Capitan Totti
12th August 2013, 10:44 PM
بنام عشق وطن
ای خدا با خون ما ، این مهیمانی می کند
هرچه من ز اظهار دل ، تحاشی می کنم
بهر احساسات خود ، مشکل تراشی می کنم
ز اشک خود بر آتش دل ، آب پاشی می کنم
باز طبعم بیشتر ، آتش فشانی می کند
ز انزلی تا بلخ و بم را ، اشک من گل کرده است
غسل بر نعش وطن ، خونابه دل کرده است
دل دگر پیرامن دلدار را ، ول کرده است
بر زوال ملک دارا ، نوحه خوانی می کند
دست وپای گله با ، دست شبانشان بسته اند
خوانی اندر ملک ما ، از خون خلق آراسته اند
گرگهای آنگلوساکسون ، بر آن بنشسته اند
هئیتی هم بهرشان ، خوان گسترانی می کند
رفت شاه و رفت ملک ورفت تاج و رفت تخت
باغبان زحمت مکش ، کز ریشه کندند ، این درخت
مهیمانان وثوق الدوله ! خونخوارند سخت
ای خدا با خون ما ، این مهیما نی می کند
ای وثوق الدوله ! ایران ، ملک بابایت نبود !
یک شتر برده است آن واین قطار اندر قطار
این چه سری بود ؟ رفت آن پای دار ، این پایدار
باز هم صد ماشاالله زندگانی می کند
یا رب این مخلوق را از چوب بتراشیده اند ؟
برسر این خلق ، خاک مردگان پاشیده اند ؟
ودر جایی دیگر می گوید :
چشم بد مجرای این سر چشمه ی خون تا کنون
زین سپس ریزش ز مجرای زبانی می کند
نقل از کلیات میرزاده عشقی
ای خدا با خون ما ، این مهیمانی می کند
هرچه من ز اظهار دل ، تحاشی می کنم
بهر احساسات خود ، مشکل تراشی می کنم
ز اشک خود بر آتش دل ، آب پاشی می کنم
باز طبعم بیشتر ، آتش فشانی می کند
ز انزلی تا بلخ و بم را ، اشک من گل کرده است
غسل بر نعش وطن ، خونابه دل کرده است
دل دگر پیرامن دلدار را ، ول کرده است
بر زوال ملک دارا ، نوحه خوانی می کند
دست وپای گله با ، دست شبانشان بسته اند
خوانی اندر ملک ما ، از خون خلق آراسته اند
گرگهای آنگلوساکسون ، بر آن بنشسته اند
هئیتی هم بهرشان ، خوان گسترانی می کند
رفت شاه و رفت ملک ورفت تاج و رفت تخت
باغبان زحمت مکش ، کز ریشه کندند ، این درخت
مهیمانان وثوق الدوله ! خونخوارند سخت
ای خدا با خون ما ، این مهیما نی می کند
ای وثوق الدوله ! ایران ، ملک بابایت نبود !
یک شتر برده است آن واین قطار اندر قطار
این چه سری بود ؟ رفت آن پای دار ، این پایدار
باز هم صد ماشاالله زندگانی می کند
یا رب این مخلوق را از چوب بتراشیده اند ؟
برسر این خلق ، خاک مردگان پاشیده اند ؟
ودر جایی دیگر می گوید :
چشم بد مجرای این سر چشمه ی خون تا کنون
زین سپس ریزش ز مجرای زبانی می کند
نقل از کلیات میرزاده عشقی