اگه یک روز به آخر عمرت بمونه چیکار می کنی ؟

["golbarg"]

اگه یک روز به آخر عمرت بمونه چیکار می کنی ؟ (http://www.njavan.com/forum/weblog/artelec/170634)
سلام دوستان


یک سوال دارم و اون اینه که اگه بدونید که فقط یک روز به پایان عمرتون مونده چی کار میکنید ؟


میدونید برادرم گفت که میرم یک نفر رو که تو دنیا باعث خیلی از بدبختیهای مردم باشه رو می کشم !!!


جواب های شما چیه ؟

[kimia68]

اگه یک روز به عمرم باقی بمونه میرم مشهد پیش امام رضا یا میرم کربلا پیش امام حسین

[بانوی خیال]

زندگی می کنم[shaad]

[javad@]

مثل پروانه دور مادر پدرم بودم..........................

[AaZaAdeh]

همون موقع از ترس سکته میکنم که کار به فردا هم نکشه دیگه[nishkhand]

[Capitan Totti]

منم مثل برادرت
میرفتم پی یه نفر!!
اونو باید کشت!

[BaAaroOoN]

هیچی!
نه خدافظی میکردم از کسی، نه آه و ناله.بالاخره همه باید یه روز بمیرن دیگه!
خیلی وقته این چیزا رو برای خودم حل و فصل کردم

[Helena.M]

من به هرکسی که میشناختم زنگ میزدم و طلب حلالیت میکردمsh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi 37

[fly in the sky]

زندگی داشتن امید به بخشش خدا

[mahnaz174]

می گفتم جانمی جان،آخی تموم شد خسته شدم از بس زندگی کردم......[shaad]........

[maryam kia]

اون روز قطعا یکی از روزایه بلند زندگی خواهد بود... [afsoorde]اصلا نمیخوام بهش فک کنم[khastegi]

[z.000]

منتظر میمونم

[صبا محمدي]

من همچین روزی رو ترجیح میدم در کنار حانواده ام باشم و نصفش رو در نزدیکترین جای زیارتی سپری میکنم که با کمال آرامش برم و بقیه اش رو میرم به دامان طبیعت چون عاشق طبیعتم

[Sa.n]

اول از همه سعی می کنم از تمامی کسانی که میشناسم حلالیت بطلبم
ولی بقیه روزم رو در کنار خانواده سپری می کنم

[محدددددثه]

دوست دارم تو اون روز فقط به همه ی ارزوهام برسم.....همین.........[nishkhand]

[اسپوتنیک]

میرم یه جوری خودمو میکشم که بشه اعضامو اهدا کنن . البته قبلش کارت اهدای عضو میگیرم تا خانوادم نتونن خدایی نکرده مخالفت کنن!!!!!

[nedasoltani]

مثل بقیه روزای عمرم زندگی میکنم.

[کاساندان]

بله من هم مانند خانمnedasoltani (http://www.njavan.com/forum/member.php?309349-nedasoltani) مانند روزهای قبل زندگی میکنم!شاید هم خوشحال شوم!

[محسن مهابادی زاده]

اول حسابم رو با کسانی که بهشون مدیون هستم تسویه میکردم....بعدش دعای کمیل میخوندم که دلم آروم بگیره ....بعدش به همه کسانی که در اطرافم بودن و میشناختم و نمیتونستم حرف دلمو بزنم میگفتم " دوستت دارم"...بعدش لحظه شماری میکردم برای دیدار یار

[اپادانا]

دنبال شناخت خودم و خدای خودم میگشتم [golrooz]

[nkhoshdel]

برای بیستمین بار سریال فرار از زندان و نگاه میکردم[nishkhand]