثابت نمی مانید و دائم توانایی های جدیدی پیدا می کنید.
در دنیای امروز فقط آن هایی می مانند که متمایز باشند و خدمات و محصولی جدید را برای ارائه در اختیار داشته باشند و تمایز زمانی اتفاق می افتد که دست از یکسان بینی و یکسان سازی پدیده های هستی بردارید و تنوع و تفاوت را به عنوان یک اصل بپذیرید
هیچ دو انسانی اثر انگشتشان شبیه هم نیست. خطوط روی زبان همه ی آدم ها حتی دوقلوها با هم فرق می کند. نقش عنبیه ی چشم هر انسانی با دیگری متفاوت است. ساختار ژنی هر انسانی مختص اوست. شبیه ترین آدم ها به یکدیگر باز هم تفاوت های زیادی دارند.
در واقع وقتی خوب دقت می کنی می بینی طبیعت به روش های مختلف سعی می کند ثابت کند که حتی در بین اعضای یک خانواده از هر موجودی باز هم تفاوت هست و * عین هم شدن * اتفاقی است که هرگز قرار نیست در هستی رخ دهد. اما با همه ی این ها ما آدم ها سعی می کنیم برخلاف ذات و مرام طبیعت به خودمان بقبولانیم که بهترین وضعیت زمانی به دست می آید که تفاوت ها صفر و شباهت ها کامل شود. ما آدم ها اصلا باورمان نمی شود که در عین داشتن تفاوت می توان دور هم جمع شد و برای یک هدف مشترک تلاش کرد. ما فقط کپی برابر خویش را قبول داریم و در به در به دنبال تکثیر و یافتن موجودی عین خودمان می گردیم. ما از تفاوت وحشت داریم و احساس می کنیم میدان دادن و به بازی گرفتن چهره های متفاوت باعث از دست دادن داشتنی هایمان می شود. از خیر کامل شدن به خاطر ترس از تفاوت ها می گذریم و گمان می کنیم مثلا برای ازدواج فرزندانمان به سراغ ازدواج فامیلی برویم خوشبختی فرزندانمان تضمین می شود.
تفاوت برای ما یک زنگ خطر به شمار می آید و وقتی بچه هایمان سر و وضع ظاهریشان را شبیه گروهی خاص می کنند لذت می بریم و وقتی کمی ناهماهنگی بین خودمان و بقیه می بینیم فورا و با قاطعیت آن ها را طرد کرده و مجازات را حقشان می دانیم و کسانی را که عین ما نیستند را از دسترسی به منابع ارزشمند محروم می سازیم.
ولی واقعا به نظر شما نتیجه ی این شباهت جویی سخت گیرانه چه می شود؟ برای جریان یافتن انرژی حیات اختلاف و تفاوت الزامی است. پس کافی است: ۱- دست از یکسان سازی بردارید. ۲- وجود اختلاف در خود و دیگران را بپذیرید و عین هم نبودن را بد ندانید. در تفاوت ها و بی شباهتی ها به دنبال شکار فرصت های جدید بگردید و عالی ترین ها را در شبیه ترین ها جست و جو نکنید. با گذشت زمان خواهید دید که تفاوت ها شما را قوی تر و متمایزتر می سازند و دیری نخواهد پایید که در حوزه ی کاری خود به یک وزنه ی جایگزین ناپذیر تبدیل می شوید. وزنه ای که نمی توانند برای شما رقیبی مشابه پیدا کنند نه به این خاطر که غیر قابل کپی هستید بلکه به این سبب که هیچ وقت ثابت نمی مانید و دائم توانایی های جدیدی پیدا می کنید.
در دنیای امروز فقط آن هایی می مانند که متمایز باشند و خدمات و محصولی جدید را برای ارائه در اختیار داشته باشند و تمایز زمانی اتفاق می افتد که دست از یکسان بینی و یکسان سازی پدیده های هستی بردارید و تنوع و تفاوت را به عنوان یک اصل بپذیرید